
دانلود پروژه پاورپوینت معماری مدرنیسم ( پست مدرن) در 60 اسلاید
فهرست:
1- در آمد
2- تعاریف
3-تاریخ پست مدرنیسم
4-مدرن چیست
5-فلسفه پست مدرن
5-1- ویژگی های مدرن
6- جدول تمایز مدرنیسم و پست مدرنیسم
7- فلسفه پست مدرنیسم
8- اشتراک در کاربرد واژه پست مدرن
9- ویژگی های پست مدرنیسم
10- معماری پست مدرن
10-1-پست مدرنیسم از دیدگاه ونتوری
10-2-پست مدرنیسم از دیدگاه چارلز جنکس
10-3 چارلز مور
درآمد
اصطلاح پست مدرن دردهه ی گذشته به برچسبی هر چه رایج تر برای چیزی درباره ی پایان قرن بیستم تبدیل شده است. این اصطلاح همچنین به یک جنبش فکری معاصر یا بهتر بگوئیم به خانواده ای نه چندان خوشبخت از جنبشهای فکری اشاره دارد اما، (همانطورکه اغلب پیش می آید خانواده های نا سازگار جالب ترین خانواده ها هستند) اعضای خانواده پست مدرن نه فقط نظرات متعارضی بیان می کنند بلکه به موضوعاتی علاقه مندند که به زحمت همپوشانی دارند؛ مضوعاتی نظیر هنر، وسایل ارتباط جمعی، تاریخ، اقتصاد، سیاست، اخلاق،کیهان شناسی، الهیات، روش شناسی، ادبیات، آموزش وغیره.
بعضی ازمهمترین اعضای خانواده از قبول نام خانوادگی امتناع می کنند وبستگان دوری نیز هستند که اصلاَ خویشاوندیشان را انکار میکنند.
پست مدرنیسم پیکره پیچیده و در هم تنیده و متنوعی از اندیشه ها،آرا ونظریاتی است که در اواخر دهه 1960 م . سربرآورد وبعدا اندیشه های دیکانستراکشن و مکاتب فکری غرب از جمله فمینیسم و پسا ساختارگرایی و غیره جرء واژه پست مدرن فلسفی مطرح شدند.
در نظر بعضی، پست مدرنیسم مترادف است با آخرین فرار از میراث ملال آور آلهیات، متا فیزیک، اقتدارگرایی، استعمار، نژاد پرستی و سلطه ی اروپای مدرن، در نظر بعضی دیگر پست مدرنیسم معرف کوششی است از سوی رشنفکران ناراضی دست چپی برای نابود ساختن تمدن غربی و در نظر بعضی دیگربرچسبی است بر جمع کودنی از نویسندگان مرموز ومبهم نویس که در حقیقت از چیزی سخن نمی گویند، هر سه ی این واکنشها نادرست است یقیناَ واژه پست مدرن نظیر هر شعار دیگری که کاربرد گسترده دارد به چنان انواع گوناگونی از پدیده های فکری، اجتماعی و هنری مرتبط بود است که میتواند به عنوان چیزی که به طرزی مایوس کننده مبهم و پوچ است، مورد استهزا قرار گیرد. این فقط نشان دهنده ان آست که جست وجوی معنایی واحد و ما هوی که قابل اطلاق به همه ی مصادیق این اصطلاح باشد نادرست است.
تعاریف:
هابرمارس معتقد است که ، کاربرد ”پسا“ بیشتر تداوم جریانی را ثابت می کند، نه پایانش را ، همانطور که مقصود جامعه شناسان از واژه پسا صنعتی را نشان می دهد ونه پایانش را.
چارلز جنکس پست مدرن را به مثابه دوعنوانگی ، یعنی نخبه و عامه پسند و جفت شدن این متضاد ها :سازگار و شورشی و نیز کهنه و نو دانسته است. به قول او هنر پست مدرن متاثر از شبکه جهانی است وحساسیت همراه با آن ، کنایه ای وجهانی وعلنی شدن است.
لیوتار(استاد فلسفه):واژه پست مدرن در قاره آمریکا در میان جامعه شناسان و منتقدان متداول است و مشخص کننده ی وضع فرهنگی ما به دنبال دگرگونی هایی است که از پایان قرن 19 ، مقررات بازی را برای علم ، ادبیات و علوم انسانی و هنرها تغییر داده اند.اگر بخواهم اصطلاح پست مدرن را به حداکثر ساده کنم آن را به مثابه بی اعتمادی به فراروایات تعریف می کنم .
رابرت ونتوری : پست مدرنیسم این نیست که کثرت گرایی را جایگزین وحدت سبک کند،بلکه به نفع اشکالی از وحدت استدلال می کند که آن را ”کل غامض“ می نامد. یعنی ساختمان هایی که به جای کوشش بر غلبه بر تنش درونی آن را تقویت می کند.(همین رویکرد بعدها پست مدرنیسم نامیده شد.)
ایهاب حسن : پست مدرنیسم تلاشی است برای نوشتن آنچه نمی توان نوشت. دگرگونی در مدرنیسم را می توان پست مدرنیسم نامید. پست مدرنیسم می تواند پاسخی مستقیم یا غیر مستقیم ،به نا متصوری باشد که مدرنیسم در پیش گویانه ترین لحظاتش نگاهی گذرا به آن انداخت .
تاریخ پست مدرنیسم
اصطلاح پست مدرن که به عنوان وجه ممیز عرصه معاصر از عرصه مدرن فهمیده میشوند؛ ضاهراَ اولین بار در سال 1917 به وسیله فیلسوف آلمانی رودلف کانویتس برای توصیف هیچ گرائی (نیهلیسم)فرهنگ غربی قرن بیستم که مضمونی وام گرفته از نیچه بود بکار رفت. این واژه مجددا در 1934 درآثار منتقد ادبی اسپانیائی فدریکو د اونیس در اشاره به واکنشی علیه مدرنیسم ادبی ظاهر شد. در 1939 این اصطلاح به دو طریق بسیار متفاوت در انگلستان بکار گرفته شد: توسط برنارد ایدینگزبل برای به رسمیت شناختن شکست مدرنیسم دنیوی و بازگشت به مذهب و توسط آرنولد توین بی مورخ برای اشاره به ظهور جامعه توده ای پس از جنگ جهانی اول که در آن طبقه کارگر اهمیتی بیش ازطبقه سرمایه دار پیدا می کند.
این اصطلاح سپس به نحوه ی برجسته تری در نقد ادبی قرنهای پنجاه و شصت (قرن بیستم میلادی)برای اشاره به واکنش علیه مدرنیسم زیباشناختی و در دهه هفتاد به همین موضوع در معماری به کار رفت.کاربرد این اصطلاح در فلسفه به دهه هشتاد بر می گردد که اولا برای اشاره به فلسفه فرانسوی پساساختارگرائی بود و ثانیا برای دلالت بر واکنش عمومی علیه عقل گرائی مدرن، ناکجاآبادگرائی و آنچه ” بنیان گرائی“نامیده می شد،یعنی کوشش برای استقرار مبانی معرفت و داوری که مشغله ی فلسفه از رنه دکارت در قرن هفدهم و پس از آن بود(به قول بعضی دیگر از زمان افلاطون). در عین حال این اصطلاح در علوم اجتماعی برای دلالت بر رویکردی تازه به روش شناسی بکار رفت و حتی برای همین منظور، گرچه بگونه ای مناقشه انگیزتر،در علوم طبیعی بکار گرفته شد.این واژه با مفهوم ”پسا –صنعتی“پیوند یافت، مفهومی دال بر اینکه جوامع پیشرفته صنعتی در دوران پس از جنگ جهانی دوم خصلت اولیه صنعتی خود را عمیقا دگرگون کردند.



دانلود پروژه پاورپوینت معماری مدرنیسم ( پست مدرن)