فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 60صفحه
تمامی دخترانی که پس از اتمام دوره راهنمایی تحصیلی براساس نظام آموزش و پروش جمهوری اسلامی ایران به دوره بالاتر که دبیرستان( دوره متوسطه) نامیده میشود قدم میگذارند.
عادی( شنوا): منظوراز فرد عادی به فردی اطلاق میشود که از نظر جسمی و حواس ظاهری عادی بوده و دارای هیچ نقصی نباشد و از نظربهره هوشی نیز در حد متعادل یا هنجار باشد.
ناشنوا:ناشنوا فردی است متفاوت و معلول که فقط بعلت نقص شنوایی زبان محیط خود را بدرستی نیاموخته و کلامش آسیب دیده است. ناشنوایی نقص فردی است و تعاریف گوناونی بر آن رفته است و اکثر تعریف به رابطه بین شنوایی و تکلم تکیه دارند و عوارض ناشنوایی پیش از نقص مورد توجه بوده است. ناشنوا به کسی گفته میشود که در هنگام تولد و قبل از فراگیری زبان مادری دچار اختلال شنوایی شده باشد میزان شنوایی او به حدی باشد که نتواند زبان مادری را مانند افراد شنوا از محیط خود بیاموزد.
- از دیدگاه شنوایی سنجها: ناشنوا فردی است که کمبود شنوایی بالاتر از 40 دسیبل در دستگاه شنوایی وی وجود داشته باشد و این کمبود در سالمترین گوش او باشد.
- از دیدگاه متخصین گوش و حلق و بینی ناشنوا کسی است که نواقص موجود در دستگاه شنوایی وی اعم از گوش خارجی، میانی، گوش داخلی، مرکز شنوایی در مغز وی قادر به دریافت و فهم سخن دیگران و صداهای طبیعی محیط نکند.
- از نظر جامعه شناسان ناشنوا به فردی اطلاق میشود که مبتلا به کسری( انتقالی، ادراکی، امیخته، روانی) است و ارتباط کلامی وی با دیگر افراد جامعه دچار آسیب گردیده است.
- از دیدگاه متخصصین تعلیم و تربیت ناشنوا به کسی گفته میشود که بخاطر نقص در اندام شنوایی حتی با استفاده از وسایل مکانیکی نتواند از آموزش و پرورش عادی استفاده کند و نیاز به آموزش ویژه دارد.
ناشنوایی شدید: به افرادی که بین 71 تا 90 دسیبل کمبود شنوایی دچار باشند گفته میشود که قادر به شنیدن صدا از طریق دستگاههای تقویتکننده بسیار قوی مثل گوشیهای گروهی هستند.
ناشنوای عمیق: به ناشنوایی حاد و کر مطلق نیز مصطلح است که کمبود شنوایی حدود 90 دسیبل به بالا را شامل میشود مبتلایان به اینگونه کمبود شنوایی حتی با دستگاههای تقویتکننده صوت هم قادر به شنیدن نیستند در دنیای سکوت بسر میبرند. تنها راه رساندن صدا به این نوع افراد از طریق قوه بساوایی( حس لامسه) با شیوه ایجاد ارتعاش میباشد.
نیمه شنوا: کسی است که صداهای طبیعی. محیطی و کلامی برای او بدون استفاده از سمعک دشوار است و به کمبود شنوایی بین 41 تا 55 دسیبل مبتلا باشند. اکثریت این افراد از آموزش وپرورش عادی نمیتوانند استفاده کنند و نیاز به آموزش خاص نیمه شنوایان دارند.
توضیح: در این تحقیق که بصورت عامل از کلمه ناشنوا استفاده میشود منظور همه گروههای مربوط یعنی نیمهشنوا، ناشنوا، ناشنوای شدید، و ناشنوایی عمیق را دربر میگیرد وگروه خاصی مورد نظر نمیباشد.
فصل دوم
تاریخ تعلیم و تربیت کرولالها در جهان و ایران:
کوشش در راه خدمت به گروهی از ابناء بشر که فاقد یکی از مهمترین حواس انسانی میباشن همواره مورد نظر دانشمندان، پزشکان،معلمین، و علمای اقتصاد و بالاخره مردان راه خدا بوده است.
تنها با مطالعه تاریخ است که زحمات گذشتگان در راه تعلیم و تربیت افراد کرولال بیشتر روشن میگردد. گامهای اولیه در این راه از زمانهای بسیار قدیم برداشته شده و در نوشته بعضی از نویسندگان یونان قدیم دیده میشود که کوششهای اولیه در این راه به قرن پنجم قبل از میلاد میرسد.
بقراط حکیم را عقیده براین بود که روانی گفت حتی در طفل کر به طرز کنترل زبان او بستگی دارد. در قرن چهارم قبل از میلاد ارسطو و افلاطون معتقد بودند که شخص کر هرگز سخن گفتن نمیآموزد زیرا زبانش بسته است و کوشش در این راه را امری بینتیجه میدانستند. چنانچه سقراط گوید: ( اگر ما زبان نداشته باشیم و یا صدایی از دهانمان خارج نشود بهتر است کوششی برای سخن گفتن با دیگران نکنیم و برای شناساندن مقصود از اشارات دستگاه استفاده نمائیم چنانچه اشخاص کرولال این شیوه را بکار میبرند).
در قرون اولیه این فکر رواج داشت که آنکه کر متولد میشود طبعاً لال هم میباشد و این غیر ممکن است که بیاموزد و سخن بگوید چنانچه گارلن براین عقیده بود و در این باره مینویسد: این حس شنوایی و اعضای تکلم یک بستگی فیزیکی وجود دارد به همین دلیل کسانی که کر متولد میشوند و لال نیز میباشند.)
در قروتن وسطی عقیده مردم بر این بود که سخن گفتن امری غیر اکتسابی و غریزی است ومعتقد بودند که میتوان آن را از راه تقلید آموخت.
اولین مدرک تاریخی که از تعلیم کودکان کر در دست است مربوط به سال 691 میلادی است چند سال بعد نیز در ایتالیا شخصی بنام پیتروکاسترو اقدام به تعلیم کودکان کرو لالی نمود.
کاردنوا پزشک معروف قرن 16 میلادی اقدام به پیداکردن الفبای مخصوصی برای تعلیم و تربیت کرولالها نمود. او متد اشاره با تکلم به شاگردان خود عرضه داشت.
جانکافسکی یکی ار بنیانگذاران مکتب جدیدی در زمینه تعلیم و تربیت کرولالها بشمار میرود او در متد جدیدی که عرضه داشت تأکید نمود که قبل از تدریس و یاددادن نام شیئی باید خود آن را به کودک کرولال نشان داد. روش وی که همان متد سمعی و بصری امروز میباشد سالها بنام روش جدید مورد استفاده قرار داشت و امروزه نیز با تغییراتی از روشهای مهم تربیتی بشمار میرود.
یکی دیگر از کسانی که در این زمینه قدمهایی برداشته جانلاک است. وی از جمله کسانی است که عقیده داشت تربیت و پرورش حواس کودک از بدویترین و لازمترین نکات در تعلیم و تربیت کرولالهاست.
دکتر جان بولور اولین نویسنده انگلیسی است که مطالبی درباره مشکلات کری نگاشته است نامبرده یکی از پیشقدمانی است که فکرایجاد مدرسه کرولالها را در سر پروراند.
جاکوبرودیگنی اولین و بزرگترین معلم کرولال فرانسه متد هیجی یکدستی اسپانیایی را متداول نمود و تغییراتی در آن داد ولی از آنجا که متد تکلم روزبروز توسعه بیشتری مییافت به متد او توجه زیادی نشد.
در سال 1767 میلادی برای اولین بار مطالبی درباره تربیت شنوایی کرها توسط پریر منتشر گردید. وی ادعا نموده تقریباً همة کسانی که کر خوانده میشوند کمو بیش از مقداری شنوایی برخوردارند و با تربیت همان مقدار کم آنان قادر خواهند بود کلمات، جملات، یا آهنگهای مختلف را از یکدیگر تشخیص دهند.
هینیگز یکی از بزرگترین معلمین کرولال بشمار میرود و روش وی تأثیر بسزایی در تعلیم و تربیت کرولالها در آمریکا داشته است. وی عقیده داشت که فکر صحیح ناشی از طرز تکلم صحیح میباشد و معتقد بود چنانچه به کرها سخن آموخته شود و آنان بتوانند همانند دیگر افراد جامعه تکلم کنند محققاً مسائل اجتماعی و دیگر فرضیههای زندگی را بهتر درک خواهند نمود.
بتدریج که اوراق تایخ تعلیم و تربیت کرولالها را ورق میزنیم به قرن نوزدهم میرسیم در این قرن پیشرفتهای شگرفی در زمینه تعلیم و تربیت کرولالها بوجود آمد.
در سال 1810 در شهر نیویورک آموزش و پرورش کرولالها توسط شخصی بنام جاناستانفورد شروع شد. کوشش و پشتکار نامبرده باعث شد دبستانی مخصوص اطفال کرولال در سال 1818 در همان شهر تأسیس گردد.
هوراسمن اهل ایالت ماساچوست آمریکا اولین کالج تربیت معلم آمریکا را در سال 1839 در شهر لکسینگتن تأسیس نمود. وی معتقد بود که تنها متد تکلم است که باید در تعلیم و تربیت کودکان کرولال بکار رود.
ساموئلهو برای اولین بار کودک خردسالی را که از دو حس مهم بیشتری یعنی بینایی و شنوایی محروم بود موردتعلیم قرار داد عمل وی باعث شد که در سال 1832 انستیتوی پرکتیر اولین مدرسه برای کودکان کرولال و کور تأسیس گردد.
تحقیق در مورد بررسی رغبتهای شغل دانشآموزان دختر ناشنوا و عادی