کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

احادیث خمس و زکات

اختصاصی از کوشا فایل احادیث خمس و زکات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

حضرت امام علی (ع)

270 - [16] وروی انه ذکر عند عمر بن الخطاب فی ایامه حلی الکعبه و کثرته ، فقال قوم : [1] لو اخذته فجهزت به جیوش المسلمین کان اعظم للاجر، و ما تصنع الکعبه بالحلی ? [2] فهم عمر بذلک ، و سال عنه امیر المؤمنین (ع) ، فقال (ع) : [3] ان هذا القرآن انزل علی النبی [ص ] ، و الاموال اربعه : [4] اموال المسلمین فقسمها بین الورثه فی الفرائض ، [5] و الفی ء فقسمه علی مستحقیه و الخمس فوضعه الله حیث وضعه ، [6] و الصدقات فجعلها الله حیث جعلها و کان حلی الکعبه فیها یومئذ ، [7] فترکه الله علی حاله ، و لم یتکره نسیانا ، و لم یخف علیه مکانا ، [8] فاقره حیث اقره الله و رسوله فقال له عمر : لولاک لا فتضحنا و ترک الحلی بحاله

[16] می گویند : در ایام خلافت عمربن خطاب در نزد او از زیورهای کعبه و کثرت آن سخن به میان آمد . گروهی گفتند : [1] اگر آن را می گرفتی و لشکرهای مسلمین را مجهز می ساختی اجرش بزرگتر بود کعبه زیور و زینت برای چه می خواهد ؟ [2] عمر نیز تصمیم گرفت که چنین کند و در این باره از امیرمؤمنان سؤال نمود . آن حضرت در پاسخ فرمود : این قرآن بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد در حالیکه [3] چهار نوع مال وجود داشت اموال مسلمانان که آنها را طبق دستور قرآن بین ورثه تقسیم فرمود [5] فیی ء که آن را بر مستحقان آن بخش نمود خمس که آنرا در مورد خود قرار داد [6] و صدقات که آنها را نیز در مواردش صرف کرد . و در آن هنگام زیورهای کعبه بر آن بود [7] و خداوند آنرا بر همان حال گذاشت نه اینکه از روی فراموشی آن را گذاشته باشد و وجودش بر او مخفی باشد . [8] بنابراین تو هم آن را بر همان حال که خدا و پیامبرش آنرا قرار داده اند باقی گذار . عمر گفت : اگر تو نبودی رسوا می شدیم و زیورهای کعبه را به حال خود واگذاشت .

نهج البلاغه

 حضرت امام سجاد (ع)

سبحانک ! لا تحس و لا تجس و لا تمس و لا تکاد و لا تماط و لا تنازع و لا تجاری و لا تماری و لا تخادع و لا تماکر .

منزه و پاکی ! با هیچیک از حواس ( : سامعه ، باصره ، شامه ، ذائقه و لامسه که آنها را حواس ظاهره گویند ، و خیال ، وهم ، حس مشترک ، حافظه و متصرفه که آنها را حواس باطنه نامند ) درک نمی گردی ، و با دست مالیدن و اتصال جسم شناخته نمی شوی ( زیرا درک شدن به وسیله دست و تماس جسم از لوازم جسمیت است و خداوند سبحان منزه از آن است ) و کسی نمی تواند با تو مکر نماید ( زیرا چیزی بر خدای تعالی پنهان نیست تا فریب خورد ) و تو را دور سازد ( تا چیزی را از تو پنهان نموده بر آن آگاه نشوی ، زیرا خداوند متعال با هر کس هست و به هر چیز احاطه دارد ، چنان که قرآن کریم " سوره 58 ، آیه 7 " فرموده : ما یکون من نجوی ثلثة الا هو رابعهم ولا خمسة الا هو سادسهم والا ادنی من ذلک والا اکثر الا هو معهم اینما کانوا یعنی سه کس را رازی نباشد جز آن که خدا چهارم آنهاست و نه پنج کس را جز آن که خدا ششم آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر جز آن که هر کجا باشند خدا با آنهاست ) و با تو نزاع و دشمنی کند ، و بر تو غلبه نموده چیره گردد ، و با تو جدال و زد و خورد نماید ، و با تو خدعه کرده فریب دهد !

حضرت رسول اکرم (ص)

ان فی المال حقا سوی الزکاة .

در مال به جز زکات حقی هست .

سنن ترمذی ، کتاب الزکاة ، ح 596

 حضرت رسول اکرم (ص)

حصنوا اموالکم بالزکاة وداووا مرضاکم بالصدقة وأعدوا للبلاء الدعاء .

اموال خود را به وسیله زکات محفوظ دارید ، و مریضان خود را با صدقه علاج کنید ، و برای جلوگیری از بلا به دعا متوسل شوید .

کنز العمال ، ج 6 ، ص 293 ، ح 15759

 حضرت رسول اکرم (ص)

لکل شیء زکاة وزکاة الدار بیت الضیافة .

هر چیزی را زکاتی هست ، و زکات خانه اطاق مهمان خانه است .

کنز العمال ، ج 15 ، ص 390 ، ح 41504

 حضرت فاطمه(س)

جعل الله ... الزکاة تزکیة للنفس و نماء فی الرزق ، و الصیام تثبیتا للاخلاص .

خدای تعالی زکات را مایه پاکی جان و فزونی روزی ، و روزه را برای پابرجایی اخلاص قرار داد .

احتجاج طبرسی ، ایران ، انتشارات اسوه ، ج 1 ، ص 258

 حضرت امام حسن (ع)

ما نقصت زکاة من مال قط .

زکات دادن هرگز موجب کم شدن مال نمیشود.

دعائم الاسلام ، ج 1 ، ص 246 - 264

 حضرت امام موسی کاظم (ع)

لکل شی ء زکاه ، و زکاه الجسد صیام النوافل

برای هر چیزی زکاتی است ، و زکات تن روزه های مستحبی است .

تحف العقول ، ص 425

 حضرت امام رضا (ع)

اذا کذب الولاة حبس المطر ، و اذا جار السلطان هانت الدولة ، و اذا حبست الزکاة ماتت المواشی

زمانی که حاکمان دروغ بگویند ، باران نبارد و چون زمامدار ستم ورزد ، دولت ، خوار گردد ، و اگر زکات اموال داده نشود چهار پاپان از بین روند

 حضرت امام رضا (ع)

إن الله عزوجل أمر بثلاثة مقرون بها ثلاثة اخری : امر بالصلاة و الزکاة ، فمن صلی و لم یزک لم یقبل منه صلاته ، و امر بالشکر له و للوالدین ، فمن لم یشکر والدیه لم یشکر الله ، و امر باتقاء الله و صلة الرحم ، فمن لم یصل رحمه لم یتق الله عزوجل

خداوند سه چیز را به سه چیز دیگر مربوط کرده است و به طور جداگانه نمی پذیرد . نماز را با زکات ذکر کرده است ، هرکس نماز بخواند و زکات ندهد نمازش پذیرفته نیست . نیز شکر خود و شکر از والدین را با هم ذکر کرده است . از این رو هرکس از والدین خود قدردانی نکند از خدا قدردانی نکرده است . نیز در قرآن سفارش به تقوا و سفارش به ارحام در کنار هم آمده است . بنابراین اگر کسی به خویشاوندانش رسیدگی و احسان ننماید ، با تقوا محسوب نمی شود

 حضرت امام رضا (ع)

إن الامام زمام الدین و نظام المسلمین و صلاح الدنیا و عز المؤمنین . الامام أس الاسلام النامی و فرعه السامی . بالإمام تمام الصلاة و الزکاة و الصیام و الحج و الجهاد و توفیر الفیء و الصدقات و إمضاء الحدود و الاحکام و منع الثغور و الاطراف

راستی امامت زمام دین و نظام مسلمین و صلاح دنیا و عزت مؤمنان است ، امام بنیاد اسلام نامی ( افزون شو ) و فرع برازنده آن است ، بوسیله امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد درست می شوند و خراج و صدقات فراوان می گردند و حدود و احکام اجراء می شوند و مرز و نواحی محفوظ می ماند


دانلود با لینک مستقیم


احادیث خمس و زکات

دانلود تحقیق و مقاله درباره شهید و شهادت در قرآن و احادیث

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تحقیق و مقاله درباره شهید و شهادت در قرآن و احادیث دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

شهید و شهادت در قرآن و احادیث

در نظام اسلامی هر فرد مسلمان مسئولیت و رسالت حفظ و اشاعه احکام و ارزشهای اسلامی را بر عهده داشته و با رفتار، گفتار، طرز پوشش، آداب و معاشرت و راهی که انتخاب می نماید باید مروّج و مبلغ مظاهر و معارف اسلامی باشد. لیکن این راه ممکن است از شیوه های مختلفی پیروی نماید و نتایج آن از راههای ممکن عملی گردد.بدون شک از روزی که کاروان انقلاب اسلامی به قافله سالاری (رهبری) امام راحل((ره)) شکل گرفت، شب پرستان تیره دل که نور انقلاب را تاب نمی آوردند برای خاموشی آن به انواع حیله ها دست یازیدند ولی هر بار بش از پیش به امداد الهی، دست پرتوان یاوران انقلاب، آنان را به عقب نشینی واداشت. در این بین یکی از ویژگیهای بارز و منحصر بفرد انقلاب اسلامی در بعد معنوی و فرهنگی که موجب بالندگی انقلاب و نهضت جهانی اسلام در سراسر دنیا گردید همانا شیوع فرهنگ ایثار و شهادت بود. شهادت موجب اشاعه فرهنگ ناب محمدی (ص) و دفع هشیارانه خطرات از جامعه اسلامی بود. افتخار به شهادت و شکل گیری طبقه ای خاص به نام شهیدان چنان پایه مستحکمی در جامعه پیدا نمود که امروزه به عنوان یکی از ارکان حفظ نظام محسوب می گردد. امید است با عنایات پروردگار هر روز شاهد بالندگی و ثمرات روزافزون آن باشیم.

نگاهی به حقیقت شهادت

شهادت فنا شدن انسان برای نیل به سرچشمه نور و نزدیک شدن به هستی مطلق است. شهادت عشق به وصال محبوب و معشوق در زیباترین شکل است. شهادت مرگی از راه کشته شدن است، که شهید آگاهانه و بخاطر هدف مقدس و به تعبیر قرآن ((فی سبیل الله)) انتخاب می کند. یعنی شهید در راهی کشته می شود که هر دو ارزش آگاهانه و فی سبیل الله را داراست و چنین مرگی است که به تعبیر پیامبر((ص)) شریفترین و بالاترین نوع مردن است (اَشرُفُ المُوًتِ قَتْلُ الشَّهادَهِ) و علی(ع) آن را گرامی ترین نوع مردن می داند. (اَکْرُمُ المُوًتِ اَلْقُتْلُ)شهادت همانا پایان دادن به فروغ درخشان حیات در کمال هشیاری و آزادی است برای رسیدن به هدفی که والاتر از حیات طبیعی است. شهادت پایان دادن به حیات طبیعی برای دفاع از ارزشهای انسانی در جامعه است. شهادت شکافتن کالبد جسمانی برای رسیدن به مقام شهود و حضور الهی است. شهادت رسیدن به مرتفع ترین قله های کمال و انسانیت است. با توجه به تعاریف فوق، کسی که مرگ شهادت را انتخاب می کند ((شهید)) نامیده می شود. شهید در لغت به معنی ((گواه)) است و در اصطلاح به کسی گویند که در مجرای شهادت قرار گرفته و در راه خدا کشته می شود.تعریف مشترک و جامع برای شهادت این است که : شهادت عبارت است از زندگی در حال هشیاری، و آزادی در راه وصول به هدف عالی تر از زندگی طبیعی بواسطه شهادت. این خصیصه و پدیده ای است که همه شهدا دارای آن می باشند. در مقابل این مرتبه والای شهادت حداقل توصیفی که می توان برای شهادت در نظر گرفت عبارت است از اینکه : شهادت عبارت است از انقلاب درونی ناگهانی همراه با هشیاری و آزادی در پایان دادن به زندگی دنیوی و مادی و رسیدن به حیات طیبه.شهادت نوعی از مرگ نیست بلکه صفتی از ((حیات معقول)) است. زیرا حیات معمولی که متاسفانه اکثریت انسانها را اداره می کند، همواره خود و ادامه بی پایان خود را می خواهد، لیکن در حیات معقول فرد آن زندگی پاک از آلودگی ها که خود را در یک مجموعه بزرگی به نام جهان هستی در مسیر تکاملی می بیند که پایانش منطقه جاذبه الهی است. شهید با داشتن این حیات خود را موجی از مشیت خداوندی می داند که اگر سر بکشد و در اقیانوس هستی نمودار گردد، رو به هدف اعلا می رود و اگر فرود بیاید و کالبد بشکافد صدای این شکاف عامل تحرک امواج دیگر خواهد بود که آنهم جلوه ای دیگر از مشیت الهی می باشد. لذا شهید همواره زنده است و حیات و ممات او همواره صفتی است برای حیات طیبه و به مصداق آیه شریفه قرآن که می گوید :و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءُ عند ربهم یرزقون (169 آل عمران)و گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده اند، مردگانی هستند، بلکه آنان زنده و در بارگاه پروردگارشان بهره مندند.شهید همواره زنده است و مرگ او در واقع انتقال از حیات جاری در سطح طبیعت به حیات پشت پرده آن می باشد.و یا در آیه ای دیگر می فرماید : ((و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لاتشعرون)) که در این آیه نیز به زنده بودن شهید اشاره نموده است.در قرآن مجید، حدود ده آیه به صورت صریح درباره کسانی که در راه خدا کشته شده باشند وجود دارد. از جمله مسائلی که در این آیات به آن اشاره شده است عبارت است از زنده بودن شهید، رزق شهید، آمرزش گناهان شهید، ضایع نشدن عمل شهید، مسرت و خوشحالی شهید، وارد شدن در رحمت الهی و رستگاری شهید. در این نوشتار کوتاه اشاره ای به آنها خواهیم داشت.

حیات شهید

یکی از ویژگیهایی که قرآن شریف برای شهیدان ذکر کرده است، مساله حیات و زنده بودن آنهاست. حال باید بدانیم که منظور قرآن از این حیات چه نوع حیاتی است؟ و مقصود قرآن چیست؟ آیا حیات آنها حیات مادی است؟ یا این حیات مخصوص به روح و روان شهدا است؟ آیا این حیات به جسم شهید هم مربوط می شود یا خیر؟ و دهها سوال دیگر که باید مورد بررسی قرار گیرد و به آنها پاسخ داده شود.حیات در لغت به معنای ((زنده بودن)) آمده است. و در اصطلاح از دیدگاههای مختلف تعاریفی از آن ارائه گردیده است.فلاسفه، عرفا ، فقها، مفسرین، زیست شناسان و هر گروهی از دیدگاه خود تعریفی از حیات ارائه داده اند که ممکن است برای برخی از آنها در قرآن نیز منشا و اصلی نیز پیدا نمائیم لیکن در این


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق و مقاله درباره شهید و شهادت در قرآن و احادیث

تحقیق درمورد احادیث تهمت

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درمورد احادیث تهمت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 48

 

داستان اِفک یا ((حدیث اِفک )) یعنى تهمت زدن به یکى از همسران پیامبر، معروف است . و ماجراى آن در سوره نور به تفصیل آمده است . آیات مربوط به این ماجرا از آیه یازده آغاز و تا 26 پایان مى یابد.تفاسیر و احادیث و تواریخ اسلامى راجع به زنى که مورد تهمت قرار گرفته است دو نظر دارند:1 - عموم مفسران و محدثان و مورّخان عامه نوشته اند: وى عایشه دختر ابوبکر بوده است . این نظر هم بر اساس حدیثى است که راوى آن خود عایشه است ، به شرحى که خواهد آمد. بعضى از تفاسیر و تواریخ شیعه نیز بر اثر عدم توجه ، همین نظر را اظهار داشته اند.2 - بیشتر تفاسیر شیعه نوشته اند که ماجراى ((اِفک )) از تهمت زدن عایشه به ((ماریه )) همسر مصرى پیغمبر ناشى شده است .اینک نخست به شرح نظریه اول مى پردازیم ، آنگاه نظر خود را درباره نظریه دوم ابراز مى داریم .عایشه مى گوید: رسم پیغمبر این بود که هر گاه مى خواست به سفر برود، قرعه مى انداخت و به حکم قرعه یکى از همسران خود را همراه مى برد.در غزوه ((بنى مُصطلق ))قرعه به نام من اصابت کردومن همراه پیغمبربودم .پس از خاتمه جنگ و شکست دشمن ، در یکى از منازل میان راه مدینه ، شب هنگام چون کاروان ما خواست حرکت کند، من براى قضاى حاجت به نقطه اى رفتم و چون برگشتم دیدم گردنبندم نیست . به نقطه اى که رفته بودم بازگشتم تا آن را بیابم . وقتى به محل اقامت کاروان مراجعت کردم دیدم قافله حرکت کرده است و به تصور اینکه من در محمل هستم ، آن را برداشته و به شتر بسته و رفته اند.در آن هنگام یکى از اعراب بادیه به من نزدیک شد و چون مرا شناخت شترش را خوابانید و مرا سوار کرد وبه قافله رسانید. همین معنا موجب شد که منافقان سروصدا به راه اندازند و پیغمبر مرا به خانه پدرم بفرستد و حتى در صدد طلاق من بر آید تا اینکه آیات ((اِفک )) نازل شد و خدا مرا از تهمتى که زده بودند تبرئه کرد و نظر پیغمبر نسبت به من عوض شد!این خلاصه داستان افک و نزول شانزده آیه سوره نور به روایت عایشه است . اگر داستان این بوده است که عایشه مى گوید، چندین اشکال در این حدیث به نظر مى رسد که باید براى آن پاسخى منظور داشت :1 - آیا پیغمبر اجازه داده که زن جوانش شب هنگام بدون اطلاع او از میان جمعیت خارج شود و تنها به نقطه تاریک و دورى از بیابان رود؟2 - آیا پیغمبر این قدر نسبت به ناموس خود (نَعُوذُ بِاللّهِ) سهل انگار بوده است که موقع کوچ کردن نداند همسرش در محمل هست یا جا مانده تا اینکه عربى او را بیابد و سوار کند و بیاورد و به کاروان برساند؟!3 - آیا پیغمبر تا آنجا بى خبر بوده که نداند تهمت منافقان ، راست است یا دروغ تا اینکه ((آیات افک )) نازل شود و یقین کند که سخن منافقان تهمت بوده است و عایشه تبرئه شود و باردیگر او را بپذیرد و به خانه برگرداند؟4 - آیا براى پیغمبر روا و جایز است که بر اساس شایعه سازى منافقان ، زن جوانش را از خود براند و نسبت به او سوءظن پیدا کند و باعث شود که شخصیت و آبروى او و خودش لکه دار گردد؟!اینها نقاط مبهمى است که به طور آشکار در حدیث افک عایشه دیده مى شود و قبول آن ماجرا از زبان عایشه را مورد تردید قرار مى دهد.آنچه در احادیث معتبر شیعه راجع به ((حدیث افک )) آمده است ، به خوبى مى رساند که موضوع چیز دیگرى بوده است و با توجه به آن هیچیک از این اشکالات مورد پیدا نمى کند.آنچه شیعه در این خصوص روایت کرده این است که روزى پیغمبر اکرم ، کودک خردسالش ((ابراهیم )) را که از همسر مصرى خود ((ماریه )) داشت به عایشه نشان داد و فرمود: ((ببین چقدر شبیه من است )).عایشه گفت : نه ! نمى بینم که شباهتى به شما داشته باشد!!عایشه مى خواست به ((ماریه )) از این راه تهمت بزند. چون او پس از خدیجه تنها زنى بود که از پیغمبر بچه آورده بود و عایشه تنها دخترى که به عقدپیغمبر درآمده بود،نمى توانست شاهداین منظره باشد و آن راتحمل کند.خود وى مى گوید: حالتى که در این مواقع به هر زنى دست مى دهد، بر من عارض شد.ولى به گفته علامه فقید سید عبدالحسین شرف الدین عاملى : ((خداوند، ابراهیم و مادرش ماریه را به دست امیرالمؤ منین علیه السّلام از این اتهام تبرئه کرد)).حاکم نیشابورى داستان آن را در حدیث صحیح ((مستدرک )) و ذَهَبى در ((تلخیص )) به نقل از خود عایشه آورده اند. نگاه کنید به جلد چهارم مستدرک و تلخیص آن ، صفحه 39 و تعجب کنید.(93)بارى ، بنابرآنچه در حدیث افک راجع به سوءنظر و حسد عایشه نسبت به ماریه همسر دیگر پیغمبر دیده مى شود این است که چون او نمى توانست خود را فاقد اولاد ببیند و بچه هوو را در بغل پیغمبر مشاهده کند، لذا به هووى خود تهمت زد و کسان خود و دیگران را نیز با خود همدست کرد و آن سرو صدا را به راه انداخت . خداوند آیات افک را در تبرئه ماریه از تهمت عایشه نازل فرمود و منافقان را تخطئه کرد که درست به عکس منظور عایشه نتیجه مى دهد؛ زیرا:اولا :خداوند ماریه را تبرئه کرده است نه عایشه .ثانیا :عایشه بود که ماریه را مورد تهمت و افک قرار داد و موجب شد که منافقان ، زبان درازى کنند و سروصدا به راه بیندازند.ثالثا :آیات افک در نکوهش عایشه و تخطئه او نازل شده است ، نه براى دفاع از وى و آن داستان نامناسب .رابعا :باتوجه به این واقعیت کاملا پیداست که عایشه خواسته است با جعل آن حدیث کذایى ، مسیر نزول آیات افک را منحرف سازد و آن را به نفع خود متمایل کند که چون در آن ایام حکومت تعلق به پدر او داشت ، توانست این کار را عملى سازد و تخطئه خود را به صورت تبرئه خویش در آورد، اما در مورد دیگر جلوه گر سازد.اینک ترجمه آیات افک ، که عینا از نظر خوانندگان محترم مى گذرد:((کسانى که تهمت (به ماریه ) زدند، گروهى از شما مسلمانان (اما منافق ) هستند. (اى مسلمانان راستین )گمان نکنید که این تهمت ، شما را دچار شرّ کند بلکه سرانجام به نفع شما خواهد بود(و منافقان شناخته مى شوند) هر یک از آنان که تهمت زده اند،گناه آن را خواهند برد و کسى که بیشترین تهمت را به عهده گرفت ، عذابى بزرگ خواهددید)).((چرا وقتى آن تهمت را شنیدید، مردان و زنان با ایمان درباره خود گمان نیک بردند و فقط گفتند: این تهمتى آشکار است (که منافقان زده اند)؟)).((چرا وقتى منافقان این تهمت را زدند، چهار شاهد براى اثبات آن نیاوردند؟ وقتى گواهانى نیاوردند، نزد خداوند دروغگو خواهند بود)).((اگر تفضل خدا و رحمت او در دنیا و آخرت بر شما اهل ایمان نبود، در این سخنان و تهمتها که در


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد احادیث تهمت

دانلود احادیث امام سجاد

اختصاصی از کوشا فایل دانلود احادیث امام سجاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود احادیث امام سجاد


دانلود احادیث امام سجاد

دسته بندی : علوم انسانی _ معارف اسلامی ، تحقیق

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

 

تعداد صفحات : 40 صفحه

حدیث 814 : امام سجاد (ع) : و تضرع و زاری و توجه و روآوردنم را به سوی خود بالاتر( فزونتر ) از روآوردن روآورندگان و سپاسگزاریم را درباره تو بالاتر از سپاس سپاسگزاران گردان و اجعل رغبتی إلیک فوق رغبة الراغبین ، و حمدی إیاک فوق حمد الحامدین .
صحیفه سجادیه حدیث 815 : امام سجاد (ع) : و هنگام نیازمندیم به سوی تو ( مراد هنگام نگرانی و گرفتاری است چون انسان همیشه به خداوند سبحان نیازمند است ) خوارم مساز ( من را از رحمتت بی بهره مگردان ) و به وسیله آنچه در درگاهت نیکویی کرده ام ( اعمالی که پنداشته ام به آنها خشنودیت را به دست آورده ام در حالی که همان اعمال موجب هلاک و تباهی من شده چون به طوری که شایسته نیکویی است نبوده ) هلاکم مکن ( گوییا این جمله اشاره است به فرمایش خدای تعالی " سوره 18 ، آیه 103 " : قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا ( آیه 104 ) الذین ضل سعیهم فی الحیوة الدنیا وهم یحسبون انهم یحسنون صنعا یعنی " ای پیغمبر ما به مردم " بگو : آیا شما را به زیانکارترین آگاه سازم ؟
آنان کسانی اند که سعی و کوششان در زندگانی دنیا " بر اثر کردارهای نیکو نما " تباه گشته و می پندارند که کار نیکو می کنند .

گفته اند : هر که کار خیر و نیکی بجا آورد و بنیاد آن بر اخلاص و ایمان نباشد مندرج در این آیه است ) و دست رد بر پیشانیم مزن ( من را از درگاهت نومید بازمگردان ) به آنچه ( کرداری که ) به وسیله آن دست رد بر پیشانی ستیزه کنندگان با خود زده ای ، زیرا من فرمانبرنده توام ، می دانم ( باور دارم ) که حجت و دلیل ( در هر حکمی ) تو را است ، و تو به فضل و بخشش سزاوارتر ، و به احسان و نیکی کردن سود رسانده تر ، و شایسته ای که از ( کیفر ) تو بترسند ، و سزاواری ( گناهان را ) بیامرزی ، و به عفو نمودن شایسته تری که عقاب نمایی ، و به پوشاندن ( گناه ) نزدیکتری که آشکار سازی و لا تخذلنی عند فاقتی إلیک و لا تهلکنی بما أسدیته إلیک ، و لا تجبهنی بما جبهت به المعاندین لک ، فإنی لک مسلم ، أعلم أن الحجة لک ، و أنک أولی بالفضل ، و أعود بالاحسان ، و اهل التقوی ، و اهل المغفرة ، و أنک بأن تعفو أولی منک بأن تعاقب ، و أنک بأن تستر أقرب منک إلی أن تشهر .
صحیفه سجادیه حدیث 816 : امام سجاد (ع) : پس ( اکنون که این گونه مهربانی ) من را زنده دار به زندگی پاکیزه ای ( زندگی با روزی حلال ) که به آنچه می خواهم پیوسته شود ، و به آنچه دوست دارم پایان یابد ، در صورتی که آنچه را نمی پسندی بجا نیاورم ، و آنچه را نهی کرده ای مرتکب نشوم ، و بمیران مردن کسی که نور و روشناییش ( راهنمایش به بهشت ) در پیش رویش و از سمت راستش می رود ( حضرت باقر - علیه السلام - فرموده : روز رستاخیز برای هر که نور " راهنمای به بهشت " باشد " از عذاب و سختیهای آن روز " رهایی می یابد ، و برای هر مؤمنی نوری است ) فاحینی حیوة طیبة تنتظم بما ارید ، و تبلغ ما احب من حیث لا اتی ما تکره ، و لا ارتکب ما نهیت عنه ، و أمتنی میتة من یسعی نوره بین یدیه و عن یمینه .
صحیفه سجادیه حدیث 817 : امام سجاد (ع) : و من را در درگاهت خوار ( مطیع ) و در نزد آفریدگانت عزیز و ارجمند گردان ، و چون با تو خلوت کرده تنها به سر برم ( از جز تو چشم پوشیده به راز و نیاز بپردازم ) فروتن و در میان بندگانت بلند مرتبه و سرفرازم نما ، و از کسی که از من بی نیاز است ( درخواستی نکرده و نمی کند ) بی نیازم ساز ( چنان کن که من هم از او چیزی نخواهم ) و بر فقر و نیازمندیم به درگاهت بیافزا ( تا درخواستم از تو و راز و نیازم با تو فزونی یابد ) و ذللنی بین یدیک ، و أعزنی عند خلقک ، وضعنی إذا خلوت بک ، و ارفعنی بین عبادک ، و أغننی عمن هو غنی عنی ، و زدنی الیک فاقة و فقرا .
صحیفه سجادیه حدیث 818 : امام سجاد (ع) : و از شماتت و شادی دشمنان و پیشامد غم و اندوه و ذلت و خواری ( نزد مردم ) و رنج و گرفتاری ( در کارها ) پناهم ده ، من را در آنچه ( گناهانی که ) بر آن از من آگاهی ( به رحمتت ) بپوشان ( عفو فرما ) به آنچه ( گناهی که ) می پوشاند ( می گذرد ) توانای گرفتن از روی عنف و سختی اگر بردباریش نبود ، و عقاب کننده بر گناه اگر مکث و شتاب نکردنش نبود ( حلم و مکث در انجام کاری مانع از قدرت او نیست ، بلکه مانع از مقدور که آن گرفتن از روی عنف و عقاب است می باشد ، چون قدرت او پیش از فعل است و آنچه با آن منافات دارد عجز و ناتوانی است ) و اعذنی من شماتة الاعداء ، و من حلول البلاء ، و من الذل و العناء ، تغمدنی فیما اطلعت علیه منی بما یتغمد به القادر علی البطش لولا حلمه ، و الاخذ علی الجریرة لولا اناته .
صحیفه سجادیه حدیث 819 : امام سجاد (ع) : و هرگاه به گروهی ( بر اثر نافرمانی ) فتنه و تباهی یا بدی و گرفتاری بخواهی ( پیش آوری ) من را در حالی که پناهنده به تو هستم از آن رهایی ده ، و چون من را در دنیای خود ( دنیایی که مالک آن تویی ) در جای رسوایی به پا نداشتی ( رسوا نکردی ) در آخرت خود ( آخرتی که بر آن استیلا داری ) مانند آن ( در جای رسوایی ) به پا مدار ( رسوا مگردان ) و إذا اردت بقوم فتنة أو سوء فنجنی منها لواذا بک ، و إذ لم تقمنی مقام فضیحة فی دنیاک فلا تقمنی مثله فی آخرتک .
صحیفه سجادیه حدیث 820 : امام سجاد (ع) : و اوایل نعمتهایت ( نعمتهای دنیوی ) را با اواخر آنها ( نعمتهای اخروی ) و سودهای دیرینه ات ( آنچه پیش از این تاکنون عطا فرموده ای ) را با تازه های آنها ( آنچه پس از این می بخشی ) برای من توأم و جفت گردان ، و چندان من را مهلت مده و عمرم را طولانی و دراز مکن که با آن دلم سخت شود ( در قرآن کریم " سوره 19 ، آیه 75 " فرموده : قل من کان فی الضلالة فلیمدد له الرحمن مدا حتی اذا راوا ما یوعدون اما العذاب واما الساعة یعنی " ای پیغمبر ما به آنان که به مال و دارایی و جاه و جلال می بالند و خدا را نافرمانی می کنند " بگو : کسانی که در راه ضلالت و گمراهی اند " خلاف دستور شرع رفتار می نمایند " خدای مهربان آنان را مهلت و طول عمر می دهد تا هنگامی که آنچه را بیم داده می شوند ببینند ، و آن یا عذاب و گرفتاری " در دنیا " یا فرا رسیدن " سختی " روز قیامت است ، و " سوره 57 ، آیه 16 " فرموده : فطال علیهم الامد فقست قلوبهم یعنی پس اهل کتاب " مانند یهود و نصاری " عمرهاشان " در غفلت و بی خبری و آرزوی دراز " به طول انجامید و " به سبب آن " دلهاشان سخت گردید ) و بر من مصیبت و سختی مفرست که بر اثر آن نیکویی و خوشی و بزرگیم برود ، و من را به پستی ای که بر اثر آن منزلت و گرامی داشتنم ( در نظر مردم ) کوچک و خوار گردد ، و عیب و زشتی ای که به جهت آن مقام و ارزش من دانسته نشود گرفتار مساز و اشفع لی اوائل مننک باواخرها و قدیم فوائدک بحوادثها ، و لا تمدد لی مدا یقسو معه قلبی و لا تقرعنی قارعة یذهب لها بهائی ، و لا تسمنی خسیسة یصغر لها قدری و لا نقیصة یجهل من اجلها مکانی .
صحیفه سجادیه حدیث 821 : امام سجاد (ع) : و ( از عذابت ) چنان مترسانم که به وسیله آن ( از عفوت ) نومید گردم ، و چنان بیمناکم مگردان که در آن هنگام ترس در دل افکنم ، ترسم را در تهدیدت ( از عذاب روز رستاخیز ) و بیمم را از مهلت دادنت ( تا آنجا که برای عذر و بهانه آوردنم حجت و دلیلی نباشد ) و انذار و ترساندنت ( به وسیله پیغمبر و اوصیاء آن حضرت - علیهم السلام - ) و هراسم را هنگام خواندن جملات ( قرآن ) خود قرار ده و لا ترعنی روعة ابلس بها ، و لا خیفة اوجس دونها ، اجعل هیبتی فی وعیدک ، و حذری من اعذارک و انذارک ، و رهبتی عند تلاوة ایاتک .
صحیفه سجادیه حدیث 822 : امام سجاد (ع) : و شبم را آباد ( شایسته ) گردان و بیدار نمودنت من را در آن برای بندگیت ، و تنها بودنم به شب برخاستن برای ( مناجات با ) تو ، و چشم پوشیم از جز تو به انس و خو گرفتنم با تو ، و درخواست نمودن خواسته هایم به درگاه تو ، و پی در پی درخواست نمودنم از تو در آزاد ساختنم از آتشت و زنهار دادنم از کیفرت ( دوزخ ) که در آن است اهل و سزاوار آن و اعمر لیلی بایقاظی فیه لعبادتک ، و تفردی بالتهجد لک ، و تجردی بسکونی الیک ، و انزال حوائجی بک ، و منازلتی ایاک فی فکاک رقبتی من نارک ، و اجارتی مما فیه اهلها من عذابک .
صحیفه سجادیه حدیث 823 : امام سجاد (ع) : و من را تا مدت و پاره ای از زمان ( هنگام مرگ ) در طغیان و سرکشیم ( در معاصی ) سرگردان و در گرداب نادانیم غافل و بی خبر وامگذار ( اشاره به قول خدای تعالی " سوره 7 ، آیه 186 " : من یضلل الله فلا هادی له ویذرهم فی طغیانم یعمهون یعنی کسانی را که خدا گمراه سازد " رحمت خود را از آنها بازدارد " راهنمایی برای ایشان نیست و آنان را در طغیان و سرکشی واگزارد تا حیران و سرگردان شوند .
و " سوره 23 ، آیه 54 " : فذرهم فی غمرتهم حتی حین یعنی پس " ای رسول ما " ایشان را در گرداب نادانیشان واگزار تا هنگام مرگ " یا روز قیامت " ) و من را ( بر اثر ناپسندیها ) پند برای کسی که پند پذیرد ، و عبرت برای کسی که عبرت گیرد ، و سبب گمراهی برای کسی که ( به من ) نظر افکند قرار مده ، و با من مکر مکن ( من را بر اثر فریبی که داده ام کیفر منما ) در میان کسانی که با آنها مکر می کنی ، و دیگری را به جای من مگزین ( که از او راضی و خشنود باشی و من را از درگاهت برانی ) و نامم را تغییر مده ( دوزخی مگردان ) و تنم را ( در دنیا به آفت و درد و در آخرت به عذاب و کیفر ) تبدیل مفرما ، و من را مضحکه و سبب خنده آفریدگانت و مسخره خود ( خوار و پست در درگاهت ) و جز پیرو خشنودیت و جز به کیفر رساندن ( دشمنانت ) برای تو خدمتگزار مگردان و لا تذرنی فی طغیانی عامها ، و لا فی غمرتی ساهیا حتی حین ، و لا تجعلنی عظة لمن اتعظ و لا نکالا لمن اعتبر ، و لا فتنة لمن نظر ، و لا تمکر بی فیمن تمکر به ، و لا تستبدل بی غیری ، و لا تغیر لی اسما ، و لا تبدل لی جسما ، و لا تتخذنی هزوا لخلقک ، و لا سخریا لک ، و لا تبعا إلا لمرضاتک ، و لا ممتهنا إلا بالانتقام لک .

  متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

( برای پیگیری مراحل پشتیبانی حتما ایمیل یا شماره خود را به صورت صحیح وارد نمایید )

«پشتیبانی فایل به شما این امکان را فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دریافت نمایید »


دانلود با لینک مستقیم


دانلود احادیث امام سجاد

مقاله ایمان و تولی در احادیث نبوی

اختصاصی از کوشا فایل مقاله ایمان و تولی در احادیث نبوی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله ایمان و تولی در احادیث نبوی


مقاله ایمان و تولی در احادیث نبوی

 

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:36

فهرست مطالب:
 
تلفظ واژگان: 3
دوستی نوعی خویشاوندی است 5
عوامل دوستی زا 5
کسانی که شایسته دوستی نیستند قران: 6
دوست داشتن ناتوانان 7
محبت کردن و گرفتاری ها 8
نشانه محبت 8
محبت (متفرقه) 8
محبت شدید مومنان به خدا 9
ایمان: دوستی و دشمنی است. 11
آنچه دوستی خدا را به دنبال دارد 11
کسانی که خداوند دوستشان دارد 13
قران: 13
کسانی که خداوند دوستشان ندارد 14
محبوبترین مردم نزد خدا 15
کارهایی که خدا دوست دارد 17
محبوبترین کارها نزد خدا 17
پرستش عاشقان 18
خدا دوست کسی است که دوستش بدارد 19
آثار محبت خدا 19
ملاک منزلت داشنتن نزد خدا 21
نشانه خدا دوستی انسان 22
قران: 22
درجات خدا دوستان 23
بزرگترین منزلت 23
تشویق به ایجاد محبت خدا در دلهای مردم 25
خدا دوستی (متفرقه) 25
دوست داششتن برای خدا 26
شیوه اظهار دوستی برای خدا 28
دوست داشتن پیامبر 29
شرط محبت اهل بیت 31
برخورد امام علی با کسی که اظهار محبت به او می کند 31
بلا و سختی لازمه دوستی اهل بیت 32
انسان با کسی است که دوست دارد 34
منابع: 35
 
چکیده:

تلفظ واژگان:

تولی و تبرا دو مضدر عربی از باب تفصل و بروز تعدی می باشند اما در تعابیر زبان فارسی به صورت تولا و تبرا نیز کجا می روند. دهخدا ذیل واژه تولا ضمن اشاره به بوده/ آن چنین آورده است. «تولا» یعنی محبت وامید و دوست داشتن، گرچه برای این معنی تولی است، لیکن فارسیان به تصرف خود به الف خوانند چنان که تمنی را تمنا گویند، با توجه ره واژه تولی معانی زیر را ذکر می کند «ولی ساختن، ولایت، راندن، برگشتن و روی برگرداندن، دوست داشتن با کسی»

ریشه لغوی تولی و معنی آن واژه تولی مصدر باب تفصیل و از ریشۀ «ولی» مشتق شده است. این ریشه کاربردی دیرینه دارد به گونه ای که در زبانهای ساعی نیز، در معاینی نزدیک به همان زبان عربی، بکار رفته است. در زبان عبری بصورت «لاواه» در معنی پیوستن وپیوسته بدون بکار می رفته است. در عبری جدید به شکل «لواه» در آرامی «لوی» و در سریانی «لواه» آمده است که معنی همراهی را در برداشته است. برخی براین عقیده اند که که «تولی» اگر به صورت ظاهری یا تقدیری با «من» متحدی شود به معنی اعرافی و روی برگرداندن و اگر به خودی خود متعدی شود به معنی «ولایت» و پذیرش آن می باشد و حقیقت معنی تولی امرو برعهده گرفتن و سرپرستی آن می باشد البته هم در معنای فاعلی و هم معنای مفعولی بکار می رود [ر.ک، راغب/ 885 و 886 ، 1412 ق]. معنی اصلاحی تولی: بدیعی ترین مفهومی که از این اصطلاح به ذهن متبادر می شود آن است که تولی در اصطلاح تشیح یکی از فروع دین به شمار می رود و «تولی» به معنی دوستی با اهل حق، اعم از انبیاء و معصومان (ع) اولیا و سایر مومنان می باشد. ا ما باید به این نکته اذعان داشت که عناوینی که هم اکنون درحوزه«فروع دین» عنوان می شود از سویی شارع- بدین گونه که بر افواه جاری است- تعیین نشده است، اگر معنای تولی از صدر اسلام تاکنون تا حد مفهوم «حب دوستان خدا» تنزل یا فقه، ناشی از شرایط خاص تاریخی بوده که همواره اسلام اصیل و تشیح خالص در اقلیت و مظلومیت، و خفقان و فشار حکومت های وقت قرار داشته و زمینه ای برای بروز و ظهور ولایتی که قران معرفی می کند فراهم نبوده است.

بر این اساس «تولی» پذیرش ولایتی است که در پرتو آن همه مسلمانان در بهبه ای را در، منسجم و یکپارچه قرار می گیرند و همه عناصر درون آن به سوی یک جست و یک راه گام برمی دارند دژی محکم و نفوذ ناپذیر در مقابل بیگانگان فراهم می آورند. این مبحث را به مناسبت موضوع با روایتی که ابن عباس از رسول اکرم (ص) نقل می کند، به پایان می برم. ایشان به حضرت علی (ع) فرمودند:« ای علی! قسم به آن کسی که مرا به حق به نبوت برانگیخت که تمام زمینیان، تو را دوست بدارند چنان که آسمانیان دوستت می دارند هر آینه، خداوند از آنان را به آتش، عذاب نخواهد کرد»

دوستی نوعی خویشاوندی است

امام علی (ع): دوستی خویشاوندیی است اکتسابی.

امام حسن (ع): خویش کسی است که پیوند دوستی او را نزدیک کرده باشد هر چند نسبتش به دور است هر چند نسبتش نزدیک باشد. هیچ چیزی به بدن نزدیکتر از دست نیست اما همین دست وقتی بشکند (و معیوب شود) آن را ببرند و از بدن جدا کنند.

امام علی (ع): دوستی یکی از دو خویشاوندی است.

دوستی نزدیکترین خویشی است.

نزدیکترین خویشی دوستی دلهاست.

دوستی، خویشی است.

خویشاوندی به دوستی نیازمندتر است تا دوستی به خویشاوندی.

دوستی پدران با هم خویشاوندی

 عوامل دوستی زا

امام صادق (ع): سه چیز دوستی می آورد: دینداری، افتادگی و بخشندگی.

امام علی (ع): سه خصلت موجب جلب دوستی می شود: خوشخویی، مهربانی و فروتنی.

پیامبر خدا (ص): در پاسخ به این پرسش که چه چیز موجب محبت خدا و محبت مردم می شود؟ فرمود: به آنچه نزد خدای عز وجل است دل ببند تا خدایت دئوست بدارد و از آنچه مردم دارند دل برکن مردم دوستت خواهند داشت.

امام علی (ع): آن که چوب درختش نرم باشد شاخه هایش بسیار شود.

امام باقر (ع): چهره شاد و روی باز وسیلۀ جلب دوستی و مایه تقر ب به خداست و ترشرویی و گرفتگی چهره سبب جلب دشمنی و مایه دوری ازخداست.

امام جواد: سه خصلت است که به وسیله آنها جلب محبت می شود: رعایت انصاف در معاشرت با دیگران، کمک مالی به دیگران در سختی و خوشی و برخورداری از قلبی سلیم و مهربان.

 کسانی که شایسته دوستی نیستند قران:

«نمی یابد مردمی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند. ولی با کسانی که با خدا و پیامبرش مخالفت می ورزند دوستی کنند ه رچند آن مخالفان، پدران یا فرزندان یا برادران و یا قبیله آنها باشند. خدا بر دلهای چنین کسانی ایمان رقم زده است.»

«خدا شما را از … با کسانی که با شما نجنگیده اند بازنمی دارد…. بلکه خداود شما را دوستی ورزیدن با کسانی که با شما در این جنگیده اند واز سرزمینتان بیرونتان رانده اند یا در بیرون راندتان همدستی کرده اند باز می دارد».

امام علی (ع): دوستی عوام مانندابر از هم گسیخته می شود و همچون سراب تار و مار می گردد.

رشته دوستیهای بدکاران زودتر از هر دوستی دیگری از هم می گسلد.

دوستی نابخردان همچون سراب از بین می رود و همچون مه برطرف می شود.

دوستی نادانان تغییر می پذیرد و زود رخت برمی بندد.

دوستی احمق چون درخت آتش است که اجزای آن یکدیگر را می سوزاند.

با کافر دوستی مورزید و با نادان همنشینی مکنید.

مبادا دشمنان خدا را دوست بداری، یا دوستیت را نثار کسی که جز دوستان خدا منی، که هر کس مردمی را دوست بدارند با آنان محشور شود.

دوستی و محبت خود را بیجا مکن.

دوستی و محبت خود را ارزانی کسی مدار که وفا ندارد.

 دوست داشتن ناتوانان

پیامبر خدا (ص): خدایم مرا به دوست داشتن مسلمانان مستمند فرمان داده است.

حدیث معراج آمده است: ای احمد! دسوت داشتن من دوست داشتن تهیدستان است؛ پس به تهیدستان نزدیک شو و آنان را کنار خود بنشان و از توانگران دوری گزین و نزدیکانشان منشین، زیرا که فقیران دوستان منند.

پیامبر خدا (ص): ای علی! خدای عزو جل دوستی مستمندان مستضعفان زمین را ارزانی تو کرده است. پس، تو به برداری آنان خشنودی و آنان به امامت و پیشوایی تو.

محبت مانع شناخت است

قران:

زنان شهر گفتند: زن عزیز از غلام خود کام خواسته و شیفتۀ او گشته است. ماوی را درگمراهی آشکار می بینیم.

پیامبرخدا: عشق توبه چیزی، کور و کرت می کند.

امام علی(ع): چشم عاشق از دیدن عبیهای معشوق کور است و گوش او از شنیدن زشتیهایش کر.

امام باقر(ع): درباره آیه «وعشق به پرده دل او آویخت». فرمود: عشق یوسف او (زلیخا) را ازمردم در حجاب و بی خبر کرد چندان که جز به یوسف نمی اندیشید. حجاب به معنای شفاف است و شفاف حجاب و پرده دل است.


دانلود با لینک مستقیم