در این درس نمره بیشتری بگیرید!
در این تحقیق می خوانیم:
این مقاله به بررسى عواملى مى پردازد که از سوى خداوند براى نیل آدمیان به رستگارى برگزیده شده است. در مسیحیت، رستگارى انسان با شخص و عمل عیسى مسیح و روح القدس گره خورده است. اما از نگاه اسلام، خداوند به منظور رستگار شدن انسان ها به هدایت آن ها اقدام نموده است. این مقاله دیدگاه اسلام را از منظرعلامه طباطبائى دنبال مى کند.
معناى رستگارى در مسیحیت
اصطلاح رستگارى (salvation) در مسیحیت داراى معنایى ویژه است; رهایى از قدرت گناه،1 حالت و وضعیتى که در آن انسان از گناه و مرگ آزاد مى شود،2 تحقق برترى خداى نامتناهى بر تباهى هاى پدید آمده از گناه، بیمارى و مرگ.3 و سرانجام، به «آن عمل خداوند گفته مى شود که براى باز گرداندن انسان به موقعیت اولى اش انجام گرفته است; موقعیتى که از آن به سبب گناه آدم هبوط کرده است.»4
به اعتقاد مسیحیان، انسان در آغاز آفرینش در کمال راستى و درستى بود، اما آدم (نخستین نمونه انسانیت) به معصیت خدا وسوسه شد و دامن خود را به گناه آلوده ساخت. بدین سبب، از آن جایگاه بلند هبوط کرد و در دنیایى خاکى گرفتار آمد. این امر تبار او را نیز به گناه ذاتى مبتلا نمود.5 اما از آن رو که نافرمانى آدم و پیامدهایش بزرگ و دراز دامنه بود، به طورى که حتى پیامبران الهى و شریعت هاى آسمانى نتوانستند دامان انسان را از آن پاکیزه نمایند، خداى دانا از ازل براى نجات آدمیان نقشه اى تدارک دید; او به خاطر عشق و علاقه بى پایانش به انسان ها، عیسى مسیح، فرزند یگانه خود را مجسم ساخت تا "با تعالیم و معجزات خود و ارائه یک زندگى نمونه و با مرگ، رستاخیز و صعود به آسمان و تأسیس جامعه مسیحى و فرستادن روح القدس، بنى آدم را رهایى بخشد".6 بدین سبب، گوهر موعظه رسولان را مى توان یگانه نجات بخش بودن مسیح دانست "و در هیچ کس غیر از او نجات نیست; زیرا که اسمى دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان نجات یابند."7 از این رو، میان آدم و مسیح تمایزى آشکار وجود دارد; آدم موجب گمراهى و مرگ انسان ها شد،8 اما مسیح حیات و آشتى با خدا را به ارمغان آورد.9 در تاریخ الهیات مسیحى، معناى رستگارى با شخص و عمل عیسى مسیح گره خورده است10 و نجاتى که از طریق او صورت مى گیرد، اساساً نجات از سلطه گناه11 و مرگ است و این فرایند با آمدن دوباره مسیح12 به اوج خود خواهد رسید.13
اقدام خداوند براى رستگارى
از منظر مسیحیت، خداوند براى نجات و رستگارى انسان گناهکار چاره اى ندید جز آنکه خود را به صورت عیسى مسیح مجسم کند تا بتواند مستقیماً به هدایت و ارشاد آن ها همت گمارد. اما نجات فرایندى است که نظم و روش ویژه اى دارد; یعنى براى اجرا و تحقق آن، نه تنها خداى پدر و عیسى مسیح، بلکه روح القدس نیز باید به انجام امورى اقدام نماید; بدین معنا که با مشارکت پدر، پسر و روح القدس، که هر سه داراى اصل و گوهرى واحدند، رستگارى ممکن مى نماید. براى اجراى نقشه نجات، راهکارهایى وجود دارد که در ذیل به تبیین آن ها مى پردازیم:
1. برگزیدگى
در الهیات مسیحى، برگزیدگى بدین معناست که خداوند برخى از مردم را جدا ساخته و آن ها را براى حیات ابدى معین فرموده است.14 به عبارت دیگر، "خدا از طریق فیض الهى خود عده اى را که از قبل مى شناخت براى نجات در عیسى مسیح برگزید."15 بنابراین، برگزیدگى بر دو پایه استوار است:
نخست بر پایه فیض الهى; و فیض خدا همان اظهار لطف و رحمت اوست نسبت به بندگان گناهکار. یعنى خداوند گناهکاران را در حالتى که لیاقت و استحقاق ندارند خلاصى مى بخشد.16 بنابراین، سبب انتخاب خدا تنها محبت اوست نه نیکى بندگان; زیرا در پیشگاه او همه فاسد و گناهکارند.17«زیرا همه گناه کردند و از جلال خدا قاصر مى باشند و به فیض او مجاناً عادل شمرده مى شوند، به وساطت آن فدیه اى که در عیسى مسیح است.»18
پولس، نجات را تنها بر پایه فیض مى داند: «زیرا محض فیض نجات یافته اید به وسیله ایمان، و این از شما نیست، بلکه بخشش خداست و نه از اعمال، تا هیچ کس فخر نکند...»19
دومین پایه برگزیدگى علم پیشین خداست; یعنى خداوند تنها کسانى را بر مى گزیند که مى داند آن ها مسیح را مى پذیرند: «خداوند ما را در مسیح و به خاطر او برگزیده است، به گونه اى که کسانى که از قبل با ایمان در مسیح جا گرفته اند، انتخاب مى شوند. اما کسانى که خارج از مسیح اند، رد مى شوند.»20کتاب مقدس نیز برگزیدگى را بر اساس پیشدانى خدا قرار داده است.21
البته در تعریف و تفسیر پیشدانى دو رویکرد متفاوت وجود دارد: آرمینیوس ها معتقدند خدا مى داند که انسان ها در برابر دعوت او چه واکنشى از خود نشان خواهند داد و بر اساس آن، عده اى را که به دعوت او پاسخ مثبت مى دهند از پیش انتخاب مى کند. اما کالونى ها مى گویند: خدا از ابتدا با نظر لطف و رحمت به عده اى مى نگرد و آن ها را برمى گزیند. مطابق این رویکرد، برگزیدگى فقط کار خداست و هیچ ارتباطى به علم پیشین الهى درباره شایستگى انسان ها ندارد.22 بعضى رویکرد دوم را نمى پسندند و آن را با عدالت الهى مغایر مى دانند و معتقدند عدالت اقتضا مى کند خداوند با مردم مطابق اعمالشان رفتار نماید. اما در جواب این عده مى توان گفت: اگر خداوند همه مردم را رها کند تا هلاک گردند، عادلانه رفتار کرده است; زیرا همه مردم گناهکار و مستوجب هلاکتند. در این صورت، برگزیدگى عده اى خاص از آن ها موجب ظلم بر دیگران نخواهد بود; زیرا خدا با انتخاب نکردن دیگران مجازات و قصاصشان را افزایش نداده، بلکه رهایشان کرده تا به مکافات خود برسند; مانند هنگامى که کسى را انتخاب نکرده باشد.23
برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.