لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
راههای توسعه فرهنگی شهرمان :
توسعه فرهنگی دارای تعاریف زیادی است ولی در یک معنای کلی، عبارت است از فرایندی که به منظور هدایت جامعه بسوی تحقق مجموعه ای منظم از شرایط زندگی فردی و جمعی صورت می گیرد . توسعه فرهنگی در حقیقت کوششی است برای رسیدن به تعادلی که تاکنون تحقق نیافته و در اینجا از آن بعنوان ایده آلها یاد می شود. ویا راه حلی است در جهت رفع فشارها و مشکلاتی که پیوسته بین بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و انسانی وجود داشته و تجدید حیات می یابد .این فشار ها در جوامعی مثل جامعه جهان سومی ما نمود بیشتری دارد و از جنبه های مختلف اقتصادی فرهنگی و اجتماعی قابل بحث و بررسی است.بهتر بود بجای جهان سوم از واژه در حال توسعه استفاده میکردم ولی همه ما قبول داریم شرایط روحی و اجتماعی جامعه ما با آنچه ایده آل فرض میشود فرسنگها فاصله دارد.منظورم مثلا دغدغه هایی از نوع آموزش ،بهداشت ،مسکن، شغل و امنیت روانی در جامعه است.
توسعه فرهنگی از دستاوردهای بشر و پدیده ای است با ابعاد مختلف، و در محتوا دارای مشخصه های فرهنگی است،یعنی با سطح فرهنگ جامعه ارتباط تنگاتنگی دارد. هدف از توسعه ایجاد زندگی پر ثمری است که توسط فرهنگ تعریف می شود، به این ترتیب می توان گفت توسعه، دستیابی روزافزون انسان به ارزشهای فرهنگی نهفته خود است که باعث بهبود زندگی انسانها میشود .
از مهمترین ابعاد توسعه فرهنگی یک جامعه که در ارتباط نزدیکی با سایر ابعاد توسعه می باشد، توسعه اجتماعی و فرهنگی است. توسعه فرهنگی اجتماعی از مفاهیمی است که با چگونگی و شیوه زندگی افراد یک جامعه پیوند تنگاتنگ دارد و در ابعاد عینی بیشتر ناظر بربالا بردن سطح زندگی عمومی از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهینه در زمینه های فقر زدایی، تغذیه، بهداشت، مسکن، اشتغال، آموزش و چگونگی گذران اوقات فراغت می باشد.همه اینها پارامتر هایی هستند که وضعیت ما را در دنیا از لحاظ شاخص توسعه یافتگی در وضعیت مناسبی نشان نمی دهد. توسعه اجتماعی و توسعه فرهنگی جنبه های مکمل و پیوسته یک پدیده اند و هر دو نوع الزاماً به ایجاد وجوه تمایز جامعه منجر می شوند. پس توسعه اجتماعی در پی ایجاد بهبود در وضعیت اجتماعی افراد یک جامعه است که برای تحقق چنین بهبودی درپی تغییردرالگوهای دست و پا گیر و زاید رفتاری، شناختن و روی آوردن به یک نگرش نو، آرمان نو و اعتقاد مطلوب تری است که بتواند پاسخگوی مشکلات اجتماعی باشد.
از دید سازمان بین المللی و فرهنگی یونسکو توسعه فرهنگی پیش نیاز توسعه یافتگی در زمینه های سیاسی، اجتماعی اقتصادی و غیره می باشد. بنا براین توسعه فرهنگی فرآیندی است که درطی آن تغییراتی درحوزه های ادراکی ،شناختی، ارزشی و گرایشی انسانها ی اجتماع بوجود می آید . به عبارتی حاصل فرایند توسعه فرهنگی کنار گذاشتن خرده فرهنگ های غلط قبلی و جایگزینی آن با تفکری است که در آن اجتماع، محور تفکر انسان قرار گرفته و هدف رسیدن به نگرشی نو و دانایی محور نسبت به تمام مسائل جامعه است .
پیشرفت فرهنگی به این معناست که انسانها تا چه اندازه توانسته اند برای ارضای نیازهایشان راه های مناسب بیندیشند و ابزارمناسب ابداع نمایند، این در واقع به معنی پیشرفت فکری است، یعنی هر چه که یک جامعه و اعضایش قدرت تفکر و علم بیشتری داشته باشند، بهتر می توانند به اهدافشان دست یابند، بنابراین پیشرفت فرهنگی در درجه اول به معنی پیشرفت فکری است، پیشرفت فکری خود به این معنا است که یک شخص تا چه اندازه می تواند در زنجیره روابط علی پیش برود و به تعداد بیشتری از عوامل و روابط بین آنها بیاندیشد .این افزایش آگاهی همان چیزی است که الوین تافلر قبلا از آن بعنوان مشخصه قرن ٢١یاد کرده بود.این رشد آگاهی میتواند ما را در مقابل پذیرش یا عدم پذیرش مسائل در جامعه مسئول سازد تا با احتیاط و تامل و تحقیق بیشتر موضع گیری نماییم.در مقاله قبلی مثالی آورده شد که طی آن به داستان کنار رفتن تدریجی صنعت فرش ایران در بازارهای رقابت تجاری دنیا اشاره شد در این فرصت نیز بد نیست اشاره ای شود به تنگ نظری ها و کج اندیشی هایی که منجر به کاهش درآمدهای بالای صنعت توریسم از کشورمان شده.لازم بذکر است بدانیم با وجود جاذبه های بسیار زیاد توریستی و طبیعت چهارفصل و پتانسیل بسیار زیاد ایران جهت جذب توریست ، سهم ایران از این صنعت نوین به یک دهم درصد هم نمی رسد. با این اوصاف بد نیست ذهن خود را در معرض آزمون قرار دهیم و بعنوان یک شهروند در حال توسعه بیندیشیم و ببینیم سلسله عوامل این ناهنجاری تا کجا ریشه دوانده و این مضرات ریشه در چه علل و عواملی دارد؟
یک شهروند توسعه یافته از لحاظ فرهنگی که صاحب یک پیشرفتگی فکری است می تواند براحتی از معلول به تمام علتها پی برده و در راستای حذف آن علتها قدم بردارد. ابتدا از خود و سپس در اجتماع بیرونی خود.از طریق مشارکتهایی در قالب NGO ها یا سازمانهای غیر دولتی تا مشارکت در طرحهای دولتی و غیره .
توسعه فرهنگی مدعی است ابتدا باید ساختار ذهنی شهروندان مدعی توسعه بسمتی هدایت شود که از آن به اصلاح تفکرات فردی و جمعی یاد میشود .اینکه ما سلایق شخصی خویش را فراموش کرده و به مصالح جمعی آینده نگر جامعه خود بیندیشیم .اینکه تلاش کنیم رسالت خود را در این عرصه به انجام برسانیم. بد نیست از خودمان حداقل این سوال را بپرسیم به عنوان یک شهروند در حال توسعه حداقل کاری که میتوانیم برای بهبود شرایط جذب توریست بیشتر انجام دهیم چیست؟در دین مبین اسلام به اصلاح تفکر و اندیشه فردی برای اصلاح تفکرات جمعی اصرار زیادی شده که اگر بخواهیم یک جامعه مدرن فرهنگی داشته باشیم باید هر کدام از اعضای اجتماع قبل از آنکه بخواهند مطالبات فرهنگی و اجتماعی خود را از اجتماع طلب کنند باید ببیننند خود در این راستا چه گامهایی برداشته اند. با توجه به منافعی که میتواند در مثال قبل عاید جامعه در حال توسعه ما شود رسالت ما چیست؟ آیا احساس مسئولیتی از ناحیه حفظ و مراقبت از آثار و ابنیه تاریخی ،مذهبی و حفظ ارزشها و سنتها متوجه خود می بینیم؟برای این رسالت فرهنگی که بدوش ماست چه کار کرده ایم؟ آیا سعی کرده ایم نوع نگرش خود را آنگونه که باید متحول سازیم؟ آیا در دوران گذر از خرده فرهنگهای غلط قبلی به حرکت در مسیر توسعه فرهنگی، فرهنگ برخورد با توریست را یاد گرفته ایم؟اصلا باورمان شده که بودن یا نبودن توریست چه فواید و مضراتی را متوجه ما میکند؟ اینجاست که به یک انقلاب فکری بشدت احساس نیاز میشود.
امروزه در راستای جهانی شدن و مباحثی که پیرامون GLOBALIZATION مطرح است برای تحقق یافتن اهداف توسعه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، انسانهایی مورد نیازند که ذهن و نگرش آنها متحول شده باشد ، اگر قرار است شاخص های توسعه در کشورمان را بهبود بخشیم تا برای نمونه از دشمنان قسم خورده خود عقب نمانیم ، آدمهایی که قرار است این کار را محقق کنند ، باید از وضعیت کنونی خود متحول شوند و ذهنیت مناسب پیدا کنند که متاسفانه امروزه اینگونه نیست که اگر اینگونه شود قطعا بنفع همه خواهد بود .
بد نیست برای اینکه تلنگری خورده باشیم بعرض برسانم شاخص توسعه یافتگی کشورعزیزمان ایران چندین برابر از کشور اسرائیل کمتر است.و ما راه بسیار سختی را پیش رو داریم و رسالت بزرگی بر دوشمان سنگینی میکند.و مهمترین کاری که میکنیم میتواند این باشد که ابتدا از خود شروع کنیم چگونگی ایجاد توسعه و پیشرفت همواره یکی از سئوالهای اساسی و مهم در ایجاد دگرگونی و تحول تکاملی جوامع بوده است . معمولا وقتی سخن از توسعه و پیشرفت می شود نوعی پیشرفت و توسعه همه جانبه به ذهن متبادر می شود. اگر بخواهیم از توسعه و پیشرفت تعریفی داشته باشیم می توان گفت توسعه و پیشرفت همان افزایش سطح بهره مندی و رفاه ارتقا امنیت آزادی گسترش ارتباطات اجتماعی و امکان تحرک اجتماعی عمودی و افقی معطوف به ارزشهای جامعه که در سایه پیشرفت علمی و تکنولوژیک دگرگونی تکاملی در نظام بهداشت و درمان . آموزش و ساماندهی و مهندسی اقتصادی صنعتی و سیاسی و فرهنگی بوجود می آید. بنابراین برای رسیدن به افقهای مطلوب زندگی که همان زندگی توسعه یافته و همراه با پیشرفت است به نحو شایسته ای به مهندسی و مدیریت آن نیازمندیم و باید مدلی متناسب با ارزشهای دینی و ملی طراحی و تدوین گردد.
از آنجایی که هدف از این نگارش تبیین دیدگاهها و تدابیر رهبر معظم انقلاب اسلامی است ابتدا معیارهای پیشرفت یا شاخصه های یک جامعه توسعه یافته را بیان نموده و سپس به سیاست های توسعه از دیدگاه ایشان می پردازیم .
الف ـ شاخصه های جامعه توسعه یافته
1 ـ فرا صنعتی شدن : جامعه پیشرفته و توسعه یافته از نظر ایشان جامعه ای است که از مرحله صنعتی اولیه و کارخانه های دودکشی پا را فراتر گذاشته و به مرحله ای بالاتر یعنی ورود به عرصه تکنولوژی های سطح بالا شده است .
تکنولوژی هایی مثل نانو تکنولوژی تکنولوژی هسته ای تکنولوژی های مربوط به فناوری اطلاعات و هوا فضا و خلاصه هرگونه تکنولوژی که تعلقی به صنایع پایین دستی مثل کارخانه های دودکشی نداشته باشد.
2 ـ خودکفایی در نیازهای اساسی : جامعه پیشرفته جامعه ای است که در نیازهای اساسی به خودکفایی رسیده باشد . خودکفایی در نیازهای اساسی ضریب امنیت ملی را افزایش داده و نوعی احساس آرامش روحی و روانی را برای مردم به ارمغان می آورد. و باعث نوعی نشاط و امیدواری می گردد. البته اگر سرمایه ساختار نیروی انسانی امکان تبادل کالا صادرات و عوامل دیگر وجود داشته باشد هر چه بر حوزه و دامنه خودکفایی افزوده شود زمینه رونق اقتصادی و امنیت بیشتر را فراهم می آورد. به هر حال در مدل فکری رهبری انقلاب اسلامی توسعه بدون ساماندهی و تحقق خودکفایی در نیازهای اساسی توسعه ای غیرمدبرانه و آسیب پذیر خواهد بود. نیازمندی کالاهای اساسی دست دشمنان را در اعمال فشار برای ایجاد نابسامانی در توسعه کشور باز می گذارد.
3 ـ افزایش بهره وری : بهره وری از تلفیق اثربخشی و کارآمدی حاصل می آید . اقدام بهره وری اقدامی است که ما را به هدف برساند (اثربخشی داشته باشد) و رساندن به هدف با کمترین هزینه به انجام رسد. (کارآیی )
بنابراین وقتی سخن از بهره وری به میان می آید منظور این است که کارها را طوری تنظیم کنیم که با کمترین هزینه بهترین روش و کوتاهترین مسیر ما را به هدف برساند. شاخص بهره وری شاخص مهمی است که رهبری انقلاب اسلامی آنرا به عنوان یکی از معیارهای جامعه توسعه یافته درنظر گرفته اند.
4 ـ ارتقای سطح سواد : وضعیت علمی و مهارتی نیروی انسانی مهمترین شاخصه جامعه توسعه یافته است . مهمترین سرمایه هر جامعه نیروی انسانی است برای تحقق توسعه پویا و مستمر آموزش رکن اساسی است البته آموزشهای هدفمند و کاربردی که بتواند بستر لازم برای توسعه را فراهم آورد. بنابراین اگر بخواهیم جامعه پیشرفته ای داشته باشیم باید سطح سواد جامعه را افزایش دهیم .
5 ـ ارتقای خدمات رسانی به شهروندان : جامعه ای توسعه یافته خواهد بود که سطح خدمات رسانی به شهروندان در سطح مطلوبی باشد. هدف حکومت در اسلام خدمت رسانی به مردم است . بنابراین جامعه پیشرفته اسلامی جامعه ای است که سطح این خدمات ارائه شده از یک حد استاندارد و مطلوبیتی برخوردار باشد. چگونگی خدمات حمل و نقل خدمات امنیتی و قضایی خدمات آموزشی درمانی ورزشی فرهنگی و انطباق این خدمات با معیارهای استاندارد ابزار دیگری برای سنجش جامعه پیشرفته است . برای تحقق توسعه موردنظر باید ابعاد گوناگون خدمات رسانی به شهروندان با ساماندهی و مدیریت کارآمدی مناسب به سطح استانداردهای موردنظر برسد.
6 ـ افزایش امید به زندگی : جامعه پیشرفته موردنظر رهبر انقلاب اسلامی جامعه ای است که به سبب توسعه در ابعاد مختلف از قبیل وضعیت معیشت تغذیه بهداشت و درمان اشتغال و دستیابی به سطوح
دانلودتحقیق درمورد توسعه فرهنگی