دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره شعرا [26].
تمامى آیات این سوره ـجز چهار آیه آخرـ در مکه نازل شده و227 آیه است .
محتواى سوره :.
مـى دانـیـم در سـوره هاى مکى که در آغاز دعوت اسلام نازل گردید بیشتر روى اصول اعتقادى , تـوحـید,,معاد و عودت پیامبران خدا و اهمیت قرآن تکیه مى شد, وتقریبا تمام بحثهاى سوره شعرا پیرامون همین مسائل دور مى زند.در حقیقت مى توان محتواى این سوره را در چند بخش خلاصه کرد:.بـخـش اول طـلـیـعه سوره است که از حروف مقطعه , و سپس عظمت مقام قرآن و تسلى خاطر پـیـامـبـر(ص ) در بـرابر پافشارى و خیره سرى مشرکان و اشاره اى به بعضى از نشانه هاى توحید و صفات خدا سخن مى گوید.بـخـش دوم فـرازهایى از سرگذشت هفت پیامبر بزرگ و مبارزات آنها را باقومشان , و لجاجتها و خـیـره سریهاى آنان را بازگو مى کند که شباهت زیادى با منطق مشرکان عصر پیامبر اسلام (ص ) داشته و نیز مخصوصا روى عذاب دردناک این اقوام و بلاهاى وحشتناکى که بر آنها فرود آمد تکیه شده است که خود تهدید مؤثرى براى مخالفان پیامبراسلام در آن شرایط است.بـخـش سـوم کـه در حـقـیـقـت جـنبه نتیجه گیرى از بخشهاى گذشته داردـپیرامون پیامبر اسـلام (ص ) و عظمت قرآن و تکذیب مشرکان و دستوراتى به آن حضرت در زمینه روش دعوت , و چـگـونگى برخورد با مؤمنان سخن مى گوید, وسوره را با بشارت به مؤمنان صالح و تهدید شدید ستمگران پایان مى دهد.ضمنا نام این سوره از چند آیه آخر که پیرامون شعراى بى هدف سخن مى گوید گرفته شده است .
فضیلت تلاوت سوره :.
در حدیثى از پیامبر اسلام (ص ) چنین مى خوانیم : ((کسى که سوره شعرا رابخواند به عدد کسى که نوح را تصدیق و یا تکذیب کرده است ده حسنه براى اوخواهد بود, و همچنین هود, شعیب , صالح و ابراهیم و به عدد تمام کسانى که تکذیب عیسى و تصدیق محمد(ص ) کرده اند)).البته منظور تلاوتى است که مقدمه تفکر و سپس اراده و عمل باشد.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
(آیـه 1)ـبـاز در آغـاز ایـن سوره با نمونه دیگرى از حروف مقطعه قرآن روبرومى شویم ((طا, سین , میم )) (طـسم ).روایات متعددى از پیامبراکرم (ص ) یا بعضى از صحابه در تفسیر ((طسم )) نقل شده که همه نشان مـى دهـد این حروف علامتهاى اختصارى از نامهاى خدا, یانامهاى قرآن , و یا مکانهاى مقدس و یا بعضى از درختان بهشتى و مانند آن است .ایـن روایات , تفسیرى را که در آغاز سوره اعراف در این زمینه نقل کردیم تاییدمى کند, و در عین حـال بـا آنـچـه در آغاز سوره بقره آوردیم که منظور بیان اعجاز وعظمت قرآن است که این کلام بزرگ از حروف ساده و کوچک ترکیب شده است منافاتى ندارد.
(آیـه 2)ـاین آیه عظمت قرآن را این چنین بیان مى کند: ((اینها آیات کتاب مبین است )) (تلک آیات الکتاب المبین ).تـوصـیف ((قرآن )) به ((مبین )) که در اصل از ماده ((بیان )) است اشاره به آشکاربودن عظمت و اعـجـاز آن مـى بـاشـد کـه هر چه انسان در محتواى آن بیشتر دقت کند به معجزه بودنش آشناتر مى شود.از این گذشته قرآن بیان کننده ((حق )) از ((باطل)) و آشکارکنند راه سعادت وپیروزى و نجات از گمراهى است .
(آیه 3)ـسپس به دلدارى پیامبر(ص ) پرداخته , مى گوید: ((گویى مى خواهى جان خود را به خاطر این که آنها ایمان نمى آورند از شدت اندوه بر باددهى )) (لعلک باخع نفسک الا یکونوا مؤمنین ).
آرى ! همه پیامبران الهى این چنین دلسوز بودند مخصوصا پیامبر اسلام که این تعبیر کرارا در قرآن در مورد او آمده است .بعضى از مفسران چنین مى گویند که سبب نزول آیه فوق این بود که پیامبر(ص ) مرتبا اهل مکه را به توحید دعوت مى کرد, اما آنها ایمان نمى آورند,پیامبر(ص ) آنقدر ناراحت شده بود که آثار آن در چهره اش آشکار بود, آیه فوق نازلشدوپیامبر(ص ) را دلدارى داد.
(آیه4 )ـاین آیه براى اثبات این حقیقت که خداوند بر هر چیز قادر است حتى مى تواند همه آنها را به اجبار وادار به ایمان کند چنین مى گوید: ((اگر مابخواهیم از آسمان آیه اى بر آنها نازل مى کنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد)) (ان نشا ننزل علیهم من السما آیة فظلت اعناقهم لها خاضعین ).اشـاره به این که ما این قدرت را داریم که معجزه خیره کننده , یا عذاب شدید ووحشتناکى بر آنها فـرو بفرستیم که همگى بى اختیار سر تعظیم در برابر آن فرود آورندو تسلیم شوند, ولى این ایمان اجـبـارى ارزشى ندارد, مهم آن است که آنها از روى اراده و تصمیم و درک و اندیشه در برابر حق خاضع گردند.
(آیه5 )ـسپس به موضع گیرى مشرکان و کافران در برابر قرآن اشاره کرده ,مى فرماید: ((و هیچ ذکر تـازه اى از سـوى خـداوند مهربان براى آنها نمى آید مگر این که از آن روى گردان مى شوند)) (وما یاتیهم من ذکر من الرحمن محدث الا کانوا عنه معرضین ).تـعـبـیـر بـه ((الـرحـمـن )) اشاره به این است که نزول این آیات از ((رحمت عامه))پرروردگار سرچشمه مى گیرد که همه انسانها را بدون استثنا به سعادت و کمال دعوت مى کند.و تـعـبـیـر بـه ((محدث )) (تازه و جدید) اشاره به این است که آیات قرآن یکى پس از دیگرى نازل مى گردد, و هرکدام محتواى تازه اى دارد.
(آیه6 )ـسپس اضافه مى کند: اینها تنها به ((اعراض )) قناعت نمى کنند, بلکه به مرحله ((تکذیب )) و از آن بـدتـر ((اسـتـهـزا)) مى رسند, مى فرماید: ((آنها تکذیب کردنداما به زودى اخبار آنچه را به اسـتـهـزا مى گرفتند به آنان مى رسد)) و از مجازات دردناک کار خود باخبر مى شوند (فقد کذبوا فسیاتیهم انبؤا ما کانوا به یستهزؤن ).مـنـظـور از ((انـبـا)) در ایـنجا کیفرهاى سختى است که در این جهان و جهان دیگردامنگیر آنها مى شود.بررسى این آیه و آیه قبل نشان مى دهد که انسان به هنگام قرارگرفتن درجاده هاى انحرافى بطور تصاعدى فاصله خود را از حق بیشتر مى کند.نـخـسـت مـرحـله اعراض و روى گرداندن و بى اعتنایى نسبت به حق است , اماتدریجا به مرحله تـکذیب و انکار مى رسد, باز از این مرحله فراتر مى رود و حق را به باد سخریه مى گیرد, و به دنبال آن مجازات الهى فرا مى رسد.
(آیه7 )ـ زوجیت در گیاهان :.
در آیات گذشته سخن از اعراض کافران , از آیات تشریعى یعنى قرآن مجیدبود و در اینجا سخن از اعراض آنها از آیات تکوینى و نشانه هاى خدا در پهنه آفرینش است , آنها نه تنها, گوش جان خود را بر سخنان پیامبر(ص ) مى بستند, بلکه چشمهاى خود را نیز از دیدن نشانه هاى حق در اطراف خود محروم مى ساختند.نخست مى گوید: ((آیا آنها به زمین نگاه نکردند چه بسیار گیاهان از انواع مختلف , نر و ماده , زیبا و جالب و پرفایده در آن آفریدیم )) (اولم یروا الى الا رض کم انبتنا فیها من کل زوج کریم ).
(آیـه 8)ـدر ایـن آیه به عنوان تاکید و تصریح بیشتر مى فرماید: ((در این (خلقت گیاهان ارزشمند) نشانه روشنى (بر وجود خدا) است )) (ان فى ذلک لا یة ).امـا این کوردلان آن چنان غافل و بى خبرند که این گونه آیات الهى را مى بینند,باز هم در غفلتند, چرا که کفر و لجاج در قلب آنها رسوخ کرده .لذا در پایان آیه مى فرماید: ((اکثر آنها هرگز مؤمن نبوده اند)) (وما کان اکثرهم مؤمنین ).
(آیـه9 )ـدر ایـن آیـه بـا تـعـبـیـرى که هم نشانه تهدید است و هم تشویق , هم بیم است و هم امید, مى فرماید: ((و پروردگار تو قدرتمند و مهربان است )) (وان ربک لهوالعزیزالرحیم ).((عـزیـز)) به معنى قدرتمندى است که شکست ناپذیر است , هم توانایى برارائه آیات بزرگ دارد, و هـم درهم کوبنده تکذیب کنندگان است , ولى با این حال ((رحیم )) است و رحمت واسعه اش همه جا را فراگرفته , و بازگشت جدى به سوى اودر یک لحظه کوتاه کافى است که تمام نظر لطف او را متوجه انسان سازد و بر گناهان گذشته اش قلم عفو کشد.
(آیه 10)ـ آغاز رسالت موسى (ع ):
گفتیم در این سوره سرگذشت هفت تن از پیامبران بزرگ به عنوان درس آموزنده اى براى عموم مسلمانان مخصوصا مسلمانان نخستین بیان شده است .نخست از موسى (ع ) شروع مى کند و بخشهاى مختلفى از زندگى او ودرگیریش را با فرعونیان تا هنگام غرق این قوم ظالم و ستمگر شرح مى دهد.ایـن بـحثها گرچه به ظاهر مکرر است , اما دقت در آنها نشان مى دهد که در هرمورد روى بخش خاصى از این سرگذشت پرماجرا تکیه شده است .فـى المثل آیات مورد بحث هنگامى نازل شد که مسلمانان سخت در اقلیت قرار داشتند و دشمنان آنـهـا بـسیار قوى و نیرومند, در اینجا لازم است خداوندسرگذشتهاى مشابهى را از اقوام پیشین بیان کنند تا بدانند این قدرت عظیم دشمن وضعف ظاهرى آنها هرگز سبب شکست نخواهد شد, تـا روحـیـه آنـهـا قـوى گـردد و بـراسـتـقامت و پافشارى خود بیفزایند, و جالب این که : بعد از سـرگـذشت هر یک از این پیامبران هفتگانه جمله ((وما کان اکثرهم مؤمنین وان ربک لهو العزیز الـرحـیـم ; اکـثـرآنـهـا ایـمـان نـیـاوردند و پروردگار تو توانا و رحیم است )) تکرار شده , درست همان عبارتى که در آغاز همین سوره در مورد پیامبر اسلام (ص ) خواندیم .ایـن هـمـاهنگى شاهد زنده اى بر این حقیقت است که ذکر این بخش ازداستانهاى انبیا, به خاطر شرایط خاص روانى و اجتماعى مسلمانان در آن مقطع خاص زمانى و مشابه آن بوده است .نـخست مى گوید: ((و (به خاطر بیاور) هنگامى که پروردگارت موسى را نداکرد که به سراغ آن قوم ستمگر برو)) (واذ نادى ربک موسى ان ائت القوم الظالمین ).
(آیـه11 )ـ((قـوم فـرعـون , آیـا آنها (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمى کنند))(قوم فرعون الا یتقون ).ایـن نـکته قابل توجه است که تنها صفتى را از فرعونیان که بر آن تکیه کرده ظلم است و مى دانیم ظـلم معنى جامع و گسترده اى دارد که شرک یکى از مصادیق بارز آن است , و استثمار و استعباد بنى اسرائیل با آن همه زجر و شکنجه نیز مصداق دیگرى از آن مى باشد, از این گذشته آنها با اعمال خـلافـشان قبل از هر کس برخودشان ستم مى کردند, و به این ترتیب مى توان هدف دعوت انبیا را در مبارزه با ظلم و ستم در تمام ابعاد خلاصه کرد!.
(آیـه12 )ـ در ایـن هـنـگام موسى مشکلات عظیم خود را به پیشگاه پروردگارعرض مى کند و از او تقاضاى قوت و قدرت بیشتر براى تحمل این رسالت عظیم مى نماید: ((عرض کرد پروردگارا! من از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند)) (قال رب انى اخاف ان یکذبون ).و با جار و جنجال خود مرا از صحنه بیرون کنند.مـوسـى (ع ) در ذکـر ایـن سـخن کاملا حق داشت چرا که فرعون و دار و دسته اش آنقدر مسلط بر اوضـاع کـشـور مصر بودند که احدى یاراى مخالفت با آنها را نداشت وهرگونه نغمه مخالفى را با شدت و بى رحمى سرکوب مى کردند.
(آیه 13)ـبه علاوه ((سینه من براى انجام این رسالت وسعت کافى ندارد))(ویضیق صدرى ).از این گذشته ((زبان من به قدر کافى گویا نیست )) (ولا ینطلق لسانى ).بـه هـمـیـن جهت تقاضاى من این است : ((به (برادرم ) هارون نیز رسالت بدهى ))تا به همراه من مامور اداى این رسالت گردد (فارسل الى هرون ).تا با معاضدت یکدیگر بتوانیم این فرمان بزرگ را در برابر آن ستمگران خیره سر به اجرا درآوریم .
(آیـه 14)ـاز هـمه اینها گذشته ((آنها بر من (به اعتقاد خودشان ) گناهى دارند))(ولهم على ذنب) مـن یـکـى از ایـن فرعونیان ستمگر را به هنگامى که با یک مردبنى اسرائیلى مظلوم درگیر بود با ضربه قاطع خود کشته ام .از ایـن نظر ((مى ترسم (به عنوان قصاص ) مرا به قتل برسانند)) و این رسالت عظیم به پایان نرسد (فاخاف ان یقتلون ).مـوسـى تـرسى براى شخص خود نداشت بلکه از این بیم داشت که قبل ازرسیدن به مقصد از پاى درآید, لذا از خداوند تقاضاى نیروى بیشتر براى این مبارزه مى کند.
(آیه15 )ـخداوند این تقاضاى صادقانه موسى را اجابت کرد ((فرمود: این چنین نیست )) (قال کلا ) که بتوانند تو را به قتل برسانند و یا سینه ات تنگى کند وزبانت گره داشته باشد و گویا نگردد.دعـاى تو را در مورد برادرت نیز اجابت کردم و به او هم ماموریت دادم ((پس شما هر دو با آیات ما بروید)) و فرعون و قوم گمراهش را به سوى من دعوت کنید(فاذهبا بایاتنا).و فکر نکنید من از شما دورم و جریان امر شما بر ما مخفى است , بلکه ((ما باشما هستیم و به