تعداد صفحات:12
نوع فایل: word (قابل ویرایش)
لینک دانلود پایین صفحه
مقدمه :
علامه طباطبائى در بحثى تحت عنوان «ولایت و زعامت در اسلام» مسئله ضرورت تشکیل دولت اسلامى را از نقطه نظر فلسفه اجتماعى اسلام مورد بحث قرار داده و به استناد آیه:
فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التى فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون (1) آئین اسلام را آئین فطرت و احکام آن را مطابق با فطرت بشرى مىشمارد. (ترجمه آیه: دین اسلام را با مراعات اعتدال استقبال نما، همان دینى که منطبق استبا آفرینش خدائى که مردم را آفریده و روى آن استوار ساخته، خلقتخدائى تبدیل پیدا نمىکند که همان دین منطبق به فطرت و آفرینش است که مىتواند مردم را اداره کند ولى اکثر مردم نمىدانند) .
در توضیح بیشتر مطلب مىافزاید: انسان در عین وابستگى به نظام جهان آفرینش با بکار انداختن قواى ادراکى، حوائجخود را برآورده مىکند و همواره خیر و شر خود را از راه الهام تکوینى و هدایت وجودى که به صورت علوم و افکار جلوه مىکند مىیابد و از این رهگذر است که خود را با سازمان کلى هستى منطبق مىسازد و الگوى زندگى خود را از آفرینش مىگیرد، مانند سازمان هستى اجتماعى زندگى مىکند و نیازهاى خویش را از این طریق در جهت کمال برطرف مىسازد و تشکیلاتى چون سازمان هستى جهان براى زندگى اجتماعى خویش مىپذیرد.
فطرى بودن نیاز به تشکیلات حکومتى به حدى بود که وقتى پیامبر اسلام (ص) پس از هجرت به مدینه دستبه ایجاد دولت اسلامى زد مردم با وجود سؤالاتى که در زمینه حیض و هلال و انفاق و دیگر مسائل عادى مطرح مىکردند و از پیامبر (ص) توضیح مىخواستند در این مورد (تشکیل دولت) هیچگونه سؤالى مطرح ننمودند و توضیحى نخواستند حتى جریانهاى پس از رحلت آن حضرت نیز با تمامى فراز و نشیب آن از همین احساس فطرى سرچشمه مىگرفت.
هرگز شنیده نشد کسى بگوید: اصل انتصاب خلیفه لزومى ندارد یا دلیل بر لزومش نداریم، زیرا همه به انگیزه فطرت احساس مىکردند که چرخ جامعه اسلامى بدون گرداننده، خود به خود گردش نخواهد کرد و دین اسلام این واقعیت را که در جامعه اسلامى باید حکومتى وجود داشته باشد، امضاى قطعى نموده است (2) .
تحقیق درباره بررسی ضرورت تشکیل حکومت و دولت در اسلام