مقدمه:
دانش پزشکی دنیای پیچیده و گسترده دارد. هر بیماری با علایم مشخص و به دلایل گوناگون به وجود می آید و درمان های مختلی نیز برای او ممکن است. تحقیقات نشان می دهد که موسیقی از طریق تاثیر بر هورمون های مختلف , ضربان قلب و فشار خون , تغییر پتانسیل الکتریکی عضله ها و همچنین تقویت مهارت ها و حرکات بدن و زمینه های روانشناسی وارد عمل شده است. به عبرت دقیق تر موسیقی با تحریک مرکزعواطف در مغز (نظام لیمبیک) بر اعصاب مرکزی خودکار و واکنش بیوشیمیایی و عضلانی اثر گذاشته و هم چنین با تاثیر بر حافظه و یادآوری خاطرات و احساس های گذشته تغییراتی را در شرایط فیزیولوژیک و پزشکی بر جای می گذارد.
چکیده:
شاید تاکنون مطالبی در روزنامه ها، مجلات، محل کارتان یا در بین مردم درباره "موسیقی درمانی" خوانده یا شنیده باشید. موسیقی درمانی یک رشته جدیدی است و فقط به مدت پنجاه سال است که به عنوان یک تخصص کلاسیک و حرفه ای توسعه پیدا کرده است.
بر طبق تعریفی که "انجمن ملی موسیقی درمانی" (NAMT) ارائه داده است، موسیقی درمانی عبارتست از "کاربرد موسیقی تامین، حفظ و بهبود سلانمت جسمانی و روانی در واقع موسیقی درمانی کاربرد منظم موسیقی است، بطوریکه موسیقی درمانگر مستقیما"در یک محیط درمانی، تغییرات دلخواه را در عواطف و رفتار درمانجو ایجاد می کند...)
مقدمه 1
چکیده 2
تاریخچه پیدایش 5
مراکز آموزشی و انجمن های اولیه 6
موسیقی درمانی چیست؟ 7
موسیقی درمانگر کیست؟ 9
روشهای موسیقی درمانی 10
آیا روش موسیقی درمانی یک روش ایمن و بیخطر است؟ 13
موسیقی و نقش بیماری زایی آن 14
تکنیک های موسیقی درمانی 16
تکنیک شناخته شده درمان آوازی ملودیک 16
پاسخ هیجانی به موسیقی 18
کاربرد موسیقی درمانی 19
اثرات موسیقی درمانی 26
استقبال ایرانی ها از آثار موسیقی درمانی 29
آیا میدانید طب مکمل چیست؟ 33
نتیجه گیری 35
منابع
شامل 50 صفحه فایل word
و چندین فایل word مرتبط
زمانی که به رابطه میان سوررئالیسم و انسان شناسی می پردازیم پیش از هر چیز و بی اختیار نام انسان شناس معروف فرانسوی میشل لیریس به خاطرمان می آید که از او در این سخنرانی یاد خواهیم کرد و روشی که از وی به ویژه در انسان شاسی بر جای مانده است روش نوشتار خود زندگی نامه ای(Autobiographic)است.اماهمانگونه که خواهیم گفت روابط میان انسان شناسی و سوررئالیسم بسیار فراتر از چهره ها می روند و در دو بعد بلافصل و دراز مدت قابل بررسی و تاکید هستند.--!
اما ابتدا لازم است از خود سوررئالیسم و تعریف آن آغاز کنیم.
تعریف و تاریخچه
پیش از هر چیز باید به این نکته اشاره کنیم که در تاریخ سوررئالیسم، با دو واژه کمابیش مترداف برخورد می کنیم: سوررئالیسم و دادائیسم که البته تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند و سرگذشت کاملا یکسانی نداشته اند. سوررئالیسم واژه ای است که امروز بیشتر به کار می رود و جنبه آکادمیک تری از دادائیسم دارد ولی این آکادمیسم و دانشگاهی اندیشیدن و قرار دادن این دو واژه در چارچوب های نظری بیشتر امری متاخر است که چندان با منشاء شورشی آنها سازگاری ندارد. از لحاظ تاریخی سوررئالیسم مفهومی تشریحی و معنا دار و تا اندازه ای علمی تر» از واژه «دادئیسم» است که در اصل و اساس خود و به صورتی ارادی واژه ای بی معنا و مفهوم بوده است. واژه سوررئالیست ابتدا در سالهای دهه 1920 به وسیله آپولینر ابداع شد و با انتشار گاهنامه «انقلاب سوررئالیست» که آندره بروتون از بنیان گذارنش بود و سپس با متن دیگری از بروتون با عنوان «مانیفست سوررئالیست» در همین دهه رواج یافت. باید توجه داشت که هر دو واژه «انقلاب» و «مانیفست» در این سالهای ابتدای قرن بیستم گویای تمایلات خاص سوررئالیست ها به جنبش های چپ و انقلابی بودند که در اروپا ظاهر شده بود: انقلاب روس در سال 1917 و انقلاب آلمان در سال 1919 هر دو تاثیر زیادی بر شکل گیری اندیشه سوررئالیستی باقی گذاشته بودند. به ویژه شکست انقلاب آلمان و کشته شدن اسپارتاکیست ها که دولت وایمار را که از درون پوسیده بود از میان برد و به زودی جای آن را به گذاری آرام ولی مطمئن به فاشیسم هیتلری داد، نا امیدی سوررئالیست ها را از خروج از جنون دیوانه وار جنگ جهانی اول تقویت کرد. واژه مانیفست نیز دقیقا به «مانیفست حزب کمونیست» اشاره داشت که به تقلید از آن کتاب های متعددی از جمله «مانیفست فوتوریست» در ایتالیا در همین سالها به انتشار رسید.
اما به کار گرفته شدن واژه سوررئالیست در مفهومی آکادمیک از خلال کاربرد آن در آکادمی هنر شوروی در سال 1960 انجام گرفت که این امر نیز کاملا از خلال روابط نزدیکی که بین جنبش چپ و حزب کمونیست با سورئالیست هایی نظیر آراگون وجود داشت قابل توجیه است. در همین دهه 1960 نیز در کاتالوگ «گالری چشم» در سال 1965 در پاریس این واژه در معنایی آکادمیک رواج بیشتری یافت.
چکیده مطالب
امروزه نیاز به سیستمهای تشخیص هویت افراد با دقت و قابلیت اطمینان بالا در حال گسترش است. پیشرفتهای اخیر در زمینه تکنولوژی اطلاعات و بینایی ماشین و نیز نیاز روزافزون به امنیت، باعث شده است که پیشرفتهای سریعی در زمینه تشخیص هویت افراد به صورت هوشمند و بر مبنای بیومتریکها بدست آید. بیومتریک، علمی است که به اندازهگیری ویژگیهای فیزیولوژیکی و یا رفتاری افراد برای تشخیص و یا تائید هویت آنها میپردازد. در بین انواع مختلف روشهای بیومتریک، بیومتریک عنبیه به عنوان دقیقترین و قابل اطمینانترین روش موجود مطرح میباشد. این بیومتریک به تحلیل الگوهای موجود در بافت عنبیه که مردمک را احاطه کردهاند میپردازد. عنبیه انسان ساختاری پیچیده و غیر عادی دارد که باعث میشود اطلاعات خیلی زیادی در بافت آن برای انجام عمل تشخیص هویت وجود داشته باشد. بافت عنبیه در دوران جنینی و در سالهای آغازین تولد کامل میشود و پس از آن تا آخر عمر شخص بدون تغییر باقی میماند. این بافت در داخل چشم قرار داشته و اندامی محافظت شده میباشد و به همین دلیل تاثیرات محیطی روی آن خیلی کم است.
به علاوه از بیرون نیز قابل دسترسی است و میتوان به راحتی از آن تصویر برداری کرد. این ویژگیها موجب شدهاند که بافت عنبیه به عنوان یک بیومتریک ایده آل در نظر گرفته شود.
واژههای کلیدی:
تشخیص هویت، بیومتریک، عنبیه، لبهیابcanny
مقدمه. 1
فصل اول بیومتریک
1-1- مقدمهای بر بیومتریک.... 4
1-2- انواع روشهای تعیین هویت زیستسنجی موجود. 5
1-3- ارزیابی ویژگیهای بیومتریک انسان.. 5
1-4- مزایای استفاده از روشهای امنیتی بیومتریک.... 6
فصل دوم انواع روشهای تشخیص هویت
2-1- مروری بر روشهای تشخیص هویت... 8
2-2- بازشناسی هویت از طریق اثر انگشت... 9
2-2-1اصول کلی در سیستمهای تشخیص اثر انگشت... 10
2-2-2استخراج سایر و یژگیها 13
2-2-3- نحوه به دست آمدن تصویر اثر انگشت... 14
روش اسکن مستقیم نوری.. 14
با استفاده از سنسور LE.. 15
2-2-4 نحوه استخراج ویژگیها 16
2-3- بازشناسی هویت از طریق چشم. 17
2-3-1-بازشناسی هویت با استفاده از شبکیه. 17
2-3-1-1-تاریخچه. 17
2-3-1-2-آناتومی و یکتایی شبکیه. 18
2-3-1-3-تکنولوژی دستگاههای اسکن.. 19
2-3-1-4-منابع خطاها 20
2-3-1-5-استانداردهای عملکردی روشهای تشخیص هویت... 21
2-3-1-6-مزایا و معایب تشخیص هویت از طریق شبکیه. 21
2-3-2-بازشناسی هویت با استفاده از عنبیه. 22
2-4-بازشناسی هویت از طریق چهره 22
2-4-1-مقدمه. 22
2-4-2-مشکلات اساسی در بازشناخت... 23
2-4-3-روشهای استخراج خصوصیات از چهره 23
2-4-4-روش اخذ تصاویر و تهیه بانک تصویر. 24
2-4-5-تغییرات اعمال شده بر روی تصاویر. 25
2-4-6-مدل سیستم بازشناخت... 25
2-4-7-پارامترهای مهم در تعیین نرخ بازشناخت... 25
2-5-بازشناسی هویت از طریق DNA.. 26
2-5-1- بازشناسی DNA.. 27
2-6- بازشناسی هویت از طریق گفتار. 29
2-6-1- مقدمه. 29
2-6-2-معرفی برخی از روشهای بازشناسی گفتار. 32
2-7-بازشناسی هویت از طریق امضا 32
2-7-1-طبیعت امضای انسان.. 32
2-7-2-انواع جعل امضا 33
2-7-3-نگاهی به روشهای استاتیک و دینامیک بازشناسی امضا 33
2-7-4-انواع ویژگیهای موجود در یک امضا 34
2-7-5-مزایا و معایب... 35
2-7-6- شرکتهایی که در این زمینه کار میکنند. 35
فصل سوم عنبیه
3-1- ساختار فیزیولوژیک عنبیه. 37
3-2- علم عنبیه. 39
3-3-خصوصیات بیومتریک ژنتیکی و اکتسابی.. 39
3-4- مقایسه بین الگوهای عنبیه مساوی از نظر ژنتیکی.. 40
فصل چهارم پردازش تصویر
4-1-مقدمه. 42
4-2-فرمت های اصلی تصویر. 42
4-3- پیش پردازش... 44
حذف نویز. 44
4-4- تشخیص لبه. 45
4-5- استخراج ویژگیها 47
فصل پنجم تشخیص هویت به وسیله عنبیه
5-1-تاریخچه. 50
5-2-کاربردهای شناسایی افراد بر اساس عنبیه. 52
5-3- بعضی از شرکتهای استفاده کننده این الگوریتمها 52
5-4-مزایا و معایب عنبیه برای شناسایی افراد. 52
5-5- مراحل پیاده سازی سیستم تشخیص عنبیه. 54
5-5-1- تصویر برداری از عنبیه. 54
اطمینان از واقعی بودن عنبیه. 55
5-5-2- مکانیابی مردمک و عنبیه. 56
تعریف لبه. 57
تبدیل هاف دایروی.. 58
مشخص کردن مرز داخلی عنبیه. 59
جدا کردن مژه ها 60
مشخص کردن پلکها 60
مشخص کردن مرز خارجی عنبیه. 61
استخراج مردمک.... 64
5-5-3-تبدیل مختصات کارتزن به قطبی.. 66
5-5-4- استخراج ویژگیها 68
5-5-5-انطباق کدهای عنبیه و مقایسه آنها با یکدیگر. 69
فصل ششم جمعبندی و نتیجه گیری
مروری بر روشهای موجود تشخیص مرزهای عنبیه. 86
اجزای سیستمهای تشخیص عنبیه. 87
منابع. 88
لاتین.. 88
فارسی.. 88
فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 63 صفحه می باشد.
هابز در تحلیلی روانشناسانه از انسان معتقد است که حرکتهایی کوچک درون انسان وجود دارند که پیش از حرکتهای ارادی انسان مانند سخن گفتن راه رفتن و دیگر حرکتهای ارادی مشابه وجود دارند، این مقدمات محدود و اولیة حرکت در درون بدن آدمی، قبل از آنکه در عمل راه رفتن، سخن گفتن، زدن و دیگر اعمال مشهود آشکار شوند، عموماً کوشش خوانده میشوند.»[1] اگر این کوشش معطوف به چیزی است که محرک آن میباشد خواهش یا میل خوانده میشود و وقتی در جهت گریز از چیزی باشد بیزاری هابز در ادامه شرح میدهد که عشق و نفرت ناشی از همین میلی یا بیزاری می باشد همچنین امید و بیم نیز اسامی دیگر می باشد که میل و بیزاری به آنها معنا میبخشد. بر اساس همین نظر، هابز خوب و بد را نیز بر مبنای میلی تعریف میکند. اگر انسان چیزی را خوب میداند به معنی آنست که به آن میلی دارد و در صورتی که آن را بد نیامد، به این معناست که بدان میلی زاده، یا به عبارت دیگر از آن بیزار است. با این وصف میتوان گفت هابز مدعی است که ارزشهایی مثل خوب و بد ذهنی و نسبی می باشند و دیگر نمیتوان گفت صفت خوبی که ما به چیزی نسبت میدهیم در ذات آن چیز است. «بنابراین، اختلاف نظر درباره ارزشها، همان اختلاف نظر درباره سلیقههاست. [و] البته میتوان انتظار داشت که مردم درباره اینکه برخی چیزها به نظرشان خوب و برخی چیزها بر آید با هم اختلاف عقیده داشته باشند.»[2] این اختلاف تا حدی است که چیزی که برای فردی کاملاً خوب به نظر میرسد توسط دیگری به تعریف شود.