کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

مخالفت حضرت با بیگاری و کار اجباری

اختصاصی از کوشا فایل مخالفت حضرت با بیگاری و کار اجباری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 65

 

سپاس نامه :

سپاس فراوان و تقدیر بی اندازه نثار استاد بزرگوار و گرامی جناب آقای پور سلطان که با راهنمایی ها ، مشاورت و حمایت بی دریغ خویش ما را مورد عنایت قرار دادند .

تقدیم به :

مسئولین و کادر آموزشی دبیرستان سماء که ما را در انجام این پژوهش یاری نمودند .

مخالفت حضرت با بیگاری و کار اجباری

در زمان خلافت امیر المؤمنین علیه السلام مردم کی از اقالیم نزد آن حضرت آمدند و چنین معروض داشتند : در سرزمین ما آثار نهری هست که گذشت زمان و حوادث روزگار مجرای آن را انباشته و ما را از فوائد آن محروم داشته است و هرگاه حفر آن نهر تجدید شود ، در آبادی اقلیم و رونق زندگی ما تأثیری به سزا خواهد داشت . سپس تقاضا کردند که امیرالمؤمنین علیه السلام به حاکم آن اقلیم فرمان دهد تا ایشان را به بیگاری وا دارد و به حفر آن نهر بگمارد.

حضرت علی علیه السلام چون سخن ایشان را شنید ، نسبت به تجدید حفر نهر ابراز علاقه کرد ، ولی با موضوع بیگاری و کار اجباری ـ با آن که مورد رضا و موضوع تقاضای خودشان بود ، موافقت نکرد و نامه ای به این مضمون برای « قرظهْْ بن کعب » حاکم آن اقلیم انشاء فرمود : گروهی از حوزه ی مأموریت تو نزد من آمدند و گفتند که ایشان را نهری است که متروک و مطموس شده و اگر ایشان آن را حفر و استخراج نمایند ، سرزمین هایشان آباد خواهد شد و به پرداخت همه ی خراج خود قدرت خواهند یافت و درآمد مسلمین از جانب ایشان فزونی خواهد گرفت . ایشان از من خواهش کردند که نامه ای برای تو بنگارم تا ایشان را به کاری بگماری و به کندن نهر و تأمین هزینه ی آن مجبور سازی . لیکن من عقیده ندارم که کسی را به کاری که دوست ندارد ، وادارم و به بیگاری و کار اجباری بگمارم . بنابر این ، هرکدام از ایشان را که به طیب خاطر مایل به کار باشد ، به کار بگمار . ولی چون نهر ساخته و پرداخته شود ، متعلق به کسانی خواهد بود که در تجدید آن کار کرده و زحمت کشیده اند ، نه آن کسانی که از کار خودداری کرده اند .

دقت در این فرمان نشان می دهد که امیرالمؤمنین علیه السلام که مفسر قرآن و مبیّن حقایق اسلام است ، در این فرمان ، دو اصل مهم از اصول مربوط به کار و پاداش را پایه گذاری کرده که یکی حق آزادی کار و خودمختاری کارگر است و دیگری تخصیص درآمد و منفعت کار به طبقه ی زحمتکش و مولّد ثروت است. و این دو اصل از اصول مهم عدالت اقتصادی است که قرن ها پیش از آن که فلاسفه اجتماع و نوابغ اقتصاد به آن توجه کنند از طرف امیرالمؤمنین علیه السلام تأسیس شده است .

عزل قاضی

تحقیق و تتبّع در تاریخ قضایی اسلام نشان می دهد ، که بازرسی در امور قضاء با دقت کامل به عمل می آمده و حتی کوچکترین تخلفی از موازین عدالت مورد مؤاخذه قرار می گرفته است. چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام ابوالاسود دوئلی را در همان نخستین روز که به منصب قضاء گماشته بود ، معزول کرد و ابوالاسود ، چون فرمان عزل خود را دریافت داشت ، حیران و سراسیمه شد و نزد امیرالمؤمنین علیه السلام شتافت و گفت :

یا امیرالمؤمنین ! علت عزل من چیست ؟ در صورتی که من ، به خدا قسم ، نه خیانت کرده ام و نه متهم به خیانت شده ام ! امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : تو در دعوی خود صادقی و در انجام وظیفه شرط امانت را رعایت کرده ای . لکن بازرسان به من اطلاع داده اند که چون متداعیین نزد تو به محاکمه می آیند ، تو بلندتر از ایشان سخن می گویی !

قاتلی و مقتولی

رئیس شرطه ی مدینه اجازه گرفت و با گروهی انبوه از مردم که در پی او بودند ، همگی به محضر قضاء امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شدند و متهمی را که در قبضه ی چهار نفر از افراد شرطه بود ، به حضور آوردند . هر دو دست متهم آلوده به خون بود و خنجری خون فشان در دست راست داشت و کشته ی به خون آغشته ای به دنبال او روی دوش مردم حمل می شد و جمعیت انبوه که هر لحظه رو به فزونی می رفت ، با بانگ و هیاهویی مانند رعد تقاضای قصاص داشتند . متهم در میان این غوغا و در چنگ رجال شرطه ، رنگ چهره را باخته و قوّه ضبط حرکات خود را از دست داده بود و مانند برگ بید در برابر تندباد می لرزید .

گزارش رئیس شرطه :

رئیس شرطه در محضر قضاء گزارش خود را این گونه آغاز کرد : « ما این مرد مجرم را در نزدیکی این جسد خون آلود در حالی دستگیر کردیم که خنجر خون فشان را در دست داشت و این پیکر بی جان ، هنوز در میان خاک و خون دست و پا می زد و جز این مجرم کسی در نزدیکی آن صحنه نبود. از این رو تردید به خود راه ندادیم که همین مجرم بندی که او را به حضور آورده ایم قاتل است و تحقیقات نیز ثابت ساخته است که مقتول از طبقه ی متوسط جمعیت بوده و هیچ کس با او سابقه ی خونخواهی و خصومتی نداشته و او به طرف منزل خود رهسپار بوده است و ممکن است که در طول راه ، میان او و این مرد بندی مشاجره ای در گرفته و کار ایشان به این صورت فجیع پایان یافته باشد .

متهم به جرم خود اعتراف می کند :

امیرالمؤمنین علیه السلام به بازپرسی از متهم پرداخت و فرمود: « آیا تو این مرد را کشته ای ؟ » مرد بینوا گفت : « آری » و آن گاه دم از سخن فرو بست و از توضیح بیشتری درباره ی علت و ظروف جرم و کیفیات و حالات نفسانی که در ارتکاب جرم مؤثر بوده خودداری کرد .

حکم اعدام

بدیهی است دستگاه قضاء در چنین شرایط و اوضاع ، جز صادر کردن حکم اعدام چاره ای نداشت . زیرا از یک طرف دستهای خون آلود و خنجر خون فشان متهم و از طرفی پیکر آغشته به


دانلود با لینک مستقیم


مخالفت حضرت با بیگاری و کار اجباری

مقاله شرح حال حضرت شاهچراغ

اختصاصی از کوشا فایل مقاله شرح حال حضرت شاهچراغ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله شرح حال حضرت شاهچراغ


مقاله شرح حال حضرت شاهچراغ

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات 20

حضرت سید امیر احمد علیه السلام مقلب به ((شاه چراغ)) و ((سید السادات الاعاظم)) فرزند بزرگوار حضرت موسی بن جعفر (ع) و برادر امام علی بن موسی الرضا است.

پسران امام هفتم علیه السلام بنا به مشهور نوزده نفر می باشند. حضرت احمد بن موسی (ع) و محمد بن موسی (ع) از یک مادر که ((ام احد)) خوانده می شد متولد گردیدند.

فضائل مادر حضرت شاهچراغ (ع)

علامه مجلسی در کتاب ((مرآت العقول)) در شرح حدیث پانزدهم می گوید:

((و ام احد من امهات اولاده و کانت اعقلهن و اورعهن،‌ و احظاهن عنده، و کان یسیر الیها الاسرار و یودعها الامانات))

ام احد مادر بعضی اولاد آن حضرت می بود و او داناترین،‌ پرهیزگارترین و   گرامی ترین زنهایش در نزد آن حضرت بود که اسرار خود را به وی می سپرد و اماناتش را نزد او ودیعه می گذاشت.

در کتاب اصول کافی در باب ((امام در چه زمانی می داند امام است)) آمده است که حضرت امام موسی (ع) امانت سر بمهری به ((ام احد)) سپردند و فرمودند بعد از شهادت من هرکس از اولاد من در طلب این امانت آمد خلیفه و جانشین من است. با او بیعت نما که جز خدا کسی خبر از این امانت ندارد. بعد از شهادت امام موسی (ع)، حضرت رضا علیه السلام به نزد ام احد آمدند و امانت پدر را طلبیدند. ام احد به گریه افتاد و دانست که امام علیه السلام شهید شده اند. پس آن بانوی محترمه امانت را بر حسب وصیت آن حضرت به امام رضا (ع) تقدیم نمود و با ایشان به عنوان امام هشتم شیعیان بیعت کرد.

((وکانت امه من اخواتین المحترمات تدی بام ام احد، و کان الامام موسی شدید التلطف بها و لماتوجه من المدینت الی بغداد اودعها ودایع الامامت و قال لها کل من جائک و طالب منک هذه الامانت فی ای وقت من الاوقات فاعلمی بانی قد استشهد و  انه هو الخلیفه من بعدی و الامام المفترض الطاعت علیک و علی سائر الناس و امر ابنه    الرضا (ع) بحفظ الدار، و لماسمه الرشید فی بغداد جاء الیها الرضا (ع) و طالبها بالامانت، فقالت له ام احد لقد استشهد و الدک؟ فقال: بلی و الان فرغه من دفنه. فاعطینی الامانت التی سلمها الیک ابی حین خروجه الی بغداد و انا خلیفت و الامام بالحق علی تمام الجن و الانس فشقت ام احد جیبها وردت علیه الامانت و بایعته بلامانت.))


دانلود با لینک مستقیم


مقاله شرح حال حضرت شاهچراغ

تحقیق و بررسی در مورد زندگی حضرت مولانا 64 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد زندگی حضرت مولانا 64 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 65

 

مقدمه :

زندگی حضرت مولانا

 اسم اصلی مولانا محمد جلال الدین است. مولانا  و رومی هم نام هائی است که بعداً به او داده شده است. اسم مولانا که به معنی مولا و آقاست در زمان جوانی او هنگامی که در قونیه به تدریس مشغل بود به او داده شده است. اوائل، این اسم از طرف شمس الدین تبریزی و سلطان ولد و کسانی که مولانا را دوست داشتند مورد استفاده قرار گرفته و بعدها به صورت عادت به عنوان سمبلیک به جای اسم اصلی مورد استفاده قرار گرفته است. رومی به معنای آناتولی است شناختن او به عنوان رومی از آنجائیست که وی در قرون گذشته که به کشور آناتولی دیار روم گفته می شد و قونیه هم یکی از ایالت های این کشور بود سال های متمادی زندگی کرد بخش زندگی از عمر خود را در آن دیار سپری کرده  و نهایت داشتن آرامگاه او در آن شهر می باشد.

محل وتاریخ تولد مولانا:

محل تولد شهر بلخ در افغانستان امروزی است که بزرگ ترین مرکز فرهنگی قدیمی ترک هاست. تاریخ تولد او نیز 30 سپتامبر 1207 مصادف با 6 ربیع الاول 604 می باشد.

نسب مولوی:

مادرش منسوب به یک خانواده اصیل است. دختر رکن الدین امیر بلخ به نام مومنه خاتون می باشد، جد مادری اش از شاهزادگان ترک خوارزمشاهی است ( به سال 1157 خاقان ترک شرق). پدرش با عنوان سلطان العلما شناخته شده و اسم اصلی او محمد بهاءالدین ولد است، پدربزرگش حسین خطیبی فرزند احمد خطیبی است. به نظر افلاکی حسین خطیبی عالم بزرگی بود که علمش  مانند دریا توسعه پیدا کرده بود. شخصیتی مانند رضی الدین نیشابوری که هم شاعری خوش ذوق و از بزرگان علوم دینی به شمار می رود از شاگردان او بود.

با توجه به منابع و آثار دوستداران و مریدان مولانا نسب سلطان العلما بهاءالدین ولد از جهت مادری باچهارده نسل به نوه حضرت محمد (ص) یعنی به حضرت حسین (ع) و از جهت پدری با ده نسل به اولین دوست از چهار دوست اصلی پیامبر یعنی به حضرت ابوبکر صدیق می رسد.

 شخصیت پدر مولانا یعنی حضرت بهاءالدین ولد:

بهاءالدین ولد در سال 1150 میلادی در بلخ متولد شد و با علم معنوی پدر و پدربزرگش رشد کرده و هم چنین از نجم الدین کبری (1221- ؟) کسب فیض نمود. بهاءالدین ولد در تمامی علوم نظیر نداشت. بهاءالدین ولد که علمش مانند دریای بیکران و از علوم ربانی و الهی نشأت گرفته بود تنها استادی بود که فتواهای بسیار مشکل دیار خراسان را حل و فصل می نمود. او از اوقاف چیزی نمی گرفت و حقوقی که از خزینه ی دولت به او اختصاص داده شده بود امرار معاش می کرد. باتوجه به اتفاق نظر در مورد روایات و منابع، عالمان و مفتی های اعظم آن دوران با اشاره معنوی حضرت محمد (ص) عنوان سلطان العلماء رابه بهاءالدین ولد داده اند و از این زمان به بعد به جای بهاءالدین ولد از عنوان سلطان العلماء استفاده شده است. دادن این عنوا را با عادات ترک ها هم می توان تشریح کرد. ترک ها هیچ وقت راضی نبودند که افراد و اشخاص دارای قابلیت بالا و صاحبان فضیلت بدون شناخته شدن فراموش شده و از میان بروند. برای این که این گونه افراد در نظر مردم متشخص شوند و برای این که مردم را برای فراگیری علم و عرفان متمایل کنند به این اشخاص لقب وعنوانی که مناسب شأن آنان بود می دادند. این رسم و عادت دلیل روشنی است که ترک ها نسبت به علم و فضیلت احترام خاصی قائلند. حتی به موجب رسوم و عادات مجبورند روی امضاها از این عناوین استفاده نمایند. آنها این عناوین بدست آورده را برای خود یک درجه معنی محسوب کرده و از این موضوع کبر و غرور به خود راه نمی دهند. بهاءالدین ولد که لباس و پوشش عالمان زمان خود را داشت   به موجب عادت بعد از نماز صبح به تدریس به مردم مشغول می شد. بعد از نماز ظهر برای دوستانش صحبت می کرد. روزهای دوشنبه هم برای عموم مردم وعظ و خطابه می کرد. بطور کلی در اثناء وعظ افکار اشخاصی که نظر فیلسوف های یونان را مورد پسند قرار می دادند را رد می کرد و می گفت: «کسانی که کتاب های سماوی (مربوط به خداوند) را به کول انداخته و به نوشته های پاک شده و ناخوانای فیلسوفان ارزش و اعتبار می دهند چگونه نجات خواهند یافت؟» دراین میان بر علیه فخرالدین رازی که فلسفه ی یونان را تدریس می کرد و از آن دفاع می نمود و هم چنین بر علیه خوارزمشاه که از رازی حمایت می کرد سخن می راند و آنها را اهل بدعت می خواند (مسائلی در دین که در زمان پیامبر نبوده و افرادی که بعد از رحلت پیامبر مسائل دیگری وارد دین کرده اند) و چنین می گفت: «بهتر از راه رفتن محمد مصطفی (ص) و راست تر از راه او ندیدم.»

 خروج مولانا همراه پدرش از بلخ و ورودشان به قونیه:

در اصل فخرالدین رازی به اهل تصوف با نظر مناسبی نگاه نمی کرد و احترام و حرمت مردم به بهاءالدین ولد در حد و اندازه خوارزمشاه را نمی توانست تحمل کند و از موضع گیری حضرت بهاءالدین بر علیه خودش ناراحت بود و او این مسائل را به خوارزمشاه خبر داد. قلب شیخ بهاءالدین از خوارزمشاه شکست و تصمیم گرفت که بلخ را ترک کند.اما محققین علت خروج بهاءالدین ولد از بلخ را استیلای مغول نشان می دهند. سلطان العلماء افراد خانواده و دوستانش در تاریخ 1213-1212 بلخ را ترک کردند. سلطان العلماء قبل ازترک بلخ نیت کرده بود تا به حج مشرف شود. او به نیشابور رفته به کاروان حج ملحق شد در نزدیکی بغداد به محافظینی که از او پرسیدند که از کدام قوم هستی. از کجا می آیی و به کجا می روی، سلطان العلماء این جواب معنی دار را به آنان داد: «از خدا آمدیم و به خدا می رویم و غیر از خدا هیچ کس قدرت و نیرو ندارد. زمانی که این سخن به شیخ شهاب الدین سهروردی (1325-1145) رسید او گفت: «این سخن را غیر از بهاءالدین ولد بلخی کسی نمی گوید. او با محبت و صمیمیت به استقبال حضرت بهاءالدین شتافت. زمانی که این دو بهم رسیدند، شیخ شهاب‌الدین از قاطرش پیاده شده با احترام و نزاکت زانوی بهاءالدین ولد را بوسید. احترام قلبی اش را به او رسانید. بهاءالدین ولد سه روز در بغداد ماند و به سوی کعبه در مسیر کوفه حرکت کرد. بعد از این که فرائض حج را به اتمام رساند در برگشت به شام رفت. مولانا فرزند بهاءالدین همراه پدر بود. آنان به همراه کاروان از شام به مالاتیا (اکنون یکی از استان های ترکیه است) از آنجا به ارزنجان وسپس به کارامان عزیمت کردند. مدتی را در کارامان سپری نموده و در نهایت قونیه را انتخاب و در آنجا مسکن گزیدند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد زندگی حضرت مولانا 64 ص

دانلود تحقیق زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد ص

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تحقیق زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد ص


دانلود تحقیق زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد ص

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 20 صفحه

زندگینامه پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص) نام: محمد بن عبد الله در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است.
آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.
کنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم.
القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه‏ و.
.
.
.
منصب: آخرین پیامبر الهى، بنیان‏گذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.
تاریخ ولادت: روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه).
بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته‏اند.
عام الفیل، همان سالى است که ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مکه یورش آورد تا خانه خدا (کعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مکه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاکت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند.
آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.
محل تولد: مکه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).
نسب پدرى: عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن کلاب بن مرّة بن کعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر (قریش) بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.
از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است که هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید.
اما در کتاب‏هاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است که فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.
مادر: آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.
این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، کم‏نظیر و سرآمد همگان بود.
وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى کرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى که به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مکانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.
و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، کفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت.
نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگه‏دارى کند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد.
حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى کرد.
مدت رسالت و زمامدارى: از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، که در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، که رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود.
آن حضرت علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.
تاریخ و سبب رحلت: دوشنبه 28 صفر، بنا به روای

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد ص

مدیریت در دنیای امروز سازمانها

اختصاصی از کوشا فایل مدیریت در دنیای امروز سازمانها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

تواضع میوه دانش است حضرت علی (ع)

مقدمه :

مدیریت و سرپرستی در همه جا مورد نیاز می باشد از یک خانواده گرفته تا یک کارخانه و سازمان و کشور و کلاً در تمام جوامع به آن احتیاج می باشد و اگر وجود نداشته باشد یا ضعیف عمل نماید آثار آن را خیلی زودتر مشاهده می کنیم . در یک خانواده اگر سرپرست با لیاقت و مدبر نباشد در خانواده همه به بیراهه خواهند رفت اگر چه از لحاظ اقتصادی و مادی چه از نظر معنوی که مسبب آن فقط در ضعف سرپرستی می باشد .

به طور مثال اگر تعدادی با هم به سفر می روند یک نفر باید به عنوان راهنما و ما در خرج و هماهنگ کننده باشد تا با گرد آوری نظرات و پیشنهادات بتواند درست و سنجیده عمل کند تا همه از او پیروی کنند تا با یکدلی سفر به آنها خوش بگذرد ولی اگر نتواند همه را با هم هماهنگ کند امکان به تفرقه رفتن همراهان پیش می آید و برای آنها لذت بخش نمی باشد . به هر شکل در دنیای امروز مدیریت و سرپرستی جایگاه بسیار بالایی را به خود اختصاص داده که اگر در کشورها به این موضوع با دید باز و روشن بنگرند می توانند به آینده خوش بین تر باشند .

خدایا ما به تو ایمان آورده ایم ما را ببخش (قرآن کریم)

مدیریت در دنیای امروز سازمانها :

در دنیای امروز که کامپیوتر حرف اول را می زند هنوز هم پایه های سازمانها به محور و تفکرات انسان می چرخد چون که کامپیوتر یک ماشین و ساخت دست انسان است ممکن است

اطلاعات بسیار زیادی داشته باشد ولی هوشمند نیست و نمی تواند عاطفه داشته باشد انسان انعطاف است و قدرت تصمیم گیری دارد با هم درد دل می کنند افکار را به یکدیگر انتقال می دهند و در ضمن می تواند ماشینهایی بسازد که کارآیی هایی بالاتر از کامپیوتر داشته باشند و آنرا از هر نظر توسعه دهند .

تمام اختراعات و اکتشافات برای پیشبرد مقاصد انسانی و گرداندن چرخه حیات انسان می باشد ، بنابراین وقتی کارها بر پایة عملکرد انسان باشد توسعه و گسترش بیشتر می شود البته با الهام گرفتن از اطلاعات کامپیوتر در راهبرد اهداف می توان نتیجه بهتری عایدمان کنیم .

مدیران و سرپرستان کلیدهای اصلی هر سازمان و سیستمی می باشند که با برخورد نزدیک افکار و اعتقادات و خط مشی مشترک می توانند یک مجموعه عالی و خود کفا را تشکیل بدهند .

نیکوکاران کسانی هستند که خشم خود را می خوابانند (قرآن کریم)

یک مدیر خوب و با تجربه می تواند با تصمیم گیریهای به موقع مشکلات پیش آمده را حل نماید و یا بر عکس راه را برای خود ناهموار سازد .

در دنیای امروز برخوردهای منطقی کارسازتر است تا تصمیم گیریهای عجولانه و بدون فکر خنده و روی باز می تواند بازدهی بالاتری داشته باشد تا خشونت و تندی که این دومی در این دوره از زمان عمل افراد غیر منطقی می باشد .

در حال حاضر باید در یک راه گام برداریم و حامی یکدیگر باشیم تا یک سازمان به نحو احسن اداره شود .

مدیریت در قرنی که ما در آن هستیم فراتر از یک شغل و حرفه که برای امرار و معاش می باشد جایگاه بالاتری را به خود اختصاص داده است و می توان گفت که (کار مدیریت هنر است) .

امروزه مدیریت و سرپرستی به عنوان یک هنر روانکاوی شده است و هر روزی که می گذرد بیشتر به حساسیت آن پی می بریم ، از این رو بیشتر سازمانها و شرکتها برای نیل به اهداف خود به این موضوع توجه خاصی نموده و برای آن سرمایه گذاری های کلان نموده اند

سستی و تنبلی کلید شدائد و مصائب است علی (ع)

کلامی از حضرت علی (ع) که در نهج البلاغه می فرماید :

((مؤمن در برنامه زندگی دارای سه ساعت است :

ساعتی که با آن به راز و نیاز با پروردگارش می پردازد .

ساعتی که برنامة زندگی خود را سامان می بخشد .

ساعتی که در آنچه حلال است و زیبا با لذتهای نفس خویش دمساز می شود .

برای انسان خردمند سزاوار نیست که به غیر از این سه چیز رود :

زندگی را سرو سامان دادن ، یا در کار آخرت و معاد گام نهادن ، یا بهره گرفتن در چیزهای غیر حرام .

با الهام گرفتن از گفتار حضرت امیر (ع) می توان زندگی فردی و اجتماعی خود را تقسیم نمود یا برای زندگی برنامه ریزی کرد و یا به عبارتی (زندگی خود را سازماندهی کرد) و از کلمات ایشان دریافت کد مدیریت از همان اجتماع کوچک که خانواده می باشد شروع می شود تا غیره …

چرخه حیات زندگی و هستی روی نظم و ترتیب بنا شده است ، اگر ما فکر کنیم که دنیا بدون برنامه و سازماندهی پیش می رود سخت در اشتباهیم فقط اگر لحظه ای به اطراف بنگریم عظمت این نظم و انضباط را می بینیم .

خدایا تو سزاوارترین ستایش هستی علی (ع)


دانلود با لینک مستقیم


مدیریت در دنیای امروز سازمانها