
مقاله کامل بعد از پرداخت وجه
لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات: 30
کشور ایران در طول تاریخ شاهد تغییر و تحولات بسیاری بوده است. این تغییر و تحولات در دوران معاصر همپای دیگر نقاط جهان, از آهنگی شتابانتر برخوردار بوده است. از مهمترین موارد اخیر میتوان به نهضت مشروطه, ملیشدن صنعت نفت, انقلاب اسلامی و جنبش اصلاحات دوم خرداد اشاره کرد. اگرچه در تمامی این رخدادها, همه مردم ایران مشارکت نداشتهاند اما نتیجه حرکت و تغییر, ”ملی“ بوده است و هدف از آن, گذار از وضعیت ناخوشایند موجود به وضعیتی بهتر بوده است.
تغییر و تحولات کوچکتر دیگری نیز در کشور رخ داده است که بعضی از آنان دولتی, برخی گروهی, بعضی مذهبی, برخی ”بخشی“, و بعضی ملی بوده است. همپای این تغییرات, تحولات بینالمللی فراوانی نیز در محیط پیرامونی کشور رخ داده است که دارای تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم زیادی بر شرایط کشور بوده است: انقلاب صنعتی, مدرنیته, جنگ جهانی اول و دوم, جنگ سرد, پیشرفت گسترده علوم و فناوری, انقلاب اطلاعات و ارتباطات, جهانیشدن و جهانیسازی, پایانیافتن جنگ سرد و شکلگیری نظم نوین جهانی, و ظهور پست مدرنیسم.
اما آنچه باید اذعان داشت اینست که همواره برآیند این تغییر و تحولات ملی و بینالمللی, مثبت و در جهت رشد و تعالی کشور نبوده است. نبود رشد فرهنگی کافی همواره باعث شده است تا جامعه و حکومت نتوانند منصفانه, اتفاقات گذشته را نقد کرده و عملکرد فعلی خود را ارزیابی نمایند. نتیجه این مشکل, حرکت در جهت نادرست برای سالیان متمادی بوده است بطوریکه تنها راهحل برونرفت از شرایط حاکم, ایجاد تحول یا انقلاب گردیده است. از آنجاییکه این رخدادها نیز معمولاً شدید و همراه با هیجان و احساسات گسترده بوده است و فکر کافی و مناسب برای بعد از آن نشده بوده است, نتیجهای مناسب در پی نداشته است.
آنچه میخواهیم بیش از همه در این نوشتار بر آن تاکید بورزیم اینست که ”پویایی و تحول, نشانه زندگی و بالندگی است و باید در جامعه, ارزش محسوب شود“. جوامع پیشرفته و توسعهیافته, رمز موفقیت خود را نقد و ارزیابی شرایط موجود, بنانهی اندیشههای نوین با نگاه به آینده, برنامهریزی برای ایجاد تغییر و تحولات مناسب, اجرای دلسوزانه برمبنای پشتکار, ارزیابی و نقد منصفانه عملکرد جاری, و اصلاح سازوکارها و فعالیتها براساس آن میدانند. امری که در کشورهای کمترتوسعهیافته و جهان سوم به یک باور و اندیشه فراگیر تبدیل نشده است. متاسفانه نتیجه آن نیز چیزی جز عقبماندگی و بروز تحولات و انقلابهای مکرر نبوده است.
در ایران بعد از انقلاب اسلامی جریانهای فرهنگی متکثر و متنوعی در جامعه واقعیت داشتهاند و به رغم همه عوامل، توانستهاند کم و بیش به حیات و حضور موثر خود در عرصه گفتمانی جامعه ادامه دهند. رویکردها، گفتارها و مطالبات فرهنگی منحصر به بخش اسلامی و مذهبی نبوده بلکه رویکردهای دیگری مثل ملیگرایی، قومگرایی، عرفگرایی (سکولاریزم)، مدرنیسم بومیگرا، مدرنیسم سنتگرا، مدرنیسم چپ، مدرنیسم لیبرال، مدرنیسم غربگرا، مدرنیسم تلفیقی، مدرنیسم انتقادی و پست مدرنیسم در جامعه ایران واقعیت و ریشه داشتهاند.
ادامه حیات رویکردهای مختلف یاد شده از آغاز انقلاب تا کنون و استمرار وضع متکثر و عرصه گفتمانی جریانهای فرهنگی ایران، حکایت از آن میکند که در جامعه ایران معاصر و دنیای کنونی، زمینههایی کم یا بیش برای هریک از رویکردهای مزبور وجود داشته است زیرا در غیر این صورت با وجود عوامل متعدد محدود کننده که در مقابل آنها ایجاد شده است، نمیتوانستند به زندگی گفتمانی خود ادامه دهند.
تحولات ایران در دوران معاصر