لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
خودباختگى و توکل بر خدا
اشاره
در بسیارى از آیات قرآن مجید و روایات اسلامى و سرگذشت انبیاء و اولیاء و صالحان و در کتب علماى اخلاق و ارباب سیر و سلوک روى مساله توکل به عنوان یک فضیلت مهم اخلاقى که بدون آن نمىتوان به مقام قرب الهى رسید، یاد شده است.
منظور از توکل سپردن کارها به خدا، و اعتماد بر لطف اوست، زیرا «توکل» از ماده «وکالت» به معنى انتخاب وکیل نمودن و اعتماد بر دیگرى کردن است، بدیهى است هر قدر وکیل توانایى بیشتر و آگاهى فزونتر داشته باشد شخص موکل احساس آرامش بیشترى مىکند، و از آنجا که علم خدا بى پایان و تواناییش نامحدود است هنگامى که انسان توکل بر او مىکند آرامش فوقالعاده احساس مىکند، در برابر مشکلات و حوادث مقاوم مىشود، و از دشمنان نیرومند و خطرناک نمىهراسد، در سختیها خود را در بن بست نمىبیند و پیوسته راه خود را به سوى هدف ادامه مىدهد.
انسانى که بر خدا توکل دارد هرگز احساس حقارت و ضعف نمىکند بلکه به اتکاى لطف خدا و علم و قدرت بى پایان او خود را پیروز و فاتح مىبیند و حتى شکستهاى مقطعى او را مایوس نمىسازد.
هرگاه توکل به مفهوم صحیح کلمه در جان انسان پیاده شود به یقین امیدآفرین، نیروبخش و باعث تقویت اراده و تحکیم مقاومت و پایمردى است.
مساله توکل در زنگى انبیاى بزرگ الهى درخشش فوقالعادهاى دارد، بررسى آیات قرآنى در این زمینه نشان مىدهد که آنها همیشه در برابر مشکلات طاقت فرسا خود را زیر سپر توکل قرار مىدادند، و یکى از دلایل مهم پیروزى آنها داشتن همین فضیلت اخلاقى بوده است.
با این اشاره به آیات قرآن بازمىگردیم و با توجه به ترتیب تاریخى سرگذشت انبیاء مساله توکل را در زندگى آنان مورد بررسى قرار مىدهیم(از نوح(ع) شروع کرده به پیامبر اسلام(ص) پایان مىدهیم):
1- و اتل علیهم نبا نوح اذ قال لقومه یا قوم ان کان کبر علیکم مقامى و تذکیرى بآیات الله فعلى الله توکلت فاجمعوا امرکم و شرکائکم ثم لایکن امرکم علیکم غمة ثم اقضوا الى و لاتنظرون (سورهیونس،آیه71)
2- انى توکلت على الله ربى و ربکم (سورههود،آیه56)
3- ربنا انى اسکنت من ذریتى بواد غیر ذى زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلوة فاجعل افئدة من الناس تهوى الیهم و ارزقهم من الثمرات لعلهم یشکرون (سورهابراهیم، آیه37)
4- ...ان ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقى الا بالله علیه توکلت و الیه انیب (سورههود، آیه88)
5- و قال یا بنى لاتدخلوا من باب واحد و ادخلوا من ابواب متفرقة و ما اغنى عنکم من الله من شىء ان الحکم الا لله علیه توکلت و علیه فلیتوکل المتوکلون (یوسف،67)
6- و قال موسى یا قوم ان کنتم آمنتم بالله فعلیه توکلوا ان کنتم مسلمین × فقالوا على الله توکلنا ربنا لاتجعلنا فتنة للقوم الظالمین (سورهیونس،آیات84و85)
7- و لما برزوا لجالوت و جنوده قالوا ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الکافرین (سورهبقره،آیه250)
8- فان تولوا فقل حسبى الله لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم (سورهتوبه، آیه129)
9- و ما لنا الانتوکل على الله و قد هدانا سبلنا و لنصبرن على ما آذیتمونا و على الله فلیتوکل المتوکلون (سورهابراهیم،آیه12)
10- ...و من یتوکل على الله فهو حسبه... (سورهطلاق،آیه3)
ترجمه
1- سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام که به قوم خود گفت: «اى قوم من! اگر تذکرات من نسبتبه آیات الهى، بر شما سنگین(و غیر قابل تحمل) است، (هر کار از دستتان ساخته استبکنید) من بر خدا توکل کردهام! فکر خود و قدرت معبودهایتان را جمع کنید، سپس هیچ چیز بر شما پوشیده نماند(تمام جوانب کارتان را بنگرید) سپس به حیات من خاتمه دهید و (لحظهاى) مهلتم ندهید!
2- من، بر «الله» که پروردگار من و شماست توکل کردهام!
3- پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمین بى آب و علفى، و در کنار خانهاى که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را بر پا دارند، تو دلهاى گروهى از مردم را متوجه آنها ساز، و از ثمرات به آنها روزى ده، شاید آنان شکر تو را بجاى آورند!
4- من جز اصلاح - تا آنجا که در توانایى دارم - نمىخواهم! و توفیق من جز به(کمک) خداوند نیست. بر او توکل کردم و به سوى او بازمىگردم!
5- و(هنگامى که مىخواستند حرکت کنند، یعقوب) گفت: «فرزندان من! از یک در وارد نشوید، بلکه از درهاى متفرق وارد گردید(تا توجه مردم به سوى شما جلب نشود)! و(من با این دستور) نمىتوانم حادثهاى را که از سوى خدا حتمى است از شما دفع کنم! حکم و فرمان، تنها از آن خداست!(براى پیروزى شما) بر او توکل کردهام و همه متوکلان باید بر او توکل کنند»!
6- موسى گفت: «اى قوم من! اگر شما به خدا ایمان آوردهاید، بر او توکل کنید اگر تسلیم فرمان او هستید»! - گفتند: «تنها بر خدا توکل داریم، پروردگارا! ما را مورد شکنجه گروه ستمگر قرار مده!
7- و هنگامى که در برابر «جالوت» و سپاهیان او قرار گرفتند گفتند: «پروردگارا! پیمانه شکیبایى و استقامت را بر ما بریز! و قدمهاى ما را ثابتبدار! و ما را بر جمعیت کافران، پیروز بگردان!
8- اگر آنها(از حق) روى بگردانند، (نگران مباش!) بگو: «خداوند مرا کفایت مىکند، هیچ معبودى جز او نیست، بر او توکل کرددم، و او صاحب عرش عظیم است!
9- و چرا بر خدا توکل نکنیم، با اینکه ما را به راههاى(سعادت) رهبرى کرده است، و ما به طور مسلم در برابر آزارهاى شما صبر خواهیم کرد(و دست از رسالتخویش برنمىداریم) و توکل کنندگان باید فقط بر خدا توکل کنند»!
10- و هر کس بر خدا توکل کند کفایت امرش را مىکند... .
تفسیر و جمعبندى
بازتاب توکل در زندگى پیامبران
در آیات قرآن مجید، به ویژه در تاریخ انبیا، صفت «توکل» به عنوان یکى از بارزترین صفات آنها در طول تاریخ مشاهده مىشود که همواره در برابر حوادث سخت، مشکلات طاقت فرسا و دشمنان بى رحم اعتمادشان بر خدا و تکیهگاهشان ذات پاک او بوده است، و از وابستگى و اعتماد بر ما سوى الله مبرى بودهاند.
نخست از نوح(ع) پیامبر بزرگ خدا شروع مىکنیم:
در نخستین آیه مورد بحث مىخوانیم: هنگامى که نوح(ع) در برابر دشمنان نیرومند و لجوج و متعصب قرار گرفت، با اعتماد به خداوند و توکل بر ذات پاکش در برابر همه آنان مقاومت کرد، قرآن در این زمینه به پیامبر اسلام(ص) مىگوید: «سرگذشت نوح(ع) را براى آنها(مسلمانان نخستین که در چنگال دشمنان زورمند گرفتار بودند) بخوان، در آن هنگام که به قوم خود گفت: اى قوم من! هرگاه موقعیت من و یادآورىهایم نسبتبه آیات الهى بر شما سنگین(و غیر قابل تحمل) است، (هر کار از دستتان ساخته استبکنید، من ترس ندارم) من بر خدا توکل کردهام، نیروى خود و نیروى معبودهایتان را جمع کنید، سپس چیزى بر شما مخفى نماند و بعد به حیات من پایان دهید و لحظهاى مهلتم ندهید(اما بدانید در برابر قدرت خداوند کارى از شما ساخته نیست!)»، (و اتل علیهم نبا نوح اذ قال لقومه یا قوم ان کان کبر علیکم مقامى و تذکیرى بآیات الله فعلى الله توکلت فاجمعوا امرکم و شرکائکم ثم لایکن امرکم علیکم غمة ثم اقضوا الى و لاتنظرون) (1)
راستى این چه عاملى بود که نوح(ع) را با مؤمنان اندکى که اطراف او بودند، در برابر دشمنان قدرتمند و سرسخت، شجاعت و شهامت مىبخشید که این چنین ایستادگى کردند و قدرت آنان را به باد مسخره گرفتند و بى اعتنایى خویش را به نقشهها و افکار و بتهاى آنها نشان دادند، و به این وسیله ضربهاى محکم روانى بر آنان وارد ساختند.
آرى این عامل چیزى جز ایمان به خدا و توکل بر ذات پاک او نبود، و عجب اینکه نه تنها اظهار بى اعتنایى
خودباختگى و توکل بر خدا 29 ص