لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
چکیده:
پروردگار متعال مىخواهد که همه ما سرشار از نیرو و اشتیاق باشیم و جسم، ذهن و روحى سالم داشته باشیم.بىتردید، زندگى پر نشاط و با طراوت منظور پروردگار است و ذهنیتهاى نادرست، این وضعیت مطلوب را برهم مىزند.یکى از ذهنیتهاى نامطلوب، «حسادت» است که باید علل و زمینههاى رشد آن را در خانواده، جامعه و از همه مهمتر، در خود جست و جو کرد و با توجه به آثار نامطلوب جسمى و روانى که در ما ایجاد مىکند، با به کارگیرى شیوههاى اخلاقى و علمى، از بروز آن در خردسالى جلوگیرى کرده، در صورت شکلگیرى، با خشکاندن ریشههاى آن در بزرگسالى، خود را از دام این هیجان نامطلوب رها سازیم.
مقدمه
«حسادت» واکنشى هیجانى است که از قریب دو سالگى آغاز مىشود و با رشد کودک، ممکن است تا بزرگسالى ادامه یابد و بر طبق الگوهاى مختلف فرهنگى، به صورتهاى متفاوتى جلوهگر شود.حسادتدرکودک، پاسخى طبیعىاستبه محرکهاوهنگامى ایجاد مىشود که به اعتقاد وى، عاطفه یا محبتى را از دست داده باشد.در الگوى حسادت، غالبا نوعى ترس نیز وجود دارد; زیرا حسود احساس مىکند که دیگرى عاطفه شخص مورد علاقه او را نسبتبه وى به خطر انداخته است و یا مقامى را که او انتظار رسیدن به آن را داشته، دیگرى احراز کرده است.بنابراین، موقعیتى که حسادت را برمىانگیزد، غالبا یک موقعیت اجتماعى است.
کودکان در ابتدا، از احساسات درونى خویش (حسادت) و علل پیدایش و پیامدهاى آن در رفتار خود، آگاهى زیادى ندارند و نمىدانند که چرا رفتارهاى آنان تغییر کرده است.به عبارت دیگر، رفتارهاى آزار دهنده کودک حسود تا حد زیادى ناآگاهانه یا نیمه آگاهانه است، ولى با رشد عقلى بیشتر و نزدیک شدن به دوران بلوغ و نوجوانى و جوانى و پس از آن تا بزرگسالى و به دست آوردن تجربههاى درونى و بیرونى درباره علل و انگیزههاى رفتار حسادتآمیز خود، اینگونه رفتارها بیشتر آگاهانه مىشود و به همین دلیل، ازنظراسلام رفتارهاى حسادتآمیز، پس از بلوغ مورد تکلیف قرار مىگیرد و فرد وظیفه دارد به گونهاى آنها را مهار کند.
حسد عبارت است از آرزوی زوال نعمتی از برادر مسلم خود، از نعمتهائی که صلاح او باشد. و اگر تمنّای زوال نعمت از او نکند، بلکه مثل آن را از برای خود خواهد، آن را «غبطه» و «منافسه» خوانند. و اگر زوال چیزی را از کسی خواهد، که صلاح او نباشد آن را غیرت گویند.
ضد حسد، نصیحت است. و آن عبارت است از: خواستن نعمتی برای برادر مسلم که صلاح او باشد، و چون هر کسی نمیتواند بفهمد که این نعمت صلاح است یا فساد، و بسا چیزهائی که در نظر ظاهر، کسی آن را صلاح پندارد و در حقیقت فساد بر صاحب خود باشد، پس شرط نصیحت و دوستی آن را صلاح پندارد و در حقیقت فساد بر صاحب خود باشد.
پس شرط نصیحت و دوستی آن است که در اموری که صلاح و فساد آن مشتبه است، خواستن و نخواستن آن از برای برادر دینی مشروط به صلاح و فساد باشد، یعنی چنان خواهد که: اگر در واقع صلاح اوست باقی باشد. و اگر باعث فساد است، زایل شود.
معیار در نصیحت، آن است که: آنچه را از برای خود خواهی از برای برادر خود نیز بخواهی. و آنچه را که از برای خود مکروه داشته باشی، از برای او نیز مکروه داشته باشی. معیار در حسد، آن است که: آنچه را از برای خود نخواهی از برای او خواهی. و آنچه را از برای خود خواهی، از برای او هم نخواهی. مخفی نماند که: حسد، اشدّ امراض نفسانیّه، و دشوارترین همه، و بدترین رذایل، و خبیثترین آنهاست.
عقبه زین صعبتر در راه نیست ای خنک آن کس حسد همراه نیست صاحب خود را به عذاب دنیا گرفتار، و به عقاب عقبی مبتلا میسازد، زیرا که: حسود در دنیا لحظهای از حزن و الم و غصه و غم خالی نیست. چون که او هر نعمتی که از کسی دید متألّم میشود. و چون نعمت خدا نسبت به بندگان خود بینهایت است، و هرگز منقطع نمیشود، پس حسود بیچاره، پیوسته محزون و غمناک است. و اصلا به محسود ضرری نمیرسد، بلکه ثواب و حسنات او زیاد میشود. و درجات او بلند میگردد. و به جهت غیبتی که حسود از او میکند و سخنی که نباید، در حق او میگوید، گناه محسود را بر دوش خود میگیرد. و اعمال نیک خود را به نامه اعمال او نقل مینماید. و با وجود همه اینها اگر حسود به دقّت تأمل کند، میفهمد که: او در مقام عناد و ضدّیت با رب الارباب است، زیرا که: هر که را نعمتی و کمالی است از «رشحات» فیض واجب الوجود، و مقتضای حکمت شامله، و مصلحت کامله او است.
پس مشیّت و اراده او چنین اقتضا فرموده است که: آن نعمت از برای آن بنده حاصل باشد. ولی این حسود مسکین، زوال آن را میخواهد. و این نیست مگر نقیض مقدّرات الهی را خواستن. و اراده خلاف مراد خدا را کردن، بلکه حسود، طالب نقص بر خداوند - سبحانه - است. یا خدا را - العیاذ بالله - جاهل میداند، زیرا که: اگر آن محسود را لایق آن نعمت میداند و با وجود این، زوال آن را از خدا میطلبد، این نقص بر خداست، که کسی را که سزاوار نعمتی باشد منع نماید. و اگر او را لایق نمیداند، پس خود را به مصالح و مفاسد داناتر از خدا میداند. و این هر دو کفر است. چون شکی نیست که: آنچه خدا میکند محض خیر و مصلحت، و خالی از جمیع شرور و مفاسد است. پس حاسد در حقیقه دشمن خیر، و طالب شرّ و فساد است. پس او شرور و مفسد است. و از اینها معلوم میشود سرّ آنچه ذکر شد، که: حسد، بدترین رذایل، و حاسد، شریرترین مردمان است و چه خباثت از این بالاتر که: کسی از راحت بندهای از بندگان خدا متألّم باشد، که هیچ ضرری به او نداشته باشد. و از این جهت
مقاله حسد و حسادت