لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 85
پدیده های فراوان شناختی
معجزه را از دیده گاههای مختلف و برای نیل به مقاصد گوناگونی می تو ان مطالعه کرد.
متکلمان معجزه یا به عبارت دقیق تر روایت های تاریخی موثقی که وقوع آن را اثبات می کنند را دستمایه اثبات نبوت و رسالت می کنند.اهل عرفان معجزه را شاهدی بر تسلط لایزال خداوند و امر و اراده او بر جهان می دانند . از سوی دیگر، فیلسوفان و بخصوص آنها که در حوزه پدیدار شناسی یعنی مطالعه پدیده های واقعی از این حیث که در جهان اتفاق می افتند. دستی دارند، معجزه را از این حیث که اصولاض امکان وقوع دارد یا نه ، مورد بررسی قرار می دهند.
مقاله حاضر دیدگاهی پدیدار شناسانه نسبت به معجزه دارد و آن را با دیگر امور فراوان شناختی مقایسه می کند و برتری بی چون و چرا و تکرار ناپذیری عادی ان را نتیجه می گیرد.
این مقاله به دلیل پیوستگی موضوع آن با عرفان از شماره 199 کیهان فرهنگی انتخاب و ارایه شده است .
یکی از واقعیات هستی که هیچ شکی و تردیدی در آن نیستف خوارق عادت است. از آنجا که تحقق امور خارق العاده با تحقق امور عادی فرق دارد، به گونه ای که امور خارق العاده با پیش فرض های عرفی و عادی قابل تصور و نیز تحقق نیستند و از این روست که دیگران از آوردن به مثل ان ناتوانند، از دیرباز توجه به چنین اموری و نیز کیفیت تحقق آنها، سیره عملی متکلمان اسلامی و اهل اندیشه بوده است. اهل عرف نیز به جهت برجستگی این امور نسبت به سایر افعال عادیه و خارق العاده بودن آنها در مرحله تحقق و عینیت یافتن، از التفات خاص به آنها غافل نبوده اند. تنوع موجود در خوارق عادت، امر دیگری است که انگیزه اندیشمندان اسلامی و غیر اسلامی را در کنکاش و تحقیق و تفحص در کیفیت و نحوه تحقیق این امور بر انگیخته است.
در اینکه خوارق عادت به منظور اثبات امری واقع می شوند و مشتمل بر غایتی هستند، بحثی نیست، ولی از آن روی که در نوع غایت و نیز مشروعیت ( به معنای الهی بودن) و عدم مشروعیت با هم مختلفند، شناخت این امور امری لازم و ضروری به نظر می رسد. آنچه در پی می آید تبیین بعضی از این امور، از قبیل معجزه، کرامت، سحر، جادو و نیز بعضی از امور فراوان شناختی مانند تله پاتی و هیپنوتیزم و نیز تفاوت آنها با معجزه است که از نظر می گذرانیم.
معجزه :
پرداختن به مبادی تصوری هر واژه و مفهومی، قبل از بررسی معنایی و تصدیقی آن امری لازم ومطابق با اصول تحقیق است . از این روی نوشته حاضر از این اصل منطقی و عقلایی، در ذیل هر عنوانی که پیرامون آن بحث می شود بهره می برد.
معنای لغوی معجزه :
معجزه به اصطلاح اهل ادب، اسم فاعل از اعجاز است و معنای اعجاز به در فارسی، ناتوان کردن است ، یعنی کسی سخنی بگوید.یا عملی انجام دهد که هر کس نتواند چنان سخنی بگوید یا مثل آن عمل را انجام دهد. لذا بنابر معنای لغوی می توان امور بسیاری را یافت که از بعضی اشخاص ظاهر یم شود و دیگران مانند آن را نمی توانند بیاورند مانند سحر و کهانت وتسخیر ( مثل اینکه از جن کمک می گکیرد و خبر می دهد) معجزه اند و البته تمام اینها متحقق به اسباب و علل خفیه ای است که افرادی که از این امور خفیه و صنایع بی بهره اند، نمی توانند مثل آنها را بیاورند و چه بسا خیال می کنند که اینها معجزه حقیقی است ولی معجزه حقیقی آن است که در معنای اصطلاحی ذکر می شود.
معنای اصطلاحی معجزه
در تعریف اصطلاحی معجزه آورده اند : معجزه این است که پیغمبری به اجازه و امر خداوند کار خارق العاده (ای را) که ممکن و مطابق عقل است و بر اساس علتی نامریی صورت می گیرد و افراد دیگر هر چه دانشمند و متفکر و نابغه باشند ، نمی توانند انجام دهند، براث اثبات نبوت خویش از خود نشان می دهد. محقق طوسی می فرماید : معجزه ثبوت امر غیر معتاد یا نفی امر معتتاد است و علاوه بر خارق العاده بودن باید مطابق با دعوای کسی که معجزه می آورد نیز باشد.ایشان رد توضیح این تعریف آورده اند : ثبوت امر غیر معتاد مثل منقلب کردن عصا به مار است (چنان که حضرت موسی علیه السلام ، انجام داد) و نفی چیزی که معتاد است، مثل منع کردن شخص قادر و توانا، از برداشتن حتی کوچک ترین اشیاء قید خارق العاده بودن به جهت آن است که فعل معتاد ( یعنی فعلی که طبق عادت است ) یا نفی فعل عیر معتاد، دلالت بر صدق پیغمبری نمی کند چرا که فعل معتاد یا نفی فعل غیر معتاد را به هر کس می توان نسبت داد و قید مطابق با دعوی بودن به جهت این است که مدعی نبوت اگر برای اثبات نبوت خویش بر بینا کردن شخص نابینا معجزه جاری کند ولی آن معجزه مطابق با مدعای او نباشد مثلاً نه تنها شخص نابینا، بینا نشود بلکه ناشنوا هم گردد، معلوم یم شود که در ادعایش صادق نبوده است چنانکه در قضیه مسیلمه ککذاب آمده است که برای اثبات
تحقیق درباره معجزه