برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
دانلود پاورپوینت زایمان فیزیولوژیک - 40 اسلاید
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
بررسی فیزیولوژیک تحمل به تنش کم آبی در ژنوتیتهای بهاره کلزا
68 صفحه در قالب word
چکیده
به منظور بررسی اثر تنش کمآبی در مرحله رشد زایشی بر صفات زراعی و فیزیولوژیک ژنوتیپهای کلزا، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در سال 1382 در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تقحیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج اجرا شد. در این آزمایش، آبیاری به عنوان عامل اصلی در دو سطح آبیاری معمول براساس 80 میلی تبخیر از تشتک کلاس A (شاهد) و تنش کمآبی (قطع آبیاری از مرحله ساقهدهی به بعد تا مرحله بلوغ فیزیولوژیکی) و ژنوتیپهای بهاره کلزا به عنوان عامل فرعی در 10 سطح شامل اوگلا، نوزده- اچ، هایولا 401 (کانادا)، هایولا 401 (صفیآباد)، هایولا 401 (برازجان)، سین-3، هایولا 420، آپشن 500، هایولا 308 و کوانتوم بودند. نتایج حاصل نشان داد که قطع آبیاری از مرحله ساقهدهی به بعد، تأثیر نامطلوبی بر فعالیتهای رشدی، عملکرد و اجزاء عملکرد داشت. در میان اجزاء عملکرد دانه، کاهش وزن هزار دانه (8 درصد) و به ویژه تعداد دانه در خورجین (3/11 درصد)، بیشترین سهم را در کاهش عملکرد دانه (16 درصد) ژنوتیپهای بهاره کلزا در شرایط تنش کمآبی دارا بودند. ژنوتیپها در شرایط تنش کمآبی میزان آمینواسید پرولین بالاتری در برگ داشتند، در حالی که میزان محتوای نسبی آب برگ و میزان کلروفیل b, a و کل در آنها پایینتر بود. کمآبی، نسبت کلروفیل a به b را افزایش داد که این امر ناشی از کاهش بیشتر میزان کلروفیل b نسبت به کلروفیل a بود. میزان پرولین تجمع یافته در برگ در شرایط تنش کمآبی، بیانگر میزان خسارت وارده به ژنوتیپها بوده و ارتباطی با تحمل به تنش نداشت. همچنین، کاهش میزان محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپهای حساس به کمآبی بیشتر بود. ژنوتیپهایی که در شرایط تنش کمآبی، محتوای نسبی آب برگ خود را به میزان بالاتری حفظ نمودند، عملکرد دانه بالاتری را تولید نمودند. بر پایه نتایج، این گونه استنباط میشود که ژنوتیپهای سین- 3، نوزده- 1چ، هایولا 420، هایولا 401 (برازجان) و هایولا 401 (کانادا) با شاخص تحمل به تنش بالاتر نسبت به سایر ژنوتیپهای مورد بررسی، سازگاری مناسبتری با تنش کمآبی داشتند و توانستند هم در شرایط آبیاری معمول و هم تنش کمآبی، میزان عملکرد دانه بالاتری را تولید نمایند. در مقابل، ژنوتیپ هایولا 308، بیشترین حساسیت را به کم آبی در میان ژنوتیپهای مورد بررسی دارا بود.
واژههای کلیدی: ژنوتیپهای کلزا- عملکرد و اجزای عملکرد- تنش کم آبی- پرولین- کلروفیل- محتوای نسبی آب برگ.
مقدمه
در حدود 40 درصد از اراضی کره زمین در مناطق خشک و نیمه خشک قرار دارند
(Meigs, 1953). در این مناطق، آب محدودیت اصلی بوده و خشکی از جمله مهمترین عوامل القاء کننده تنش در گیاهان زراعی به حساب میآید. متأسفانه کمبود آب، تنها به این مناطق محدود نشده و گاهی در سایر نقاط هم توزیع نامنظم باران دورههای دشواری را برای رشد گیاه ایجاد مینماید. چنین تنشی بر روی عملکرد محصول اثر گذاشته و اغلب باعث ایجاد افت در آن میگردد. در شرایط تنش خشکی، پتانسیل آب برگ و مقدار آن نسبی برگ (LRWC) کاهش پیدا کرده و فرآیندهایی نظیر فتوسنتز، توسعه برگ و نیز تراکم و اندازه روزنهها تحت تأثیر قرار میگیرند
(Sierts et al., 1987; Sloan et al., 1990).
کاهش رطوبت در مراحل حساس زیستی گیاه، تغییرات و دگرگونیهایی را ایجاد مینماید. ماهیت دینامیک وضعیت آبی گیاه، در برگیرنده وابستگی اثرات تنش خشکی به عواملی مانند شدت، دوام و زمان تنش در طول انتوژنی و نیز سایر متغیرهای محیطی است که این امر پیچیدگی خاصی را در پاسخ گیاه ایجاد میکند (Chavan et al., 1990). بدین ترتیب، مقاومت و یا تحمل خشکی از جنبههای فیزیولوژیک و اصلاحی مهم تلقی میشود. در این راستا، هدایت روزنه کمتر، توانایی برداشت آب از خاکی با رطوبت کم، حفظ پتانسیل آب و میزان آب نسبی برگ (Blum and Mayer, 1999) از طریق ریشههای عمیق و منشعب، تورم مثبت برگ در پتانسیلهای آبی پایین و فرآیندهای مرتبط با تورم و تجمع امینواسیدهایی همچون پرولین، بتائین و … در گیاه جهت تنظیم اسمزی، جزء ساز و کارهای مهم محسوب میگردند (Fukei and Cooper, 1995; Kumar and Singh, 1998; Niknam and Turner, 1999).
زراعت کلزا در میان دانههای روغنی، با توجه به شرایط آب و هوایی ایران پدیدهای جدید به شمار آمده و نقطه امیدی برای تأمین روغن مورد نیز محسوب میشود (بینام، 1377). دانههای کلزا دارای درصد قابل توجهی روغن (45- 40 درصد) بوده و منبع با ارزش برای تأمین روغن خوراکی و نیز مصارف صنعتی میباشد. همچنین، پس از استخراج روغن، کنجاله آن از 26 تا 44 درصد پروتئین به طور معمول برخوردار است. کلزا نیز همانند بسیاری از گیاهان زراعی روغنی از تنش کمآبی متأثر میشود و بسته به وضعیت آبی در مراحل ویژهای از فنولوژی خود به ویژه دوره رشد زایشی، کمیت و کیفیتش تحت تأثیر قرار میگیرد. علت این امر به احتمال زیاد تغییر در تظاهر ژنهای کنترل کننده صفات کیفی دانه میباشد (Strocher et al., 1995). در بررسی تیمارهای تنش خشکی (تنش در ابتدای رشد رویشی، اواخر رشد رویشی، مرحله گلدهی) بر روی ارقام کلزا مشاهده شد که تنش خشکی به طور معنیداری تعداد خورجین در هر گیاه، تعداد دانه در هر خورجین و عملکرد دانه را کاهش داد. کاهش عملکرد دانه عمدتاً از طریق کاهش تعداد خورجین در گیاه و بذر در هر خورجین بود. کمترین تعداد خورجین و دانه در خورجین مربوط به گیاهان تنش دیده در مرحله گلدهی بود. کاهش وزن دانه نیز در تیمارهای تنش خشکی اعمال شده در اواخر دوره رشد بیشتر بود. کاهش سطح برگ نیز فقط در تیمارهای تنش در اواخر رشد رویشی و گلدهی مشاهده شد. در بررسی پایداری غشاء سلولی در شرایط خشکی مشاهده شد که این عامل نسبت به گیاهان شاهد بالاتر است. این افزایش به نظر میرسد که یک نوع مکانیزم سازگاری جهت تحمل به تنش خشکی در کلزا باشد. درجه حرارت برگ نیز در گیاهان تنش دیده 1 تا 2 درجه سانتیگراد نسبت به شاهد بالاتر بود. درجه حرارت بالاتر برگ، نشانه هدایت روزنهای پایینتر و تبادل گازی کمتر در برگ کلزا میباشد. کاهش عمکلرد دانه مربوط به کاهش در هدایت روزنهای و فتوسنتز برگ بود. به نظر میرسد که تنش خشکی به مدت 4 تا 5 روز در طی رشد رویشی برای عملکرد دانه کلزا کمتر مضر باشد چون گیاهان تا حد زیادی بهبود مییابند. در مقابل، تنش خشکی دیرهنگام، به دلیل عدم بهبود کافی منجر به کاهش بیشتر عملکرد دانه میشود (Hashem et al., 1998). پتانسیل عملکرد دانه در کلزا در هنگام اعمال تنش خشکی و تنشهای حرارتی بالا به هنگام دوره گلدهی و مراحل قبل از آن نسبت به دیگر مراحل رشدی، کاهش بیشتری مییابد. در کلزا، دوره رشد زایشی (اواخر تشکیل جوانه تا ابتدای تشکیل بذر)، حساسترین مرحله به تنش آبی و درجه حرارت بالا است. کلزا عادت رشدی نامحدودی داشته و میتواند در شرایط تنش خشکی به طور ذاتی بهبود یابد. این بهبود از طریق افزایش شاخهدهی و افزایش کارایی خورجینهای باقی مانده صورت میگیرد. در بررسی اثر تیمارهای حرارتی و رطوبتی (تنش آبی بالا، آبیاری تا 50 درصد آب موجود خاک و تنش آبی ملایم، آبیاری تا 90
درصد آب موجود خاک) بر روی ارقام کلزا و خردل هندی مشاهده شد که تنش آبی، عملکرد دانه را فقط در شاخه فرعی و در گیاه کاهش میدهد، در حالی که تأثیری بر عملکرد دانه در ساقه اصلی نداشت. در این آزمایش مشاهده شد که اثر تنش آبی بر عملکرد دانه، عمدتاً مربوط به تغییر صفات هیدرولیکی و غیرهیدرولیکی همانند کلروفیل است. تنش آبی بالا، وزن دانه را حدود 3 درصد نسبت به شاهد کاهش داد (Gan et al., 2004). تنظیم اسمزی، نقش معنیدار و مهمی در حفظ پتانسیل آماس و پروسههای وابسته به فشار آماس همانند باز شدن روزنهها، فتوسنتز، رشد قسمت هوایی و گسترش ریشهها به اعماق خاک دارد. کوماروسینک (1998) نشان دادند که بیش از 50 درصد کل آب مصرفی به وسیله گیاهان جنس براسیکا که دارا تنظیم اسمزی بالاتر میباشند، از لایههای پایینتر خاک (180-90 سانتیمتر) جذب میشود، در حالی که در گیاهان براسیکای دارای تنظیم اسمزی پایینتر، این قضیه برعکس است. در گونههای جنس براسیکا، تنظیم اسمزی رابطه مثبتی با عملکرد دانه دارد. همچنین، رابطه نزدیکی میان تنظیم اسمزی و هدایت روزنهای و درجه حرارت برگ در گونههای این جنس وجود دارد. کاهش در پتانسیل اسمزی همراه با کاهش محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپهای دارای تنظیم اسمزی کمتر نسب به ژنوتیپهای دارای تنظیم اسمزی بالاتر کوچکتر و کمتر بود. گیاهان با تنظیم اسمزی بالاتر، هدایت روزنهای خود را بالاتر نگاه داشته و تعرق بیشتری داشتند و هدایت روزنهای و عملکرد دانه بالاتری داشتند. به نظر میرسد که فرآیندهای بیوشیمیایی همانند تجزیه کلروفیل و دیگر رنگیزههای فتوسنتزی در شرایط تنش، کمتر در این گونه گیاهان تحت تأثیر قرار میگیرد (Kumar and Singh, 1998). در بررسی تیمارهای آبیاری (خشکی و آبیاری کامل) در مرحله چهار برگی بر ارقام کلزا و خردل هندی مشاهده شد که تنظیم اسمزی در برگهای در حال توسعه در هر دو گونه، دو برابر برگهای توسعه یافته بود. خشکی، تغییراتی در تنظیم اسمزی برگهای توسعه یافته تمام ژنوتیپها به دلیل تجمع نیترات (47- 42 درصد)، قندهای محلول (38- 31 درصد) و پرولین (14- 11 درصد) ایجاد نمود. در برگهای در حال توسعه، تجمع نیترات و یون پتاسیم همانند پرولین معنی دار بود و اهمیت بیشتری داشت. نیترات در خردل هندی بیشتر نقش داشت در حالی که در دو رقم کلزا، یون پتاسیم اهمیت بالاتری داشت. در مقابل، در برگهای توسعه یافته، یون نیترات و قندهای محلول، به ترتیب بیشترین اهمیت را دارا بودند. در کل، برگهای در حال توسعه، پتانسیل اسمزی کمتری نسبت به برگهای توسعه یافته داشتند. یونهای محلول در آب، منیزیم و کلسیم، سهم معنیداری در تنظیم اسمزی نداشتند. اسید آمینه پرولین، یک نشانگر مناسب برای تنظیم اسمزی در گیاهان جنس براسیکا بوده، چون در شرایط تنش، غلظت آن، سهم مستقیمی در اندازه تنظیم اسمزی در میان ارقام و برگها داشت. در این آزمایش، ارتباط یون پتاسیم، قندهای محلول و پرولین با تنظیم اسمزی خطی بود. ولی ارتباط یون نیترات خطی نبود که نشانگر این است که تجمع زیاد یون نیترات برای گیاه مضر است. تجمع قندهای محلول در گیاهان خشکی دیده میتواند از افزایش هیدرولیز نشاسته، سنتز به وسیله دیگر مسیرها و یا کاهش تبدیل به دیگر محصولات باشد. همچنین، افزایش انتقال کربوهیدراتها به برگها و یا کاهش انتقال آنها از برگها میتواند سهم در تجمع قندهای محلول در برگها در شرایط تنش خشکی داشته باشد. کاتیونها و آنیونهای محلول در شرایط تنش نیز میتواند به وسیله توزیع مجدد از ساقهها و دیگر بافتهای گیاهان تحت تأثیر قرار گیرد. دلیل تجمع زیاد نیترات نیز در شرایط تنش میتواند کاهش در فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز باشد (Ma et al., 2004). در بررسی اثرات تیمارهای مختلف آبیاری بر ارقام کلزا و خردل هندی، مشاهده شد در شرایط تنش خشکی با شدت کم، خردل هندی، میزان ماده خشکش 2/1 برابر بیشتر از کلزا بود. در شرایط تنش خشکی شدید نیز وزن خشک خردل هندی دو برابر کلزا بود. شاخص سطح برگ خردل هندی نیز در هر دو تیمار آبیاری بیشتر از کلزا بود. با این حال، وزن مخصوص برگ کمتری نسبت به کلزا داشت، که این امر منجر به سطح سبز برگ بیشتر خردل هندی و رشد بهتر خردل هندی در شرایط تنش نسبت به کلزا گردید. مشخص شد که گونههای براسیکا، وزن مخصوص برگ خود را در شرایط تنش خشکی شدید افزایش میدهند که منجر به افزایش کارایی مصرف آب گیاه به وسیله کاهش سطح برگ میشود. همچنین، کاهش وزن برگ، منجر به افزایش فشار آماس برگ شد. این نگهداری فشار آماس در شرایط تنش ممکن است جریانی را که باعث افزایش در وزن مخصوص برگ میشود را به تأخیر اندازد. وزن خشک بیشتر خردل هندی نسبت به کلزا در شرایط تنش، به دلیل برتری دوام سطح برگ آن نسبت به کلزا بود. این مزیت خردلهندی، مستلزم فشار آماس سلول و برگ بالاتر است. همبستگی مثبت و معنیدار میان فشار آماس و دوام سطح برگ و فشار آماس و سرعت رشد محصول، نشان داد که بالاتر بودن پتانسیل آب، RWC و فشار آماس در شرایط تنش، منجر به افزایش دوام سطح برگ و افزایش سرعت رشد محصول و ماده خشک بالاتر میشود. در کلزا، پتاس عملکرد دانه در شرایط تنش خشکی به وسیله تجمع ماده خشک در قبل از اوج گلدهی تعیین میشود. هر گیاهی که تجمع ماده خشکش قبل از اوج گلدهی در شرایط تنش بیشتر باشد، عملکرد دانه بیشتری تولید میکند (Wright et al., 1996). کومار و همکاران (1993) مشاهده نمودند که در کلزا، هدایت روزنهای به طور نزدیکی با RWC و فشار آماس (تورگر) در شرایط خشکی در ارتباط میباشد. بنابراین، کاهش RWC در شرایط کمبود آب منجر به کاهش هدایت روزنهای و ورود CO2 گردیده و در نهایت موجب کاهش فتوسنتز میگردد (Kumar et al., 1993). کومار و الستون (1993)، در بررسی اثرات خشکی بر گونههای جنس براسیکا مشاهده کردند که گیاهان با تنظیم اسمزی بالاتر به هنگام تنش خشکی، محتوای نسبی آب برگ را در حد بالاتری حفظ میکنند و پس از آن، برگها تورم بالاتری را خواهند داشت. این حالت به هدایت بالاتر برگی و در نهایت، حتی در پتانسیلهای آبی پایین نیز میتواند به افزایش فعالیت فتوسنتزی منجر شود. در نتیجه، برگها با پتانسیل آبی اندک در دورههای طولانیتر خشکی، بقای خود را حفظ میکنند. به علاوه، افزایش تحمل به پسابیدگی به برگها اجازه میدهد تا در شرایط تنش باقی بمانند و بتوانند پس از برطرف شدن تنش به رشد خود ادامه دهند (Kumar and Elston, 1993). بررسی پاسخ ژنوتیپهای مختلف به تنش کمبود آب در مراحل حساس از رشد گیاه در گزینش ارقام متحمل به کم آبی بسیار با ارزش است. این موضوع با عنایت به پژوهشهای اخیر در عرصه اصلاح نباتات مولکولی از اهمیت بیشتری برخوردار است. چون با شناسایی ارقام مقاوم و حساس از نظر صفات درگیر در مقاومت به خشکی میتوان نسبت به تلاقی والدین مناسب و تهیه جوامع به تفرق ژنتیکی برای مکانیابی ژنهای کنترل کننده صفات کمی اقدام نمود.
ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است
متن کامل را می توانید در ادامه دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن برای نمونه در این صفحه درج شده است ولی در فایل دانلودی متن کامل همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند موجود است
مقدمه :
برنج به عنوان غذای اصلی حدود نیمی از جمعیت جهان به شمار میآید و به همین دلیل این محصول یکی از مهمترین منابع اصلی تأمین کننده نیاز غذایی جهان است . طبق آمار فائو مصرف سرانه برنج در کشورهای مختلف بین 2/4 تا 1/102 کیلوگرم متغیر است و معمولاً کشورهای عمده تولید کننده برنج مصرف کنندگان عمده نیز هستند و تا حدی بین تولید و مصرف آنها موازنه وجود دارد. ولی در کشور ما متأسفانه این توازن برقرار نیست و ایران به عنوان یازدهمین کشور تولید کننده برنج، سومین وارد کننده در جهان است . برنج در کشور ما بعد از گندم دومین کالای مصرفی از نظر مقدار و تنها غلهای است که منحصراً برای تغذیه انسان کشت میشود و در حدود نصف جیره غذائی 1/6 میلیارد نفری از جمعیت دنیا را تشکیل میدهد و در بخش عظیمی از قارة آسیا تأمین کننده بیش از 80% کالری و 75% پروتئین مصرفی مردم است. در کشور ما نیز به طور متوسط، روزانه 14% نیاز به انرژی از طریق برنج تأمین میشود. این گیاه در بین گیاهان عمده زراعی دارای خصوصیات منحصر به فردی از نظر مصرف آب است (رشد در شرایط غرقابی، غیرغرقابی و دیم). آب اولین و اساسیترین عامل محدود کننده تولید محصولات کشاورزی است. کمبود آب که به بحران قرن حاضر موسوم شده است باعث گردید دانشمندان و محققان تلاشهای وسیعی را در جهت یافتن راه حلهای مناسب برای افزایش توان تولید واحد آب مصرفی آغاز نمایند.
با توجه به محدودیت منابع آبی در کشورمان، افزایش جمعیت، نیاز روزان کشور به امنیت غذایی و پایین بودن راندمان آبیاری در مزارع، ضروری است که برنامهریزی دقیقی برای استفاده بهینه از منابع موجود صورت گیرد. در این راستا هرگونه تلاش در بخش کشاورزی به عنوان بزرگترین مصرف کننده آب و بخصوص برنج به عنوان پرمصرفترین گیاه و رایجترین کشت در شمال کشور که 80 تا 85% سطح زیر کشت برنج کشور را تشکیل میدهد قابل توجه و تقدیر است.
فهرست مطالب :
فصل اول – کلیات
1-1- سطح زیر کشت و میزان تولید در دنیا و ایران
1-2- سابقه کشت برنج در ایران
1-3- گیاهشناسی برنج
1-3-1- نوع ژاپونیکا
1-3-2- نوع ایندیکا
1-3-3- نوع جاوائیکا
1-4- سیستمهای کشت برنج
1-5- فیزیولوژی و مراحل رشد برنج
1-6- فنولوژی و مراحل رشد برنج
1-6-1- مرحلة رویشی
1-6-2- مرحلة زایشی
1-6-3- مرحلة رسیدگی
1-7- آب در گیاه
1-8- آبیاری در برنج
1-8-1- روش آبیاری غرقاب دائم
1-8-2- روش آبیاری متناوب
1-8-3- آبیاری برنج براساس مراحل مختلف رشد
1-9- اثر کمبود آب
فصل دوم – بررسی منابع
2-1- عملکرد 2-2- اجزای عملکرد
2-3- عملکرد بیولوژیکی
2-4- راندمان مصرف آب
2-5- شاخص برداشت
2-6- فتوسنتز
2-7- ماده خشک
2-8- سرعت رشد محصول و سرعت رشد نسبی
2-9- فواصل آبیاری و مقدار آب مصرفی
2-10- مقاومت به خشکی
2-11- کیفیت و پروتئین دانه
2-12- شاخص سطح برگ منابع
بررسی فیزیولوژیک تحمل به تنش کمآبی در ژنوتیپهای بهارة کلزا
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:37
فهرست مطالب :
چکیده ۳
مقدمه ۵
مواد و روشها ۱۲
نتایج و بحث ۱۸
نتیجهگیری کلی ۳۲
جدول ۱- مشخصات اقلیمی محل تحقیق ۳۳
جدول ۲- خلاصه تجزیه واریانس تاثیر تیمارهای ابیاری و رقم بر صفات فیزیولوژیک برگی، عملکرد و اجزای عملکرد کلزا ۳۴
جدول ۳- مقایسه میانگین صفات فیزیولوژیک برگی، عملکرد و اجزای عملکرد کلزا در ژنوتیپها ۳۴
جدول ۴- مقایسه میانگین صفات فیزیولوژیک برگی، عملکرد دانه، اجزای عملکرد کلزا در سطوح مختلف ابیاری و رقم ۳۵
جدول ۵- مقایسه ژنوتیپهای کلزا توسط شاخص تحمل به تنش فرناندز در شدت تنش (۱۶۰۲۵/۰ SI=). 35
جدول ۶- مقایسه میانگین صفات فیزیولوژیک برگی، عملکرد و اجزاء عملکرد کلزا در سطوح مختلف ابیاری ۳۵
منابع مورد استفاده ۳۷
چکیده :
به منظور بررسی اثر تنش کمآبی در مرحله رشد زایشی بر صفات زراعی و فیزیولوژیک ژنوتیپهای کلزا، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در سال 1382 در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تقحیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج اجرا شد. در این آزمایش، آبیاری به عنوان عامل اصلی در دو سطح آبیاری معمول براساس 80 میلی تبخیر از تشتک کلاس A (شاهد) و تنش کمآبی (قطع آبیاری از مرحله ساقهدهی به بعد تا مرحله بلوغ فیزیولوژیکی) و ژنوتیپهای بهاره کلزا به عنوان عامل فرعی در 10 سطح شامل اوگلا، نوزده- اچ، هایولا 401 (کانادا)، هایولا 401 (صفیآباد)، هایولا 401 (برازجان)، سین-3، هایولا 420، آپشن 500، هایولا 308 و کوانتوم بودند. نتایج حاصل نشان داد که قطع آبیاری از مرحله ساقهدهی به بعد، تأثیر نامطلوبی بر فعالیتهای رشدی، عملکرد و اجزاء عملکرد داشت. در میان اجزاء عملکرد دانه، کاهش وزن هزار دانه (8 درصد) و به ویژه تعداد دانه در خورجین (3/11 درصد)، بیشترین سهم را در کاهش عملکرد دانه (16 درصد) ژنوتیپهای بهاره کلزا در شرایط تنش کمآبی دارا بودند. ژنوتیپها در شرایط تنش کمآبی میزان آمینواسید پرولین بالاتری در برگ داشتند، در حالی که میزان محتوای نسبی آب برگ و میزان کلروفیل b, a و کل در آنها پایینتر بود. کمآبی، نسبت کلروفیل a به b را افزایش داد که این امر ناشی از کاهش بیشتر میزان کلروفیل b نسبت به کلروفیل a بود. میزان پرولین تجمع یافته در برگ در شرایط تنش کمآبی، بیانگر میزان خسارت وارده به ژنوتیپها بوده و ارتباطی با تحمل به تنش نداشت. همچنین، کاهش میزان محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپهای حساس به کمآبی بیشتر بود. ژنوتیپهایی که در شرایط تنش کمآبی، محتوای نسبی آب برگ خود را به میزان بالاتری حفظ نمودند، عملکرد دانه بالاتری را تولید نمودند. بر پایه نتایج، این گونه استنباط میشود که ژنوتیپهای سین- 3، نوزده- 1چ، هایولا 420، هایولا 401 (برازجان) و هایولا 401 (کانادا) با شاخص تحمل به تنش بالاتر نسبت به سایر ژنوتیپهای مورد بررسی، سازگاری مناسبتری با تنش کمآبی داشتند و توانستند هم در شرایط آبیاری معمول و هم تنش کمآبی، میزان عملکرد دانه بالاتری را تولید نمایند. در مقابل، ژنوتیپ هایولا 308، بیشترین حساسیت را به کم آبی در میان ژنوتیپهای مورد بررسی دارا بود.
واژههای کلیدی: ژنوتیپهای کلزا- عملکرد و اجزای عملکرد- تنش کم آبی- پرولین- کلروفیل- محتوای نسبی آب برگ.
مقدمه
در حدود 40 درصد از اراضی کره زمین در مناطق خشک و نیمه خشک قرار دارند
(Meigs, 1953). در این مناطق، آب محدودیت اصلی بوده و خشکی از جمله مهمترین عوامل القاء کننده تنش در گیاهان زراعی به حساب میآید. متأسفانه کمبود آب، تنها به این مناطق محدود نشده و گاهی در سایر نقاط هم توزیع نامنظم باران دورههای دشواری را برای رشد گیاه ایجاد مینماید. چنین تنشی بر روی عملکرد محصول اثر گذاشته و اغلب باعث ایجاد افت در آن میگردد. در شرایط تنش خشکی، پتانسیل آب برگ و مقدار آن نسبی برگ (LRWC) کاهش پیدا کرده و فرآیندهایی نظیر فتوسنتز، توسعه برگ و نیز تراکم و اندازه روزنهها تحت تأثیر قرار میگیرند
(Sierts et al., 1987; Sloan et al., 1990).
کاهش رطوبت در مراحل حساس زیستی گیاه، تغییرات و دگرگونیهایی را ایجاد مینماید. ماهیت دینامیک وضعیت آبی گیاه، در برگیرنده وابستگی اثرات تنش خشکی به عواملی مانند شدت، دوام و زمان تنش در طول انتوژنی و نیز سایر متغیرهای محیطی است که این امر پیچیدگی خاصی را در پاسخ گیاه ایجاد میکند (Chavan et al., 1990). بدین ترتیب، مقاومت و یا تحمل خشکی از جنبههای فیزیولوژیک و اصلاحی مهم تلقی میشود. در این راستا، هدایت روزنه کمتر، توانایی برداشت آب از خاکی با رطوبت کم، حفظ پتانسیل آب و میزان آب نسبی برگ (Blum and Mayer, 1999) از طریق ریشههای عمیق و منشعب، تورم مثبت برگ در پتانسیلهای آبی پایین و فرآیندهای مرتبط با تورم و تجمع امینواسیدهایی همچون پرولین، بتائین و … در گیاه جهت تنظیم اسمزی، جزء ساز و کارهای مهم محسوب میگردند (Fukei and Cooper, 1995; Kumar and Singh, 1998; Niknam and Turner, 1999).
زراعت کلزا در میان دانههای روغنی، با توجه به شرایط آب و هوایی ایران پدیدهای جدید به شمار آمده و نقطه امیدی برای تأمین روغن مورد نیز محسوب میشود (بینام، 1377). دانههای کلزا دارای درصد قابل توجهی روغن (45- 40 درصد) بوده و منبع با ارزش برای تأمین روغن خوراکی و نیز مصارف صنعتی میباشد. همچنین، پس از استخراج روغن، کنجاله آن از 26 تا 44 درصد پروتئین به طور معمول برخوردار است. کلزا نیز همانند بسیاری از گیاهان زراعی روغنی از تنش کمآبی متأثر میشود و بسته به وضعیت آبی در مراحل ویژهای از فنولوژی خود به ویژه دوره رشد زایشی، کمیت و کیفیتش تحت تأثیر قرار میگیرد. علت این امر به احتمال زیاد تغییر در تظاهر ژنهای کنترل کننده صفات کیفی دانه میباشد (Strocher et al., 1995). در بررسی تیمارهای تنش خشکی (تنش در ابتدای رشد رویشی، اواخر رشد رویشی، مرحله گلدهی) بر روی ارقام کلزا مشاهده شد که تنش خشکی به طور معنیداری تعداد خورجین در هر گیاه، تعداد دانه در هر خورجین و عملکرد دانه را کاهش داد. کاهش عملکرد دانه عمدتاً از طریق کاهش تعداد خورجین در گیاه و بذر در هر خورجین بود. کمترین تعداد خورجین و دانه در خورجین مربوط به گیاهان تنش دیده در مرحله گلدهی بود. کاهش وزن دانه نیز در تیمارهای تنش خشکی اعمال شده در اواخر دوره رشد بیشتر بود. کاهش سطح برگ نیز فقط در تیمارهای تنش در اواخر رشد رویشی و گلدهی مشاهده شد. در بررسی پایداری غشاء سلولی در شرایط خشکی مشاهده شد که این عامل نسبت به گیاهان شاهد بالاتر است. این افزایش به نظر میرسد که یک نوع مکانیزم سازگاری جهت تحمل به تنش خشکی در کلزا باشد. درجه حرارت برگ نیز در گیاهان تنش دیده 1 تا 2 درجه سانتیگراد نسبت به شاهد بالاتر بود. درجه حرارت بالاتر برگ، نشانه هدایت روزنهای پایینتر و تبادل گازی کمتر در برگ کلزا میباشد. کاهش عمکلرد دانه مربوط به کاهش در هدایت روزنهای و فتوسنتز برگ بود. به نظر میرسد که تنش خشکی به مدت 4 تا 5 روز در طی رشد رویشی برای عملکرد دانه کلزا کمتر مضر باشد چون گیاهان تا حد زیادی بهبود مییابند. در مقابل، تنش خشکی دیرهنگام، به دلیل عدم بهبود کافی منجر به کاهش بیشتر عملکرد دانه میشود (Hashem et al., 1998). پتانسیل عملکرد دانه در کلزا در هنگام اعمال تنش خشکی و تنشهای حرارتی بالا به هنگام دوره گلدهی و مراحل قبل از آن نسبت به دیگر مراحل رشدی، کاهش بیشتری مییابد. در کلزا، دوره رشد زایشی (اواخر تشکیل جوانه تا ابتدای تشکیل بذر)، حساسترین مرحله به تنش آبی و درجه حرارت بالا است. کلزا عادت رشدی نامحدودی داشته و میتواند در شرایط تنش خشکی به طور ذاتی بهبود یابد. این بهبود از طریق افزایش شاخهدهی و افزایش کارایی خورجینهای باقی مانده صورت میگیرد. در بررسی اثر تیمارهای حرارتی و رطوبتی (تنش آبی بالا، آبیاری تا 50 درصد آب موجود خاک و تنش آبی ملایم، آبیاری تا 90
درصد آب موجود خاک) بر روی ارقام کلزا و خردل هندی مشاهده شد که تنش آبی، عملکرد دانه را فقط در شاخه فرعی و در گیاه کاهش میدهد، در حالی که تأثیری بر عملکرد دانه در ساقه اصلی نداشت. در این آزمایش مشاهده شد که اثر تنش آبی بر عملکرد دانه، عمدتاً مربوط به تغییر صفات هیدرولیکی و غیرهیدرولیکی همانند کلروفیل است. تنش آبی بالا، وزن دانه را حدود 3 درصد نسبت به شاهد کاهش داد (Gan et al., 2004). تنظیم اسمزی، نقش معنیدار و مهمی در حفظ پتانسیل آماس و پروسههای وابسته به فشار آماس همانند باز شدن روزنهها، فتوسنتز، رشد قسمت هوایی و گسترش ریشهها به اعماق خاک دارد. کوماروسینک (1998) نشان دادند که بیش از 50 درصد کل آب مصرفی به وسیله گیاهان جنس براسیکا که دارا تنظیم اسمزی بالاتر میباشند، از لایههای پایینتر خاک (180-90 سانتیمتر) جذب میشود، در حالی که در گیاهان براسیکای دارای تنظیم اسمزی پایینتر، این قضیه برعکس است. در گونههای جنس براسیکا، تنظیم اسمزی رابطه مثبتی با عملکرد دانه دارد. همچنین، رابطه نزدیکی میان تنظیم اسمزی و هدایت روزنهای و درجه حرارت برگ در گونههای این جنس وجود دارد. کاهش در پتانسیل اسمزی همراه با کاهش محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپهای دارای تنظیم اسمزی کمتر نسب به ژنوتیپهای دارای تنظیم اسمزی بالاتر کوچکتر و کمتر بود. گیاهان با تنظیم اسمزی بالاتر، هدایت روزنهای خود را بالاتر نگاه داشته و تعرق بیشتری داشتند و هدایت روزنهای و عملکرد دانه بالاتری داشتند. به نظر میرسد که فرآیندهای بیوشیمیایی همانند تجزیه کلروفیل و دیگر رنگیزههای فتوسنتزی در شرایط تنش، کمتر در این گونه گیاهان تحت تأثیر قرار میگیرد (Kumar and Singh, 1998). در بررسی تیمارهای آبیاری (خشکی و آبیاری کامل) در مرحله چهار برگی بر ارقام کلزا و خردل هندی مشاهده شد که تنظیم اسمزی در برگهای در حال توسعه در هر دو گونه، دو برابر برگهای توسعه یافته بود. خشکی، تغییراتی در تنظیم اسمزی برگهای توسعه یافته تمام ژنوتیپها به دلیل تجمع نیترات (47- 42 درصد)، قندهای محلول (38- 31 درصد) و پرولین (14- 11 درصد) ایجاد نمود. در برگهای در حال توسعه، تجمع نیترات و یون پتاسیم همانند پرولین معنی دار بود و اهمیت بیشتری داشت. نیترات در خردل هندی بیشتر نقش داشت در حالی که در دو رقم کلزا، یون پتاسیم اهمیت بالاتری داشت. در مقابل، در برگهای توسعه یافته، یون نیترات و قندهای محلول، به ترتیب بیشترین اهمیت را دارا بودند. در کل، برگهای در حال توسعه، پتانسیل اسمزی کمتری نسبت به برگهای توسعه یافته داشتند. یونهای محلول در آب، منیزیم و کلسیم، سهم معنیداری در تنظیم اسمزی نداشتند. اسید آمینه پرولین، یک نشانگر مناسب برای تنظیم اسمزی در گیاهان جنس براسیکا بوده، چون در شرایط تنش، غلظت آن، سهم مستقیمی در اندازه تنظیم اسمزی در میان ارقام و برگها داشت. در این آزمایش، ارتباط یون پتاسیم، قندهای محلول و پرولین با تنظیم اسمزی خطی بود. ولی ارتباط یون نیترات خطی نبود که نشانگر این است که تجمع زیاد یون نیترات برای گیاه مضر است. تجمع قندهای محلول در گیاهان خشکی دیده میتواند از افزایش هیدرولیز نشاسته، سنتز به وسیله دیگر مسیرها و یا کاهش تبدیل به دیگر محصولات باشد. همچنین، افزایش انتقال کربوهیدراتها به برگها و یا کاهش انتقال آنها از برگها میتواند سهم در تجمع قندهای محلول در برگها در شرایط تنش خشکی داشته باشد. کاتیونها و آنیونهای محلول در شرایط تنش نیز میتواند به وسیله توزیع مجدد از ساقهها و دیگر بافتهای گیاهان تحت تأثیر قرار گیرد. دلیل تجمع زیاد نیترات نیز در شرایط تنش میتواند کاهش در فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز باشد (Ma et al., 2004). در بررسی اثرات تیمارهای مختلف آبیاری بر ارقام کلزا و خردل هندی، مشاهده شد در شرایط تنش خشکی با شدت کم، خردل هندی، میزان ماده خشکش 2/1 برابر بیشتر از کلزا بود. در شرایط تنش خشکی شدید نیز وزن خشک خردل هندی دو برابر کلزا بود. شاخص سطح برگ خردل هندی نیز در هر دو تیمار آبیاری بیشتر از کلزا بود. با این حال، وزن مخصوص برگ کمتری نسبت به کلزا داشت، که این امر منجر به سطح سبز برگ بیشتر خردل هندی و رشد بهتر خردل هندی در شرایط تنش نسبت به کلزا گردید. مشخص شد که گونههای براسیکا، وزن مخصوص برگ خود را در شرایط تنش خشکی شدید افزایش میدهند که منجر به افزایش کارایی مصرف آب گیاه به وسیله کاهش سطح برگ میشود. همچنین، کاهش وزن برگ، منجر به افزایش فشار آماس برگ شد. این نگهداری فشار آماس در شرایط تنش ممکن است جریانی را که باعث افزایش در وزن مخصوص برگ میشود را به تأخیر اندازد. وزن خشک بیشتر خردل هندی نسبت به کلزا در شرایط تنش، به دلیل برتری دوام سطح برگ آن نسبت به کلزا بود. این مزیت خردلهندی، مستلزم فشار آماس سلول و برگ بالاتر است. همبستگی مثبت و معنیدار میان فشار آماس و دوام سطح برگ و فشار آماس و سرعت رشد محصول، نشان داد که بالاتر بودن پتانسیل آب، RWC و فشار آماس در شرایط تنش، منجر به افزایش دوام سطح برگ و افزایش سرعت رشد محصول و ماده خشک بالاتر میشود. در کلزا، پتاس عملکرد دانه در شرایط تنش خشکی به وسیله تجمع ماده خشک در قبل از اوج گلدهی تعیین میشود. هر گیاهی که تجمع ماده خشکش قبل از اوج گلدهی در شرایط تنش بیشتر باشد، عملکرد دانه بیشتری تولید میکند (Wright et al., 1996). کومار و همکاران (1993) مشاهده نمودند که در کلزا، هدایت روزنهای به طور نزدیکی با RWC و فشار آماس (تورگر) در شرایط خشکی در ارتباط میباشد. بنابراین، کاهش RWC در شرایط کمبود آب منجر به کاهش هدایت روزنهای و ورود CO2 گردیده و در نهایت موجب کاهش فتوسنتز میگردد (Kumar et al., 1993). کومار و الستون (1993)، در بررسی اثرات خشکی بر گونههای جنس براسیکا مشاهده کردند که گیاهان با تنظیم اسمزی بالاتر به هنگام تنش خشکی، محتوای نسبی آب برگ را در حد بالاتری حفظ میکنند و پس از آن، برگها تورم بالاتری را خواهند داشت. این حالت به هدایت بالاتر برگی و در نهایت، حتی در پتانسیلهای آبی پایین نیز میتواند به افزایش فعالیت فتوسنتزی منجر شود. در نتیجه، برگها با پتانسیل آبی اندک در دورههای طولانیتر خشکی، بقای خود را حفظ میکنند. به علاوه، افزایش تحمل به پسابیدگی به برگها اجازه میدهد تا در شرایط تنش باقی بمانند و بتوانند پس از برطرف شدن تنش به رشد خود ادامه دهند (Kumar and Elston, 1993). بررسی پاسخ ژنوتیپهای مختلف به تنش کمبود آب در مراحل حساس از رشد گیاه در گزینش ارقام متحمل به کم آبی بسیار با ارزش است. این موضوع با عنایت به پژوهشهای اخیر در عرصه اصلاح نباتات مولکولی از اهمیت بیشتری برخوردار است. چون با شناسایی ارقام مقاوم و حساس از نظر صفات درگیر در مقاومت به خشکی میتوان نسبت به تلاقی والدین مناسب و تهیه جوامع به تفرق ژنتیکی برای مکانیابی ژنهای کنترل کننده صفات کمی اقدام نمود.
مواد و روشها
محل اجرای آزمایش در مزرعه 400 هکتاری مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج انتخاب گردید. طول جغرافیایی محل اجرای آزمایش 59 درجه و 35 دقیقه شمالی و عرض جغرافیایی آن 75 درجه و 50 دقیقه شرقی و ارتفاع آن از سطح دریا 1313 متر میباشد. براساس آمار آب و هوایی و با توجه به منحنی آمبروترمیک، منطقه مورد نظر با داشتن 150 تا 160 و گاهی تا 200 روز خشک جزء مناطق آب و هوایی مدیترانهای گرم و خشک و با داشتن زمستان سرد و مرطوب و تابستان گرم و خشک جزء مناطق نیمه خشک محسوب میشود. براساس میانگین دادههای سی ساله اخیر اداره هواشناسی کرج، متوسط بارندگی سالیانه منطقه 243 میلیمتر بوده و بارندگی عمدتاً در اواخر پاییز و اوایل بهار روی میدهد. میزان کل بارندگی در طول فصل زراعی حدود 4/302 میلیمتر بود. بیشترین میزان بارندگی در آذر ماه با 4/106 میلیمتر گزارش شد. وضعیت عمومی آب و هوای منطقه در سال زراعی اجرای آزمایش در جدول یک درج گردیده است. قبل از آمادهسازی زمین و مصرف کودهای شیمایی از خاک نقاط مزرعه در دو عمق 30-0 و 60-30 سانتیمتری جهت تعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، نمونهبرداری و سپس به آزمایشگاه منتقل شدند. آبیاری و رقم تیمارهای آزمایش بودند. آبیاری در دو سطح، شامل آبیاری معمول (آبیاری براساس 80 میلیمتر تبخیر از تشتک کلاس A) و دیگری تنش کمآبی به صورت قطع آبیاری در مرحله رشد زایشی (ساقهدهی به بعد) بود. ارقام نیز در 10 سطح که تماماً دارای تیپ رشدی بهاره بودند. این ارقام عبارت بودند از: اوگلا (ogla)، نوزده- اچ (19-H)، هایولا 401 (کانادا) (Hyola 401 (c))، هایولا 401 (صفیآباد) (Hyola 401 (s))، هایولا 401 (برازجان) (Hyola 401 (b))، هایولا 420 (Hyola 420)، سین-3 (Syn- 3)، آپشن 500 (option 500)، هایولا 308 (Hyola 308) و کوانتوم (Quantum) بودند که به ترتیب مبدأ آنها از کشورهای آلمان، پاکستان، کانادا، صفیآباد، برازجان، کانادا، ایران، کانادا، کانادا و آلمان بود. همچنین، رقم کوانتوم به عنوان شاهد آزمایشی در نظر گرفته شد. این آزمایش در سال زراعی 83-1382 به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا گردید. سطوح آبیاری در کرتهای اصلی و ارقام در کرتهای فرعی قرار گرفتند. تعداد کل کرتهای آزمایشی در این طرح برابر 80 بود. مساحت کل مزرعه آزمایشی حدود 1350 مترمربع بود. در مزرعه آزمایشی در سال قبل گندم کشت شده بود. عملیات تهیه زمین شامل آبیاری زمین و پس از گاورو شدن، انجام شخم پاییزه به وسیله گاوآهن برگرداندار، سپس عناصر کودی به همراه 5/2 لیتر در هکتار علفکش ترفلان همراه با دو دیسک عمود بر هم و سبک با خاک مخلوط گردیدند. سپس مزرعه به وسیله فاروئر به صورت جوی و پشته درآمد. فاصله جویها از یکدیگر 60 سانتیمتر بود. ابعاد هر کرت آزمایشی m 2/1 * m 5 بود. هر کرت آزمایشی شامل 4 خط 5 متری با فاصله خطوط 30 سانتیمتر و فاصله بوته روی خط 4 سانتیمتر بود. بین ردیفها نیز حدود 5 متر فاصله تعبیه شد. در تاریخ 16 مهرماه 1381 کلیه ارقام کشت گردیدند. عملیات کاشت با دست انجام گرفت. عملیات تنک، واکاری و کوددهی برای هر یک از تیمارهای آزمایشی به طور جداگانه انجام پذیرفت. به منظور تعیین تراکم مناسب، درمرحله 4 تا 6 برگی اقدام به تنک گیاهان و حذف علف های هرز گردید. آبیاری برای تیمار آبیاری معمول در هر بار آبیاری، براساس 80 میلیمتر تبخیر از تشتک کلاس A صورت گرفت.
و...
تاثیر تنش آبی بر برخی خصوصیات مرفولوژیک و فیزیولوژیک ارقام پنبه
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:108
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد(M. Sc) کشاورزی
فهرست مطالب :
مقدمه
مقدمه
فصل اول،کلیات
1-1- تاریخچه
1-2- اهمیت پنبه
1-3- سطح زیر کشت ، تولید و عملکرد پنبه در ایران
1-4- طبقه بندی پنبه
1-5- مشخصات گیاه شناسی
1-6-تنش محیطی
1-7- تنش خشکی
1-8- تنش غرقابی
1-9- تنظیم کننده های رشدی
فصل دوم : بررسی منابع ( پیشینه تحقیق )
2-1- جوانه زنی بذر
2-1-1جوانه زنی بذر پنبه
2-2- اثرات تنش خشکی در پنبه
2-2-1- اثر تنش خشکی بر تنفس
2-2-2- توسعه و تقسیم سلول در شرایط تنفس
2-2-3- اثر تنش خشکی بر فرایند فتوسنتزی
2-3- اثر تنش خشکی بر انتقال مواد فتوسنتزی
2-4- اثر آب ایستادگی و برخی مواد تنظیم کننده ی گیاهی بر رشد و عملکرد گیاه پنبه
2-5- اندازه گیری میزان تبخیر و تعرق پتانسیل از خاک با استفاده از تشتک تبخیر
فصل سوم : مواد و روشها ( روش تحقیق )
3-1- آزمایشات تنش خشکی ( کم آبی )
3-1-1- ارزیابی تاثیر تنش خشکی ( کم آبی ) بر ویژگیهای جوانه زنی ارقام پنبه
3-1-2- آزمایش برآورد میزان جوانه زنی در شرایط تنش خشکی ( کم آبی )
3-2-آزمایش ارزیابی گیاهچه ای در شرایط تنش خشکی ( کم آبی )
3-2-1- اندازه گیری مقدار کلروفیل به روش جنسن
3-3- آزمایش تنش خشکی ( کم آبی ) در شرایط مزرعه ای
3-4- تنش غرقابی ( آب ایستایی)
3-5- تجزیه وتحلیل
فصل چهارم: نتیجه وبحث
4-1- بررسی خصوصیات جوانه زنی و رشدی ارقام مختلف پنبه تحت تنش خشکی (کم آبی)
4-1-1 تجزیه واریانس
4-1-2- بحث و نتیجه گیری
4-2- مطالعه تنش خشکی (کم آلی) در گلخانه
4-3- بررسی خصوصیات عملکردی ارقام مختلف پنبه تحت شرایط خشکی(کم آبی) در شرایط مزرعه
4-3-1- نتایج تجزیه واریانس صفات مورد بررسی در مطالعه مزرعه ای
4-3-2- نتایج مقایسه میانگین های صفات مورد مطالعه در شرایط آزمایش مزرعه ای
4-3-3- بررسی ضراب همبستگی بین صفات
4-4- اثر تنظیم کننده رشد در تحمل به آب ایستادگی پنبه در دماهای مختلف فیتوترون
4-4-1 تجزیه واریانس صفات
4-4-2-مقایسه میانگین ها
4-4-3- بحث
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
5-جمع بندی نتایج آزمایشات
5-1- پیشنهادات
فهرست منابع
چکیده انگلیسی
فهرست جداول :
جدول 2-1- میانگین مربعات صفات مورد بررسی در آزمایش جوانه زنی.
جدول2-2- میانگین درصد و سرعت جوانه زنی در پتانسیلهای مختلف اسمزی.
جدول2-3- نتایج مقایسه میانگین درصد و سرعت جوانه زنی در ارقام مورد بررسی.
جدول2-4- اثر متقابل عامل های مورد تحقیق بر صفات جوانه زنی در تیمارهای مورد مطالعه*.
جدول 2-5- درجه آزادی و میانگین مربعات صفات مورد بررسی در مطالعه گلخانه ای.
جدول2-6- نتایج مقایسه میانگین صفات مورد بررسی در سطوح تنش خشکی در گلخانه*.
جدول2-7- نتایج مقایسه میانگین صفات مورد بررسی ارقام پنبه در سطوح تنش خشکی در گلخانه*.
جدول2-8- نتایج مقایسه میانگین صفات مورد بررسی در تیمارهای مورد مطالعه در شرایط گلخانه ای*.
جدول 2-9- ضریب همبستگی ساده بین صفات مورد بررسی در مطالعه گلخانه ای.
جدول 3-1- نتایج تجزیة واریانس صفات مورد بررسی.
جدول 3- 2- نتایج مقایسه میانگین اثرات متقابل تنش خشکی × رقم بر صفات مورد بررسی.
جدول 3- 3- جدول ضریب همبستگی بین صفات مورد مطالعه
جدول4-1- تجزیة واریانس صفات مورد بررسی.
جدول 4-2- مقایسه میانگین صفات اندازه گیری شده در دماهای مورد مطالعه.
جدول 4-3- مقایسه میانگین صفات اندازه گیری شده تحت تاثیر تنظیم کننده های مختلف رشد.
جدول 4-4- مقایسه میانگین صفات اندازه گیری شده در ارقام مورد مطالعه.
جدول 4-5- مقایسه میانگین صفات اندازه گیری شده تحت اثرات متقابل دما و تنظیم کننده رشد.
جدول 4-6- مقایسه میانگین صفات اندازه گیری شده تحت اثرات متقابل دما و رقم.
جدول 4-7- مقایسه میانگین صفات اندازه گیری شده تحت اثرات متقابل تنظیم کننده رشد و رقم.
چکیده :
بمنظور ارزیابی اثر تنش آبی بر ارقام پنبه آزمایشاتی در سه بخش مجزا در سال 1387 در موسسه تحقیقات پنبه کشور در منطقه علی آباد کتول به اجرا در آمد. ارزیابی در مطالعه آزمایشگاهی و گلخانه ای اثر تنش خشکی بر جوانه زنی و رشد گیاهچه ارقام پنبه به اجرا در آمد. در هر دو فاز آزمایشگاهی و گلخانه ای تحقیق در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با دو عامل تنش خشکی و رقم با 4 تکرار انجام پذیرفت. بمنظور اعمال تنش خشکی در شرایط جوانه زنی از چهار پتانسیل اسمزی با سطوح صفر، 4/0- ، 8/0- و 6/1- مگاپاسکال (با استفاده از ماده –D مانیتول) و سه سطح بدون تنش، تنش متوسط و تنش شدید خشکی در مطالعه گلخانه ای در نظر گرفته شد. ارقام در هر دو آزمایش یکسان و عبارت بودند از: ساحل، تابلادیلا، سای اکرا، No-200 ، بومی هاشم آباد و بومی کاشمر.در فاز گلخانه ای نیز با توجه به مرحله رشدی ارقام بعد از 35 تا 45 روز از کاشت در گلدانها و بعد از اِعمال دو بار سطوح تنش خشکی برگیاهچه ها یادداشت برداریهای مربوطه انجام پذیرفت. نتایج آزمون جوانه زنی نشان داد سای اکرا بالاترین درصد جوانه زنی کل و سرعت جوانه زنی را دارا، ولی با این وجود مقدار جوانه زنی رقم No-200 در روز چهارم از رقم سای اکرا بیشتر بود. در مطالعه گلخانه ای ایجاد تنش باعث کاهش معنی دار وزن تر برگ گردید. ارتفاع بوته ها و کلروفیل کل برگ تحت تاثیر یکسان سطوح اول و دوم تنش خشکی قرار گرفته ، اما بالاترین مقدار کلروفیل تحت شرایط تنش خشکی حاصل گردید بهترین شرایط رشدی در میانگین سطوح تنش را رقم تابلادیلا نسبت به سایر ارقام دارا بود.
در بخش مطالعه مزرعه ای، تحقیق در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با دو فاکتور و چهار تکرار انجام گردید. فاکتور اول دارای 4 سطح از ارقام مورد بررسی تترا پلویید (تجاری) و فاکتور دوم آبیاری بر اساس میزان تبخیر آب از تشتک تبخیر کلاس A بود که در 3 سطح اعمال گردید. سطح اول آن، آبیاری بطور معمول کرتهای تحقیقی و بر اساس نیاز گیاه که توسط آزمایشات مختلف در منطقه انجام شده بود صورت پذیرفت(آبیاری کامل) و بمنظور اعمال تنش خشکی به گیاه، در مرحله 10% گلدهی 65 درصد آبیاری کامل (سطح دوم تنش) و 30 درصد آبیاری کامل(سطح سوم تنش) اعمال گردید تا به ترتیب تنش ملایم و شدید خشکی در کرتهای تحقیقاتی مورد نظر انجام پذیرد. نتایج نشان داد که عامل تنش خشکی اثر معنی داری بر صفات تعداد قوزه در بوته، عملکرد کل وش در هکتار، عملکرد چین اول و عملکرد چین دوم داشت اما خصوصیات وزن بیست قوزه و تعداد شاخه زایشی تحت تاثیر این عامل قرار نگرفت. با افزایش سطح تنش خشکی از عملکرد چین اول کاسته می شود. رقم دیررس ساحل بالاترین عملکرد چین دوم را بدست داد.
در مرحله سوم آزمایش آب ایستادگی در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار صورت پذیرفت. فاکتورهای مورد تحقیق عبارت بودند از: دما (10 و 20 درجه سانتیگراد)، رقم ( ساحل، تابلادیلا، سایکرا(سپید)، No-200، بومی هاشم آباد و بومی کاشمر) و تنظیم کننده رشد گیاهی(گلایسین بتائین، مانیتول، پیکس و آب مقطر(شاهد یا کنترل)). مقایسه میانگین وزن خشک گیاهچه نشان داد که دمای 10 نسبت به20 درجه سانتیگراد باعث کاهش تجمع وزن خشک گیاهچه ارقام پنبه در شرایط آب ایستادگی گردید. کاربرد تنظیم کننده های رشد گیاهی گلایسین بتائین، مانیتول و پیکس مزیتی در شرایط آب ایستادگی جهت تجمع وزن خشک گیاهچه ای ارقام پنبه نداشتند در این مطالعه رقم در دست معرفی N-200 دارای مقاومت نسبی بهتری نسبت به ارقام تجاری منطقه (ساحل و سپید) نسبت به آب ایستادگی در دوره گیاهچه ای بود.
نتایح این تحقیق نشان داد که :
کلمات کلیدی: پنبه، ارقام، تنش آبی، بذر، گیاهچه.
در هنگام ورود به قرن بیستم یا بیست و یکم ، گسترش و عمق فقر در دنیای در حال توسعه، تعجب برانگیز است. در حدود 3/1 میلیارد نفر(30 درصد جمعیت جهان) با درآمد سرانه یک دلار یا کمتر جهت تأمین غذا، سرپناه و دیگر نیازها در فقر مطلق به سر می برند. بنا بر این جای تعجب نیست که گرسنگی ، سوء تغذیه و بیماریهای وابسته به آنها افزایش یافته اند. بیش از 800 میلیون نفر جهت برخورداری از زندگی سالم و فعال به غذای کافی، دسترسی ندارند. میلیون ها نفر دیگر نیز در لبة گرسنگی به سر می برند و بیش از 180 میلیون نفر از کودکان پیش دبستانی دارای وزن متناسب با سن خود نیستند که اینها نشان دهنده عدم امنیت غذائی در حال و آینده می باشد.(برزعلی و همکاران، 1379).
در ایران محدودیت منابع آبی، استفاده کامل از زمین های قابل کشت را محدود ساخته است. از مجموع 51 میلیون هکتار از اراضی قابل کشت ، فقط 7/18 میلیون هکتار با 60-50 درصد بهرهوری در چرخه تولید بکار گرفته میشود. از این مقدار نیز هر ساله بیش از 5/5 میلیون هکتار به صورت آیش بوده و کشت نمیشود(عامل هاشمی پور، 1377). همچنین 4 میلیون هکتار از اراضی زراعی کشور شور میباشد(بانیانی و حکیمی، 1376). در این راستا استفاده از گیاهان زراعی متناسب با شرایط اقلیمی کشور و ابداع روشهای به زراعی برای بهره برداری بیشتر از امکانات موجود، بویژه آب و خاک، ضروری بنظر میرسد.
پنبه یا طلای سفید مهمترین و قدیمی ترین گیاه لیفی است(ناصری، 1374) و یکی از گیاهان مناسب برای کشت در مناطق خشک ونیمه خشک می باشد. این گیاه نسبت به شوری خاک یا آب آبیاری جزو گیاهان مقاوم طبقه بندی میشود(کوچکی وهمکاران، 1372). در بین گیاهان صنعتی، پنبه از موقعیت ویژهای برخوردار است. این گیاه نه تنها با تولید الیاف در صدرمهمترین گیاهان لیفی جای گرفته است، بلکه با داشتن دانه های غنی از روغن و پروتئین، سهم عمده ای را در تأمین روغن خوراکی و جیره غذائی دام به عهده دارد. بدین ترتیب فرآورده های گیاه پنبه ضمن آنکه قسمت عمده ای از نیازهای اساسی مردم را برطرف می کند، مادة خام صنایع نساجی و غذائی را فراهم نموده و در هر مرحله از تولید نیز به همراه اشتغال زائی می تواند ارزش افزوده قابل ملاحظه ای را کسب نماید (خدابنده، 1372).
با توجه به نیاز روزافزون جامعه به فرآورده های گیاه پنبه، شرایط اقلیمی مناسب کشت این گیاه در کشور و اهمیت پنبه در بازار جهانی و صنایع، رفع موانع توسعه مستمر کشت این محصول استراتژیک اهمیت بسزائی دارد.
تولید پنبه در میان سایر محصولات کشاورزی بسیار پر هزینه می باشد(مرعشی و وافقی، 1352). به همین جهت تداوم تولید آن مستلزم کاهش هزینه های تولید و استفاده از علوم و فنون جدید می باشد. یکی از مشکلات پیش روی زراعت این محصول وجود تنشهای محیطی بویژه تنش آبی در آغاز و اواسط دوره رشد این محصول می باشد(ادمیستون، 2009). تنش آبی با تحت تاثیر قرار دادن فرآیندهای فیزیولوژیک بر برخی خصوصیات بوته های پنبه تاثیر می گذارد. یکی از راهکارهای مقابله با این تنش شناخت ژنوتیپ ها و خصوصیات مرفولوژیک و فیزیولوژیک مرتبط با مقاومت به تنش آبی می توان از اثرات مضر آن در بوته های پنبه کاست.
این تحقیق بمنظور دستیابی به اهداف ذیل طراحی و اجراء گردید:
تاریخ پنبه شاید به 10 تا 20 میلیون سال قبل بر میگردد. قدیمیترین آثار کاربرد آن در پوشاک قریب به 5000 سال قبل در درة سند واقع در پاکستان یافت شده است. هرودت[1] مورخ یونانی به وجود این گیاه در هند اشاره داشته است و آنرا از عجایب هندوستان به شمار آورده است(خدابنده، 1372).
عده ای از گیاه شناسان منشاء پنبه را از آفریقا و برخی از هند و چین می دانند. در هر حال مطالعات نشان می دهد که احتمالاً این گیاه از آفریقا به هندوستان آورده شده است(مرعشی و وافقی، 1352; ناصری، 1374). سابقة کشت پنبه های دنیای جدید مانند Gossypium hirsutum L. در بقایای باستانشناسی در مکزیک و قدیمیترین آن در دره تهاکان بدست آمده است که متعلق به 2300 تا 3500 سال قبل از میلاد است. پنبه های دنیای جدید از انواع وحشی که صد هزار تا یک میلیون سال قبل وجود داشته اند، منشاء گرفته اند(کوچکی و همکاران.، 1372). نام پنبه از کلمة عربی القطن گرفته شده است. در زبان لاتین کارباسوس، در هندوستان کاپاس و در ایران کرباس نام دارد. در کشور آلمان به این گیاه درخت پشم میگویند(خدابنده، 1372).
در دورة هخامنشیان در ایران کشت و کار انواع مختلف پنبه بومی(G. herbaceum) که جزو پنبه های آسیائی است معمول بوده و صنعت پارچه بافی در ایران رواج داشته است. تا سال 1282 هجری قمری گونه های مختلف پنبه به نامهای بومی، رسمی، ولایتی، قره قوز، هندی، علی آبادی، خودرنگ، نرمه، شهری و شوشتری در نقاط مختلف ایران کشت میشد و به احتمال زیاد پنبه از طریق هندوستان به ایران آمده است. زیرا در بین انواع قدیمی پنبه ایران، نوع هندی وجود داشته است(خدابنده، 1372).
در سال 1298 اولین کارخانه پنبه پاک کنی در ایران تأسیس شد. در زمان امیرکبیر یک نوع پنبه دنیای جدید از نوع آپلند[2] به وسیله یک کشیش آمریکائی به ایران وارد و در ارومیه کشت گردید که نتایج خوبی به همراه داشت. در سال 1302 شرکت سهامی پنبه ایران و روس، تعدادی از ارقام جدید پنبه را وارد و در نواحی خراسان، گرگان و مازندران که مساعد کشت پنبه تشخیص داده شده بود، کشت نمود. از این سال به بعد کشت و کار پنبه در ایران توسعه یافت و در سراسر کشور مرسوم گردید
و...