تاثیر موانع ارتباط فردی بر تعارض سازمانی
چکیده
ارتباطات از عوامل بنیادی هویت سازمان و جوهره اصلی مدیریت است. همچنین مدیران به خوبی میدانند که تعارض پارهای اجتناب ناپذیر از حیات سازمانی است بنابراین، برای مدیران اهمیت دارد که پدیدههای تأثیرگذار بر تعارض را شناسایی کنند. تعارض میتواند کارکردی یا غیر کارکردی باشد. در مقاله حاضر تعارض غیر کارکردی مد نظر است و از میان عوامل مؤثر بر تعارض سازمانی، موانع ارتباط فردی بررسی میگردد. پنج مؤلفه موانع ارتباط فردی تحت عناوین عدم گشودگی، عدم همدلی، عدم حمایتگری، عدم مثبتگرایی و عدم تساوی مورد بررسی قرار گرفته است.
مقدمه
از مهمترین عوامل اساسی در اعمال مدیریت ، انسان است . مهمترین سرمایه سازمان نیروی انسانی آن است. توجه به نیروی انسانی در سازمانها طی سالهای اخیر بخش عظیمی از زمان وسرمایه سازمانهای پیشرو را به خود اختصاص داده است. رشته ارتباطات سازمانی بسیاری از دشواریهای سازمانی را تحلیل وبرای آ نها راه حل مناسب می یابد.
(فخیمی،1379،ص410).ایجاد سازمان تحت شرایطی که استقرار ارتباطات مشکل و یا به کلی غیر ممکن باشد کاری بیهوده است. همچنان که «هربرت سایمون» اظهار داشت که: «سازمان نمیتواند بدون ارتباط وجود داشته باشد.» «چستر بارنارد» میگوید: «تهیه یک سیستم ارتباطی از جمله وظایف اساسی مدیر است.»
مفهوم ارتباطات
در فرهنگ فارسی معین، ارتباط به صورت زیر تعریف شده است: «ارتباط از نظر لغوی واژهای است عربی از باب افتعال، که در فارسی به صورت مصدری و به معنای پیوند دادن، ربط دادن و به صورت اسم مصدر به معنی بستگی، پیوند،پیوستگی و رابطه استعمال میشود (معین،1360،ص19) در فرهنگ مدیریت تعاریفی چون: «نقل و انتقال اطلاعات، دیدگاهها، نگرشها یا احساسات فرد یا گروهی به فرد یا گروه دیگر آمده است (صائبی، 1371،ص121).
کلمه ارتباطات (Communication ) از لغت Communicar مشتق شده است که این لغت خود در زبان لاتین به معنایTo make Common یا عمومی کردن و به عبارت دیگر، در معرض عموم قرار دادن است (پیرسون و نلسون ،1983،ص5) .هربرت سایمون ارتباطات را اینگونه تعریف میکند: هر فراگردی که به وسیله آن مقدمات تصمیمگیری از یک عضو سازمان به عضو دیگر انتقال داده شود(هوی و میسکل، 1371، ص212).
ارتباطات عبارت است از مبادله اطلاعات و کاری که بر روی انتقال آن به دیگران صورت میگیرد (فرنک و لارسن ،1972،ص3).
در یک عبارت ساده، ارتباطات را میتوان تبادل اطلاعات و انتقال معنی دانست (کتز و کن ،1969،ص223).
اثربخشی در ارتباطات میان فردی
ارتباطات میان فردی همچون اشکال دیگر رفتارانسانها، میتواند در دو حد غایی بسیار اثر بخش و بسیار غیر اثر بخش مطرح شود. به احتمال بسیار فراوان هیچ رفتار متقابل انسانی نمی تواند کاملاً موفقیت آمیز و یاکاملاً شکست و ناکامی باشد. میتواند بهتر شود و در مقابل، احتمال بدتر شدن آن نیز میرود.
ویژگیهای زیر به طور معنی داری بر اثر بخشی ارتباطات میان فردی تأثیر دارند:
گشودگی: مفهوم کیفی گشودگی، حداقل در سه جنبه اساسی ارتباطات فردی، خود را بروز میدهد. اول فرستنده پیام در ارتباطات میان فردی باید فردی باشد، که خود را در مقابل طرفهای ارتباطی خود بگشاید و با یک گشودگی نسبی با آنها مواجه شود. به عبارت دیگر، هر کس میتواند بخش عظیمی از اطلاعات مربوط به خود را که میتواند در فراگرد ارتباطات میان فردی مؤثر واقع شود، مخفی کرده و در نتیجه فراگرد ارتباطی را از مسیر طبیعی خود خارج سازد. دومین جنبه از گشودگی اشتیاق فرستنده پیام یا مبدأ ارتباطی به وانمود کردن و بروز دادن صادقانه محرکات وارد بر خود است و اینکه براو چه تأثیری نهاده اند. اغلب انسانها علاقمندند که دیگران در مقابل گفتهها و یا اعمال آنها عکس العمل واضحی از خود نشان دهد. سومین جنبه از گشودگی که برای اولین بار توسط «آرتور بوچنر» و «کلیفورد کلی» مطرح شده است با مفهوم تملک احساسات و تفکرات مرتبط است. و چنین تعبیر میشود که شخص مورد نظر احساسات و تفکرات خود را که کاملاً در اختیار اوست و خود به آنها کاملاً واقف است و مسئولیت آن را عهده دارد به اطلاع دریافت کننده پیام برساند.
همدلی: شاید یکی از دشوارترین جنبههای کیفی ارتباطات به کارگیری همدلی در یک رابطه متقابل است. همدلی یعنی فرستنده پیام و گیرنده پیام هر دو به یک احساس یگانه دست یافتهاند. سه گام برای به کارگیری و بالا بردن مهارتهای مربوط به همدلی عبارتند از: نخستین گام، پرهیز از قضاوت و ارزیابی رفتار طرف مقابل است. دومین گام درک احساسات و عواطف طرف مقابل است. درک خواستهها و نیازها، آمال، تواناییها، تجارب، بیمها و هراسهای طرف مقابل، ما را بر آن میدارد که او را بهتر بشناسیم و پی به احساسات و عواطف او ببریم و بتوانیم با او بهتر همدلی کنیم. گام سوم، باید بکوشیم آنچه دیگری براساس نگرش و توانایی خود تجربه کرده است مانیز تجربه کنیم. مهم است که بدانیم این تجربه میباید براساس نگرش و احساسات او باشد نه آنچه خود میاندیشیم. خود را کاملاً در جای او و به جای او قرار دادن و نقش او را ایفا کردن ما را بر آن میدارد که او را بهتر درک کنیم.
حمایتگری: یک رابطه میان فردی مؤثر و قابل اتکاء رابطهای است که در یک فضای حمایتگرانه شکل گرفته باشد. ارتباطات میان فردی باز و همدلانه نمیتواند در یک فضای توأم با هراس و تهدید دوام یابد و دیر یا زود به گسستگی رابطه منجر میشود. اگر شرکت کنندگان در یک فراگرد ارتباطی احساس کنند که از سخنان و کردار آنان انتقاد به عمل میآید و مورد تهاجم قرار میگیرند، از هر اقدامی که به نشان دادن خواستهها و نیازها و یا مکنونات درونی آنها بینجامد، پرهیز میکنند.
تعداد صفحه:17
پرسشنامه سبکهای مدیریت تعارض توماس کیلمن
این مقیاس توسط توماس و کیلمن (1974)، جهت سنجش پنج سبک حل تعارض رقابت، سازش، اجتناب، همکاری و مصالحه طراحی شده است. این ابزار شامل 30 جفت جمله (الف و ب) می باشد و آزمودنی مؤظف است تا از میان دو جمله الف یا ب هر ماده، یک جمله را به دلخواه به عنوان گزینه ای که که با روحیات او به هنگام مواجهه با تعارض همخوانی بیش تری دارد انتخاب کند. بدیهی است که هر چه نمره فردی در این سب بالاتر باشد، می توان اذعان داشت که به هنگام مواجهه با تعارض از میان پنج سبک فوق الذکر، این سبک، سبک غالب مدیریت تعارض در وی می باشد. ضرایب پایایی این مقیاس براساس گفته توماس و کیلمن به این قرار است: ضرایب همسانی درونی (براساس روش تنصیف) برای پنج سبک به ترتیب برابر با ...
ادامه در فایل پیوستی
توضیحات اضافه:
انواع سبک های تعارض
سبک اجتناب
سبک اجتناب، به عنوان عدم ابراز وجود و عدم همکاری شناخته می شود. این سبک با کناره گیری از موقعیت درگیر تعارض مرتبط است. هنگامی که فرد، نگرانی کمی هم برای علائق خودش و هم دیگری داشته باشد، او از سبک مدیریت تعارض اجتناب استفاده می کند (کیلمن و توماس، 1975 و توماس،1976).
سبک انطباق
این سبک، سطح کمی از نگرانی در مورد خود اما میزان بالایی از نگرانی برای دیگری را نشان می دهد(فرد آنچه را که طرف مقابل می خواهد برایش انجام می دهد). هنگامی که فرد، اهمیت کمی به خودش می دهد، اما به دیگران بسیار اهمیت می دهد، سبک انطباق را اتخاذ می کند. در این حالت یک طرف ارتباط تلاش می کند تا با تطبیق دادن خودش با تمایلات طرف مقابل، توازن رابطه را حفظ کند (کیلمن و توماس، 1975 و توماس،1976).
سبک رقابت
بر خلاف انطباق، فرد به میزان زیادی در مورد خودش نگران است اما تنها سطح اندکی نگرانی در مورد دیگری دارد (بدون توجه به تمایلات دیگری رفتار می کند). سبک رقابت دارای ابراز وجود و عدم همکاری است. این سبک با رفتارهای اجباری و مشاجرات برنده- بازنده مرتبط است(کیلمن و توماس، 1975 و توماس، 1976).
سبک همکاری
سبک همکاری، مدیریت تعارضی را نشان می دهد که دارای میزان بالایی از ابراز وجود و همکاری هم زمان است. سبک همکاری بر خلاف سبک اجتناب است. این سبک می تواند به عنوان سبک مدیریت تعارض برنده- برنده توصیف شود که در آن فرد به یک میزان هم به نگرانی های خود و هم دیگری اهمیت می دهد. در این سبک، شخص نگرانی بالایی هم در مورد خود و هم در مورد دیگری دارد (کیلمن و توماس،.( 1975 و توماس، 1976).
سبک مصالحه(سازش)
این سبک شامل نگرانی(اهمیت) متوسط برای خود و طرف مقابل در تعارض می باشد. این سبک با «دادن و گرفتن» مرتبط است یا شراکتی است که طبق آن هر دو طرف چیزی را از دست می دهند تا تصمیمی بگیرند که برای هر دوی آنها قابل قبول باشد. این سبک، حد متوسطی از ابراز وجود و همکاری را نشان می دهد(کیلمن و توماس، 1975 و توماس،1976).
نکته: نحوه تفسیر پاسخ ها در فایل پیوستی ذکر شده است.
نوع فایل پیوستی: word 2003