فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:62
مقدمه:
اگر چه در زمینهی تاریخ حقوق، کتابها، جزوهها و مقالههای فراوانی به قلم استادان و پژوهشگران به رشتهی تحریر درآمده و عرضه شده است اما زمانی تمامی این تلاشها موجد نتیجه خواهد شد که با ملاحظهی راستیها، بدون توجه به زمان و مکان وقوعشان و بدون تعصبات بیمورد و البته با توجه به گذر زمان و وقوع تغییرات در تمامی سطوح، قواعد مذکور را اجرا کنیم و در مقابل، با ملاحظهی کجیها و نقطههای تاریک و عوامل فریب و تباهی مردم و کشف همان قواعد زشت در دنیای امروز خود، به اصلاح و حتی پاک نمودن برخی بایدها و نبایدها بپردازیم.
تاریخ هزاران داستان گفته و ناگفته در خود دارد، او همچون کتابی است با میلیونها صفحه که در گوشهای به انتظار افرادی است که به سویش آیند و از گنجینههای پنهان در آن استفاده کنند. او کتابی است بسیار باارزش، برابر با عمر تمامی انسانهای موجود در آن، برابر با دستاوردهای بینظیر اندیشمندانهاش، اما تفاوت فاحش تاریخ با کتب دیگر این است که؛ هزینهای که نویسندگان آن برای به رقم خوردنش پرداخت نمودهاند بسیار بسیار گزافتر از هزینهای است که ما برای مطالعهی آن میپردازیم. نویسندگان این کتاب عظیم، عمر، علم، جان و تمام زندگانی خویش را صرف آن کردهاند و چیزی در مقابل آن دریافت ننمودهاند اما ما با مطالعهی آن قادر خواهیم بود که از اشتباهاتشان عبرت بگیریم و هرگز، آزمودهها را نیازماییم. مانند اینکه از فاصلهای دور بر نقشی بنگریم و قوتها و ضعفهای آنرا بشناسیم و در صدد رفع آنها برآئیم.
چرا خود را از این موهبت محروم نماییم؟؟؟؟
در این متن، به وضع قانون و اجرای آن در دورهی پیش از اسلام پرداختهام، چرا که قانون و به طور کلی حقوق در کشور ما سه مرحلهی اصلی را پیموده است:
1- دوران پیش از اسلام 2- دوران اسلامی 3- دوران معاصر
«لاعلم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم»
«ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم دادهای، نمیدانیم، تو دانا و حکیمی.»
فهرست مطالب:
پیشگفتار
مقدمه
فصل اول
حقوق در دولتها
بخش اول- پیشدادیان
الف- نامگذاری
ب- قانون در این زمان
بخش دوم- هخامنشیان
الف- دادگاههای کیفری و اصول قضایی
ب- توجه به عدالت
بخش سوم- اشکانیان
الف- نظام کیفری دوران اشکانیان
ب- تشکیلات نظام قضایی دوره اشکانی
بخش چهارم- ساسانیان
الف- قضاوت و اصول دادرسی در زمان ساسانیان
ب- دادگاههای زمان ساسانیان
فصل دوم
حقوق در ادیان و متون باستانی
بخش اول- میترا
بخش دوم- مزدسینا
بخش سوم- ماتیکان هزار دادشان
فصل چهارم
حقوق و جایگاه زنان
بخش اول- حقوق عمومی زن
بخش دوم- ازدواج
فصل پنجم
تاریخچهی سازمان قضاوتی ایران
بخش اول- سازمان قضاوتی ایران از دورهی هخامنشیان تا دورهی ساسانیان
بخش دوم- سازمان قضاوتی ایران از دوره ساسانیان تا ظهور اسلام در ایران
فصل ششم
قوانین پیشین
بخش اول- قوانین پیش از بابلیها
بخش دوم- بابلیها و مجموعه قوانین حمورابی
الف- شرح قانون
ب- امتیاز مجموعه حمورابی
ج- قراردادها
د- بانکداری و حقوق دریایی
هـ- آیین دادرسی بابل
و- روابط خانوادگی
ی- اموال منقول و غیرمنقول
ز- کیفر شگفتآور
ح- نخستین اعلام حقوق بشر
بخش سوم- هیتا
بخش چهارم- در پایان
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:85
مقدمه :
دین و عقاید مذهبی در ایران باستان، همچون کلیه ملتهای باستانی نقش مؤثری را بر حیات و نظام اجتماعی – سیاسی جامعه بر عهده داشته است.
این تحقیق شرح سرگذشت مغان ایران است که جامعه روحانیت ایران باستان را تشکیل میدادند و چگونگی شکل گیری این جامعه و عقاید و آداب و رسوم آنان و نیز تأثیرات اجتماعی – سیاسی و مذهبی آنان را در ایران پیش از اسلام، از دیرترین زمانها نشان میدهد و سپس نقش آنان در چگونگی شکل گیری دولت ساسانی و رسمیت دین زرتشتی در دورة ساسانی را مورد برسی و نقد و تحلیل قرار میدهد.
موضوع :
دربارة مغان، به عنوان شخصیتهایی تاریخی و مذهبی، کم و بیش مطالبی در اخبار و روایات قدیم و جدید،یاد شده است و اینکه مغان چه کسانی بودهاند و اولین بار در جامعه ایرانیان، از چه موقعیتی، برخوردار بودهاند، موضوع بحث و نقد و تحلیل قرار گرفته است. واژه مغان در اوستای غیر گاهانی بخصوص در وندیداد، مغه (magha) عنوان شده، در اوستای گاهانی یا بخش گاثاها، نیز واژه مغ، به صورت جسته و گریخته، بصورت مگه (maga)، به کار رفته است. [۲۸-ص۱۴۷]
فهرست مطالب:
فصل اول : مقدمه
فصل دوم : مغان در اوستا و کتیبههای فارسی باستان
۲-۱ واژه مگه و مغه نظر نیبرگ راجع به مگه در اوستا
۲-۲ رابطه واژه مگه و مغه
۲-۳ نظر نیبرگ راجع به مگه در اوستا
۲-۴ ترجمه چند بند از گاهان که در آن واژه مگه آمده
۲-۵ ارتباط مذهبی و مقام روحانیت در هند و ایران باستان
۲-۶ مغ در کتیبه بیستون
فصل سوم : تحول معنایی واژه مغ و موبد در ایران باستان
۳-۱ تحول معنایی واژه مغ
۳-۲ تحول معنایی واژه موبد
فصل چهارم : مغان و نقش مذهبی و اجتماعی آن در دوران ماد و هخامنشی
۴-۱ مغان در دوره پادشاهی ماد
۴-۲ مغان در دوره پادشاهی هخامنشی
۴-۳ موروثی بودن شغل مغها در این دوران
۴-۴ سلسله مراتب مغان در دوران ماد و هخامنشی
۴-۵ شورش گئومات مغ (بردیای دروغین) و چگونگی به سلطنت رسیدن داریوش اول هخامنشی.
۴-۶ وضعیت مغان بعد از داریوش اول
فصل پنجم : مغان و نقش مذهبی و اجتماعی آن در دوران اشکانی:
۵-۱ مغان و نقش مذهبی و اجتماعی آن در دوران اشکانی
۵-۲ پارس در دوره سلوکی اشکانی
فصل ششم : مغان و نقش مذهبی و اجتماعی آن در دوران ساسانیان :
۶-۱ دین زردشتی و رسمیت آن در دوران ساسانیان
۶-۲ رابطه دستگاه دینی با دولت در دوره ساسانی
۶-۳ تقسیم بندی طبقات اجتماعی در دوره ساسانی
۶-۴ سلسله مراتب مغان در دوره ساسانی
۶-۵ وظایف مذهبی و آداب و رسوم مغان
فصل هفتم :
فهرست منابع و مآخذ
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:75
چکیده:
تمدن یونان باستان از تاثیرگذارترین فرهنگ هایی است که حیات بشر به خود دیده است. پتانسیل هنری یونان از چنان نیرویی برخوردار است که با گذشت دهه ها و قرن ها همچنان می توان ردپای هنر هنرمندان آن را در فرهنگ های سرزمین های جهان مشاهده نمود.حضور چهارگزینه از عجایب هفت گانه دنیا در میان آثار یونان باستان نمایانگر فرهنگ غنی و ماندگار این سرزمین است.توجه یونانیان به دو عنصر زیبایی شناختی و انسان گرایی به خلق آثاری انجامید که تا امروز نیز الهام بخش بسیاری از هنرمندان است.
در غرب هنر امپراتوری رم باستان آشکارا از هنر یونان تاثیر پذیرفته است. کشورگشایی های آلکساندر کبیر در شرق نیز زمینه ساز حضور هنر یونان باستان در کشورهای آسیای میانه و هندوستان را فراهم آورد و مکتب گرکو ـ بودیست (یونانی ـ هندی) را بنیان نهاد.هنر یونان باستان از نظر سبک به چهار دوره قابل تقسیم است:
۱) هنر هندسی (geometric)
۲) هنر کهن (archaic)
۳) هنر کلاسیک (classical)
۴) هنر هلنی (hellenistic)
گرچه یونان باستان را سرزمین ادب و هنر می شناسند ولی جاه طلبی و کشورگشایی های برخی از فرمانروایان سبب نابودی بسیاری از آثار هنری آن شد . دو هنر معماری و مجسمه سازی بیش از سایر هنرها توان مقابله با جنگ و ویرانی را داشتند و امروزه بسیاری از اطلاعاتی که ما از هنر یونان باستان داریم به واسطه آثار باقی مانده از این دو رشته هنری است .
درباره بخشی از دوران هنری یونان که به سال های سیاه معروف است هیچگونه اطلاعاتی در دست نیست . از دوران هنر هندسی که به سال های ۱۰۰۰ پیش از میلاد مسیح بر می گردد نیز اطلاعات ناقصی وجود دارد. هنر کهن تنها با فیگورهای سیاه رنگی که روی ظروف نقاشی می شدند قابل بررسی است.
در حقیقت نمی توان مرز روشنی از دوره های هنری یونان را مشخص نمود. برخی هنرمندان یونانی در سالهایی از هم نسل های خود گام هایی فراتر برداشتند و این به تولد هنر و سبک جدید در فرهنگ یونان منجر شد.
دوران کلاسیک یونان از زمان لشکر کشی یونانیان به سرزمین پارس آغاز شد و عصر هلنی نیز نتیجه التقاط دو فرهنگ یونانی و آسیای شرق (هند و افغانستان) است.آثار به جای مانده از هنر یونان باستان به مجسمه ها، بقایای بناهای معماری، ظروف سفالی و سکه ها ختم می شود .یونانی ها نیز به مانند بسیاری از فرهنگ های اروپایی، اوج بروز خلاقیت را در هنر نقاشی می پنداشتند. از نقاشان مطرح یونانی می توان به «پلی گنوتوس از تاسوس» اشاره کرد. هر چند از وی هیچ اثری بر جای نمانده ولی براساس مکتوبات شهرت و محبوبیت این هنرمند، همتراز با میکلانژ و لئوناردو داوینچی بوده است.
نقاشان یونانی عمدتا بر روی بوم های چوبی نقاشی می کردند که همین امر به عمر کوتاه آنها ختم شده است. آشنایی با نقاشی های یونان، امروزه تنها از طریق بررسی سفالینه ها و نقاشی های دیواره های مقبره ها امکان پذیر است . نقاشی بر روی سفالینه ها تنها بخش کوچکی از بعد زیبایی شناسی یونانیان را آشکار می سازد چرا که تکنیک هنرمندان نقاش در نقاشی بر روی ظروف و بوم های بزرگ بسیار متفاوت بود.
هنر مجسمه سازی یونان با حضور چند مجسمه که بخش هایی از آن به جای مانده است ، قدرت خالقان آنها را در رعایت تناسبات و توجه به عناصر حقیقت انگاری، آشکار می سازد . در کنار جنگ، آفت دیگری نیز هنر یونان را از ماندگاری محروم ساخت: زلزله. بسیاری از بناهای عظیم معماری یونان باستان توسط یکی از بی شمار زلزله های یونان نابود و تخریب شد.
اما همین آثار اندک به جای مانده از معماری همچون پارتنون و معبد هفائستوس در آتن اوج تمدن بشری در عصر باستان را به رخ عصر حاضر می کشد . چهار گنجینه از هفت عجایب دنیا: «مجسمه زئوس در المپیا»، «معبد آرتیمیس در افسوس»، «کولزئوس رودز» و «فانوس دریایی الکساندر» نمایندگان تمدن کهن سرزمین یونان در دنیای معاصر هستند.
یونانیان، خدایان متعدد خود را بصورت مجسمه در معابد خود قرار میدادند و آنها را پرستش می نمودند. مجسمه های سنگی و برنزی بیشماری نیز از قهرمانان خود در میدانها و معابر عمومی میگذاشتند.
مصریان عقیده داشتند که روح هر انسانی پس از مرگ به این جهان بر می گردد و برای اینکه آن روح سرگردان نشود مجسمههایی از سنگ یا برنز یا چوب یا گچ می ساختند و در مکانهای امنی قرار میدادند و چون آن مجسمه ها کاملاً شبیه اشخاصی که مرده بودند ساخته میشد به عقیده آنان روح به آسانی میتوانست در آنها جای گیرد.
بعلاوه مصریان نیز خدایان خود را بصورت موجوداتی در سنگ یا برنز مجسم میکردند و در معابدشان قرار می دادند یونانیان قبل اسلام، هنگامیکه تمام ملل جز ملت نبود به خدایان متعدد اعتقاد داشتند و دارای مذهبی بودند که به توحید خیلی نزدیک بود. هرودت که یونانیان عهد هخامنشی را به هم میهنان خود در کتابی تحت عنوان «تاریخ» معرفی نموده تعجب می کنم از اینکه یونانیان برای خدایان خود معبد و مجسمه ای نمی سازند و میگوید آنها برای انجام مراسم مذهبی خودشان روی بلندیها میروند و خداوند خود را به این طریق پرستش مینمایند.
در عهد ما هیچ مجسمهای که خدای یونانیان قدیم یعنی اهورامزدا را به ما نشان بدهد نمیشناسیم انسان بالداری که در پیشانی آرامگاه بعضی از پادشاهان هخامنشی نقش شده اهورامزدا نیست این فقط تقلیدی از نقوشی است که در همان زمان در آرامگاههای پادشاهان مصر نقش میشده و چون شاهنشاهان هخامنشی بر کشور مصر تسلط یافته بود از بسیار از رسوم مصریان تقلید نمودند. هیچ مدرک کتبی یا منطقی به ما نشان نمیدهد که این نقش از اهورامزدا باشد.
با این حال وقتی اشکانیان خواستند رب النوع ناهید یا آناهیتا را نشان دهند آنرا بصورت زنی روی سنگ نقش کردند و به همین طریق اهورامزدا در عهد ساسانیان بصورت انسانی نقش شده که قدرت سلطنت را به پادشاهان ساسانی می دهد و مهر یا میترا نیز بارها بر روی نقوش برجسته در دامنه کوهها بصورت انسانی نشان داده شده که اشعه متعدد، اطراف صورت او را احاطه کرده ولی هیچ یک از خدایان بصورت مجسمهای که بتواند روی پایه ای قرار گیرد و اطراف آن آزاد باشد در دوران پیش از اسلام در یونان ساخته نشده است.
در کشورهای مجاور یونان یعنی هندوستان و مصر و یونان مجسمه های متعدد از دورانهای قدیم باقی مانده. هندیها مجسمه بودا را در معابد خود قرار می دادند. مصریها مجسمه فراعنه را میساختند و رومیها پیکر امپراطوران و سرداران را در سنگ میتراشیدند یا در برنز میریختند. تنها مجسمهای که از شاهنشاهان قدیم یونان باقیمانده پیکر شاپور دوم میباشد که روی تخته سنگی طبیعی که در غازی در کنار دره شاپور قرار داشته تراشیده شده و معلوم نیست در چه زمانی مورد حمله انسانی قرار گرفته و به زمین انداخته شدهاست.
در این مجسمه سعی نشدهاست که شباهتی میان شاهنشاه و مجسمه وجود داشته باشد. و فقط از طرز آرایش مو و لباس و جزئیات دیگر تشخیص داده شد که قصد هنرمند مجسم نمودن شاپور دوم بوده است.
در این مقاله سه مجسمه زیبا که از دوره هخامنشی و اشکانی باقی مانده ارائه داده میشود.
چند سال پیش آقای علی سامی در تخت جمشید سر مجسمه کوچکی را پیدا کرد که از جنس سنگ لاجورد و تنها مجسمه قابل توجهی است که تاکنون در تخت جمشید پیدا شده. صورت جوانی است در حدود ۲۲ سال موهای او مانند تمام موهائی که در دوران هخامنشی نقش شده مجعد است و بر سر او کلاه کنگره داری است که مخصوص پادشاهان یا وارثان بلا فصل آنها است.
کنگره نماینده شهر و پایتخت است بعداً بصورت تاج کنگره دار درآمده و علامت قدرت و حکومت است. این سر بصورت مجزی از بدن ساخته شده و روی بدن الصاق شده است. ابتدا گفته شد نقش جوانی خشایارشا است. بعداً گفته شد نقش داریوش اول است. هیچ معلوم نشده به چه مناسبت باید خشایارشا یا داریوش باشد. به هر حال تاج کنگره دار او علامت سلطنت است و چون داریوش اول وقتی به پادشاهی رسید بیش از یک جوان معمولی سن داشت بهتر است بگوئیم این سر مجسمه خشایارشا است. بدون شک نباید فرض کرد که شباهتی به شخص خشایارشا داشته باشد زیرا تمام نقوش برجسته تخت جمشید مانند شاهنشاه و خدمتگزار و سربازان بهم شبیه است به این معنی که سنگتراشان یک صورت خیالی برای همه در نظر گرفته و طبق آن شاه و سرباز و خدمتگزار را نقش کرده اند. تنها اختلافی که میان آنها وجود دارد جزئیات لباسی است که آنها را از یکدیگر متمایز می نماید.
چون کتیبه ای همراه این سر مجسمه نبوده نمی توان بطور قطع آن را به شاهنشاه معینی نسبت داد ولی چون خشایارشا بیش از سایر شاهنشاهان هخامنشی در تخت جمشید اقامت داشته، احتمال دارد این سر تصویر او باشد. جز این سر مجسمه، پیکر دیگری که در سنگ یا گچ تراشیده شده باشد یا در برنز ریخته شده باشد از دوره هخامنشیان در دست نیست. با این حال در مجموعههای خصوصی خارج از یونان چند مجسمه گلی کوچک وجود دارد که به دوره هخامنشی نسبت داده میشود ولی از نظر هنری به پای سر مجسمه نامبرده در بالا نمیرسد.
از دوره اشکانیان مجسمههای برنزی و گلی بسیار کوچک بدست آمده که بعضی دیگر به سبک یونان است ولی از همه آنها مهمتر دو مجسمه است که هر دو در موزه یونان باستان قرار دارند و قابل مطالعه میباشد.
یکی از آنها سر مجسمه مرمری است که در حدود سی سال پیش در شوش بوسیله هیئت فرانسوی پیدا شد و باستان شناسان فرانسوی پس از مطالعه و تحقیق درباره آن اظهار کرده اند تصویر ملکه « موزا» زن فرهاد چهارم است که نژاد او ایتالیائی بود. ملکه موزا نیز تاج کنگره داری بر سر دارد ولی احتمال دارد شباهت مجسمه در این مورد با ملکه اشکانی کامل بوده باشد زیرا تمام جزئیات قیافه و حتی چین زیر گردن نشان داده شده.
احتمالاً ملکه موزا هنگامی که شبیه او را در سنگ می تراشیدند در حدود سی یا سی و دو سال داشته. قطعاً به تاج ملکه چیزهای دیگری الصاق شده بوده که امروزه از میان رفته چون قسمت پشت سر مجسمه صیقلی نشده. این مجسمه نیز روی بدن مجزایی قرار میگرفت و در کنار دیوار واقع میشده. در روی پیشانی مجسمه نام سنگ تراش بدین طریق به خط یونانی نوشته شده ( آنتینوکوس پسر درایانتوس). بنابراین تنها مجسمه مرمر قابل توجهی که از عهد اشکانیان باقی مانده بدست سنگتراشان یونانی ساخته شده و این فرض تأیید میشود که هنرمندان یونانی علاقه زیاد به ساختن مجسمه نداشتهاند.
مجسمه سوم متعلق بدوره اشکانی و از جنس برنز است. این مجسمه تمام قد است حتی کمی از قد معمولی انسانی بزرگتر است. میان سر و بدن که مجزی از هم ساخته شده تناسب صحیحی موجود نیست و باز میبینیم که ساختن مجسمه های دو قطعه یعنی بدن مجزی از سر در یونان مورد توجه بودهاست. هنر ساختن مجسمههای بزرگ برنزی در یونان زیاد معمول نبوده و اینطور به نظر می رسد که سازنده این مجسمه آشنایی به یک مجسمه سازی برنزی یونانی داشته. با این حال گذشته از فن برنز ریزی، سایر جزئیات پیکر سازی مربوط به این مجسمه کاملاً یونانی است.
از مطالب بالا می توان چنین نتیجه گرفت که، یونانیان که در تمام رشتههای هنری تزئینی مانند نقاشی، سنگتراشی، منبتکاری و غیره مهارت فوق العاده بخرج دادهاند در فن مجسمه سازی علاقه زیاد از خود نشان نداده اند و این عدم علاقه به ایجاد مجسمه، در تمام ادوار تاریخی پیش از اسلام و در دوران اسلامی همچنان ادامه داشته است.
مجسمه مکشوفی در شمی (از نواحی لرستان) بزرگترین مجسمهای است که تا کنون در خاک یونان پیدا شده، و تنها مجسمه برنزی بزرگی است که از دورانهای قدیم یونانیان به یادگار باقیمانده است. ولی مجسمه های کوچک خصوصاً از عهد اشکانیان و ساسانیان در کشور ما زیاد ساخته شده و تمام خصوصیات پیکر تراشی یونان نیز در این مجسمههای کوچک دیده میشود. با این حال مجسمه بزرگی از «اوتان» پادشاه «الحضر» از مرمر تراشیدهاند و اکنون در موزه موصل محفوظ است و ۲۰/۲ متر ارتفاع دارد و حال اینکه ارتفاع مجسمه شمی از ۹۰/۱ متر تجاوز نمیکند.
میگویند یکی از خصایص پیکر تراشی یونانیان در عهد اشکانیان این بود که مجسمه را از مقابل میتراشیدند و به آن حرکت نمیدادند . مثلاً اگر مجسمهی مرمری را که از دوره اشکانیان است و امروز در موزه موصل محفوظ میباشد با مجسمه دیسک انداز، کار «میرون» مجسمه ساز معروف یونان در قرن چهارم پیش از میلاد مقایسه کنیم اختلاف زیاد میان آن دو مجسمه مشاهده می نمائیم. در مجسمه دیسک انداز یک پا عقبتر از پای دیگر قرار داده شده و کمر بطرف جلو خم شده و دست یکی بطرف عقب و یکی بطرف جلو به حرکت درآمده.
در مجسمه «اوتال» پادشاه الحضر پای چپ فقط کمی جلوتر از پای راست قرار داده شده و کفشها کاملاً شبیه به کفشهای مجسمه شمی است. پادشاه الحضر نیز مانند امیر شمی شلوار بلند ی بر تن کرده که تا زانویش میرسد و روی قبا کمربندی بسته تا شمشیر خود را به آن آویزان کند ولی کمربند کمی پایین تر از حد معمول بسته شده. شاید شمشیر سنگینی کرده و آن را پایین آورده.
«اوتال» دست چپ خود را روی قبضه شمشیر گذاشته و این عادتی است که حتی در عصر حاضر نیز دیده می شود. ولی دست راست خود را کاملاً بلند کرده مانند اینکه صحبتی می کند و با این حال دهان او بسته است .روی قبا و لباده بلندی بر تن پادشاه الحضر دیده می شود که آستینهای بلندی دارد کلاه وی شباهتی به کلاه درویشان در عصر حاضر دارد. این کلاه نیز با کمال سلیقه و مهارت با نقوش زیبایی برجسته مزین گردیده.
«اوتال» سبیلهای پرپشت و ریش نسبتا بلندی دارد و موهای بلندش از زیر کلاه بیرون آمده است. میان این مجسمه با مجسمه شمی شباهت زیاد وجود و فقط لباس آن متفاوت است .
در موزه بغداد نیز سر مجسمه ای از سنگ آهکی به اندازه طبیعی تراشیده شده که تمام خصوصیات پیکر تراشی عهد اشکانی را که در مجسمه «اوتال» دیده می شود در بر دارد. در این مجسمه حرکت دیده نمیشود ولی احساسات او را می توان حدس زد ریش و سبیل او بسیار منظم تراشیده شده و شانه زده است.
موهای سرش مانند موهای نقوش برجسته عهد هخامنشی مجعد است و مثل این است که از زیر دست آرایشگری بیرون آمده باشد.
این دومین مجسمهای است که از الحضر بدست آمده ولی مجسمه دیگری نیز در همین محل پیدا شدهاست که امروز در موزه بغداد است و سر یکی از پادشاهان اشکانی را نشان می دهد کلاه این پادشاه همان است که روی سکه های اشکانی دیده میشود و از سوی دیگر شباهت زیاد به کلاه «اوتال» پادشاه الحضر دارد ریش و سبیل وی نیز با کمال دقت تراشیده شده .
این سه مجسمه که خارج از یونان هستند بانظمام مجسمه بزرگ شمی کاملاً خصوصیات هنر پیکر تراشی یونانیان در عهد اشکانی را بما نشان میدهند و آن را از دورههای دیگر متمایز مینمایند ولی برای تکمیل این خصوصیات مجسمه دیگری را که آن نیز در موزه بغداد است و در الحضر پیدا شده نشان میدهیم.
این مجسمه نیز ۲۰/۲ متر ارتفاع دارد و از مرمر ساخته شده و صاحب آن «سناترک» پادشاه الحضر است. موهای این شخص مانند موهای امیر شمی با نواری بسته شده و در طرفین صورت آویزان است. وی نیز مانند «اوتال» پادشاه الحضر دست راست خود را بلند کرده و در دست چپ بجای شمشیر، یک برگ زیتون یا خرما که علامت صلح است بر دست دارد. لباس و کمر او که دارای تزئینات فراوان است شباهت زیاد به لباس سفرای کبار کشورهای کنونی دارد. شلوار او بلند است و چین دارد بدون شک شلوار بلند چین دار که چیزی شبیه به شلوار مردم امروزی در آذربایجان غربی میباشد در زمان اشکانیان بسیار معمول بوده است.
«سناترک» نیز مانند امیر شمی گردن بندی بر گردن و گوشوارهای بر گوش دارد. در بالای سر او پیکر عقابی دیده می شود که بالهایش را گسترده و این عقاب ما را درباره کلاه که بر سر بعضی از صاحب منصبان عالیمقام عهد ساسانی دیده میشود روشن مینماید.
فرمت:word(قابل ویرایش)
چکیده:
* نخستین مناسبت در دی ماه جشنهای چهارگانه دیگان است چون در دی ماه چهارروز به نام خدا نامیده میشود. این جشنها با «اورمزد روز » آغاز میشود و با «دیبهدین» پایانمیپذیرد.
١- اورمزد و دی ماه : در نخستین روز دی ماه باستانی / ٢۵ آذرماه خورشیدی
٢- دی بهآذر و دیماه در هشتمین روز دی ماه باستانی/ ٢ دی ماه خورشیدی
٣- دیبه مهر ودیماه در پانزدهمین روز دی ماه باستانی/ ٩ دی ماه خورشیدی
۴- دیبهدین و دیماه در بیست و سومین روز دی ماه باستانی/١٧ دی ماه خورشیدی
* مناسبت دیگر یادواره درگذشت اشوزرتشت است که در روز خیر(خور) ایزد برابر با یازدهمین روز از دیماه باستانی و پنجم دیماه خورشیدی در سراسر مناطق زرتشتینشین گیتی به ویژه ایران برگزار میشود. این روز یکی از روزهای تعطیل ویژه زرتشتیان ایران است.
مناسبت این یادروز به کوتاهی از این قرار است:
پیامبر ایران باستان اشوزرتشت پس از پایان رسالت خود که آموزش راستی و آرامش به انسانها بود، در شهر بلخ به سرمیبرد. در سن هفتادو هفت سالگی هنگامیکه گشتاسب کیانی و پسرش اسفندیار فرمانروای بلخ که آن زمان از پایتخت خارج شده بودند، فرمانروای تورانی ارجاسب که دشمن دیرینه ایرانیان بود از فرصت استفاده کرد و توربراتور فرمانده سپاه خود را با لشکری بسیار به ایران فرستاد. لشکر تورانی دروازههای شهر بلخ را با همه دلاوریهای ایرانیان در هم شکستند و هنگامیکه اشوزرتشت پیامبر ایرانی با لهراسب و گروهی از پیروانش در آتشکده بلخ به نیایش مشغول بودند، با یورش سپاهیان مهاجم همگی جان باختند.
اشوزرتشت گرچه جان به جان آفرین سپرد و از دیدهها پنهان گشت، ولی روان پاکش همراه با اندرز و آموزشهای جاودانهاش پیوسته زنده ماند. طوری که پس از هزاران سال نام بلندش بر سرزبانها و فروغ مهرش در درون دلهاست.
* مناسبت سوم برگزاری «گهنبار» است که از روز مهر تا ورهرام ١۶ تا ٢٠ دی ماه باستانی و ١٠ تا ١۴ دی ماه خورشیدی چهره میدیارم گاه خوانده میشود. این گهنبار ویژه پیدایش جانوران است. میدیارم به چم (معنای) میانه آرامش است و زمانی برگزار میشود که هنگام آرامش و استراحت کشاورزان و دامداران است.
* روزهای نبر (نخوردن گوشت) نیز در دیماه عبارتند از :
– ششم دی برابر با ماه روز
– هشتم دی برابر با گوش روز
– پانزدهم دی برابر با رام روز
– بیست و ششم دی برابر با وهمن روز
زرتشت
January 19th, 2009, 14:50
برابر با سالنامهی زرتشتیان، امسال روز سوم آذرماه برابر است با جشن آذرگان، یعنی برابری آذر روز با آذرماه؛
برابری این روز با ماه آن را جشنی ساخته است بهنام « آذرگان» که آن را « آذرجشن» نیز میگویند. آذر یا آتش در آیین مزدیسنی، پاک و پاککننده به شمار میرود و از این نگاه مورد احترام است. توجه زرتشیتان به آتش از لحاظ فروغ و شعاع آن است که نموداری از فروغ ایزدی است و در هنگام نیایش و ستایش اهورامزدا، آتش و نور را پرستش سوی خود قرار دادهاند.
نیا را همیبود آیین و کیش
پرستیدن ایزدی بود بیش
بدان گه بدی آتش خوبرنگ
چو مر تازیان راست محراب سنگ
نیاکان ما در این روز به آتشکدهها میرفتهاند و ستایش و نیایش اهورامزدا را به جا میآوردهاند.
به گفته پژوهشگران ، از روزی که ایرانیان و هندوان در پهنه گیتی شناخته شدند، مردمیبودند که آتش را در پرستشگاههای خود گرامیو بزرگ میداشتند.
به گواهی اوستا و ودا- کتاب مقدس هندوها- سرودهای آتش هماره در سرزبانهای نیاکان پارسای ما بود. در سنگ نوشتههایی که از هخامنشیان به جای مانده، دیده میشود که داریوش در برابر آتشدان به ستایش ایستاده است همچنین در روی هزاران سکه پادشاهان روزگاران پیش، آتشدان دیده میشود.
پس از چیره شدن تازیان بر ایران و چندین سده پس از آن، باز در سراسر ایران آتشکدهها روشن بود، یا آن گونه که نویسندگان پیش نوشتهاند برخی از آنها خاموش و ویران و برخی دیگر مسجد شدند.
آتش در دین های دیگر نیز مقدس بوده است. به طوری که میدانیم حضرت موسی در کوه «طور» شعلهی آتش را از دور مشاهده کرد و از میان آتش ندای الهی را شنید و به مقام پیامبری رسید.
در قرآن مجید نیز ضمن بیان قدرت خدا و شرح نعمتهای او، به اهمیت آتش اشاره میکند؛ بدین مضمون که : « خداوند متعال چنان خدایی است که قرار داده است برای شما از درخت سبز آتش را که شما از آن حرارت و روشنایی به دست میآورید و گرم میشوید.»
در ایران باستان، آتش دارای اهمیت و تقدس بوده و احترام و ارزش در خور خویش را داشته است، در اوستا از آتش به عنوان یک پدیده اهورایی یاد شده و داور میان نیکوکاران و دروغکاران است.
یسنای شصت و دوم یکی از نمونهها به شمار میرود، در خرده اوستا نیز نقش اساسی دارد. در خرده اوستا همراه با دو بند از سرودهای گاتها به عنوان « آتش نیایش »انتخاب شده است و در همه آیینهای شادی مانند سدرهپوشی، گواهگیری، جشن ها و گشایش ساختمانها، توسط موبد سراییده میشود. آتش نیایش در حقیقت سرود شادی و شادمانی است و از قدیم پس از افروختن آتش، خوانده میشده است.
یسنای ۶٢ متنی بسیار قدیمیاوستایی ست که درباره آتش است. در اساطیر ایرانی آتش هفتمین آفرینش مادی خداوند است. نخست آسمان، دو دیگر آب، سدیگر زمین، چهارم گیاه، پنجم گوسفند، ششم مردم و هفتم آتش که درخشش او از روشنی بیکران، از جای هرمز است
مهر به چم (معنای) دوستی و پیمان است، پس بیراه نیست که جشن مهرگان نیز در شمار جشنهای والا و پرارجی همچون نوروز و سده بوده است همچنان نیز ارزش و شکوه خود را دارد. و برگزاری آن از دیر و دور در شمار شایستهها و بایستهها بوده است .
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:110
نظام کیفری ایران باستانی
سومر
مصر
آشور
قانون حمورایی
هخامنشی وقوع جرم و مجازات نظم و امنیت همگانی
اشکانیان
سامانیان سازمان قضایی
دادرسی در اسلام
معنی قضا
اصطلاح قضا
مراتب ولایت
شرایط دادرس
مستحبات و مکرومات دادرس
آداب مکروحه
آدابی که ترکش برای قاضی لازم است
دعوی و تعریف آن
تعریف مدعی از مدعی علیه
مقررات مربوط به مدعی علیه
اقرار به حقوق مدعی انکار- سکوت مدعی علیه
طرق حکومت
هدف حقوق (معانی حقوق مبنای حقوق)
حقوق فطری و طبیعی (عصر مذهبی - عصر تجربی)
نیروهای سازنده حقوق
بخش چهارم
اهداف حقوق
شاخه های حقوق
علم حقوق و فن حقوق
شاخه های علم حقوق(حقوق عمومی- حقوق خصوصی و حقوق بین المللی
حقوق و دولت
نقش حقوق در دولت
دلایل الزامی بودن حقوق
بخش پنجم
تعریف موجر و مستأجر
شرایط اجاره درست
تصرف عدوانی
چه زمانی مستاجر تصرف عدوانی کرده
بخشهای مالی قراردای(موجر و مستاجر) (ودیعه- تضمین- قرض الحسنه - سند تعهد آور)
سرقفلی
شرایط فتح معامله
خسارات ناشی از عدم انجام تعهد- شرایط جبران خسارت حاصله- انتضاء موعد)
وقوع ضرر و توجه آن به متعهدله
بخش ششمانواع ضرر
عدم اجرای تعهد ناشی از علت خارجی
علت خارجی
جبران خسارت منوط به عرف یا قانون(وجه التزام)
شرط عدم مسئولیت
فرق جزا و عدم مسئولیت
دلایل بطلان عدم مسئولیت
خسارت تاخیر و تأدیه
معاملات استقراضی(خسارات تاخیر تادیه)
خسارت تاخیر تادیه در معاملات حق استرداد محاسبه خسارات تاخیر تادیه
راههای جبران خسارات ناشی از تأخیر تأدیه
تقویم خسارات
بخش هفتمتعریف سند - انواع سند
سند از نظر قانون ثبت
روش جدید صدور سند مالکیت
مسئولیت کیفری در قراردادها
خسارات تاخیر تادیه در اسناد رسمی
روش محاسبه خسارات تاخیر تادیه
انجام تعهد به وسیله متعهد له در اسناد رسمی
وجه التزام در اسناد رسمی
در چه مواردی عملیات اجرایی سند رسمی توقیف می شود.
قرارداد قولنامهای (انواع آن)
مقررات تنظیم اسناد رسمی
ائین تنظیم قراردادها
تعریف وکالت- شرایط عزل وکیل
بخش هشتمکلیاتی که در قراردادها باید مورد نظر قرار گیرند
شرایط و توضیحات در قراردادها
خسارت ناشی از عدم انجام تعهد
فورس ماژور
نحوه جبران خسارات(اموری که در قرارداد باید به آن توجه کرد)
نحوه تنظیم تضمین ها و انواع آن
روش حل اختلاف (داوری)
بخش نهمنمونه قراردادها
قرارداد ساخت و مشارکت
قرارداد کار موقت
اجاره نامه (ویژه محلهای مسکونی)
قرارداد خرید ساختمان نیمه ساخت
مشارکت در ساخت نما
اجاره نامه ویژه کسب وتجارت
قرارداد اقاله
بخش دهمقوانین و لوایح مصوب ق. م