کلیات واکسیناسیون
هر گونه اقدامی که به منظور جلوگیری از بروز عفونت و یا تخفیف شکل طبیعی بیماری در فردی با تجویز آنتی بادی یا آنتی ژن بعمل آید ایمن سازی گفته می شود .
با تزریق عضلانی یا وریدی آنتی بادی ایمنی غیر فعال یا انتقالی ایجاد می گردد . دوام این نوع ایمنی کوتاه است و بستگی به نیمه عمرآنتی بادی در بدن فرد دریافت کننده دارد و این مدت در حدود 3 تا 4 هفته می باشد .
در صورت تجویز آنتی ژن که شامل میکرو ارگانیسم ضعیف شده ، کشته شده و یا اجزاء آن می شود دستگاه ایمنی فرد دریافت کننده تحریک و به طور فعال آنتی بادی تولید می کند . ایمنی بدست آمده در این حالت را ایمنی فعال گویند . دوام این نوع ایمنی ، طولانی تر از نوع غیر فعال است .
ایمن سازی فعال یا واکسیناسیون
واکسیناسیون اقدام بسیار مهم و با ارزشی است که به وسیله آن با هزینه کم می توان از ابتلاء به بیماریهای عفونی جلوگیری کرد . با اجرای برنامه واکسیناسیون همگانی در جهان ، شیوع بسیاری از بیماریهای خطرناک در بین شیرخواران ، کودکان و بالغین کاهش بارزی پیدا کرده است به طوری که اکنون شیوع بیماریهای خطیری چون دیفتری ، کزاز ، سیاه سرفه ، سرخک و فلج کودکان با واکسیناسیون همگانی با موفقیت کنترل و در بسیاری از کشورها عملاً
به حداقل میزان خود رسیده است ، یا ببیماری آبله که با واکسیناسیون همگانی و پیگیری جهانی ریشه کن شده است .
برای بیش از 20 بیماری انسان ، اکنون واکسن تهیه شده است که تعدادی از آنها بطور همگانی و بقیه در شرایط خاصی ، مورد استفاده قرار می گیرند .
تصمیم برای تهیه و استفاده از واکسن ، جهت یک بیماری بر اساس نتیجه موازنه دو موضوع ، یکی میزان احتیاج به واکسن و دیگری خطرات و عوارض ناشی از آن گرفته می شود .
میزان اثر پیشگیری کننده واکسن یک بیماری ، از مقایسه تعداد مبتلایان دو گروه افراد واکسینه شده و نشده ای که به طور تصادفی در معرض بیماری قرار می گیرند بدست میآید .
موثرترین واکسنها آنهائی هستند که مکانیسم پیشگیری حاصل از مرحله بهبودی در شکل طبیعی بیماری را تقلید کنند .
رابطه بین نوع واکسن با ایمنی حاصل
واکسن های با اجرام زنده که از قدرت بیماریزایی آنها کاسته شده است ، معمولاً با دو واحد می توانند ایمنی موثر و طولانی نسبت به واکسن های کشته شده ایجاد کنند . این واکسن ها علاوه بر سیستم ایمنی هومورال سیستم ایمنی سلولی را نیز تحریک می نمایند ، این نوع واکسنها تمایل دارند واکنشهای مشابه شکل طبیعی بیماری به خصوص در افراد با نقص ایمنی را ایجاد کنند .
برای اینکه با واکسنهای کشته شده ایمنی کافی و بمدت طولانی بدست آید ، بایستی این واکسنها ابتدا در چند نوبت تزریق گردند و برای جلوگیری از کاهش سطح آنتی بادی و ادامه ایمنی اغلب لازم است که تزریق واکسن در آینده یادآوری شود .
تاریخچه واکسیناسیون
جان میلیونها نفر با استفاده از پنی سیلین ، سولفاتیل آمید و داروهای باکتری کش مشابه نجات یافته است . اما شاید با اثر پیشگیری کننده ایمن سازی – که از دیگر اکتشافات تصادفی است – جانهای بیشتری نجات یافته باشند . تا بیش از سده نوزدهم یکی از بزرگترین بلایایی که دامن گیر بشر می شد آبله بود . تنها دو بیماری ،یعنی طاعون و مالاریا ، به اندازه آبله قربانی داشته اند . چگونگی مبارزه با مالاریا با استفاده از کینین و داروهای ضد مالاریا انجام می شد حشره کشها نیز در حذف پشه های ناقل بیماری مفید واقع شدند . پس از آنکه مشخص شد عامل انتقال طاعون کک های بدن موش هستند ، این بیماری نیز سرانجام در مناطق توسعه یافته جهان با انجام اقدامات بهداشتی مهار شد . شهرت ادوارد جنر بدلیل آشنا کردن جهانیان با واکسنی است که جان میلیونها نفر را از مرگ شوم ناشی از آبله رهانیده و چندین میلیون نفر دیگر را از ظاهر زشت و وحشتناکی که بر اثر ابتلاء به این بیماری ایجاد می شود ، نجات داده است . جنر واکسن خود را
در پی کار طولانی و طاقت فرسا در آزمایشگاه کشف نکرد . در 19 سالگی شیردوشی به او گفته بود . که هرگز به آبله مبتلا نخواهد شد ، چون قبلاً به آبله گاوی مبتلا شده بود . بعدها وقتی جنر پزشک شد و به بی فایده بودن تلاشهایش برای درمان این بیماری پی برد ، جمله آن شیردوش را به خاطر آورد . او تحقیق کرد و دریافت شیردوشان تقریباًهرگز ، حتی وقتی از مبتلایان به آبله پرستاری می کنند ، دچار آبله نمی شوند . به نظرش رسید که آبله گاوی را به افراد تلقیح کند ، تا آنها را از ابتلا به بیماری مرگبارتر آبله مصون سازد . این بخت یاری حقیقی بود . بدون اینکه زحمتی بکشد ، دریافت که آبله گاوی باعث ایمنی در برابر آبله می شود . قوه تشخیص او به اندازه ای بود که توانست به ارزش این حقیقت پی ببرد و از آن استفاده کند ادوارد جنر به سال 1749 در برکلی از توابع گلاسترشر انگلستان به دنیا آمد . شش ساله بود که پدرش یک روحانی مسیحی ، درگذشت وبرادر بزرگترش مسئولیت تربیت او را به عهده گرفت تحصیلات ابتدائی خود را در مدارس محلی گذراند ،و در آنجا به تاریخ طبیعی علاقمند شد . تحصیل طب را زیر نظر دانیل لادلو ، از جراحان سادبری آغاز کرد . در این هنگام بود که شیردوش ، رابطه بین آبله گاوی و آبله را برایش تعریف کرد . جنر در سال 1775 در زمینه عقاید روستائیان گلاسترشر درباره آبله به تحقیق پرداخت و دریافت که دو نوع آبله گاوی وجود دارد ، و فقط یکی از آنها پیشگیری می کند . همچنین تائین کرد که نوع موثر آبله گاوی تنها وقتی اثر محافظتی دارد که در مرحله خاصی از بیماری منتقل شود .
او برای آزمودن نظریه اش مقداری از مایع درون تاولهای دست شیرفروشی را که به آبله گاوی مبتلا بود بیرون کشید و آن را به لندن برد و با دقت مایع آبله را به پسرکی تلقیح کرد و همان طور که جنر پیش بینی کرده بود پسرک به آبله دچار نشد . جنر از واژه واکسیناسیون استفاده نکرد ، بلکه به جایش لفظ مایه کوبی یا ((واریوله واکسینه ))را به کار برد معنای لغوی اصطلاح لاتینی اخیر ((تاولهای ریز گاو )) است . تا حدود یک قرن بعد ، مایع کوبی جنری آبله گاوی ، تنها روش ایمن سازی علیه بیماری بود . در سال 1880 لویی پاستور برای ایمن سازی مرغان علیه وبا ، که در یک همه گیری ، 10% طیور فرانسه را از بین برده بود ، روشی ابداء کرد . او باکتری ایجاد کننده این بیماری را جدا سازی کرد و با کشت شکل ضعیف شده و تلقیح آن به مرغان آنها را نسبت به حمله مرگبار بیماری ایمن ساخت . اصول کلی روش پاستور با روشی که جنر برای مایع کوبی با آبله گاوی ابداع کرد یکی بود . قبل از آنکه ویروس آبله به شکل آبله گاوی به شیردوش منتقل شود ،در بدن گاو ضعیف شده بود . در سال 1881 ،پاستور با روی آوردن به سیاه زخم که از بیماریهای گاو و گوسفند است ، باسیل آن را جدا کرد . او این باکتری را در دمایی بالاتر از دمای بدن حیوان کشت داد تا مایعی برای تلقیح تهیه کند که موجب حمله خفیف سیاه زخم در جانور شود ، و حیوان را برای روزی که دچار حمله شدید بیماری می شود ، ایمن سازد . همان طور که خود پاستور گفت ، او برای ارج نهادن به شایستگی و خدمات مهم یکی از بزرگترین انگلیسیان ، یعنی جنر واژه واکسیناسیون را به طور کلی برای روش مایع کوبی پیشگیری کننده وضع کرد . چهار سال بعد پاستور واکسنی برای بیماری که در حیوانات هاری و گاه در انسان آب گریزی خوانده می شود ، ابداع کرد . پژوهش های پیش گامانه پاستور ، که بر کشف بخت یارانه جنر مبتنی بود ، ایمن سازی را به دانش بسیار کارآمد تبدیل کرد ، و زمینه را برای وقوع انقلابی در مهار بیماریهای عفونی آماده ساخت . شاید گذشته از کشف آنتی بیوتیکها ، هیچ اکتشافی چنین تاثیر عمیقی بر سلامت انسان نگذاشته باشد . به نوشته و . ر کلارک در پایه های تجربی ایمنی شناسی معاصر (1986 ) گل سرسبد موفقیت ها در فرآیند ایمن سازی ریشه کنی کامل آبله بوده است . در نیمه نخست این قرن ،سالانه حدود 2 تا 3 میلیون مورد جدید گزارش می شد .
در سال 1949 آخرین مورد آبله در ایالات متحده ، و در سال 1977 آخرین مورد تایید شده سراسر جهان در سومالی گزارش شد .
واکسن چیست و چگونه تولید می شود ؟
واکسن چیست ؟
موجود زنده ، مانند بدن انسان به خودی خود نیروی مقاومت و غلبه یافتن بر میکروبها را دارد . این حالت را ((مصونیت )) می نامند . اما در برخی از موارد باید بدن را از خارج کمک کرد ،تا چنین مصونیتی را پیدا کند . در بسیاری از بیماریهایی که از ویروس پدید می آیند ، اگر انسان یک بار آن بیماری را بگیرد و خوب بشود دیگر در برابرآن مصونیت پیدا می کند . مثلاًآبله ،سرخک و آبله مرغان از بیماریهایی هستند که اگر یک بار انسان آنها را بگیرد ، برای همیشه از آنها مصونیت پیدا می کند . یعنی دیگر آنها را هرگز نخواهد گرفت . اما بیماریهای دیگری مانند آنفولانزا ممکن است چند بار به سراغ انسان بیایند . پس برای رهایی از چنگ آنها می آیند و به طور مصنوعی در انسان مصونیت ایجاد می کنند . بدین طریق که ویروس ضعیف شده آن بیماری را به بدن تزریق کرده ، انسان را دچار یک حالت خفیفی از آن بیماری می نمایند . ولی چون این بسیار ضعیف است ، انسان به زودی بهبودی می یابد و پس از بهبودی کامل برای یک مدت طولانی در برابر آن مرض ، مصونیت می یابد . واکسن زدن یعنی تزریق ویروس ضعیف یک بیماری به بدن .
واکسن دارای میکرب بیماری است که البته آن را ضعیف و بیآزار ساخته اند واکسن از پی تزریق در بدن انسان ((پادزهر)) درست می کند که با ویروس بیماری وارد نبرد می شوند و آنها را خنثی می کنند .
فرمت:word
نام کتاب : آناتومی بدن انسان
ناشر : پارس بوک
زبان کتاب : پارسی
تعداد صفحه : ۹۱
قالب کتاب : PDF
حجم فایل : ۳,۱۳۰ کیلوبایت
توضیحات:کالبدشناسی (Anatomy)، شاخهای از زیستشناسی است که به بررسی ساختار و شیوهٔ کار تن و بدن جانداران میپردازد. در کتاب حاضر نویسنده، ضمن ارائه ی تاریخچه ی مختصری در معرفی علم آناتومی و پیشگامان این علم از آغاز تا به حال، به برخی از تکنیک های جدید، برای شناخت بهتر بدن و ارتقای سطح اطلاعات علمی دانش آموزان با بهره گیری از تکنولوژی و مطالعه ی بهتر و عمیق تر ساختار بدن، پرداخته است. این کتاب مربوط به رشته تربیت بدنی شاخه آموزشی فنی و حرفه ای می باشد.
فهرست فصل ها :
فصل اول: مقدمه بر آناتومی و تاریخچه آن
فصل دوم: سلول و بافت
فصل سوم: استخوان شناسی
فصل چهارم: عضلات
فصل پنجم: مفاصل
فصل ششم: دستگاه گردش خون
فصل هفتم: دستگاه عصبی
فصل هشتم: دستگاه غدد درون ریز
فصل نهم: دستگاه تنفس
فصل دهم: دستگاه دفع ادرار
فصل یازدهم: دستگاه گوارش
کلیه مفاصل بدن انسان همراه با شکل توضیح داده شده که برای ارائه کلاسی و همچنین برای امتحام پایان ترم مناسب می باشد
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:140
فهرست مطالب:
فصل اول: کلیات تحقیق
طرح مسأله 2
ضرورت و اهمیت تحقیق 4
اهداف تحقیق 4
فرضیه ها و سئوالات تحقیق 6
فصل دوم: ادبیات نظری
زندگی روزمره 8
مقاومت و زندگی روزمره 18
بدن و زندگی روزمره 33
جمعبندی نظری 60
فصل سوم: روششناسی
روشهای کیفی 65
روش مصاحبه 67
فصل چهارم: یافتهها
مقدمه 76
بدن و آرایش 80
- آرایش سنتی 80
- آرایش تیپیک 84
- آرایش مذهبی 85
- آرایش اعتراضی 88
- آرایش هنری 89
- آرایش فمینیستی 91
- آرایش زنان خیابانی 92
بدن و پوشش 95
- حجاب به مثابه تکلیف 96
- حجاب (چادر) به مثابه ایدئولوژی 98
- حجاب سنتی (چادر سنتی) 99
- حجاب زیباییشناختی 101
- حجاب (مانتو) به مثابه ایدئولوژی 102
- حجاب بازاندیشانه 103
- حجاب به مثابه سبک زندگی 105
- پوشش به مثابه سبک زندگی 105
- پوشش مدمحور (تیپ اینترنتی) 107
- فشنلس 108
- پوشش فمینیستی 108
بدن و احساس ناامنی 111
- هراس از ورود به حوزه عمومی 112
- حرکت در حوزههای تکراری 114
- هراس از شب و تاریکی 117
- پشت سر گذاشتن مرزهای سنتی 119
- بدن ایمن فاحشه 121
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
بحث و نتیجهگیری 124
منابع فارسی 136
منابع انگلیسی 139
فصل اول:
طرح مسأله
امر روزمره دارای معانی متعدد و مبهمی است، ولی بهطورکلی میتوان بدین نکته اشاره کرد که بستر فرآیندهای پویایی مانند آشنا ساختن امر ناآشنا، نزاع بر سر پذیرفتن و رد کردن امور جدید و سازگاری با شیوههای متفاوت زیستن است. بنابراین، این ابهام و درعینحال نزدیک بودن امر روزمره به تجارب همه افراد، موجب آن نمیشود که امر روزمره امری آشنا و کاملاً شناخته شده و پیشپاافتاده باشد. از همین روست که بستر زندگی روزمره که در نگاه اول ممکن است چندان مهم و قابلتوجه به نظر نرسد، به محمل مطالعات عده زیادی از متفکران علوم انسانی و جایی برای فراهم آوردن مواد اولیه تحلیلهای جامعه شناختی بدل میشود.
یکی از مباحثی که تقریباً در نظرات بسیاری از افرادی که در باب زندگی روزمره کار کردهاند، مشترک است، بحث تضاد است که به شکلهای مختلفی همچون سرکوب، مخدوش کردن امر روزمره و یا با معانی دیگری مطرح میشود و میتوان از این عبارات نزدیک به هم (به لحاظ معنایی) چنین استنباط کرد که زندگی روزمره عرصهای است که در آن در هر لحظه کشمکش میان افراد و گروههای فرادست و فرودست جریان دارد، جریانی بیپایان که در آن فرادستان میکوشند تا قواعد بازی خود را به فرودستان تحمیل کنند.
برای تعدادی از نظریات، بحث کشمکش در زندگی روزمره به همین جا خاتمه مییابد، اما گرامشی با وارد کردن مفهوم «مقاومت» در ادبیات جامعهشناسی، نشان داد که رابطه میان ضعفا و اقویا به تحمیل و تسلط ختم نمیشود و افراد و گروههای فرودست در فرآیند زندگی روزمره به خلق روشهایی برای مقابله با سرکوب و سلطه برمیخیزند و با اشکال مختلفی از مقاومت، عملاً رابطه را به نحوی معکوس میکنند.
بخشی از زندگی روزمره که پایان نامه حاضر قصد مطالعه آن را دارد، در واقع به رابطه بین زنان و بدنهایشان با جهان زندگی برمیگردد. بارزترین وجهی که زنان و مردان را از هم جدا میکند، بدنهای فیزیکی آنان است و این تمایز تا حدی بدیهی و مشهود جلوه میکند که تا چندی پیش آن را صرفاً به مثابه یک تمایز زیستی در نظر میگرفتند و برای آن قائل به ابعاد اجتماعی نبودند. با طرح مباحثی از سوی متفکرانی چون فوکو ، دوسرتو و دیگران است که بدن جزء مباحث اجتماعی میشود و عملاً برای کالبد آدمی وجه اجتماعی تصور میگردد.
به دلیل نوع جامعهپذیریهای متفاوتی که در تربیت و اجتماعی کردن دختران و پسران از سنین ابتدایی رشد تا آخرین مراحل جامعهپذیری در پیش گرفته میشود، دو بدن زنانه و مردانه که در ابتدا جز در موارد خرد و ناچیزی متفاوت نیستند، به دو پدیده مجزا که کاملاً مشخصات متفاوتی دارند، تبدیل میشوند و در واقع این دو بدنِ به لحاظ اجتماعی زن و مرد شده، با آن بدنهای فیزیکی مؤنث و مذکر فاصله زیادی دارند که این فاصله را مرهون سیستمهای اجتماعی تعریفکننده ارزشها و هنجارها هستند. بنابراین زن؛ به عنوان بخش مهمی از زنانگی خویش با بدنی اجتماعی شده مواجه میشود که آن را به مثابه شیئی بیرون از خود درک میکند و در اثر زندگی با این بدن، با مسائل و مشکلاتی مواجه میشود که خاص او و همجنسانش است و مردان در آنها شریک نیستند.
زنان در مقابل بدن خود و پیامدهای اجتماعی زیستن با بدن زنانه، به راههای مختلفی متوسل میشوند. در تعدادی از موارد، راهحل زنان اطاعت است. در برخی عرصههای اجتماعی، اطاعت جای خود را به راهحل مقاومت میدهد. زنان در بسیاری از موارد در مقابل الزامهای بدن زنانه خود به مقاومت دست میزنند و نظامهایی را که به تعریف ارزشها و هنجارها برای بدن زنانه پرداختهاند، واژگون میکنند یا راههایی برای فرار از دست آنها پیدا میکنند. این مقاومتها معمولاً دربردارنده نوعی خلاقیت هم هست. خلاقیت زنان در مواجهه با بدنهایشان را در مواردی مثل سبکهای آرایش و پوششی که انتخاب میکنند، مدیریت بدن، رفتارها و ژستهای بدن و چهرهای که انتخاب میکنند و ... میتوان دید.
در این رساله قصد ما این است که نقاطی از زندگی روزمره را که در آن زنان از سیستمهای ارزشی و هنجاری مربوط به بدنهایشان اطاعت میکنند یا در مقابل آن به مقاومت میپردازند را نشان دهیم و انواعی از خلاقیت را که در مقاومت کردن زنان وجود دارد، بیابیم. به همین دلیل، به سراغ نقاطی از زندگی فردی و اجتماعی زنان میرویم که در آن نقاط حضور بدن زنانه پررنگتر میشود، مثل انواع آرایشهایی که زنان بر صورت و بدن خود انجام میدهند، لباسهایی که میپوشند، فضاهای اجتماعی که در آن حضور فیزیکی مشخصی دارند و ....
ضرورت و اهمیت تحقیق
شناخت زندگی روزمره جامعه ایرانی، علیرغم اهمیت زیادی که میتواند داشته باشد و نقش بزرگی که میتواند در پیشبرد جامعهشناسی ایفا کند؛ کاری است که بسیار کم صورت گرفته و جای زیادی برای کار و تحقیق و نیز رشد و توسعه دارد. رساله حاضر، در صدد بررسی یکی از مقولاتی است که به زندگی روزمره زنان ایرانی مربوط میشود و تاکنون از این زاویه بدان پرداخته نشده است.
فهم تجارب روزمره زنان و توصیف آن از زبان خود ایشان میتواند تأثیر بزرگی در افزایش دانش ما نسبت به کنشگرانی داشته باشد که همیشه درک و دانش کمتری از آنان نسبت به مردان داریم و بنابراین، با شناساندن چهره تاریک نیمی از اعضای جامعه – خصوصاً در مورد مسألهای مثل بدن زنانه که تابوهای فرهنگی زیادی آن را احاطه کرده و مانع از درک دیگرانی غیر از خود زنان از این مسأله شده است - انجام چنین تحقیقی میتواند حائز اهمیت باشد و قدمی در جهت روشنتر کردن سیمای زنان ایرانی و کنشهایشان بردارد. بهویژه آنکه همین تابوهای فرهنگی موجب آن میشوند که در بسیاری موارد خود زنان نیز از گفتگو کردن در مورد بدنهایشان بپرهیزند و در نتیجه مسائل عام و اجتماعی را که در آن درگیر میشوند، مشکل شخصی خود بپندارند و به جای آن که قدمی برای حل آن از طریق گفتگو با دیگر زنان و شریک شدن در تجارب آنان بردارند، عمری را در رنج و سختی سپری کنند. به همین دلیل به نظر میرسد که مطالعه بدن زنانه از طریق آگاهی بخشیدن به کنشگران درباره ابعاد مختلف تجربیات زندگی روزمره، نهایتاً میتواند به حل برخی مسائل اجتماعی و فردی زنان نیز یاری رساند.
اهداف تحقیق
هدف تحقیق حاضر، بررسی زندگی روزمره زنان ایرانی با تأکید بر پدیده بدن زنانه است و درصدد یافتن مواردی است که زنان ایرانی در مورد الزامات فرهنگی که بر بدنهایشان تحمیل میشود، به اطاعت میپردازند و نیز مواردی که از اطاعت از قواعد زندگی روزمره سرباز زده و راهحلهای خلاقانهای برای مقاومت کردن ارائه میدهند.
بررسی نحوه برخورد زنان با بدنهایشان و اطاعت یا مقاومت آنان در برابر قواعد زندگی روزمره را در دو حوزه کلی میتوان پی گرفت؛ در حوزه اول بیشتر با نقش فیزیولوژی زنانه و در حوزه دوم با قدرتنمایی قواعد زندگی روزمره مواجه میشویم. بنابراین، حوزه اول را میتوان حوزه الزامات فیزیولژیک نامید. در اینجا در پی فهم انواع برخوردهای زنان با دو حوزه مربوط به بدن آنان برخورد میکنیم که عبارتند از:
1. ضعفها و ناتوانیهای جسمی و فردی زنان (نسبت به مردان)
2. نحوه برخورد زنان با مسائل جسمی در محیط خانواده، مانند روابط زناشویی، بارداری، زایمان و مراقبت از نوزادان و ....
حوزه دوم بحث به مواردی مربوط میشود که آنها را بیشتر میتوان اجتماعی دانست تا فیزیولوژیک. در این قسمت به بررسی برخورد زنان با چند مسأله دیگر میپردازیم که عبارتند از:
3. نحوه آرایش کردن زنان
4. نحوه لباس پوشیدن آنان
5. نحوه استفاده زنان از وسایل حملونقل عمومی مانند تاکسی، اتوبوس و مترو
6. نحوه حضور بدن زنانه در فضاهای اجتماعی دیگری مانند پارک، سینما، رستوران و ....
7. احساس زنان از میزان امنیت آنان و بدنهایشان در فضای اجتماعی شهر
در واقع، هدف این رساله این خواهد بود که با توجه به رخدادهای زندگی روزمره و در نظر گرفتن کنشها و واکنشهای زنان در بستر آن، به مطالعه برخی از پدیدههای دسته دوم (یعنی موارد 3 و 4 و 7) که بعد اجتماعی آنها قویتر است، بپردازد و نحوه مواجهه زنان در مورد بدنهای خود اعم از اطاعت از سیستمهای اجتماعی یا مقاومت کردن و خلاقیت به خرج دادن در مقابل تعاریف چنین سیستمهایی را مورد بررسی قرار دهد. همچنین تلاش بعدی رساله این خواهد بود که با استفاده از نظریههای زندگی روزمره به تبیین رویکردهای زنان نسبت به بدنهایشان بپردازد.
فرضیهها و سئوالات تحقیق
از آنجا که این تحقیق از روشهای اثباتگرایانه در پیشبرد خود، بهرهای نمیجوید، لذا فرضیههای مشخص و ازقبل تعیینشدهای نیز برای آن وجود ندارد و بلکه درطی مسیر کار، فرضیات تعیین شده و باتوجه به مسیر تحقیق، انعطافپذیر خواهند بود.
در عین حال، میتوان گفت که رساله در پی یافتن پاسخهایی برای چند پرسش اساسی است، از جمله:
1. آیا زنان در برابر همه تعاریفی که نظام هنجاری جامعه از بدنهای آنان میکند، به اطاعت میپردازند؟
2. در این صورت، در چه مواردی اطاعت وجود دارد؟
3. و در چه مواردی زنان دست به مقاومت میزنند؟
4. مقاومت زنان از چه راهها و به چه شکلی انجام میشود؟
5. و نهایتاً این که چگونه میتوان به تبیین الگوهای اطاعت و مقاومت زنان درباب بدنهایشان پرداخت؟