لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
ضرورت خصوصی سازی و تسریع اجرای سیاستهای اصل 44 قانون اساسی
پژوهشگر: معاونت پژوهشی مرکز پژوهش و برنامهریزی
تاریخ تهیه: 30/7/1387
کلید واژهها: خصوصی سازی، اصل 44 قانون اساسی، شفافیت، فساد، آزاد سازی
چکیده:
در یک نگاه کلی میتوان گفت مؤثرترین استراتژی برای غیر دولتی کردن اقتصاد ملی معکوس کردن جریان واقعی دولتی شدن اقتصاد است. در این استراتژی آزاد سازی اولویت اول را دارد و خصوصی سازی به عنوان نتیجه ناگزیر این سیاست مطرح میشود و نه به عنوان یک هدف و با اولویت اول.
با چنین رویکردی شاید بهتر بتوان علل شکست برنامههای خصوصی سازی در ایران را توضیح داد. مداخله دولت در همه عرصههای نظام اقتصادی و بازارها (کار، سرمایه و کالا) بزرگترین مانع رشد بخش خصوصی واقعی و رقابتی است. تا زمانی که بخش خصوصی رشد نکند دولت کوچک نخواهد شد. بخش خصوصی به عنوان موتور و محرک اصلی رشد اقتصادی و صنعتی شناخته میگردد زیرا با بکارگیری سرمایه خود و جذب و مشارکت سرمایههای غیر دولتی و استفاده بهینه از منابع انسانی و اعمال مدیریت کارآمد میتوان ضمن ایفاء نقش خود در رشد اقتصادی و صنعتی کشور، همواره تحت نظارت، هدایت و راهبری هدفمند دولت، همراه با بهرهگیری از قوانین و مقررات شفاف و روان ولی فاقد کمترین گریزگاه برای سوء استفادهها و فرصتطلبیها اهداف توسعهای دولت را محقق نماید.
متن کامل:
خصوصیسازی فرایندی اجرایی، مالی و حقوقی است که دولتها در بسیاری از کشورهای جهان برای انجام اصلاحات در اقتصاد و نظام اداری کشور به اجرا در میآورند. واژه خصوصی سازی حاکی از تغییر در تعادل بین حکومت و بازار و به نفع بازار است و وسیلهای برای افزایش کارایی (مالی و اعتباری) عملیات یک مؤسسه اقتصادی است. زیرا چنین به نظر میرسد که مکانیسم عرضه و تقاضا و بازار در شرایط رقابتی باعث بکارگیری بیشتر عوامل تولید، افزایش کارایی عوامل و در نتیجه تولید بیشتر و متنوعتر کالاها و خدمات و کاهش قیمتها خواهد گردید. این پیشبینی به جهت مبانی تئوریک و علمی در سطح اقتصاد خرد و همچنین تجربه سایر کشورها امری پذیرفته شده است و در این صورت چرایی مسئله قابل پاسخ و اثبات است. اما نکته غامض و پیچیده چگونگی انجام آن و در پیچیدهترین مسئله آن یعنی انتقال مالکیت و نیز شکلگیری بخش خصوصی در جامعه است.
در پانزده سال گذشته خصوصی سازی از مهمترین عناصر اصلی برنامه اصلاح ساختاری کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه بوده است. در واقع امروزه به دشواری میتوان کشوری را یافت که برنامهای را برای واگذاری تمام یا بخشی از شرکتهای دولتی به بخش خصوصی و یا سهیم کردن بخش خصوصی در مدیریت، مالکیت و امور مالی این شرکتها در پیش نگرفته باشد. ضرورت انجام خصوصی سازی کاملاً به اثبات رسیده است به طور کلی شرکتهای دولتی از عملکرد خوبی برخودار نبوده و نیستند به طوریکه کالا و خدمات تولیدی آنها با وجود صرف هزینههای زیاد از کیفیت خوبی برخوردار نبوده و در مجموع به خوبی نشان دادهاند که واحدهای اسراف گر و ناکارآمدی هستند. همچنین به دلیل تلاش دولت برای ایجاد و یا حفظ اشتغال، این شرکتها از داشتن نیروی کار اضافی رنج میبرند. شرکتهای دولتی به دلیل کار کردن در فضای غیر رقابتی قیمتهای پائینی برای محصولات خود بر میگزینند و این باعث زیانهای هنگفت مالی شده چنانکه در برخی موارد میزان این زیان به 5 الی 6 درصد GDP کشور میرسد.
برای جبران بار مالی ناشی از زیان شرکتهای دولتی، دولت ناچار به انجام اقدامات مالی برای پوشش کسری بودجه خواهد بود. افزایش مالیاتها و یا معمولتر از آن، کاهش مخارج دولت در سایر بخشها و یا ترکیبی از این دو میتواند از جمله این اقدامات باشد. تأمین مالی زیانهای شرکتهای دولتی توسط نظام بانکی هزینههای واسطه گری را افزایش داده و باعث کاهش دسترسی شرکتهای خصوصی به این اعتبارات شده و در کل تهدیدی برای ماندگاری نظام تأمین مالی محسوب میشود. دولتها زیر باز فزاینده محدودیتهای مالی، از تأمین سرمایه برای واحدهای وابسته به خود حتی واحدهای سود آوری جهت نگهداری و تعمیرات باز میمانند زیرا این شرکتها مدام نیازمند توسعه شبکه و تجهیز مجدد میباشند. بر این اساس میتوان گفت علل وجود ناکارآیی در اقتصاد کشورها عمدتاً ناشی از دخالت و تصدی اقتصادی دولت است. دولت با دخالت در بازار، دستکاری قیمتهای نسبی و تعیین مقادیر غیر تعادلی برای آنها موجب اخلال در تصمیمگیری خانوارها شده و با تصدی اقتصادی و اداره بنگاههای اقتصادی باعث تخصیص غیر بهینه منابع در تولید میشود. آنچه در حال حاضر مد نظر سیاستگذاران است صرفاً تغییر مالکیت دولتی و تبدیل آن به مالکیت غیر دولتی است با این تحلیل که این تغییر نهادی سبب خواهد شد که با اداره بنگاهها توسط بخش خصوصی، کارایی در تولید ایجاد شود و اتلاف
مقاله درمورد ضرورت خصوصی سازی و تسریع اجرای سیاستهای اصل 44 قانون اساسی