بحث تهاجم فرهنگی هرچند در دو دهه اخیر یکی از گفتمانهای مسلط جامعه فکری ایران تبدیل شده است اما این بحث نه مختص به این دوره از تاریخ ایران است و نه اختصاص به فرهنگ ایرانی - اسلامی ما دارد . حتی هم اکنون در اروپا و امریکا که مهد تمدن غرب هستند گفتمان تهاجم فرهنگی ، گفتمانی غالب به شمار می رود. از اهمیت این بحث همین بس که فرهنگ مهمترین بخش حیات یک تمدن به شمار می رود و ضربه زدن بدان همه وجوه و شوون دیگر زندگی انسانی را تحت الشعاع قرار می دهد و به همین جهت است که روشنفکران دیار ما ، روشنفکران دیگر فرهنگهای پیرامونی و حتی روشنفکران و مشفقان غربی، تا بدین حد در این باب سخن گفته اند. در این مقال قصد ما آن است که در ابتدا ماهیت تهاجم فرهنگی را مشخص کنیم و تعریف جامع و مانعی از سرشت این پدیده فرهنگی ارایه کنیم، سپس به فرهنگ ایرانی - اسلامی خودمان نقبی بزنیم و توضیح دهیم تاًثیرات این پدیده در فرهنگ ما چه بوده و چه اثراتی آن را تشدید کرده اند و در این راستا ، پژواکهای تهاجم فرهنگی در عرصه های گوناگون را نیز به بررسی خواهیم نشست و آنگاه سعی خواهیم کرد راهکارهایی متناسب با مشکل شناسی ارایه کنیم .
اگر بخواهیم تعریفی از تهاجم فرهنگی ارایه کنیم ناگزیریم آن را محدود به تاًثرات آن در جهان مدرن کنیم و به همین جهت است که پیش و بیش از هر چیز باید درمفهوم مدرنیته تمرکز کنیم. مدرنیته با وجود همه نکات مثبت و منفی، از پاره ای جهات فرهنگی منحصربفرد در تاریخ بشری به حساب می آید . یکی از این مشخصه های منحصربفرد مدرنیته آن است که واجد ابزارها و وسایلی شده است که به آسانی روح مدرنیته را در سرتاسر جهان پراکنده اند. این ویژگی بدون شک مختص تمدن جدید غرب است و تنها این فرهنگ است که این چنین جهان را مجذوب خود نموده است. در این نکته شکی نیست که روح مدرنیته پیام آور جهانشمولی و وحدت عقلی همه انسانها بوده و این نکته بوفور و بوضوح در آثار دو تن از معروفترین سلسله جنبانان آن؛ دکارت و کانت آشکار است.
مقاله با عنوان تهاجم فرهنگی در فرمت ورد در 17 صفحه و شامل توضیحات جامعی درباره این موضوع می باشد.
فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 80 صفحه می باشد.
مقدمه
مستکبران و جهانخواران از دیرباز جهت تحقق اهداف شوم خود سعی بر فرهنگ سازی و تخریب فرهنگ ملت ها را داشته اند آنان می کوشند تا فرهنگ مبتنی بر ادبیات استعماری خود را که توجیه کننده این تهاجم میباشد را با پوشش دموکراسی در بین ملت ها شایع نمایند لذا ترفندهای مختلفی را با هدف قلب مفاهیم ارزشی و ملوث کردن فضای فرهنگی جوامع به ابهام و تردید و نیز سؤال برانگیز نمودن ارزشهای دینی و قومی جامعة تحت تهاجم، راه وصول به مقصد را بری خود هموار کنند، بدیهی است در چنین فضای آلوده و مصمومی حق از باطل و ارزش از ضد ارزش و … شناخته نمیشود. خوشبختانه در جوامع اسلامی که یکی از هدف های اصلی تهاجم فرهنگی است ( به ویژه کشور عزیزمان ایران) عزیزانی هستند که ضمن آگاهی از ماهیت تهاجم فرهنگی و شناخت شگردهای پیچیدة آن در معرض ابعاد تهاجم و دفاع از فرهنگ کمل طلب و پویا و حیات بخش اسلامی سعی داشته تا اثرات تهاجمی دشمن را خنثی و یا کم رنگ نمایند
« تهاجم فرهنگی جدی است»
فرهنگ مهمترین عامل نگهداری و پایداری ایرانیان است، زیرا ایرانیان در مواردی چند با فرهنگ خویش از پیروز شدگان تطامی مجذ وبین فرهنگی ساخته اند، تجربه نشان داده است که ایرانیان ملتی فرهنگ پرور، قانع، حق جو، سخت اعتماد، ولی پایدار در پاسداری از باورها و اعتقاد خود هستند موضوع تهاجم فرهنگی نیز برای ایرانیان که سهم بزرگی در گسترش و ایجاد فرهنگ و تمدن بشری دارند، بسیار جدی و با اهمیت است زیرا تنها راه، از پای درآوردن ایران و ایرانیان، گرفتن این سه دفاع فرهنگی از این ملت سرافراز در تاریخ است. ایرانیان حتی در هنگام کمبود امکانات ثبت و نگهداری دست آورد فرهنگی و داشن خود را به روش سینه به سینه (گفتاری) به نسل های بعدی منتقل نموده اند، فرهنگ: فرهنگ هر ملت عبارت است از مجموعه باورها و رفتارهای آن قوم یا ملت در واقع فرهنگ هر ملت مانند شناسنامه آن قوم و ملت است، تهاجم فرهنگی هنگامی آغاز می شود که خود خواهان و زیاده خواهان، فرهنگ امتی را همچون سوی در مقابل خواسته های ببینند.
هدف تهاجم فرهنگی: چون معمولاً انسانها از باورشان پیروی نموده و باورها در واقع الگوهای رفتاری اقوام و ملت ها را مشخص میکند، ساده ترین راه به خدمت در آوردن مردم، ایجاد باور دیگری در آنان است پیش از آن نیز در فرهنگسازی به صورت های ابتدایی تر: بهانه جویی، اشکالتراشی، تهمت ناروا، همجو، تمسخر و انکار فرهنگ های ناب الهی انجام میشده است. سابقه تهاجم فرهنگی اگر چه تهاجم فرهنگی قدمتی همپای تاریخ دارد ولی خطر آن برای ملت ها از زمان بیرون راندن پرتقالی ها از بندرعباس که انگلیسی ها متوجه توانایی های رزمی ایرانیان شدند، شکلی جدید به خود گرفت، در زمان تسلط کامل انگلیس در ایران( به علت بی رقیب شدن در اثر تغییر نظام روسیه) با روی کار آوردن رضاخان، بازهم روحانی آزاد، آیت الله سید حسن مدرس یکه و تنها در مقابل استبداد رضاخانی را ادامه و سرانجام به فیض شهاد رسید نهضت ملی شدن نفت نیز با حمایت آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی شکل گرفت اما روشنفکرانی که روحانیت را فقط برای کسب قدرت می خواستند با عدم توجه لازم به مذهب، حمایت عامه را از دست داده و زمینه کودتای، آمریکایی فراهم شد. اولین مقاومت گسترده در مقابل حکومت کودتای آمریکایی به دنبال افشاگری حضرت امام خمینی (ره) در پانزدهم خرداد ماه 1342 آغاز شد، همین مقاومت، سرآغازی شد برای انقلاب اسلامی بهمن 1357 که همچون بهمنی بر توطئه های چهار صد ساله انگلیس و تسلط 25 ساله، آمریکا فرود آمد. اهمیت انقلاب 22 بهمن چنان قاطع بود که آخرین سفیر انگلیس پیش از پیروزی انقلاب را وادار به اعتراف شگفت آوری نمود.« رضاشاه در مدت سلطنت خود نتوانست بیشتر از یک خراش سطحی در زیر بنای جامعه ایرانی به وجود آورد.»