مقدمه
هشیاری آن است آه ذهن آگاه باشد، اما تمرآز نداشته باشد.
هشیاری آگاه بودن از همه چیزهایی است آه در حال روی دادن اند.
شما به گونة عادی نمی توانید از همة چیزهایی آه در حال رخ دادن اند هشیار باشید زیرا بدین گونه نامتمرآز خواهید شد.
بخش نفی شده، بخش ناخود آگاهتان تنها زمانی می تواند پویا و آفریننده باشد آه شما به زندگی بعد تازه ای بیفرایید بعد
سرخوشی و بعد بازی آردن را.
منظور از سرخوش بودن این است آه توانایی شاد کامی جستن لحظه به لحظه از همة چیزهای رخ دهنده بر خود را داشته
باشید. در شادآامی خود آنش است آه ارزشمند است. چنان چه بتوانید هر آنشی را در خودش ارزشمند سازید، آن گاه سرخوش
شده و می توانید آن را جشن بگیرید. سرخوشی در لحظه است در خود آنش نه در دلواپسی رسیدن به دستاوردهای آن، چیزی
نیست آه بخواهید به آن دست یابید.
وقتی ارتباط با آل هستی دور از گزینش باشد و به هر چیزی اجازه پیش آمدن دهید این شادآامی مراقبه است.
آگاهی یافتن از ناخودآگاه یعنی آگاهی از این آه ذهن شما آگاه نیستید و ذهن آگاه تنها بخشی از ذهن است . »من« هر دو بخش
هستم و بخش بزرگتر نامشروط و بی قید و بند است.
مراقبه آوششی است برای پر یدن به ناخودآگاه. با حسابگری نمی توان پرش انجام داد زیرا هر محاسبه ای آگاهانه است و ذهن
آگاه به شما اجازة پرش نمی دهد.
مسیر ناخودآگاه تاریک و ناشناخته است و به دیدة فرد نابخردانه می نماید بنابراین اگر برای ورود به مراقبه اندیشه آنید راه به
جایی نخواهید برد چرا آه بخشی اندیشنده به شما اجازة چنین آاری را نخواهد داد.
شما نمی توانید بدون اندیشیدن خیز بردارید و بپرید بنابراین به دستاویز نیاز دارید دستاویز تنها برای آموزش دادن به ذهن نیاز
است وگرنه به آار نمی آید. پس از پرش خواهید گفت به دستاویز نیاز نبود.
دستاویز چیزی ساختگی است. آلکی است برای آن آه ذهن خردگرای شما آرام شود تا بتوان آن را به ناشناخته ها .....
اموزش مدیتیشن