کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق درمورد بلوغ تولدی دیگر

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درمورد بلوغ تولدی دیگر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درمورد بلوغ تولدی دیگر


تحقیق درمورد بلوغ تولدی دیگر

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 41 صفحه

موضوع بلوغ …..
تولد دیگر. مفهوم بلوغ را بطور کلی به منزله دوره‌ای از حیات انسانی تلقی می‌کنند که «مرحله‌ بی‌فراری و نابسامانی» است.
مرحله ای از زندگی فرد که در آن، این نابسامانی‌ها و آشفتگی‌ها اجتناب ناپذیر است.
اما واقعیت این است که اینگونه اندیشیدن در مورد بلوغ اندکی افراطی و غیرقابل قبول می‌‌باشد.
چرا که وقتی، کودک از محیط سرشار از آرامش، امنیت و محبت یک خانواده به حیات خویش ادامه می‌دهد این دورة آشفته و نابسامان را هم به خوبی و بدون هیچگونه نظم و اختلالی سپری خواهد کرد و پا به عرصه مرحله بعدی زندگی یعنی دورة بزرگسالی خواهد گذاشت. اما، با وجود این، تغییر و تحولات روانی و جسمانی مهمی در شخص روی می‌دهد که خواه ناخواه وی را از دورة کودکی و دورة بزرگسالی جدا می‌سازد و او را در دوره‌ای مابین این دو، قرار می‌دهد که همان «مرحلة بلوغ» است. عده‌ای از روان‌شناسان، دورة نوجوانی و بلوغ را به اعتباری دوران آشوب، طغیان و سرکشی نام نهاده‌اند.
منظور از ذکر این واژه‌ها در مورد بلوغ، این تصورنیست که نوجوانان افرادی سرکش و آشوبگر هستند بلکه نظر آنها در این مورد به انقلاب درونی دوران بلوغ متوجه است و نه جنبه‌ ظاهری و خارجی آن.
چرا که در این مرحله تغییرات فیزیولوژیکی با تغییراتی در رفتار توام بودن و نوجوانان در تطابق و سازش خویش با محیط دچار اشکال می‌شود. سن بلوغ در این که سن بلوغ در چه زمانی آغاز و در چه سنی پایان می‌گیرد اتفاق نظر وجود ندارد و بسیار دشوار است که سن معینی برای شروع و پایان مرحلة بلوغ تعیین نمائیم، چرا که در مرتبه اول علائم بلوغ گوناگون و متنوع است ودیگر اینکه آغاز بلوغ به حسب ساختمان جسمانی و وضعیت روحی و روانی افراد، متفاوت است.
مسئله دیگری که از اهمیت خاصی برخوردار می‌باشد این تحقیقات دانشمندان اروپا و امریکا موید این نظر است که سن بلوغ نوجوان امروز نسبت به زمان نوجوانی پدران و مادران ما اندکی متفاوت است.
بعبارت دیگر نسل کنونی زودتر از نسل‌های گذشته به مرحلة بلوغ می‌رسد و این زودرسی بلوغ، در شهرها، بویژه شهرهای صنعتی و پرآشوب بارزتر به چشم می‌خورد.
علت این امر شاید وضعیت خاص زندگی شهرنشینی جدید و محیط پرورشی نوینی است که نوجوانان نیز از آن بی‌بهره‌ نیستند.
این عوامل موثر عبارتند از: سینما، رسانه‌های گروهی شامل رادیو، تلویزیون، مطبوعات، کتاب‌‌های ویژه کودکان و نوجوانان، بهبودی وضع تعلیم و تربیت در بیشتر خانواده‌ها، وضع تغذیه‌ و بهداشت فردی و روانی مناسب‌تر نسبت به نسل‌های گذشته.
که تمام این عوامل در این زودرسی نسبت به گذشته بی‌تأثیر نیستند. تحولات فیزیکی (بدنی) شورع مرحله بلوغ در پسر و دختر با یک سری تغییرات بیولوژیک همراه است و یک تا دوسال قبل از آغاز دورة بلوغ، رشد عمومی بدن دچار تغییرات و دگرگونیهایی می‌شود که این تحولات، مقدمات بلوغ را فراهم می‌آورند که این مرحله «دوره پیش از بلوغ» نامیده می‌شود. پس از‌ آن طرح عمومی بدن در پسران و دختران دستخوش تحول ناگهانی می‌شود که این تغییرات در پسرها بین سنین 15 – 11 سالگی و در دخترها بین سنین 12 – 9 سالگی ظهور می‌نماید.
در پسرها، شانه‌ها پهن‌تر می‌گردد، چربی اضافی دستها و پاها بتدریج ظهور می‌یابد.
رویش مو در پشت لبها‌ آغاز شده و

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد بلوغ تولدی دیگر

تحقیق درمورد فروغ فرخزاد 17 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درمورد فروغ فرخزاد 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

نگاهی به تولدی دیگر فروغ فرخزاد :

• فروغ در تولدی دیگر یک تابلو نقاشی میخ شده به دیوار است که با شجاعتی دوست داشتنی ساز برون رفت از میخ و دیوار را ساز می کند. تولدی دیگر پاسخی است به واقعیت چارچوب و تلاشی است از سوی محدود برای پا گذاشتن به خارج از محدوده.

مقدمه

بدون شک ما در تولدی دیگر، با تولد سر و کار داریم. اما تولد چیست؟ آیا تولد چارچوب است، وهم است، امید است و یا تولد نظم و یک پرانتز در بی نظمی است. چشم ما جهان است و جهان وهمی است که اسارت چشم ما آن را به عنوان یک جهان غیر قابل تردید و ملموس به ما تحمیل می کند. شاید جهان وهمی است که تنها در اسارت چشم ما می تواند پائیز باشد یا بهار، استکان چای روی میز باشد با گربه ای که در کنار گرمای شوفاژ پناه گرفته است. بدون در نظر گرفتن تعریف ما از تولد و بدون در نظر گرفتن چارچوب شاید بتوان ادعا کرد که تولد تنها در درون چهارچوب یا اسارت است که می تواند اتفاق بیفتد.

اگر ما تولد را وهم بودنی که چارچوب به ما تحمیل می کند بدانیم در قدم بعدی و شاید همزمان با وهم دیگری به نام رهایی روبرو خواهیم بود. اسارت می تواند تنها با تکیه به رهایی به تعریف و درک اسارت نزدیک شود. رهایی در بهترین حالتها تعریف اسارت است. رهایی چارچوب است که در دهان چارچوب نفس می کشد با این وجود ادعا می کند که اسارت نیست. اسارت تابلو نقاشی میخ شده به دیوار، اسارت میخ شده به مکان و زمان است و رهایی، میل یا آرزوی تابلو برای کنده شدن از دیوار. من فکر می کنم رهایی بیش از هر چیزی به اسارت نزدیکتر است، رهایی به جز اسارت نمی تواند. رهایی وهمی است که در چارچوب اسارت نفس می کشد، تغذیه می کند، به پیاده روی می رود، زاد و ولد می کند و درنهایت در زیر بار اسارت به خاک سپرده می شود با این وجود ادعا می کند که اسارت نیست.

واژه ی تولد چه درآستانه ی سرک کشیدن از دهانه ی بام رسیده ی یک رحم و چه در حوزه ی زبان و هنر آلوده به وهمی تب دار است. تولد، وهمی است که نوستالژی وهمی دیگر، رهایی را با دو پای درشت و چهارزانو می نشاند جلو روی اسیر. حس قفس، لمس واقعیتی زیبا در درون وهمی خانمانسوز است. قفس یک ضرورت است و حس قفس بدون قفس نمی تواند اتفاق بیفتد.

فروغ در تولدی دیگر، فروغ است و همزمان فروغ نیست. فروغ در تولدی دیگر دست به گریبان پارادوکس فروغ است. فروغ، آیه ی تاریکیست و همزمان فروغی است که رو به سوی درخت آب آینه چشم دارد. فروغ در تولدی دیگر چارچوبی است که به درک اسارت نزدیک می شود. فروغ در تولدی دیگر یک تابلو نقاشی میخ شده به دیوار است که با شجاعتی دوست داشتنی ساز برون رفت از میخ و دیوار را ساز می کند. تولدی دیگر پاسخی است به واقعیت چارچوب و تلاشی است از سوی محدود برای پا گذاشتن به خارج از محدوده .

تولد، در تولدی دیگر، وهمی است که وهم فروغ را بردوش گرفته به سوی وهمی دیگر کوچ می کند. تولدی دیگر، لب گرفتن از خود است برای درک بهتر و به زیر زبان آوردن خود. " من " در درون این وهم به دنبال تعریفی دیگر از قفس، چارچوب ، و بوم میخ شده ای به نام "من"است. فروغ در مقطع رودررویی با تولدی دیگر به بلوغ فکری لازم رسیده است که در قدم اول از خود "من" لب بگیرد و در قدم دوم و برای رسیدن تعریفی متفاوت از فروغ با فروغ همخوابه شود. بدون شک فروغ در تولدی دیگر حوصله و توان کافی برای باردار شدن را داراست . او در تولدی دیگر یک فروغ آبستن است. فروغ در تولدی دیگر فروغ را بو می کند، لمس می کند ،فروغ را روی زانو می نشاند و موهاش فروغ را با دقت و وسواس تمام و تا سر حد وسواس شانه می زند، در مقابل آینه چشم ها را تا آستانه ی درشت سرمه می کشد. فروغ در تولدی دیگر بام رسیده ی یک رحم با ظرفیت های بالای زایش است. فروغ تولدی دیگر، بازیگوش، مغرور، و به شدت دوست داشتنی است. در تولدی دیگر فروغ شاهد حضور پررنگ و پهلوانانه تفکر است. تفکر در تولدی دیگر تلاشی است برای تعریف دوباره ای از "من "، برای تعریف دوباره ای از " آیه تاریک". این تلاش برای بالا رفتن از دیوار طلسم غلیظ خارج از اسارت، مثل تب صمیمی و به شدت دوست داشتنی است.

به نظر من تم اصلی تولدی دیگر ، تولد است. نطفه ی تولدی دیگر، در درون یک دایره بسته می شود، تولد ی دیگر در درون همان دایره و در هفت بخش به ظاهر متفاوت و با تکیه به انسجام ذهنی قابل توجهی، به جز بخش پایانی، شکل می گیرد، رشد می کند و در نهایت در نقطه ای دیگر از همان دایره و رو به خودی که خود نیست ، چشم باز می کند. تولدی دیگر، نگاه فروغ است به خود در فاصله ی یک چشم برهم زدن. فروغ در فاصله این چشم بهم زدن با دو فروغ متفاوت دست به گریبان است، او با فروغی روبروست که فروغ نیست.

شاید تولدی دیگر فضای بیشتر، یا شکل و شمایل دیگری را برای نگاه به خود طلب کند. اما نگاه من به تولدی دیگر نگاهی است گذرا و شاید از روی تفنن و صرفا برای ایجاد فضایی است برای کنجکاوی های ذهن خودم. مانع اصلی در این پیاده روی، خود فروغ است که با حضور پررنگ خود ، رسیدن به نزدیکیهای یک نگاه بی طرفانه و چند بعدی به تولدی دیگر را شاید برای من به یک غیر ممکن تبدیل کرده باشد.

 

بخش اول

همه هستی من آیه تاریکیستکه ترا در خود تکرار کنانبه سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد بردمن در این آیه ترا آه کشیدم آهمن در این آیه ترابه درخت و آب و آتش پیوند زدم

در این بخش "من" سه بار و " ترا " سه بار تکرار می شود. "من اول" همه هستی من آیه تاریکیست که" ترای اول" را به بردن به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی، نوید می دهد. روی صحبت همه ی هستی" من"، رو به" ترا" دارد. این" من" می گوید که همه هستی او آیه تاریکیست. با این وجود به"ترا" نوید می دهد که " ترا" در خود تکرار کنان به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد"

در این بخش" من" رو به " تو" اعلام میکند؛ " من در این آیه ترا آه :کشیدم آه و من در این آیه ترا به درخت و آب و آتش پیوند زدم." شناسایی "من" شاید کار آسانی باشد. شاید شکی نباشد که " من " ، شاعر و فروغ است. در مورد" ترا" کار به این آسانی نیست. واژه ی تو می تواند حامل یک صمیمیت و نزدیکی بین دو نفر باشد. شاید شکی نباشد که" من" تولدی دیگر به " تو " احساس نزدیکی می کند، من با تو غریبه نیست و به او علاقه دارد و او را می شناسد. برای شناسایی " ترا" شاید طرح این سوال ضروری به نظر برسد که آیا" توی" تولدی دیگر یک مرد است یا زن؟ در ادامه به این پرسش خواهم رسید، ولی آنچه که مسلم است این است که " تو" در تولدی دیگر هم نسل فروغ است. و شاید سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی یک بار اروتیک هم داشته باشد. به عبارتی دیگر" تو" در تولدی دیگر نمی تواند مثلا پدر یا مادر، عمه یا عموی فروغ باشد. و اما در مورد جنسیت این" تو".

تصویر ما از فروغ اتوماتیک وار به ما تحمیل می کند که باید منطقا " توی" تولدی دیگر یک مرد باشد. مثلا یک معشوق. من و تو بسیار به هم نزدیک و دست در دست هم حرکت می کنند و ایندو " تو" و "من" در تولدی دیگر نه تنها سه بار تکرار می شوند که ایندو در ظرف زمانی واحدی هم نفس می کشند. با این وجود من فکر می کنم "تو " در تولدی دیگر یک معشوق یا مرد نیست چرا که تم شعر تولد ی دیگر عاشقانه نیست. یک فرق اساسی دیگر که بین "من" و" تو" جلب توجه می کند این است که این "من" است که اکتیو یا فعال است و "تو" در طول تولدی دیگر پاسیو و خاموش می ماند. این اکتیو بودن یک بعدی نیست. در تولدی دیگر نه تنها "من" سخن می گوید بلکه او مفعول هم هست. یک تفاوت دیگر اینکه ظاهرا وجود "تو" به" من" وابسته است."تو" توسط "من" و در یک آیه آه کشیده می شود . منظور از آیه همان "من" است که سعی در دمیدن " آه " به "تو" را دارد. منظور از آه ، دم، نفس یا زندگی است که "من"، در یک آیه، که تاریک است او را آه می کشد. بنابر آنچه گفته شد تو و من در تولدی دیگر یک فرد و در عین حال یک فرد نیستند. "من" در تولدی دیگر، فروع تعریف شده در چارچوب زمان و مکان، "من"، و" تو" در تولدی دیگر تصویری است سورئالیستی و کوششی است عقلانی برای رسیدن به تعریفی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد فروغ فرخزاد 17 ص

تحقیق و بررسی در مورد بلوغ تولدی دیگ12

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد بلوغ تولدی دیگ12 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

بلوغ تولدی دیگر

برخی معتقدند که دوره بلوغ بحرانی ترین مراحل زندگی به حساب می آید و دوران طوفان و تلاطم است. همه وجود نوجوان دستخوش جریانات سهمگین تحول و تغییر است. عده ای این بحران را وابسته به تغییرات جسمی، روحی و روانی نوجوان می دانند و عده ای اعتقاد دارند که عبور از مرحله بلوغ طبیعی است.

آنچه که موجب بحران می شود،‌عدم برقراری ارتباط صحیح و منطقی بزرگترها با نوجوان است. در شماره قبل به تعریف بلوغ و تغییرات جسمانی و فیزیولوژیکی در نوجوان به تأثیرات این تغییرات جسمانی در نوجوانان پرداختیم. در این شماره به یکی از واکنشهای روحی روانی بسیار شایع در نوجوان یعنی پرخاشگری و عصبانیت و نقش خانواده می پردازیم.

خانواده مهمترین و اصلی ترین نهاد تربیتی و نخستین آموزشگاه فرد محسوب می شود. پرداختن به مسائل دوره بلوغ بدون توجه به نقش حیاتی خانواده و تأثیر شکل تعاملات و ساختار خانواده ناقص و ناتمام تلقی می شود. یک خانواده سالم خانواده ای است که میان والدین و فرزندان، رابطه ای انسانی و سالم برقرار باشد.

وجود تنش، دعوا، عصبانیت و پرخاشگری در بین اعضاء خانواده نشانه ای است از آسیب در برقراری روابط سالم، شاید شما نیز با مواردی اینچنین برخورد داشته باشید.

مراجع: پسرم تا به حال هیچ مسئله و مشکلی نداشته، ولی نمی دانم چرا یک مرتبه عوض شده است؟

روانشناس: منظورتان چیست؟

مراجع: همیشه مؤدب و آرام بود. ولی مدتی است که بسیار عصبانی است و بیشتر اوقات بی حوصله است . مرتباً بهانه می گیرد و با خواهر کوچکتر از خودش همیشه جر و بحث دارد.

روانشناس: وقتی حالت عصبانیت و پرخاشگری دارد، شما چه می کنید؟

مراجع: دیگر خسته شده ام، چاره دیگری ندارم، گاهی او را تنبیه می کنم و سرش فریاد

می کشم و ...

روانشناس: آیا از تنبیه ها و فریاد کشیدن ها، نتیجه مثبت هم گرفته اید؟

مراجع: خیر، تازه آن وقت عصبانی تر و لجبازتر می شود.

روانشناس: برای برخورد با هر مشکلی ابتدا لازم است دلایل وقوع آن را شناسایی کنید، بنابراین باید اطلاعاتی در زمینه پرخاشگری نوجوانان در دوره بلوغ داشته باشید.

بلوغ دوران سرکشی:

سالهای بلوغ اغلب دوران سرکشی و تمرد و اضطراب است. سرکشی نوجوانان در برابر صاحبان اختیار و مقررات، مطلب تازه ای نیست و اگر علاقه ای به تربیت و آموزش و رشد فرزندانمان داریم باید آن را تحمل کنیم.

سالهای بلوغ سالهای سختی و مرارت والدین است. تماشای تبدیل کودکی شیرین و دوست داشتنی به نوجوانی بالغ و سرکش آسان نیست. تحمل ظاهر و حرکاتی مانند جویدن ناخنها، دست کردن در بینی، ضرب گرفتن و پر سر و صدا راه رفتن، پای بر زمین کوبیدن، صاف کردن گلو، زیر چشمی نگاه کردن، بی اعتنایی و دهن کجی، صبر ایوب می خواهد.

تنها مایه دلخوشی و شاید بهتر بگوییم، نیم مایه دلخوشی این است که، جنون و سرکشی اش از قانون بلوغ تبعیت می کند. رفتارش منطبق با رشد و بزرگ شدن است. راه تکامل را می پیماید.

منظور از بلوغ و سالهای بحران نوجوانی جز گذراندن این تحول نیست. شخصیتی شکل می گیرد و لازمه اش این تغییرات است. عبور از سازمان کودکی به سازمان نوجوانی و از آنجا به بلوغ که باید خود را از قید پدر و مادر آزاد کند و هویت تازه ای بیابد.

راهنمایی برای سرکشی :

پدر و مادر گرامی؛ سرکشی نوجوان خود را بپذیر. سالهای نوجوانی دوران دشواری است زمان سوء ظن و در خود به دیده تردید نگریستن و رنج بردن است. دوران آرزوهای دنیوی ، شهوت و مجاهده و رنج و عذاب شخصی است. زمان ناسازگاری ، دم دم مزاجی و دلسردی است.

به گفته آنافروید: سازگاری نوجوان و رفتار غیرقابل پیش بینی او طبیعی است. اگر با انگیزه اش می جنگد و آن را قبول می کند،‌اگر در عین حال هم پدر و مادرش را می پرستد و هم از آنها متنفر است، اگر در برابر دیگران به هیچ وجه حاضر به تصدیق حرف مادر خود نیست و با این حال به طور غیرمنتظره با او درددل می کند. اگر از دیگران تقلید می کند و در عین حال، بی وقفه در جستجوی هویت خویش می گردد، اگر بیش از هر زمانی در زندگی آرمان گرایی می کند و در قالب هنرمندان می رود، سخاوت به خرج می دهد و از خود گذشته می شود، اگر بر عکس با خود محوری و نفس پرستی، حسابگری را انتخاب می کند، کاری طبیعی انجام داده است.

تظاهر به دانایی بیش از اندازه نکنید

برای راهنمایی نوجوان دائم به آنها امر و نهی نکنید. بلکه با استدلال سعی کنید نوجوان در عمل خود به راه حل و نتیجه دست یابد. هرگز آن را حاضر و آ,اده در اختیارش قرار ندهید. نوجوانان از همه جیزدانها و کسانی که مدعی همه جیزدانی هستند، رابطه خوبی ندارند. تقریباً همه نوجوانان در برخورد با گرفتاریها، احساسی مشابه دارند. در نظر آنها احساساتشان بدیع، شخصی و منحصر به فرد است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد بلوغ تولدی دیگ12

تحقیق در مورد بلوغ تولدی دیگر

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق در مورد بلوغ تولدی دیگر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

بلوغ تولدی دیگر

برخی معتقدند که دوره بلوغ بحرانی ترین مراحل زندگی به حساب می آید و دوران طوفان و تلاطم است. همه وجود نوجوان دستخوش جریانات سهمگین تحول و تغییر است. عده ای این بحران را وابسته به تغییرات جسمی، روحی و روانی نوجوان می دانند و عده ای اعتقاد دارند که عبور از مرحله بلوغ طبیعی است.

آنچه که موجب بحران می شود،‌عدم برقراری ارتباط صحیح و منطقی بزرگترها با نوجوان است. در شماره قبل به تعریف بلوغ و تغییرات جسمانی و فیزیولوژیکی در نوجوان به تأثیرات این تغییرات جسمانی در نوجوانان پرداختیم. در این شماره به یکی از واکنشهای روحی روانی بسیار شایع در نوجوان یعنی پرخاشگری و عصبانیت و نقش خانواده می پردازیم.

خانواده مهمترین و اصلی ترین نهاد تربیتی و نخستین آموزشگاه فرد محسوب می شود. پرداختن به مسائل دوره بلوغ بدون توجه به نقش حیاتی خانواده و تأثیر شکل تعاملات و ساختار خانواده ناقص و ناتمام تلقی می شود. یک خانواده سالم خانواده ای است که میان والدین و فرزندان، رابطه ای انسانی و سالم برقرار باشد.

وجود تنش، دعوا، عصبانیت و پرخاشگری در بین اعضاء خانواده نشانه ای است از آسیب در برقراری روابط سالم، شاید شما نیز با مواردی اینچنین برخورد داشته باشید.

مراجع: پسرم تا به حال هیچ مسئله و مشکلی نداشته، ولی نمی دانم چرا یک مرتبه عوض شده است؟

روانشناس: منظورتان چیست؟

مراجع: همیشه مؤدب و آرام بود. ولی مدتی است که بسیار عصبانی است و بیشتر اوقات بی حوصله است . مرتباً بهانه می گیرد و با خواهر کوچکتر از خودش همیشه جر و بحث دارد.

روانشناس: وقتی حالت عصبانیت و پرخاشگری دارد، شما چه می کنید؟

مراجع: دیگر خسته شده ام، چاره دیگری ندارم، گاهی او را تنبیه می کنم و سرش فریاد

می کشم و ...

روانشناس: آیا از تنبیه ها و فریاد کشیدن ها، نتیجه مثبت هم گرفته اید؟

مراجع: خیر، تازه آن وقت عصبانی تر و لجبازتر می شود.

روانشناس: برای برخورد با هر مشکلی ابتدا لازم است دلایل وقوع آن را شناسایی کنید، بنابراین باید اطلاعاتی در زمینه پرخاشگری نوجوانان در دوره بلوغ داشته باشید.

بلوغ دوران سرکشی:

سالهای بلوغ اغلب دوران سرکشی و تمرد و اضطراب است. سرکشی نوجوانان در برابر صاحبان اختیار و مقررات، مطلب تازه ای نیست و اگر علاقه ای به تربیت و آموزش و رشد فرزندانمان داریم باید آن را تحمل کنیم.

سالهای بلوغ سالهای سختی و مرارت والدین است. تماشای تبدیل کودکی شیرین و دوست داشتنی به نوجوانی بالغ و سرکش آسان نیست. تحمل ظاهر و حرکاتی مانند جویدن ناخنها، دست کردن در بینی، ضرب گرفتن و پر سر و صدا راه رفتن، پای بر زمین کوبیدن، صاف کردن گلو، زیر چشمی نگاه کردن، بی اعتنایی و دهن کجی، صبر ایوب می خواهد.

تنها مایه دلخوشی و شاید بهتر بگوییم، نیم مایه دلخوشی این است که، جنون و سرکشی اش از قانون بلوغ تبعیت می کند. رفتارش منطبق با رشد و بزرگ شدن است. راه تکامل را می پیماید.

منظور از بلوغ و سالهای بحران نوجوانی جز گذراندن این تحول نیست. شخصیتی شکل می گیرد و لازمه اش این تغییرات است. عبور از سازمان کودکی به سازمان نوجوانی و از آنجا به بلوغ که باید خود را از قید پدر و مادر آزاد کند و هویت تازه ای بیابد.

راهنمایی برای سرکشی :

پدر و مادر گرامی؛ سرکشی نوجوان خود را بپذیر. سالهای نوجوانی دوران دشواری است زمان سوء ظن و در خود به دیده تردید نگریستن و رنج بردن است. دوران آرزوهای دنیوی ، شهوت و مجاهده و رنج و عذاب شخصی است. زمان ناسازگاری ، دم دم مزاجی و دلسردی است.

به گفته آنافروید: سازگاری نوجوان و رفتار غیرقابل پیش بینی او طبیعی است. اگر با انگیزه اش می جنگد و آن را قبول می کند،‌اگر در عین حال هم پدر و مادرش را می پرستد و هم از آنها متنفر است، اگر در برابر دیگران به هیچ وجه حاضر به تصدیق حرف مادر خود نیست و با این حال به طور غیرمنتظره با او درددل می کند. اگر از دیگران تقلید می کند و در عین حال، بی وقفه در جستجوی هویت خویش می گردد، اگر بیش از هر زمانی در زندگی آرمان گرایی می کند و در قالب هنرمندان می رود، سخاوت به خرج می دهد و از خود گذشته می شود، اگر بر عکس با خود محوری و نفس پرستی، حسابگری را انتخاب می کند، کاری طبیعی انجام داده است.

تظاهر به دانایی بیش از اندازه نکنید

برای راهنمایی نوجوان دائم به آنها امر و نهی نکنید. بلکه با استدلال سعی کنید نوجوان در عمل خود به راه حل و نتیجه دست یابد. هرگز آن را حاضر و آ,اده در اختیارش قرار ندهید. نوجوانان از همه جیزدانها و کسانی که مدعی همه جیزدانی هستند، رابطه خوبی ندارند. تقریباً همه نوجوانان در برخورد با گرفتاریها، احساسی مشابه دارند. در نظر آنها احساساتشان بدیع، شخصی و منحصر به فرد است.

[ آنطور که گویی احساسات ایشان به قدری خصوصی است، که قبلاً کسی آن را تجربه نکرده است. وقتی به آنها می گویید احساست را کاملاً درک می کنم وقتی من هم سن تو بودم همین احساس را داشتم انگار توهینی در حقشان کرده ای!

فهمیدن اینکه نوجوان چه موقع انتظار درک شدن و چه زمان انتظار درک نشدن دارد، وظیفه خطیری است.

واقعیت تلخی است که علیرغم همه دانایی هایمان نمی توانیم برای همیشه در نظر نوجوانها همه چیز دان باشیم.

تفاوت پذیرفتن و تأیید کردن

باید میان تحمل و تصدیق و به عبارتی پذیرفتن و تأیید کردن تقاوت قائل شویم. تحمل می کنیم، اما این تحمل نشانه تصدیق و تأیید نیست. ناراحت می شویم ولی با این حال شکیبایی به خرج می دهیم و رفتارهای ناخوشایند را تحمل می کنیم. اما تحمل کردن،‌تشویق کننده نیست، تنها تحمل است و بس.

وقتی پدری در روز تعطیل از سر و صدای توپ پسر بیدار می شود به پسر می گوید: می خواستم بیشتر بخوابم، ولی پسر به زدن ادامه می دهد و پس از چند بار توپ زدن اتاق را ترک می کند. پدر می داند که توپ زدنهای اضافی برای حفظ آبرو و خالی نبودن عریضه بوده و پسر می خواهد ثابت کند که چون خودش خواسته از زدن توپ به زمین خودداری کرده وگرنه اجباری در کار نبوده است.

نوجوان نیاز دارد لحظاتی عمل ناخوشایند خود را در ذهن بسنجد و متوقف کردن این قبیل اعمال به کمی وقت نیاز دارد. با صبر خود به نوجوانتان این فرصت را بدهید.

عیب جویی نکنید:

متأسفانه عیب جویی، هر چند صادقانه، رابطه میان نوجوان و والدین را خراب می کند. کمتر کسی را پیدا می کنید که از ایراد و انتقاد خوشش بیاید. برخورد نوجوان با حقیقت عریان و عیوب شخصی اش مهیب و ترساننده است. توجه بیش از حد، زیر ذره بین گذاشتن اوست. عیب و نقصش برای ما روشنتر می شود ولی نه برای او، زیرا چشمانش را بلافاصله می بندد. جدل بر سر عیب و ایراد و بر آن نامی گذاشتن بی فایده است. نوجوانی که به جبر و آشکارا به قبول عیب و نقص خویش رضایت میدهد، علاقه ای به اصلاح خود پیدا نمی کند. وقتی عیبی عیان و مشخص است، وظیفه طبیعی ما این است که نوجوان را در برخورد با بحران موجود یاری دهیم. آنگاه در بلند مدت وظیفه ما است که به اتکای تجربه و با اخلاق نیک و خلق خوش، رفتارش را بطور غیر مستقیم ، اصلاح کنیم.

مسخره نکنید:

هر نوجوانی را که در نظر بگیرید نواقصی دارد که نسبت به آن حساس است. اطرافیان هم که اغلب متوجه موضوع می شوند، از آن برای سر به سر گذاشتن و به اصطلاح برای دست انداختن استفاده میکنند. مثلاً اگر کسی قدش کوتاه باشد، کوتوله، خپله و نیم وجبی نامیده می شود.

اگر لاغر و قدبلند باشد،‌تیر چراغ برق، نردبان دزدها و لنگ دراز نامیده می شود. اگر چاق باشد، چاقالو، کپل، خیکی و سازمان گوشت خوانده می شود.

اگر ضعیف باشد، لاغر مردنی، بچه ننه یا جوچه و فستیوال پوست و استخوان نامیده می شود.

نوجوانها، حتی وقتی که وانمود به بی تفاوتی می کنند، به خاطر نامهایی که رویشان گذاشته می شود ناراحت می شوند. پدر و مادر حتی به شوخی باید از اینکار اجتناب کنند. تمسخر اگر از سوی پدر و مادر و مادها باشد، آزاردهنده تر است. اگر چه در میان نوجوانان خواندن این القاب به یکدیگر مرسوم است، ولی چنانچه از سوی پدر و مادر نیز تأیید شود، تأثیرات منفی در شخصیت نوجوان می گذارد.

انتقاد سازنده:

انتقاد سازنده، انتقادی است که بر حسب شرایط به اقدامی که باید صورت گیرد اشاره دارد. انتقاد سازنده به جای حمله به شخصیت اشخاص، مسئله را مورد توجه قرار می دهد. به عبارت دیگر به جای آنکه شخصی را آماج حمله قرار دهد، با مشکل برخورد می کند.

چگونه عصبانی شویم :

هنگام خشم پدر و مادر می توانند آن را به گونه ای سازنده و غیر مخرب بروز دهند، تا از یک سو اسباب تسلای خود و از سوی دیگر موجب بصیرت فرزندان نوجوان را فراهم آورند و هر دواز لطمات احتمالی مصون بمانند در ابراز خشم باید با آگاهی از به حرکت در آوردن امواج پشت سر هم عصبانیت، خودداری کنیم. هدف انتقال خواسته است و متعاقب آن باید طوفان خشم فرو نشیند.

برای برخورد با لحظات تشویش و اضطراب باید به نکاتی توجه نمود:


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بلوغ تولدی دیگر