کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق در مورد ارتباط برقرارکردن با دیگران ودوستان

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق در مورد ارتباط برقرارکردن با دیگران ودوستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

ارتباط برقرارکردن با دیگران ودوستان

اکثر ما در ارتباط برقرار کردن با دیگران مشکل داریم و در هنگام گفتگو نمی‌دانیم آیا طرف مقابل منظور ما را درک کرده است یا خیر؟ اغلب نمی‌دانیم مطالب خود را در چه زمانی و به چه نحوی به مخاطب خود انتقال دهیم و غالباً از عکس‌العملهای مخاطب خود که ‌ می‌تواند معنی و مفهوم خاصی داشته باشد غافل می‌شویم و فقط در این فکر هستیم که مطالب خود را به نحوی به او برسانیم، بدون اینکه توجه داشته باشیم که آیا پیام ما آنگونه که باید منتقل شده است یا خیر؟

حتماً برایتان پیش آمده است که در یک موقعیت نامناسب به سراغ کسی رفته‌اید و خواسته‌اید مطلبی را برای او تعریف کنید و او با ابزارهای مختلف از قبیل به دور و بر نگاه گردن، نوشتن، بازی کردن با اشیا، نا آرامی، به ساعت خود نگاه کردن و یا به طرق مختلف دیگر خواسته است که به نحوی عدم تمایل خود را برای گوش دادن به سخنانتان نشان دهید و شاید در این میان شما بدون توجه به این حالات صرفاً در این فکر بوده‌اید هر طور هست حرفهای خود را بزنید. حتی امکان دارد که متوجه عکس‌المعلهای مخاطب خود نیز بشوید ولی باز به سخنان خود ادامه دهید و در پایان نیز به خود ببالید که علی‌رغم میل طرف مقابل او را مجبور کرده‌اید تا به سخنانتان گوش کند، غافل از اینکه “حقیقت آن چیزی نیست که شما گفته‌اید بلکه آن چیزی است که مخاطب شما گرفته است”.همیشه در نظر داشته باشید که نرساندن یک پیام بهتر از انتقال ناقص آن است، توجه به عکس‌العملهای مخاطبین می‌تواند در برقراری ارتباط بسیار مؤثر باشد.

برای پیشرفت و حرکت به سمت جلو باید بتوانیم به صورتی مؤثر با طرف مقابل خود ارتباط برقرار کنیم. با توجه به مطالب بیان شده می‌توان ارتباط خوب را ارتباطی دانست که در آن انتقال مفاهیم به نحوی باشد که تصویری مطابق آنچه در ذهن فرستنده شکل گرفته است در ذهن گیرنده نیز نقش ببندد.

اصول پنج ماده‌ای ارتباطات: ارتباطات تاثیر ژرف و عمیق در کم و کیف زندگی و روابط ما با دیگران دارد. رعایت موارد فوق ما را یاری می‌نماید تا در ارتباط با دیگران به لحاظ مسائل شخصی، احساسی و اجتماعی و مالی موفق باشیم.

1ـ همه کارهای ما نوعی ارتباط است: تمام لحظات زندگی ما آکنده از پیامهای شفاهی و غیرشفاهی، ارادی و غیرارادی می‌باشد. لباسی را که می‌پوشیم، خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، زیورآلات و ملزوماتی که به خود می‌آویزیم،‌ وقتی که لوازم شخصی خود را روی میز می‌گذاریم،‌ همچنین وضعیت راه‌ رفتن، وضعیت نشستن و... همگی این پیام را به دیگران منتقل می‌کند که چه احساسی نسبت به خود داریم و انتظار داریم که دیگران چگونه با ما رفتار کنند.

2ـ چگونه ارسال یک پیام چگونگی دریافت آن را معین می‌کند: کلماتی را که بر زبان می‌آوریم، بسیار بیشتر از آنچه تصور می‌کنیم حاوی پیام هستند. حجم و آهنگ صدا، نوع نگاه کردن، وضعیت ایستادن همگی به شنونده کمک می‌کنند تا کلمات ما را تفسیر کند و پیام آن را دریابد.

3ـ آنچه اهمیت دارد پیام است و نه ارسال آن: بسیار اتفاق می‌افتد که یک پیام به آسانی مغایر با منظور ما دریافت شود. بنابراین منطقی است که بگوییم ارتباط واقعی پیامی است که شنونده استنباط می‌کند و نه آنچه گوینده می‌گوید.

4ـ چگونگی آغاز پیام، اغلب حاصل ارتباط را تعیین می‌کند: همه ما بارها این احساس را تجربه کرده‌ایم که بعلت استنباط نادرست در آغاز یک پیام، منظور گوینده را یکسره کج فهمیده‌ایم. بنابراین اگر مراقب نباشیم، همان چند کلمه‌ای که در آغاز سخن بکار می‌بریم کافی است که دیگران را به برداشتی نادرست از سخنان ما سوق دهد و موجب رنجش و آزدن آنها شود. بهمین دلیل بخشی از موفقیت در هر ارتباطی به کم و کیف آغاز سخنانمان بستگی دارد.

5ـ ارتباط به یک خیابان دوطرفه شباهت دارد: در یک ارتباط خوب دو عامل دخالت داردند. ارسال درست پیام و دریافت درست پیام. بنابراین اگر تنها به این بسنده کنیم که فقط نظرهای خود را روشن و منطقی و قانع‌کننده بیان کرده‌ایم، موفق به ایجاد یک ارتباط نیستیم. بلکه، صرفاً در مقام سخنوری و اندرزگویی برآمده‌ایم. به این ترتیب اگر مایل به برقراری ارتباط موفق هستید باید نقطه ‌نظرهای طرف مقابل را بشنوید و به روشنی درک کنید. همیشه بیاد داشته باشید:“ تنها رساندن پیام مهم نیست، بلکه چگونه رساندن آن و چگونگی دریافت آن نیز مهم است.

ارتباط مؤثر رابطه ای است کلامی و غیرکلامی بین دو یا چندنفر که در طی آن، افراد می توانند عقاید، خواسته ها، نیازها و هیجانات خود را بیان نموده و به نوعی احساس رضایت دست یابند.

راهکارها و نکات مهم روانشناختی در ارتباط مؤثر:

1 – افراد با هم تفاوت دارند: با همه افراد نمی تواند به یک گونه حرف زد یا ارتباط برقرار کرد مهمترین گام، مخاطب شناسی است؛ یعنی شناخت ویژگی های شخصیتی دیگران و رفتار کردن متناسب با آن.

2 – روحیه هر فردی در رفتار او تأثیر گذار است : افراد در وضعیت های روحی متفاوت، رفتارهای مختلفی دارند. مثلاً آیا وقتی خسته هستیم سؤال طرف مقابل را همان گونه پاسخ می دهیم که شاد و با نشاط هستم؟بنابراین بهتر است مخاطب ما در وضعیت روحی خوبی قرار گیرد تا ارتباط مؤثر برقرار شود. بیاد داشته باشیم هر کس با احترام وارد شود یقیناً با مهر خارج خواهد شد.

3 – نگرش و دنیای هر فرد متفاوت است :

برخورد غیرمنطقی وجود ندارد! هر کس براساس منطق خود رفتار می کند، چون هر کس دنیا را از دید خود درک می کند؛ بنابراین بهتر است با افراد متفاوت برخوردهای متفاوت داشته باشیم. برای برقراری ارتباط مؤثر با دنیا و نگرش دیگران مقابله نکنیم بلکه نخست دنیای آنها را بپذیریم، به دنیا آنها پا بگذاریم و بعد او را به دنیای خود دعوت کنیم، به تعبیرشهید باهنر «از آنجایی شروع کنیم که او دوست دارد و به آنجایی ختم کنیم که خود دوست داریم».

4 – آدم ها را دوست داشته باشیم :

ما با کسانی که دوستشان داریم راحت تر به نتیجه می رسیم بنابراین برای برقراری ارتباط مؤثر لازم است به اصول دیگران احترام بگذاریم حتی اگر آنها را قبول نداریم، با این کار محبت و دوست داشتن خود را به آنها نشان می دهیم.

5 – باور اینکه هم من خوبم هم شما خوبید :

توماس هریس در کتاب «وضعیت آخر» چها روضعیت را در ارتباط فرد با دیگران مطرح می کند، از جمله : من خوبم تو خوب نیستی. باور این وضعیت موجب احساس مقابله ، تلافی و دعوا می شود و مانع ارتباط است.

من خوب نیستم ، تو خوب هستی.

باور این وضعیت موجب احساس حقارت و کوچکی شده و مانع ارتباط است.

من خوبم، شما هم خوبید

تنها باور این وضعیت است که می تواند موجب برقراری ارتباط مؤثر با دیگران شود.

6 – کوشش غیرمستقیم مؤثر است :

برای مثال در جلسه ای برگه هایی که پشت آنها پیام هایی مفید و هدفمند نوشته شده بود به عنوان کاغذ یادداشت بین اعضاء توزیع شد، با وجود اینکه به افراد توصیه ای برای خواندن مطالب نشده بود، اما همه اعضای جلسه پیام ها را خوانده بودند!

7 – مقاومت دیگران را درک کنیم:

اگر ضمن تلاش، برای ارتباط با فرد مقابل، او از خود مقاومت نشان داد و عباراتی از این قبیل به کاربرد: تو مرا درک نمی کنی، به او بگوییم «من احساس شما را می فهمم، اگر دوست داری درباره اش صحبت کنیم».

8 – همیشه «برد، برد» بیافرینیم:

اگر بپذیریم همه انسانها در حال تغییر و تحول اند، می بینیم برای برقراری ارتباط مؤثر بهتر است قصد و نیت هایمان را خیر کرده و به سویی حرکت کنیم که دو طرف برنده باشند. برای رسیدن به این هدف باید مدام از خود بپرسیم که در این ارتباط، من برای او چه فایده ای دارم. یا چرا بایستی دیگران برای من کاری را انجام دهند!؟ پاسخ به این سؤال می تواند ارتباط ما را با دیگران موثر نماید. همیشه در برقراری ارتباط با دیگران به روشی عمل کنیم که دو سر برنده باشیم، هیچ بازنده ای نداشته باشیم، برد، برد بیافرینیم.

9 – شخصیت افراد را از رفتارشان جدا کنم:

اگر رفتار طرف مقابل برای ما قابل قبول نبود برای برقراری ارتباط مؤثر بهتر است فقط همان رفتار ناپسند او را زیر سؤال ببریم نه کل شخصیت او را ، به کسی که خطایی کرده نگوییم تو تنبل، کودن، بی عرضه و ... هستی، چرا که این عمل ما را از برقراری ارتباط جهت انتقال پایم اصلی بازمی دارد.

10 – خوب گوش دهیم :

در برقراری ارتباط موثر با دیگران خوب گوش کردن (گوش دادن فعال) به حرفهای طرف مقابل علاوه بر یک مهارت، یک هنر است وقتی کسی با ما حرف می زند باید سعی کنیم در چشمهایش نگاه کنیم و احساسات بیان شده او را درک کرده و با حرکت چشم، ابرو و ... به او نشان دهیم که مشتاقانه به سخنان او گوش می دهیم، از ارائه راه حل، نصیحت، قضاوت کردن و دستور


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ارتباط برقرارکردن با دیگران ودوستان

مقاله ارتباط درس حرفه و فن با ایجاد انگیزه یادگیری در دانش آموزان

اختصاصی از کوشا فایل مقاله ارتباط درس حرفه و فن با ایجاد انگیزه یادگیری در دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

ارتباط درس حرفه و فن با ایجاد انگیزه یادگیری در دانش آموزان

این درس هدفش آن است که دانش آموز جدا از سایر دروس با درسی برخورد کند که در آن بیشتر به عمل بپردازد . ما در حقیقت می خواهیم تفکر با انگشتان را به دانش آموز یاد دهیم تا دانش آموز با کارکردن خود و لمس کار بتواند به علائقی که در خود دارد، دست یابد . این درس از قالب تئوری جدا شده، تئوری که دارد ولی کمتر است، و در عمل بیشتر متجلی می شود. در حقیقت نظریه ی حاکم بر درس حرفه و فن گرایش دادن دانش آموز به عمل حرفه و فن است. شیوه تالیف برنامه درسی می تواند از یکسو قدرت تفکر را در یادگیرنده بارور سازد و از سوی دیگر او را به خمودگی فکر و انباشتن حافظه عادت دهد . بر این اساس است که دو نوع شیوه تالیف و تدوین در محتوای کتاب درسی و برنامه های آن خواهیم داشت , شیوه ارائه فعال و شیوه ارائه غیر فعال . شیوه فعال ارائه محتوا به اهمیت ساخت در آموزش موضوعات درسی توجه خاص دارد و این ساخت را زمانی قابل دستیابی می داند که فرد در جریان یادگیری فعالانه مشارکت داشته باشد .ولی شیوه غیر فعال عکس این حالت است. با توجه به موضوعاتی که بیان شد بهتر دیدم در رابطه با درس حرفه و فن و رابطه آن با یادگیری مطالبی را ذکر کنم . مقدمه : در واقع برای تبیین جایگاه هر درسی باید به برنامه درسی کشور مراجعه شود. چون وقتی درسی در مجموعه ی برنامه ی درسی کشور قرار می گیرد ، خود به خود جایگاهش مشخص می شود . در سالهای 45و 46 که ساختار نظام آموزشی کشور دگرگون شد، دوره ی راهنمایی تحصیلی نیز تأسیس شد که در ضمن آن ، با اهداف خاصی ، درس آموزش حرفه و فن در مجموعه ی درس ها قرار گرفت. این درس اهداف والا و مهمی را دنبال میکرده و هنوز هم می کند، اما متاسفانه به دلایل مختلف در طول سال ها تغییراتی در آن اتفاق افتاده که بیشتر ناشی از شرایط اجرا بوده است، ولی به هر حال این تغییرات موجب شده که راجع به جایگاه اصلی این درس در اجرا، تردید هایی به وجود آید.در حالی که این درس با سایر دروس هیچ تفاوتی ندارد و تنها درس کاربردی و علمی دوره ی راهنمایی است که شدیداً مورد نیاز دانش آموزان یازده تا چهارده ساله است . درس حرفه و فن دو هدف اساسی را دنبال می کند: هدف اول آشنایی و کسب اطلاع راجع به رشته های تحصیلی و مشاغل است و هدف دوم کسب مهارت عملی و فنی از طریق به دست گرفتن ابزار و وسایل و انجام کاری یا ساختن چیزی و ... نهایتاً می توان گفت این درس اهمیتی کمتر از سایر دروس ندارد . این درس در رشته های نظری ادامه ندارد و در ابتدایی هم به شکل تلفیق وجود دارد . در هر صورت ، درسی است با اهداف مشخص ، در کنار سایر دروس و با ارزش یکسان. ضرورت تحقیق: عالمی را گفتند عالم بی عمل به چه ماند گفت زنبور بی عسل. بر همه دانش آموزان روشن است که علوم و فنون بر دو اصل تئوری و عملی استوار است ونقصان در هر کدام از آنها باعث ویرانی بنای علم می شود. تا زمانی که پروژه های عملی که مکمل دروس تدریس شده می باشند در سطح مدارس اجرا نشوند بطور قطع باعث ایجاد اختلال در یادگیری و عدم درک کامل از مباحث درسی میشوند. با توجه به این مهم ضرورت تحقیق در رابطه با دروس عملی مانند حرفه و فن بیش از پیش آشکار می گردد. کاربرد درس حرفه و فن در یادگیری دانش آموز: اگر از یک معلم حرفه و فن در خصوص محتوا و هدف های این درس و تفاوت آن با سایر درسها در روش تدریس و ارزشیابی سوال کنید ، خواهید دید که به خوبی راجع به آن توضیح می دهد و مثالهای جالب و زیبایی از کارهای انجام داده و یا تجربیاتی که اندوخته است ، ارائه می دهد . اما نکته قابل تأمل ، نقص و کاستی هایی است که در مثال ها و نمونه فعالیتها دیده می شود که عمدتاً نمی توان از آنها چشم پوشی کرد. از جمله ، ساماندهی فعالیت یادگیری که از یک روش علمی دقیق پیروی نمی کند و یا سنجش که ظاهراً عملکردی است ، ولی با شیوه تدریس هم خوانی ندارد . از طریق دیگر غالباً هدف فعالیتهای تدریس و ارزشیابی مبهم است و به جای تأکید بر هدف اصلی ، بیش تر به هدفهای جنبی پرداخته می شود . مطالعه و بررسی این گونه موارد و نمونه های عینی ، اشکالات و ابهامات اشاره شده را کاهش می دهد و به معلمان حرفه و فن کمک می کند در استفاده از شیوه های تدریس و ارزشیابی ، دقیق تر عمل کنند. ضرورت انجام کارهای عملی درس حرفه و فن لازم به ذکر است درس حرفه و فن یک درس عملی و کتبی است به همین خاطر برای ارزشیابی دانش آموز طیبعتاً مشکلاتی به وجود می آید برای موارد نظری و کتبی صرفا با برگزاری یک امتحان روی ورقه مسئله حل است ولی در موارد عملی اینگونه نیست دانش آموزی که ذوق فعالیتهای عملی دارد انتظار دارد که از او امتحانی با توجه به اندوخته و اطلاعات عملی وی به عمل آیدو اگر اینگونه نشود یعنی اینکه دبیر بدون آزمون عملی نمره ی عملی برای دانش آموز قرار دهد مورد رضایت دانش آموز نیست اگر چه آن نمره بالا باشد حال اگر این روند ادامه یابد قطعا دانش آموزان برای این درس ارزش خاصی قائل نمی شوند که منجر به بی علاقگی دانش آموزان شده و استعدادهای آنان در این زمینه شکوفا نمی شود ودر نتیجه اهداف تعلیم و تربیت در این بخش معطل شده و از طرفی هر دبیری که مهارت لازم برای این در س را ندارد متقاضی تدریس حرفه و فن می شود . مسلم است که تدریس حرفه وفن به صورت نظری و انتزاعی بدون کارهای عملی کار خیلی سختی نیست و از عهده دبیر هر رشته ای بر می آید ولی نتیجه مطلوب را ندارد. البته تعدادی از همکاران عزیز نبودن کارگاه و ابزارها را دلیل انجام ندادن کارهای عملی عنوان می کنند . که من این دلیل را وارد نمی دانم چرا که آموزش هنر معلم است و به هر ترتیبی باید آن را در حد توان خود انجام دهد یک معلم نباید بگوید امکانات نیست . اگر امکانات بود انجام دهد اگر نبود نباید منتظر امکانات باشیم دقت کنیم که باید امکانات را به وجود آوریم حال من نمی دانم چگونه چرا که هر معلمی با استفاده از انواع توانا یی های خود این امر را می تواند انجام دهد. یادگیری مشارکتی و سنجش عملکرد و ارتباط آن با آموزش حرفه و فن: در کلاس های درس ، یکی از سه نوع محیط یادگیری رقابتی ، فردی و یا هم یاری ، توسط معلم به وجود میآید. هر کدام از این محیط ها نگرش خاصی نسبت به داشن آموزان و معلم ایجاد می کند و انتظارات خاصی درباره چگونگی یادگیری به وجود می آورد . در محیط رقابیتی دانش آموزان از خود می پرسند چه کسی را باید از میدان به در کنیم و چه کسی شاگرد اول خواهد شد .در محیط یادگیری انفرادی دانش آموز با خودش رقابت می کند و از داشن آموزان دیگر توقع کمک و حمایت ندارد .در محیط هم یاری داشن آموزان به جای این که معلم را مرجع اصلی بدانند به هم کلاسی های خود به عنوان مراجع مهم و با ارزش می نگرند. در محیط مشارکتی برای نجات همه تلاش می کنند ،وابستگی دانش آموزان به یکدیگر مثبت است ، فعالیت ها طوری سازمان دهی می شوند که دانش آموزان همه به هم وابسته اند و هیچ یک از اعضای گروه نمی تواند موفق شود مگر این که تمامی اعضا موفق شوند.. برنامه درسی آموزش حرفه و فن با توجه به هدف ها و محتوا ، شیوه سازماندهی آن بر اساس رویکرد فرایند محور با تاکید بر حل مسئله طراحی و برنامه ریزی شده است . از بین الگوهای تدریس ، الگوی ادگیری مشارکتی ، الگوی مناسبی برای تحقق هدف های این برنامه درسی و همچنین رشد و توسعه علاقه به یادگیری چگونه دانستن، چگونه انجام دادن ، چگونه بودن و زندگی با دیگران است. یادگیری مشارکتی روش های متفاوتی دارد که بیش ترین تاکید آن ها بر تعاملات اجتماعی بین دانش آموزان در قالب گرو های همیاری است و چگونه آموزی به جای مطلب آموزی ، واجد ارزش و اهمیت می شود . همچنین ترغیب داشن آموزان به فعالیت در گروه های کوچک به منظور کمک به یکدیگر در یادگیری مطالب، فصل مشترک تمامی روش هاست. روش های پنج گانه یادگیری مشارکتی: 1- طرح کارایی گروه 2- طرح تدوین اعضای گروه 3- طرح قضاوت عملکرد 4- طرح روش سازی طرز تلقی 5- طرح پژوهشی مشارکتی دو طرح اول در آموزش حرفه و فن از جمله رو شهای عمومی یادگیری مشارکتی هستند که می توان از آنها در تدریس اکثر موضوع های درسی در پایه های گوناگون استفاده کرد . از این دو روش می توان به صورت مجزا یا با هم برای فراگیری حقایق، اطلاعات ، اصول و قوانین استفاده کرد. و از روش روشن سازی طرز تلقی ، برای کشف این که آیا طرز تلقی داشن آموزان بر یک پایه محکم از حقایق ، اطلاعات و منطق استوار است یا نه، استفاده می شود. این طرح نیز کمک می کند که هر فرد عقاید متنوعی را بشنود و نکات مشابه و متفاوت با طرز تلقی های دیگران و دلایل آن ها را تشخیص دهد. و بالاخره طرح قضاوت عملکرد برای فراگیری مهارتهای عملی مانند: کارکردن با دستگاه ، نوشتن گزارش، ساخت وسیله، پخت غذا و شیرینی،طرح مفیدی است . نکته مهم در طرح قضاوت عملکرد این است که دانش آموزان خود معیار یک عملکرد را به روشنی تدوین می کنند ، بفهمند و به کار ببرند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ارتباط درس حرفه و فن با ایجاد انگیزه یادگیری در دانش آموزان

مقاله ارتباط برقرارکردن با دیگران ودوستان

اختصاصی از کوشا فایل مقاله ارتباط برقرارکردن با دیگران ودوستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

ارتباط برقرارکردن با دیگران ودوستان

اکثر ما در ارتباط برقرار کردن با دیگران مشکل داریم و در هنگام گفتگو نمی‌دانیم آیا طرف مقابل منظور ما را درک کرده است یا خیر؟ اغلب نمی‌دانیم مطالب خود را در چه زمانی و به چه نحوی به مخاطب خود انتقال دهیم و غالباً از عکس‌العملهای مخاطب خود که ‌ می‌تواند معنی و مفهوم خاصی داشته باشد غافل می‌شویم و فقط در این فکر هستیم که مطالب خود را به نحوی به او برسانیم، بدون اینکه توجه داشته باشیم که آیا پیام ما آنگونه که باید منتقل شده است یا خیر؟

حتماً برایتان پیش آمده است که در یک موقعیت نامناسب به سراغ کسی رفته‌اید و خواسته‌اید مطلبی را برای او تعریف کنید و او با ابزارهای مختلف از قبیل به دور و بر نگاه گردن، نوشتن، بازی کردن با اشیا، نا آرامی، به ساعت خود نگاه کردن و یا به طرق مختلف دیگر خواسته است که به نحوی عدم تمایل خود را برای گوش دادن به سخنانتان نشان دهید و شاید در این میان شما بدون توجه به این حالات صرفاً در این فکر بوده‌اید هر طور هست حرفهای خود را بزنید. حتی امکان دارد که متوجه عکس‌المعلهای مخاطب خود نیز بشوید ولی باز به سخنان خود ادامه دهید و در پایان نیز به خود ببالید که علی‌رغم میل طرف مقابل او را مجبور کرده‌اید تا به سخنانتان گوش کند، غافل از اینکه “حقیقت آن چیزی نیست که شما گفته‌اید بلکه آن چیزی است که مخاطب شما گرفته است”.همیشه در نظر داشته باشید که نرساندن یک پیام بهتر از انتقال ناقص آن است، توجه به عکس‌العملهای مخاطبین می‌تواند در برقراری ارتباط بسیار مؤثر باشد.

برای پیشرفت و حرکت به سمت جلو باید بتوانیم به صورتی مؤثر با طرف مقابل خود ارتباط برقرار کنیم. با توجه به مطالب بیان شده می‌توان ارتباط خوب را ارتباطی دانست که در آن انتقال مفاهیم به نحوی باشد که تصویری مطابق آنچه در ذهن فرستنده شکل گرفته است در ذهن گیرنده نیز نقش ببندد.

اصول پنج ماده‌ای ارتباطات: ارتباطات تاثیر ژرف و عمیق در کم و کیف زندگی و روابط ما با دیگران دارد. رعایت موارد فوق ما را یاری می‌نماید تا در ارتباط با دیگران به لحاظ مسائل شخصی، احساسی و اجتماعی و مالی موفق باشیم.

1ـ همه کارهای ما نوعی ارتباط است: تمام لحظات زندگی ما آکنده از پیامهای شفاهی و غیرشفاهی، ارادی و غیرارادی می‌باشد. لباسی را که می‌پوشیم، خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، زیورآلات و ملزوماتی که به خود می‌آویزیم،‌ وقتی که لوازم شخصی خود را روی میز می‌گذاریم،‌ همچنین وضعیت راه‌ رفتن، وضعیت نشستن و... همگی این پیام را به دیگران منتقل می‌کند که چه احساسی نسبت به خود داریم و انتظار داریم که دیگران چگونه با ما رفتار کنند.

2ـ چگونه ارسال یک پیام چگونگی دریافت آن را معین می‌کند: کلماتی را که بر زبان می‌آوریم، بسیار بیشتر از آنچه تصور می‌کنیم حاوی پیام هستند. حجم و آهنگ صدا، نوع نگاه کردن، وضعیت ایستادن همگی به شنونده کمک می‌کنند تا کلمات ما را تفسیر کند و پیام آن را دریابد.

3ـ آنچه اهمیت دارد پیام است و نه ارسال آن: بسیار اتفاق می‌افتد که یک پیام به آسانی مغایر با منظور ما دریافت شود. بنابراین منطقی است که بگوییم ارتباط واقعی پیامی است که شنونده استنباط می‌کند و نه آنچه گوینده می‌گوید.

4ـ چگونگی آغاز پیام، اغلب حاصل ارتباط را تعیین می‌کند: همه ما بارها این احساس را تجربه کرده‌ایم که بعلت استنباط نادرست در آغاز یک پیام، منظور گوینده را یکسره کج فهمیده‌ایم. بنابراین اگر مراقب نباشیم، همان چند کلمه‌ای که در آغاز سخن بکار می‌بریم کافی است که دیگران را به برداشتی نادرست از سخنان ما سوق دهد و موجب رنجش و آزدن آنها شود. بهمین دلیل بخشی از موفقیت در هر ارتباطی به کم و کیف آغاز سخنانمان بستگی دارد.

5ـ ارتباط به یک خیابان دوطرفه شباهت دارد: در یک ارتباط خوب دو عامل دخالت داردند. ارسال درست پیام و دریافت درست پیام. بنابراین اگر تنها به این بسنده کنیم که فقط نظرهای خود را روشن و منطقی و قانع‌کننده بیان کرده‌ایم، موفق به ایجاد یک ارتباط نیستیم. بلکه، صرفاً در مقام سخنوری و اندرزگویی برآمده‌ایم. به این ترتیب اگر مایل به برقراری ارتباط موفق هستید باید نقطه ‌نظرهای طرف مقابل را بشنوید و به روشنی درک کنید. همیشه بیاد داشته باشید:“ تنها رساندن پیام مهم نیست، بلکه چگونه رساندن آن و چگونگی دریافت آن نیز مهم است.

ارتباط مؤثر رابطه ای است کلامی و غیرکلامی بین دو یا چندنفر که در طی آن، افراد می توانند عقاید، خواسته ها، نیازها و هیجانات خود را بیان نموده و به نوعی احساس رضایت دست یابند.

راهکارها و نکات مهم روانشناختی در ارتباط مؤثر:

1 – افراد با هم تفاوت دارند: با همه افراد نمی تواند به یک گونه حرف زد یا ارتباط برقرار کرد مهمترین گام، مخاطب شناسی است؛ یعنی شناخت ویژگی های شخصیتی دیگران و رفتار کردن متناسب با آن.

2 – روحیه هر فردی در رفتار او تأثیر گذار است : افراد در وضعیت های روحی متفاوت، رفتارهای مختلفی دارند. مثلاً آیا وقتی خسته هستیم سؤال طرف مقابل را همان گونه پاسخ می دهیم که شاد و با نشاط هستم؟بنابراین بهتر است مخاطب ما در وضعیت روحی خوبی قرار گیرد تا ارتباط مؤثر برقرار شود. بیاد داشته باشیم هر کس با احترام وارد شود یقیناً با مهر خارج خواهد شد.

3 – نگرش و دنیای هر فرد متفاوت است :

برخورد غیرمنطقی وجود ندارد! هر کس براساس منطق خود رفتار می کند، چون هر کس دنیا را از دید خود درک می کند؛ بنابراین بهتر است با افراد متفاوت برخوردهای متفاوت داشته باشیم. برای برقراری ارتباط مؤثر با دنیا و نگرش دیگران مقابله نکنیم بلکه نخست دنیای آنها را بپذیریم، به دنیا آنها پا بگذاریم و بعد او را به دنیای خود دعوت کنیم، به تعبیرشهید باهنر «از آنجایی شروع کنیم که او دوست دارد و به آنجایی ختم کنیم که خود دوست داریم».

4 – آدم ها را دوست داشته باشیم :

ما با کسانی که دوستشان داریم راحت تر به نتیجه می رسیم بنابراین برای برقراری ارتباط مؤثر لازم است به اصول دیگران احترام بگذاریم حتی اگر آنها را قبول نداریم، با این کار محبت و دوست داشتن خود را به آنها نشان می دهیم.

5 – باور اینکه هم من خوبم هم شما خوبید :

توماس هریس در کتاب «وضعیت آخر» چها روضعیت را در ارتباط فرد با دیگران مطرح می کند، از جمله : من خوبم تو خوب نیستی. باور این وضعیت موجب احساس مقابله ، تلافی و دعوا می شود و مانع ارتباط است.

من خوب نیستم ، تو خوب هستی.

باور این وضعیت موجب احساس حقارت و کوچکی شده و مانع ارتباط است.

من خوبم، شما هم خوبید

تنها باور این وضعیت است که می تواند موجب برقراری ارتباط مؤثر با دیگران شود.

6 – کوشش غیرمستقیم مؤثر است :

برای مثال در جلسه ای برگه هایی که پشت آنها پیام هایی مفید و هدفمند نوشته شده بود به عنوان کاغذ یادداشت بین اعضاء توزیع شد، با وجود اینکه به افراد توصیه ای برای خواندن مطالب نشده بود، اما همه اعضای جلسه پیام ها را خوانده بودند!

7 – مقاومت دیگران را درک کنیم:

اگر ضمن تلاش، برای ارتباط با فرد مقابل، او از خود مقاومت نشان داد و عباراتی از این قبیل به کاربرد: تو مرا درک نمی کنی، به او بگوییم «من احساس شما را می فهمم، اگر دوست داری درباره اش صحبت کنیم».

8 – همیشه «برد، برد» بیافرینیم:

اگر بپذیریم همه انسانها در حال تغییر و تحول اند، می بینیم برای برقراری ارتباط مؤثر بهتر است قصد و نیت هایمان را خیر کرده و به سویی حرکت کنیم که دو طرف برنده باشند. برای رسیدن به این هدف باید مدام از خود بپرسیم که در این ارتباط، من برای او چه فایده ای دارم. یا چرا بایستی دیگران برای من کاری را انجام دهند!؟ پاسخ به این سؤال می تواند ارتباط ما را با دیگران موثر نماید. همیشه در برقراری ارتباط با دیگران به روشی عمل کنیم که دو سر برنده باشیم، هیچ بازنده ای نداشته باشیم، برد، برد بیافرینیم.

9 – شخصیت افراد را از رفتارشان جدا کنم:

اگر رفتار طرف مقابل برای ما قابل قبول نبود برای برقراری ارتباط مؤثر بهتر است فقط همان رفتار ناپسند او را زیر سؤال ببریم نه کل شخصیت او را ، به کسی که خطایی کرده نگوییم تو تنبل، کودن، بی عرضه و ... هستی، چرا که این عمل ما را از برقراری ارتباط جهت انتقال پایم اصلی بازمی دارد.

10 – خوب گوش دهیم :

در برقراری ارتباط موثر با دیگران خوب گوش کردن (گوش دادن فعال) به حرفهای طرف مقابل علاوه بر یک مهارت، یک هنر است وقتی کسی با ما حرف می زند باید سعی کنیم در چشمهایش نگاه کنیم و احساسات بیان شده او را درک کرده و با حرکت چشم، ابرو و ... به او نشان دهیم که مشتاقانه به سخنان او گوش می دهیم، از ارائه راه حل، نصیحت، قضاوت کردن و دستور


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ارتباط برقرارکردن با دیگران ودوستان

دانلود مقاله کامل درباره ارتباط بین مدیریت آموزش و یادگیری چیست؟

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله کامل درباره ارتباط بین مدیریت آموزش و یادگیری چیست؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 87

 

سازمانهای کامیاب امروز

سازمانهای یادگیرنده و دانش آفرین

تعریف سازمان عبارت است از کوشش جمعی و عمدی عده ای از افراد بر اساس روابط منظم و منطقی برای رسیدن به هدف مشترکی که هر یک از افراد به تنهایی از رسیدن به آن عاجزند با یکدیگر همکاری و مساعدت می نمایند.

سازمانهای یادگیرنده سازمانهایی هستند که در آنها افراد به طور مستمر تواناییهای خود را افزون می سازند تا به نتایجی که مدنظر است دست یابند، جایی که الگوهای جدید تفکر رشد می یابند، اندیشه های جمعی و گروهی ترویج می شوند و افراد چگونگی آموختن را به اتفاق هم می آموزند.

سازمانهای یادگیرنده را به تعبیری دیگر می توان سازمانهای دانش آفرین نامید، سازمانهایی که در آنها خلق دانش و آگاهیهای جدید، ابداعات و ابتکارات یک کار تخصصی و اختصاصی نیست، بلکه نوعی رفتار همگانی و روشی است که همه اعضای سازمان بدان عمل می کنند. به عبارت دیگر سازمان دانش آفرین سازمانی است که هر فردی در آن انسانی خلاق و دانش آفرین است. در این سازمان تفکر، بحثهای جمعی، و کشف نظریات و افکار نو تشویق می شوند و نوآوران پرورش می یابند.

سازمانهایی با چنین ویژگیها و خصوصیات سازمانهایی آرمانی و خواستنی هستند، اما چگونه می توان به چنین سازمانهایی دست یافت و چطور می توان چنین سازمانهایی را طراحی و ایجاد نمود؟ چه برنامه ها و سیاستهایی باید اعمال شوند تا سازمانها به این وضعیت مطلوب انتقال یابند؟

آنچه در مورد این سازمانها ارائه شده بیشتر جنبه فلسفی و نگرشهای کلی داشته و کمتر به جنبه های عملی و کاربردی اشاره گردیده است. در مورد تعریف این گونه سازمانها بطور عملی و کاربردی تعریفی وجود ندارد، از نظر مدیریت رهنمود های روشن و صریحی بیان نشده و از نظر ابزار سنجش و ارزیابی این گونه سازمانها نیز وسیله ای در دست نیست. با توجه به ابهامات ونارساییهایی که موضوع سازمانهای یادگیرنده را احاطه کرده است، در این مقاله کوشش شده تا ضمن تشریح مفاهیم و موازین عملی و کاربردی آنها نیز حتی المقدور تبیین و ارائه گردد.

سازمانهای یادگیرنده

یادگیری را به گونه مختلف تعریف کرده اند، اما در تمامی این تعاریف تغییر رفتار به عنوان اساسی ترین رکن قلمداد گردیده است. یادگیری فرایندی است که در آن رفتارها و پندارهای افراد تغییر می یابد و به گونه های دیگر عمل می کنند. بدین ترتیب فرایند یادگیری هنگامی تحقق می یابد که تغییری در رفتارها و عملکرد افراد مشاهده شود.

گاهی مستقیما قابل مشاهده اند و گاهی به طور غیر مستقیم احساس می شوند از این رو تغییر در ادراکات، نحوه تفکر و به خاطر سپردن و تشخیص افراد هم در دایره آثار یادگیری قرار می گیرد.

سازمان یادگیرنده نیز در فراگیری از همین تعریف تبعیت می کند، بدین معنی که چنین سازمانی در طول زمان تغییر می کند و عملکرد هایش متحول می شوند. سازمان یادگیرنده سازمانی است که عملکردهایش پس از طریق آگاه کردن بهتر، بهبود می یابد و اصلاح می شود و از طریق فرایند ارتباط دامنه رفتارهای بالقوه اش را تغییر می دهد و تأثیر می بخشد. سازمان ها زمانی یادگیرنده و دانش آفرین شمرده می شوند که بتوانند استنباطاتی را از تاریخ و تجربیات خود را بخاطر بیاورند و آنها را به صورت کاربردی راهنمای رفتارهایشان قرار دهند

یادگیری سازمانی فرایند یافتن خطاها و اشتباهات و رفع و اصلاح آنهاست . یادگیری سازمانی از طریق مشترک و همذهنی، الگوهای ذهنی و دانش، ایجاد می شود و بر تجربه و آگاهیهای گذشته و رویدادهای پیشین استوار است. همان گونه که از این تعاریف استنباط می شود یادگیری سازمانی فرایندی است که با کسب دانش و بهبود عملکرد در طرق مختلف رخ می دهد. به طور کلی می توان سازمان یادگیرنده را سازمانی دانست که در ایجاد، کسب، انتقال دانش مهارت داشته و تغییر و اصلاح رفتارهایش به کمک آگاهیهای جدید مکتسبه عمل کند. در این تعریف از سازمان یادگیرنده، ایجاد و خلق و نوآوری و خلاق بودن رکن اساسی را تشکیل می دهد. اما آفرینندگی و کسب دانش به تنهایی برای آنکه سازمانی یادگیرنده شود، کافی نیستَ، بلکه سازمان باید بتواند آن دانش را در رفتارها و عملکردهایش بکار گیرد و بهبود و اصلاح فعالیتهیای که به کمک آنها میسر سازد. به عنوان مثال امروزه در اغلب دانشکده های مدیریت مغرب زمین


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره ارتباط بین مدیریت آموزش و یادگیری چیست؟

دانلود مقاله کامل درباره تاثیر موانع ارتباط فردی بر تعارض سازمانی

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله کامل درباره تاثیر موانع ارتباط فردی بر تعارض سازمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

تاثیر موانع ارتباط فردی بر تعارض سازمانیدکتر علی اصغر فانیمحبوبه عرب کلمری

چکیده

ارتباطات از عوامل بنیادی هویت سازمان و جوهره اصلی مدیریت است. همچنین مدیران به خوبی می‌دانند که تعارض پاره‌ای اجتناب ناپذیر از حیات سازمانی است بنابراین، برای مدیران اهمیت دارد که پدیده‌های تأثیرگذار بر تعارض را شناسایی کنند. تعارض می‌تواند کارکردی یا غیر کارکردی باشد. در مقاله حاضر تعارض غیر کارکردی مد نظر است و از میان عوامل مؤثر بر تعارض سازمانی، موانع ارتباط فردی بررسی می‌گردد. پنج مؤلفه موانع ارتباط فردی تحت عناوین عدم گشودگی، عدم همدلی، عدم حمایتگری، عدم مثبت‌گرایی و عدم تساوی مورد بررسی قرار گرفته است.

مقدمهاز مهمترین عوامل اساسی در اعمال مدیریت ، انسان است . مهمترین سرمایه سازمان نیروی انسانی آن است. توجه به نیروی انسانی در سازمانها طی سالهای اخیر بخش عظیمی از زمان وسرمایه سازمانهای پیشرو را به خود اختصاص داده است. رشته ارتباطات سازمانی بسیاری از دشواریهای سازمانی را تحلیل وبرای آ نها راه حل مناسب می یابد.(فخیمی،1379،ص410).ایجاد سازمان تحت شرایطی که استقرار ارتباطات مشکل و یا به کلی غیر ممکن باشد کاری بیهوده است. همچنان که «هربرت سایمون» اظهار داشت که: «سازمان نمی‌تواند بدون ارتباط وجود داشته باشد.» «چستر بارنارد» می‌گوید: «تهیه یک سیستم ارتباطی از جمله وظایف اساسی مدیر است.»مفهوم ارتباطات در فرهنگ فارسی معین، ارتباط به صورت زیر تعریف شده است: «ارتباط از نظر لغوی واژه‌ای است عربی از باب افتعال، که در فارسی به صورت مصدری و به معنای پیوند دادن، ربط دادن و به صورت اسم مصدر به معنی بستگی، ‌پیوند،پیوستگی و رابطه استعمال می‌شود (معین،1360،ص19) در فرهنگ مدیریت تعاریفی چون: «نقل و انتقال اطلاعات، دیدگاهها، نگرشها یا احساسات فرد یا گروهی به فرد یا گروه دیگر آمده است (صائبی، 1371،ص121).کلمه ارتباطات (Communication ) از لغت Communicar مشتق شده است که این لغت خود در زبان لاتین به معنایTo make Common یا عمومی کردن و به عبارت دیگر، در معرض عموم قرار دادن است (پیرسون و نلسون ،1983،ص5) .هربرت سایمون ارتباطات را اینگونه تعریف می‌کند: هر فراگردی که به وسیله آن مقدمات تصمیم‌گیری از یک عضو سازمان به عضو دیگر انتقال داده شود(هوی و میسکل، 1371، ص212).ارتباطات عبارت است از مبادله اطلاعات و کاری که بر روی انتقال آن به دیگران صورت می‌گیرد (فرنک و لارسن ،1972،ص3).در یک عبارت ساده، ارتباطات را می‌توان تبادل اطلاعات و انتقال معنی دانست (کتز و کن ،1969،ص223).

اثربخشی در ارتباطات میان فردیارتباطات میان فردی همچون اشکال دیگر رفتارانسانها، می‌تواند در دو حد غایی بسیار اثر بخش و بسیار غیر اثر بخش مطرح شود. به احتمال بسیار فراوان هیچ رفتار متقابل انسانی نمی تواند کاملاً موفقیت آمیز و یاکاملاً شکست و ناکامی باشد. می‌تواند بهتر شود و در مقابل، احتمال بدتر شدن آن نیز می‌رود. ویژگیهای زیر به طور معنی داری بر اثر بخشی ارتباطات میان فردی تأثیر دارند:گشودگی: مفهوم کیفی گشودگی، حداقل در سه جنبه اساسی ارتباطات فردی، خود را بروز می‌دهد. اول فرستنده پیام در ارتباطات میان فردی باید فردی باشد، که خود را در مقابل طرفهای ارتباطی خود بگشاید و با یک گشودگی نسبی با آنها مواجه شود. به عبارت دیگر، هر کس می‌تواند بخش عظیمی از اطلاعات مربوط به خود را که می‌تواند در فراگرد ارتباطات میان فردی مؤثر واقع شود، مخفی کرده و در نتیجه فراگرد ارتباطی را از مسیر طبیعی خود خارج سازد. دومین جنبه از گشودگی اشتیاق فرستنده پیام یا مبدأ ارتباطی به وانمود کردن و بروز دادن صادقانه محرکات وارد بر خود است و اینکه براو چه تأثیری نهاده اند. اغلب انسانها علاقمندند که دیگران در مقابل گفته‌ها و یا اعمال آنها عکس العمل واضحی از خود نشان دهد. سومین جنبه از گشودگی که برای اولین بار توسط «آرتور بوچنر» و «کلیفورد کلی» مطرح شده است با مفهوم تملک احساسات و تفکرات مرتبط است. و چنین تعبیر می‌شود که شخص مورد نظر احساسات و تفکرات خود را که کاملاً در اختیار اوست و خود به آنها کاملاً واقف است و مسئولیت آن را عهده دارد به اطلاع دریافت کننده پیام برساند.همدلی: شاید یکی از دشوارترین جنبه‌های کیفی ارتباطات به کارگیری همدلی در یک رابطه متقابل است. همدلی یعنی فرستنده پیام و گیرنده پیام هر دو به یک احساس یگانه دست یافته‌اند. سه گام برای به کارگیری و بالا بردن مهارتهای مربوط به همدلی عبارتند از: نخستین گام، پرهیز از قضاوت و ارزیابی رفتار طرف مقابل است. دومین گام درک احساسات و عواطف طرف مقابل است. درک خواسته‌ها و نیازها، آمال، تواناییها، تجارب، بیمها و هراسهای طرف مقابل، ما را بر آن می‌دارد که او را بهتر بشناسیم و پی به احساسات و عواطف او ببریم و بتوانیم با او بهتر همدلی کنیم. گام سوم، باید بکوشیم آنچه دیگری براساس نگرش و توانایی خود تجربه کرده است مانیز تجربه کنیم. مهم است که بدانیم این تجربه می‌باید براساس نگرش و احساسات او باشد نه آنچه خود می‌اندیشیم. خود را کاملاً در جای او و به جای او قرار دادن و نقش او را ایفا کردن ما را بر آن می‌دارد که او را بهتر درک کنیم.حمایتگری: یک رابطه میان فردی مؤثر و قابل اتکاء رابطه‌ای است که در یک فضای حمایتگرانه شکل گرفته‌ باشد. ارتباطات میان فردی باز و همدلانه نمی‌تواند در یک فضای توأم با هراس و تهدید دوام یابد و دیر یا زود به گسستگی رابطه منجر می‌شود. اگر شرکت کنندگان در یک فراگرد ارتباطی احساس کنند که از سخنان و کردار آنان انتقاد به عمل می‌آید و مورد تهاجم قرار می‌گیرند، از هر اقدامی که به نشان دادن خواسته‌ها و نیازها و یا مکنونات درونی آنها بینجامد، پرهیز می‌کنند. مثبت گرایی: مثبت گرایی در یک رابطه میان فردی حداقل به سه جنبه یا عوامل مختلف تکیه دارد. اول، ارتباط میان فردی زمانی به درستی شکل می گیرد و پرورش پیدا می‌کند که احترام مثبت و معینی برای خویشتن در نظر داشته باشیم. کسانی که در مورد خود مثبت می‌اندیشند این احساس مثبت را به دیگران منتقل و آنان را وادار به مثبت پنداری می‌کنند. دوم، ارتباطات میان فردی زمانی به درستی شکل می‌گیرد که احساسات خوشایند خود را نسبت به طرف مقابل به او منتقل کنیم. روشن است که این در وجود شخص مقابل، اثر مثبت گذارده و او را بر آن می‌دارد و تشویق می‌کند که در ارتباط مورد نظر فعال‌تر برخورد کرده و سطح ارتباطی خود را به تراز بالاتری بکشاند. سوم، یک احساس مثبت و خوشایند در مورد وضعیت عمومی حاکم بر ارتباطات، برای تعامل یا میان کنش اثر بخش بین دو یا چند نفر بسیار حیاتی و مهم است. به عبارت دیگر، عدم مشاهده تمایل و اشتیاق از سوی مخاطب یا مخاطبان، فرستنده پیام را به سوی انصراف از ارتباط و گسستگی ارتباطی می‌کشاند. تساوی: تساوی خاصیتی ویژه است. یک فرد ممکن است با هوش تر، قوی‌تر، ثروتمندتر و حتی سالم‌تر باشد. هرگز دو نفر از تمام جنبه‌ها با یکدیگر مساوی نخواهد بود. با وجود این عدم تساوی، ارتباطات میان فردی عموماً زمانی مؤثر‌تر خواهد بود که فضای حاکم فضایی مبتنی بر تساوی باشد. این بدان معنی نیست که افراد غیر مساوی نمی‌توانند ارتباط برقرار کنند. در حالی که اگر بخواهند ارتباط آنان با یکدیگر ارتباطی مؤثر باشد، باید تساوی در شخصیت آنها مورد توجه باشد و یا اینکه به نقاط مشترک که نوعی تساوی است تأکید بیشتری شود. این بدان معنی است که می‌باید در ارتباطات میان فردی سیاست یا خط‌مشی خاصی وجود داشته باشد که از طریق آن به شناسایی ویژگیهای فردی طرفین ارتباط، دست یافت. نکته‌ای که حایز اهمیت است این است که طرفین ارتباط در نظر داشته باشند که هر دو انسان هستند و موجوداتی گرانبها که هر یک دارای خصیصه‌هایی هستند که به نوبه خود می‌تواند برای دیگران ارزشمند باشد (فرهنگی ، 1380، صص121- 112 ).

موانع ارتباط فردیبه طور کلی هر عاملی که مزاحم تبادل اطلاعات بین فرستنده و گیرنده پیام بشود از موانع ارتباطات محسوب می شود با توجه به اهمیت فراوان ارتباطات در سازمانها ، برای مدیران نهایت اهمیت را دارد که پدیده های خاصی را که به صورت مانع بر جریان سالم ارتباطی اثر می گذارند وآ ن را دچار کندی و پیچیدگی و یا اصولا مسدود می‌کنند، شناخته و در رفع آن کوشش کنند (کرتلند ،1989، ص147).ارتباط فردی، فرایند تبادل اطلاعات و انتقال معنی میان دو نفر یا درون یک گروه است. موانع فردی یا موانعی که با عامل انسانی ارتباط پیدا می کند شامل مسائلی می شود که خصوصیات گیرنده و فرستنده پیام و اختلاف بین دو طرف را زیر سؤال می برد (رضائیان،1374، ص229).

مفهوم تعارض در سازمان «والتون» و «مک کرسی» از صاحبنظران سازمانی، تعارض را تعامل عمومی و آگاهانه دو یا چند واحد پیچیده اجتماعی که برای تعریف یا بازشناسی شرایط وابستگی و به هم مرتبط بودن خود در تلاش هستند تعریف کرده اند (هامتون، 1981، ص 356). «مولینز» تعارض را اینگونه تعریف می کند : رفتار عمدی و آگاهانه که به منظور جلوگیری و ممانعت از تحقق اهداف سایر افراد صورت می گیرد (مولینز،1990،ص495).«لوزیر» تعارض را عدم توافق بین دو یا چند گروه تعریف می کند (پرداختچی،1379،ص82).به زعم دفت تعارض عبارت است از نوعی رفتار بین گروههای سازمانی البته هنگامی که عده ای خود را متعلق به گروه می دانند و چنین می پندارند که سایر گروهها مانع از رسیدن آنها به هدف و مقصودشان می شوند (رابینز،1374، ص212).

دیدگاههای متفاوت پیرامون تعارض در طول سالهای اخیر سه نظریه متفاوت در مورد تعارض در سازمانها وجود دارد. الف - نظریه سنتی تعارض : این نظریه که اولین دیدگاه در زمینه تعارض است عقیده دارد که تعارض بدواً مضر بوده و همیشه دارای اثر منفی بر روی سازمان است. در برابر این بینش مدیران مجبور بودند در حذف تعارض به اقتدار رسمی سازمان تکیه زده و به تجدید ساختار دست بزنند و همین باعث بروز رفتارهای ریاکارانه در سازمان می شود. «این دیدگاه درزمان اوج ‌مدیریت علمی توسعه پیدا کرده است» (شاهرکنی ،1380، ص 22 )ب - نظریه روابط انسانی : این نظریه تعارض را یک پدیده طبیعی و اجتناب ناپذیر در همه سازمانها می داند و با موجودیت آن در سازمان موافق است . اینان معتقدند که تعارض قابل حذف و از بین بردن نیست و در مواردی وجود آن به نفع سازمان است. این نظریه از اواخر 1940 تا نیمه دوم 1970 رواج داشت. ج - نظریه تعاملی (‌تعامل گرا) : در حال حاضر تئوری تعارض، حول محور دیدگاهی می چرخد که آن را مکتب تعامل می نامند. اگر چه از دیدگاه روابط انسانی باید تعارض را پذیرفت ولی در مکتب تعاملی بدین سبب پدیده تعارض مورد تأیید قرار می‌گیرد که یک گروه هماهنگ، آرام و بی دغدغه مستعد این است که به فطرت انسانی خویش برگردد، یعنی احساس خود را از دست بدهد ، تنبلی و سستی پیشه کند و در برابر پدیده تغییر ، تحول و نوآوری هیچ واکنشی از خود نشان ندهد. نقش اصلی این


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره تاثیر موانع ارتباط فردی بر تعارض سازمانی