پایان نامه کارشناسی ارشد زبان فارسی
150 صفحه
همراه با پرسش نامه
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین درک شنیداری و بهکارگیری راهبردهای فراشناختی، شناختی و
اجتماعی – عاطفی بر اساس عملکرد 45فارسیآموز غیرایرانی میپردازد. در فرآیند فراگیری زبان دوم مهارت شنیدن، فرآیندی پویا محسوب میشود و افزایش درک شنیداری میتواند موجب رشد دیگر مهارتهای زبانی مانند خواندن، صحبت کردن و نوشتن شود و در نتیجه بسندگی زبانی ارتقا یابد. راهبردهای شنیداری، زیرمجموعهای از راهبردهای زبانآموزی ویژه مهارت شنیدن هستند. راهبردهای زبانآموزی، فعالیتهای ذهنی هستند مبتنی بر قوای شناختی ذهنِ که به رشد و بهبود فرآیند زبانآموزی و شناخت سازوکارهای ذهنی دخیل در این فرآیند کمک میکنند و بر همین اساس به سه دسته عمده فراشناختی، شناختی و اجتماعی- عاطفی
طبقهبندی شدهاند. برای انجام این پژوهش از آزمون شنیداری و پرسشنامه راهبردهای شنیداری استفاده شد. فارسیآموزان بر اساس نمره شنیداری به دو گروه موفق و ناموفق تقسیم شدند و با استفاده از پرسشنامه اطلاعات مربوط به بهکارگیری راهبردها جمعآوری شد. دادههای بهدستآمده به کمک روشهای آماری مناسب تحلیل گردید. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد فارسیآموزان انواع راهبردهای مزبور را بهگونهای پویا بهکار میگیرند. در بهکارگیری سه دسته کلی راهبردها بین فارسیآموزان موفق و ناموفق در درک شنیداری تفاوت معناداری وجود ندارد، لیکن در زیرمجموعه راهبردهای فراشناختی و شناختی تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده
میشود؛ فارسیآموزانی که از درک شنیداری بالاتری برخوردار هستند، در بهکارگیری راهبردها دست به انتخاب میزنند و از ترکیبی از راهبرد فراشناختیِ نظارت و راهبرد شناختیِ انتقال بیش از فارسیآموزانی که درک شنیداری پایینتری دارند، استفاده میکنند. همچنین، جنسیت و ملیت فارسیآموزان تأثیر معناداری در
بهکارگیری راهبردها ندارد.