فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات92
مقدمه: ۱
«مادر علی» ۱
«چگونگی متولد شدن علی درکعبه» ۲
صورت علی: ۴
القاب امیرالمؤمنین ۵
تربیت امام علی: ۵
«علی (ع) و تزکیه نفس» ۶
نفس ازنظر قرآن ۷
«علی و ذکر» ۷
ذکر خدا چیست؟ ۹
علی پدر عرفان اسلامی: ۱۰
به قول استادشهیدمطهری: ۱۴
علی و جهاد ۱۵
«مفهوم جهاد» ۱۶
اهیمت جهاد ۱۸
«چند آیه دربارهی اهیمت جهاد» ۱۸
جهادعلی و شرایط زنان ۱۹
علی و نماز ۲۱
علی و کارو انفاق ۲۲
دیدگاه و کردار امام ۲۵
علی و زهد و پارسایی ۲۵
مفهوم زهد. ۲۶
«ازدواج علی» ۲۷
نقش حضرت فاطمه زهرا در زندگی حضرت علی (ع) ۲۸
«ولادت فاطمه زهرا» ۲۸
ازدواج علی با فاطمه ۲۹
امام علی (ع) ۳۳
صفات بارز در امیر مومنان علی (ع) ۴۶
صراحت : ۴۶
اعتماد بنفس : ۴۶
استبداد ,آفت قومیت ۸۸
ولاء چیست و موالی چه کسانی هستند؟ ۸۸
درتاریخ علوم، کاوشهای بسیاری صورت میگیرد تا بنیانگذار و پدرهرعلم شناخته شود، بدین منظور که به آبشخور اصلی آراء و اندیشههای گوناگون رسیده و در هرموضوعی به اصل آن رجوع گردد اندیشمندان واقعی درمطالعات و تفکرات خویش معمولاً به منابع اصلی و اولیه توجه دارند و آب را از سرچشمه مینوشند و جویبارهای متعدد – هرچند که زلال و گوارایند عطش آنها را برطرف نمیکند و اگر چندصباحی هم از آن جویبارها مینوشتند ولی همیشه درامید رسیدن به سرچشمة اصلیاند. بدون شک سرجشمه بسیاری از علوم – از جلمه عرفان گرفته تا علم حدیث و رجال و اصول فقه و رشتههای علوم انسانی و ریاضی و حکمت متعالیه را در برابر انسان گشوده است مفسران واقعی این کتاب بزرگ و پیامبران اهل بیت و عصمت و طهارتاند.
تمام کتابهای آنان در واقع شرح وبسط کلمات علی علیهالسلام است. علی علیهالسلام که تربیت شده مکتب قرآن است از وجود مربی چون پیامبر (س) سود میبرده است. پیامبربا آگاهی از استعدادهای عظیم و ؟؟؟ شگرف علی (ع) چشمههای فراوانی از معارفالهی را دراین کوه بلند حفر کرد و سیلابهای علم و دانش را از آن سرازیر ساخت. امیرالمؤمنین علی (ع) خود در این باره میفرماید: «شما به خوبی موقعیت مرا ازنظر خویشاوندی و مقام و … و بویژه ازنظر رسول خدا (س) میدانید.» از همان آغاز که رسول خدا را از بسترباز گرفتند خداوند بزرگترین فرشته و از فرشتگان خویش را مأمور ساخت را شب و روز وی را به همای بزرگواری و درستی و اخلاق نیک سوق میدهد. من ؟؟؟ روحی و رسالت را میدیدم و رایحة نبوت را استشمام میکردم، من به هنگام نزول وحی برمحمد صدای نالة شیطان را شنیدم از رسول خدا پرسیدم: این ناله چیست؟ فرمود این شیطان است که از پرستش خویش مأیوس گشته است. آری علی (ع) شاگرد اول پیامبر و نخستین و بهترین خداشناس مکتب اسلام بوده دراسلام کسی از علی با سابقهتر، آگاهتر و مومنتر نداریم او بود که این جملة شگفتانگیز را فرمود: «اگر پرده برداشته شود بریقین من افزوده نشود»
عمربن خطاب میگوید: از رسول خد (س) شنیدم که فرمود:
«اگر هفت آسمان و هفت زمین دریک کفة ترازو گذاشته شود و ایمان علی درکفه دیگر، ایمان علی فزونی خواهد داشت.» احمدبن خلیل میگوید: درفضائی که دربارة حضرت علی (ع) وارد شده است دربارة هیچکس نقل نشده است. قاضی اسماعیل دهنائی و نیشابوری میگویند: دربارة هیچ یک از صحابه روایتی با استناد صحیح مانند علی (ع) وارد نشده است پیامبر درجائی دیگر باز میفرماید: علی امیرمومنان پیشوای متقیان و فرمانده باشکوهی است که نیکان را به بهشت پروردگار عالمیان درمیآورد هرکس که اورا تصدیق خود رستگار شود و هرکس که او را تکذیب نمود ناکام شد اگر بندة هزاران سال خدا را درمیان رکن و مقام بندگی کند تا بدنش پینه بسته و فرسوده شود ولی خدا را درهرحالی ملاقات کند که آل احمد را دشمن میدارد خداوند او را به صورت درآتش جهنم اندازد.عایشه از رسول خدا شنیدم که میگوید: «من دیدم اولین و آخرینم و علی بن ابیطالب سیداوصیاء من است براتم و محبتش وسیله تقرب به خداست حزب او حزب خدا و شیعة او انصار خدا و دشمنان او دشمنان خدایند او بعد از من امام مسلمین و مولا و امیرالمومنین است.» او با تفسیر درست حقایق قرآنی ونبوی آشنا سازد دردمندانه و دلسوزانه میفرماید: «ای مردم قبل ازاینکه مرا از دست بدهید هرچه میخواهید سئوال کنید زیرا که من به راه آسمان از راه زمین آشناترم.»
مولا علی (ع) درخطبهای دیگر فرمود:
«به خدا سوگند اگر بخواهم میتوانم هرکدام شما را از آغاز و پایان کارش و ازت تمام شئون زندگیش آگاه سازم ولی میترسم که این کار موجب کافرشدن شما به پیامبر گردد.» بیتردید باید گفت اگر علم و معرفتی هست معدن آن، علی و اولادعلی (ع) است همانطور که قرآن کریم دربیان نکتههای معرفتی گویا، حضرت علی را بارزترین شاگرد دراین مکتب دانست و ؟؟؟ نکتههای پرمغز است. حضرت علی (ع) درجای دیگر فرمود: «چیزی ندیدم مگر آنکه خدا را قبل از آن و بعد از آن و همراه آن دیدم.
مثلاً در زمینة تفسیر قرآن خود حضرت میفرماید:
«و نوری که باید به آن اقتدارشود آن نورهمان قرآن است آن را به سخن آرید اگرچه هرگز سخن نمیگوید اما من از جانب او شما را آگاهی میدهم، بدانید درقرآن علوم آینده و اخبارگذشته علاج درد و نظم حیات اجتماعی شماست.»
مفسران بزرگ گفتهاند:
«علی (ع) نخستین کسی بود که علوم قرآن را به چند نوع تقسیم کرد و شصت نوع آن را دیکته فرمود و برای هرنوع مثال ویژهای ذکر کرد. در زمینة فصاحت، سخنوری، ادب و بلاغت به گونهای بود که سیدرضی میگوید:«امیرالمومنین آبشخور فصاحت و ریشه و زادگان بلاغت است.» هرگوینده سخنور از او دنباله روی کرد و هرواعظ سخنرانی از سخن او مدد گرفت درعین حال به او نرسیدند و از او عقب ماندند. فصاحت و بلاغت حضرت علی (ع) فقط درآوردن الفاظ زیبا و چیدن آنها درکنارهم نبود بلکه پرمغز و حکمتآمیز هم بود آن حضرت اساساً سخنانش را برای ادای مقصود میگفت و آهنگ موسیقی کلامش براعماق احساسات پنجه میافکند آن گاه درپیش ازنیم صفحه این جملة ملوا را ستایش میکند و میگوید درهمة کتاب ما اگر جز این یک جمله نبود کافی بلکه کفایت بود بهترین سخن آن است که کم آن تو را از بسیارش بینیاز کند و معنی درلفظ پنهان نشده باشد و بلکه ظاهر و نمودار باشد.
اما درزمینة عرفان چه نظری وچه علمی به اندازهای از آن حضرت مطلب نقل شده است که بای هیچکس جای تردیدی باقی نمیگذارد که علی (ع) پدرعرفان است. عارفان و صوفیان چه آنان که بیراهه رفتهان و درمباحث عقلی علی را پیشوای و مقتدای خود میدانند. همة عرفا از قرن هفتم هجری به این طرف دربارة تویحد به شکل فلسفی و با مددگرفتن از کشف و شهود عرفانی بحث کردهاند. اما عارفانی کم قصد آن را دارند آب را از سرچشمة اصلی و زلال آن بنوشند و آیات قرآنی مربوط به توحید و اسما و صفات را از هنر واقعی آن فراگیرد. آن حضرت درنهجالبلاغه با دو روش به بحث توحید و خداشناسی پرداخته است: یکی از طریق توجه انسانها به پدیدهها و نظم موجود در آنها و این که پدیدهها نیازمند پدیدآورندهای است اما روش جذاب و دلنشین دیگری که دربیشتر مباحث توحیدی نهجالبلاغه ارائه شده است. روش تعلقی و مکفی است.
دربحثهای توحیدی نهجالبلاغه آنچه اساس محور و تکیهگاه همه بحثها و استدلالهاست اطلاق و لاحوی و احاطة ذاتی حق است. مسأله دیگر «سباطت مطلقه» و نفی هرگونه کثرت تجزی ونفی هرگونه مغایرت صفات حق با ذات حق است و این که قدمت او زمانی و وحدت او وحدت عددی نیست. کلام خدا عینالعقل اوست نه ازنوع احاطة اذهان بریک معنی و مفهوم دیگر.
علی نه تنها خدا را پرستش میکرد و به آن یگانه عشق میورزید و شب و روزش با یادحق میگذشت بلکه توانست با تفکر عقلی، یافتههای قلبی خویش را درمورد خدا و صفات و اسماء او، به تندرستی تبیین کند او درمیان مردم و دربیان اندیشها صاف و زلال توحیدی و ذوق عرفانی همچون معقول درمیان محسوس بود. او به توصیه پیامبر (س) غیراز سولک علمی درمسائل تعلقی و استدلالی کردن اندیشههای توحیدی، گوی سبقت را از همگان ربوده بود، از همین روی ما این بزرگ مرد را پدرعرفان اسلامی میدانیم.
جهاد یکی از عالیترین اعمالی است که انسان را به خداوند نزدیک میکند و بشرخاکی را که دل درطلب راحتی داند با بذل جان و مال در برابردشمن خدا به پرواز درمیآورد. چه عملی بالاتر و بهتر از اینکه اسنان با ایمان از خانه و فرزند و همسر ویاران و دوستان دست بکشد و از کاروعلایق دنیوی دل بکند و به نبرد دشمنان خدا برود، آیا سیروسلوکی بالاتر و مقامی والاتر و بهتر از این میتوان یافت بنابراین کسانی که درگوشهای به تسبیح و ذکر و ورد مشغول شوند و تنها به رازونیاز و دعا میپردازند و از خطردشمنان اسلام غفلت نمایند نه تنها سیرالله نکرده بلکه این نوعی خلود در ارض و دل بستن به دنیاست. سپس آنان که درمقام سیروسلوک و درتکاپوی رسیدن به قرب الهیاند و دوست دارند میهمان خدا باشند نباید از جهاد فیسبیلالله غافل گردند بلکه باید برای دفاع از کیان اسلام و نشر آن باوجود شرایطی از جان و مال دریغ نورزند تا انسانی وارسته وموردعنایت خدا باشند. به همین اساسا که میبینیم الگو اسوه عارفان امیرالمونین علی (ع) درتمامی جنگهای صدراسلام و رکاب رسول خدا شرک کردند و از کیان اسلام و قرآن دفاع نمود و ارکان اسلام را محکم کرد و هرگز نگفت درگوشهای به عبادت مشغول میگردم بلکه درجهاد در راه خدا و تلاش برای استقرار ارکان اسلام را بالاترین عبادت میدانست.
علامه حلی مینویسد:
لاخلاف بین المسلمین کافه ان الدین انما تمهدت قواعده و تسیدت ارکانه بسیف مولانا امیرالمومنین (ع) لم یسبقه فی ذلک سابق و لالحقه لاحق …،
معنی هیچ خلافی بین مسلمانان نیست که پایدار و ارکان دین اسلام به شمشیر علی (ع) استحکام یافت هیچکس دراین کار به او سبقت نگرفت و بعد ازاوکسی به او محلق نخواهد شد،…. او کرب و اندوه را از چهره رسول خدا میزدود و ملائکه از حملاتش برمشرکین تعجب میکردند.
در ریشه واژه جهاد اختلاف است بعضی اهل لغت چنین گفتهاند جهاد اگر از ریشه «جهد» باشد به معنای وسعت، قدرت، توان و طلاقت است. و اگر از مادة «جهد» آمده باشد به معنای سختی و مشقت میباشد. درمجمع البحرین آمده است: جهد هم به فتح جیم آمده (جهد) و هم به ضم جیم (جهد) و هردو به معنای وسعت و طاقت است، و بعضی گفتهاند اگر به فتح باشد به معنای شفقت است و اگر به فهم باشد به معنی ملاقت و توان است راغب میگوید: (جهد) و (جهد) هردوبه معنای ملاقات و مشقت آمده و بعضی گویند (جهد) به معنای مشقت است و (جهد) به معنای وسعت است. به هرحال هرگاه کلمه جهاد را از ریشه جهد بدانیم درصورت مجاهد به کسی گفته میشود که تمام قدرت و توان و نیروی خود را در راه هدف خود بکارگرفته است و اگر جهاد را از ریشه جهد درنظر بگیریم دراین صورت مجاهد به کسی گفته میشود که برای رسیدن به هدف خود درمشکلات گام بردارد و درسختیهای طاقت فرسا خواسته خود را پیدا میکند. به نظرمیرسد معنای اول که جماد از ماده (جهد) گرفته شده باشد با آنچه از نظرقوانین شرع مطرح است مناسبت باشد. درمجمعالبحرین آمده است، جهاد شرعاً دادن مال و جان برای اعلای کلمه اسلام و اقامه شعائر ایمان است.
جهاد یک قانون عمومی در عالم خلقت است، زیرا تمامی موجودات زنده اعم از نبات و حیوان به وسیله جهاد و کوشش موانع را از سر راه خود به میدارند تا به کمال مطلوب خود برسند. ریشههای درخت دراعماق زمین برای بدست آوردن غذا و نیرو به طوردائم درحرکت و فعالیت است و اگر روزی این کوشش را ترک کند ادامه حیات برای آن غیرممکن است و لذا اگر درحرکت خود دراعماق زمین با موانعی برخورد کند چنان چه قادر باشد آن را سوراخ کند و به مسیر خود ادامه میدهد. عجیب این است که ریشههای نازک و لطیف گاهی همانند متدهای فولادی با موانعی به نبرد برمیخیزند و اگر احیاناً این توانایی را نداشت راه خود را کج کرده و با دور زدن از آن مانع میگذرد.
۱- یا ایتها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم و ماویهم جهنم و بئس المقیر.
ای پیامبر با کافران و منافقان به جهاد برخیز و پیکار کن و برآنان سخت بگیر جایگاه آنان جهنم است و به جایگاهی است.
۲- یا ایها النبی مرض المومنین علی القتال …؛
ای پیامبر مؤمنان را به جنگ با دشمنان تحریک کن.
۳- ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض ولکن الله ذوفضل علی العالمین.
اگر خداوند بعضی از مردم را به دست بعضی دیگر دفع ونابود نمیکرد فساد روی زمین را میگرفت ولی خداوند برجهانیان منت میگذارد و از سرلطف خود بربندگانش اجازه نمیدهد که ناپسندی و فساد درجهان پیروز گردد زیرا که او خدای فضل و کرم برتمامی اهل این عالم است.
۴- وقاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین و کله لله .
ای مسلمانان با کافران به پیکار و جهاد برخیزید تا در روی زمین فتند و فسادی باقی نماد و دین خدا آیین همگانی گردد.
بدون تردید ارزش هرکاری و عملی بستگی به اخلاص آن عمل و موقعیت و شرایط و تحقق آن کار دارد. و هرچه عمل خالصتر و خداپسندانهتر باشد ارزش آن بیشتر است. چیزی که درآن شک و تردیدی وجود ندارد این است که پیکار و جهاد علی (ع) تنها برای خدا و تقویت اسلام بود. او درمیدانهای جنگ به این هدف میجنگید که جمعیتی هدایت شوند و از تاریکیها به نورحق روی آورند و از قعرجهنم به اعلی اعلیین بهشت راه یابند.
این حقیقت را دریکی از خطبههای حضرت درجنگ صفین به یارانش ملاحظه میکنیم در آن موقعی که یارانش از تأخیر فرمان جنگ صفین ناراحت بود به آنها فرمود: به خدا سوگند هرروزی جنگ را به تأخیر میاندازم به خاطر آن است که آرزو دارم عدهای از آنها به جمعیت ما بپوندند و هدایت شوند و در لابهلای تاریکیها پرتویی از نور مرا ببینند و به سوی من آیند. و ازطرف دیگر جهادعلی درشرایطی بود که اسلام درغربت و تنهایی به سر میبرد نه عده و جمعیتی داشت و نه نیرو و قدرتی، ازنظر سلاح و امکانات درحد صفر بود و از جهت سرباز و لشکر ضعیف بود و تعداد نفراتی که در پیامبر اسلام گرویده بودند هم اندک بود و هم امکانات مالی نداشتند و درجنگ «بدر» تنها چند مرکب برای لشکر اسلام بیشتر نبود و دربعضی جنگها چند روز را هرنفر به خرمایی اکتفا میکرد و درصحنه نبرد و کار زار حضور فعال داشت. درچنین شرایط و اوضاع غربت اسلام بود که علی (ع)مردانه وارد میدان جنگ میشد و یک تنه با صدها نفرمیجنگید و دشمنان اسلام را قلع و قمع میکرد و گاهی با حملة مردانهی علی درمیدانهای جنگ شکست به لشکر نیرومند دشمن وارد میگردید. امیرمؤمنان در شرایطی میجنگید که تمام کفر و شرک با یهود و نصارای جزیرهالعرب دست به دست هم دادند وبا هم پیمانی نظامی علیهالسلام بستند و تمام امکانات خود را تجهیز کردند و به میدان آوردند و جنگ احزاب «خندق» را به پاکردند. درآن جنگ تنها علی میداندار بود که عمدو بن عبد و درابه جهنم فرستاد و سایر همراهیانش را که برای نبرد با مسلمانان به میدان سوی خندق آمده بودند تارومار کرد و نیروی چند هزارنفری دشمن را مجبور به عقبنشینی کرد. این فرزند ابوطالب حیدر کرار بود که درجنگ حسین یک تنه در برابر دشمنان قوی و قسم خوردهی آنجا ایستادگی کرد و شمشیر زد تا جایی که دشمنان مجبور به عقبنشینی شدند و بالاخره علی (ع) آن کسی که درب خیبر را از جاکند و راه مسلمانان را به قلعههای یهودیان خیبر بگشود و فتح و پیروزی را برای آنان به ارمغان آورد، درچنین شرایطی جهاد امیرمومنان و خلیفه رسول الله علیبن ابیطالب معنای واقعی به خود میگیرد و نام «جهاد فی سبیلالله» را به خود اختصاص میدهد. پس اگر بگوییم اسلام بربرکت شمشیر علیبن ابیطالب حیات گرفت، گزاف نگفتهایم زیرا شمشیر علی جلو هجوم دشمنان اسلام را گرفت و نگذاشت دین چنین اسلام تضعیف گردد.
درمیان اعمال مذهبی نماز دارای اهمیت بسیار والایی است و از سابقهای بسیار دیرینه برخوردار است، چون از دیرباز درهمهی ادیان الهی نقش برجسته و مهمی داشته است. از باب نمونه درقرآن کریم از زبان حضرت عیسی (ع) نقل شده که : و او حیانی بالصلاه و الزکاه مادمت حیا؛ خداوند مرا به نماز و زکات سفارش کرده است تا آنگاه که زندهام.
مشابه این سخن در مورد پیامبران دیگر نیز آمده است. در تاریخ اسلام نیز نماز اولین عبادتی بود که پیامبر به برپای آن فرمان یافت و از آن پس بود که سایر احکام اسلامی تشریع شد. نماز یکی از تعلیمات بنیادی و علمی اسلام است و کانون محوری بسیاری ارزشهای اخلاقی و معنوی و اجتماعی اینم مکتب آسمانی بشمار میرود.
نماز همچون کعبهای است که ایر اعمال عبادی برگرد آن میچرخد و با آن ارتباط وثیق دارد. همچنان که در قرآن نماز همپای زکات ذکر شده است و بااعمال سیاسی عبادی حج با همه اهمیتی که دارد بدون نماز طواف ناقص و باطل است و جماد نیز روح و معنا و انگیزه و نیروی خود را از نماز میگیرد و همچنین سایر اعمال عبادی اسلام اعم از فردی و اجتماعی که به نحوی به نماز گره خورده تحت تأثیر قرار دارد. بنابراین این نماز رکنی از ارکان اصلی شریعت اسلام و آیین مسلمانی است و نه قابل تفکیک از سایر تعالیم اسلامی است و نه در هیچ حالی کنار گذاشتنی و قابل بی اعتنایی و سستی در بر پای همگانی آن که « الصلاه لاتسقط مجال ».
نماز یاد خدا و همسخین با اوست نماز اظهار خضوع و خشوع و بندگی در برابر معبودی بیهمتا و پرواز ملکوتی بندگان به سوب خداست، تا جایی که پیامبر فرمود: نور چشم من در نماز قرار داده شده ).
انسان اتز روزگاران پیشین تاکنون با هرایده و مکتبی مجبور بوده که بهکار و فعالت اقتصادی اهمیت بدهد؛ انسان مادی و دنیا گرد برای زفاه و عیش و نوش بهتر، و انسانهای الهی آبادکردن مزرعه آخرت و آرامش خاطر و برای ادامة حیات و عبادت و کمال به کار توجه نموده است.
ار این روست بیتردید میتوان گفت در طول تاریخ هر جامعهای ـ هرچند محدود و کوچک ـ بخش عمدهای از فعالیتهای خود سعی در راه مسائل اقتصادیب و کاری صرف کرده و میکنید. اسلام هم از ان جا کردین کامل و جامعی است و به تمام خواستههای انسان ارجح میژ نهد به کار و تلاش اقتصادی واهمیت فراوان داده وحتی آن را در کمال و رشد انسانها مؤثر دانسته و بیکاری و تنبلی و کمکاری را خدمت نموده است.
توجه و تأکید اسلام به مسائل مالی و کسب و کار از آن روست که بیگانگان نتواند برمسلمانان تسلطی یابند چنان که قرآن میفرماید تسلط بیگانگان نتوانند برمسلمانان تسلطی یابند چنان که قرآن میفرماید تسلط بیگانگان وقتی است که مسلمانان از جنبههای مالی و اقتصادی توان و بنیة کافی داشته باشند و بدون تردید ریشة تمام وابستگیها در وابستگی اقتصادی بوده است. چنان حضرت علی فرموده است: «محتاج هرکس شوی، اسیرش خواهی شد.» مع الاسف مسلمانانی که کمتر به حقایق اسلامی آگاهی دارند به اشتباه میپندارند که اسلام با کار و فعالیت اقتصادی میانهای ندارد و پیروان خود را به عزلت و گوشهنشینی سفارش میکند.! اما باید گفت: اسلام همان گونه که جنبههای روحی ومعنوی انسانها را موردعنایت قرارداده و بعضی عبادتها را واجب و برخی را مستحب نموده، جهاد و کفر ستبری را برای بقای حق و حقیقت ضروری دانسته به همسرداری و علاقه به فرزند برای بقاء نسل و ارضاء خواستههای درونی به دید موافق نگریسته است و احیاناً لازم و واجب شمرده است همین طور که به کار و فعالیت اقتصادی و بینیازی فرد و جامعه اسلامی سفارش اکید کرده و بیکاری را خدمت و ملامت نموده است. البته درمکتب حیاتبخش اسلام برای کار و فعالیت اقتصادی مثل سایر مسائل و احکام دیگر شرایط و مقرراتی قرارداده شده تا مسلمانان دچار دلبستگی به دنیا و انحراف از مسیر صحیح که موجب اخلال در زمین میشود نگردند و با رعایت شرایط و مقررات اسلامی کار برای آنها مسیر الی الله شود و به تعبیر کلام معصو «لکاسب حبیبالله» گردد.
برای روشن شدن موضوع توجه به چند نکته ضروری است:
- از دیدگاه اسلام کار منحصر به کارهای بدنی و دستی نیست بلکه هرنوع تلاش و کوششی که درخدمت به جامعه و خیروصلاح مردم باشد کارمحسوب میشود. بنابراین همانگونه که ساختمانسازی، جادهسازی، کارگری، کشاورزی و تجارت مصداق کار است. پزشکی – مهندسی – کارهای اداری – تبلیغ دینی و خلاصه هرگونه فعالیتی که در رفع نیاز جامعه مؤثر باشد نیز کار به شمارمیآید. ۲ کار از دیدگاه اسلام وقتی محترم است که به عفت عمومی و اخلاق جامعه آسیب نرساند و یا با شرافت و عزت نفس انسانی منافاتی نداشته باشد، بنابراین درشریعت اسلام رشوهخواری، رباخواری، درآمد از راه قمار و زنا، فروش مشروبات الکلی و هرنوع درآمدی که از این نوع کارهای زشت و پلید باشد حرام است و مجازات دنیوی و اخروی دارد.
- ازسخنان پیشوایان اسلام به خوبی استفاده میشود که اگر هدف انسان از کار، این باشد که زندگیخوار عائله خویش را بهبود بخشد و از مازاد درآمد درآمدش به معیشت دیگران کمک کند، آن کار دراسلام به مقدس و مرضای خداوند است و موجب کمال و رشد و تعالی انسان به سوی رب الارباب است. ولی اگر به قصد ثروتاندوزی و تکاثر وقدرت و تفوق طلبی به دیگران باشد نه تنها ممدوح نیست بلکه مذموم و راه شیطان رفتن است همین طور از بیکاری و تنبلی و بارخود به دوش دیگران انداختن و از درآمد دیگران بهرهوری نمودن نیز خدمت شده و اسلام سخت به مخالفت با آن برخاسته است.
بخشی از متن اصلی :
آیت الله سید عبد الله فرزند سید اسماعیل مجتهد بهبهانی در حدود سال 1260 قمری به دنیا آمد. وی تحت توجهات پدر عالم و مجاهدش در نجف اشرف تحصیل علوم دینی را آغاز کرد و در حوزه ی درس آیات عظام شیخ مرتضی انصاری، میرزا محمد حسن شیرازی و سید حسین کوه کمری شرکت جست. سید عبدالله پس از اخذ اجتهاد، در سال 1295 ق. به تهران مراجعت کرد و پس از اخذ اجتهاد، در سال 1295 ق. به تهران مراجعت کرد و پس از فوت پدر، مقام مذهبی او را احراز نمود.
وی قبل از انقلاب مشروطیت نیز جزو روحانیون و علمای بنام پایتخت بود و در حل و عقد امورات مختلف تأثیرگذار بود. وی با آغاز مشروطیت به صف مبارزان پیوست و با یاری و همکاری آیت الله سید محمد صادق طباطبایی رهبری اصلی مشروطه خواهان را به عهده گرفت. ایشان از روحانیون طراز اول تهران و رهبر آزادیخواهان دوره مشروطیت به شمار می آید که در راه تحقق آرمان انقلابی خویش، صدمات فراوانی دید و مدتی به عتبات تبعید گشت. وی تصمیم داشت با توجه به مبانی اسلامی یک قانون اساسی اسلامی در چهار چوب دستورات اسلام پی ریزی نماید، و بدعتها و قوانین مغایر اسلام را از بین ببرد که در این راه زحمات فراوانی را متحمل شد و عاقبت به شهادت وی منتهی گشت.
وی در واقعه ی به توپ بستن مجلس توسط محمد علی شاه قاجار، به اسارت قزّاقان درآمد و بعد از شکنجه های بسیار، به باغشاه برده شد. آیت الله بهبهانی، پس از اعلان مشروطیت، فعالانه در برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس ملی شرکت جست. اگرچه خود هیچ مقام دولتی را نپذیرفت ولی در همه ی کارها نظارت کامل داشت. در مجلس دوم که نمایندگان به دو گروه تندرو و میانه رو تقسیم شده بودند، به حمایت از میانه روها برخاست. در این حال تندروان کمر به قتل او بستند. و سرانجام این عالم ربانی در 24 تیر 1289 شمسی برابر با هشتم رجب 1328 ق. توسط اشخاص نقابداری که به منزلش هجوم بردند، به درجه شهادت نائل گردید. پس از شهادت سید در این روز مجلس شورای ملی و بازار تعطیل و عزای عمومی اعلام گردید. در پی آن نیز در تمامی شهرهای ایران مجالس ترحیم برگزار شد و پیکر این شهید انقلاب به یاری میر سید علی بهبهانی به نجف اشرف انتقال یافت و در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 19
گلنبوی علی ایساغوجی کتابی است عربی در علم منطق. این کتاب مشهور در حوزه ها تدریس می شود.
رسول گرامی اسلام در سال عام الفیل در مکه معظمه دیده به جهان گشود, فاطمه دختر اسد در حالی که از ولادت پیغمبر خدا و از شنیدن آن همه معجزات و کرامات در هنگام تولدش به شدت خوشحال بود با سرعت تمام خود را به شوهرش حضرت ابوطالب (ع)رسانده و مولود جدید را به وی تبریک گفت. ابوطالب چون سخن همسرش را شنید ضمن خوشحالی و تشکر به او گفت: ((اصبری سبتاً اتشرک بمثله الا النبوه))
تتعجبین من هذا انک تحبلین و تلدین بوصیه و وزیره))
ترجمه :ای فاطمه!سی سال دیگر صبر کن , تو نیز نظیر او را به دنیا می آوری, ومن این وعده را به تو مژده می دهم.و در حدیث دیگر آمده: آیا تو از این واقعه بزرگ تعجب می کنی؟بدان که تونیز به وزیر و وصی و جانشین وی حامله می گردی (و فرزند عزیزم علی را به دنیا می آوری)
سی سال از این واقعه شگرف تاریخی گذشت,همان طور که حضرت ابوطالب خبر داده بود فرزند کعبه و وصی و وزیر مصطفی (ص)رحمت عالمیان پناه بی پناهان مولای متقیان حضرت امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام در روز جمعه , سیزدهم رجب المرجب ,بیست و سه سال قبل از هجرت نبوی آن هم در شریف ترین مکان عالم هستی مکه در درون کعبه دیده به جهان گشود.
دلائل پیشگامی علی(ع) در اسلام
مرد نامتناهی
علی(ع)کیست و صفات عالیه او چیست؟
شجاعت امیر المومنین از دیدگاههای دیگر
کرامت نفس
راه علی
اوصاف ظاهری
بخشهای زندگانی علی (ع)
چگونه مولا علی (ع)را بشناسیم:
معراج یا مهمانی خدا :
اولین ملاقات و اطلاع علی از معراج:
معروفیت علی علیه السلام در آسمانها :
تعداد اسماء عالیه مولی الموحدین:
علی و مسئله مرگ:
خدمات حضرت امیر علیه السلام در زمان حکومت :
علی (ع) درخشنده ترین چهره اسلام:
علی امام و پیشوای راستین:
دموکراسی علی (ع)
شهادت علی (ع)
مشکلات علی (ع)
خوارج و مشکل اساسی علی (ع):
صدق و اخلاص:
شجاعت :
شامل 115 صفحه فایل word
بخشی از متن اصلی :
بی تردید حضرت امیرالمومنین (ع)محور قضاوتهای اسلامی و شیعی و مهمترین چهره نظام ساز برای قضای اسلامی است. آن حضرت در دوران حکومت نبوی، قاضی مدینه و یمن بود. قضاوت در مدینه با حضور شخص رسول خدا (ص) افتخاری عظیم است.
تاییدات مکرر رسول خدا نسبت به توانایی آن حضرت در قضاوتها، تأکیدی بر این محوریت است. پیامبر فرمود: داناترین امت من نسبت به سنتها و قوانین قضایی علی بن ابی طالب است. و داناترین شما به روش داوری علی است و قضاوت آنگونه است که علی حکم کند و نیز ای علی! به سوی یمن حرکت کن و زبان تو را از خطا و اشتباه صیانت بخشد و همچنین سپاس خدا را که در خاندان من کسانی را قرار داد که داوری آنها مانند داوری پیامبر است.
در زمان خلفا، برکناری آن حضرت از خلافت باعث کناره گیری از امور حکومت، از جمله قضاوت نشد و ایشان دستگاه قضایی نو پای اسلام را هدایت و رهبری می کرد. گاه خلفا مسایل لاینحل قضایی را به حضرت ارجاع می دادند و گاه خود مستقیماً دخالت می کرد و در پایان هر قضاوت، تحسین آنان را بر می انگیخت و همگی می گفتند زنهای جهان از زاییدن فرزندی مانند علی عاجزند قویترین قاضی در بین ما علی است. حضرت در این باره به مالک اشتر می گوید:
در آغاز، در کار خلفا دخالت نمی کردم بعد دیدم مردم از اسلام رویگردان می شوند که دخالت کردم. ترسیدم اگر به یاری اسلام و مسلمانان برنخیزم، ویرانی در بنای اسلام ببینم که مصیبت آن برای من بزرگتر از دوری حکومت چند روزه است که همچون سراب زایل می شود.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 18