فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:28
فهرست مطالب:
موضوع:حدیث ثقلین 1
اهل بیت (ع) و حدیث ثقلین 1
ناقلین حدیث ثقلین 6
مصادر حدیث ثقلین 8
شرح و نتیجهگیری 11
افضلیت عترت 13
آبادانی دین 14
مصونیت از خطا 14
خالی نبودن زمین از حجت 15
تلازم قطعی قرآن و حدیث 18
اعتصام به حبلالله 19
خسارت بشریت 19
اهل بیت (ع) و حدیث ثقلین
از جمله مهمترین احادیث درباره اهل بیت حدیث ثقلین است که از پیابر گرامی اسلام نقل شده است. در نقل این حدیث اهتمام اهل سنت کمتر از اهتمام شیعیان نیست، به طوری که همه کتب معتبر اهل سنت آن را نقل کردهاند و حجتالاسلام ذکرالله احمدی بعد از بررسی مستندات این حدیث معروفترین کتب اهل سنت به بررسی مفهوم این حدیث پرداخته و افضلیت عترت، عصمت و مرجعیت علمی و سیاسی اهل بیت را نتیجه گرفته است.
یکی از احادیثی که در عظمت اهل بیت عصمت و طهارت و ضرورت پیروی ائمه هدی (ع) و نقش این خاندان در هدایت امت اسلامی از پیامبر بزرگوار اسلام (ص) وارد شده، حدیث معروف «ثقلین» است. این حدیث با اسناد متواتره نقل شده و مجمع علیه بین فریقین است به طوری که بیش از 33 صحابی آن را روایت کردهاند و علاوه بر نقل علماء و محدثین بزرگ شیعه، بالغ بر 180 تن از اکابر علمای اهل سنت و مشاهیر دانشمندان و محدثین سنی آن را در جوامع حدیثی خود، از جمله در صحاح سته به اسناد صحیح آوردهاند.
الفاظ حدیث «ثقلین» در این روایات مختلف است. جهت آگاهی بیشتر توجه خوانندگان گرامی را به متن حدیث ثقلین برگرفته از رساله ارزشمند- دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه- در مصر که حدود پنجاه سال پیش منتشر شده است، جلب مینماییم و بعد نیز به منابع دقیق برخی از نصوص اشاره میکنیم.[1]
قال رسولالله (ص) … . فحمد الله و اثنی علیه وعظ و ذکر ثم قال: اما بعد: ایها الناس فانما انا بشر اوشک، او یوشک اوانی لا ظن، ان ادعی فاجیب، اوفا جیبه، اوکانی قد دعیت فاجیب و انی او انا تارک او ترکت او قد ترکت او خلفت او مخلف فیکم الثقلین، او ثقلین او امرین او الثقلین خلیفتین، او اثنین، او ما ان تمسکتم به، او ما ان اخذتم به، او ما ان اعتصمتم به، لن تضلوا ابداً اولن تضلوا ان اتبعتموهما، او و انکم لن تضلوا بعدهما، و هما کتابالله و اهل بیتی عترتی، احدهما اثقل من الاخر، او کتابالله، حبل ممدود، او کتابالله فیه الهدای و النور، او الصدق، او کتاب ربی و عترتی اهل بیتی، او و عترتی و هم اهل بیتی، او و عترتی اهل بیتی و قرابتی، او اهل بیتی او نسبی، و انهما لن یفترقا، او لن یفترقا، او انهما لقرینان لن یفترقا حتی یردا علیالحوض، فانظروا کیف تخلفونی، او تحفظونی فیهما، او فانظرو کیف تلحقوا بی فیهما، او ان اللطیف الخبیر اخبرنی، او نبأنی او انبانی، انهما لن یفترقا حتی یلقیانی، سألت ذلک ربی فاعطانی، فلا تسبقوا فتهلکوا، و لا تضلوا، او انهما لن ینقضیا حتی یردا علیالحوض، او سالتهمار بی فوعدنی ان یوردهما علیالحوض، و الحوض عرضه ما بین بصری الی صنعاء فیه من آلانیه عدد الکواکب، او ان اللطیف الخبیر عهد الی انهما لن یفرقا حتی یردا علیالحوض، و هما کهاتین (و اشار بالسبابتین) او انی فرطکم و انکم تبعی، و توشکون ان تردوا علیالحوض، و اسألکم، او سائلکم، او سائلکم، حین تلقون عن ثقلی، او انی سائلکم حین تردون علیالثقلین: کیف خلفتمونی فیهما او و انالله سائلی فماذا انتم قائلون، اوانی لکم فرط، و انکم واردون علیالحوض، فانظرو کیف تخلفونی فیالثقلین، قیل، او قلنا، او قالو: و ما الثقلان؟
قال (ص): کتابالله طرفه بیدالله، و طرفه بایدیکم، او قال: الاکبر، اوالثقل الاکبر، او لاکبر منهما، او اولهما کتابالله و الاصغرا و الثقل الاصغر، او والاخر عترتی، فمن استقبل قبلتی، و اجاب دعوتی، فلیستوص بهما خیر بهما خیرا او اوصیکم بکتابالله و عترتی، او حسبکم کتابالله و عترتی، احدهما اعظم منالاخر، او قال: انی سائلکم عن اثنین: عن القرآن و عن عترتی او انالله سائلکم کیف خلفتمونی فی کتابه و اهل بیتی، او انی تارک فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا، و او ان ما اخذتم به لن تضلوا بعدی: امرین احدهما اکبر من الاخر، سبب موصول من السماء الیالارض، او انی تارک فیکم الثقلین خلفی: کتابالله و عترتی او قد ترکت فیکم ما لم تضلوا بعده، او انی ترکت فیکم الثقلین: الثقل الاکبر و الثقل الاصغر، و اما الثقل الاکبر فبیدالله طرفه و الطرف الاخر بایدیکم و هو کتابالله، ان تمسکتم به لن تضلوا … و اما الثقل الاصغر فعترتی اهل بیتی، او الا و عترتی او اذکرکمالله فی اهل بیتی (قالها مرة او الا و عترتی، او مرتین، او ثلاث مرات) او انالله عزوجل اوحی الی انی مقبوض اقول لکم قولا ان عملتم به نجوتم و ان ترکتموه هلکتم، ان اهل بیتی هم خاصتی و حامتی و انکم مسئولون عنالثقلین: کتابالله و عترتی، ان تمسکتم بها لن تضلوا، و انکم لن تضلوا ان اتبعتم و استمسکتم بهما او انی تارک فیکم کتابالله و عترتی اهل بیتی، فهما خلیفتان بعدی، احدهما اکبرمنالاخر، او انی تارک فیکم الثقلین، کلامالله و عترتی، الا فتمسکوا بهما، فانهما حبلان لاینقطعان الی یومالقیامه.