مقاله با عنوان کاربرد تکنولوژی های Wireless در انتقال دیتا ، انواع و تفاوتهای آنها در فرمت پی دی اف در 14 صفحه و شامل مطالب زیر می باشد:
مقدمه
انواع فناوری های Wireless
فناوری Wireless مبتنی بر نور لیزر
فناوری Wireless مبتنی بر امواج الکترومغناطیس
UWB
Wi-Fi
WiMAX
3G
جدول مقایسه فناوریهای Wireless
تکنولوژی ساخت چدن دوگونه (چدن G.D)
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:137
فهرست مطالب :
فصل اول: شناخت فلز آهن
1-1) طبیعت و خواص آهن
1-2) سنگهای معدنی آهن خالص
1-3) خواص بلوری آهن خالص
1-4) فرآیند استخراج آهن (متالورژی استخراجی آهن)
1-5) انواع آهن
1-5-1) آهن خام (لخته)
1-5-1-1) خواص آهن خام (لخته)
1-5-2) آهن کار شده
1-5-2-1) خواص و کاربرد آهن کار شده
فصل دوم: چدن شناسی عمومی
2-1) طبیعت چدن ها
2-2) خصوصیت چدن ها
2-2-1) برتری ها
2-2-2) کاستی ها
2-3) انواع چدن ها
2-3-1) چدن برای مقاصد عمومی (معمولی)
2-3-1-1) چدن مالیبل (چدن چکش خوار)
2-3-1-2) چدن سفید
2-3-2) چدن برای مقاصد ویژه (آلیاژی)
2-4) متالورژی چدنها
2-4-1) سیستم آهن – کربن – سیلیسیم
2-4-1-1) کربن معادل
2-4-2) حضور کربن در چدن
2-4-2-1) کربن آزاد (گرافیت)
2-4-2-2) کربن ترکیبی (کاربید)
2-4-3) ساختار زمینه ها در چدن
2-4-3-1) فریت
2-4-3-2) پرلیت
2-4-3-3) سمنیت
2-4-3-4) آستیت (اوتسیت)
2-4-3-5) بینیت و مارتنزیت
2-4-3-6) کاربیدها
2-5 ) تأثیر عناصر در چدن
2-5-1) عناصر عمده
2-5-1-1) گوگرد (S)
2-5-1-2) منگنز (Mn)
2-5-1-3) فسفر (P)
2-5-2) عناصر جزئی
2-5-3) عناصر آلیاژی
2-5-3-1) نیکل (Ni)
2-5-3-2) کرم (Cr)
2-5-3-3) مولیبدن (Mo)
2-5-4-3) وانادیم (Va)
2-5-3-5) سیلییم (Si)
2-5-3-6) مس (Cu)
2-5-3-7) آلومینیوم (Al)
2-5-4) عناصر گازی
2-5-4-1) اکسیژن (O)
2-5-4-2) نیتروژن (ازت N)
2-5-4-3) هیدروژن (H)
2-6) موارد استعمال چدن ها
2-6-1) چدن خاکستری (ریختگی)
2-6-2) چدن مالیبل (چکش خوار)
2-6-3) چدن داکتیل (نشکن)
فصل سوم: چدن شناسی تخصصی
3-1) چدن خاکستری
3-1-1) متالورژی چدنهای خاکستری
3-1-2) ساختار میکروسکوپی در چدنهای خاکستری
3-1-2-1) گرافیت (G)
3-1-3) ریخته گری چدن خاکستری
3-1-3-1) مواد شارژ
3-1-3-2) مسئلهی تلقیح مواد در ریخته گری چدن خاکستری
3-1-3-2-1) عملکرد تلقیح
3-1-3-2-2) مواد تلقیح
3-1-3-2-3) روش های تلقیح
3-1-3-2-4) اثر مواد تلقیح
3-1-3-2-5) ارزیابی عملکرد تلقیح
3-1-3-3) متالورژی ذوب چدن خاکستری
3-1-3-3-1) گرافیت زایی
3-1-4) انجماد چدن خاکستری
3-1-4-1) گرایش انجماد به تشکیل چدن سفید
3-1-4-2) گرایش انجماد به تشکیل چدن خاکستری
3-1-4-3) اصول فرآیند انجماد
3-1-4-4) ساختار چدن خاکستری در دمای محیط
3-1-4-5) اثر ضخامت
3-2) چدن داکتیل (نشکن)
3-2-1) مبانی ساخت چدن داکتیل
3-2-2) کاربرد چدن داکتیل
3-2-3) متالورژی چدن داکتیل (نشکن)
3-2-3-1) انجماد و مکانیزم کروی شدن گرافیت در چدن نشکن
3-2-3-2) تعادل آهن و گرافیت
3-2-3-2-1) کربن معادل
3-2-3-2-2) انجماد هیپویوتکتیکی
3-2-3-2-3) انجماد هیپر (هایپر) یوتکتیکی
3-2-3-2-4) مکانیزم کروی شدن گرافیت
3-2-4) ریخته گری چدن داکتیل (نشکن)
3-2-4-1) مواد شارژ
3-2-4-2) ملاحظات کیفی، شیمیایی و متالورژیکی در حین ذوب
3-2-4-2-1) کربن دهی
3-2-4-2-2) کنترل گاز مذاب
3-2-4-2-3) گوگرد زدایی
3-2-4-2-4) انتخاب ترکیب شیمیایی
3-2-4-2-5) اثر کربن معادل
3-2-4-3) اثر درجه حرارت بارریزی
3-2-4-4) فرآیند کروی سازی
3-2-4-4-1) مشکلات افزدون منیزیم به شکل خالص
3-2-4-4-2) روشهای مختلف کروی سازی
3-3) چدن با گرافیت فشرده (CGI)
3-3-1-1) ریزساختار
3-3-1-2) ترکیب شیمیایی
3-3-1-3) خواص مکانیکی و فیزیکی
3-3-1-3-1) خواص کششی
3-3-1-3-2) هدایت حرارتی
3-3-1-3-3) جذب ارتعاش
3-3-1-3-4) قابلیت رشد و پوسته شدن
3-3-2) ریخته گری چدن با گرافیت فشرده
3-3-2-1) عملیات ذوب و تهیه مذاب چدن با گرافیت فشرده
3-3-2-2) مواد قالبگیری
3-3-3) کاربردهای صنعتی چدن با گرافیت فشرده (CGI)
3-3-4) مقایسه چدن با گرافیت فشرده در مقابل چدن های خاکستری و نشکن
3-3-4-1) در مقایسه با چدن خاکستری (مزایا CGI)
3-3-4-2) در مقایسه با چدن نشکن (مزایا CGI)
فصل چهارم: تئوری چدن دوگونه (G&D)
4-1) مقدمه ای بر چدن دو گونه (G&D)
4-2) مقدمه ای بر مسئلهی تکنولوژی
4-3) تشریح تکنولوژی ساخت
چکیده :
فصل اول: شناخت فلز آهن
1-1) طبیعت و خواص آهن:
آهن دارای نقطهی ذوب و نقطهی جوش می باشد. وزن مخصوص این فلز 86/7 و شعاع اتمهای آهن به صورت (گاما) و به صورت آلفا است.
آهن خالص را نمی توان به طریق صنعتی تهیه کرده آهن با درصد خلوص 9917/99 در آزمایشگاه ها قابل تهیه است. آهن ساخته شده در آزمایشگاه ها 0083/0 درصد ناخالصی دارد و در حدود 27 عنصر را در بر می گیرد که اهم ترکیبات آن عبارتند از کربن، سیلیسیم، گوگرد، فسفر (عناصر دائمی همراه آهن) و سایر ناخالصی ها از قبیل هیدروژن، ازت، کلسیم، منیزیم و غیره. هر نوع ناخالصی روی خواص آهن تأثیر می گذارد، مثلاً اگر مقدار درصد کربن آهن از 02/0 درصد به 1/0 درصد افزایش پیدا کند، هدایت حرارتی آهن را از 177/0 به 134/0 کاهش می دهد. تأثیر ناخالصی های غیرفلزی (فسفر، گوگرد، اکسیژن، ازت و هیدروژن) حتی به مقادیر بسیار ناچیز روی خواص آهن، به مراتب زیادتر از ناخالصیهای فلزی است. از قبیل مس، نیکل، منگنز و غیره است.
آهن خالص قابلیت استفاده صنعتی را ندارد. قابلیت انعطاف آهن خالص زیاد و سختی آن بسیار کم است. این آهن قابلیت سخت شدن را ندارد. بدین علت مطالعه اشکال وجود ناخالصی ها یا به عبارتی دیگر چگونگی انحلال کربن و اکسیژن و سایر ناخالصیها در آهن مذاب از اهمیت زیادی برخوردار است.
1-2) سنگهای معدنی آهن خالص:
تمامی یا بهتر بگویم اکثر فلزات در طبیعت به صورت سنگهای معدنی یافت می شوند، لذا آهن نیز از این قاعده مستثنی نیست. از آن جایی که این فلز یکی از مهمترین مواد اولیه صنایع مهندسی می باشد لذا صنایع بسیاری در مراکزی نزدیک به منابع سنگ آهن، به شرط آن که انرژیهای سوختی نیز در دسترس باشند تأسیس می گردند.
معمولاً در صنایع استخراجی، سنگهای معدن اکسیدی آهن دارای عیار بیشتری نسبت به سنگهای کربناتی آهن هستند. پس یک سنگ آهن خوب معمولاً محتوی بیش از 20% آهن بوده و در بعضی از انواع سنگ معادن آهن خالص، نظیر هماتیت این مقدار می تواند تا 70% افزایش یابد. در جدول (1-1)، به انواع ترکیبات سنگهای معدنی آهن اشاره شده است.
1-3) خواص بلوری آهن خالص:
آهن یک فلز آلوتروپیک است، بدین معنی که بیشتر از یک نوع شبکهی بلوری دارد، در واقع ساختمان شبکهی بلوری دارد، در واقع ساختمان شبکهی بلوری آن در دماهای مختلف تغییر می یابد. منحنی تبرید آهن خالص در شکل (1-1) نشان داده می شود.
شکل (1-1): منحنی تبرید برای آهن خالص
آهن در دمای انجماد یافته و شبکهی بلوری آن b.c.c میشود. این آهن را آهن (دلتا) می نامند. در تغییر آلوتردپی در آهن ظاهر شده، اتمها موقعیت خود را تغییر می دهند و شبکهی بلوری در آهن ظاهر شده، اتمها موقعیت خود را تغییر می دهند و شبکهی بلوری آهن از b.c.c به f.c.c تبدیل می گردد. این آهن را آهن (گاما) مینامند که غیرمغناطیسی است. وقتی درجهی حرارت به رسید تغییر فاز دیگری در آهن رخ می دهد و دوباره تغییر آلوتروپی در آهن ظاهر شده و شبکهی بلوری آن مجدداً از f.c.c. به b.c.c تبدیل می شود. این آهن را آهن (آلفا) می نامند که هنوز خاصیت مغناطیسی ندارد. سرانجام در آهن بدون اینکه شبکهی بلوری خود را تغییر دهد خاصیت مغناطیسی پیدا می کند. قبلاً آهن غیرمغناطیسی را آهن (بتا) می نامیدند ولی بعدها با مطالعات و بررسی های اشعهی X معلوم شد که در ساختمان شبکهی بلوری آهن تغییر نمی کند. سپس کلیهی تغییرات آلوتروپی در موقع خنک کردن آهن حرارت پس می دهند (اگزوترمیک یا گرمازا) و در هنگام گرم کردن آن حرارت جذب می کنند (اندوترمیک یا گرماگیر).
شکل (1-2): شبکهی بلوری و آرایش اتمهای مکعب مرکزدار (b.c.c)
شکل (1-3): شبکهی بلوری و آرایش اتمهای مکعب با سطوح مرکزدار (f.c.c)
1-4) فرآیند استخراج آهن (متالورژی استخراجی آهن):
سنگ آهن به همراه یک کک مناسب سخت از طریق قسمت بالای کوره ای استوانهای بلند، به داخل کوره ریخته می شود (شکل 1-4).
شکل (1-4): نمای کلی یک کوره بلند ذوب آهن شامل: 1. قیف ناودانی 2. واگن وزن کننده شارژ 3. واگنت انتقال مواد به کوره 4. قیف شارژ 5. تویرهای هوا 6. کف کوره 7. سوراخ خروج سوباره
در این کوره هوا با فشار لازم از طریق تویرهای هوا به طرف بالا جریان یافته و اکسیژن لازم را برای احتراق کک فراهم می آورد. حرارت و کربن حاصل از کک باعث احیاء سنگ آهن و تبدیل آن به چدن مذاب می گردد. مذاب چدن به تدریج از قسمتهای فوقانی کوره ذوب شده و با گذشتن از لابلای تکه های کک در ته کوره جمع می گردد. این نکته را بایستی به خاطر داشت که هر گونه سنگ معدن مصرفی، محتوی مقادیری مواد معدنی ناخواسته به نام «گانگ» بوده ولذا برای جدا کردن این مواد زائد (به همراه خاکستر حاصل از سوختن کک) از مذاب، مقداری آهک نیز به داخل کوره ریخته می شود.
آهک این مواد زائد را به صورت سرباره رقیقی درآورده و از طریق سوراخی که در زیر تویرهای هوا و بالای سوراخ خروج مذاب قرار دارد این سرباره از کوره خارج می گردد. از آنجایی که روش گداز و تصفیه سنگ معدن آهن به طریق فوق فرآیند ساده ای می باشد لذا دارای قدمتی هزاران ساله است. اولین کوره های به کار گرفته شده توسط انسان، بسیار ابتدایی بوده و از سنگ ساخته می شده است. این کوره ها دارای ظرفیت ذوب محدودی بوده است. با گسترش صنایع، کوره های به مراتب بزرگتری جایگزین کوره های سنگی گردیدند.
در اولین طرحهای صنعتی کوره های بلند، به جای بدنه سنگی از ورقه های چدنی که درون آن توسط آجرهای نسوز پوشیده شده بود استفاده شد. امروز این نوع جداره ها جای خود را به استوانه های فولادی داده که درون آنها توسط دیرگدازه های مناسبی پوشش گردیده است. در مراحل اولیه تکامل این نوع کوره ها از هوا با درجه حرارت نرمال (درجه حرارت محیط) استفاده شد و به همین دلیل این نوع کوره ها به کوره های بلند با هوای سرد معروف گردیدند.
یکی از تکاملهای اساسی در زمینه کوره های بلند جایگزین نمودن هوای پیش گرم شده بجای هوای سرد است. پیش گرم کردن هوای ورودی به کوره در برجهای گرم کن انجام می شود. در این نوع برجها، آجرهای نسوز را به صورت لانه زنبوری می چینند. گازهای گرم خروجی از کوره بلند که احتراق آنها به طور ناقص انجام یافته، وارد و برج گرم کن شده و به همراه هوای اضافی که وارد این برجها می گردد، این گازها سوخته و باعث حرارت دیدن آجرهای برجها می شود. در هنگامی که گازهای خروجی از کوره بلند صرف حرارت دادن این برجها می گردد دو برج دیگر که قبلاً به طریقه مشابه گرم شده اند، هوای مورد نیاز کوره بلند را از خود عبور داده و آن را تا حدود 650 درجه سانتیگراد پیش گرم می سازند. در فواصل کوتاه زمانی جهت جریان فوق تغییر کرده یعنی هنگامی که دو برج اول هوا ورودی به کوره را پیش گرم می کنند، گازهای خروجی از کوره بلند صرف حرارت دادن به دو برج دیگر میشود. در شکل (1-5)، نمای شماتیکی و ابعاد نسبی یک کوره بلند به همراه چهار برج گرم کن هوا نشان داده شده است.
تغییرات شیمیایی که در کوره بلند اتفاق می افتد نسبتاً ساده است. سوختن کک باعث تشکیل شده و قسمت اعظم در جریان تماس با کک گداخته به CO تبدیل می گردد. منواکسید کربن داغ، اکسید آهن را احیاء کرده و نتیجه واکنش انجام شده، آهن مذاب و گاز خواهد بود.
شکل (1-5): اندازه های نسبی یک کوره بلند و برجهای گرم کن هوای ورودی به کوره
آهک موجود در کوره نیز در اثر حرارت دیدن به و CaO تجزیه شده و CaO در ترکیب با ناخالصیها (اکثراً ) در سنگ معدن یک سرباره روان با نقطهی ذوب پایینی را به وجود می آورد، لذا خروج ناخالصی از کوره و جداسازی آن را از مذاب مقدور می سازد. در زیر اهم فعل و انفعالات انجام یافته در یک کوره بلند نشان داده شده است.
در شکل (1-6)، روابط بین اجزاء متشکله شارژ کوره و محصولات واکنش های انجام یافته بین آنان نظیر چدن مذاب سرباره، و گازهای خروجی از کوره نشان داده شده است. در حالی که در شکل (1-7) نشان دهندهی وزن واقعی عناصر مصرفی در کوره بلند می باشد. این نکته مهم را بایستی بخاطر داشت که اعداد نشان داده شده در شکل (7-1) بر مبنای مصرف سنگ معدن آهن خاص در یکی از کشورهای صنعتی جهان است. بدیهی است با تغییر نوع سنگ معدن و درصد ناخالیصهای محتوی آن مقادیر داده شده تغییر خواهند کرد.
شکل (1-6): رابطهی بین مداد شارژ شده در کوره و محصولات به دست آمده از کوره
شکل (1-7): مقادیر نسبی مدار مصرف شده در کوره بلند برای تولید یک تن شمش چدن
1-5) انواع آهن:
1-5-1) آهن خام (لخته):
آهن خامی که از کوره بلند بدست می آید اولین تبدیل سنگ بصورت فلز قابل مصرف است. عمل کوره بلند یک فرآیند پیوسته است، سنگ معدن، سنگ آهک و ذغال کک به تناوب در کوره ریخته می شود، گاز و کربن موجود در ذغال کک اکسید آهن را طی واکنشهای قسمت قبل احیاء می نماید.
فرآیند واقعی احیاء بصورت ساده ای که در رابطهی قسمت قبل نشان داده شد صورت نمی گیرد؛ بلکه در چندین مرحله انجام می گیرد ولی در هر صورت نتیجه نهایی مطابق روابط قبل است و نیز دو واکنش احیای سنگ آهن برگشت پذیر می باشند. اما می توان با تنظیم مقدار شارژ کوره درجه حرارت و مقدار هوای این واکنش ها را طوری کنترل کرد که در جهت مطلوب صورت گیرند به تدریج که شارژ کوره به نزدیکی شکم کوره می رسد و درجه حرارت بالا میرود و سنگ آهن احیاءشده و به شکل اسفنج گداخته درمی آید، در این مرحله آهن، کربن زیادتری جذب می نماید. که موجب پایین آمدن نقطهی ذوب می شود. در این مرحله آهن، کربن زیادتری جذب می نماید. که موجب پایین آمدن نقطهی ذوب می شود؛ تا اینکه بالاخره آهن ذوب شده، و بر روی قطعات سوختهی ذغال گداخته جاری گردیده و در بوته جمع می شود. این آهن خام مذاب را هر پنج یا شش ساعت یک بار از کوره خارج می نمایند. آهن خام را در قالبهای کوچک می ریزند، قطعات کوچک آهن که به شکل این قالبها در می آیند لخته نام دارند. محصول کوره بلند معمولاً به این اسم نامیده می شود.
1-5-1-1) خواص آهن خام (لخته):
به همراه سنگ آهن، اکسیدهای دیگری از سنگ معدن و زغال کک به وجود میآید، و به سادگی احیاء شدنی هستند که در کوره بلند احیاء می شوند. بنابراین تمام فسفر و قسمت عمده منگنز موجود در سنگ معدن در آهن خام باقی می مانند ولی اکسیدهای گوگرد و سیلیسم کاملاً احیاء نمی شوند. اکسیدهای کلسیم، منیزیم و آلومینیوم، به کمک کربنات کلسیم موجود در سنگ آهک به صورت سرباره در آمده و از کوره خارج می شود. در نتیجه آهن خام شامل حدود 4% کربن، تمام فسفر موجود در سنگ معدن و قسمت عمده منگنز آن است. مقدار سیلیسم و گوگرد موجود را می توان تا حدودی از روی مواد خام و همچنین نحوه کنترل ترکیب شیمیایی سرباره و درجه حرارت کوره معلوم نمود، تمام عناصر احیاء شده در فلز مذاب باقی می مانند. در حالی که تمام عناصر اکسید شده در سرباره جمع می شوند. بنابراین ترکیب تقریبی آهن خام از این قرار است.
و...
مقاله با عنوان حسابداری تکنولوژی جدید در سیستم های پرداخت قراردادی بیمارستان ها در فرمت ورد در 35 صفحه و شامل مطالب زیر می باشد:
حسابداری تکنولوژی جدید در سیستم های پرداخت قراردادی بیمارستان ها
با توجه به تکنولوژی جدید پرداخت در یک سطح ادراکی، سئوالات زیر را باید مورد توجه قرار داد:
تعریف تکنولوژی جدید
اصول طراحی سیستم پرداخت و عملکرد در تکنولوژی جدید
سیستم طبقه بندی
واحد پرداخت
برنامه نویسی و بروزآوری وزن نسبی
بروزآوری های پرداخت
ساختار سیستم پرداخت بیماران سرپائی
پاسخ دهی به هزینه های تکنولوژی
مسائل کدگذاری و طبقه بندی
پیشنهادِ 3A
گروه های طبقه بندی پرداخت گردشی
هزینه های متحمل
پیشنهاد شمارة 3B
پیشنهاد 3C
نحوة برخورد در رابطه با تکنولوژی های جدید در سیستم پرداختی در مورد بیمارانی که بستری می شوند.
ساختار سیستم پرداختی در مورد بیمارانی که داخل بیمارستان معالجه می شوند.
این سیستم پرداختی از سه جزء تشکیل شده است.
پاسخگویی به هزینه های تکنولوژی
روش های قبلی (روش هایی که در گذشته مورد استفاده قرار می گرفتند.)
هزینه های بهسازی مزایا و عملکرد تولیدی در سال 2000
توصیه های ما
پیشنهاد 3D
پیشنهاد 3E
دانلود گزارش کارآموزی رشته نقشه کشی صنعتی خورجینگ و تکنولوژی آن بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 46
گزارش کارآموزی آماده,دانلود کارآموزی,گزارش کارآموزی,گزارش کارورزی
این پروژه کارآموزی بسیار دقیق و کامل طراحی شده و جهت ارائه واحد درسی کارآموزی میباشد
فصل اول •
صنعت فورج فرم و شکل دهی فلزات گداخته یا تحت فشار قرار دادن آنها، توسط قالبهای فورج و یا پرسهای هیدرولیکی یا پنوماتیک و یا پتکهای ضربهای را صنعت فورجینگ مینامند. اکثر قطعات صنعتی در صنایع مهم مانند ماشینسازی، خودروسازی و صنایع نظامیبا روش فورج تهیه میشوند. عملیات فورج قطعات را میتوان با استفاده از پتکهای تمام اتوماتیک و پیشرفته که قادر است تعداد ضربات لازم و ارتفاع صحیح هر ضربه را کنترل و تنظم نماید، تعیین نمود. در روش فورجینگ (آهنگری) مواد کار با قابلیت کوره کری، و در حالت گداخته، فرم لازم را میگیرند. این قطعات دارای مقاومت و استحکام بیشتری نسبت به قطعات مشابه ماشینکاری شده هستند. زیرا در پروسهی آهنگری مواد اولیه قطعات به هم فشرده شده و قعطات مهمیمانند میل لنگها، دسته پیستونها، آچارها و . . . ساخته میشوند. از قابلیتهای روش فورج در تولید فرآورههای صنعتی میتوان به کاهش هزینه و انبوهی تولید و از معایب این روش به کمتر دقیق بودن قطعات تولید شده اشاره کرد. اکثر قلزات چکشخوار مانند فولادها، و آلیاژهای مس، آلیاژهای آلومینیوم و . . . قابلیت عملیات آهنگری را دانرد. چدن خاکستری جزء فلزاتی است که خاصیت آهنگری نداشته، زیرا امکان شکستگی در آن وجود دارد. قابلیت کورهکاری و فورج قطعات فولادی؟، به مواد آلیاژی موجود در آن ها بستگی دارد. هر چه مقدار کربن فولادها کمتر باشد، میتوان حرارت شروع آهنگری را افزایش داد. در پروسهی فورجینگ با افزایش مدقار کربن در فلزات، از قابلیت فرم گیری و آهنگری آنها کاسته میشود. همچنین فولادهایی برای عملیات فورج مناسب میباشند که مقدار فسفر و گوگرد آنها از 1% بیشتر نباشد و اگر مقدار گوگرد در وفلاد زیاد باشد باعث ایجاد شکستگی و ترکهایی بر رئی فولاد گداخته میگردد. در ساخت قالبهای فورج از روشهای جدید تکنولوژی ماشینکاری و اسپارک استفاده میکنند، به این شکل که ابتدا محفظهی قالبهای فورج را با روش سنتی ماشینکاری میکنند و اندازهی نهایی را با ساختن الکترودهای مسی که شکل و ابعاد دقیق قطعه کار است، با عملیات اسپارک اورژن انجام میدهند. البته مدلهای مسی (الکترودها) با روش کپی کاری گرافیت روی دستگه سه بعدی کپی ساز طراحی و ساخته میشوند که در بخشهای بعدی کتاب مورد بحث قرار میگیرد. در طراحی و ساخت قالبهای فورج باید به قدرت بولکها، اسکلت قالبهای فورج، با توجه به فشار بالا، و مدقار تناژ لازم و نیرویی که برای تولید به کار میرود، توجه نمود. بلوکها و ساختمان قالب باید توانایی تحمل فشارهای عمودی (فشارهای پرسی) و فشارهای جانبی (عکسالعمل داخلی قالب ) را داشته باشند و در به کارگیری فولادهای آلیاژی با استفاده از جداول فولادها ، بهترین انتخاب را انجام داد. • اصول طراحی قالبهای فورج قالبهای فورج با استفاده از تکنولوژی پیشرفته و محاسبات دقیق و به کارگیری نرم افزارها و تجارب کاربردی طراحی میشوند. خاصیت تغییر فرم پذیری قطعات فلزی بر اثر حرارت، فشار و ضربهی قابلیت فورجینگ آنها میباشد. فلزاتی مانند فولادها، آلیاژهای مس، آلومینیوم و غیره خصیت این شکلپذیری در پروسهی فورجینگ (آهنگری) را دارند. قطعات فورج کورهکاری شده، دارای کیفیت و قدرت بیشتری هستند. در طراحی قالبهای فورج، خواص فیزیکی، تکنولوژیکی، قابلیتهای آهنگری و کوره کاری فلزات که تعیین کننده هستند، باید در نظر گرفته شوند. طراح قالبهای فورج برای پتککاری آلیاژهای مقاوم در برابر دما، باید توجه ویژهای نسبت به طرح مواد قالب و عملیات ماشینکاری و قالب سازی داشته باشد و در پروسهی پتک کاری آلیاژها، قالبهای فورج باید دارای مقاومت، تحمل حرارت بالا و استحکام لازم باشند. در طراحی قالبهای فورج، نیازی نیست حفرههای قالب از حفرههایی که برای پتککاری همان شکل از فولاد استفاده میشود، متفاوت باشد. به خاطر لزوم نیروی بیشتر برای پتککاری آلیاژهای ضد حرارت باید توجه بیشتری به نیروی قالب به منظور جلوگیری از شکستگی معطوف شود. قالبهای اصلی باید ضخیمتر باشند. یا تعداد فرورفتگیهایشان کمتر باشد. برای قالبهای بسیار عمیق باید از حلقههای تکیهگاه استفاده شود تا از شکستن قالب جلوگیر کند. آلیاژهای آهندار در قالبهایی ریخته میشوند که قبلاً برای قالب گرفتن همان شکل از فولاد Forged steel آهنگری شده استفاده میشد. برای پتک کاری آلیاژهای نیکلدار، از قالبهاییی که قبلاً برای فورج فولاد به کار رفته است استفاده نمیشود. این آلیاژها نیازمند قالبهایی که قبلاً برای فورج فولاد به کار رفته است استفاده نمیشود. این آلیاژها نیازمند قالبهای قویتر هستند. در طراحی و ساخت قالبهای فورج، کاربرد مستمر و طول عمر قالب یک مشکل بزرگ در پتککاری آلیاژهای ضد حرارت است و اغلب قالبها باید بعد از کوبیدن حدود 400 قطعه مودد بازسازی قرار گیرند. در مقابل، اگر فولاد کربن به همان شکل ریخته شده باشد قالب ها عموماً قبلاز بازسازی اصلی قادر به تولید 10000 تا 20000 قطعه، پتک کاری خواهند بود. این تفاوت مربوط به نیروی بیشتر آلیاژهای ضد حرارت در دمای بالا و تلرانس نزدیکتری است که معمولاً برای پتککاری آلیاژهای ضد حرارت لازم است. در نتیجه هر گونه تلاشی صورت میگیرد تا انتخاب مواد قالب درست و سختی و استحکام آن برای طول عمر قالب بیشتر باشد. اکثر قالبها برای پتککاری توسط چکش و ماشینهای پرس از فولاد ابزرای گرم کاری (Hot-work) مانند H13 و H12 و AISI H11 ساخته شدهاند. ایدهآلترین طول عمر قالب از قالبهایی به دست میآید که در اثر عملیات حرارتی صحیح درست شدهاند و به حداکثر ممکن سختی رسیدهاند. گر چه گاهی سختی باید فدای قدرت شود و از احتمال شکستگی قبل از درست شدن قالب جلوگیری شود. برای مثال، در قالبگیری پردههای توربین در یک پرس مکانیکی، سختی قالب فوق ممکن است از HRC 56-47 باشد. برای پتککاریهایی که از حداقل سختی برخومردارند قالب زیر در HRC 56-53 در مقابل حرارت عمل آورده میشوند و با افزایش شدت ضربه، میزان سختی قالبها کاهش مییابد. برای پتککاری در حداکثر سختی حدود HRC 49-47 استفاده میشود. در طراحی قالبهای لغزشی باید فرآیند پروسهای پتککاری پرچ گرم مورد بررسی دقیق قرار گیرد. فرآیند پتک کاری پرچ گرم تنها محدود به س یا ته میله نیست. به وسیلهی این کار میتوان مواد را برای پهنسازی در هر نقطه در طول میله جمع کرد. این شیوه بخصوص پهنسازی که میتواند روی میلههای گرد یا کتابی صورت یگرد نیازمند ابزار ویژهای به شکل قالبهای لغزشی است. این قالبها درچارچوب گیره قالب قرار میگیرند. یک نمونه از ترتیب قرارگیری قالب لغزشی در شکل 1-21 آورده شده است. با این روش یکی از قالبهای متحرک به طرف قالب ثابت که قطعه کار را نگه داشته حرکت میکند. کوبه (Ram) (قسمتی از پرس که قسمت بالایی قالب به آن بسته میشود) به آن میخورد و دو قسمت قالب را به درون و هب طرف مقابل دسته حدیده فشار میدهد تا به این ترتیب عمل پرچکاری (پهنسازی) انجام گیرد. عمل لغزش با پشتیبانی قالب توس یک قطعه برنجی، تسهیل میشود. قالبهای لغزشی توسط فنر یا کار گذاشتن یک قطعه جدید درون پرچ کننده جمع میشوند. آن ها عمر ماتریس را که در آن قرار دارند افزایش میدهند. استفاده از روش جاسازی میتواند هزینه ی تولید را کم کند، یعنی چند قالب جدا سازی شده تنها با هزینه ی یک قالب یک تکه ساخته میشوند. زمان لازم برای تعویض و جاگذاری قطعات قالب کوتاه است، زیرا در حال استفاده از اولین ست (Set) میتوان دومین ست را سرهم کرد. در یک قالب چند تکه میتوان پتک کاری دقیق تری نسبت به یک قالب یک تکه انجام داد. فولادها با ظرفیت آلیاژی بالاتر و سفتی بیشتر میتوانند در قالبهای جاسایزی استفاده شوند که هم ایمن تر و هم از نظر اقتصادی مقرون به صرفه تر نسبت قالبهای یک تکه است. به هر حال در بعضی از کارگاههای آهنگری ( فروج کاری) که در آن بیشتر واحدهای پتک کاری از دستکاه چکشی که توسط نیروی جاذبه میافتد استفاده میکند، و کاربرد محدودی در قالبهای جاسازی دارند. قطعات قالب میتواند تنها اثر بخشی از پتک کاری را بگیرد که در معرض بیشترین سایش است یا میتواند اثر کل پتک کاری را به خود بگیرید. مثالهای نوع اول یک نوع میله (Plug) است که برای پتک کاری حفرههای عمیق به کار میرود. مثالهای نوع دوم شامل قالبهای جاسازی Master -block حفرههای باعث پتک کاری یکسری از قطعات تو خالی در یک ماتریس تکی میشود و قالبهای جاسازی که برای جایگزین مناسب است که در قالبهای چند تکه به سرعت مورد سایش قرار میگیرد. در اکثر موارد کاربردی، قالبهای طراحی شده برای پتک کاری شکل داده شده از کربن یا آلیاژ فولاد میتوانند برای ریختن طرح همان شکل از فولاد ضدزنگ استفاده شوند. به هر حال به دلیل نیروی بیشتر به کار رفته در پتک کاری فولاد ضد زنگ، قدرت بیشتری برای قالب لازم است. بنابراین، قالب نمیتواند چندین دفعه برای پتک کاری فولاد ضد زنگ بازسازی شود. زیرا ممکن است شکسته شود. وقتی در ابتدا یک قالب برای پتک کاری یا ریختن فولاد ضدزنگ طراحی میشود یک ماتریس ضخیم تر به طور معمول استفاده میشود تا دفعات بیشتری مورد بازسازی قرار گیرد و در کل طول عمر قالب زیادتر شود. قالب گیری برای پتک کاری فولاد ضد زنگ به طور قابل ملاحظه ای در کارخانجات مختلف، متفاوت است و بستگی به عملیات پتک کاری در چکش یا پرس کاری و روشهای تکنولوژیکی تولید و به تعداد پتک کاریهای تولید شده از فلزات دیگر نسبت به تعداد پتک کاری شده از فولاد ضد زنگ دارد. قالبهای چند حفره ای برای پتک کاریهای کوچک ( کمتر از kg 10 یا Ib 25 ) بیشتر در چکش ها و کمتر در پر سها استفاده میشوند. اگر قالب چند حفره استفاده شود حفره ها معمولاً به صورت قالبهای جاسازی جدا گانه اند زیرا حفره ها دارای زمان کاری بیشتری نسبت به سایر قالب ها هستند. با این عمل، قالبهای جاسازی جداگانه را میتوان به هر شکلی که مورد نیاز است تغییر داد. یتک کاریهای بزرگ تر (بیشتر از kg 10 یا Ib 25 ) معمولاً در یک قالب تک حفره ای تولید میشوند. بدون توجه به اینکه از یک چکش یا پرس استفاده میشود. در ماشینهای پرس فلز که در آن کربن و فولادهای آلیاژی قسمت اعظم فلزات یتک کاری شده را تشکیل میدهند روش معمول، استفاده از همان سیستم قالب (تک حفره ای در مقابل چند حفره ای) برای فولاد ضدزنگ است با قبول این حقیقت که عمر قالب کوتاهتر میشود، این روش معمولاً مقرون به صرفه تر از استفاده از روش قالب جدا برای وزنهای یتک کاری کوچک است. ممکن است روش گارگاه ها کاملاً متفاوت باشد زیرا در اکثر آن ها پتک کاریهای تولید شده از فولاد ضدزنگ یا از سایر فلزات مقاوم در برابر پتک کاری مثل آلیاژهای ضد حرارت تولید میشوند. بای مثال: در کارگاهی که در آن پرسهای مکانیکی تقریباً منحصراً مورد استفاده قرار میگیرند، اکثر قالب ها مد تک حفره ای هستند. حد مجازها ( Tolerancc) همیشه نزدیکترند. بنابراین روش، بدون توجه به کمیتی که باید تولید شود، همان است. یک قالب با یک حفره پرداخت کاری درست شده و بعد از اینکه کاملاً ساییده شده به طوری که دیگر نتواند پتک کاریهایی با تلرانس مشخص تولید کند، حفره ی فوق مجدداً برای نیم پرداخت یا حفره مسدود کننده (Blockcr) باز میشود. وقتی دیگر نتوان از آن به عنوان یک قالب مسدود کننئده استفاده کرد، عمر مفید آن تمام شده است زیرا بازسازی آن منجر به یک ماتریس نازک میشود. در طراحی قالبهای فورج، مواد قالب اهمیت بالایی دارند. در کارگاههایی که در آن طرز کار قالب برای فولاد ضدزنگ همانند روش انجام گرفته برای کربن و فولادهای آلیاژی است، مواد قالب نیز یک جور هستند.
تکنولوژی نساجی
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:125
فهرست مطالب :
1- مقدمه
2- تاریخچه
3- خلاصه مطلب تکنولوژی و اقتصادی
- بررسی تکنولوژی بافندگی
- ماشین های بافندگی با ماکو
- ماشین های بافندگی بی ماکو
- مقایسه ماشین های با ماکو و بی ماکو و مکانیزمهای راپیری
- بررسی اقتصادی
- ویژگیهای ماشین های بی ماکوی جدید.
ماشین های با فندگی با ماکو:
1-1-1- اجزای یک دستگاه بافندگی
1-1-2- اسکلت ماشین بافندگی.
1-1-3- میل لنگ، کلاچ و الکتروموتور ماشین بافندگی.
1-1-4- ترمز
1-1-5- محور بادامکهای ضربه
1-1-6- دفتین
عنوان1-1-7- ماکو
1-1-8- ترمز نخ پود در داخل ماکو
1-1-9- مضراب
1-1-10- کناره گیر پارچه
1-1-11- ورد ماشین بافندگی
1-1-12- میل میلک
1-1-13- لامل و دنده شانه ای
1-1-14- غلتک نخ تار (اسنو)
1-1-15- پل نخ تار
1-1-16- میله های تقسیم کننده نخ های تار
1-1-17- غلتک کشیدن پارچه (غلتک خاردار- غلتک سمباده ای)
1-1-18- غلتک پیچیدن پارچه
1-1-19- عملیات مختلف در ماشین بافندگی (دایره زمانی)
مکانیزمهای تشکیل دهنه:
1-1- مکانیزمهای تشکیل دهنه کار
1-2- انواع دهنه
عنوان- نوع تشکیل دهنه
الف) دهنه رو ب) دهنه زیر ج) دهنه رو- زیر
- چگونگی تشکیل دهنه:
الف) دهنه نامنظم ب) دهنه منظم
- انواع دهنه در لحظه دفتین زدن
الف) دهنه بسته ب) دهنه باز ج) دهنه نیمه باز
- لحظه تشکیل دهنه:
الف) دهنه معمولی ب) دهنه زود ج) دهنه زیر
1-3- انواع مکانیزمهای تشکیل دهنه:
1) مکانیزم تشکیل دهنه بادامک
2) مکانیزم تشکیل دهنه دابی
3) مکانیزم تشکیل دهنه ژاکارد
1-4- طرح بادامک و انواع آن
مکانیزم پود گذاری و دفتین زدن ماشین های بافندگی با ماکو:
1-5- تئوری پود گذاری و دفین زدن
1-6- محاسبه سرعت ماکو
عنوان1-7- علل سریعتر کردن ماشین های بافندگی بی ماکو
1-8- دلایل دیگر برای ازدیاد سرعت ماشین های بافندگی بی ماکو
1-9- تعیین مسیر حرکت ماکو
2-1- محاسبه تقعر (فرورفتگی) کف دفتین
2-2- انتخاب شانه بافندگی
2-3-شانه های بافندگی مخصوص
2-4- نگاهداری شانه
چکیده :
پیشرفت تکنولوژی نساجی در چند سال گذشته به اندازه ای چشمگیر و تغییرات تکنیکی آن به قدری متنوتع بوده است که می توان به جرأت ان را به عنوان دومین تحول بزرگ صنعتی در زمینه تکنولوژی و ماشین سازی به حساب آورد. اگر اولین تحول بزرگ صنعت و نساجی را در قرن نوزدهم به کار افتادن چرخهای این صنعت توسط نیروی مکانیکی بدانیم، به طور قطع دوم تحول بزرگ صنعت نساجی در اواسط قرن بیستم و با ارائه روش های جدید رسیدنگی مانند تولید الیاف فیلامنت ریسندگی اوین اند، و در بافندگی ماشینهای بافندگی بی ماکرو و ماشین های بافندگی چند فازی انجام گرفته است.
دلایل تحول صنعت نساجی به غیر از مسائل اقتصادی و تکنیکی تولیدی، به عوامل زیر بستگی داشته است:
ماشینهای بافندگی از زمان بوجود آمدن دستگاه بافندگی دستی تا مشینهای بافندگی اتوماتیک دوره تکمیلی قابل ملاحظه ای را پشت سر نهاده است. با این وصف اگر مطالعه سطحی در این مورد انجام گیرد، ملاحظه می شود که تکنیک کار ماشین های جدید به همان دستگاههای بافندگی دستی شباهت دارد. با اختراع ماشینهای بافندگی بافندگی بوجود آمد و روشهای بافندگی جدیدی ارائه شد.
در دوره توسعه و تکمیل ماشینهای بافندگی تا زمان بوجود آمدن ماشینهای بی ماکو تحولاتی پیدا شد. در حالیکه بر روی دستگاه بافندگی دستی هر نوع پارچه ای از لحاظ جنس بافته می شد، با مکانیزه شدن این دستگاه ها و بوجود آمدن ماشینهای بافندگی برای هر نوع پارچه ای ماشین مخصوصی ساخته شد. به طور مثال ماشینهای بافندگی برای پارچه های پنبه ای، فیلامنت پشم و غیره ساخته می شد و فقط در همین موارد به کار می رفت. واضح است که این ماشینهای مورد استعمال ویژه ای داشت و فقط برای بافتن پارچه مخصوصی قابل استفاده بود. با عرضه شدن ماشین های بی ماکو و با توجه به این مطلب که یکی از خصوصیات آنها عمومی بودن کاربرد آنهاست و می توان پارچه های متنوعی بر روی آنها بافت، کارخانه های سازنده ماشینهای اتوماتیک برای رقابت با ماشینهای بی ماکو مجبور شدند ماشینهایی بسازند که کاربرد آنها عمومی باشد. در حقیقت باید گفت که کارخانه های سازنده امروزه سعی می کنند که ماشینهای بافندگی را با موارد کاربرد متنوع عرضه کنند. با وجود این ممکن است اصطلاح ماشنی بافندگی عمومی کمی اغراق آمیز باشد. زیرا با وجود آنکه از نظر مکانیکی و تکنولوژی بافت، امکان عمومی بودن یک ماشین بافندگی وجود دارد ولی کاربرد چنین ماشینی در بیشتر موارد از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست. در مورد عمومی بودن ماشینهای بافندگی می توان حداکثر تا آنجا پیش رفت که مثلاً برای دو پارچه مختلف، نمره نخ، پهنای پارچه و تراکم در یک حد قرار داشته باشد. در غیر این صورت حتی از نظر تئوری قابل قبول نیست که به طور مثال بتوان بر روی یک ماشین بافندگی اتوماتیک پشمی یک پارچه ظریف ابریشمی بافت.
با در نظر گرفتن مطالبی که در مورد کاربرد ماشینهای بافندگی عمومی گفته شد، نمی توان ماشینهای بافندگی را به طور صحیح و مجزا از یکدیگر تقسیم بندی کرد. در کتابهای قدیمی نساجی تقسیم بندی ماشینهای بافندگی بر اساس نوع محورهای متحرک و تعداد آنها انجام می شد، اما امروزه این تقسیم بندی صحیح نیست. امروز می توان ماشینهای بافندگی را بر اساس طریقه پود گذاری آنها تقسیم بندی کرد:
در این ماشینها پود گذاری توسط ماکویی که در داخل آن ماسوره نخ پود قرار دارد انجام می شود. این ماشینها به طور کلی شامل ماشینهای بافندگی معمولی و اتوماتیک هستند. ماشینهای بافندگی معمولی بیشتر در بافت پارچه ای سنگین، مانند پشمی و غیره استفاده قرار می گیرد. امروزه اکثر ماشینهای بافندگی با روش پود گذاری معمولی از نوع اتوماتیک هستند.
این ماشینهای بافندگی به گروههای مختلفی تقسیم می شوند:
تاریخچه:
بافندگی یکی از قدیمیترین صنایع دستی بشر به شمار می رود امروزه شواهدی در دست است که مشخص می کند، بشر از نه هزار سال پیش، از پارچه، بافته شده استفاده می کرده است. به این دلیل صنعت نساجی به خصوص بافندگی دارای تاریخچهای بسیار قدیمی است. قرنهای متمادی صنعت بافندگی به عنوان مهمترین صنعت تولیدی بشر به شمار می رفت. و نه تنها از نظر تولیدی این صنعت اهمیت داشته بلکه تأثیر آن در مسائل اجتماعی نیز اهمیت فانی داشته است. به طور مثال استفاده از برده ها در تولید مواد اولیه مانند الیاف طبیعی بخصوص در مزارع پنبه، و یا استفاده از کودکان خردسال درکارخانه های نساجی به ویژه در بافندگی، نمونه هایی از تأثیر اجتماعی صنعت نساجی به شمار می رود. نخ های تولیدی در زمانهای قدیم بسیار نایکنواخت و ضخیم بود و به همین دلیل پارچه های تولیدی نیز کاملاً صخیم بودند. به این وصف در کتابهای مختلف آمده است که در این ادوار نیز پارچه های ظریف تولید می شده است. به نظر می رسد که اولین طریقه تولید پارچه توسط بشر عبارت بود از آوریختن نخهای تار از یک چوب افقی و آویزان کردن وزنه هایی در انتهای نخها، به منظور ایجاد کشش در نخ تار (مانند بافتن تور ماهیگیری که در قدیم در ایران رسم بود). نخ پودر به صورت یک بسته از لابلای نخهای تار عبور داده می شد. تا بافت پارچه تشکیل شود.
طریقه ای که بعدها ابداع شد عبارت بود از قرار دادن نخهای تار داخل یک چارچوب افقی به طوریکه این نخها در داخل آن کاملاً کشیده قرار می گرفت. و نخ پود از لابه لای نخهای تار عبور داده می شد(مانند بافتن کف پوش حصیری که در گیلان مرسوم است) .
به علت طول محدود تاب و نخ تار روی آن پارچه بافته شده نیز دارای طول محدودی بود. در قرن بعد نخ تار بر روی غلتک نخ تار پیچیده می شد واین غلتک در کی دستگاه بافندگی دستی قرار می گرفت.
نخ های تار پس از باز شدن از روی غلتک تار به حالت افقی در می آمد و در این حالت توسط نخ پود بافته می شد. پس از بافتن، پارچه بر روی غلتک پارچه پیچیده می شد. این نوع دستگاه سالیان متمادی و به عبارت دیگر تا اواسط قرن نوزدهم تنها وسیله بافت پارچه به شمار می رفت.
اولین تحول در راه تکنیکی شدن دستگاه بافندگی در سال 1733 میلادی، توسط شخصی به نام جان کی ایجاد شد. وی با اختراع روش پرتاب ماکوی سریع سبب شد، تا عمل بافندگی نسبت به پیش تندتر شود. گرچه این اختراع تولید دستگاه بافندگی را به مقدار کمی افزایش داد ولی باعث گردید تا راه جدیدی برای اختراعات بعدی گشوده شود. در سال 1785 میلادی، ادموند کارت رایت موفق شد یک دستگاه مکانیکی بافندگی را اختراع کند. همزمان با اختراع روش استفاده از ا نرژی بخار توسط جیمز وات در سال 1776 نیز ارائه شد و بدین ترتیب میسر گشت که بتوان قسمت اعظم دستگاههای مکانیکی را از آهن و چدن ساخت. در نتیجه دستگاهها با نیروی بخار به حرکت در می آمد. در اویل سالهای 1800 میلادی دستگاههای بافندگی که از چدن ساخته شده بود توسط انرژی بخار کار می کرد.
در سال 1809 ماری ژوزف ژاکارد موفق شد دستگاه تشکیل دهنده ژاکارد را اختراع کند. با این اختراع صنعت بافندگی هندی (ایجاد تصاویر و اشکال بزرگ در پارچه) که تا این تاریخ دستی انجام می شد، به صورت مکانیزه درآمد. دستگاههای بافندگی دستی که تا زمان استفاده از انرژی های مختلف مانند بخار و یا برق مورد بهره برداری بود، باید به عنوان دستگاه بافندگی دستی نامید و دستگاههای دیگر را به عنوان «ماشین بافندگی» نامگذاری کرد. در ماشینهای بافندگی عملیاتی مانند دفیتن زدن، پودگذاری، تشکیل دهنه، و غیره توسط نیروی مکانیکی انجام می شود. ولی در این ماشینها اگر نخ روی ماسوره تمام شود کارگر باید ماشین را متوقف سازد و ماسوره پر را جایگزین ماسوره خالی کند. همچنین کارگر باید به محض پاره شدن نخ پود و یا نخ تار ماشین را متوقف سازد تا از ایجاد عیوب مختلف در پارچه جلوگیری شود. با این توضیح نتیجه می شود که ماشینهای بافندگی احتیاج به کارگر زیادی دارد و در حقیقت در دورانی که کارخانه های، بافندگی مجهز به ماشینهای غیر اتوماتیک بودند هر ماشین به یک کارگر نیاز داشت. علاوه بر این توقف ماشین جهت تعویض ماسوره باعث می شد که راندمان ماشین نیز به میزان قابل توجهی کاهش یابد. این مسائل سبب شد که به مرور ماشینهای بافندگی به مکانیزم های مجهز شود که عملیات فوق را به صورت اتوماتیک انجام دهد این عمل علاوه بر بالا بردن راندمان ماشین میسر می سازد که یک کارگر بتواند با بیش از یک ماشین کار کند. ماشینهای بافندگی که به قسمتهای اتوماتیک مجهز هستند «ماشینهای بافندگی» اتوماتیک نامیده می شوند.
اتوماتیک شدن ماشینهای بافندگی در اواخر قرن نوزدهم شروع شد و در قرن بیستم به کمال خود اولین قدم در راه اتوماتیک شدن ماشین، با اختراغ مکانیزم تعویض ماکو در اواخر قرن نوزدهم برداشته شد و پس از آن مکانیزم تعویض ماسوره اختراع گردید. در این زمان سیر اتوماسیون در بافندگی که به کندی پیش می رفت، زیرا به علت وجود نیروی کارگری فراوان و ارزان، رغبت زیادی به اتوماسیون وجود نداشت. البته دلایل دیگری نیز در این مورد وجود داشت و آن محدودیت هایی از نظر کاربرد طریق جدید مکانیک و الکتریکی در قسمتهای اتومات بوده و حتی می توان ادعا کرد که تکنیک ماشینهای بافندگی آن زمان برای قبول اتوماسیون هنوز نارس بود. توسعه اتوماسیون در ماشینهای بافندگی تا سالهای 1960 ادامه داشت. علاوه بر این پیشرفتهای دیگری در تکنیک اتوماسیون بوجود آمد که از آن جمله می توان به مکانیزم مراقبت تار و پود، مکانیزم تغذیه کننده ماسوره با استفاده از جعبه حمل ماسوره به جای باطری ماسوره و مکانیزم پیچیدن ماسوره در ماشین بافندگی اشاره کرد. در زمان تحول و تبدیل ماشین بافندگی به ماشین بافندگی اتوماتیک راه های دیگری نیز برای بالا بردن تولید ماشین بافندگی باز شد . در همان زمانهای اولیه به این نکته توجه شده بود که مهمترین عامل محدود کننده سرعت ماشین بافندگی وجود ماسوره نخ بود در داخل جسم پود بر (ماکو) و در نتیجه زیاد بودن جرم جسم پرتاب شونده به داخل دهنه است. به این دلیل از اوایل قرن بیستم روشهای جدیدی برای پود گذاری پیشنهاد شد. در سال 1866 باکستون و شرمن ایده ای را به ثبت رساندند که بر اساس آن یک سوزن گیره ای به داخل دهنه رفته و نخر پود را از سمت دیگر به داخل دهنه می کشید.
در سال 1871 شخصی به نام ویلیام جی در آمریکا سیستمی را به ثبت رساند که بر اساس آن دو سوزن گیره ای عمل پود گذاری را انجام می داد. یک سوزن نخ پود را وارد دهنه می کرد (پود آور) و در وسط دهنه سوزن دیگری نخ پود را گرفته و از دهنه خارج می کرد. (پود بر).
در سال 1805 دانیل مونسون استون سیستمی را عرضه کرد که در آن عملیات عمل پودگذاری توسط ماکویی انجام می شد که در دو سر آن دو گیره وجود داشت و متنا و با نخ پود را از طرفین وارد دهنه می کرد. در سال 1911 کارل پاستور در آلمان امتیاز یک سیستم ماکو گیره ای را به دست آورد.
در سال 1914 جی- سی- بروکز، اولین روش پودگذاری با هوا را به ثبت رساند.
در سال 1922 برای اولین بار کارل وانتین و یوهان گابلر در آلمان موفق شدند که ایده یک روش بافندگی جدید را به وسیله ساختن یک ماشین بافندگی گیره ای جامه عمل بپوشانند که در آن نخ به صورت قلاب از پودآور به پودبر منتقل می شد. امتیاز این ایده در سال 1925 صادر گردید. و در سالهای 1930 تعداد زیادی از ماشینهای گابلر در کارخانه های مختلف بکار افتاد. در سالهای 1924 مهندسی بنام روولف روسمن یک روش جدید پود گذاری را بنیان گذارد که ماشین بافندگی پروژه کتایل امروزی نتیجه آن است. در سال 1939 ریموند دواس در فرانسه موفق شد روش جدید پود گذاری انتقال سر نخ پود از پود آور به پود بر را اختراع کند. در سال 1949 اولین ماشینهای بافندگی جت آب توسط ولادیمیر استواتی در چکسلواکی ساخته شد. گرچه در نمایشگاههای مختلف ماشین آلات نساجی همیشه سیستم ها و مکانیزیم های جدیدی نشان داده و ارائه می شود، اما کارخانه های نساجی کمتر رغبت داشتند این ماشینها را خریداری کنند و در حقیقت، نیمه دوم دهه 1960 را باید زمان شروع کار ماشینهای بافندگی جدید دانست. در این زمان 36 کارخانه مختلف ماشین سازی به تولید ماشینهای بافندگی جدید اشتغال داشتند . اگرچه ماشینهای بافندگی جدید به علت روش خاص پود گذاری خود می توانند تا چند برابر ماشینهای بافندگی اتوماتیک، پارچه تولید کنند، اما تولید بیشتر آنها به علت اینکه، مکانیزم پود گذاری باید پس از هر بار پود گذاری خارج از دهنه کار متوقف شود تا دهنه برای پود گذاری مجدد تعویض شود، محدود است. به این دلیل همزمان با توسعه و تکمیل ماشینهای بافندکی جدید، سیستم دیگری مورد بررسی قرار گرفت که در آن ماشینهای بافندگی قادر باشند همزمان چند پود را در دهنه های متعدد وارد کنند. این سیستم توان پودگذاری ماشین را چند برابر افزایش داد. این ماشینها امروزه به ماشینهای چند دهنه ای یا چند فازی معروف هستند. ازمیان ایده های مختلفی که پیشنهاد شد، شاید بتوان مکانیزم پیشنهادی کارل موتور را که در اواخر دهه 1930 ساخته شد، به عنوان اولین ایده عملی بحساب آورد. در سال 1955 ایده دیگری در این زمینه توسط جنتیلینی ارائه گردید که بر اساس آن تعدادی ماشین بافندگی نیز ساخته شد و در یکی از کارخانه های ایتالیا مشغول کار شد. فرق ایده موتر و جنیتیلنی در این بود که موتر دهنه کار را به صورت امواج تشکیل می داد و در ایده جنیتیلنی چندین دهنه پشت سر هم تشکیل می شد و همزمان باهم تعدادی نخ پود در داخل دهنه ها قرار می گرفت. به علت آنکه ایده جنیتیلنی قابل توسعه نبود به مرور از بین رفت و اکنون نمونه ای از این ماشین درموزه وین است.
چکیده مطلب تکنولوژی و اقتصادی:
در این چکیده ابتدا ماشینهای بافندگی از نظر تکنولوژی در ارتباط با بافت منسوجات بررسی و دسته بندی شده و سپس از نظر اقتصادی مقایسه می گردد و در نهایت بهترین انتخاب از نظر تکنولوژی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
بررسی تکنولوژی
ماشین های بافندگی با ماکو:
در گذشته ماشینهای بافندگی معمولاً یک پارچه می بافتند و عرض شانه ماشین های بافندگی نسبت به هم سرعت ماشین یعنی دور در دقیقه ماشین و یا تعداد پودهای بافته شده در دقیقه انجام می شد به طور مثال ماشینهای بافندگی برای بافت پارچه های روش پنبه ای ساخته می شدند و در نتیجه پارچه تکمیل شده با عرض 90 یا 100 سانتی متر تولید می شد. ماشینهای تکمیل این نوع نسوج، مثلاً ماشین چاپ وغیره نیز دارای عرضهای متناسب با پارچه مربوط بودند. ماشینهایی که برای بافت پارچه های فاستونی به کار می رفت، دارای عرض 160 سانتی متر یا 170 سانتی متر بودند که پارچه تکمیل شده با عرض 150 یا 155 سانتی متر تولید کردند. بدین ترتیب اگر دو ماشین بافت پارچه پنبه ای از نظر تولید با یکدیگر مقایسه می شدند، واضح بود که ماشین با سرعت میل لنگ بیشتر، تولید بیشتری ارائه می داد. این دلیل در مورد پارچه های فاستونی نیز مصداق پیدا می کرد، با به بازار آمدن ماشینهای ماکو که یکی از مزایای آنها امکان بافت چند عرض پارچه در یک ماشین بود مقایسه سرعت ماشینها (منظور سرعت میل لنگ یا محور اصلی و یا دقیق آنهاست) به منظور بررسی میزان تولید آنها نمی توانست صحیح باشد.
و...