کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

بررسی روشهای تدریس دبیران دروس دین و زندگی(1) مطالعات اجتماعی و علوم زیستی و بهداشت پایه اول دوره

اختصاصی از کوشا فایل بررسی روشهای تدریس دبیران دروس دین و زندگی(1) مطالعات اجتماعی و علوم زیستی و بهداشت پایه اول دوره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

بررسی روشهای تدریس دبیران دروس دین و زندگی(1) مطالعات اجتماعی و علوم زیستی و بهداشت پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان در سال تحصیلی

مقدمه:

نظام های آموزشی و فعالیت های حاکم بر آن، با توجه به پیشرفت جوامع همواره دستخوش تغییر و تحول است و تحول آموزشی خود معلول تحول اجتماعی و تحول علوم و تکنولوژی است. با پیشرفت علوم و فنون و پیچیده شدن جوامع، نیازهای فردی و اجتماعی نیز پیچیده و متنوع می شوند و ارضای آنها احتیاج به علوم و فنون پیچیده دارد.کسب علوم و فنون جدید در سایه روش های آموزش پیشرفته امکان پذیر است. به این جهت وظیفه و مسئولیت معلم امروز نسبت به گذشته سنگین تر و پیچیده تر شده است.دیگر نمی توان با روشهای سنتی جامعه و افراد آن را به سوی یک تحول پیچیده و پیشرفته سوق داد.(شعبانی،1382 ص1)امروزه فراگیران برای ورود به عصر دانایی و روبرو شدن با تحولات شگفت انگیز قرن بیست ویکم باید به طور فزاینده ای مهارت های تفکر انتقادی و خلاق را برای تصمیم گیری های مناسب و حل مسائل پیچیده ی جامعه فرا گیرند. دانش آموزان باید به مهارت های پژوهش و حل مسئله مجهز شوند و روحیه جست و جو گری را در خود تقویت کنند.

برای تربیت چنین شهروندانی که بتوانند به مسائل جهانی بیاندشند، به ارزشهای والای انسانی معتقد باشند، افراد حافظ قانون، مهربان، درستکار، دارای یک درک سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عمیق باشند و بتوانند با تفکر منطقی و نقاد خود، سرنوشت جامعه جهانی را بررسی و ارزیابی کنند، آموزش مهارت های تفکر و یادگیری از طریق روش های یاد دهی- یادگیری فرآیند محور (فعال) ضروری به نظر می رسد و لازم است برای آن برنامه ریزی شود. راه اساسی برای تحقق این مهم، تغییر بنیادی در روشهای آموزش و یادگیری مدارس است. لذا روشهای تدریسی که بتوانند فعالیت دانش آموزان را تقویت کنند و یادگیری را به یک جریان دو سویه وفعال تبدیل کنند،از اهمیت ویژه ای برخوردار است.(کیوان فر،1382)

اگر فراگیران بتوانند در حین آموزش و پرورش، استعدادهایشان را شکوفا سازند و پیوسته احساس موفقیت کنند، و در مدرسه فرصت بررسی مسایل شخصی و اجتماعی شان را داشته باشند، به راحتی می توانند ارزش های اعتقادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه خود را کسب کنند و لذا از احساس بی کفایتی و بیگانگی اجتماعی در امان باشند. معلم اگر با اصول و مبانی و هدف های آموزش و پرورش، ویژگی های فراگیران و نیاز آنان، روش ها و فنون تدریس و سایر مهارت های آموزشی آشنایی نداشته باشد، هرگز قادر نخواهد بود زمینه شکوفایی استعداد شاگردانش را فراهم کند و آنان را برای زندگی در جامعه متحول امروزی آماده نماید. (شعبانی، 1382 ص 3)

دوره متوسطه از دوره های مهم، حساس و موثر در زندگی فردی و اجتماعی آدمی است. دوره ای است که به سبب وضعیت زیستی، اجتماعی و روانی دانش آموزان آن با سایر دوره های تحصیلی مشترکات و ممیزاتی دادر و دارای طیف وسیعی است که دوران نوجوانی را دربرمی گیرد و در انتهای طیف به دنیای جوانی می رسد. در دوره متوسطه، قسمت اعظم استعدادهای اختصاصی نوجوان و جوان بروز می کند، قدرت یادگیری آنان به حد اعلای خود می رسد، کنجکاوی آنان جهت معینی می یابد و مسائل جدید زندگی نظیر انتخا رشته، انتخاب حرفه و شغل، اداره خانواده و گرایش به مرام و مسلک ذهن آنان را به خود مشغول می دارد و به مرحله ادراک ارزش های اجتماعی، اقتصادی و معنوی می رسند. از این رو این دوره در نظام های تعلیم و تربیت کشورهای مختلف جهان اهمیت زیادی دارد. (صافی، 1379، ص 90)

اهم ویژگی های دانش آموزان دوره متوسطه (14 تا 17 ساله) عبارت است از: بروز بخش اعظمی از استعدادهای اختصاصی به دنبال استعدادهای عمومی – رشد سریع قوای جسمانی و نیرومندی کم سابقه – رشد کامل هوش و رسیدن قدرت یادگیری به حد اعلای خود – فزون گرفتن الگوپذیری و همانند سازی – جهت دار شدن کنجکاوی نوجوان – دست یافتن به قواعد اجتماعی پایدار و احساس محدودیت نسبت به برخی از قواعد اجتماعی و خانواده – گرایش به امور سیاسی و مرام و مسلک – افزایش روحیه ارزش گذاری به امور فرهنگی، هنری و علمی – ورود به مرحله تفکر انتزاعی و گسترده شده توانایی های فکری و ذهنی – شک و تردید در باورها و اعتقادات برای دوباره سازی آن ها (شکوهی، 1370، ص 178 تا 179)

روش های تدریس مختلفی وجود دارد که هر کدام برای شرایط و درس خاصی مناسب تر است، لذا معلم باید با توجه به هدف های آموزشی، موضوع درس، ویژگی های دانش آموزان و غیره بهترین روش را انتخاب نماید. آگاهی و تسلط معلمان در مورد روش های تدریس و نحوه و شرایط استفاده از آن تاثیر زیادی در موفقیت حرفه ای آنان دارد. از تدریس تعریف های متعددی ارائه شده است. نظریه های ارائه شده در مورد تدریس، به نوعی با یکدیگر تفاوت دارند ولی با وجود این، می توان نظریه های مختلف را در قالب و چارچوب بزرگتری تحت عنوان یک نظریه جامع تدریس ارائه کرد.

علاوه بر اهداف، رویکرد و محتوای کتب درسی نیز در انتخاب و به کارگیری روش تدریس مناسب مؤثر است. کتاب جدیدالتألیف دین و زندگی (1) که به مدت سه سال اجرای آزمایشی شده و از سال تحصیلی 82-81 به صورت سراسری اجرا گردیده، شامل 18 درس در 152 صفحه می باشد. هدف آن این است که با ایجاد بینش در دانش آموزان، در قلب آن ها حب و شوق بوجود آورده و در عمل آنان را به حرکت در مسیر زندگی دینی رهنمون گردد. از ویژگی های این کتاب، ادغام درس قرآن در کتاب دینی و تنظیم آیات قرآنی متناسب با اهداف دروس، ایجاد زمینه برای استفاده از روش های فعال تدریس، مشارکت دانش آموزان در یادگیری و تمرین های متنوع با استفاده از صفحات و طرح های رنگی می باشد. کتاب علوم زیستی و بهداشت سال اول دبیرستان که توسط گروه زیست شناسی دفتر برنامه ریزی و تألیف کتاب های درسی تألیف شده است مشتمل بر 8 فصل شامل: - نگرش علمی و علوم زیستی – ساختار سلولی – ساختار شیمیایی – تولید کنندگی – تغدیه – تولیدمثل و وراثت –بوم شناسی – میکروب ها، بیماری و سلامتی می باشد. در مقدمه کتاب هدف اصلی کتاب را آشنایی با علوم زیستی و توجه به زمینه های اصلی کاربردی آن بیان نموده است. از ویژگی های این کتاب آن است که در متن درس ها فعالیت هایی پیش بینی شده است که دانش آموزان با همیاری یکدیگر و راهنمایی دبیر آن ها را در کلاس انجام می دهند. کتاب مطالعات اجتماعی سال اول دبیرستان دارای 30 درس و 5 فصل می باشد هدف کلی این کتاب آموزش و تربیت دانش آموز به عنوان یک شهروند خوب برای جامعه و تقویت ارزش های مطلوب در دانش آموزان است.

با عنایت به این ویژگی ها و شرایط، لازم است دبیران شاغل در دوره متوسطه با آگاهی و تسلط کافی بر روش های تدریس و استفاده مناسب و بجا از آنها زمینه تحقق هرچه بیشتر اهداف آموزش و پرورش در این دوره حساس را فراهم آورند.

بیان مسئله:

شیوه های متنوعی در تدریس وجود دارد که هر کدام برای شرایط و درس خاصی مناسب تر است، لذا معلم باید با توجه به هدف های آموزشی، موضوع درس، ویژگی های دانش آموزان، امکانات موجود، جو حاکم بر کلاس، تعداد فراگیران، زمان در اختیار کلاس و دهها مسئله دیگر، مناسب ترین شیوه تدریس را انتخاب کند. (سیف، 1380 ص 404)

پژوهش های متعددی نشان می دهد معلم و شیوه ارائه مطالب به وسیله وی عامل مهمی در رشد علمی، اخلاقی و اجتماعی دانش آموزان محسوب می شود (سیف، 1371). آگاهی و تسلط معلمان در مورد روش های تدریس و نحوه و شرایط استفاده از آن تأثیر زیادی در موفقیت معلمان در مورد روش های تدریس و نحوه و شرایط استفاده از آن تأثیر زیادی در موفقیت حرفه ای آنان دارد. اگر روش تدریس انتخاب شده با اهداف، توانایی فراگیران، محتوای دروس و غیره منطبق نباشد و یا معلم مهارت های لازم برای استفاده از آن روش ها به دست نیاورده باشد یا زمینه اجرای آن روش ها در کلاس فراهم نباشد، در این گونه موارد معلم با شکست مواجه می شود و کیفیت تدریس او مناسب نخواهد بود. وظیفه معلم این است که با شناخت دانش آموزان و آگاهی از چگونگی کاربرد شیوه های مختلف تدریس، مدل مناسبی برای تدریس انتخاب کند. (نصر اصفهانی، 1371)

از تدریس همانند یادگیری تعریف های متعددی ارائه شده است. از بررسی مجموعه تعاریف ارائه شده در این زمینه می توان نتیجه گرفت که تدریس یک فعالیت است، اما نه هر نوع فعالیتی بلکه فعالیتی که آگاهانه و براساس هدف خارجی انجام گیرد، فعالیتی که بر پایه وضع شناختی دانش آموزان انجام می پذیرد و موجب تغییر آنان می شود، اگرچه هنوز هستند کسانی که بر اساس الگوها و روش های سنتی، تدریس را تنها به تلاش و فعالیت معلم در کلاس اطلاق می کنند. در هر صورت، اگر یادگیری را (تغییر در فرآیند تدریس بر اثر تجربه) بدانیم، بدون شک فعالیتی که موقعیت را برای تغییر فراهم کند یا ایجاد موقعیتی که تجربه را آسان تر کند و تغییر لازم را در شاگرد سبب شود، تدریس نام دارد. در نتیجه عمل تدریس یک سلسله فعالیت های مرتب، منظم، هدفدار و از پیش طراحی شده است؛ فعالیتی که هدفش ایجاد شرایط مطلوب یادگیری است، فعالیت که به صورت تعامل و رفتار متقابل بین معلم و فراگیر جریان دارد؛ یعنی ویژگی ها و رفتار معلم در فعالیت ها و اعمال شاگردان تأثیر می گذارد و بالعکس از ویژگی ها و رفتارهای آن ها متأثر می شود. (شعبانی 1382، ص 103)

در طول بیست سال اخیر، در زمینه تدریس نظریه های قابل توجهی طرح و ارائه شده است که تعداد زیادی از آن ها به تازگی توسط گانیه و دیک (1984) مورد بررسی و تجدیدنظر قرار گرفته اند. با توجه به تمامی این نظریه ها می توان گفت که تاکنون نظریه پردازان موفق به ارائه یک نظریه تدریس هماهنگ و واحد نشده اند. در رابطه با روش های تدریس از سوی صاحبنظران این حوزه طبقه بندی های مختلفی ارائه شده است، جویس و ویل روش های مختلف تدریس را در چهار گروه الگوهای اجتماعی – اطلاعات پردازی – انفرادی و رفتاری تقسیم بندی نموده اند. در گروه (اجتماعی) راهبردهای تدریس یاران در یادگیری، تفحص گروهی، ایفای نقش و کاوش گری به شیوه محاکم قضایی قرار می گیرد. در گروه (اطلاعات پردازی) که بر راه های تقویت کشش درونی انسان برای درک جهان از طریق گردآوری و سازمان دهی اطلاعات اولیه، کشف مسائل و ارائه راه حل های آن ها تأکید دارند و روش های تدریس استقرایی، دریافت مفهوم، یادیارها، پیش سازمان دهنده، کاوشگری علمی وبدیعه پردازی قرار می گیرد. این دسته از راهبردهای تدریس برای بررسی و شاخت خود و جامعه و برای حصول به هدف های فردی و اجتماعی آموزش و پرورش مفید و مؤثر می باشد. در گروه (فردی) که در صدد آموزش شناخت بهتر خود و پذیرش مسئولیت آموزش توسط فرد و رسیدن به حد بالاتری از رشد فعلی افراد و جستجوی زندگی خلاق تر می باشد، راهبردهای تدریس (غیرمستقیم) و (افزایش عزت نفس) قرار می گیرد که توسط کارل راجرز و آبراهام مازلو به وجود آمده و به همت بروس جویس گسترش یافته اند. در گروه (سیستم های رفتاری) که نظریه اجتماعی یادگیری (یا تغییر رفتار) مبنای آن ها می باشد انسان ها را به عنوان سیستم هایمقابله ی پیام با رفتاری خوداصلاحگرانه و تغییردهنده رفتار ناشی از اطلاعات دریافت شده درباره نحوه انجام موفقیت آمیز وظایف است. فنون رفتاری برای دامنه وسیعی از هدف های آموزش مستقیم، شبیه سازی و یادگیری اجتماعی در این گروه قرار می گیرند (جویس و همکاران، 2000)

میرلوحی (1380) روش های تدریس را در سه گروه روش های مستقیم، نیمه مستقیم و غیرمستقیم تقسیم بندی می نماید. به نظر ایشان روش های تدریس مستقیم به روش هایی گفته می شود که در آن معلم خود به تنهایی موضوع درسی را ارائه می کند. روش های سخنرانی، نشان دادن (نمایشی) و روش انجام دادن در این گروه قرار می گیرند. روش های تدریس نیمه مستقیم مبتنی بر کار مشترک میان معلم و فراگیر بوده و یادگیریدانش آموز تحت هدایت و رهبری ضمنی و نیمه مستقیم معلم قرار دارد. از روش های تدریس نیمه مستقیم می توان به روش پرسش و پاسخ، روش گفتگو (بحث گروهی) و روش جهت دهی اشاره نمود. و بالاخره گروه سوم روش های تدریس غیرمستقیم هستند که در این روش ها دانش آموزان بدون راهنمایی و هدایت مستقیم معلم به یادگیری می پردازند. روش تدریس مستقیم به صورت های مختلفی از جمله از طریق کار اختیاری، کار الزامی؛ کار در جمع کلاس و یا از طریق کار در گروه های مجزا انجام می پذیرد.

همچنین روش های تدریس را می توان به روش های فعال و غیرفعال تقسیم بندی نمود. در روش های فعال تدریس ذهن انسان فعال در نظر گرفته می شود بدین معنا که هر مفهومی که با نظام مفاهیم ذهن تناسب داشته باشد، جذب ذهن می شود و اگر متناسب نباشد جذب نمی گردد. همچنین، کسب مفهوم نیز در یک فرآیند فعال حاصل می گردد. در یادگیری فعال معلم شرایط را مساعد می کند و فراگیر با مشارکت خود یاد می گیرد. معلم راهنما و هادی جریان تدریس است. ولی در روش های غیرفعال معلم مخزن و منبع دانش فرض می شود و فراگیران ظروف خالی محسوب می گردند که معلم وظیفه دارد مطالب را به طور یک طرفه به آنان انتقال دهد. به عبارت دیگر روش های فعال تدریس حالت دوسویه و تعاملی دارند ولی روش های غیرفعال یکسویه و منفعل هستند. (فضلی خانی، 1378)

عده ای از صاحب نظران (صفوی، 1373) روش های تدریس را به دو گروه روش های سنتی وروش های نوین تدریس تقسیم بندی نموده اند. روش های تدریسی که در گذشته های دور به کار می رفته اند را به عنوان روش های سنتی و روش هایی که متکی بریافته های روان شناسی و علوم تربیتی جدید می باشند راروش های نوین تدریس می نامند. دو روش سقراطی و روش مکتبی از مشهورترین روش های سنتی می باشد. از روش های نوین تدریس می توان به روش های تدریس اکتشافی، حل مسئله، مباحثه ای، نمایشی، انفرادی، پروژه، آزمایش، ایفای نقش و غیره اشاره نمود. (فضلی خانی، 1378)

عده ای از صاحب نظران (صفوی، 1373) روش های تدریس را به دو گروه روش های سنتی و روش های نوین تدریس تقسیم بندی نموده اند. روش های تدریسی که در گذشته های دور به کار می رفته اند را به عنوان روش های سنتی و روش هایی که متکی بر یافته های روان شناسی و علوم تربیتی جدید می باشند راروش های نوین تدریس می نامند. دو روش سقراطی و روش مکتبی از مشهورترین روش های سنتی می باشد. از روش های نوین تدریس می توان به روش های تدریس اکتشافی، حل مسئله، مباحثه ای، نمایشی، انفرادی، پروژه، آزمایش، ایفای نقش و غیره اشاره نمود. (فضلی خانی، 1378)

با توجه به مباحث فوق، در این تحقیق در پی آن بوده ایم که با بررسی و تجزیه و تحلیل شیوه های تدریس دبیران در دروس دین و زندگی (1)، مطالعات اجتماعی و علوم زیستی و بهداشت پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان، روش های مورد استفاده دبیران مشخص و ارائه نماییم.

ضرورت و اهمیت پژوهش

از آنجا که نقش اصلی و اساسی در فرآیند یاددهی – یادگیری بر عهده معلم می باشد، آگاهی و شناخت معلمان از روش های مختلف تدریس و نحوه کاربرد آن ها یک ضرورت محسوب می شود. شناخت معلم ازروش های مختلف تدریس و نحوه کاربرد آن ها یک ضرورت محسوب می شود. شناخت معلم از روش های تدریس و نحوه استفاده و کاربرد آن ها می تواند:

موفقیت او در تدریس تضمین نماید.

تحقق اهداف آموزشی و پرورشی را ممکن سازد.

با ارتقا کیفیت تدریس معلمان، کیفیت آموزشی بهبود یابد.

آشنایی معلمان با روش های مختلف تدریس آنان را در انتخاب روش تدریس، متاسب با اهداف، رویکردها و محتوای دروس مختلف کمک نماید.

لذا ضروری است تا نحوه استفاده معلمان از روش های تدریس دروس موردنظر مورد بررسی و ارزیابی دقیق قرار گیرد.

یافته های این پژوهش می تواند جهت ارتقاء سطح کیفی آموزش مورد استفاده بخش های زیر قرار گیرد:

الف – برنامه ریزان، کارشناسان و مؤلفان کتب درسی مربوطه (دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی)

ب – معاونت آموزش و پرورش نظری و مهارتی استان

ج – کارشناسان آموزش ضمن خدمت معلمان (گروه ارتقاع علمی و منابع انسانی)

د – کارشناسان آموزش متوسطه نظری سازمان

ه – گروه های آموزشی استان و مناطق آموزشی

و – دبیران محترم دروس بینش اسلامی، علوم اجتماعی و زیست شناسی

اهداف پژوهش

تعیین روش های تدریس دبیران درس دین و زندگی (1) پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان

تعیین روش های تدریس دبیران درس مطالعات اجتماعی پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان

تعیین روش های تدریس دبیران درس علوم زیستی و بهداشت پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان

طبقه بندی روش های تدریس مورد استفاده دبیران درس دین و زندگی (1) پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان

بررسی تفاوت بین روش های تدریس دبیران درس دین و زندگی (1) پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان با توجه به متغیرهای جنسیت، مدرک تحصیلی، سابقه تدریس و گذراندن دوره ی ضمن خدمت درس مربوطه

طبقه بندی روش های تدریس مورد استفاده دبیران درس مطالعات اجتماعی پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان

بررسی تفاوت بین روش های تدریس دبیران درس مطالعات اجتماعی پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان با توجه به متغیرهای جنسیت، مدرک تحصیلی، سابقه تدریس و گذراندن دوره ی ضمن خدمت درس مربوطه

طبقه بندی روش های تدریس مورد استفاده دبیران درس علوم زیستی و بهداشت پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان

بررسی تفاوت بین روش های تدریس دبیران درس علوم زیستی و بهداشت پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان با توجه به متغیرهای جنسیت، مدرک تحصیلی، سابقه تدریس و گذراندن دوره ی ضمن خدمت درس مربوطه

سؤالات پژوهش:

روش های تدریس دبیران درس دین و زندگی (1) پایه اول دوره متوسطه چگونه است؟

روش های تدریس دبیران درس مطالعات اجتماعی پایه اول دوره متوسطه چگونه است؟

روش های تدریس دبیران درس علوم زیستی و بهداشت پایه اول دوره متوسطه چگونه است؟

طبقه بندی روش های تدریس مورد استفاده دبیران درس دین و زندگی (1) پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان چگونه است؟

آیا بین میزان به کارگیری انواع روش های تدریس دبیران درس دین و زندگی (1) پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان با توجه به متغیرهای جنسیت، مدرک تحصیلی، سابقه تدریس و گذراندن دوره ی ضمن خدمت درس مربوطه تفاوت وجود دارد؟

طبقه بندی روش های تدریس مورد استفاده دبیران درس مطالعات اجتماعی پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان چگونه است؟

آیا بین میزان به کارگیری انواع روش های تدریس دبیران درس مطالعات اجتماعی پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان با توجه به متغیرهای جنسیت، مدرک تحصیلی، سابقه تدریس و گذراندن دوره ی ضمن خدمت درس مربوطه تفاوت وجود دارد؟

طبقه بندی روش های تدریس مورد استفاده دبیران درس علوم زیستی و بهداشت پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان چگونه است؟

آیا بین میزان به کارگیری انواع روش های تدریس دبیران درس علوم زیستی و بهداشت پایه اول دوره متوسطه استان اصفهان با توجه به متغیرهای جنسیت، مدرک تحصیلی، سابقه تدریس و گذراندن دروه ی ضمن خدمت درس مربوطه تفاوت وجود دارد؟

ابزار جمع آوری اطلاعات

در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از فرم چک لیست مشاهده روش تدریس محقق ساخته استفاده شده است. برای تهیه این ابزار پس از مطالعه روش های مختلف تدریس عناصر و اجزاء روش های مختلف تدریس تدوین شده و پس از بررسی و اظهارنظر اساتید صاحب نظر و نظرات اصلاحی استاد ناظر، فرم نهایی چک لیست مشاهده روش تدریس شامل حدود 40 مورد از عناصر و اجزاء روش های مختلف تدریس تهیه گردیده و در دروس موردنظر از طریق حضور در کلاس درس دبیران مربوطه (5 جلسه برای هر دبیر) تکمیل و اطلاعات مورد نیاز جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

تعیین روایی و پایانی (اعتبار) چک لیست مشاهده تدریس

جهت بررسی روایی صوری و محتوایی ابزار جمع آوری داده ها (فرم چک لیست تدریس) فرم اولیه حاوی موارد و عناصر روش های تدری در اختیار تعدادی از اساتید و صاحب نظران روش ها و الگوی تدریس قرار گرفته، پس از اعمال نظران آنان و انجام اصلاحات لازم و با نظر استاد ناظر فرم نهایی چک لیست تدریس، تدوین و مورد استفاده قرار گرفته است. برای بررسی و تعیین اعتبار ابزار اندازه گیری پس از اجرای مقدماتی از روش (آلفای کرانباخ) استفاده شده و ضریب اعتبار آن (952/0) محاسبه گردیده است.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی روشهای تدریس دبیران دروس دین و زندگی(1) مطالعات اجتماعی و علوم زیستی و بهداشت پایه اول دوره

تحقیق درباره رابطه علم و دین

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره رابطه علم و دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

فهرست مطالب

عنوان

صفحه

مقدمه

پیدایش تصور ناسازگاری علم و دین 1

معنای علم و دین 1

تقسیم دورانهای جامعه 2

کتابهای کلیسا قابل قبول نبود 2

آیات قرآن در زمینه‌ی علوم مختلف 3

رابطه علم و معجزه 4

چگونه علمی در اسلام واجب است 6

نظری به تاریخ علوم در اسلام 8

تاریخ علوم اسلام در کتاب 10

نمونه هایی از آراء و پیشرفتهای علمی مسلمین 12

منابع و مأخذ:

کتاب علم دین

نوشته: شهید دکتر محمدجواد باهنر

بسم رب الشهداء و الصدیقین

بخش اول: پیدایش تصور ناسازگاری علم و دین

از بحران های خطرناک فکری و عقیدتی نسل جدید، تصور ناسازگاری دین و دانش است. کارگزاران این اندیشه‌ی موهوم، مردم و بخصوص نسل جوان را با آب و تاب فراوان به کنار گذاشتن اعتقادات و آداب دینی و بی اعتنایی و بی بند و باری نسبت به مسائل مذهبی فرا خوانند و چنین می پندارند که وقتی جامعه می تواند در دانش و تمدن پیشرفت کند که دست از عقاید دینی برداشته و مبانی مذهبی را در هم بشکند.

بخش دوم: معنای علم و دین

علم به اصطلاح جدید خود عبارت از درک قانونی است که براساس تجربه و مشاهده حسی بدست آمده باشد، گر چه در معنای گذشته اش هر نوع واقع بینی و جهان شناسی بود که از راههای گوناگون به دست آید و شامل مسائل غیر حسی و نیز اجتماعی و اخلاقی و حقوقی هم می گردید، اما در همین معنای خاص جدید هم، علم یکی از بزرگترین مسائل و روشنترین راهها برای ایمان پایدار و ریشه دار به خدای حکیم و جهان آفرین است، چه شناخت جهان هر چه اصولی تر باشد آنچنان که یقین بیشتری ایجاد کند، بهتر می تواند، نظم و هماهنگی و استحکام و آراستگی جهان را معرفی کند و به سوی خدای بینا و بصیر و مدبر رهنمون باشد. بنابراین، بزرگترین راهنمای ایمان به خدا همین علوم طبیعی و تجربی است. با وجود این، گاهی با کمال تأسف از دین چنین تعبیر می کنند دین یک سلسله مطالبی است که با عقل و منطق قابل توجیه و سازگار نیست و به قول نهرو یکی از استادان اروپایی خود نقل می کند: دین عبارت از ایمان داشتن به مطالبی است که علم از پذیرش آنها خودداری می کند.

بخش سوم: تقسیم دورانهای جامعه

جمعی به اصطلاح جامعه شناس تحققی و اثباتی، از قبیل «اگوست کنت» و پیروان وی، دین را با 2


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره رابطه علم و دین

زرتشت و دین ایران

اختصاصی از کوشا فایل زرتشت و دین ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

زرتشت و دین ایران

در زمانی از تاریخ که ایران در گیرودار زایش یک نوزاد تمدنی بود که قرار بود درآینده تمدن شکوهمند ایران هخامنشی شود «زَرَت‌اوشترَه پسر پوروش‌ اسپَه» از خاندانِ «اسپیتامَه» در خوارزم (شمال ازبکستانِ کنونی) ظهور کرد. زَرت‌اوشترَه بمعنای شتر زرین است. شتر در خوارزم و بیابانهای آسیای میانه یک حیوان بسیار مفید به شمار میرفت زیرا سواری بود، بارکش بود، شیر برای تغذیه میداد، از گوشتش تغذیه میشد، از پشمش پوشاک و چادر ساخته میشد، و از پوستش فرش و سپر و ابزار میساختند؛ و به این علتها انسانها برای شتر ارج و منزلتی قائل بودند، و برای فرزندانشان اسم شتر را با پسوندهای زیبا برمیگزیدند، و یکی از این نامها «زرت‌اوشتره» (شتر زرین) را پوروشاسپه برای فرزند خویش برگزیده بود. اسب نیز چون یک حیوان سودمند بود، نام فرزندانشان را به آن پیوند میزدند. نامهائی که پسوند «اسب» دارند (ویشت‌اسپه، اورونت‌اسپه، جام‌اسپه، پوروش‌اسپه، کرش‌اسپه)، همه منسوب به اسب هستند. برای گاو نیز آریائیان احترام خاصی قائل بودند، زیرا هم شیر میداد، هم زمین را شخم میزد هم بار میبرد هم ازگوشتش تغذیه میکردند هم از پوستش پوشاک وکفش و فرش میساختند. از اینرو برای انتخاب نام فرزندانشان انتساب به گاو نیز میمون و خجسته تلقی میکردند، و ما در ایران به نامهائی برمیخوریم که با نام گاو پیوند خورده است؛ از این جمله است گائوماتا که نام معروفترین اصلاح‌طلب تاریخ باستان است. گائومادپان نام یک ایرانی نامدار مدینه دردههء سوم هجری است که نامش را درجریان ترور خلیفهء دوم- عمر- میشنویم. چونکه سگ درمیان ایرانیان یک جانور پسندیده بود برخی از نامهای ایرانی به این جانور نیز منسوب است، و ما نام «اسپَکه» (سگ) را در میان نامهای فرمانروایان ایرانی قبائل اشکیدا (اسکیت) در شمال آذربایجان می‌یابیم. وقتی مجموعه‌ئی از این نامها را در کنار یکدیگر بگذاریم، دیگر دیدن اینکه نام زرتشت با شتر پیوند دارد هیچ شگفتی را برای ما ایجاد نمیکند، و به راحتی میتوانیم قبول کنیم که زرت اوشتره به معنای شتر زرین است و معنای دیگری ندارد، و لازم نیست که- همچون استادان پورداوود و آذرگشسپ- خیال کنیم که چنین نامی نمیتواند برای پیامبر بزرگ ایرانیان برازنده باشد، و بیهوده در تلاش برآئیم که معنای دیگری را برای آن بیابیم.

بزرگ ایرانیان برازنده باشد، و بیهوده در تلاش برآئیم که معنای دیگری را برای آن بیابیم.پژوهشگران تاریخ ایران باستان دربارهء تاریخ و محل ظهور زرتشت اتفاق نظر ندارند؛ گاه ویرا تا ششهزار سال ق‌م به عقب میبرند، وگاه اورا معاصر داریوش بزرگ میدانند. در اوستای بازنویسی شده در عهد شاپور دوم ساسانی (قرن چهارم میلادی) زرتشت را بنا بر روایات مغان آذربایجان اهل آذربایجان دانسته‌اند و زمان او را قرن هفتم یا ششم ق‌م ذکرکرده‌اند. البته این روایت نمیتواند درست باشد؛ زیرا بی‌تردید زرتشت متعلق به دورانی بسیار دورتر ازاین تاریخ بوده و به زمانی تعلق داشته که هنوز مهاجرت آریائیان به درون ایران آغاز نشده بوده است. محققان عقیده دارند که لهجه‌ئی که گاتای زرتشت به آن سروده شده از لهجه‌های دوران بسیار دورتر اززمان مادها است؛ و آبادیها و وقایعی که در گاتا ازآنها نام برده شده نشان میدهد که وقایع مربوط به زرتشت درشرق فلات ایران اتفاق میافتاده است. ایرانیان از قرن نهم ق‌م به بعد در غرب فلات ایران با دولتهای عیلامی و آشوری آشنائی داشته‌اند، و اگر آنگونه که روایات مغان آذربایجان ادعا کرده زرتشت از اهالی آذربایجان میبود، اصولا او نیز میبایست از تمدن آشوری دارای اطلاع وافی میبود، و در چنین صورتی حتما میبایست اثر این آشنائی در کتاب او بازتاب می‌یافت. روایات مغ‌ها زمان زرتشت را تا قرن ششم ق‌م به جلو آوردند، و این زمانی بود که دولت ماد در اوج شکوه بود، و زرتشت نیز بنا بر این روایاتِ نادرست در سرزمین اصلی دولت ماد زندگی میکرد. اگر چیزی از حقیقت در این روایات نهفته بود اصولا میبایست زرتشت در سروده‌هایش به دولت ماد و شاه ماد اشاره میکرد؛ در حالیکه اصلا چنین چیزی وجود ندارد و درسخنان او هیچ نشانه‌ئی از تشکیلات سیاسی زمان ماد به چشم نمیخورد. زرتشت از حکومتگران ایرانی با صفتهای «کاوی» و «کرپن» و «اوسیج» یاد میکند، و تنها فرمانروای مقتدری که او ازوی نام برده است ییما فرزند وی‌وَنگهان (جمشید فرزند هوشنگ) است که به دورانِ ماقبل مهاجرت آریائی‌ها به هند تعلق داشته است. او از ییما به گونه‌ئی یاد میکند که گوئی اندکی پیش از او می‌زیسته و او خانواده‌اش را می‌شناخته است. نام آبادی‌هائی هم که زرتشت درگاتا آورده به هیچ‌وجه درردیف نامهائی که درسلطنت مادها وجود داشت نمیگنجد. روایات سنتی که میگویند که زرتشت از آذربایجان به شرق کشور مهاجرت کرد ازنظر تاریخی هیچ اعتباری نمیتواند داشته باشد. خود زرتشت تصریح دارد که از آغاز کارش در خوارزم بوده و بعد هم به باختر (بلخ) رفته است؛ وچه گواهی بهتر ازگواهی خود زرتشت است؟. منطقهء ظهور زرتشت چنان از غرب ایران و از میانرودان وآسیای صغیر به دور بوده که هیچ نامی از اقوامی که در این سرزمینها میزیسته‌اند به آن منطقه نرسیده بوده است. در اواخر هزارهء دوم ق‌م تنها ارتباطی که مردم نواحی غربی فلات ایران با شرق فلات داشته‌اند روابط عیلامیها با آن ناحیه بوده که کاروانهای بازرگانی‌شان تا دوردست‌ترین مناطق شرق فلات ایران میرسیده و ساخته‌های تمدنی آنها را به آن مناطق حمل میکرده است. زرتشت حتی وقتی میخواهد از کشور عیلام یاد کند از آن به عنوان «اقلیم هفتم» و «خوانیرَث» نام میبَرد و اشاره میکند که درآن سرزمین بی‌عدالتی حکمفرما است و فرمانش دردست انگره‌منیو است، و حاکمانش پیرو انگره‌منیو هستند. او کاویهائی که درصدد تشکیل اتحادیه جنگها به راه می‌افکندند را به شاهانی تشبیه میکند که در خوانیرث زندگی میکردند و اهورامزدا را نمی‌شناختند و دیواپرست بودند:

شما دیواها ازجنس انگره‌منیواید وکسانیکه ستایشگر شمایند نیز چنینند. شما دیرزمانی است که در خوانیرث دست به کارهائی میزنید که برهمگان معلوم است. شما فرمان میدهید وآنها که توسط شما قدر و منزلت یافته‌اند بد میکنند و از فرمان اهورامزدا و درستکرداری دوری میجویند. شما مردم را ازخوشبختی دور داشته‌اید؛ زیرا که انگره‌منیو شما وگرهماهای فرمانبر شما را از نیکیها دور میدارد و به سوی پیروی از دروغ میرانَد تا بشریت را به نابودی بکشانید».

نام سرزمینهائی که در اوستا آمده هیچکدام در اسناد تاریخی وجود ندارد و بی‌تردید تا قرن ششم ق‌م این نامها به مرور زمان تغییر یافته بوده است. حتی از اقوامی چون «سَکا» و «داهَه» که در قرن هفتم ق‌م قبائل نیرومندی بودند که اولی درناحیهء سیحون ودومی در غرب خوارزم و بیابانهای شرق دریای خزر سکونت داشتند در سروده‌های زرتشت هیچ خبری نیست؛ و او به جای سکاها از قوم «تورَهیا» (توران) سخن میگوید. تورَهیا آن بخش از آریائیان بودند که درقرنهای بعدی قبائل


دانلود با لینک مستقیم


زرتشت و دین ایران

شعر در وصف امام علی

اختصاصی از کوشا فایل شعر در وصف امام علی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

علی یاور دین و دیانت است                     یاور احمد و اسلام و مسلم است

علی دلدار دلدانگان و صابرین است                علی یاور آوارگان و صادقین است

علی آرندهء ولای حق است                   ز آوای حقش در جهان بی نظیرست

گر بگویم من پیرو حقم                    من نباید گویم پیرو حقم من پیرو مولا علیم

شعر دوم من در مورد مولای موتقیان علی (ع

صحر ز باران دلم در انتظارست یا علی

ای دلبر شور آفرین ای ساقیه هر دو جهان

ای مولای مولایان!٬ ای دلبر دلدادگان

یا علی ای شافی هر درد و بیماری یا علی جان.

الا ای مسکین نواز مردمان ای یاری دهندهء پیغمبران

ای یاور قرآن و دین ای سرور عرش

ز لیلایی شنیدم  یا علی گفت به     مجنون چون رسیدم یا علی گفت

مگر این وادی دارالجنون است        که هر دیوانه دیدم یا علی گفتنسیمی غنچه ای را باز می کرد         به گوش غنچه کم کم یا علی گفتچمن با ریزش باران رحمت             دعایی کرد و او هم یا علی گفتیقین پروردگار آفرینش                  به موجودات عالم یا علی گفتدلا بایست هر دم یا علی گفت          نه هر دم بل دمادم یا علی گفتبه هر روز و به هر شب یا علی گفت                     به هر پیچ و به هر خم یا علی گفتخمیر خاک آدم را سرشتند            چو بر می خواست آدم یا علی گفتعلی در کعبه بر دوش پیمبر               قدم بنهاد وآن دم یا علی گفتعصا در دست موسی اژدها گشت            کلیم آنجا مسلّم یا علی گفتز بطن حوت ، یونس گشت آزاد         ز بس در ظلمت یم یا علی گفتبه فرقش کی اثر می‌کرد شمشیر            شنیدم ابن ملجم یا علی گفتمگر خیبر ز جایش کنده میشد              یقین آن دم علی هم یا علی گفت

امام علی ( ع )

در برج ولا مهر جهانتاب علی است

در شهر علوم سرمدی، باب علی است

از اول خلقت جهان تا محشر

مظلوم ترین شهید محراب، علی است

***

آنجا که علی واسطه ی فیض خداست

برغیر علی هر که کند تکیه خطاست

با مدعیان کور باطن گوئـیـد

آنجا که خدا هست و علی نیست کجاست؟

امشب کتاب عشق علی باز می‌شودامشب حریم عشق پر از راز می‌شودامشب قبای نور به تن می‌کند زمینامشب زمان به شوق سرافراز می‌شوداز شهر سبز علم و کرامت به یمن عشقامشب نسیم عاطفه آغاز می‌شودامشب به پیشباز تو‌ای بانوی بهشتبلبل در آشیانه غزلساز می‌شودگل می‌کند ز شاخه باغ محمدیآن دختری که صاحب اعجاز می‌شودآه ‌ای علی به درد دل بی‌حساب توامشب خدای عشق سبب‌ساز می‌شود


دانلود با لینک مستقیم


شعر در وصف امام علی

دین و تکنولوژی

اختصاصی از کوشا فایل دین و تکنولوژی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

دین و تکنولوژِی

در نوبت گذشته بیان کردیم که از جهان‌بینی دینی علم سکولار متولد نمی‌شود و حال آنکه علت ظهور تکنولوژی در اندیشه بشر و به دنبال آن تولید صنعت علم جدید و سکولار است، می‌باشد. طبعاً با جهان‌بینی دینی نمی‌توان به تکنولوژی رسید، چرا که حداقل سخنی که می‌توان در این باره گفت، این است که دین انگیزه‌ای برای رسیدن به تکنولوژی و صنعت ایجاد نمی‌کند، هر چند ممکن است با آن در تعارض هم نباشد، چون دین در صدد تسلط بر جهان و تغییر آن نیست، در حالی که علم جدید در اندیشه جهانی است منطبق با خواسته‌های انسان و لذا فن‌آور است نه علم‌آور، ابزار ساز است، نه انسان‌ساز، می‌خواهد طبیعت را عوض کند نه انسان را، معاش‌اندیش است نه معاداندیش... . اکنون کمی مبسوط‌تر در این باره سخن می‌گوییم. درباره تکنولوژی و نسبت آن با دین باید در سه موضوع بحث کنیم: 1ـ نسبت تکنولوژی با «پیشرفت» و اینکه آیا تکنولوژی پیشرفت است؟ 2ـ آیا دین مشوق و برانگیزاننده‌ تکنولوژی است و با جهان‌بینی دینی می‌توان به تکنولوژی ابتداءً دست یافت؟ 3ـ بر فرض که تکنولوژی مشوق دینی نداشته باشد، آیا با دین و آموزه‌های دینی در تعارض است؟ قبل از پرداختن به سه موضوع مذکور، تذکر دو نکته را لازم می‌دانم. الف) امروزه کسی که شک ندارد که مسلمانان برای دفاع از کیان اسلام و کشورهای اسلامی باید بالاترین تجهیزات نظامی و تکنیکی را به دست آورند و در این باره از هیچگونه تلاشی خودداری نکنند چرا که دستور صریح دین است که «واعدوا لهم ماستطعتم من قوه و من رباط الخیل، ترهبون به عدوالله و عدوکم»(1) و لذا از بحث ما درباره تکنولوژی هرگز نباید نتیجه گرفت که مسلمانان در فکر تجهیزات تکنیکی نباشند. چون امروزه تکنولوژی عنوان دومی پیدا کرده و آن نیرومند شدن قوای اسلام در برابری قدرت کافران و این عنوان دوم حکم وجوب را به همراه می‌آورد چرا که قرآن دستور فرموده که «اعدوا» یعنی باید بالاترین آمادگی‌ها در قوای اسلامی وجود داشته باشد. بحث ما درباره تکنولوژی بر فرض نبود این عنوان ثانوی است. (دقت کنید) ب) درباره تکنولوژی برخی درصدد سود و زیان آن برآمده‌اند و برای رد یا قبول آن برخی فوائد آن و برخی مضراتش را بیان کرده‌اند. به نظر ما فقط با طرح سود و زیان نمی‌توان درباره رد یا قبول تکنولوژی و صنعت، سخن گفت بلکه باید مبانی تکنولوژی و صنعت و ارتباط آن به سه موضوع بیان شده مورد بررسی قرار گیرد. 1ـ نسبت تکنولوژی با پیشرفت چیست؟ واژه پیشرفت(2) واژه جدیدی است که از قرن هیجدهم به کار گرفته شد و علت ورود این واژه رشد علوم تجربی و کشفیات جدید بود. «از آنجا که علم تجربی دائماً در حال کشف مسائل جدید بود، روش‌های علمی چنان اعتباری کسب کردند که در دیگر زمینه‌های اندیشه نیز مورد تقلید قرار گرفتند و در نتیجه در تحقیقات اجتماعی و حتی بررسی مفهوم تاریخ، کوشش‌هایی بسیار در جهت یافتن تکیه‌گاهی علمی به عمل آمد و مورخین در جست‌وجوی قواعد تعیین‌کننده‌ای بودند تا بتوانند آنها را به عنوان «قانون» ارائه دهند، دیری نپایید که به «قانون ترقی انسان» که نخستین پرتو خود را از علم برگرفته بود دست یافتند».(3) بنابراین به جرأت می‌توان گفت که اندیشه و نظریه «ترقی و پیشرفت» مولود انقلاب علمی است. این انقلاب باعث شد تا متفکرین مدرن انسان‌ها را در زمان و تاریخ رو به جلو بدانند و معتقد شوند که آنچه در گذشته زمانی قرار داشته کهنه و عقب‌مانده است. در نتیجه چنین فکری هر آنچه انسان جدید به وجود می‌آورد اعم از فکر، ابزار، روش و... طبق این نظریه همه رو به جلو و بهتر از گذشته است لذا تعلیم و تربیت جدید، پزشکی جدید، وسایل زندگی جدید روش‌های جدید برای زندگی و... همه و همه بهتر از گذشته‌اند و در آینده نیز بهتر می‌شوند. از همه بالاتر انسانی که این ابزار و تفکر جدید را آورده پیشرفته‌تر و بهتر از انسان گذشته است. بنابراین انسان غربی بهتر و جلوتر از انسان شرقی معرفی شد! این نگاه تاریخی به انسان و تفکر که نظریه پیشرفت و اصطلاح پیشرفت را با خود آورد، آنچنان جا افتاد که اکثر مسلمانان نیز آن را پذیرفتند و بدون هیچ سؤالی درباره صدق و کذب آن و بدون هر گونه تأملی درباره «اندیشه ترقی» پیشرفت غربی را الگوی پیشرفت دانستند و سعی نمودند تا به آن برسند اما اکنون پس از حددود دو قرن این سؤال در ذهن برخی مطرح شده است که آیا آنچه در غرب اتفاق افتاد پیشرفت است!؟ و آیا خط سیر زمان خطی رو به جلو است و انسان‌های گذشته و تفکرات گذشته و ابزارها و روش‌های زندگی گذشته و خلاصه هر آنچه صنعت «گذشته» دارد در برابر نو و جدید عقب‌مانده است!؟ و آیا استوار ماندن بر یک فکر و تغییر ندادن ابزار و... زندگی عقب‌ماندگی و حکایتی ضدارزشی است؟! و انسان‌های گذشته را که چنین بودند و تغییری در زندگی و فکر آنها مشاهده نمی‌شد باید عقب‌مانده، متحجر و... نامید!؟ و آیا ... و آیا ... و آیا...؟ از آنجا که بحث، نسبت تکنولوژی با دین است برای پاسخ به این سؤالات باید به سراغ دین برویم و از دین سؤال کنیم که تکامل و پیشرفت انسان در چیست. دین و پیشرفت آنچه واضح و روشن است و نیازی به پاسخی از دین ندارد، این مسأله است که تکامل هر موجودی نسبت به همان موجود باید سنجیده شود و هر موجودی کمال خاص خود را دارد که اگر به آن کمال مورد انتظار نرسید ناقص خواهد بود. به همین جهت آنچه از یک گیاه انتظار می‌رود از حیوان انتظار نمی‌رود. نیز هر نوع گیاه کمال خاص خود را دارد، از درخت سرو انتظار بلندی می‌رود و کمال آن نیز بلندی است نه میوه دادن و از درختان انتظار میوه دادن می‌رود نه بلندی و... . حال از منظر دین کمال انسان چیست و چه انتظاری باید از او داشت؟ از نظر دین انسان موجودی متفاوت از نبات و حیوان است و لذا کمال وی نیز با کمال نبات و حیوان متفاوت است. از نظر دین انسان نبات یا حیوان پیچیده‌تر یا باهوش‌تر نیست بلکه موجودی است به کلی متفاوت و جدا از دیگر موجودات. دین هرگز تفسیری مادی از انسان نمی‌کند و اگرچه معتقد است که جنبه‌های نباتی و حیوانی در انسان وجود دارد اما حقیقت انسان را جدا از جنبه‌های حیوانی و مادی می‌داند و لذا انتظار متوقع از او را جدا از انتظارات حیوانی و مادی می‌داند. اگر ما انسان را همان حیوان باهوش‌تر بدانیم کمال آن را، مادی خواهیم دانست، چنانچه غرب وقتی انسان را به حیوان باهوش‌تر و پیچیده‌تر تعریف کرد، کمال آن را نیز قدرت بیشتر، به دست آوردن امکانات مادی بیشتر، مصرف بالاتر و... دانست. در این نگاه انسان مولد تکنولوژی و صنعت و مسلط‌‌تر بر طبیعت، پیشرفته‌تر معرفی می‌شود و انسان مسلط بر خود و هماهنگ با طبیعت و راضی از آنچه خداوند برای او قرار داده را باید عقب‌مانده و... دانست!! فرانکلین لونان باومر در این باره می‌نویسد: «در عصر علم ... ترقی وابسته به تغییر یافتن از «درون» نیست بلکه به «تغییر از برون» مربوط است».(4) طبق این تفکر اگر انسان از درون خود را عوض کرد ترقی نکرده است، بلکه اگر طبیعت را عوض کرد و توانست برای تغییر طبیعت تکنولوژی بیافریند، مترقی خواهد بود! اما آیا دین که انسان را خلیفه خداوند و مسجود ملائکه می‌داند نیز چنین انتظاری از انسان دارد و کمال آن را در امور مادی و رفاهی بیشتر می‌داند!؟ دینی که سعی دارد تا دید مادی را از انسان بگیرد و جهانی بالاتر را به او نشان دهد و دنیا را در مقابل آن ناچیز می‌داند (فما متاع الحیوه الدنیا فی الاخره الا قلیل)، بندگی و عبادت و اطاعت خداوند را اولین وظیفه‌ انسان می‌داند (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون) و معقتد است که مقام درک «انه به کل شی شهید» را دارد و می‌تواند به درک «نحن اقرب الیکم من حبل الورید» برسد. آیا چنین دینی کمال و پیشرفت انسان را در رفتن کره ماه و ساختن ابزار تکنیکی جهت تسلط بر طبیعت می‌داند!؟ توجه شود، در این‌جا سخن از تعارض دین با تکنولوژی نیست، سخن از تعریف پیشرفت و کمال الشان از منظر دین است. دین کمال انسان را قرب به خداوند و درک حضور او در همه جا می‌داند، اگر انسانی به مقام «دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی» رسید و یا حداقل به مقام تزکیه نایل آمد، چه به کره ماه برود یا نرود، چه وسیله‌ای را اختراع بکند یا نکند، به کمال انسانی نائل آمده و به آنچه از انسان انتظار می‌رود رسیده است. به نظر ما با تدقیق در آیات و روایات این نتیجه به دست می‌آید که کمال انسان تقرب به خداوند است و تنها ملاک برای کمال انسان همین است و دیگر امور باید با این ملاک سنجیده شوند. اگر انسانی به این مقام رسید، پیشرفته است و اگر روش‌ها و راه‌هایی برای نیل به این مقام به کار گرفت آن روش‌ها و راهکارها خوب و مورد تحسین دین‌اند و اگر روش، فکر و ابزاری به وجود آورد که مانع تقرب بودند، از نظر دین عقب‌ماندگی و سیر قهقرایی است. با این بیان از پیشرفت سؤال دوم را مطرح می‌کنیم: 2ـ آیا دین مشوق تکنولوژی است؟ از آنچه در پاسخ به سؤال قبل به دست آمد متوجه می‌شویم که دین، تکنولوژی و صنعت را برای انسان پیشرفت و کمال نمی‌داند و مطلوبیت صنعت و تکنولوژی را بالغیر می‌داند. یعنی اگر صنعت و تکنولوژی جهت دفع دشمنان دین مورد استفاده قرار بگیرد دین مشوق آن می‌باشد، اما بدون چنین کاربردی و اولاً و بالذات صنعت و تکنولوژی را توصیه نمی‌کند. چون مبنای صنعت و دانش فنی تسلط بر طبیعت و تغییر آن به نفع میل و هوس انسان است و در تفکر مواد صنعت نگاهی معترضانه به طبیعت موجود وجود دارد، در حالی که دین نگاهی رضایتمندانه به طبیعت موجود دارد و به همین جهت درصدد تسلط و تغییر طبیعت موجود نیست. و اما پاسخ به این سؤال که «مگر فن‌آوری و محصول آن که صنعت نام دارد، علم نیستند و مگر دین ما را تشویق به علم‌آموزی و استفاده از شرارت علم نکرده است؟ چرا دین ما را تشویق نموده تا به دنبال علم برویم و دستاوردهای علمی را در زندگی به کار ببریم، اما: 1ـ «علم» در متون دینی تعریف خاصی دارد و نمی‌توان لفظ «العلم» را در متون دینی معادل کلمه‌ی science دانست، علمی که در آیات و روایات بسیار سفارش شده علم تجربی نیست. 2ـ اگر هم بپذیریم که مراد دین از علم، علم تجربی است و دین هم بر علم تجربی تأکید نموده است، با این حال نمی‌توان از این مطلب نتیجه بگیریم که صفت و فن‌آوری مورد توجه دین است و مشوق دینی دارد، چون برای رسیدن به صنعت و فن‌آوری غیر از علم تجربی فکر دیگری لازم است و آن تغییر جهان به نفع خواسته‌های انسان است. در حالی که متون دینی، مستقیم و غیرمستقیم چنین تفکری را نفی می‌کنند. اگر جهان مخلوق خداوند است و اگر پدیده‌های آن فعل الهی است، فکر تغییر اعلام نارضایتی از وضع موجود و خلقت الهی انسان، بلکه در پاره‌ای موارد از پدیده‌های طبیعی رنج می‌کشد و درصدد چاره‌ای است اما دفع این رنج و چاره‌جویی برای آن نیز در نظام آفرینش قرار داده شده است و برای استفاده از آن و نیز چگونه استفاده کردن هم باید از دین و خداوند سؤال کنیم. هماهنگ به طبیعت عمل کردن با تغییر آن تفاوت دارد. استفاده از گیاهان دارویی و ترکیب آنها، با تغییر شیمیایی آنها تفاوت دارد، استفاده از آتش و شمع برای بهره‌گیری از نور آنها در شب تفاوت دارد با اختراع لامپ و استفاده از نور آنها. در فرض اول از «نور آتش» در شب استفاده می‌شود اما در قسم دوم انسان درصدد است تا «شب» را به روز «تغییر» دهد. لذا در مدرنیته مفاهیمی مانند رضایت، توکل، صبر، قناعت و... جایی ندارند چرا که اعتقاد بر این است که هر چیزی را انسان «می‌تواند» عوض کند و «باید» عوض کند، در مقابل هیچ اراده‌ای غیر از آنچه خود بخواهد، تسلیم نمی‌شود. 3ـ روایاتی مانند «اطلبوا العلم و لو بالصین» که زیاد به آن تمسک می‌شود نیز مقصود از «علم» علم خداشناسی است نه علم تجربی. «قال علی‌ علیه السلام: اطلبوا العلم و لو بالصین، هو علم معرفته النفس و فیه معرفه الرب عزوجل(5)» 3ـ آیا صنعت و تکنولوژی با دین تعارض دارند؟ در توضیح سؤال سوم، باید سؤال را اینگونه طرح کنیم: آیا صنعت و فن‌آوری با تکامل انسان آنگونه که دین انتظار دارد منافات دارند و بنابراین نه تنها دین فن‌آوری و صنعت را پیشرفت نمی‌داند و در تکامل انسان نقش مثبتی برای او قبول ندارد، بلکه نگاه منفی به آن دارد و آن را سد راه تکامل انسان می‌داند؟ چنان که قبلاً بیان کردیم مبانی صنعت و تکنولوژی با آموزه‌های دینی تعارض دارند، چون صنعت و فن‌آوری برخاسته از علم جدید و مدرن هستند و در علم جدید هدف علم یافتن حقیقت نیست بلکه تسلط بر طبیعت و تغییر آن است و لذا نگاه علم به طبیعت و نظام عالم غیراخلاقی و سکولار و معترضانه است. اما نگاه دین به جهان نگاهی اخلاقی و رضایتمندانه است و هدف علم در جهان‌بینی دینی کشف حقایق هستی و یافتن کارکردهای طبیعت برای هماهنگ شدن با آن و جلب رضایت الهی است. اما گذشته از مبانی فن‌آوری و صنعت جدید، آیا خود ابزار جدید و استفاده آنها و تشویق و ترغیب مردم در به‌کارگیری هر چه بیشتر آنها چه نسبتی با دین و آموزه‌های دینی دارد؟ برای پاسخ به این سؤال باید سؤال دیگری مطرح کنیم و آن اینکه آیا بین اعتقادات انسان و ابزار زندگی و روش معیشتی او تعامل و داد و ستد برقرار است و یا اینکه هیچ ارتباطی بین آنها نیست؟ آیا می‌توان گفت که جهان‌بینی هر فردی با مبانی فلسفی و فکری به دست می‌آید و لذا جایی برای تأثیر ابزار و رفتار و روش بر جهان‌بینی باقی نمی‌ماند؟ و یا اینکه همان طور که مشکل تولید کالا، روش تولید و مصرف و ابزار زندگی، متأثر از اعتقادات می‌باشند اعتقادات نیز متأثر از آنها است؟ به نظر ما این دو متأثر از یکدیگرند و نمی‌توان گفت که بین آنها هیچ ارتباط و تعاملی وجود ندارد، دستورات و سفارشات دین مؤید این مطلب است. می‌توان از دین که چشم و گوش انسان را مسوول می‌داند و برای آن دستورات خاصی قرار داده و اجازه نمی‌دهد انسان هر چیزی را ببیند و بشنود، به خوبی فهمید که دین در دیده‌ها و شنیده‌ها معتقد به تأثیرگذاری است و لذا دوباره ابزار زندگی که هر روزه مورد استفاده انسان است ساکت نیست. چرا دین درباره نوع لباس و رنگ لباس سخن گفته و مثلاً لباس ابریشم را برای مردان حرام دانسته و یا پیراهن سیاه را مکروه می‌داند؟ چرا غذا خوردن در ظرف «طلا» حرام است، چرا خوردن برخی غذاها را نهی کرده است؟ ما به دلیل این احکام آگاه نیستیم، اما دخالت دین در امور معیشتی انسان‌ را به این نکته متنبه می‌کند که نظر دین درباره خوراک و لباس، ابزار زندگی خنثی نیست. اگر این امور در اعتقادات انسان دخالتی نداشته باشند چه لزومی دارد که دین در مورد آنها پافشاری کند. چنانچه از آیه سی‌ام سوره روم(6) به دست می‌آید احکام دین اسلام همانند خود دین اسلام منطبق با فطرت است و چون فطرت انسان فطرتی توحیدی است بنابراین این احکام مطابق توحید می‌باشند. حال آنکه احکام دین توحیدی هستند پس خلاف این احکام شرک و غیرتوحیدی است و لذا می‌توان غذای توحیدی و غذای غیرتوحیدی، لباس توحیدی و لباس غیرتوحیدی، مصرف توحیدی و مصرف غیرتوحیدی، تولید توحیدی و تولید غیرتوحیدی، هنر توحیدی و هنر غیرتوحیدی و... داشت. همان طور که جهان‌بینی توحیدی لباس و خوراک و .. توحیدی را می‌آورد، لباس و خوراک و ... غیرتوحیدی هم جهان‌بینی غیرتوحیدی می‌آورد و نمی‌توان با ابزار و لباس و خوراک و... غیرتوحیدی زندگی کرد و در عین حال اعتقادات توحیدی داشت. مسلماً یکی دیگری را از صحنه خارج می‌کند. چنانچه شهید مطهری در تعارض اعتقادات توحیدی و رفتارهای غیرتوحیدی و گناه می‌فرمایند این در انسان همیشه در تعارض باقی نمی‌مانند و بالاخره یکی دیگری را به شکل خود درمی‌آورد، ابزار زندگی و خوراک و لباس و... نیز چنین‌اند. البته ممکن است تأثیر این امور در افراد مختلف باشد و بنابر درجه افراد در اعتقادات و مراقبه آنها در اموری عبادی این تأثیر شدت و ضعف پیدا می‌کند. چرا انسان‌های امروز توکل‌شان به خداوند کمتر شده است؟ چرا رضا به معیشت مقرر خداوند ندارند؟ برای پول درآوردن دروغ می‌گویند، عبادات‌شان صوری شده است چرا اگر ضرب‌المثلی که می‌گفت «با توکل زانوی اشتر ببند» امروز بیشتر بر «بستن زانوی» اشتر تأکید می‌شود در حالی که دیروز بر توکل اهمیت بیشتری می‌دادند؟ پاسخ تمام این سؤالات یک چیز است و آن اینکه انسان امروز نقش خداوند را در این عالم کم می‌داند و یا اصلاً خداوند را در این عالم و زندگی خود مؤثر نمی‌داند. یکی از علل مهم چنین اعتقادی (هر چند ناخودآگاه) حذف آن چیزهایی است که انسان را به یاد خداوند می‌اندازند، چه کسی امروز از دیدن ماشین و وسایل پیچیده برقی به یاد خداوند می‌افتد؟ انسان امروز چگونه می‌تواند به آیه «افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت» عمل کند، در حالی که به جای نظر کردن به مخلوقات الهی، بیشتر به مصنوعات انسانی نگاه می‌کند و به جای تحسین خداوند، انسان‌ها را تحسین می‌کند و در نتیجه به جای کرنش در مقابل خداوند، انسان‌ها را تعظیم می‌کنند. این یکی از موارد غفلت از خداوند است. مورد دیگر آنکه، با ورود صنعت و علم جدید، دید انسان‌ها به پدیده‌ها تغییر کرد و در هر پدیده‌ای علت مادی را جست‌وجو می‌کنند و از غایت الهی آن غافل‌اند، این غایت‌گریزی درد هولناک انسان جدید است. باعث می‌شود که تمام پدیده‌ها را مادی و زمینی ببینند و توجه‌شان به عالم بالا کم شود و یا قطع شود، که همین امر هم باعث ظهور بیماری‌های مختلف روحی و روانی شده است. دل بی‌جمال جانان میل جهان ندارد هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد انسان‌های امروز به جهت ناپدید شدن جمال جانان از زندگی‌شان دچار اضطراب و افسردگی و... شده‌اند و این نتیجه‌ی غفلت از خداوند است. بگذریم که با ورود تکنولوژی و صنعت جدید برخی، حتی انسان را رب عالم می‌دانند و معقتدند انسان با صنعت و فن‌آوری که آفریده جهان را در اختیار دارد. این همان طغیانی است که خداوند فرموده انسان اگر توهم بی‌نیازی کند طغیان می‌کند (ان الانسان لیطغی ان راه استغنی) و امروز انسان با دست یافتن به ابزار طغیان، طغیان کرده و «ان ربکم الاعلی» سر داده است! به هر حال چه این سخنان مقبول افتد و یا تحجر تلقی شود، امروز باید درباره این امور دوباره اندیشه و تأمل کنیم. متأسفانه در دنیای جدید همه سخن از بازنگری و بازخوانی تفسیر دین و فهم دین و برخی هم بازخوانی اصل دین می‌زنند اما به ندرت کسی سخن از بازنگری درباره اعتقاد به «پیشرفت غرب»، «مطلوبیت فن‌آوری»، «رشد بی‌رویه‌ی علم تجربی و الگو قرار گرفتن آن» و... می‌گوید. امروزه روشنفکری یعنی زیر سؤال بردن دین و اعتقادات دینی و تفسیری مدرن از آموزه‌های دینی، اما زیر سؤال بردن فن‌آوری، پیشرفت غرب و... تحجر و عقب‌ماندگی است، بیاییم یک بار در الگوهایی که امروز دنیای غرب بر ما تحمیل کرده دوباره اندیشه کنیم.


دانلود با لینک مستقیم


دین و تکنولوژی