لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
رئالیسم و آموزش و پرورش
رئالیسم نیز همچون ایدئالیسم یکی از ماندگارترین فلسفه های دنیای غرب است. رئالیستها ، برخلاف ایدئالیستها ، اظهار می دارند که اعیان اشیاء ، قطع نظر از آنکه موضوع ادراک ما واقع شوند یا نه، وجود دارند. مثلاً همین کتابی که به خواندنش مشغولید به عنوان شیء فی نفسه وجود دارد، و وجود آن به ادراک شما از آن یا کاربردش بستگی ندارد. حتی اگر این متن را مطالعه نمی کردید، باز هم وجود می داشت. آموزه های عمده رئالیسم به قرار زیرند:
ما در جهانی متشکل از وجود حقیقی زندگی می کنیم که در آن امور گوناگونی همپون اشخاص و اشیاء وجود دارند.
اعیان جهان واقع ، قطع نظر از کاربرد آنها به دست ما ، وجود دارند.
با بهره گیری از عقل ممکن است شناختی درباره این اعیان به دست آورد.
معرفت درباره این اشیاء ، قوانینی که بر آنها حاکم است ، و روابط آنها با یکدیگر مطمئن ترین راهنمای سلوک آدمی است.
به طور خلاصه، رئالیسم را می توان به عنوان موضعی فلسفی تعریف کرد که به وجود نظامی عینی از واقعیت و امکان دستیابی انسان به معرفت درباره آن واقعیت قایل است. افزون بر این ، رئالیسم توصیه و تجویز می کند که ما باید رفتار خویش را با چندین معرفتی هماهنگ کنیم.
در حالی که یافتن مظاهر ایدئالیسم در آموزش و پرورش معاصر دشوار است، مثالهای آموزش و پرورش رئالیستی فراوانند. مثلاً برنامه درسی موضوع محور که در بسیاری از مدارس متوسط و دانشکده ها یافت می شود، از مجموعه های متمایز دانش مانند، تاریخ ، زبان، ریاضی، علوم و غیره تشکیل می شود. این موضوعات درسی گوناگون مبین کاوش بدقت سازمان یافته و نظامدار بشر درباره واقعیت هستند. دانش آموزان دبیرستانها و دانشجویان دانشگاهها به مطالعه کتبی می پردازندکه به دست صاحبنظران رشته های تخصصی نوشته شده اند، یا در کلاسهای درسی ای حضور می یابند که متخصصان رشته های مختلف در آنها به تدریس می پردازند. این فصل به بررسی اصول بنیادی رئالیسم می پردازدو دلالتهای ضمنی آن را برای آموزش و پرورش تحلیل می کند. اما قبل از پرداختن به این کار، نخست ریشه های تاریخی رئالیسم را به آن صورت که به دست ارسطو ، فیلسوف یونان باستان ، بیان شده است بررسی خواهیم کرد.
ارسطو : بیانگذار رئالیسم
رئالیستها مانند ایدئالیستها گوناگونند. مثلاً رئالیستهای کلاسیک سرچشمه اندیشه های فلسفی خود را افکار فلسفی یونان باستان می دانند. رئالیستهای علمی ، علوم طبیعی و روش علمی را مبنای درک واقعیت تلقی می کنند. واقعگرایان الهی (خداباور) ، از جمله تومیستها، موجود مافوق طبیعی برینی را به عنوان خالق جهان طبیعت در نظر می گیرند. خاستگاه مشترک اقسام رئالیسم آثار ارسطوست. در این قسمت از این تحقیق کلی بر خدمات ارسطو به تاریخ تفکر به عمل می آوریم و سپس مفاهیمی که مبنای مکتب رئالیسم را تشکیل می دهند بررسی خواهیم کرد.
ارسطو در تاریخ آراء تربیتی
ارسطو، شاگرد افلاطون ، مدت زمانی معلم اسکندر کبیر، پادشاه یونان بود که بخش اعظم جهان معلوم را تسخیر کرد. اما چیزی که از لحاظ تربیتی اهمیت بیشتری داشته این است که ارسطو در سال 334 قبل از میلاد مدرسه معروف خود لیسه را در آتن بنا نهاد و دربارۀ موضوعات فلسفی ای همچون مابعد الطبیعه ، منطق ، اخلاق و نیز علوم طبیعی مانند هیئت، جانور شناسی و گیاه شناسی به نگارش پرداخت.
کار ارسطو در زمینه علوم طبیعی ، مُدرّجی تصاعدی از سیر تکاملی موجودات را توصیف می کند. در پایین ترین سطح قلمرو هستی ، اشیاء بی جان یا جمادات همچون سنگها و کانیها قرار دارند. در مرحله بالاتر ، گیاهان و رسُتنیها واقع شده اند که هر چند در مقایسه با جمادات ، زنده تلقی می شوند، ولی بسیاری از قوای حیوانات را ندارند. در قلمرو حیوانات ، سیر پیوسته ارتقا در جهت بالا به سوی انسان که به دلیل برخورداری از عقل در رأس این سلسله مراتب واقع می شود، امتداد می یابد. با این توصیف مختصر از پدیده های طبیعی ، تمایل ارسطو به طبقه بندی و مقوله بندی موجودات مشهود است. رئالیستهای بعدی که طبقه بندی را به عنوان دقیقترین و مفیدترین شیوه تشکل معرفت انسان درباره اعیانی که در واقعیت طبیعی یافت می شوند، تلقی می کردند. به این تمایل تداوم بخشیدند.
در اخلاق نیکو ماخُس ارسطو آرمانهای یونانی میانه روی ، هماهنگی ، و توازن راکه هسته ارزش شناسی یا نظریه ارزش رئالیستی را تشکیل می دهند، مورد تأکید قرار داد. سیاست ارسطو همچون جمهوری افلاطون به این تشخیص می رسد که رابطه متقابلی بین انسان خوب و شهروند خوب وجود دارد.
ارسطو در طبیعت انسانی ، ثنویت بنیادینی مبنی بر اینکه انسانها دارای نفس یا ذهنی غیر مادی و جسمی مادی هستند، لحاظ می کند. همانند
رئالیسم و آموزش و پرورش