این پایان نامه پژوهشی است دربارهی مقایسهی ریاضت در عرفان اسلامی و بودایی با تأکید بر دیدگاه عارفان خراسان. در این پژوهش بحث ریاضت و هدف از آن در این مکاتب بررسی شده تا شباهتها و تفاوتهای آنها روشن شود.
این پایان نامه افزون بر پیشگفتار و مقدمه از پنج فصل تشکیل شده است. در فصل اوّل تحت عنوان «کلّیّات» به بیان مسأله، فرضیهها، سؤال اصلی، اهداف، پیشینه و نوع روش تحقیق و جامعه آماری پرداخته شده است. در فصل دوم خلاصهای از زندگی و اندیشههای بودا بیان گردیده است. فصل سوم دارای دو بخش است در بخش اوّل ریاضت در عرفان بودایی و در بخش دوم ریاضت در عرفان اسلامی به طور مبسوط مورد بررسی قرارگرفته و مصادیقی از ریاضت در هر دو مشرب ذکر گردیده است. فصل چهارم نیز دارای دو بخش است در بخش اوّل به مقایسهی روشهای ریاضت و در بخش دوم به مقایسهی هدف از ریاضت در این دو مکتب پرداخته شده است. و در نهایت فصل پنجم به استنتاج و پیشنهادها اختصاص یافته است.
نتیجهای که از این پژوهش به دست آمده آن است که هر دو مکتب عرفان اسلامی و بودایی برای رسیدن به هدف، سالک را ملزم میکنند که زندگی ریاضت گونهای داشته باشد و ریاضت اساس هر دو مکتب را تشکیل میدهد. امّا هدف عارف اسلامی رسیدن به فنا و وصال حق است ولی هدف عارف بودایی رسیدن به نیرواناست.
نوع روش تحقیق در این پایان نامه تحلیلی و توصیفی است. در تهیّه و تدوین این پایان نامه از 23 منبع استفاده شده است و تعداد صفحات اصلی آن 101صفحه میباشد.
واژه های کلیدی: ریاضت، عرفان، سالک، فنا، نیروانا
یکی از پرسشهای رایج در باب تفسیر قرآن این است که اگر قرآن نور و مبین است چرا برای همگان گویایی نداشته و در فهم و تفهیم آن نیاز به تاویل و تفسیر وجود دارد؟
آیا امکان وجود نداشت که همه معارف و حقایقی که برای هدایت بشری لازم است در ظاهر قرآنی گنجانیده میشد تا این همه دشواری و اختلاف در فهم قرآن و حیرت و سرگشتگی برای انسانها پیش نمیآمد؟
برای پاسخگویی به این پرسش ، مقدماتی لازم است که نوشتار حاضر ارسالی از سوی مرکز فرهنگ و معارف قرآن به آن میپردازد.
حقیقت معارف قرآنی امری لایهدار و دارای بطون است . قرآن را نمیتوان کلامی بسیط دانست که معنایی صرفاً ساده داشته و برای سیر انسان در مسیری بی نهایت کفایت نماید. اگر هدف از خلقت انسانی معرفت پروردگار باشد پروردگاری که وجود لایتناهی دارد مسیر کمالی هم که برای این انسان ترسیم میشود باید لایتناهی باشد و سخن هدایتی که وسیله وصول انسان به خدای مطلق باشد نیز باید نامحدود باشد از این رو کلامی که برای هدایت خلق نازل شده تا مسیر سعادت بیحد و حصر انسانی را برای او هموار گرداند لازم است که خود حد و حصر نداشته باشد چرا که وجود خط پایانی در معارف قرآن نه تنها با هدف بی نهایت انسانی تناسبی ندارد بلکه با فلسفه وجودی خود قرآن و باید او را به منبع لایتناهی وصل گرداند همساز نیست.