فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:78
پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی
فهرست مطالب:
فصل اول
مقدمه و بیان مسئله 1
فصل دوم
مروری بر مطالعات انجام شده 9
فصل سوم
مواد و روش ها 16
فصل چهارم
یافته ها 25
فصل پنجم
بحث 34
نتیجه گیری 39
ارائه پیشنهادات 39
منابع 40
پیوست ها 42-40
چکیده انگلیسی 44
صفحه ی عنوان انگلیسی (طبق فرم پیوست) 47
فهرست جداول
جدول شماره 1 : تعریف متغیر ها 24
جدول شماره 2 : تغییرات اسیدیته بین ماست های مختلف 26
جدول شماره3 : تغییرات میزان آب اندازی بین ماست های مختلف 28
جدول شماره 4 : میزان زنده مانی باکتری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس کازئی 30
جداول شماره 5 و 6 : ارزیابی حسی انواع ماست 31-32 جدول شماره 6: مقایسه میانگین نمره حسی کل 32
فهرست نمودارها
نمودار شماره 1: میزان اسیدیته انواع ماست 27
نمودار شماره 2: میزان آب اندازی انواع ماست 28
نمودار شماره 3: تعداد باکتری های پروبیوتیک انواع ماست 30
چکیده
زمینه: گیاه جاشیر در مناطق سردسیر و کوهستانی استان فارس( سپیدان و ..) می روید و در بهار چیده می شود و از آن در تهیه ماست جاشیر (غذای سنتی) استفاده می کنند. کربوهیدرا ت های غیر قابل هضم (فیبر) موجود در برگ های این گیاه ممکن است بتواند به عنوان پری بیوتیک در ماست پروبیوتیک ایفای نقش نماید.
هدف: بررسی اثر جاشیر بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی و ارزیابی حسی و میکروبی ماست پروبیوتیک.
روش: ابتدا 15 کیلوگرم شیر5/1 درصد چربی، پاستوریزه و هموژنیزه را در دمای 95 درجه سانتی گراد به مدت 15 دقیقه حرارت داده سپس تا 40 درجه سانتی گراد خنک نمودیم و از هر مایه کشت آغازگر (باکتری های سنتی ماست (YC-X11) و باکتری لاکتوباسیلوس کازئی ((L.Casei 431 DVS) به اندازه 1 درصد وزنی/وزنی به شیر به عنوان استارتر افزوده شد. سپس گرمخانه گذاری نمونه ها تا رسیدن به 8/4=pH در دمای 37 درجه سانتیگراد انجام شد. ماست های تولید شده تا رسیدن به قوام و بافت مناسب درون یخچال نگهداری شدند. سپس مقادیر 10، 20 و 30 گرم از جاشیر آماده شده به ترتیب به 90، 80 و 70 گرم ماست پروبیوتیک افزوده شد. خصوصیات فیزیکوشیمیایی و ویژگی های حسی و میزان زنده مانی باکتری های پروبیوتیک نمونه ها ( سه نمونه حاوی جاشیر و یک نمونه شاهد بدون جاشیر) طی مدت 21 روز نگهداری در دمای یخچال در روزهای 1، 7، 14و 21 پس از تولید و در سه تکرار بررسی شد.
یافته ها : اسیدیته نمونه های ماست نسبت به ماست کنترل طی دوران نگهداری اختلاف قابل توجهی نداشت. میزان آب اندازی نمونه های ماست نسبت به ماست کنترل در روزهای 1، 7، 14 و 21 تفاوت قابل ملاحظه ای داشت (p=0.000). نمره ویژگی های حسی شامل طعم، بو، آب انداختن و رنگ نمونه های ماست پروبیوتیک نسبت به ماست معمولی طی دوره نگهداری بجز نمره احساس دهانی تفاوت قابل ملاحضه ای نداشتند. تعداد باکتری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس کازئی (log CFU/ml) در نمونه های ماست حاوی جاشیر نسبت به ماست کنترل در روز اول (p=0.009)، هفتم (p=0.040) چهاردهم (p=0.000) و بیست و یکم (p=0.000) تفاوت قابل ملاحظه داشت.
نتیجه گیری : بطور کلی می توان نتیجه گرفت که استفاده از جاشیر در ماست پروبیوتیک 20 درصد بوده است. جاشیر باعث نگهداشتن اسیدیته در محدوده مناسب برای بقاء پروبیوتیک شد و میزان آب اندازی را کاهش داد و به دلیل داشتن مواد مغذی و فیبر، باعث افزایش مدت زمان زنده مانی باکتری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس کازئی در محدوده تعیین شده (CFU/ml log106) طی مدت نگهداری شده و این محصول را می توان بعنوان ماست پروبیوتیک معرفی نمود .
کلید واژه ها: جاشیر، فیزیکوشیمیایی، ارزیابی حسی و میکروبی ماست پروبیوتیک
موضوع فارسی : بررسی سیستم های هوشمند حسی در ابر رایانه قاب
موضوع انگلیسی : Verifying Smart Sensory Systems on Cloud Computing Frameworks
تعداد صفحه : 7
فرمت فایل :pdf
سال انتشار : 2015
زبان مقاله : انگلیسی
چکیده
به تازگی، برنامه های هوشمند در سیستم عامل ابر اجرا کرده اند به طور گسترده ای سازگار با ارائه با کیفیت زندگی در خدمات
حوزه های مختلف از جمله: کشاورزی، پزشکی، و سیستم های حمل و نقل. چنین برنامه های کاربردی از پیشرفته بی سیم بهره مند
شبکه های حسگر (WSN) فن آوری به عنوان یک زیرساخت برای پیاده سازی سیستم های هوشمند. با توجه به جایگذاری بیت اجباری بین
خدمات برنامه ها و کنترل شبکه برنامه در معماری محاسبات ابری است، نیاز به جدا کردن وجود دارد
در میان آنها اجرای به منظور افزایش مقیاس پذیری، پیمانه، و اثباتپذیری سیستم از جمله. این جدایی است
جنبه اصلی از کیفیت نرم افزار شبکه های تعریف شده (SDN) فن آوری است. این مقاله پیشنهاد می برای طراحی که الگوی دسته
مشکل SDN. توسط نسل به صورت خودکار از حالت محدود، دستگاه (FSA) که صحت است، شده است را تضمین
نشان دهنده انتقال رفتاری از سیستم. آزمایشات انجام شده است بر روی سیستم در زمان واقعی با استفاده از محاسبات
منطق درخت (CTL). نتایج نشان داد که روش پیشنهادی تعمیر و نگهداری عوارض جانبی به عنوان مقیاس پذیری به حداقل برسد
افزایش سیستم و، علاوه بر این، آن را قابل اعتماد برای تشخیص مشکلات همزمان در زمان طراحی و مصرف برق استفاده شد
قطعات شبکه می باشد.
کلمات کلیدی: شبکه های حسگر بی سیم؛ طراحی برای تأیید. نرم افزار تعریف شبکه؛ ابر رایانه بستر های نرم افزاری
1- شکل درد زایمانی
در طی فاز مخفی مرحلة اول زایمان درد به شکل درد خفیف یا کرامپ متوسط محدود به درماتومهای 11T و 122T میباشد. با پیشرفت زایمان در فاز فعال مرحلة اول زمانی که انقباضات رحم شدت مییابد، احساس و درک درد در درماتومهای 11T و 12T شدت یافته به شکل تیزوکرامپی با انتشار به دو درماتوم مجاور یعنی 10T و 1L توصیف میگردد.
در اواخر ملحة اول و در مرحلة دوم زایمان، درد بطور شدیدتری در پرینه، قسمت تحتانی ساکروم، مقعد و غالباً رانها احساس میشود.
2- اثرات درد زایمان در تنفس مادر
درد زایمان محرک قوی تنفسی است، سبب افزایش قابل توجه در حجم جاری و حجم دقیقهای و افزایش بیشتر در ونتیلاسیون آلوئولی میشود. این هیپرونتیلاسیون منجر به کاهش Paco از میزان نرمال حاملگی یعنی از mmHg32 به حدود mmHg30-16 میگردد و حتی گاهی به 15-10 میلیمتر جیوه میرسد.
کاهش 2Paco با افزایش همزمان در PH تا حدود 6/7-55/7 همراه است. با خاتمة هر انقباض و کاهش درد، تنفس دیگر توسط درد تحریک نمیشود و هیپوکاپنی موجود سبب هیپوونتیلاسیون در فاصلة انقباضات میشود که این هیپوونتیلاسیون باعث 50-10 درصد کاهش در فشار اکسیژن شریانی (با میانگین 30-25 درصد) میشود. دریافت اپیوئید اثرات دپرسانت تنفسی آلکالوز را تشدید میکند. اگر 2Pao مادر به کمتر از 70 میلیمتر جیوه برسد، اثرات زیانباری چون هیپوکسمی و کاهش ریت قلب در جنین مشاهده میشود.
3- اثرات نوروآندوکرین درد زایمان
درد و اضطراب در فاز فعال زایمان سبب افزایش در آزاد شدن اپی نفرین به میزان 600-300 درصد، نوراپی نفرین به میزان 400-200 درصد و افزایش تولید کوروتیزول به میزان 300-200 درصد میشود. میزان ACTH و کورتیکواستروئیدها نیز افزایش مییابد. کاتکولامینها برای تطابق نوزاد با محیط خارج رحمی، از جمله برای تولید و رهایی سورفاکتانت، جذب مایع ریهها، هوموستازگلوکز، تغییرات قلبی - عروقی و متابولیسم آب ضروری هستند. لکن تحریک سمپاتیک ناشی از درد منجر به افزایش فشارخون و تاکیکاردی میشود که در بیماران هیپرتانسیو و بیماران قلبی میتواند خطرناک باشد.
4- اثرات قلبی عروقی درد زایمان
برون ده قلبی در طی زایمان افزایش مییابد که قسمتی به عنوان افزایش فعالیت سمپاتیک توأم با درد ناشی از هر انقباض، اضطراب و درک زایمان و فعالیت فیزیکی زایمان بوده و قسمتی (حدود 30-20 درصد) به علت خروج 300-250 میلیلیتر خون از رحم و نیز افزایش بازگشت وریدی از لگن و اندام تحتانی به گردش خون مادری میباشد.
هر انقباض توأم با mmHg30-20 افزایش در فشار خون سیستولیک و دیاستولیک است. تمامی اینها در بیماران هیپرتانسیو و قلبی بالقوه مضر و خطرناک میباشند.
شامل 27 صفحه فایل word
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات18
«شناخت حسی و مکانیسم تعمیم آن»
1- مقدمه
به تصدیق همگان شناخت حسی بیواسطه ترین و ابتدایی ترین گونه شناخت است و داده هایی چنان وثیق از برای ادراک آدمی فراهم می آورد که حتی شکاکترین فلاسفه و حکما در درستی آنها تهدید نتوانسته اند کرد. در سراسر تاریخ دو هزار و پانصد ساله فلسفه، جز تنی چند از فلاسفه که در پندار گرایی(1) براه افراط رفته اند، هیچیک از فلاسفه دیگر ارزش و اصالت ادراکات حسی را انکار نکرده است. اما شناخت آدمی تنها به حصول ادراک حسی از جهان خارج محدود نمی گردد. تاثیرات حسی نخستین حلقه از زنجیر طولانی و پیچیده علم و ادراک انسان را تشکیل میدهند، که هم در عرصه تصورات (مفهوم سازی) و هم در حیطه تصدیقات (نظریه سازی) سنگ بنای اولیه و نخستین هرگونه فعل وانفعال ذهنی محسوب می گردند(2).
انسان از مشاهده مکرر مصادیق جزیی یک مفهوم کلی، به تعقل و تصور آن مفهوم می پردازد و چون در تجربه، صدق یک قضیه جزئی و خارجی را بارها و بارها بیازماید، به تعمیم آن پرداخته و قضایای کلی و جهانشمول می سازد. پرسشی که از دیرباز ذهن اندیشمندان و فلاسفه را بخود مشغول داشته است، چگونگی و به اصطلاح “مکانیسم” این تعمیم است. این مساله که در فلسفه جدید، در ضمن مسائل شناخت شناسی(3) مطرح می شود در قرون اخیر بویژه بخاطر رونق گرفتن مباحث فلسفه علم مجادلات و مناقشات فلسفی بسیاری برانگیخته است و به یقین می توان گفت که هیچیک از فلاسفه و مکاتب فلسفی غرب نتوانسته اند به آن پاسخی در خور و قانع کننده بدهند و حداکثر کاری که کرده اند بررسی جوانب مساله، یا در نهایت دور زدن و طفره از آن بوده است.
در این مقاله خواهیم کوشید ضمن طرح دقیق مساله، نظرات مهم فلاسفه را در اینمورد به اجمال و بطور فشرده بررسی کرده و در پایان راه حلی را که استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب “مساله شناخت” خود بر مبنای آراء و اقوال فلاسفه اسلامی مطرح نموده اند ارائه می دهیم(4).
2- طرح مساله
این امری بدیهی است که (مادامیکه خود را به شناخت ماخذ از ادراکات حسی محدود کنیم) انسان تنها می تواند احکام و قضایای جزئی و خاص را تجربه کند. اما شکل غالب علم انسانی را گزاره های کلی و عام تشکیل می دهند. گزاره هایی مانند “آب در شرایط متعارف در 100 درجه سانتیگراد بجوش می آید” یا “انسان، فانی است”. روشن است که صدق این احکام هرگز بنحو بیواسطه به تجربه در نمی آیند. هر مشاهده گری می تواند مقداری آب را در شرایط متعارفی بتدریج گرم کند و مشاهده نماید که با رسیدن دمای آن به 100 درجه سانتیگراد، اب شروع به جوشیدن می کند.
حداکثر دمایی که این مشاهده گر می تواند بر مبنای این تجربه کند اینست که “این مقدار مشخص آب که در ظرف روبروی من قرار دارد، در 100 درجه سانتیگراد بجوش میآید”. او می تواند این آزمایش را بارها و بارها تکرار کند، اما هر بار قضیهای که صدقش را تجربه می کند، قضیه ای جزئی و خاص از همین نوع خواهد بود.
مرگ میلیونها انسان تا کنون به تجربه آدمی در آمده است، اما آنچه که از این تجربه عاید علم انسانی می شود چیزی نیست جز میلیونها قضیه جزئی به شکل “سقراط، فانی است”. پس چگونه انسان از این مشاهدات جزیی بناگاه دست به تعمیم میزند و به قضایای کلی و عام دست می یابد. علت اعتبار این احکام کلی که از استقراء، یا به تعبیر منطقیون “استقراء ناقص” احکام جزیی محدود بدست آمده اند؟ چیست؟
این مساله که آن را “مشکل استقراء”(5) می نامند، مساله ای است که چندین قرن است فلاسفه غرب را بخود مشغول داشته است. فیلسوفان بسیاری در اطراف این مساله مطالعه کرده اند اما توفیق آنان ناچیز بوده است.
جمعی خواسته اند از طرح آن طفره بروند و به اصطلاح مساله را “منحل” کنند، اما خصلت بنیادین این مشکل برای اعتبار علوم، بویژه علوم تجربه معاصر چنان است که به هیچ وجه نمی توان آن را نادیده گرفت. ببینیم فلاسفه و مکاتب فلسفی غرب در اینباره چه گفته اند.