اثر دما و کنش سطحی در مکانیسم مختلف تولید و پیشبینی فعل و انفعالات سطحی سیستمهای نفتخام، CO2 نفت شرایط مخزن
دانشگاه صنعتی امیرکبیر
32 صفحه در قالب word
خلاصه:
موضوع این مقاله مطالعه اهمیت نسبی دو مکانیسم تکمیلی همچون جابجایی با آب و آشام طبیعی، ارزیابی تأثیر حالت های مختلف دما و کشش سطحی درنرخ تولید و برداشت نهایی نفت ازآزمایشهای آزمایشگاهی است. مکانیسم تولید به وسیله آشام طبیعی به طور تاریخچه ای باتولید درمخازن شکاف دار طبیعی همراه شده است. با وجود این اثر ناهمگونی ها و کانالی شدن، که معمولاً درمخازن غیرشکاف دار آرژانتین وجود دارد، نشان می دهد که مکانیسم آشام بطور قابل توجهی به تولید نفت کمک میکند.
ارزیابی همزمان هر دومکانیسم (آشام و جابجایی) به وسیله آزمایشهای آزمایشگاهی مشکل است. بنابراین آزمایشهای جابجایی و آشام به طور جداگانه انجام شدند.آزمایشهای جابه جایی با آب در دمای اتاق و در انجام شدند. درحالیکه آزمایشهای آشام درو سانتیگراد انجام شدند. هر دو مطالعه درابتدا با آب و سپس با آب و سورفاکتانت، با رسیدن به شرایط با کشش سطحی پایین انجام شدند.
زمانیکه پدیده به طور زیادی به ترکیب مولکولی سیالها و سنگ وابسته است، آزمایشها تا حدممکن عیناً به صورت شرایط مخزن طراحی شدند و به این علت آب ، نفت و سنگ همان سازند استفاده شدند. سنگ استفاده شده برای این مطالعه به طور زیادی Water wet است.
آزمایشهای جابجایی با سورفاکتانت بااستفاده از دو روش مختلف انجام شدند. A) شروع تزریق سورفاکتانت همزمان با شروع جابجایی است. B)تزریق سورفاکتانت بعد از تزریق یک حجم منفذی (pv) ازآب شروع می شود.
روش دوم به طور کلی زمانیکه پروژه های EOR متعاقب پروژه های تزریق آب هستند به کار گرفته شد. مشاهده شد که با تجمع سورفاکتانت و مستقل اززمان شروع تزریق، برداشت نهایی نفت افزایش می یابد.
پدیده آشام طبیعی یک مکانیسم مهم تولید درسنگهای water wet بدست آمد. استفاده از سورفاکتانتها و افزایش دما اثر مکانیسم آشام را مطلوب میکند. بازده مکانیسم جابجایی با کاهش کشش سطحی و افزایش دما بهبود می یابد.
یک روش جدید که ناهمگونی نمونه را به کمک مکانیسم آشام مشخص می کند به وجود می آید. روش براساس یک آنالیز کیفی منحنی های آزمایشی برداشت نفت دربرابر حجم منفذی (pv) است.
درپایان یک روش جدید اندازه گیری ثابت نفوذ پخش آشام به توصیف آشام به عنوان یک فرآیند انتشار پراکنده کننده توسعه وبرای داده های آزمایشی به کار گرفته می شود، یک راه ساده شده دیگر برای مدل کردن فرایند آشام است.
مقدمه :
اکثر مطالعه انجام شده برمکانیسم تولید نفت، جابه جایی است که درآن نفت ازمحیط متخلخل به علت فعالیت یک نیروی بیرونی برقرارشده ازگرادیان فشار جابجا می شود. این مکانیسم شامل نیروهای ویسکوز و موئینگی است اما نقش نیروهای موئینگی به طور کامل درتئوریهای حال حاضر تثبیت نمی شود.
مکانیسم آشام به طور کلی درفهرست کتب مربوط به قدرت تولید مخازن به طور طبیعی شکافدار مطالعه میشود. این مکانیسم، به وسیله تولید طبیعی نفت ازسنگهای درمعرض گرادیان های اشباع آب که نیاز به یک نیروی بیرونی ندارند و همیشه درسنگهای water wet وجود دارند مشخص می شود.
دربیشتر حالتها این دو پدیده به طور جداگانه مطالعه میشوند و اهمیت نسبی یکی یا دیگری درمکانیسم کلی تولید نفت مشکل شناخته می شود مگر اینکه درطراحی پروژه های نگهداری فشار یا برداشت ثانویه درمخازن به طور طبیعی شکافدار، فرایند آشام به طور کلی درنظر گرفته نشود.
اخیراً با پیشرفت آزمایشها و تکنیک های شبیه سازی و امکان ایجاد یک توصیف لیتولوژی دقیق تر، نقش آشام دربازیافت نفت به وسیله تزریق آب می تواند بهتر درک و قبول شود.
برای مثال، دریک مخزن water wet که با تنوع فراوان لایه بندی شده، آب تزریقی به طورترجیحی از میان مناطق با تراوایی بالا کانال خواهد زد و یک درصد جاروب عمودی کمی رامی دهد. درنظر گرفتن تنها مکانیسم تولید جابجایی،فرایند می تواند تمام شده به نظر برسد و آن احتمالاً متوقف خواهدشد. به هرحال، اگر تزریق آب ادامه یابد و ارتباط عمودی وجودداشته باشد، آشام طبیعی آب از لایه های باتراوایی بالاتر به لایه های باتراوایی پایین تر اتفاق خواهد افتاد و نفت رابه مناطق کانالی شده می فرستد و ازمیان آن به سمت چاههای تولیدی می فرستد. ولو اینکه فرایند آشام –جابجایی به زمان بیشتر و تولید و تزریق درباره حجم زیادی از آب نیاز خواهد یافت، افزایش نفت تولید شده به وسیله مکانیسم آشام می تواند به طور مشخص بازیافت نهایی نفت را بهبود دهد.
مکانیسم آشام یک پدیده پیچیده وابسته به تعداد زیادی ازفاکتورهاست . چندین نویسنده ، آشام و وابستگی اش به چندین پارامتر همانند مشخصات پتروفیزیکی، ترکنندگی، دما و تأثیر محصولات شیمیایی رامطالعه کرده اند. به طور دقیق تأثیر تکنیکهای آزمایشی مختلف به اندازه گیری آشام شامل اثرات قدمت، شکل،ژئوفیزیک نمونه و سطوح درمعرض آشام انجام شد.
هرچند، نتایج به دست آمده هنوز بعید هستند که یک روش به طور کلی قابل قبول و یکسان از اندازه گیری و مقیاس داده ای آزمایشگاهی به مطالعات مهندسی مخازن عملی بدهد. داده آزمایشی تازمانی که آنها به طور دقیق قابل قیاس نیست یک نتیجه قطعی را نمی دهد. علت اصلی این مشکل آن است که فرایند آشام به طور زیادی به مشخصات و ترکیب سه جزء سیستم: سنگ، آب و نفت بستگی دارد. آزمایشهای گزارش شده درنوشته ها مخصوص سیسیتم های ویژه ای هستند و درآن حالت اندازه گیری شده اند و درکل ارتباط بین آنها مشکل و دربعضی اوقات غیرممکن است.
درطی مطالعات ما فهمیدیم که درآزمایشهای آشام با تعییر تنهایک جزء (برای مثال نفت) یاتغییر دمای فرایند نتایج کمی مهمی بدست آورده شدند.
با درنظر گرفتن این حقیقت، ما نتیجه گرفتیم که مشکلات پیدا کردن ارتباط و بدست آوردن قوانین کلی از آزمایشهای مؤلفان مختلف، به علت مشخصات مختلف سیستم های مطالعه شده (محیط متخلخل و سیالها) و اختلاف گسترده متغیرها (دما، کشش سطحی و غیره) هستند.
وابستگی زیاد نتایج به مشخصات سیستم ما را مجبور می کند که ازنمونه های آزمایشی و شرایطی که تا حدممکن بیان کننده حالت مخزن است استفاده کنیم. به علاوه نتایج آزمایشی بدست آمده دراین مقاله تنهابرای نمونه های مخزنی ویژه، دما و محصولات شیمیایی مطالعه شده تحت موقعیتهای آزمایشگاهی معتبر درنظر گرفته می شوند. اثرات قدمت درطی آزمایشها مطالعه نشد.
مواد و روشها:
نمونه های استفاده شده متعلق به سازند Magallanes Inferior در Austral Basin آرژانتین است. آنها براساس مشخصات پتروفیزیکی شان به منظور به دست آوردن یک گروه با خواص همگون (جدول 1) انتخاب شده اند. نمونه ها ناهمگونی های لیتولوژیکی مشخصی با مشاهده بصری ندارند.
دسته بندی میکروسکوپی نمونه بوسیله microscopy(SEM) scannig electron، یک درجه بالای تغییرات را بایک توزیع کاملاً منظم از مواد کلری رسی شده، روی یک درصد معنی دار ازاجزاء دانه ای و مواد بین درزی منافذ راتعریف می کند. درمیکروفتوگرافی بدست آمده (شکل 8) دو جزء دانه ای () با توسعه منظم و چشمگیر کلر روی سطوحشان همانند یک محصول ازتغییرات پس از رسوب می تواند پیش بینی شود.
فاصله های () و ارتباط های درون ذره ای () که به ترتیب منافذ را تعریف می کنند به علت وجود همان تغییرات است.
نظم و درجه توسعه این مواد رسی شده سطح مخصوص محیط متخلخل را به طور قابل ملاحظه ای افزایش می دهد. این دراشباع های بالای آب کاهش نیافتنی منتقل میشود. ازنفت سازند همان مخزن همانند نمونه های سنگی استفاده شد. شرایط نفت برای آزمایشها شامل فیلتر شدن و بی گازشدن است. ولو اینکه این دوفرایند مشخصات نفت اصلی را تغییر می دهند (حفظ پارافین و فقدان اجزاء سبک)، آنها برای توسعه مناسب آزمایش ها ضروری هستند.
آب سازند به صورت ترکیب یکسان با اصلش ساخته شد. محلوهای سورفاکتانت بصورت 35/0 % سورفاکتانت به آب آماده شدند. خواص سیال درجدول 2و3 مشاهده میشوند.
آزمایشهای یکسانی متعاقباً با نفت مصنوعی با ویسکوزیته مشابه با نفت اصلی انجام شد، که اهمیت استفاده از سیالهای طبیعی را تاکید کند. به علت اضطرارهای زمانی درپروژه، تأثیر قدرت درآزمایشها مطالعه نشد. درنمونه های قدیمی یک بازیافت نهایی پایین تری انتظار می رود.
ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است
متن کامل را می توانید در ادامه دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن برای نمونه در این صفحه درج شده است ولی در فایل دانلودی متن کامل همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند موجود است
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:270
پایاننامهی کارشناسی ارشد رشتهی فرهنگ و زبانهای باستانی
فهرست مطالب:
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1 مقدمه 2
1-2 بیان مسئله 4
1-3 روش پژوهش 6
1-4 پرسشهای پژوهش 7
1-5 فرضهای پژوهش 7
فصل دوم: پیشینهی پژوهش
2-1 نمود در شاخهی زبانهای اسلاوی و آغاز نمودشناسی در زبانهای دیگر 10
2-2 تجزیه و تحلیل نمود در یونانی 42
2-3 نمود ارسطویی 52
2-3-1-1 ایستاها در برابر غیر ایستاها 57
2-3-1-2 کنشمندها در برابر فرجامیها 60
2-3-1-3 فرجامیها در برابر تکاملیها 64
2-3-2 وضعیتها و وجود آنها در جهان 68
2-3-3 ایستاها 76
2-3-4 کنشمندها و پویاها 82
2-4 فاز 87
2-5 انواع کنش 91
2-6 تعریف کردن نمود 99
2-7 پیشینهی نمود 107
فصل سوم: روش پژوهش و مبانی نظری
3-1 مقدمه 116
3-2 نمود 116
3-2-1 ایستا و پویا 117
3-2-1-1 تصور گوینده/شنونده از حالت ایستا و پویا 117
3-2-2 پایان پذیر و بی پایان 118
3-2-3 جمع شوندگی و رقمی شدگی 121
3-2-4 جمع شوندگی و توزیع پذیری 123
3-2-5 کران و بخش ناپذیری 124
3-2-6 طبقه بندی نمود 124
3-2-6-1 کنشمند 127
3-2-6-2 تکاملی و فرجامی 127
3-2-6-3 حالت نقطهای 131
3-2-7 مفاهیم وابسته نمودی: تغییر، کران مندی، گستردگی زمانی 132
3-2-7-1 تک رخدادیها 134
3-2-8 همگنزادی 135
3-2-8-1 همگنزادی ایستاها 136
3-2-9 ویژگی میانگاه زیرشاخهای و تغییر نامشخص 137
3-2-9-1 میانگاه حداقلی 138
3-2-10 قیدهای مدت دار و شمولهای بالنده و کاهنده 139
3-2-11 بر هم کنش دستههای نمودی 139
3-2-12 نمود نقطه نظری، نمود وضعیت، نمود فازی 140
3-2-12-1 نمود نقطه نظری 140
3-2-12-2 نمود وضعتی (واژگانی) و دسته ی نمودی 141
3-2-12-3 تحلیل نمود فازی 141
3-2-12-3-1 نمود فازی و کارکرد آن 142
3-2-12-3-2 عوامل کامل نما کنندهی نمودی- فاز آغازی و ایستاهای پیش و پس آن 142
3-2-12-3-3 رابطههای دینزمور در مورد نمودهای فازی 145
3-2-12-3-4 تصویر زمانی فازهای کنش 146
3-3 پنج عنوان معنایی تاتوسو 149
3-3-1 ایستا 149
3-3-2 فرایند 150
3-3-3 ورود به یک ایستا 151
3-3-3-1 ضد بخش پذیری زیرشاخهای و جمع ناپذیری 151
3-3-4 ورود به یک فرایند 152
3-3-5 فرایند چندتایی 152
3-3-6 تجزیهی نوع کنش 155
3-4 تعریف ندیالکو از سه واژهی آغازی 156
3-5 چگونگی تمایز میان پایان پذیر/ بی پایان و دگرگونی آنها به یک دیگر 157
3-5-1 نسبی بودن آزمون شمارش 159
3-6 انعطاف پذیری و نسبی بودن دستهی نمودی 161
3-6-1 نسبی بودن تعریف نمود- نقطه ای 162
3-6-2 نمونهی کامری از نسبی بودن عنوان نمودی یک فعل و تعریف اصطلاح "دو رگه" 163
3-6-3 به کار رفتن ایستاها و فرجامیها با استمراری 165
3-6-4 مدل گوینده محور 166
3-6-5 محدودیتهای نمود آغازی و چرایی درست بودن نسبی فرجامی در جملههای گوناگون 167
3-6-6 تصور گوینده از تکاملی و فرجامی 168
3-6-7 شیوهی گزارهای و رخدادگونهای- پاسخی به چرایی نسبی بودن تعاریف نمودی 168
3-6-7-1 پاسخ نسبی بودن= راه حل 169
3-7 فرجامیهای درجهای 170
3-8 آزمون ایستایی جمله وارهی هنگامی 176
3-8-1 آزمون هنگام 177
3-9 عبارتهای "تا" 178
3-10 مجهول در زبان فارسی- زدودن ابهام در تفسیر آغازی "شدن" در آن 180
3-11 نمود آغازی در زبانهای ایرانی باستان، میانه، فارسی نو و گیلکی 184
3-11-1 باستان 184
3-11-2 میانه 187
3-11-3 دری و نو 191
3-11-4 گیلکی 193
3-12 دادههای پژوهش و چگونگی آنها 194
فصل چهارم: تحلیل دادهها
4-1 باستان 199
4-2 ایرانی میانه 204
4-2-1 آغاز دگرگونی 204
4-2-2 فارسی میانهی مانوی و پارتی 207
4-2-3 سغدی 218
4-2-4 فارسی میانهی زردشتی 227
4-3 فارسی نو 227
4-3-1 آغازیدن 229
4-3-2 آغاز کردن 230
4-3-3 آغاز نهادن 232
4-3-4 گرفتن 232
4-3-5 اندر گرفتن 235
4-3-6 ایستادن 236
4-3-7 نشستن 237
4-3-8 افتادن 237
4-3-9 انداختن 238
4-3-10 آمدن 238
4-3-11 بنا کردن 241
4-3-12 گذاشتن 241
4-3-13 شدن 242
4-4 "تا" و آزمون هنگام 242
4-5 آغازیهای درجهدار 243
4-6 گیلکی 244
4-6-1 گرفتن (dagitan/daitan/baitan /aitan/ā gitan/gīftan) 244
4-6-2 افتادن (jakaftan/ a katan/ dakatan) 246
4-6-3 انداختن (dagadan) 249
4-6-4 ایستادن 249
4-6-5 آمدن (amæn/amon) 250
4-6-6 آوردن (aardan/avardan) 252
4-6-7 شدن (bustan/boʊn/a boʊn) 252
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1 بحث 257
5-2 نتیجه گیری 260
5-3 پیشنهادها 261
منابع 265
فهرست جدولها
جدول 2-1: صورتهای ستاکی تماتیک سنتی نمود در یونانی 43
جدول 2-2: زمانهای معین و نامعین در یونانی 43
جدول 2-3: نظام نمودی کاهانه 52
جدول 3-1: طبقه بندی وندلر 125
جدول 3-2: سه مفهوم وابستهی نمودی بنیادی در دستههای نمودی 135
جدول 3-3: تمایز چهار دستهی نمودی وندلر در فاز و پایانه 136
جدول 3-4: سه نظام زیرشاخهای نمودی 146
جدول 3-5: دستههای نوع کنش در تصویر زمانی 149
جدول 3-6: دسته بندی نمود براساس نظر پژوهشگران برجستهی این حوزه 172
فهرست نمودارها
نمودار 2-1: رده بندی مورلاتوس 71
نمودار 2-2: مدل نمودی گبی و موراوسک 72
نمودار 2-3: رده بندی رخدادهای فرید 73
نمودار 2-4: متداومهای سوگا 75
نمودار 2-5: کرانداری پویا 83
نمودار 2-6: تعریف پویای وویستشلاگر 83
نمودار 2-7: نمود از نظر گیلامه 89
نمودار 2-8: انواع کنش نورین 92
نمودار 2-9: مکث 98
نمودار 2-10: نمود در زبان کیوکو 103
نمودار 2-11: نمود خطی 109
نمودار 3-1: تصویر تکاملیها 130
نمودار 3-2: نمودهای فازی 142
نمودار 3-3: فازهای آغازه و پایانهی فرید 144
نمودار 3-4: فازهای آغازه و پایانهی سوگا 144
نمودار 3-5: تای پایانی 179
نمودار 3-6: تای آغازی 180
فهرست شکلها
شکل 2-1: رابطهی زمان رخداد و زمان مرجع 103
چکیده
الف: موضوع و طرح مسئله ( اهمیت موضوع و هدف):
در مقایسه با زبانهایی همانند انگلیسی و روسی، پژوهشهای انجام شده در حوزهی نمود در زبانهای ایرانی محدود و معدود اند. گستردگی این حوزه سبب میشود که برای انجام کاری درست و شایسته، پژوهش و بررسی را به یکی از زیرشاخههای نمود محدود کنیم. در بررسی پژوهشهای انجام شده توسط ایرانیان، به تعاریف و توضیحاتی در حد چند جمله و نقل و قولهای تکراری از نمود و به طبع درک این مفهوم و مفاهیم مربوط به آن بر میخوریم. بنابراین بهتر بود بررسی جامعی بر روی این حوزه انجام شود. نمود آغازی به شروع یک کنش اشاره داشته یا به بیان بهتر همانگونه که ندیالکو (1987) معتقد است، نمود آغازی بیان کنندهی تغییر و گذار است. در زبان فارسی، نمود آغازی به عنوان یکی از شاخههای نمود چه در حالت دستوری و چه در حالت واژگانی، از سوی چند پژوهشگر مورد بررسی قرار گرفته است. پیرو کارهای علمی انجام شده، برای درک بهتر از نمود و مفهوم آغازی در هر زبانی، نیاز است که روند تحول و تغییر آن در طی زمان، در دورههای گوناگون بررسی شود. همچنین به دلیل آن که زبان در این مسیر تحول و تغییر به شاخههای گوناگونی تقسیم میشود، و هریک ازین زیرشاخهها ویژگیهایی از زبان مادری را در خود میگنجانند که شاید در دیگر زیرشاخهها یافت نشود، مقایسهی دو تا چند زبان به جا مانده اطلاعات گستردهتر و جامعتری از ازین تحول را آشکار خواهند کرد. بررسی این تحولات در مورد نمود آغازی از دورهی باستان بر روی زبانهای ایرانی، دورهی میانه و سپس در فارسی دری، و نیز بررسی آن در زبان گیلکی (زبان مادری نگارنده)، نمایهی روشتری ازین مفهوم بدست خواهد داد.
اهداف تحقیق
ب: مبانی نظری (مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسشها و فرضیهها):
پرسشها:
1. آیا کارکرد و معنای -s- آغازی در ایرانی باستان از همان زمان در حال دگرگونی بود؟
2. آیا میتوان با مقاسهی بررسی نمود در زبان گیلکی و فارسی با هم و نیز مقایسهی این دو با دورههای پیشین به پرسشهایی همچون ابهام کارکرد "شدن" در زبان فارسی پاسخ داد؟
فرضها:
1. شیوهی جدید بیان آغاز در شاخههای زبانهای میانه ایرانی با یک دیگر متفاوت است.
2. زبان گیلکی مفاهیم آغازی ویژهای را در خود نگاه داشته است.
پ: روش تحقیق( تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعۀ مورد تحقیق، نمونهگیری و روشهای نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوۀ اجرای آن، شیوۀ گرداوری و تجزیه و تحلیل دادهها):
با توجه به این که بخشی از پژوهش مربوط به دورهی باستان و میانه زبانهای ایرانی و فارسی دری بوده و نوشتههای بجا مانده از آن دورهها بررسی شده، روش پژوهش تاریخی است. در مورد بخشی که به فارسی امروزی و گیلکی میپردازد و دادهها مربوط زمان کنونی بوده، روش انجام شده روش توصیفی است. بر اساس نوع پژوهش و موضوع، بیشتر دادههای گردآوری شده کتابخانهای هستند. بخشی از دادههای فارسی امروزی و گیلکی (زبان مادری نگارنده) به صورت شنیداری از گویشوران گیلکی و فارسی زبانان بدست آمده است. به دلیل گستردگی زبان گیلکی و در پی آن گوناگونی زیرشاخههای این زبان، برخی ازین دادهها با فرهنگهای واژگان گیلکی تطبیق داده شد.
ت: یافتههای تحقیق:
1- میتوان چهار نقطه برای زبانهای باستان و فارسی در مورد تحول نمود آغازی در نظر گرفت. دو نقطه برای شروع تحول، یکی پیش از متنهای بجا مانده، و دیگری در دورهی باستان. دوره میانه نقطهی شکل گیری بیشتر و روشن تر این تحول است. نقطهی چهارم نقطهی اوج این تحول بوده که در فارسی دری رخ میدهد.
2- تحول در دورهی میانه در دو مسیر شکل میگیرد. مسیر اول جایگیری تدریجی نشان و مفهوم آغازی باستان در ساختهای دیگر و بازماندن معنای آغازی در برخی از آنها. مسیر دوم بوجود آوردن ابزارهای جایگزین برای بیان این مفهوم. مسیر اول را در ساختهای مجهول و ناگذر می توان ردیابی کرد و مسیر دوم را در کاربرد فعلهایی همچون grift (گرفت)، nwyst (آغازیدن)، γ'z'' (آغازیدن) و pr'γ'z (آغازیدن).
3- زبان فارسی در دورهی سوم خود از مسیر دوم پیروی کرده و به دلیل زنده بودن زبان، آنها را گسترش میدهد
4- دو نوع دیگر مفهوم آغازی، "تای نقطهای" و "آزمون هنگام"، در زبان فارسی آزموده شدند.
5- با توجه به نظریهها و تحلیلهای نمودشناسان، پژوهشگران این حوزه و زبانشناسان امکان تفسیر آغازی از شدن به درستی نشان داده شد.
6- آنچه از مقایسهی زبان فارسی امروزی و گیلکی بدست میآید نشان میدهد که زبان گیلکی در برخی موارد همانند کاربرد فعل گرفتن در بیان آغاز پدیدههای طبیعی، تصاویر و معانی بیشتری را در خود نگاه داشته است.
7- برابری معنایی جفتهایی همانند čūm(b)ūr bustan و čūm(b)ūr amon در معنای "چروک شدن پوست دست و پا" تایید کنندهی برابری مفهومی آمدن و شدن در گیلکیست.
8- کاربرد اختصاصی katan در گالشی به معنای "شدن" و مفهوم آغازی و برابری آن با شدن در گویشهای دیگر گیلکی تایید میکند که "شدن" علاوه بر مفهوم مجهول در ساخت مربوط، معنای آغازی دارد.
ث: نتیجه گیری و پیشنهادات:
- دگرگونی کارکرد و معنای نشان دستوری -s- در دورهی باستان از همان زمان رخ داده بود.
- تفاوت در بیان نمود آغازی با شیوهی تازه در دورهی میانه بیان میشد چنان چه در فارسی میانهی زردشتی از grift، در فارسی میانهی مانوی از nwyst، در سغدی از γ'z''و pr'γ'z، و در پارتی 'bz'y استفاده میشود.
- آزمون "هنگام" نشان میدهند که آغازی بودن جمله مستلزم پویا بودن فعل نیست و میتواند با فعلهای ایستا نیز بکار رود.
- شدن در بافت مورد نظر آغازیست و این مطلب در کار مقایسهای انجام شده با گیلکی اثبات میشود.
- موضوع آغازیهای درجهدار تقریبا از موضوعهای بحث شدهی تازهایست که در خور توجه و بررسی بیشتر و ژرف تری درزبانهای ایرانیست.
- انتظار میرود که در زمینهی نمود و نمود آغازی در زیرشاخههای بررسی نشدهی زبان گیلکی پژوهشی شایسته انجام گیرد.
- وجود -s- در برخی از فعلهای گیلکی به آسانی قابل توجیه نیست و در نظر نگارنده نگاهی ژرفتر و کاملتر در پژوهشهای آینده میتواند پاسخی برای این موضوع باشد.
- چرایی گزینش فعلهایی همچون افتادن، گرفتن، ایستادن، نشستن برای بیان مفهوم آغاز در خور توجه بیشتر است.
- در فرایند بررسی فعلهای دو دورهی نخست، فعلهایی همچون آغازیدن در سغدی و معنای ریشهی آن در سانسکریت " درون/وارد (آب) شدن" این پرسش را مطرح میکند که آیا بررسی ریشهشناسانهی فعلها در همهی زبانهای همخانواده می تواند ابهامات در چرایی پرسش پیشین را برطرف سازد.
- کاربرد وجه تمنایی فقط در پنج فعل و نیز وجود چهار مورد آن در یسنا نشان میدهد که بررسی بیشتر در مورد بسامدهای این چنینی قطعا پاسخ پرسشهای گوناگونی را خواهد داد.
- روش مقایسهای که برای نخستین بار در مورد گیلکی و فارسی انجام شد، با بررسی و پژوهش در مورد دیگر زبانهای ایرانی و غیرایرانی کامل تر شده و طرح جامعی از این پدیده بدست خواهد داد. گردآوری هرچه بیشتر دادهها در مورد نمود آغازی در زبان فارسی میتواند دسته بندی ترکیبات موجود را بینقصتر کند.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
فهرست مطالب:
فعل مرکب در فارسی گفتاری معیار 1
چکیده 1
واژگان کلیدی: 1
1- مقدمه 1
3- تحلیل های فعل مرکب فارسی در حیطه دستور سنتی 2
2- شیوه پژوهش 3
4- تحلیل های نوین از فعل مرکب فارسی 4
5- چهارچوب نظری 8
5-1 ساخت موضوعی فعل مرکب 8
5-2- نحوه بازتاب موضوع های فعل مرکب در فارسی گفتاری معیار 9
7- تحلیل داده ها 10
8- نتایج و یافته های پژوهش 11
9- پیامدهای نظری و کاربردی پژوهش 12
11- منابع 15
چکیده
مقوله فعل مرکب از جالب ترین، ظریفترین و در عین حال پیچیده ترین بخش های پژوهش های نحوی است که توجه بسیاری از دستور نویسان و زبان شناسان را معطوف به خود نموده است. در این مختصر نگارنده بر آن است که ضمن بررسی جدیدترین تحلیل ها از فعل مرکب فارسی، بسامد وقوع فعل مرکب در زبان فارسی گفتاری معیاررا تعیین نماید، براساس نظریه تتا به بررسی ساخت موضوعی فعل مرکب فارسی گفتاری معیار بپردازد تحلیلی آماری از آن به دست دهد.
واژگان کلیدی :
زبان معیار، ساخت موضوعی، فعل مرکب، نظریه تتا، موضوع X
1- مقدمه
دستور نویسان و زبان شناسان ایرانی وغیر ایرانی توجه ویژهای به مقولة فعل مرکب در زبان فارسی داشته اند و هر یک ضمن از اینکه آن را توصیف و طبقه بندی نموده اند، معیاری نیز برای متمایز ساختن آن از فعل ساده ارائه داده اند. از تحلیل های فعل مرکب فارسی در حیطة دستور سنتی می توان به تحلیل خیامپور (1352/62) ، عماد افشار (1372/8-126) ، نوبهار ( 1372، 162-159) خانلری (1373، 8-176) و لمبتون (1984، 93-84 ) اشاره کرد.
در سال های اخیر در پی پیشرفت هایی که در علم زبان شناسی در سطح جهانی صورت گرفته است و همسو با دستاوردهای نوین زبان شناختی در حیطة نحو و ساختواژه، تحلیل های ارزنده ای نیز از فعل مرکب فارسی ارائه شده است. از جمله این تحلیل ها می توان از تحلیل محمود کریمی (1992)، کریمی (1996) ، دبیر مقدم ( 1376) و زاهدی (1380) نام برد که هر یک با گرایشی متفاوت از دیگری به توصیف فعل مرکب فارسی پرداخته اند.
این پژوهش بر آن است با بررسی و کنکاش در تحلیل های فوق به تعریفی جامع، شفاف و منسجم از فعل مرکب دست یابد و سپس با این فرض که فعل مرکب در فارسی گفتاری معیار بسیار بیشتر از فعل ساده بکار می رود به بررسی پیکرة جمع آوری شده بپردازد. همچنین داده های پیکره حسب نظریة تتا در چارچوب نظریه حاکمیت و مرجع گزینی و همسو با محمد ابراهیمی ( 1382 ب) طبقه بندی و بسامد هر یک در فارسی گفتاری معیار محاسبه می گردد. در پایان یافته های پژوهش را ذکر نماید و پیامدهای نظری و کاربردی آنها را برشمارد.
3- تحلیل های فعل مرکب فارسی در حیطة دستور سنتی
زبان شناسان بسیاری در حیطة دستور سنتی به بررسی فعل مرکب فارسی پرداخته اند که در این قسمت به بررسی چند نمونه از این آثار بسنده می گردد:
- خانلری در کتاب دستور زبان فارسی ( 1373/8-176) فعل های فارسی را از نظر ساختمان به سه گونه ساده ، پیشوندی و مرکب تقسیم می کند و فعل مرکب را فعلی می داند که از ترکیب یک اسم یا صفت با یک فعل پدید آمده است. وی (1365، ج2، 8-127) می نویسد «اطلاق فعل مرکب به این گونه کلمات از آن جهت است که از مجموع آنها معنی واحدی دریافت می شود. « به باور خانلری در صورتی که هر یک از اجزاء معنی مستقل و اصلی خود را حفظ کرده باشند دیگر نمی توان آن را فعل مرکب دانست. لیکن حسب داده های زبان فارسی علاوه بر اسم یا صفت، مقوله های دیگر نحوی نیز می توانند به عنوان عنصر غیرفعلی در ساخت فعل مرکب شرکت کنند و دیگر اینکه حتی با در نظر گرفتن معیار معنا شناختی فوق برای تشخیص فعل مرکب میتوان فعل پیشوندی را نیز زیر عنوان فعل مرکب لحاظ کرد.