دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
خنده و تأثیر آن بر سلامتی
زندگی روزانه ما سرشار از فراز و نشیب هایی است که موجب نوسان روحیه ما می شود. رویدادها زمانی ما را غمگین و ناراحت کرده و گاهی باعث شادی ما می گردد. جمله معروفی است که :اغلب مردم تقریبا به همان اندازه ای شاد هستند که انتظارش را دارند . در واقع آنچه که در زندگی ما رخ می دهد آنقدرها تعیین کننده شادی ما نیست بلکه بیشتر، نوع واکنش ما به رخدادهاست که نقش تعیین کننده دارد . از آن جایی که انسان افکار و اندیشه های خود را برمی گزیند الزاماً تعیین کننده میزان شادی های خویش است .
تحقیقات نشان داده اند که خنده نه تنها سبب نشاط افراد می گردد بلکه سلامت آنها را نیز تضمین می کند . خنده سیستم ایمنی بدن را مقاوم ساخته و توانایی بدن را در مبارزه با عفونت افزایش می دهد . از طرفی سبب کاهش سطح هورمونهای استرس زا شده و از تأثیر گذاری آنها بر روی سیستم ایمنی بدن جلوگیری می کند. خنده باعث افزایش ترشح اندورفین از مغز می شود، ماده ای که نقش تسکین دهنده را در دردها و رنج های ما دارد . ترشح اندورفین علاوه بر افزایش توان ما در برابر مقاومت در مواجهه با استرس ها و ناراحتی ها موجب افزایش بازدهی سیستم تنفسی ما می شود و تأثیر آن درست مثل زمانی است که به ورزش دو پرداخته ایم .هنر شاد بودن مستلزم توانایی خندیدن به مشکلات در کوتاه ترین زمان ممکن پس از وقوع آنهاست . اگر دقت کنید می بینید که کودکان بطور طبیعی و بدون توجه به اطراف و یا احساس خجالت تقریباً به همه چیز می خندند. گویی می دانند که خندیدن ، آنها را سالم و متعادل نگه می دارد.
برای شاد بودن باید بر افکار شاد متمرکز شویم. هر چند ما غالباً برعکس عمل می کنیم. یعنی تعریف ها و تمجیدها را ناشنیده می گیریم و حرف های ناخوشایند را مدتها در ذهن نگه می داریم .لازمه شاد زیستن جستجوی زیبایی ها و خوبی هاست. یکی زیبایی منظره را می بیند و دیگری کثیفی پنجره را . گاهی می توانیم در مواجهه با استرس های محیطی با رفتارهایی مانند صحبت های خنده دار، علاوه بر کاهش استرس ، محیط را برای بررسی مشکل واقعی و پیدا کردن راه حل مهیا کنیم . راه دیگر این است که سعی کنیم همیشه لبخند به لب داشته باشیم ، هر چند طرف مقابل ما اخمو باشد!شما برای شاد زیستن چه می کنید؟
خنده پدیده ای زیبا و دل چسب است که در اغلب موارد برای ابراز شادمانی و لذت بکار می رود و توانایی ای است که در بین موجودات فقط انسان دارای آن است.ما با توانایی خندیدن به دنیا می آئیم و بدون هیچ آموزشی از همان آغاز تولد می توانیم لبخند بزنیم.
از دیدگاه روان شناسی خنده واکنشی است که به منظور تخلیه هیجانات به کار می رود. در واقع از طریق خندیدن انرژی ذخیره شده ناشی از شرایط مختلف مثل کنترل محیط، کنترل ذهن فرد، حوادث زندگی و... از ذهن و بدن تخلیه می شود و به همین علت معمولاً پس از مدتی خندیدن احساس آرامش زیادی به فرد دست می دهد.
خنده از جنبه های مختلف بر سلامت جسم و روان تأثیر می گذارد که به برخی موارد آن اشاره می شود.
تحقیقات علمی نشان داده است در حالی که افسردگی به سیستم ایمنی بدن در برابر بیماریها آسیب می رساند خنده از طریق کاهش کورتیزول، افزایش هموگلوبین، افزایش فعالیت سلولهای کاهنده درد و افزایش سیتوکنین این سیستم را تقویت می کند.
علاوه بر آن، خنده به دلیل تأثیرمثبت بر سیستم تنفس، گوارش، گردش خون، قلب و عروق و سیستم عصبی نقش قابل توجهی در پیشگیری و درمان بیماریهای مربوطه دارد.
وقتی شخصی می خندد وجودش را احساساتی مثل آسودگی، گرما، کلیت، رهایی و سرحالی در برمی گیرد و اینها همان احساساتی هستند که در بردارنده مفهوم کلی سلامت می باشند.
خنده یکی از مهمترین ورزشهاست هیچ ورزشی مثل خنده نمی تواند اغلب عضلات بدن را به جنبش درآورد. یک دقیقه خندیدن برابر است با چهل مرتبه نفس عمیق کشیدن. همچنین روزانه 15 دقیقه خندیدن بخش زیادی از منافع حاصل از پیاده روی صبحگاهی را در بردارد.
خنده با کاهش و زدودن احساسات منفی نقش مهمی در پیشگیری از حملات قلبی داشته و نوعی ماساژ قوی برای قلب است.
افرادی که زیاد می خندند کمتر در معرض ابتلا به اختلالات گوارشی، سوء هاضمه و یبوست قرار می گیرند. از سویی خنده از طریق افزایش سلولهای کشنده درد، نقش مهمی در مبارزه با سرطان دارد.
بدن ما بطور طبیعی مجهز به موادشیمیایی ضد دردی است که در صورت لزوم برای تخفیف درد از مغز آزاد می شوند و آندورفین نام دارند. خندیدن باعث افزایش ترشح این مواد می شود.
اشتغال ذهنی و اضطراب از موانع مهم یادگیری هستند. خندیدن در ابتدای مطالعه باعث ایجاد آرامش فکری شده و فرآیند یادگیری را تسهیل می نماید.
متأسفانه در جامعه ما شادى حذف و حبس شده و شاید هیچگاه روى آوردن جوانها به شادیهاى کاذب آسیب شناسى نمیشود؟
اما چرا همیشه پیش از پیدا کردن علت و رفع آن، تنها به معلول و حذف موقتى آن میپردازیم! جو جامعه ما تحت تأثیر اتفاقاتى غمانگیز چون جنگ و از دست دادن هزاران عزیز، همچنان جوى غم انگیز و عبوس است. گویى شادى و شاد بودن یعنى مخالفت با روحیه تلاش، جدیت و مدیریت صحیح امور. این یکى از بزرگترین اشتباهاتى است که جامعه ما مرتکب شده است.
باید به این امر توجه کنیم که شادى لازمهی حیات اجتماعى است. انسان به طور ذاتى از اندوه و غم میگریزد و به شادى پناه میبرد و به طور کلى شاد بودن و احساس شادمانى آرزوى دیرینه آدمیاست، زندگى در دنیایى بدون غم، خشم و جنگ و سرشار از شادى و مهربانى.
در میراث کهن ما ایرانیان، شادى پدیدهاى اهورایى محسوب میشود.پارسیان شادى را آفریده اهورامزدا و اندوه و غم را آفریده اهریمن میدانستند. ایرانیان قدیم آنچنان به شادى و نشاط اهمیت میدادند که گریستن را حتى در مراسم سوگوارى عزیزان خود نیز ناپسند میدانستند. قابل توجه اینکه شادى و نشاط در جامعه، به هیچ وجه مغایر با ادب، فرهنگ و آیین ما ایرانیان نیست.متأسفانه در جامعه امروزى ما به دلایل و تعابیر غلط و بدون استدلال مناسب، شادى مطرود شده و برخى به اشتباه اندوه و گوشه نشینى را جایگزین شادى و نشاط کرده اند.
به همین بهانه و براى بررسى مسأله حبس شادى در جامعه، از دیدگاه روانشناسى و مبحث تحلیل رفتار متقابل، به سراغ منصور بهرامى، روانشناس و عضو انجمن بین المللى تحلیل رفتار متقابل، رفتیم.
تعریف شادى از نظر روان شناسى چیست؟
اجازه دهید من این مقوله را در مبحث تحلیل رفتار متقابل بیان کنم.در تحلیل رفتار، ساختار شخصیت را به ۳ بخش تقسیم میکنند: کودک، بالغ و والد.این نظریه تکامل یافته نظریه فروید است.کودک به مفهوم خردسالى نیست.آن قسمت از ساختار شخصیت ما است که دنبال احساسات، عواطف، شادى و شادمانى و خشم است.البته شادى و خشم ذاتى نه اکتسابى و در واقع بخش کودک در شخصیت ماست که شادى آفرین است و اصولاً این امر بستگى به سن ندارد.دقیقاً یک مرد و یا زن مسن ۷۰ یا ۸۰ ساله هم با فعال بودن بخش کودک وجودش میتواند شاد بوده و احساس شادمانى کند.وقتى کودک درون کسى فعال نیست این فرد به صورت دلمرده و غمگین است.ما بسیارى از آدمها را میبینیم که به دنبال ارزشها و تعصبات خود هستند و کودک درون خود را طرد کرده اند.یعنى این آدمها نیز کودک درون دارند اما با پیروى از تعصبات خشک، این بخش از شخصیت آنها غیرفعال شده و کودک درون آنها افسرده است.یا مثلاً پدربزرگ یا مادر بزرگى که با شادى فراوان با نوه کوچک خود بازى میکند، این دقیقاً بازتاب حضور کودک درون او است. پس ما باید شادى ها را در بخش کودک درون خود، پیدا کنیم.