لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 120
مقدمه
روسیه کشوری است که در هنر مجموعهای از تأثیرات فرهنگها و هنرهای مختلف اقوام کشورهای دیگر را در پیشینة تاریخ خویش پذیرفته است؛ از این رو برای شناختی عمیقتر نسبت به فرهنگ و هنر این سرزمین لازم است مطالبی را در مورد هنر اقوام و کشورهایی را که تأثیرگذار بودهاند بررسی نمائیم. از جمله آنها میتوانیم به یونان ـ بیزانس ـ اسکاندیناوها ـ اسلاوها ـ ایتالیا ـ آلمان ـ فرانسه ـ مجارستان و لهستان و کشورهای شرقی و غیره اشاره نمائیم. اما در این میان هنر بیزانس و اسکاندیناوی نسبت به سایرین به دلیل تأثیر عمیق تری که داشتهاند شایان توجه بیشتری میباشند که در ادامه مطرح خواهند شد.
هنر روسی Russian Art
خاک روسیه در کهنترین زمانها محل کوچک و سکونت اقوام مختلفی بود که اشیای هنری بسیاری را از خود بر جای گذاشتند. ولی تاریخ هنر روسی از هنگامی آغاز شد که مردم این سرزمین به مسیحیت گرویدند (اوایل سدة یازدهم). بنابراین، سبک جانور نگاری سکاها و هنر مستعمرات یونانی کنارة دریای سیاه، «روسی» محسوب نمیشوند؛ زیرا تمدنهای مزبور به هنگام پیدایی کشور روسیه یکسره از میان رفته بودند. در حقیقت، دولت جدید روسیه هم مذهب ارتدکس و هم نقاشی و معماری خود را از امپراتوری بیزانس اخذ کرد. محتملاً، هنر زینتی قبایل مشترک اسلاونی تا مدتی در هنر قومی این سرزمین ادامه یافت؛ ولی هنر قرون وسطای روسیه صرفاً کلیسایی بود و در حوزة وسیعتر هنر بیزانسی جای داشت. چنین به نظر میرسد که وارانگیان ـ سوداگران و جنجگویان اسکاندیناویایی که از سدة نهم در بخشی از خاک روسیه مسکن گزیدند ـ همچون خود اسلاوها در تکوین این هنر مذهبی سهم چندانی نداشتند. سنت بیزانسی در روسیه تا اواخر سدة هفدهم پایدار ماند؛ و از این رو، هنر روسی بسیار دیرتر از هنر اروپای باختری خصلت دنیوی و طبیعتگرایانه پیدا کرد.
کلیسای سانتاسفیا (شهر کیف)، متعلق به سدة یازدهم، یکی از قدیمیترین آثار قرون وسطای روسیه به شمار میآید. این کلیسا اساساً یک بنای بیزانسیِ دارای سیزده گنبد است که توسط بنایان یونانی ساخته شد، ولی به مرور ترمیم و تغییر بسیار یافت. موزاییک و دیوارنگاری داخل آن نیز کار هنرمندان یونانی است. بر دیوارة راهروهای پلکانیِ میان کلیسا و کاخ شاهی تعدادی تکچهره و صحنة سیرک و شکار نقش بسته است که تصویری از هنر دنیوی فراموش شدة دربار بیزانسی به دست میدهد. گویا نخستین هنرمندان فعال در روسیه از قسطنطنیه ـ پایتخت امپراتوری بیزانس ـ به دست میدهد. گویا نخستین هنرمندان فعال در روسیه از قسطنطنیه ـ پایتخت امپراتوری بیزانس ـ میآمدند؛ اما به زودی هنرمندان بومی جای آنان را گرفتند. البته این بدان معنا نیست که ارتباط هنر قرون وسطای روسیه با هنر رایج در قسطنطنیه قطع شد؛ بلکه هنر روسی، ضمن کسب برخی ویژگیها، تحولات هنر بیزانسی را قدم به قدم دنبال کرد. چندان روشن نیست که سایر نواحی امپراتوری بیزانس تا چه حد بر هنر روسی اثر گذاردند. محتملاً بلغارستان، آسیای صغیر و قفقاز در این زمینه مختصر سهمی داشتند. از سوی دیگر، در برخی بناهای سدة دوازدهم نقشمایههای مربوط به هنر رومی وار به چشم میخورد؛ ولی نفوذ هنر اروپای باختری چنان قوی نبود که خصلت بیزانسی معماری روسی را زایل کند. همچنین، تأثیر هنرهای رومی وار و ارمنی در نقشبرجستههای کلیسای دمتریوس قدیس (شهر ولادیمیر) را نمیتوان عامل سازندة سبک نومایه نقشبرجستههای مزبور دانست.
مغلان نخست بر جنوب روسیه (1224)، و سپس بر شمال روسیه (1234) استیلا یافتند. آنان از خود تمدن خاصی نداشتند؛ و به همین دلیل نیز حضور برخی
سیر تحول موسیقی روسیه