مدل شده در سالیدورک قابل مشاهده در SOLIDWORKS همراه فایل سه بعدی و تمامی قطعات آماده جهت رندرگیری . جهت سفارش پروژه به آدرس solidworks62@hotmail.com اطلاع داده شود تا دراسرع وقت پروژه برای شما ارسال شود ... خیلی مهم : شما می توانید با استفاده از save as در نرم افزار سالید ورکس در دیگر نرم افزار ها مانند کتیا - پرو ایجینیر و ... مشاهده نمایید.
مقدمـه
روان شناسان در دهه های اخیر در بررسی اختلالات رفتاری و انحرافات به این نتیجه رسیده اند که بسیاری از اختلالات و آسیب ها در ناتوانی افراد در تحلیل صحیح و مناسب از خود و موقعیت خویش ، عدم احساس کنترل ، و کفایت شخصی جهت رویارویی با موقعیت های دشوار و عدم آمادگی برای حل مشکلات و مسائل زندگی به شیوه مناسب ، ریشه دارد . بنابراین با توجه به تغییرات و پیچیدگی های روز افزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی ، آماده سازی افراد به خصوص نسل جوان جهت رویارویی با موقعیت های دشوار امری ضروری به نظر می رسد . در همین راستا روان شناسان با حمایت سازمان های ملی و بین المللی ، جهت پیشگیری از بیماریهای روانی و ناهنجاریهای اجتماعی آموزش مهارت های زندگی را در سراسر جهان و در سطح مدارس آغاز نموده اند . ( طارمیان و همکاران 1378 ، ص 14 )
آنچه امروزه تحت عنوان مهارت های زندگی مشهود است تنها حاصل کار پژوهشگران عصر حاضر نیست بلکه بسیاری از این مهارتها در لابلای تعالیم الهی بخصوص در قرآن و احادیث معصومین بیان شده است . به طوری که تلاش برای برقراری ارتباط مفید و مؤثر با دیگران ، خودشناسی و توجه به ارزشها که از فصول اساسی درس مهارتهای زندگی است به کرات در قرآن ، نهج البلاغه ، و صحیفه سجادیه و احادیث منقول از سایر معصومین مورد تأکید قرار گرفته است . ( همان منبع ص 45 )
هدف اصلی سازمان بهداشت جهانی از ایجاد طرح مهارت های زندگی در زمینه بهداشت روانی این است که جوامع مختلف در سطوح جهان نسبت به گسترش ، به کارگیری و ارزیابی برنامه آموزش مهارتهای زندگی را متمرکز بر رشد توانائی های روانی مانند حل مسئله ، مقابله با هیجانات ، خود آگاهی ، سازگاری اجتماعی و کنترل استرس بین کودکان و نوجوانان است اقدام نمایند . ( ناستاسیا 1998 مقاله )
با توجه به نقش مهم مدارس در تأمین بهداشت روانی دانش آموزان ، برنامه آموزش مهارتهای زندگی روش مؤثری در جهت رشد شخصیت سالم دانش آموزان و تأمین و حفظ بهداشت روانی دانش آموزان تلقی می شود . به این ترتیب مدارس به جای این که تنها بر افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان تمرکز نمایند باید بر تأمین و حفظ روان آنان نیز تأکید نمایند و اقدامات لازم را به منظور تحقق هدف مذکور انجام دهند چرا که اگر هدف فوق تحقق یابد بسیاری از مشکلات تحصیلی و آموزشگاهی نیز خود به خود کاهش می یابند .
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:85
خلاصه ۴
مقدمه ۷
بیان مساله ۱۰
اهمیت و ضرورت پژوهش ۱۴
متغیرهای پژوهش ۱۵
تعریف علمی و عملیاتی «مهارتهای زندگی»: ۱۶
تعریف علمی و عملیاتی «سلامت روان» ۱۷
تعریف علمی و عملیاتی «منبع کنترل» ۱۸
مبنای تئوریکی برنامه آموزش مهارتهای زندگی ۱۹
اهداف آموزش مهارتهای زندگی ۲۴
اهمیت مهارتهای زندگی در سلامت روانی ۲۶
ابعاد مهارتهای زندگی ۲۸
پیشینه تحقیقاتی پژوهش ۲۹
جمع بندی و نتیجهگیری از پیشینة تحقیقاتی پژوهش ۴۲
فرضیات پژوهش ۴۳
روش بررسی ۴۵
۱- پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ) 46
2- پرسشنامه منبع کنترل لونسون ۴۷
۳- ابزار آموزش مهارتهای زندگی ۴۸
روشهای آماری پژوهش ۵۰
تجزیه و تحلیل علمی ۵۰
منابع تغییر ۶۱
مقیاسها ۶۱
منابع تغییر ۶۳
مقیاسها ۶۳
منابع تغییر ۶۵
مقیاسها ۶۵
بحث و نتیجهگیری ۶۹
فهرست منابع فارسی ۸۱
خلاصه
انسان با توجه به پیچیدگیها و دشواریهای زندگی جهت رسیدن به رشد و پیشرفت در جنبههای گوناگون میبایست از توانایی لازم و کافی جهت مقابله با موقعیتهای دشوار زندگی و همچنین فراهم نمودن شرایط مناسب به منظور پیشرفت همه جانبه برخوردار باشد. بنابراین افراد موفق، تکامل یافته و دارای سلامت روانی کسانی هستند که توانایی و مهارت کافی را در برخورد با شرایط گوناگون زندگی دارند و همواره در صدد تغییر موقعیت خویش در جهت رشد و تکمیل هستند. این ویژگیها نشانگر برخورداری اینگونه افراد از مهارتهای زندگی میباشد. در حال که افراد ناموفق و کسانی که به رشد و پیشرفت متعادل در جنبههای گوناگون زندگی دست نیافتهاند از سلامت روانی کمتری برخوردارند و همچنین توانایی حل مؤثر مشکلات و مسائل زندگی را ندارند میتوان گفت که فاقد مهارتهای زندگی کافی هستند. بدین ترتیب برخورداری از مهارتهای زندگی و به کارگیری آن جهت دستیابی به رشد و کمال میتواند بسیاری از مشکلات، ناکامیها و ناهنجاریها را رفع نماید و در عوض یک زندگی با نشاط، پرتلاش، رو به پیشرفت و کمال، مفید و سازنده را به ارمغان آورد و چه بهتر است که کسب این مهارتها از دوران نوجوانی آغاز گردد. با توجه به اینکه تحقیقات بسیاری موضوع فوق را مورد تأیید قرار دادهاند و همچنین باور و اعتقاد پژوهشگر به اینکه لازمه موفقیت و تکامل همه جانبه در زندگی، برخورداری از سلامت روانی و آگاهی از شیوه صحیح و مناسب زندگی و در نتیجه سبک زندگی سالم میباشد، به همین جهت، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل نوجوانان پرداخته است.
در این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل. که به شیوه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون- با گروه کنترل انجام گردید، چنین فرض شد که آموزش مهارتهای زندگی موجب افزایش یا بهبود سلامت روان و درونیتر شدن منبع کنترل در نوجوانان می شود. به همین منظور از بین 191 دانش آموز دختر مقطع دبیرستان، 30 دانشآموز که بالاترین نمرات را از پیش آزمون (پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه منبع کنترل) به دست آوردند، انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم گردیدند که هر گروه شامل 15 دانش آموز بود.
پس از اجرای پیش آزمون در گروه آزمایشی و کنترل، گروه آزمایشی آموزش مهارتهای زندگی را در هشت جلسه دو ساعته دو بار در هفته دریافت نمود. پس از یک ماه، پس آزمون (پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه منبع کنترل) در دو گروه آزمایشی و کنترل اجرا گردید.
پس از نمرهگذاری، تفاوت میانگین بین دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با استفاده «از آزمون t دو گروه مستقل» مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین میانگین دو گروه در «پرسشنامه سلامت عمومی» تفاوت معناداری وجود دارد. در نتیجه فرضیه پژوهش تأیید گردید. بنابراین، آموزش مهارتهای زندگی میتواند سلامت روان را افزایش دهد یا بهبود بخشد. همچنین نتایج نشان می دهد که تفاوت بین میانگین های دو گروه در کلیه مقیاسهای پرسشنامه سلامت عمومی به جز مقیاس C (نارسا کنش وری اجتماعی) کاملاً معنادار است. نکته دیگر اینکه بیشترین میزان کاهش در نمرات مقیاس D (نشانگان افسردگی) پرسشنامه مذکور میباشد. بنابراین میتوان گفت که آموزش مهارتهای زندگی بیشترین تأثیر را بر کاهش میزان افسردگی آزمودنیها داشته است. اما در مورد میانگین دو گروه در پرسشنامه منبع کنترل، علیرغم کاهش اندک در نمرات تفاوت معناداری وجود ندارد. در کل میتوان گفت، با توجه به کاهش اندک نمرات، آموزش مهارتهای زندگی تا حدودی بر درونیتر شدن منبع کنترل در گروه آزمایشی مؤثر بوده است.
همچنین در این پژوهش، رابطه بین متغیرهای پژوهش با استفاده از «ضریب همبستگی پیرسون» به دست آمد. این نتایج نشانگر آن است که بین سلامت روان و شیوه مقابلهای و بین منبع کنترل و شیوه مقابلهای ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین متغیر (سلامت روان و منبع کنترل) ارتباط مثبت و معناداری وجود ندارد. یافتههای جانبی این پژوهش نشانگر رابطه معنادار بین سطح تحصیلات مادر، اشتغال مادر و عملکرد تحصیلی دانشآموزان با سلامت روان و شیوه مقابلهای آنان میباشد.
مشاهدات کیفی نیز در طول جلسات دوره آموزشی با نتایج کمی حاصل از دادهها مطابقت و هماهنگی دارد. بطوریکه آزمودنیهایی که در طول جلسات فعالیت گروهی بیشتری داشتند، انگیزه و تمایل بیشتری جهت شرکت در این دوره آموزشی داشتند، نظم گروهی بیشتری را رعایت مینمودند. در انجام تمرینات و فعالیتهای عملی علاقمندی و انگیزة بیشتری نشان می دادند، توجه و دقت کافی نسبت به مطالب و محتویات آموزشی داشتند و خواهان تداوم این دوره آموزشی در طول سال تحصیلی بودند، در میزان نمرات سلامت عمومی و منبع کنترل آنان کاهش بیشتری ایجاد شده است. در واقع میتوان گفت که آموزش مهارتهای زندگی در مورد این آزمودنیها منجر به افزایش سلامت روان و درونیتر شدن منبع کنترل آنان شده است. بدین ترتیب مشاهدات کیفی دال بر تأثیر مثبت آموزش مهارتهای زندگی میباشد.
مقدمه
پیشرفتهای علمی و تکنولوژی در سالهای اخیر، انسانها را با انبوهی فزاینده از مسائل گوناگون مواجه ساخته است. کار، تحصیل و فشارهای روانی- اجتماعی از جمله مسائلی هستند که اغلب نوجوانان و جوانان با آنها روبرو هستند. توانایی حل مؤثر مسائل مذکور و مشکلات مشابه از جمله مهارتهای مهم و مفیدی هستند که نقش تعیین کنندهای در تأمین سلامت روانی و موفقیت فرد و در نتیجه زندگی سالم و اثر بخش دارند.
همه انسانها به طور فطری توانایی حل مشکلات زندگی را دارند، ولیکن این توانایی باید مطابق با شرایط و موقعیت فرد پرورش یابد بطوریکه به عنوان مهارتهای کارآمد در آنان درونی شود. متأسفانه طبق بررسیهای انجام شده تواناییها و مهارتهای عملی و سازشی بسیاری از نوجوانان و جوانان کشور ما برای حل مؤثر مسائل زندگی فردی و اجتماعی آنان کفایت نمیکند. بنابراین آموزش مهارتهای زندگی با تأکید بر مهمترین مسائل فردی و اجتماعی نوجوانان به عنوان اصلی مهم و انکار ناپذیر است که تاکنون علیرغم توجه خاص بسیاری از کشورهای جهان و تأکید خاص «سازمان بهداشت جهانی» . جای آن در برنامههای تحصیلی مدارس کشورمان خالی مانده است. البته اخیراً گامهایی برداشته شده است که نیازمند توجه علمی و تخصصی بیشتری میباشد.
آموزش مهارتهای زندگی مبتنی بر یادگیری مشارکتی و عملی میباشد. این گونه فعالیتها در افزایش سلامتی و پیشگیری اولیه از بروز مشکلات و همچنین کمک به نوجوان جهت یادگیری رفتارهای مثبت و حفظ سلامت روانی خویش بسیار اثر بخش است. بنابراین برنامههای بهداشت مدارس و مداخلات پیشگیرانه مبتنی بر مدرسه میتوانند در جهت ایجاد رفتارهای سالم و افزایش آگاهی دانش آموزان در جهت تمرینات حمایت کننده از سلامتی جسمانی، روانی و اجتماعی و به طور کلی مهارتهای زندگی به کار گرفته شوند. بنابراین از طریق اینگونه برنامهها، نوجوانان نسبت به سلامتیشان مسؤولیت پذیر میشوند، تصمیمات بهداشتی مناسبی را اتخاذ مینمایند و به طور کلی سبک زندگی سالمی در طول نوجوانی آغاز می کنند و در طول زندگی تداوم میبخشند. این امر نوجوانان را قادر میسازد که طبق استعدادهای بالقوه خویش عمل نمایند و آماده رویارویی با تغییرات و نیازهای زندگی آینده شوند.
روان شناسان در دهههای اخیر، در بررسی اختلالات رفتاری و انحرافات اجتماعی به این نتیجه رسیدهاند که بسیاری از اختلالات و آسیبها و ناتوانی افراد در تحلیل صحیح و مناسب از خود و موقعیت خویش، عدم احساس کنترل و کفایت شخصی جهت رویارویی با موقعیتهای دشوار و عدم آمادگی برای حل مشکلات و مسائل زندگی به شیوه مناسب، ریشه دارد. بنابراین با توجه به تغییرات و پیچیدگیهای روزافزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی، آماده سازی افراد بخصوص نسل جوان جهت رویارویی با موقعیتهای دشوار، امری ضروری به نظر می رسد، در همین راستا، روانشناسان با حمایت سازمانهای ملی و بینالمللی، جهت پیشگیری از بیماریهای روانی و نابهنجاری اجتماعی، آموزش مهارتهای زندگی را در سراسر جهان و در سطح مدارس آغاز نمودهاند.
آنچه که امروزه تحت عنوان مهارتهای زندگی مشهور است، تنها حاصل کار پژوهشگران عصر حاضر نیست، بلکه بسیاری از این مهارتها در لابلای تعالیم الهی بخصوص در قرآن و احادیث معصومین (ع) بیان شده است، بطوری که تلاش برای برقراری ارتباط مفید و مؤثر با دیگران، خودشناسی و توجه به ارزشها که از فصول اساسی درس مهارتهای زندگی است، به کرات در قرآن، نهج البلاغه و صحیفة سجادیه و احادیث منقول از سایر معصومین (ع) مورد تأکید قرار گرفته است.
دوره نوجوانی، دورهای بحرانی است که تغییرات عمدهای در فرد (از لحاظ فیزیولوژیکی ، شناختی و روانی) و محیط بیرونی فرد (فشار همسالان، انتقال از محیط کوچک درس به محیطی بزرگتر در جامعه و مواجه شدن با هنجارها) به وجود میآید. چنین تغییراتی اغلب با مشکلاتی همراه است که بسیار استرسزا میباشد. به همین دلیل اکثر نوجوانان در یک دوره بحرانی به سر میبرند. با توجه به این مسائل، جهت پیشگیری از اختلالات روانی و یا تداوم سلامت روانی، نوجوانان باید راهبردهای مقابلهای مؤثر را یاد بگیرند.
با توجه به گسترس خدمات بهداشت روانی مبتنی بر مدرسه در کشورهای مختلف، «سازمان بهداشت جهانی» طرح تحقیقی مهارتهای زندگی را به عنوان بخشی از برنامه بهداشت روانی این سازمان بنا نهاد. هدف اصلی سازمان بهداشت جهانی از ایجاد طرح مهارتهای زندگی در زمینه بهداشت روانی این است که جوامع مختلف در سطح جهان نسبت به گسترش، به کارگیری و ارزیابی برنامه آموزش مهارتهای زندگی که متمرکز بر رشد تواناییهای روانی اساسی (مانند حل مسأله، مقابله با هیجانات، خود آگاهی، سازگاری اجتماعی و کنترل استرس) بین کودکان و نوجوانان است، اقدام نمایند.
بنابراین با توجه به نقش مهم مدارس در تأمین بهداشت روانی دانشآموزان، برنامه آموزش مهارتهای زندگی، روش مؤثری در جهت رشد شخصیت سالم دانشآموزان و تأمین و حفظ بهداشت روانی دانشآموزان تلقی می ِود. به این ترتیب مدارس به جای اینکه تنها بر افزایش عملکرد تحصیلی دانشآموزان تمرکز نمایند، باید بر تأمین و حفظ سلامت روان آنان نیز تأکید نمایند و اقدامات لازم را به منظور تحقق هدف مذکور انجام دهند، چرا که، اگر هدف فوق تحقق یابد، بسیاری از مشکلات تحصیلی و آموزشگاهی نیز خود به خود کاهش مییابند.
بیان مساله
تغییرات ناگهانی و گستردهای که در جنبههای جسمانی، روانی و اجتماعی زندگی نوجوان ایجاد میشود، مرحلهای بحرانی را ایجاد میکند که طبعاً مشکلات و ناسازگاریهایی را به همراه خواهد داشت. بنابراین با توجه به اهمیت دوران نوجوانی، شناخت اصولی و علمی این مرحله، جهت پیشگیری از نابهنجاریها و مشکلات ناشی از این بحران از طریق ارائه اطلاعات و آگاهی لازم به نوجوانان و کسب مهارتهای مورد نیاز جهت مقابله با مشکلات ناشی از این تغییرات توسط آنان، امری بسیار مهم و حساس تلقی میشود. یکی از برنامه های پیشگیرانه در این زمینه، که در سطح جهان مورد توجه است، آموزش مهارت های زندگی به نوجوانان میباشد. تأثیر این آموزش در زمینههای گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته است که به نتایج مثبتی نیز دست یافتهاند. از همین رو با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل نوجوانان می پردازد، تا بدین ترتیب، گامی دیگر در جهت تحقق اهداف پیشگیرانه پیرامون دوره بسیار مهم و حساس نوجوانی برداشته شود. کاملاً واضح است که اگر اهداف فوق میسر شوند، راهی روشن و هموار جهت انتقال از دوره نوجوانی به دوره جوانی و بزرگسالی که مرحله شکوفایی تواناییها، استعدادها و اندیشههای نو می باشد، فراهم میگردد. این امر موجبات تکامل فردی و اجتماعی تک تک افراد جامعه را فراهم میسازد که در نهایت به پیشرفت جامعه در ابعاد گوناگون منتج میشود.
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 47 صفحه
مقدمه :
مشخص نیست که روان شناسی از چه زمانی به طور رسمی رشته ای علمی شناخته شد ، اما پژوهشهای روان شناختی از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد . ویلهلک نخستین آزمایشگاه روان شناسی را در 1987 در آلمان و ویلیام جیمز چهارسال زودتر آزمایشگاه خود را در هاروارد ایجاد کرده بود .
پویایی آزمایشگاه روان شناسی ، استقلال از فسلفه و نظریه پردازیهای فیلسوفان را به ارمغان آورد . و ونت در کتابی با عنوان اصل روان شناسی فیزیولوژیک ، موضوع روان شناسی را مطالعه ذهن معرفی کرد و فرآیندهای مورد بررسی در روان شناسی را مهرکرمای کنترل شده و پاسخهای قابل اندازه گیری دانست که با آزمایش و درون نگری به دست می آید .
ساختارگرایی و کارکردگرایی :
دومکیت معروف ساختارگرایی و کارگرایی با شروع قرن بیستم شکل گرفت .
ادوارد تیچنر ( 1867 ـ 1927 ) از شاگردان وونت بود که مکتب روان شناسی او به ساختارگرایی شهرت یافت . ساختارگرایی ترکیبی است از تداعی گرایی و روش تجربی .
دیدگاه تداعی گرایی بر این باور بود که ضمیر خودآگاه انسان ، حوزه مناسبی برای بررسی علمی است . بمنظور بررسی پیچیدگی های ذهن ، این تداعیها تجزیه می شوند و آنگاه هر مفهوم به صورت منفرد مطالعه می شود .
روش تجربی مورد استفاده تیچنرهمانند وونت ، روش درون نگری بود که نوعی تحلیل خود است در این روش شرکت کنندگان بطور شفاهی به گزارش کردن تجاربی می پردازند که اندکی قبل در معرض آن قرار گرفته بودند و از افراد خواسته می شود که آنچه در مواجهه با اشیاء یا رویداد تجربی کرده اند ، گزارش کنند و آن پدیده را تفسیر نکند بعبارت دیگر از دانش خود درباره آن شیء یا رویداد استفاده نکنند .
روش درون نگری ، اغلب دشوار غیرواقعی است زیرا به سختی می توان انتشار داشت که افراد ، معانی را نادیده بگیرند ، زیرا ذهن انسان طوری سازمان نیافته است که اطلاعات را بطور دقیق دسته بندی کند .
شکل دیگر اینست که ساختارگرایان ، تداعی مفاهیم را مطالعه کرده اند اما درباره اینکه این تدعیها چگونه بودجود می آیند ، کمتر بحث کردند ، اگرچه درون نگری ، روش مناسبی در مطالعه فرآیندهای ذهنی برتر ، مانند استدلال و حل مسئله این فرآیندها از احساس و ادراک فوری کاملا متفاوت اند.
دانلود روش تحقیق تفسیر روان شناختی نقاشی های اطفال 7 تا 9 ساله کرج در ارتباطات خانوادگی با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات90
مقدمه:
کودکی در عمق وجود همة ماست، و با چشمان اوست که همگی روزی به این عالم نگاه کرده ایم. با وجود این آنچنان از آن دور افتاده ایم که برای فهم نقاشی کودکان، نگاه کردن آن برایمان کافی نیست و باید آنها را مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار دهیم. نقاشی بیان کنندة احساسات و شخصیت کودکان است و باعث پرورش خلاقیت آنها می شود و تعادل فکری و روحی به آنها می دهد. از طرف دیگر تجزیه و تحلیل این نقاشی ها به والدین و مربیان امکان شناخت کودک و کمبودهای احتمالی او را فراهم می کند.(فراری 1382)
نقاشی کودکان نوعی گیرایی آنی دارند، آنها ساده و جذاب و سرشار از زندگی و هویت اند اما با نگاهی دقیق تر غالباً می توان در آنها جنبه هایی عجیب و حتی آشفته را مشاهده کرد. تحقیق در قلمرو نقاشی کودکان برای سالهای متمادی پیشرفت چندانی نکرد، اما در سالهای اخیر، دو دگرگونی عمده باعث آغاز مجدد پژوهش در این عرصه شده است اول دیدگاه طبیعی گرایانه جای خود را به بررسی های تجربی داده است، دوم اهمیت فرایند کشیدن تصویر که در سالهای اخیر موفق به درک آن شده ایم.(گلین، آنجل1380)
در بین فعالیتهای کودک، نقاشی فعالیتی است که از تحول شناختی، عاطفی و اجتماعی تأثیر می پذیرد و به همین دلیل به مقیاسی وسیع در تشخیص روانی و روان درمانگری به کار گرفته می شود. مؤلفان متعدد مشاهدات بسیار گوناگون خود را دربارة مراحل تحول نقاشی کودکان بصورت خصیصه های اجمالی مرحله های پی در پی بیان کردهاند و می توان به اتکای مطالعات پیشرفته ای که از دهة 1950 تا دهة 1980 در این باره به عمل آمده اند خط تحول
نقاشی را اجمالاً بدست داد:
قبل از دو سالگی، از 2 تا 3 سالگی، از 3 سالگی از 5 تا 9 سالگی و از 9 تا 13 سالگی تقسیمات انجام شده است(کرمن، 1381)
از 5 تا 9 سالگی، شاهد مرحلة نسخه برداری یا بارپدیدآوری از شکل هندسی (به ترتیب از دایره، مربع، مثلث، لوزی، تا شکل های پیچیده تر) هستیم، یادگیری خط، تولید نقاشی هائی که عناصر مختلف در آنها متمایز گردیده اند، همراه با ترکیب طرحهای پایه با جزئیات بیش از پیش فزاینده از ویژگیهای این مرحله اند. در این مرحله، نقاشی های کودک دقیق ترند و در وسط صفحه بیشتر تمرکز می یابند.(کرمن، 1381)
در پرتو نقاشی یا ترسیم یک خانواده، کودکان آثاری پدید می آورند که با بررسی آنها، پدر و مادر، مربیان ، معلمان و پزشکان می توانند به سرعت به اندیشه ای دربارة تحول روانشناختی و ماهیت مشکلات احتمالی آنان دست یابند. روانشناسان بالینی در تحلیل و تفسیر این نقاشی ها از این نیز فراتر می روند، برای آنان، تست نقاشی در مجموعة تست هائی که بای کمک به تشخیص به کار می بندند، می توان تکیه گاه گرانبهائی قلمداد شود.(کرمن 1381)
بیان مسئله:
تحقیقات اخیر مؤید این است که می توان از آزمون ترسیم خانواده بعنوان یک ابزار تشخیصی، جهت شناسایی مشکلات کودک و خانواده او بکار برد. در این رابطه اسپیگلمن، اسپیگلمن (1992) و کامونیان (1980) نشان دادند که نقاشی کودک میتواند نشانگر ویژگیهای ارتباطی وی، با اعضای خانوادة خود باشد. این محققین، تعدادی از علائم موجود در نقاشی خانواده را مورد تأیید قرار دادند که از آن جمله، می توان به ارزنده سازی، ناارزنده سازی، روابط با فاصله و نزدیک و همانندسازی اشاره کرد.
در اینجا با توجه به یافتهای این پژوهشگران و یافته های ل. کرمن Louis, corman) ) و کتاب نقاشی کودکان و سایر تحقیقات این سوال ایجاد می شود که آیا در جامعه مورد پژوهش، مشاهدة چنین علائمی در ترسیم کودکان از خانوادة خود می تواند نشانگر چگونگی ارتباط وی با خانواده اش باشد. در این صورت هر یک از علائم مذکور چه مفهومی خواهد داشت و تا چه حد می توان در این امر اطمینان داشت.
تحقیق حاضر مقایسه ای بین تست ترسیم خانواده با ارتباط کودک از دیدگاه خودش با خانواده است، بعبارتی مقایسه ترسیم خانواده با ذهنیت کودک از طریق مصاحبه با وی.
پیشینه تحقیق:
استفاده تشخیص آزمون ترسیم خانواده
در پرتو نقاشی یا ترسیم یک خانواده، کودکان آثاری پدید می آورند که با بررسی آنها، پدر و مادر، مربیان، معلمان و پزشکان می توانند به سرعت به اندیشه ای دربارة تحول روانشناختی و ماهیت مشکلات احتمالی آنان دست یابند. روانشناسان بالینی در تحلیل و تفسیر این نقاشی ها از این نیز فراتر می روند؛ برای آنها تست نقاشی در مجموعة تست هائی که برای کمک به تشخیص به کار می بندند، می تواند تکیه گاه گرانبهائی قلمداد شود(کرمن، 1381)
در زمینة بررسی اختلالات روانی در کدوکان و نوجوانان و رفع دشواری های آنان، روانشناسی و پزشک با مشکلاتی مواجه هشتند که مربوط به سازش با محیط خانوادگی است. کودک قسمت اول زندگی خود را که همه می دانند مهمترین قسمت از دوران زندگی است در خانوادة خود می گذارند، نخستین تجربه های شازشی وی با پدر و مادر و خواهران و برادرانش تحقق می یابند: وقتی صحبت از تعارض است، با آنها در تعارض است. به قسمی که اختلالات روانزاد که در زمینة عاطفی یا عقلی بروز می کند همواره یا با تعارض های و یا با تعارض های رقابت با برادر و خواهر در ارتباطند.(کرمن 1381)