مقاله کامل بعد از پرداخت وجه
لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات: 45
چکیده:
تساهل و تلورانس در فرهنگ غرب داراى مبانى و فرایند تاریخى خاصى است که با آنچه در فرهنگ اسلامى تحت این عنوان مطرح شده تفاوت ماهوى دارد. در مکاتب گوناگون سخن از تساهل و عدم تساهل مطلق نیست. در هیچ مکتبى سازش و تحمّل رفتار مخالف و یا نابردبارى در برابر آن به طور مطلق تجویز نشده است بلکه بحث از تساهل و عدم تساهل نسبى است. بنابراین مهم تبیین موارد تساهل و عدم تساهل در مکاتب مختلف است. از آن جا که سیره على(علیه السلام) تجسّم عینى اسلام است، براى راه یابى به موارد تساهل و عدم تساهل در مکتب اسلام مى توان سیره آن حضرت(علیه السلام)را مورد توجه قرار داد. نبشتار حاضر با این هدف به سیره على(علیه السلام) نگریسته و اجمالاً روشن کرده است که امام على(علیه السلام)با تمام وجود به اصول اساسى دین پاى بند بود و مداهنه و سازش درباره آن ها را روا نمى دانستند و در برابر ناقضان حدود الهى، تهدیدکنندگان عدالت اجتماعى و توطئه گران براندازى نظام دینى سخت نامتساهل بودند. در عین حال، در مورد حقوق شخصى و مناظرات علمى بسیار با سعه صدر و متساهل بودند. در این خصوص، نمونه هایى از سیره آن بزرگوار ارائه شده است.
مقدمه
واژه ها و اصطلاحات در هر فرهنگى معانى و خاستگاه ویژه خود را دارد و بدون توجّه به فرایند تاریخى و مبانى فکریى که در پیدایش آن ها مؤثر بوده است هرگز نمى توان درباره آن ها داورى کرد. این مطلب در مورد واضح ترین مفاهیم نیز صادق است; مثلاً، تعریف یک مسلمان از «خدا»، «انسان»، «دین» یا «اصلاح» غیر از تعریف یک مسیحى است. یکى از مسائلى که اکنون در عرصه فکر و اندیشه، با آن مواجهیم، همین مسأله است که افراد بدون ملاحظه پیشینه تاریخى و مبانى فکرى، برخى مفاهیم غربى را مطرح مى کنند و آگاهانه یا ناآگاهانه سعى مى کنند آن ها را منطبق با فرهنگ اسلام قلمداد نمایند; از جمله این مفاهیم واژه «تسامح و تساهل» است. برخى «تسامح و تساهل» را مادرِ تمدن ها و عامل دین دارى واقعى و اکسیرى معجزه آسا براى
حلّ تضادهاى اجتماعى و سیاسى مى دانند. اینان اهل تساهل بودن را از افتخارات خویش مى شمارند. برخى دیگر آن را آفت دین و مخالف کتاب و سنّت و ابزارى در دست مخالفان براى تقدّس زدایى از فرهنگ اسلام مى دانند. البته اگر این مفهوم، که از فرهنگ غرب واردادبیات ماشده است، به صورت علمى تبیین گردد ومبانى فکرى و پیش فرض هاى آن از منظر اسلام نقد و بررسى شود، به یقین، در بین دین باوران اختلاف فاحشى نخواهد بود. بسیارى از اختلافات موجود از خلط مباحث و عدم توجه به مبانى و پیشینه این مفهوم ناشى مى شود. به تعبیر امیرالمؤمنین(علیه السلام)، «اگر باطل از حق کاملاً جدا مى گردید، بر آنان که پى جوى حقیقتند پوشیده نمى ماند و چنانچه حق از باطل خالص مى شد، زبان معاندان ازآن قطع مى گردید. ولى قسمتى از حق و قسمتى از باطل را مى گیرند و به هم مى آمیزند. این جاست که شیطان بر دوستان خود چیره مى شود و تنها آنان که مورد رحمت خدا بوده اند، نجات مى یابند.»( [1])
موضوع تسامح و تساهل
تسامح و تساهل داراى مفهومى گسترده است که با ابعادى گوناگون در زندگى دو فرد،دوخانواده، دوقبیلهوحتى رابطه دولت با ملت و دولت ها با هم مطرح مى شود.( [2])
اجمال مطلب این که انسان در زندگى اجتماعى، وقتى با دیگران مواجه مى شود، اگر رفتار و گفتار آنان را مطابق اندیشه ومرام خود بیابد مشکل خاصى پیش نمى آید و این هماهنگى موجب تقویت پیوند و ارتباط بین آن ها خواهد شد. اما اگر گفتار و رفتار آنان را مخالف مشى و رفتار خود بیابد، چگونه رفتارى شایسته مقام او خواهد بود؟ در این جا، سه فرض متصور است: یا باید تحمل کند و خون سرد باشد و حساسیتى نشان ندهد. یا باید به طور کلى، نسبت به آن نامتساهل باشد و در هیچ موردى سازش نکند و یا باید در برخى موارد، نامتساهل و خشن باشد و در مواردى دیگر بردبار و متساهل. بدون تردید، فرض نخست که انسان در مقابل رفتار و کردار مخالف همواره تسلیم باشد و از منافع خود چشم پوشى کند هر چند به قیمت از دست رفتن گران بهاترین چیزهاى او باشد، با هیچ منطقى سازگار نیست; زیرا این بدترین نوع زبونى و فرومایگى است و اگر این روحیه در خانواده یا ملّتى به صورت فرهنگ درآید، قطعاً مورد تهاجم افراد سودجو و ملت هاى منفعت طلب قرار مى گیرد. فرض دوم یعنى این که در برابر دیگران در همه موارد نابردبار و نامتساهل بودن نیز مردود است; زیرا مانع سامان یافتن زندگى اجتماعى است و مشکلات عدیده اى به همراه خواهد داشت. بنابراین، سخن از تساهل مطلق و عدم تساهل مطلق نیست، بلکه سخن از تساهل و عدم تساهل نسبى است.
تحقیق: سیره امام على و تساهل و تسامح