فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:61
مقدمه : ۱
۱-تعریف سازمان قضائی ۱: ۱
۲-سازمان قضائی در عهد هخامنشی : ۳
۳-قوانین جزائی و انواع کیفر : ۴
۴- سازمانقضائی پس از حمله اسکندر و استقرار حکومت اشکانیان : ۶
۵- سازمان قضائی در عهد باستان : ۷
۶- انواع کیفر : ۸
۷- حقوق مدنی در عهد ساسانیان : ۹
۹- دادگستری در دوران اسلام: ۱۱
دادگستری از آغاز مشروطیت تا پیروزی انقلاب اسلامی : ۱۵
۱- ترتیب اداره وزارت عدلیه: ۱۹
۲- مجلس وزیر عدلیه : ۲۰
۳- کابینه وزارت عدلیه: ۲۰
دفتر منگنه و یادداشت : ۲۱
دفتر تعیین حقوق: ۲۳
۴- مجلس محاکمات داخله: ۲۳
۵- مجلس تفتیش و استنطاق: ۲۴
۶- مجلس استیناف: ۲۵
۷- دایره فراشخانه وزارت عدلیه : ۲۶
۸- ترتیب عدالتخانه های ولایت : ۲۶
۹- محکمه استیناف : ۲۹
۱۰- محکمه تمیز (دیوانعالی کشور) : ۲۹
دادگستریایراناززمانحکومتپهلویتااستقرار جمهوری اسلامی: ۳۰
۱ – محاکم عمومی عدلیه : ۳۱
دادگاه بخش عادی – مستقل و دادگاه بخش سیار تقسیم میکردند: ۳۱
۲ – دادگاه بخش سیار: ۳۲
۳- دادگاه شهرستان : ۳۳
۴ – دادگاه استان : ۳۴
۵ – دیوانعالی کشور: ۳۵
۶- محاکم اختصاصی : ۴۰
آرای قابل تجدید نظر شورای داوری : ۴۲
۷ – وظائف دادسرا : ۴۷
۸- وظائف دادستان کل کشور : ۴۸
قوه قضائیه(پس از انقلاب اسلامی) ۴۹
آشنائی مختصر با تشکیلات قوه قضائیه ۵۰
۱ – دادگاههای عمومی ۵۱
۲ – دادگاه خانواده ۵۱
صلاحیت دادگاه خانواده ۵۱
۳ – اداره سرپرستی ۵۲
۴ – صدور ولایتنامه ۵۳
۵ – صدور قیم نامه(۲) ۵۳
۶ – دادگاه انقلاب ۵۴
۷ – دادگاه تجدید نظر ۵۴
۸ – دیوان عالی کشور ۵۴
۹ – سازمان بازرسی کل کشور ۵۵
۱۰ – دیوان عدالت اداری ۵۶
صلاحیت دیوان عدالت اداری ۵۶
مقدمه :
1-تعریف سازمان قضائی 1:
سازمان قضائی در معنای عام و کلی شامل تمامی تشکیلات قضائی در کشور است که به امر دادرسی بین مردم و یا در ارتباط دولت با مردم و بالعکس اشتغال دارد. بنابراین در این معنای عام و گسترده شامل تمامی دادگاهها و دادسراها میشود،اعم از دادگاهها و دادسراههای عمومی دادگستری که به دعاوی حقوقی یا کیفری مردم رسیدگی می کنند و بر اساس منطق حاکم در روزگاران حیات بدوی انسان،حق با زور بوده است و عبارت معروف الحق لمن غلب از یادگارهای به جا مانده از آن دوران تاریک از زندگی انسان ،حق با زور بوده است و عبارت معروف الحق لمن غلب از یادگارهای به جا مانده از آن دوران تاریبک از زندگی انسان است ،در آن زمان هر کسی تواناتر بود و قدرت بیشتری داشت بدیهی است که بهتر از دیگری می توانست به آنچه مطلوب وی بود برسد،خواه حق با او بود و یا به ناحق موضوعی را مطالبه میکرده است،به هر تقدیر اگر محق هم می بود ولی قدرت احقاق حق نمی داشت،بدیهی است که توفیق احقاق حق را نمی یافت این مسائل منحصر به امور حقوقی نبوده است چرا که در زمینه های کیفری نیز صادق بوده و کسانی که عضوی از خانواده آنها به وسیله مجری به قتل می رسید با توسل به زور و قدرت خود و اقوام و بستگان خود در مقام انتقام جوئی بر آمده و به جنگ و ستیز با مجرم می پرداختند ،بر می آمدند در واقع گاهی همین حس انتقام جوئی از جائی ،موجب میشد که نه تنها خانواده بلکه طایفه و قبیله اای که منجی علیه به آن تعلق داشت با قبیله و طایفه ای که جائی عنصر آن بوده است جنگ و ستیزی سعبانه را آغاز می کردند که انجام آن مرگ و نابودی چندین نفر انسان از دو قبیله منجر میشد.به هر تقدیر با پیدایش قانون در اجتماعات بشری و زایش نور در آن ظلمات نبوده و تاریک زندگی و دوران بربریت و سبعیت به مرور نظم و ترتیب و احقاق حق به وسیله مراجع قضائی جایگزین اعمال زور و قدرت شخصی در تمامی زمینه های دعاوی و اختلافات حادث در زندگی بشر اعم از حقوقی و کیفری شده و برای دادرسی در هر دو زمینه ،تشریفات و آئین ویژه ای وضع و مقرر گردید که به آئین دادرسی حقوقی یا مدنی و آئین دادرسی کیفری موسوم شد .پس به جای توسل به زور و اعمال قدرت شخصی ،مراجعه به دستگاه قضائی یا تشریفات خاص بند اول مرسوم گردید .
در رابطه با دادگستری در عهد باستان ایران و نیز سازمان قضائی و قوانین جزائی و انواع کیفر در ایران بحث کنیم .کلمه (دات) در فارسی قدیم هخامنشی و اوستا به معنی قانون است و همین کلمه در فارسی تبدیل به (داد) گردیده است .کلمه داتیک ،منسوب به (دات) به معنی داد و عدل است .قبل از اینکه اسکندر دانیال را نابود کند در زمان هخامنشیان ،مغان و پیشوایان مذهبی مجری قانون و دادگستری بودند.سیسرون خطیب رومی که در یک قرن پیش از میلاد می زیسته است می نویسد مغان نزد ایرانیان از فرزانگاندانشمندانبشمارند،کسیپیشازآموختنتعالیم مغان به پادشاهی ایران نمی رسد.
نیکولاس (از شهر دمشق) نوشته ،کورش دادگری و راستی را از دامغان آموخت و نیز صدور حکم و قضاوت در حاکمات با مغن بوده است .در منابع خودمان هم همین مشاغل از برای آنان معین شده است ،موبد اسمی که امروز هم به پیشوایان زرتشت داده میشود. (همان کلمه مع است .غالبا در شاهنامه آمده (ص10)که نویسنده و پیشگویان تعبیر خوابواخترشناسیوپندواندرزاست و در بسیاری موارد طرف شور پادشاه قرار می گرفتند.
2-سازمان قضائی در عهد هخامنشی :
در ایران عهد هخامنشی ،تمام قدرتها و اختیارات و از جمله قوه قضائی زیر نفوذ شاه بود با این حال شاه عمل قضاوت و انتخاب قضات را به یکی از دانشمندان سالخورده واگذار میکرد پس از آن محکمه عالی بود که از هفت قاضی تشکیل میشد و پائینتر محکه های محلی قرار داشت که در سراسر کشور تشکیل میشد،قوانین را کاهنان وضع میکردند و تا مدت زیادی کار رسیدگی به دعاوی در اختیار ایشان بود،ولی در زمان های متأخرتر مردان و زنانی جز از طبقه کاهنان به این گونه کارها رسیدگی میکردند.در دعاوی ،جز آنها که اهمیت فراوان داشت غالباً ضمانت را می پذیرفتند و در محاکمات از راه و رسم منظم خاصی پیروی می کردند.محاکم ،همانطور که برای کیفر و پرداخت جزای نقدی حکم صادر می کردند،پاداش نیز می دادند و در هنگام رسیدگی به گناه متهم کارهای نیک و خدمات او را نیز به حساب می آوردند.برای آنکه کار محاکمات قضائی به درازا بکشد،برای هر نوع مدافعه مدت معینی مقرر بود که باید در ظرف آن مدت حکم صادر شود و نیز به طرفین دعوی پیشنهاد سازش از طریق داوری میکردند اختلاف به وسیله داور و به طور مسالمت آمیز حل شود چون رفته رفته سوابق قضائی زیاد شد و قوانین طول و تفصیل پیدا کرد،گروه خاصی بنام سخنگویان قانون پیدا شدند، که مردم در کارهای قضائی با آنها مشورت می کردند و برای پیش بردن دعاوی خود از ایشان کمک می گرفتند.
در محاکمه ،سوگند دادن و واگذاشتن متهم به حکم الهی نیز مرسوم بود بدین ترتیب که متهم را به کار سختی چون انداختن خویش در رودخانه یا نظیر آن وا می داشتند تا در صورتی که بیگناه باشد از خطر برهد.رشوه دادن و گرفتن ،از گناههای بزرگ بود و مجازات هر دو طرف اعدام بود.کمبوجیه فرمان داد تا پوست قاضی فاسدی را کندند و بر جای نشستن قاضی در محکمه گسترده ،آنگاه فرزند همان قاضی را بر مسند قضا نشاندند،تا پیوسته سرگذشت پدر را به خاطر داشته باشد و از راه راست منحرف نشود.
3-قوانین جزائی و انواع کیفر :
دکتر گیوشن می نویسد: دانشمندانی که متون متعددی را که از داریوش در بیستون و تخت جمشید و شوش و نقش رستم باقیمانده مورد مداقه قرار داده اند،وجوه تشابهی بین فرمانهای او و قوانین حمورابی تشخیص میدهند،این قوانین مبنای کار مشاورین داریوش بوده ،این متون رسمی توسط الواح و پاپیروسها به کلیه مراکز ایالات شاهنشاهی فرستاده میشد.در روی کتیبه هائی که در آرامگاه داریوش است،این جمله به چشم میخورد: (من دوست دوستان خود بوده ام ) و در حقیقت چنین بوده است داریوش مللی را که سر به فرمان او می نهادند مورد احترام قرار میداد و آنها در اقامه کلیه رسوم و آداب و قوانین خود آزاد می گذاشت .وی در کتیبه بزرگی که از او به یادگار مانده است ، چنین میگوید: ( آنچه بدی به کار رفته بود می به خوبی بدل کردم،مناطقی که بین آنها ستیز و اختلاف بود و همدیگر را می کشتند ،آن نواحی به لطف اهورامزدا دیگر همدیگر را نمی کشند،دیگر قوی ضعیف را نمیزند و غارت نمی کند) .از این جملات پیداست که داریوش اهمیت بسیار به نظم و ثبات و اجرای عدالت میداد و قوانین او مدتی دراز، پس از پایان شاهنشاهی برقرار ماند.
هردوت میگوید: قضات شاهی که از پارسیان انتخاب میشدند،وظیفه خود را تا دم مرگ انجام می دادند،مگر آنکه بر اثر عدم اجرای عدالت، از کار بر کنار شوند.آنان در محکمه داوری می کنند،قوانین ملی را تعبیر و تفسیر می نمایند و در همه امور تصمیم می گیرند).
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:40
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
مقدمه 1
1- همه چیز اندازه دارد 1
2- همه چیز جهان روی حساب است 3
3- اندازهگیری دقیق موجودات 5
4- ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم 10
5- تقدیر الهی و آزادی اراده انسان 12
تفسیر سوره قدر 18-12
6- شب قدر، شب نزول قرآن 12
7- عظمت شب قدر 13
8- فرشتگان در شب قدر نازل میشوند 15
9- شبی آکنده از سلامت 17
10- شب قدر در سخن امام باقر(ع) 17
11- آتش دوزخ به برکت سلام فرشتگان در شب قدر«برد» و«سلام» میشود 18
12- چه اموری در شب قدر مقدر میشوند؟ چرا شب قدر، قدر نامیده
شده؟ (با ذکر 6 دلیل) 18
13- شب قدر کدام شب است؟ 20
14- چرا شب قدر مخفی است؟ 21
15- آیا شب قدر در امتهای پیشین نیز بوده؟ 21
16- چگونه شب قدر برتر از هزار ماه است؟ 22
17- چرا قرآن در شب قدر نازل شد؟ 23
18- آیا شب قدر در مناطق مختلف یکی است؟ 23
19- رابطه قرآن با شب قدر 24
مقدمه
واژه قضا به معنای گذراندن، به پایان رساندن و یکسره کردن و نیز به معنای داوری کردن (که نوعی یکسره کردن است) به کار می رود و واژه «قَدُر» و «تقدیر» به معنای اندازه، اندازه گیری و چیزی را به اندازه معین ساختن استعمال میشود.
1- همه چیز اندازه دارد.
در آیات مختلفی از قرآن مجید میخوانیم که هر چیزی محدود به حدی است که از آن حد تجاوز نمیکند. در سوره طلاق آیه3 میفرماید: «قد جعل الله لکل شییء قدراً» (خدا برای هر چیز مقدار و اندازهای قرار داده است) و در سورة حجر آیة 21 میخوانیم و ان من شییء الاعندنا خزائنه و ماننزلهالابقدر معلوم» (هر چیزی خزائنش نزد ما است و جز به مقدار معین آن را نازل نمیکنیم) در آیات مورد بحث نیز میخوانیم: «و کل شییء عنده بمقدار.»
اینها همه اشاره به آن است که هیچ چیز در این عالم بیحساب نیست، حتی موجوداتی را که گاهی در جهان طبیعت، ما بیحساب و کتاب فرض میکنیم همه آنها دقیقاً حساب و کتاب دارند، چه ما بدانیم یا ندانیم، و اصولاً حکیم بودن خداوند، نیز مفهومی جز این ندارد، که همه چیز در آفرینش او برنامه و حد و اندازه دارد.
آنچه را از اسرار آفرینش امروز بوسیلة علوم دریافتهایم، این حقیقت را کاملاً تأیید میکند. مثلاً خون انسان که حیاتیترین مادة وجودی او است و عهدهدار رساندن تمام مواد لازم به تمام یاختههای بدن انسان است، از بیست و چند ماده ترکیب یافته. نسبت این مواد و اندازه و کیفیت هر یک بقدری دقیق است که با کمترین تغییر سلامت انسان به خطر میافتد و به همین دلیل برای شناخت نارسائیهای بدن فوراً به سراغ آزمایش خون و اندازهگیری مواد قندی، چربی، اوره، آهن و سایر اجزاء ترکیبیش میروند و از کمی و زیادی این اجزاء فوراً به علل نارسائیهای بدن و بیماریها پی میبرند. تنها خون انسان نیست که ترکیبی این چنین دقیق دارد، این دقت و محاسبه در سراسر عالم هستی موجود است.
ضمناً با توجه به این نکته روشن میشود که آنچه را که گاهی ما بینظمیها و نابسامانیهای عالم هستی میپنداریم در واقع مربوط به نارسائی علم و دانش ما است و یک موحد و خداپرست راستین هیچگاه نمیتواند چنین تصوری دربارة عالم داشته باشد و پیشرفت تدریجی علوم گواه این واقعیت است. نیز این درس را میتوانیم بیاموزیم که جامعة انسانیت که جزئی از مجموعة نظام هستی است اگر بخواهد سالم زندگی کند باید این اصل «کل شییء عنده بمقدار» بر سراسر آن حکومت داشته باشد و از هر گونه افراط و تفریط و کارهائی که حساب و کتاب در آن نیست بپرهیزد و در تمام نهادهای اجتماعی حساب و کتابرا حاکم سازد.
2- همه چیز جهان روی حساب است.
جملة «انا کل شیء خلقناه بقدر» در عین فشردگی از حقیقت مهمی در عالم خلقت پرده برمیدارد، حقیقتی که بر سراسر جهان هستی حاکم است و آن اندازهگیری دقیق در همة کائنات جهان است. هر قدر علم و دانش بشری پیشرفت میکند به این اندازهگیری دقیق آشناتر میشود. این اندازهگیری دقیق در موجودات ذرهبینی موجود در کرات عظیم آسمانی نیز حاکم است. فیالمثل میشنویم فضانوردان با محاسبات دقیق علمی که به وسیلة صدها نفر کارشناس متخصص بوسیله مغزهای الکترونیکی انجام میگیرد موفق میشوند درست در همان منطقهای از کرة ماه که میخواستند، بنشینند، در حالیکه ظرف چند روزی که سفینه فضائی فاصلة زمین و ماه را میپیماید همه چیز دگرگون میشود، ماه هم بدور خود میگردد و هم بدور زمین و جای آن بکلی عوض میشود و حتی در لحظة پرتاب سفینه نیز زمین هم بدور خود و هم بدور آفتاب با سرعت فوقالعادهای درحرکت است، ولی از آنجا که تمام این حرکات گوناگون، حساب و اندازة دقیقی دارد که مطلقاً از آن تخلف نمیکند، فضانوردان موفق میشوند که با محاسبات پیچیده، درست در منطقه مورد نظر فرودآیند!
ستاره شناسان میتوانند از دهها سال قبل، خسوف و کسوفهای جزئی و کلی را که در نقاط مختلف زمین روی میدهد دقیقاً پیشبینی کنند، اینها همة نشانة دقت در اندازهگیریهای جهان بزرگ است.
در موجودات کوچک، در مورچگان ریز با آن اندامهای پیچیده، متنوع، رگها و اعصاب، ظرافت این اندازهگیری خیره کننده است. هنگامی که به موجودات کوچکتر، یعنی جانداران ذرهبینی، میکروبها، ویروسها و آمیبها میرسیم ظرافت این اندازهگیری اوج میگیرد و در آنجا حتی یکهزارم میلیمتر و کوچکتر از آن تحت حساب است و از آن فراتر هنگامی که به داخل اتم وارد میشویم تمام این مقیاسهای اندازهگیری را باید دور بریزیم و اندازهها به قدری کوچک میشود که در فکر هیچ انسانی نمیگنجد. این اندازهگیری تنها در مسأله کمیتها نیست، کیفیتهای ترکیبی از این اندازهگیری نیز دقیقاً برخوردار است. نظامی که بر روح و روحیات انسان و امیال و غرائز او حاکم است، نیز اندازهگیری دقیقی در مسیر خواستههای فردی و اجتماعی انسان دارد که اگر کمترین دگرگونی در آن رخ دهد نظام زندگی فردی و اجتماعی او به هم میریزد.