.jpg)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 125
مقدمه
برای اعمال مدیریت صحیح وکارا در یک موسسه تولید یا عرضه برق مهمترین مسئله توجه کافی به دو موضوع مرتبط به هم یعنی حسابداری یا حسابرسی هزینه ها و ساختار تعرفه هاست . ودر حقیقت می توان گفت که بدون در نظر داشتن این دو مطلب ، به طریقه صحیح مدیریت بر چنین دستگاهی بیشتر جنبه شوخی خواهد داشت .
این دو موضوع به طور کامل با هم ارتباط دارند ، زیرا در صورتی که در طراحی نرخ تعرفه ها تشخیص و آگاهی کافی از چگونگی ساختار هزینه ها تاثیری نگذاشته باشد چنین تعرفه ای حداقل می توان گفت که یک تعرفه دلبخواه وبی منطق است . به هر حال بسیاری از موسسات هستند که متاسفانه نرخ تعرفه در آنها سال به سال براساس نوعی برد وباخت مالی ( سود و زیان پایان سال ) وبدون وجود حمایت یک سیستم منطقی برای جمع بندی هزینه و تخصیص هزینه ها به انواع طبقات مصرف کنندگان پایه گذاری می شود و تنها مسئله برای آنها سربه سر شدن در آمدها با هزینه ها ویا بالاتر رفتن ودر آمدها از طریق تعرفه است .
برای بیشتر از موسسات دقت و موشکافی روی مسئله هزینه ها معمولا مهم تر از دست یابی به یک تعرفه منطقی و کارا می باشد ، یک سیستم هزینه یابی خوب ، مدیر موسسه را قادر می سازد تا دست روی نقاط ضعف واقعی و موانع پیشرفت موسسه گذاشته و درمواجه با نارسائی ها عکس العمل صحیح نشان دهد ویا تصمیم به جا و مقتضی اتخاذ نماید . به همین ترتیب اگر روش های تعرفه گذاری منطقی و صحیح باشد وساختار تعرفه پایه واساس علمی داشته باشد برای پوشش دادن به هزینه ها ودست یابی به در آمد مطلوب بیشتر می توان روی آن حساب کرد و می توان هزینه های مربوط به هر گروه از مشترکین رابه طور عادلانه از انها دریافت کرده وتوسعه بیشتر سیستم را از این طریق تضمین نمود .
با در نظر گرفتن و کاربردروش های منطقی ایجاد انگیزه ویا اعمال روش های بازدارنده منصفانه ( تشویق یا جریمه در موارد مقتضی ) مدیریت می تواند از تعرفه ها به عنوان وسیله ای نه تنها برای رشد و توسعه موسسه بلکه به صورت عاملی برای دست یابی به حاصل این رشد که به نظر اقتصاددانان به تاثیر اندازه معروف است استفاده نماید وبا در نظر گرفتن اهداف وایده ال های جامعه و اقتصاد کشور به این رشد و توسعه جهت مناسب را بدهد .
نرخ گذاری خوب وبراساس اطلاعات کافی می تواند تلفات وضایعات را به حداقل رسانده و استفاده بهینه از منابع سرمایه ، انرژی ونیروی انسانی رابهبود بخشد ویا به حداکثر برساند . تدوین واستفاده از یک تعرفه خوب و کارا بنابراین نه تنها به سود موسسه بلکه به سود جامعه کل اقتصاد ملی و تمامی مصرف کنندگان خواهد بود.
این مثلث منافع یعنی منافع موسسه ، مصرف کنندگان و جامعه ، گاهی اوقات به نظر پیچیده می آید ، به طور مثال رشد سریع یک موسسه عرضه برق ، احتمالا باعث خود کفائی و پیشرفت خود موسسه خواهد شد ، که همزمان سود آن عاید مشترکین و مصرف کنندگان آن موسسه نیز خواهد شد ولی رشد خیلی سریع از یک نظر نیز می تواند برای کشورهائی که از نظر منابع انرژی ، سرمایه ونیروی انسانی دارای کمبود می باشند ایجاد مشکل نماید .
برای تصمیم گیری روی آنچه که واقعا به نفع جامعه و عموم مردم است مطالعات کافی ودقیق وجود افراد بی طرف وقوی لازم است واین یکی از دلایل است که دولتها را علی رغم مسائل و مشکلات سیاسی وادار می سازد تا خود را درگیر مسئله تولید وعرضه برق به عنوان یک محصول انحصاری دولتی بنمایند .
مشکلات هزینه یابی برق بسیار پیچیده بوده وهمکاری نزدیک ودسته جمعی حسابداران ، اقتصاددانان و مهندسین فنی را ایجاب می کند که هر یک از نقطه نظر ودیدگاههای خاص تخصصی خود به مسئله نگاه کرده ونتیجه منطقی نهائی را در کل ارائه نمایند .
مشکلات تعرفه گذاری نیز به همین ترتیب ساده نبوده وشامل نقطه نظرات فنی ازیک سو و سیاستهای تصمیم گیری از سوی دیگر است . مسلما درک وسیع از هزینه ها چه از نظر بعد وچه از نظر فرم وساختار ، پیش نیاز اصلی برای پایه گذاری ساختار تعرفه است ، چرا که می توان بدون اگاهی ودر تاریکی مطلق از نادانسته ها وعدم اگاهی ها تعرفه گذاری نمود . باید معتقد به این اصل بود که هزینه بندی عرضه برق الزاماً بر پایه انتخاب سیستم هزینه وبر آوردهاست ، البته نمی توان گفت سیستم مشخص هزینه بندی وجود دارد که هم کاملا منطقی باشد وهم کاملا عادلانه ، ممکن است هر یک از مشترکین را معمولا با میانگین مربوط به طبقه مصرف خود نرخ بندی نکنیم ولی درعین حال مشترک باید بداند که این میانگین چقدر است واو در کجای خط میانگین قرار دارد . در بهترین حالت از دید گاههای هزینه بندی نباید انتظاری بیش از این داشت که طوری با تک تک مشترکین در یک گروه از مصرف رفتار شود که در نهایت میانگین مورد انتظار ازکل گروه حاصل گردد .
زمانی که نرخها را تثبیت می کنیم دیگر اطمینان از عادلانه بودن آن مشکل خواهد بود ، چرا که تثبیت نرخ یک مرحله تجاری است واگر موسسه ای بخواهد روی خط تجارت حرکت کند طبیعی است که از نظر علمی بیشتر جنبه های تجاری کار را درنظر خواهد داشت . به این معنی که مثلا گاهی اوقات لازم می شود که تثبیت نرخ ها طوری اعمال گردد که گروهی که از نظر جامعه توان بیشتری برای تحمل آن دارند بیشتر بپردازند در حالی که ازنظر میانگین هزینه سرانه ممکن است این امر عادلانه نباشد .
هدف از این مطالعه راهنمائی آندسته ازموسساتی است که شناخت کافی روی مشکلات هزینه یابی یا هزینه بندی الکتریسته و تثبیت نرخ ندارند ولی ممکن است به هر حال در موقعیتی قرار گیرند که به طور مستقیم مسئولیت سیاست گذاری تجاری یک موسسه تولید یا عرضه برق را عهده دار شوند .
عوامل تاثیر گذار متفاوت و وسیعی برای بسیاری ازشرکتهای عرضه کنده برق در سراسر جهان ممکن است وجود داشته باشد تاثیرات آب وهواهای متفاوت ، سنن ، فرهنگ و عادات متفاوت ، ساختار اجتماعی ، سطح اقتصادی وسایر عوامل از این جمله اند اصل مطرح در این مطالعه کلی کردن و جهانی کردن دیدگاه بدون در نظر گرفتن چنین تفاوت هائی است و همچنین بدون در نظر گرفتن اینکه موسسه تازه ایجاد شده ویا سابقه زمانی طولانی دارد ونیز بدون توجه به اینکه به صورت دولتی اداره می گردد ویا به صورت خصوصی .
این مطالعه درسه قسمت تنظیم گردیده ، قسمت اول تنها هزینه بندی را مورد دقت قرار می دهد ، قسمت دوم با سیاست ها وتئوری های تعرفه گذاری سروکار دارد ویا هر یک از این دو قسمت مثالهای کاربردی در زمینه مورد بحث آورده شده ودر قسمت سوم مثالهائی از کشورهای مختلف جهان وتعرفه های در حال اجرای آنها را بیان نموده ایم .
این مثال ها بیشتر موسسات کوچک ویا متوسط را از نظر اندازه در بر می گیرد و توضیحات لازم در مورد آنها درمتن کار آورده شده است.
بخش 1
ویژگیهای هزینه های الکتریسته
هزینه های دو قسمتی
یکی از خصائص اصلی عرضه برق در این واقعیت خلاصه می شود که هر موسسه برق دو گونه سرویس به هر یک از مشترکین خودارائه می کند :
الف ) میزان انرژی که مشترک عملا مصرف می کند ( که به صورت کیلووات ساعت اندازه گیری می شود.
(ب) آمادگی برای عرضه برق در زمان تقاضای مشترک
مقاله درباره هزینه های الکتریسته