نوع فایل : Word
تعداد صفحات : 218 صفحه
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی
چکیده :
علم معانی، به بررسی جمله و معانی ثانوی جمله میپردازد همچنین ساختار جمله را با توجه به تقدم و تأخر ارکان جمله یا اطناب و ایجاز و قصر اجزاء جمله بررسی میکند. تا میزان توفیق گوینده را در تأثیر سخن او بر خواننده روشن سازد و درجهی ارزش هنری سخن او را آشکار کند. حافظ شیرازی شاعری است که از دانش معانی نیک آگاه بوده است از این روی، برای تبیین ارزش هنری و راز تأثیر سخن او بر خوانندگان و تحلیل یکصد غزل نخست دیوان او بر اساس دانش معانی پرداختهایم. معانی ثانوی غزلها را بر اساس انواع جملههای خبری، پرسشی، امر و نهی مشخص کردهایم و زیل عنوانهای مناسب طبقهبندی کردهایم بعد از آن به مباحث مسندالیه، مسند، قصروحصر، ایجاز و اطناب پرداختهایم و هدف شاعر را از اعمال این موارد روشن کردهایم. جدولها با نمودارهایی که بر اساس این دادهها به دست آمده میزان بهرهگیری شاعر از علم معانی را نشان میدهد و راز تأثیر سخن حافظ بر مخاطبان را آشکار میسازد.
فهرست مطالب
عنوان
فصل اول: کلیات
1- مقدمه
1-1. زندگینامه حافظ
سؤالها
تاریخچهی تحقیق
3-1. تعریف اصطلاحات
3-1-1. فصاحت
3-1-2. بلاغت
3-1-3. معانی
روش کار
فصل دوم: معانی ثانویهی جملات
جمله و انواع آن
2-1. خبری
2-1-1. مبالغه در وصف.
2-1-2. اغراق
2-1-3. وصف
2-1-4. تمجید و مفاخره
2-1-5. حسرت، اندوه و تأثر
2-1-6. امری و تأکید
2-1-7. نهی مطلق
2-1-8. هشدار و تهدید
2-1-9. امید و آرزو
2-1-10. تشویق
2-1-11. تعریض و طنز
2-1-12. خبر مؤکد
2-1- 13. بشارت و اظهار انبساط
2-1-14. خواهش و التماس و استرحام
2-1-15. تعظیم
2-1-16. پند و عبرت
2-1-17. اجبار
2-2. جملات پرسشی
2-2-1. انکار
2-2-2. نفی مطلق
2-2-3. تفاوت
2-2-4. ملامت
2-2-5. حقارت
2-2-6. شگفتی
2-2-7. تعظیم
2-2-8. امر
2-2-9. نهی
2-2-10. تأثر و اندوه
2-2-11. وصف
2-2-12. خبر مؤکد
2-2-13. خواهش و درخواست (طلب)
2-2-14. امید
2-2-15. تمنا
2-2-16. ناچاری و تسلیم
2-2-17. هشدار
2-2-18. طنز
2-2-19- اغتنام فرصت
2-2-20. دریغ و افسوس
2-2-21. شمول و فراگیری
2-3. جملات امری
2-3-1. درخواست طلب و ادعا
2-3-2. تحذیر و هشدار
2-3-3. اغتنام فرصت
2-3-4. تشویق، تحسین و تمجید
2-3-5. تأثر و اندوه
2-3-6. بشارت و اظهار انبساط (تعظیم و شگفتی)
2-3-7. قطعیت و اطمینان
2-3-8. عبرت
2-3-9. نهی
2-3-10. اغراق در وصف
2-3-11. امری تعجیزی
2-4. جملات نهی
2-4-1. هشدار.
2-4-2. ارشاد
2-4-3. تهدید و تحذیر
2-4-4. تمنا و آرزو
2-4-5. وصف
2-4-6. التماس
2-4-7. طنز و تمسخر
2-4-8. اغتنام فرصت
2-4-9. پند و عبرت
2-4-10. خبر مؤکد
فصل سوم:
3-1.تعریف مسندالیه
3-2. احوال مسندالیه
3-2-1. تقدیم مسندالیه
3-2-2. تأخیر مسندالیه
3-2-3. مسندالیه ضمیر منفصل
3-2-4. مسندالیه جمع
3-2-4-1. تأکید و اغراق
3-2-4-2. جهت تعریض
3-2-4-3. بیان نوع و استغراق
3-2-5. تنکیر مسندالیه
3-2-5-1. تحقیر و تقلیل
3-2-5-2. تعظیم و مبالغه
3-2-6. مسندالیه همراه صفت مبهم وکهی موصول
3-2-6-1. تعظیم و تأکید
3-2-6-2. هشدار و تنبه
3-2-6-3. تحقیر و تقلیل
3-2-6-4. اغراق و ادعا
3-2-6-5. تعریض
3-3. تعریف مسند
3-3-1. تقدیم مسند
3-3-2. مسند جمع
3-3-2-1. احترام
3-3-2-2. تأکید و اغراق
3-3-2-3. کثرت
3-3-2-4. تعظیم و اهمیت
3-3-2-5. طنز و تعریض
3-4. قصر و حصر
3-4-1. تعریف قصر و حصر
3-4-2. اسلوب ساختاری قصر و حصر
3-4-2-1. بوسیله ادات قصر
3-4-2-2. قصر به حروف منفی
3-4-2-3. قصر به فعل ایجابی مشروط پس از فعل
3-4-2-4. تعریف یا تقدیم مسندالیه بر خبر
3-4-2-5. قصر بوسیلهی تکرار فعل و ضمایر
3-4-2-6. بوسیلهی تقدیم خبر و تأخیر مبتدا
3-4-2-7. وجود حرف تحقیق
3-4-2-8. بوسیلهی حرف «مگر»
3-4-2-9. ولکن، لکن، ولیک، لیکن، ولیکن
3-4-2-10. حذف ادات قصر
3-4-2-11. با استفاده از این
3-4-2-12. بوسیلهی حرف «پیوسته»
3-4-2-13. بوسیلهی حرف «همواره»
3-4-2-14. استفاده از «پس»
3-4-3. اهداف ثانویهی قصر و حصر
3-4-3-1. تأکید و برجسته سازی
3-4-3-2. تشویق و ترغیب
3-4-3-3. اغراق و ادعا
3-4-3-4. تأسف و اندوه
3-4-3-5. طنز
3-4-3-6. تحقیر غیرمصور
3-4-4. انواع قصروحصر
3-4-4-1. قصر قلب
3-4-4-1-1. تأکید و برجسته سازی
3-4-4-1-2. تشویق و ترغیب
3-4-4-1-3. اغراق و ادعا
3-4-4-1-4. تأسف و اندوه
3-4-4-1-5. طنز
3-4-4-2. قصر افراد
3-4-4-2-1. تأکید و برجسته سازی
3-4-4-2-2. تشویق و ترغیب
3-4-4-2-3. اغراق و ادعا
3-4-4-2-4. طنز
3-4-4-2-5. تحقیر غیر مصور
3-4-4-3. قصر تعیین
3-4-4-3-1. تأکید و برجسته سازی
3-4-4-3-2. تشویق و ترغیب
3-4-4-3-3. اغراق و ادعا
3-4-4-3-4. تأسف و اندوه
3-4-4-3-5. طنز
3-4-4-3-6. تحقیر غیر مصور
3-5. بررسی ساختار جملات بر اساس ایجازو اطناب
3-5-1. تعریف اطناب
3-5-1-1. تکرار جهت تأکید
3-5-1-2. تتمیم
3-5-1-3. تکمیل و رفع شبه
3-5-1-4. ایغال و التفات
3-5-1-5. تأکید در مبالغه
3-5-1-6. ذکر خاص بعد از عام
3-5-1-7. ایضاح بعد از ابهام
3-5-1-8. حشو (اعتراض)
3-5-1-9. تذییل
3-5-2. تعریف ایجاز
3-5-2-1. ایجاز قصر
3-5-2-2.ایجاز حذف
فصل چهارم: نتیجه گیری و تحلیل
فصل پنجم: پیشنهادها
پیشنهادات
منابع
فهرست جدول
عنوان
جدول4-1. آمار معانی ثانویهی جملات خبری در 840 بیت
جدول 4-2. آمار معانی ثانویهی جملات پرسشی در 840 بیت
جدول 4-3. آمار معانی ثانویهی جملات امری در 840 بیت
جدول 4-4. آمار معانی ثانویهی جملات نهی در 840 بیت
جدول 4-5. آمار احوال مسندالیه در 840 بیت
جدول 4-5-1. آمار احوالات مسندالیه جمع
جدول4-5-2.آمار احوال تنکیر مسندالیه
جدول 4-5-3. آمار مسندالیه همراه صفت مبهم وکهی موصول
جدول 4-5-4. آمار مسند جمع
جدول 4-6. آمار معانی ثانویهی قصر و حصر در 840 بیت
جدول4-6-1 .آمار معانی ثانویهی قصر قلب
جدول 4-6-2.آمار معانی ثانویهی قصر افراد
جدول 4-6-3.آمار معانی ثانویهی قصر تعیین
جدول 4-7. آمار جملات اطناب در 840 بیت
جدول 4-7-1. آمار جملات ایجاز در 840 بیت
جدول 4-8. آمار کل جملات در 840 بیت
فهرست نمودارها
عنوان
نمودار 4-1. آمار معانی ثانویهی جملات خبری در 840 بیت
نمودار 4-2. معانی ثانویهی جملات پرسشی در 840 بیت
نمودار4-3. معانی ثانویهی جملات امری در 840 بیت
نمودار 4-4. معانی ثانویهی جملات نهی در 840 بیت
نمودار4-5. احوال مسندالیه در 840 بیت
نمودار 4-6. معانی ثانویهی قصر و حصر در 840 بیت
نمودار 4-7. جملات اطناب در 840 بیت
نمودار4-8. کل جملات در 840 بیت
مقدمات علم حقوق و حقوق اساسی
23 صفحه در قالب word
با توجه به گسترش روزافزون جوامع بشری در بخش های مختلف زندگی و با توجه به روح آدمی که موجودیست اجتماعی و با توجه به وجود دو گرایش خیر و شر در آدمی که باعث می شود تا آدمی گاهی سر به طغیان گذارده و حق دیگران را نادیده بگیرد، انسانها برای زندگی درکنار یکدیگر و جلوگیری از تقابل عملکردهای بشری در جوامع گوناگون اقدام به تشکیل حکومت نموده و رتبه های اجتماعی را در بین خود ایجاد نمودند و برای اداره جوامع از طریق حکومتها به وضع قوانین مختلف در زمینه های گوناگون پرداختند، قوانینی که در طول تمدن بشری دستخوش تغییرات و دگرگونیهای زیادی شدند. بسیاری از قوانین اولیه با توجه به نگرش افراد حکومتی یا بزرگان نسبت به زندگی وضع میشد و در بسیاری از موارد زیردستان و عموم مردم قربانی قوانین یکسویه اینان می شدند.
بتدریج که کشورها بوجود آمدند و رشد بشری سرعت گرفت. قوانین وضع شده از حالت تعادلی بهتر برخودار شدند. 124 هزار پیامبر فرستاده شده ازسوی خداوند با ارشادات و راهنمایی های خود نقش بسیار مهمی را در شکل گیری صحیح قوانین برخوردار می باشند.
آنان با استفاده از وحی و متصل بودن به خالق هستی که دانای به رسالت بشر بر روی زمین می باشد به مرور قوانین زیستی مهمی را در زمین به اجرا در آوردند و مردم را نسبت به رسالت خود بر روی زمین آشنا نمودند.
بتدریج که جوامع بشری گسترش یافته اند قوانین نیز پیچیده تر شده اند و از سر فصلهای متنوع برخوردار گشتند.
در این مقاله به بررسی بعضی از مقدمات علم حقوق و قوانین اساسی می پردازیم.
مبنا و هدف حقوق
درباره مبنا و هدف قواعد حقوق اختلاف بسیار است, چندان که می توان گفت تا کنون در هیچ یک از مسائل اجتماعی بدین پایه بحث و گفتگو نشده است. کاوش در این باره که حقوق بر چه مبنایی استوار است و هدف از قواعد آن چیست و پیشینه ای درخشان دارد و از زمان حکیمان یونان تا کنون اندیشه هزاران نویسنده و متفکر و دانشمند را به خود مشغول داشته است.
این اختلاف را اسباب گوناگون دامن میزند؛ چنان که پیروان مذاهب و دانشمندانی که فکر ایجاد حقوق جهانی را در سر میپرورانند سهم بسزایی در این راه دارند, ولی, رابطه اصلی همه گفتگوها را باید در این دو نکته جستجو و خلاصه کرد:
1-تاریخ زندگی بشر ستمهایی را که حکمرانان زورگو بر مردم روا داشته اند هیچ گاه از یاد نمی برد. قربانیان این جنایات همیشه در پی آن بوده اند تا چاره ای برای این درد بیابند و به وسیله ای از خودکامگی فرمانروایان بکاهند. احترام به حقوق فطری یکی از این وسایل است: گروهی از خردمندان کوشیده اند تا با طرح این فکر که << قواعدی برتر از اراده حاکم نیز وجود دارد و حقوق باید از آن قواعد عالی و طبیعی پیروی کند>> مانعی در راه تجاوز حکومت ایجاد کنند و قیام و مقاومت مردم را در برابر بیعدالتیها موجه سازند.
از سوی دیگر, طرفداران حکومت نیز بیکار ننشستهاند و در برابر پیروان حقوق فطری این فکر را پروردهاند که مبنای اصلی حقوق اقتدار دولت است و حاکم نماینده خداوند و مامور اجرای فرمانهای اوست.
2-انسان موجودی است مستقل و با خواستها و نیازهای ویژه خود, شخصیتی ممتاز از دیگران دارد. ولی, زندگی همین فرد مستقل چنان به سرنوشت دیگران آمیخته است که گویی پاره ای از اجتماع است و هیچ وجود مستقلی در برابر آن ندارد. زندگی فردی و اجتماعی انسان دو چهره گوناگون از حقیقت زندگی اوست و مهمترین مساله درباره هدف حقوق این است که چگونه باید ضرورتهای این دو زندگی را با هم جمع کرد و مقصود نهایی از قواعد حقوق تامین کدام یک از آنهاست؟
از همین جاست که دو مکتب اصلی تمام مسائل حقوقی و اقتصادی را تحت تاثیر قرار داده است: بعضی طرفدار اصالت فرد و تامین آزادی او شده اند و بعضی دیگر منافع جامعه و ضرورتهای زندگی مشترک را بر حقوق فردی برتری دادهاند.
بدیهی ترین مفهومی که همه از حقوق و قانون دارند این است که قواعد آن بر اشخاص تحمیل میشود و ایجاد الزام میکند. پس این پرسش در ذهن هر اندیشمند طرح میشود که چرا باید از قانون اطاعت کرد؟ چه نیرویی پشتیبان آن است و چه جاذبهای ما را به اجرای قواعد آن وادار میسازد؟ این نیرو و جاذبه پنهانی را <<مبنای حقوق>> می نامند.
گفته شد که انسان موجودی اجتماعی است و برای نگاهداری اجتماع خود لازم دیده است که قواعدی بر روابط اشخاص حکومت کند. پس, از لحاظ تاریخی, مفهوم حقوق با دولت (به معنی عام) ارتباط نزدیک دارد و هدف اصلی آن ایجاد نظمی است که این همزیستی را تامین کند. ولی, با از بین رفتن حکومتهای خودکامه, این بحث به میان آمده است, که آیا نقش حقوق تنها نگاهداری اجتماع و تضمین بقای حکومت است, یا باید بر پایه عدالت و انصاف باشد و برای هرکس حق و تکلیفی را شناسد که شایسته و سزاوار است؟
به این پرسش دو پاسخ گوناگون داده شده است:
ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است
متن کامل را می توانید در ادامه دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن برای نمونه در این صفحه درج شده است ولی در فایل دانلودی متن کامل همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند موجود است
مقدمه
ظهورسازمانهای اجتماعی وگسترش روزافزون انها یکی از خصیصه های بارز تمدن بشری است .
وبه این ترتیب وبا توجه به عوامل گوناگون مکانی و زمانی و ویژگیها و نیازهای خاص هر جامعه هر روز بر تکامل و توسعه این سازمانها افزوده می شود .بدیهی است هر سازمان اجتماعی برای نیل به اهدافی طراحی شده و با توجه به ساختارش نیازمند نوعی مدیریت است . یکی از پیامدهای مهم در هم ریخته شدن نظام ارزشی غرب حاکم شدن مکتب اصالت نفع بر روند فعالیتهای اقتصادی و تولید است .معتقدین به این مکتب یک عمل را تا انجا درست قلمداد میکند. که برای فرد یا افرادی بیشترین خوشی و اسایش را به بوجود اورد به بیان دیگر ملاک درستی یک عمل نتایج ان است نه شیوه انجام ان عمل.
تعریف مدیریت
مدیریت فرایند به کارگیری مؤثرو کارآمد منابع مادی وانسانی در برنامه ریزی سازماندهی بسیج منابع وامکانات هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.
واقعا باید گفت ؛که در ابتدا انسانها درباره مدیریت چقدر میدانند؟دانش مدیریت تا چه حد علمی است و آیا مدیریت علم است یا هنر؟ بخشی از مدیریت را میتوان از طریق مدریت آموزش فرا گرفت و بخشی دیگررا ضمن کار باید آموخت در واقع بخشی را که با آموزش فرا گرفته می شود علم مدیریت است . و بخشی را که موجب به کار بستن اندوختها در شرایط گوناگون می شود هنر مدیریت می نامند. «به عبارتی دیگر سخن علم دانستن است و هنر توانستن .»
نظریه نقشهای مدیریتی
جدیدترین نظریه مدیریت نظریه نقشهای مدیری است اساس این نظریه این است که آنچه را مدیر انجام میدهد باید ملاحظه نمود و بر پایه چنین ملاحظاتی فعالیتها یا نقشهای مدیری را معین کرد . آدیزس (adizes ) با مطالعه مدیریت برای اداره موثرهر سازمان چهارنقش « مدیر تولید ـ اجرای ـ ابداعی و ترکیبی » را لازم میداند هر یک از این نقشهای مدیری با یکی از خرده سیستم و یک سیستم اجتماعی ارتباط دارد . زیرا هر نوع سازمانی خواه بازرگانی،صنعتی یا اداری یک سیستم اجتماعی است و بیشتر خرده سیستم های اجتماعی مرکب از خرده سیستم های به هم پیوسته زیادی هستند . که شامل خرده سیستم های انسانی ، اجتماعی ، اداری ، ساختاری ، اطلاعاتی ، تصمیم گیری و تکنولوژی اقتصادی است . ادریزس این چنین استدلال می کند که به طور کامل هر چهار نقش را ایفا کنند و هیچ گونه سبک مدیری غلط نداشته باشند اندکند زیرا چنین مدیری باید تکنسینی عالی ، رئیس ،مبتکر و نیز ترکیب کننده باشد. هر مدیری با توجه به نوع کار سطح سازمان و شرایط محیطی به درجاتی از مهارتها ی مدیری نیاز دارد . مدیریت به شکل یک هرم است که در پایین ان عالی ،در وسط میانی ، در بالا عملیاتی ؛مدیران عملیاتی ،این مدیران سرشان بسیارشلوغ است و مراجعه مکرر افراد موجب انقطاع کارشان می شود . و اغلب مجبورند برای نظارت در رفت وامد باشند و برای پرسنل خود ماموریتهای کاری خاص تعیین کنند وبا برنامه عملیاتی تفصیلی کوتاه مدت طرح ریزی کنند.
مدیران میانی؛ انها به طور مستقیم به مدیریت رده بالا گزارش میدهند کارشان مدیریت بر
سرپرستا ن است و نقش حلقه واسطی را میان مدیریت عالی و مدیران عملیاتی به عهده دارند بیشتر وقتها به تحلیل دادهها ،اماده کردن اطلاعات برای تصمیم گیری تبدیل تصمیمهای مدیریت عالی به پروژههای معیین برای سرپرستان و جهت دادن به نتایج کار مدیران عملیاتی است . مدیریت عالی ؛ مدیری که در نقشهای عملیاتی و میانی موفق بوده و عملکرد کلی واحدهای عمده را ارزیابی می کنند و درباره موضوعات و مسائل کلی با مدیران سطح پایین به تبادل نظر می نشینند و بیشتر وقتشان را با همکاران یا افراد خارج از سازمان واندک زمانی را با افراد زیردست می گذرانند .
هرمدیری باید خلاقیت داشته باشد خلاقیت یعنی به کارگیری توانایهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید تداوم حیات سازمانها به باسازی انها بستگی دارد؛ باسازی سازمانها از طریق هماهنگ کردن اهداف یاـ وضعیت روز و اصلاح و بهبود روشهای حصول این اهداف انجام می شود .
ماکسیم گورکی می گوید :اگر کار تفریح باشد زندگی لذتبخش است و اگر وظیفه باشد زندگی بردگی است .
خلاقیت مدیران
هر مدیری باید خلاقیت داشته باشد خلاقیت یعنی به کارگیری توانای های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید . تداوم حیات سازمان ها به باسازی آنها بستگی دارد باسازی سازمان ها از طریق هماهنگ کردن اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روش های حصول این اهداف انجام می شود .
چه کسی خلاقیت و نوآوری می کند ؟
هر انسان مدیر یا غیرمدیری از استعداد خلاقیت برخوردار است بنابرین نباید خلاقیت فقط در انحصار مدیران خاصی باشد زیراآنچه که محکمتر از وجود استعداد خلاقیت است جلوگیری از عوامل بازدارنده ظهور آن است که در صورت آزاد سازی ذهن از پیش فرض ها و الگو های زنجیرهای ذهنی در مدت کوتاهی توان خلاقیت و به کارگیری فکر های نو در عمل را می توان دو برابر افزایش داد.
مدیریت موفق و مؤثر
مدیریت موفق و مؤثر عبارت است ؛ از کسب اهداف سازمانی یا چیزی بیش از آن . « ویلیام جمیز» با تحقیقی که درباره انگیزش انجام داد ، به این نتیجه رسید که کارکنان ساعتی ، تقریباً با میزان کاری در حدود20الی 30 درصد توانایی یشان می توانستند شغل خود را حفظ کنند و اخراج نشوند؛ این تحقیق همچنین نشان داد که اگر کارکنان، انگیزش بیشتری داشته باشند تفریباً با 80 الی 90 درصد توانای خود، کارمی کنند . مدیری که بتواند حداقل کار مورد قبول را با استفاده از امکانات مدیری مانند : توبیخ ، کسر حقوق و .... فراهم سازد ؛ مدیر موفق نامیده می شود ولی مدیر مؤثر کسی است که بتواند 80الی 90درصد توانای های افراد را به کار گیرد .
چگونه می توان مدیرموفق ومؤثری بود ؟
برای موفق و مؤثر بودن ، توانای های ذاتی و اکتسابی معینی لازم است . مدیر مؤثر نیاز به توانای های فنی ، انسانی ادراکی ، طراحی و حل مسائل دارد . یک مدیر موفق ، نگرش و انگیزه های معینی دارد. پاداش های سازمانی (اضافه حقوق ، ارتقاء و ...) و جو سازمانی بر انگیزه و انگیزش وی اثر دارد . یکی دیگر از موفقیت ، رویدادهای پیش بینی نشده وامدادهای غیبی است ؛ زیرا همیشه توانای های افراد نیست که برای ایشان موفقیت می اورد . بررسی میزان موفقیت و مؤثر بودن هر مدیر بر اساس دیدگاه و معیارهای سازمانی صورت می گیرد .
برنامه ریزی
هنگامی که آدمی در مسیر رشد عقلانی خود به ضرورت برنامه ریزی در زندگی خویش پی برد، آن را در نظام های اجتماعی به عنوان ابزاری در خدمت مدیریت و رهبری ، مورد توجه قرار داد و امروز می بینیم که ساختار وجودی سازمان ها پیچیده گشته اند ، که بدون برنامه ریزی های دقیق نمی توانند به حیات خود تداوم بخشند.
تعریف برنامه ریزی
برای دست یافتن به هدف مورد نظر ، باید قبل از تلاش فیزیکی یا اقدام به انجام کار، تلاش ذهنی یا برنامه ریزی کافی صورت بگیرد.« برنامه ریزی شالودۀ مدیریت را تشکیل می دهد ».
فلسفۀ و ضرورت برنامه ریزی
فلسفۀبرنامه ریزی به عنوان یک نگرش و راه زندگی که متضمن تعهد به عمل بر مبنای اندیشه ، تفکر و عزم راسخ به برنامه ریزی منظم و مداوم می باشد ، بخش انفلاک ناپذیر مدیریت است؛ فرد و سازمان برای رسیدن به اهداف خویش نیاز به برنامه ریزی دارند ، بنابراین ضرورت برنامه ریزی ، برای رسیدن به جز ئیترین اهداف یک واقعیت انکار ناپذیر است . نیاز به برنامه ریزی از این واقعیت نشأت گرفته است .« همۀ نهادها در محیطی متحول فعالیت می کنند».
سازماندهی
انسان ذاتاً کنجکاو است با حواس پنجگانۀ خود به جستجو در دنیای اطرافش پرذاخته تلاش می کند تا مشاهداتش را در قالب های منسجم نظم بخشد . انسان امروزی نه تنها نیمی از روزش را به همکاری در تلاش های گروهی می گذراند بلکه نیم دیگر را به تماشای تلویزیون ، خواندن روزنامه و کتاب یا به مجامع عمومی برای سرگرمی سپری می کنند که همگی حاصل تلاش گروهی انسانها در واحدهای سازمانی است . نظریه پردازان سازمان از حوزه های گوناگون نظیر : مدیریت ، روانشناسی ، جامعه شناسی ، علوم سیاسی، اقتصاد، مردم شناسی، مهندسی ، مدیریت بیمارستانی و ... پدید آمده اند و هر یک چیزی براین موضوع افزوده اند .
تعریف سازماندهی
سازماندهی ، فرایندی است که طی آن تقسیم کار میان افراد وگروه های کاری و هماهنگی میان آنان ، به منظور کسب اهداف صورت می گیرد .
انواع مختلف سازماندهی
روش های بسیار متفاوتی برای دسته بندی سازمان ها هست ؛ سازمان رسمی و سازمان غیر رسمی
سازمان رسمی وغیر رسمی :سازمان رسمی را مسؤلین به طور قانونی بنیانگذاری و تصویب می کنند و در آن تعداد مشاغل ، حدود وظایف و اختیارات و چگونگی انجام آن مشخص می شود . ساختارهای رسمی در واقع تخیلی هستند زیرا سازمان آن گونه که پیش بینی عمل نمی کند ؛ اما سازمان های غیررسمی بیانگر حالت واقعی است، یعنی چگونگی عمل سازمان را به طور واقعی نشان می دهد . بعد از انکه ساختار رسمی ایجاد می شود ، سازمان غیر به طور طبعیی در چارچوب آن پدیدار میگردد؛ سازمان غیر رسمی حاصل تعامل اجتماعی مداوم است و ساختار رسمی تعدیل ، تحکیم یا گسترش می دهد .
تعریف سازمان رسمی :
در سازمان رسمی ، مدیر روابط سازمانی را به طور مکتوب و به کمک نمودار با دقت هر چه بیشتر برای کارکنان تشریح می کند . تغیرات بعدی در صورت لزوم می تواند به طور رسمی یا غیر رسمی انجام شود .
تعریف سازمان غیر رسمی :
دراین سازمان ، مدیر روابط سازمانی را به طور شفاهی برای کارکنان توضیح می دهد و این روابط را بر حسب نیاز تغییر می دهد .
برنامه ریزی فرایندی است که به موجب آن شما آینده خود را دائماً می سازید « روجرفریتز»
وظایف مدیریت
مدیریت منابع انسانى، از مدیریت امورى بحث مىکند که به انسان منتهى مىشود؛ مانند گزینش فرد، آموزش، حقوق و دستمزد، پاداش و تنبیه او؛ اما در مبحث وظایف مدیریت، مستقیماً از انسان بحث نمىشود، بلکه از امورى بحث مىشود که وظیفه مدیر است؛ مانند برنامهریزى و کنترل برنامهها، سازماندهى و بودجه بندى.
البته بخش سومى نیز از مباحث مدیریت، تحت عنوان «رفتار سازمانى» مطرح است که موضوعاتى همچون انگیزش، رهبرى و قدرت در آن مطرح مىشود؛ ولى این تحقیق به همان دو بخش اکتفا مىکند؛ زیرا آن دو را براى ایفاى حق، کافى مىداند.
- وظایف مدیریت چیست؟
مقدمه: مکاتب مدیریت، شامل دورانهاى زیر مىشود:
الف. دوران قبل از مدیریت علمى
ب. دوران مدیریتهاى کلاسیک
ج. مکتب روابط انسانى
د. ترکیبى از ب و ج.
دانش مدیریت و فن اداره، مانند هر اندیشه دیگر، در حال تطور و تکامل است. در دوران پیش از مدیریتهاى علمى، مدیریتها به شکل فطرى و بدون فرمولهاى مدون و مبین بود؛ مانند واحدهاى تجارى در زمان چینیان و رومیان که داراى یک نوع بینش مدیریتى ساده بودند. با ظهور فردریک تیلور، دوران مدیریت علمى آغاز شد،(5) که به پدر مدیریت علمى معروف شد و در اوایل قرن حاضر، نوشتههایش در باره نظریه مدیریت، خوانندگان بسیار داشت. مبناى مدیریت وى بر اساس فناورى بود. به گمان وى بهترین راه افزایش بازده، بهبود فنون و روش هایى بود که کارگران به کار مىبرند. او افراد را ابزار مىدانست و در طرح او بیشتر به نیازهاى سازمانى توجه مىشد، نه به نیازهاى افراد.
بعدها التون مایو ظهور کرد و نهضت «روابط انسانى» را در فاصله سالهاى 1920 تا 1930 میلادى مطرح و جانشین آراى تیلور کرد. او و پیروانش مىگفتند که غیر از اینکه باید
بهترین روشهاى فناورى را براى افزایش بازده مورد توجه قرار داد، باید به روحیات و امور انسانى نیز توجه کرد. آنان ادعا مىکردند که روابط انسانى بر روابط فناورى و کارى ترجیح دارد و این را از آزمایشهاى معروف به «هاتورن» به دست آورده بودند.
پیش از التون مایو و پس از فردریک تیلور، دوران مکاتب نظرى مدیریت بود که حدود پنجاه سال به درازا کشید و بوروکراسى وبر و اصولگرایى فایول، شاخصترین آنها است. برخى تکنوکراسى فردریک تیلور را از زمره این مکاتب شمردهاند.
ولى به نظر مىآید که نظریات مدیریت، بسیار بیشتر و نامنظمتر از این باشد، به گونهاى که به نظر بعضى از صاحبنظران علم مدیریت، جنگلى از نظریهها است و به نظر بعضى، از علوم ناموفق است. حال چگونه مىتوان در این جنگل نظریه و علم ناموفق، به اصولى ثابت دست یافت که مورد اتفاق باشد تا بتوانیم از آنها به عنوان اصل موضوعى استفاده کنیم؟ باید گفت که رهبر اصولگرایان، که کارش تأسیس اصل در علم مدیریت و سازمان است و اصول او در این علم، معروف است و او را پدر اصولگرایان این علم مىدانند، یعنى هنرى فایول مىگوید که من دراطلاق کلمه «اصل »تردید دارم و این اصول، راهنماى عمل است، نه قانون. او مىافزاید که اصول مدیریت، بیشتر از قوانین طبیعى، در معرض تغییر و تبدل قرار دارند و تا زمانى قابل پیروى هستند که بر اساس منطقى صحیح و قابل توجیه، از آن روى گردانده شود.
وقتى رهبر اصولگرایان، چنین عقیدهاى در باره اصول دارد، پس دل بستن به این جنگل و به چنگ آوردن اصل از آن، روا نیست؛ اما با وجود این، به اصول او توجه مىکنیم. فایول ضمن بیان این واقعیت که هیچ چیز در مدیریت، مطلق نیست، روشها و فنونى را که در تجربه بدانها رسیده بود و آنها را در تقویت پیکره سازمان یا انجام وظایف مدیریت، مفید مى دانست، به عنوان اصول چهارده گانه مدیریت ارائه داد:
تقسیم کار، اختیار، انضباط، وحدت فرماندهى، وحدت مدیریت، وابستگى منافع فردى به هدف کلى، جبران خدمات کارکنان، تمرکز، سلسله مراتب، نظم، عدالت، ثبات، ابتکار عمل و احساس یگانگى.
او اصول بالا را در سال 1916 میلادى در کتابى به نام اصول فن اداره اعلام کرد. بعدها افرادى مانند ارویک و گیولیک به آرایش اصول یاد شده پرداختند و هم از تعداد آنها کاستند و هم براى آنها علامت اختصارى قرار دادند. واژه «POSDCROB» نشانه هفت عنوان (برنامهریزى، سازماندهى، کارگزینى، هدایت، هماهنگى، گزارشدهى و بودجهبندى) است. دانشمندان امروزین مدیریت، بر سه اصل معتقد و متفق شدهاند که عبارتند از: برنامهریزى، سازماندهى و کنترل. وى مىافزاید که هماهنگى، رکنى از سازماندهى است و استقلالى در عرض آن ندارد و از این رو، نیازى به ذکر آن به عنوان یک اصل نیست؛ زیرا مدیریت، همان هماهنگى است.
برخى به این اصول، انگیزش یا رهبرى را نیز افزودهاند. از مجموع آنچه گذشت، دانسته شد که اتفاق و اتحادى در زمینه اصول مدیریت و تعداد آنها وجود ندارد. با وجود این، در یک جمعبندى نهایى شاید بتوان وحدتى را براى عناوین پنج گانه زیر تصویر کرد:
برنامهریزى، سازماندهى، هماهنگى، رهبرى (انگیزش) و کنترل (نظارت). بیشتر علماى مدیریت، به این اصول پاىبند هستند. نویسنده نیز با پژوهشى که کرده است، این امر را تأیید مىکند و معتقد است که در یک روند کلى، از دوران بىاصلى به اصولگرایى انبوه و سرانجام، به اصول تقریباً متسالم بالا رسیده است که مىتوان بر آن، تکیه و اعتماد کرد. این اصول، در حقیقت، وظایف مدیریت هستند که بخش دوم این تحقیق را تشکیل مىدهند. البته وظیفه هماهنگى، در ذیل سازماندهى طرح مىشود.
تعداد صفحه :77
ایجاد انگیزه برای فراگیری علم فیزیک در دانش آموزان
با فرمت ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده 5
مقدمه 7
تاریخچه علم فیزیک 9
نقش فیزیک در زندگی 10
فیزیک و سایر علوم 11
دانشمندان فیزیک 12
فیزیک و آینده 12
در آینده شاید فیزیک بتواند: 13
حقایق شگفت انگیز و عجیب علم فیزیک
13
خورشید می توانست از موز ساخته شده باشد 13
تمام ماده یی که نسل بشر را به وجود آورده است در یک حبه قند جا می گیرد 14
آینده می تواند گذشته را تغییر دهد 14
تقریباً همه جهان گم شده است 15
سیاهچاله ها سیاه نیستند 16
تصور بنیادین از جهان مسوول گذشته، حال و آینده آن نیست 17
ذره می تواند به صورت آنی روی ذره ایی در آن طرف جهان تاثیر بگذارد 17
هرچه سریع تر حرکت کنید سنگین تر می شوید 18
سیر تاریخی علم فیزیک
18
2-1 فیزیک آناکساگوراس:
21
3-1 فیزیک لئوکیپوس و دموکریتوس :
21
4-1 فیزیک ارسطو
23
5-1فیزیک در چین : 25
2-2 فیزیک در قرون وسطی(نور شناسی – مکانیک ومغناطیس )
30
مکانیک و مغناطیس :
33
فیزیک از رنسانس تا انقلاب علمی : 35
3- فیزیک در قرون اخیر: 37
نور شناسی:
38
برق : 42
علم فیزیک 45
نقش فیزیک در زندگی 45
فیزیک و سایر علوم 45
فیزیک و آینده 46
در آینده شاید فیزیک بتواند: 46
دید کلی 47
قانون فیزیکی 47
تکامل فیزیک 47
ساختارهای ریز 49
ابزاربررسی فیزیک نوین 49
سوالات تازه در برنامه فیزیک 49
سرچشمه اصلی علم فیزیک 50
علم فیزیک از منظر امام جعفر صادق( ع) 50
منابع: 63
چکیده
از دوران بسیار قدیم بشر سعی بر آن داشت تا ماهیت پدیده های طبیعی نظیر حرکت سیارات ، رعد برق ، الکتریسته ساکن و بسیاری دیگر از پدیده های طبیعی را کشف نماید . بنابراین سئوالات زیادی در ذهن او درباره ی "چرایی" و " چگونگی" پدیده های طبیعی به وجود آمد .
در این دوران به دلیل نقص دانش بشری سعی بر آن شد تا به بسیاری از این سئوالات بر اساس فلسفه پاسخ داده شود . افراد زیادی سعی بر توجیه این پدیده های نمود که از آن جلمه می توان ارسطو و ارشمیدس را نامبرد ، ارشمیدس به جواب های مناسبی نیز دست یافت که امروز کارهای مدون شده ی او تحت قوانین سیالات ارشمیدس شناخته می شوند اما فلسفه علمی نا توان برای حل معما های پیچیده ی طبیعت بود. که با گذشت زمان ناکارآمدی اش در این زمینه اثبات شد . و بنابراین علم دیگر برای توصیف این پدیده ها به نام " فیزیک" جایگزین شد. که مراحل رشد و تکوین و تحول خود را با تاریخ بشری پشت سر گذاشت و امروزه یکی از پیچیده ترین اما جذاب ترین علوم بشری ست که ذهن های توانای بسیاری را به خود مشغول نموده است. از جمله ی اساسی ترین این تحولات در فیزیک را می توان به شرح زیر معرفی نمود :
• تحولات ابن هیثم و دانشمندان مسلمان ایرانی دیگر نظیر خواجه نصیرالدین طوسی : این دانشمندان مسلمان اولین کسانی بودند که علم فیزیک را از یک علم انتزاعی فلسفی به یک علم تجربی و بر پایه آزمایشات تبدیل نمودند. آنها براساس نظریه های فلاسفه یونانی و با مشاهدات دقیق خود و با ابزار ریاضیات توانستند تحولی شگرف را ایجاد نمایند.
• تحولات حاصل توسط گالیله و نیوتن : گالیله اولین کسی بود که نظریه زمین محور حرکات اجرام آسمانی را رد نمود و به مطالعه پدیده های آسمانی و مکانیکی با دیدی نوین پرداخت . بعد از او ایزاک نیوتن به مدون نمود مکانیک پرداخت او در کتاب principia (1678) خود با معرفی قوانین حرکت و قوانین جاذبه عمومی پایه گذار مکانیک نوینی شد که امروز ما امروز آنرا مکانیک کلاسیک می دانیم و از قسمت های اصلی فیزیک است . کار او در نهایت با تلاش لاگرانژ و هامیلتون به نهایت خود دست یافت.
آشنایی با شیمی فیزیکی معرفی ظریف به اصول و کاربردهای شیمی فیزیکی است. اهداف این کتاب مفاهیم و نظریهها را به شیوهای سازمان یافته از طریق طیف گستردهای از نمونههای با دقت انتخاب شده و مطالعات صورت گرفته از زندگی روزمره معرفی میکند.
این نمونههای زندگی واقعی و برنامهها برای اولین بار با نظریهی شیمیایی و ریاضی ضروری مورد بحث پس از آن ارائه شده است. این باعث می شود کتاب در دسترس و به طور مستقیم مربوط به خواننده قرار گیرد.
با هدف دانشجویان مقطع کارشناسی که اولین دوره در شیمی فیزیکی هستند، این کتاب برنامههای کاربردی قابل دسترس را ارائه میدهد…