کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق درباره تعامل علم و دین از دیدگاه اقبال لاهوری

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره تعامل علم و دین از دیدگاه اقبال لاهوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

تعامل علم و دین از دیدگاه اقبال لاهوری

مقاله حاضر با پرداختن به نگرش اقبال لاهوری دربارة علم جدید، ‌دین، ‌خدا و جهان طبیعت، ‌نشان می‌دهد که در نظر او علم و دین نه در تعارض و نه در تمایز و جدایی بلکه در تعامل با یکدیگرند. آن هم از آن‌رو که وی معتقد است قرآن برخلاف تصور رایج عمده تکیه‌اش نه بر نظرورزی و توجه به امور انتزاعی و ذهنی بلکه بر تجربه و مشاهده و عمل است. بنابراین علوم جدید ـ که با تکیه بر خرد استقرایی شکل گرفته‌اند ـ هیچ تعارضی با روح تعالیم قرآنی و اسلامی ندارند و حتی جالب توجه اینکه از تعالیم قرآن بهره برده‌اند. از جانب دیگر اقبال لاهوری،‌ واقعیت را یک کل تصور می‌نماید که دارای سطوح و ابعاد مختلف و متعددی است که هر یک از علم و دین با روش‌های خاص خویش می‌توانند ابعادی از این واقعیت کل را معلوم و آشکار سازند. بنابراین لازمه ارائه تفسیری جامع از واقعیت،‌ تعامل علم و دین با یکدیگر است.

منبع: فصل نامه - ذهن - شماره 22

هنگامی که به تاریخ اندیشه‌ها می‌نگریم،‌ گاه با پرسش‌هایی روبه رو هستیم که می‌توان آنها را پرسش‌هایی دغدغه‌برانگیز نامید. چرا که پاسخ‌های این پرسش‌ها بسی مناقشات و منازعات را برانگیخته است. یکی از این پرسش‌ها،‌ پرسش از نسبت علم و دین است. این پرسش اگر چه در طی قرون اخیر و ابتدا هم در غرب مطرح شد ولیکن دامنه آن به جهان اسلام نیز گسترش یافت و اذهان اندیشمندان مسلمان را به خود مشغول نمود.

درواقع از هنگامی که علوم جدید توانست در سایه نگرش ریاضی‌وار،‌ پرده از رازهای طبیعت برداشته و حتی دست تصرف در آن بگشاید،‌ این تصور در اذهان برخی از متفکران پیدا شد که گویی یگانه تکیه‌گاه معرفتی بشر فقط علم است. این تصور که با تحولاتی ژرف در حوزه‌های مختلف حیات بشر تقویت می‌شد ناگزیر به اصلاح و تعدیل تصورات دینداران نسبت به خدا،‌ انسان و جهان طبیعت انجامید. بدین‌سان صحنه‌ای در طی قرن هفدهم میلادی به وقوع پیوست که اولین میدان رویارویی جدی علم و دین گشت. به‌طوری که شاید بتوان رابطه میان علم و دین را در قالب سه رویکرد مطرح کرد:1

1- تعارض: باور به اینکه علم و دین از حیث موضوع، روش و غایت در مخالفت و تضاد با یکدیگر قرار داشته و آشتی‌ناپذیرند.

2- تمایز: قول به اینکه علم و دین به قلمروهای جداگانه‌ای تعلق داشته و از این‌رو دارای مدعیاتی با شیوه‌هایی کاملاً متفاوت از یکدیگر هستند. هر یک از عالم دینی و دانشمند علمی باید از ورود و اظهار نظر در قلمرو دیگری خودداری نمایند.

3- تعامل: رویکردی که بنابر آن،‌ میان علم و دین نه تضاد و نه تمایز بلکه هماهنگی و تعامل وجود دارد که می‌تواند به گفتگو و همکاری میان علم و دین بینجامد. مطابق چنین رویکردی،‌اگرچه علم و دین از حیث موضوع،‌ روش و غایت، تفاوت‌هایی با یکدیگر داشته،‌ ولی علم و دین با هماهنگی و تکمیل یکدیگر می‌توانند از جهان به منزلة یک کل تفسیر و تبیینی جامع ارائه دهند. به سخن دیگر در این رویکرد علم می‌تواند افق ایمان دینی را وسعت بخشد و دیدگاه ایمان دینی می‌تواند شناخت ما را از جهان عمیق‌تر سازد.2

اما داستان نسبت علم و دین در جهان اسلام به گونه‌ای دیگر است. به واقع از حدود قرن هجدهم و نوزدهم میلادی است که جهان اسلام با علوم جدید و دستاوردهای عملی و نظری آن مواجهه پیدا می‌کند. این مواجهه البته تا حدود زیادی حاصل جنگ‌هایی بود که دامنگیر جهان اسلام شده بود؛ جنگ‌هایی که عموماً با شکست جوامع مسلمان همراه بود. بدین‌ترتیب تلاش برای برخورداری از توانمندی‌های نظامی و غلبه بر عقب‌ماندگی در عرصه فنّاوری عمده‌ترین عاملی بود که جهان اسلام را به سمت بهره‌گیری از علوم جدید و دستاوردهای آن سوق داد. گویی در چنین فضایی،‌علم جدید به منزله ابزار قدرت تصور می‌گشت و همین تصور بود که تأثیر عمیقی بر رابطه میان جهان اسلام و جهان مدرن و به ویژه علوم جدید نهاد.

همین نیاز به ابزارها و توانمندی‌های تکنولوژیک که مایة استقبال مسلمانان از علوم جدید گشت در سطحی دیگر سبب گردید تا مواجهه میان جوامع مسلمان و علوم جدید در قالب پرسش از چگونگی رابطه میان باورهای دینی و علوم جدید،‌ شکل گیرد. در پاسخ به این پرسش بود که:

1- عده‌ای با معرفی باورهای دینی به عنوان مهم‌ترین عامل عقب‌ماندگی جوامع اسلامی‌،‌ عمده دغدغه شان چگونه غربی‌شدن بود

2- برخی دیگر با پشت کردن به علم جدید و دستاوردهای آن عمده دغدغه‌شان این بود که چگونه می‌توان غرب‌زدایی کرد

3- اما در این میان جریانی دیگر هم شکل گرفت که به اخذ گزینشی علوم جدید و دستاوردهای آن باور داشتند و بر آن بودند که علوم جدید نه تنها سر ناسازگاری با دین اسلام ندارد، بلکه برعکس علوم جدید ریشه در فرهنگ و تمدنی اسلامی دارد. مهم‌ترین دغدغه این جریان را می‌توان چگونه مسلمان بودن در دنیای مدرن دانست. این جریان سوم که در آغاز بیش از همه مدیون تلاش‌های سید جمال‌الدین اسد‌آبادی بود به جریانی توانمند و گسترده در جهان اسلام تبدیل گشت و از سوی متفکران و اندیشمندان بعدی دنبال گردید که یکی از برجسته‌ترین ایشان محمد اقبال لاهوری است. نوشتار حاضر به تبیین رابطه میان علم و دین از دیدگاه این متفکر بزرگ مسلمان می‌پردازد.

 

بازسازی اندیشه دینی در پرتو هماهنگی علم و دین

اقبال لاهوری با توجه به تحصیلات و تاملاتی که در معارف و علوم جدید - به ویژه فلسفه - داشت، حرکتی را آغاز نمود که الگوی بسیاری از متفکران مسلمان در ژرف‌نگری نسبت به فرهنگ و تمدن غرب گشت. او هوشیارانه و نقادانه به مبانی و لایه‌های زیرین فرهنگ و تمدن اسلامی از یک سو و فرهنگ و تمدن غرب از سوی دیگر نظر داشت و می‌دانست که رمز به سلامت عبور کردن از گذرگاه‌های خطرزایی که به عقب‌ماندگی جهان اسلام انجامیده، نه در پذیرش مطلق و بی‌چون و چرای فرهنگ غرب است و نه در پشت کردن به آن. لازمه غلبه بر مصایب و مشکلات دامنگیر جهان اسلام،‌ نوسازی و تصفیه و بازسازی جدی تفکر دینی اسلامی آن هم در پرتو نگرش‌های علمی جدید است. به قول ماجد فخری "مهم‌ترین کوشش،‌ اگر نگوییم تنها کوشش در به دست دادن تعبیری از اسلام به حسب مصطلحات فلسفی جدید،‌از آن {...} محمد اقبال لاهوری است که شاعری با حساسیت عمیق و عالمی با فرهنگ وسیع فلسفی بود. او در کوشش خود برای تقریر دوباره جهان بینی اسلامی با مصطلحات جدید،‌ در عوض رو کردن به تاریخ،‌ به طوری که سید امیر علی انجام داده بود،‌ بی‌هیچ‌ ملاحظه‌ای به میراث فلسفی غرب روی می‌کند. البته در این کار غرض او نشان دادن و اثبات صحت جهان‌بینی غربی نیست بلکه انطباق اساسی آن با جهان‌بینی قرآنی مقصود است".3

به گمان اقبال،‌ زمانه‌ای نو در جهان طلوع کرده که در پرتو آن تحولات ژرف و عمیقی در ابعاد مختلف حیات بشر و نیز در حوزه‌های مختلف معرفت بشر به وقوع پیوسته که جهان اسلام نمی‌تواند نسبت به آنها بی‌تفاوت باشد. جهان اسلام اگر بخواهد از رخوت و رکودی که بر جسم و جان مسلمانان سنگینی می‌نماید،‌ رها شود، بایستی همراه و همگام با علوم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تعامل علم و دین از دیدگاه اقبال لاهوری

تحقیق درباره اقبال لاهوری 16 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق درباره اقبال لاهوری 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

اقبال لاهوری

 

ااقبال لاهوری (١٩٣٨–١٨٧٣)

علامه محمد اقبال لاهوری، فیلسوف و متفکر نام‌دار و نواندیش جهان اسلام، در سال ١٨٧٣١ میلادی در شهر سیالکوت از ایالت پنجاب هند به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی در رشته‌ی فلسفه در دانشگاه لاهور ثبت‌نام کرد و از محضر سر تامس آرنولد بهره برد. دوره‌ی فوق‌لیسانس این رشته را با احراز رتبه‌ی اول در دانشگاه پنجاب به پایان رساند و به استادی برگزیده شد. در همین حال، به فراگیری زبان فارسی و عربی روی آورد.

در سال ١٩٠١ نخستین کتاب خود را در زمینه‌ی اقتصاد به زبان اردو تالیف کرد. سپس به توصیه‌ی سر تامس آرنولد برای ادامه‌ی تحصیلات عازم اروپا شد و سه سال در آن‌جا به مطالعه و تحصیل پرداخت. در دانشگاه کمبریج در رشته‌ی فلسفه پذیرفته شد و در آن‌جا با مک تیگارت، از هگل‌گرایان سرشناس، ادوارد براون و رینولد نیکلسون، از مستشرقان بنام، آشنا شد. پس از اخذ درجه‌ی فلسفه‌ی اخلاق از کمبریج وارد دانشگاه مونیخ در آلمان شد و رساله‌ی دکترای خود را با عنوان «سیر فلسفه در ایران» تدوین نمود. اقبال از میان متفکران غرب به آثار لاک، کانت، هگل، گوته، تولستوی، و از شرقیان به اشعار مولوی دل‌بستگی خاصی داشت.

اقبال شیفته‌ی زبان و ادبیات فارسی بود و زبان فارسی را برای بیان آراء و افکار خود برگزید. اقبال به تدریج از یک شاعر وطنی به شاعری اسلامی-جهانی تحول یافت، تا جایی که به اعتقاد بسیاری از متفکران وی یکی از نخستین منادیان وحدت اسلامی به شمار می‌رود. اقبال در سال‌های نخست بازگشت به هند، «اسرار خودی و رموز بی‌خودی»٢ را منتشر کرد. این منظومه‌ها به دست رینولد نیکلسون، استاد فلسفه‌ی وی رسید. نیکلسون که از قبل استعداد وی را می‌شناخت به ترجمه‌ی این منظومه به زبان انگلیسی اقدام نمود. بدین ترتیب اقبال پیش از آن‌که در هندوستان شناخته شود، در انگلستان به شهرت و اعتبار رسید.

اقبال در ١٩٢٦ به عضویت مجلس قانون‌گذاری پنجاب انتخاب شد. منازعات و کشمکش‌های متعدد میان مسلمانان و هندوها و عشق به آزادی وی را به شرکت در فعالیت‌های سیاسی علاقه‌مند کرد تا این‌که در ١٩٣٠، در جلسه‌ی سالیانه‌ی حزب مسلم لیگ در احمدآباد، پیشنهاد تشکیل دولت پاکستان را مطرح نمود. با این‌که اقبال چندان زنده نماند٣ که استقلال کشور پاکستان را در سال ١٩٤٧ ببیند، اما به‌عنوان پدر معنوی پاکستان از احترام فراوانی برخوردار است و هر سال در روز تولد او که به «یوم اقبال» معروف است، جشن‌ها و آیین‌هایی ویژه برگزار می‌شود.

عشق و علاقه‌ی وافر اقبال به سرزمین، تمدن و فرهنگ ایران در تمامی آثار و سروده‌های وی هویداست، عشقی نشأت‌گرفته از مایه‌های ایمان دینی؛ تا بدان‌جا که تهران را ام‌القرای دوم جهان اسلام می‌دانست.

دوبیتی‌ها

سحر در شاخسار بوستانیچه خوش می‌گفت مرغ نغمه‌خوانیبرآور هرچه اندر سینه داریسرودی، نغمه‌ای، آهی، فغانی

سحر می‌گفت بلبل باغبان رادر این گِل جز نهال غم نگیردبه پیری می‌رسد خار بیابانولی گُل چون جوان گردد بمیرد

چه می‌پرسی میان سینه دل چیست؟ خرد چون سوز پیدا کرد دل شددل از ذوق تپش دل بود لیکنچو یک دم از تپش افتاد گِل شد

کنشت و مسجد و بت‌خانه و دیرجز این مشت گلی پیدا نکردی! ز بند غیر نتوان جز به دل رَستتو ای غافل! دلی پیدا نکردی

هم‌دم و بیگانه

ای چو جان اندر وجود عالمیجان ما باشی و از ما می‌رمی

نغمه از عود تو در ساز حیاتموت در راه تو محسود حیات

باز، تسکین دل ناشاد شوباز اندر سینه‌ها آباد شو

باز از ما خواه ننگ و نام راپخته‌تر کن عاشقان خام را


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره اقبال لاهوری 16 ص

تعامل علم و دین از دیدگاه اقبال لاهوری

اختصاصی از کوشا فایل تعامل علم و دین از دیدگاه اقبال لاهوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

تعامل علم و دین از دیدگاه اقبال لاهوری

مقاله حاضر با پرداختن به نگرش اقبال لاهوری دربارة علم جدید، ‌دین، ‌خدا و جهان طبیعت، ‌نشان می‌دهد که در نظر او علم و دین نه در تعارض و نه در تمایز و جدایی بلکه در تعامل با یکدیگرند. آن هم از آن‌رو که وی معتقد است قرآن برخلاف تصور رایج عمده تکیه‌اش نه بر نظرورزی و توجه به امور انتزاعی و ذهنی بلکه بر تجربه و مشاهده و عمل است. بنابراین علوم جدید ـ که با تکیه بر خرد استقرایی شکل گرفته‌اند ـ هیچ تعارضی با روح تعالیم قرآنی و اسلامی ندارند و حتی جالب توجه اینکه از تعالیم قرآن بهره برده‌اند. از جانب دیگر اقبال لاهوری،‌ واقعیت را یک کل تصور می‌نماید که دارای سطوح و ابعاد مختلف و متعددی است که هر یک از علم و دین با روش‌های خاص خویش می‌توانند ابعادی از این واقعیت کل را معلوم و آشکار سازند. بنابراین لازمه ارائه تفسیری جامع از واقعیت،‌ تعامل علم و دین با یکدیگر است.

منبع: فصل نامه - ذهن - شماره 22

هنگامی که به تاریخ اندیشه‌ها می‌نگریم،‌ گاه با پرسش‌هایی روبه رو هستیم که می‌توان آنها را پرسش‌هایی دغدغه‌برانگیز نامید. چرا که پاسخ‌های این پرسش‌ها بسی مناقشات و منازعات را برانگیخته است. یکی از این پرسش‌ها،‌ پرسش از نسبت علم و دین است. این پرسش اگر چه در طی قرون اخیر و ابتدا هم در غرب مطرح شد ولیکن دامنه آن به جهان اسلام نیز گسترش یافت و اذهان اندیشمندان مسلمان را به خود مشغول نمود.

درواقع از هنگامی که علوم جدید توانست در سایه نگرش ریاضی‌وار،‌ پرده از رازهای طبیعت برداشته و حتی دست تصرف در آن بگشاید،‌ این تصور در اذهان برخی از متفکران پیدا شد که گویی یگانه تکیه‌گاه معرفتی بشر فقط علم است. این تصور که با تحولاتی ژرف در حوزه‌های مختلف حیات بشر تقویت می‌شد ناگزیر به اصلاح و تعدیل تصورات دینداران نسبت به خدا،‌ انسان و جهان طبیعت انجامید. بدین‌سان صحنه‌ای در طی قرن هفدهم میلادی به وقوع پیوست که اولین میدان رویارویی جدی علم و دین گشت. به‌طوری که شاید بتوان رابطه میان علم و دین را در قالب سه رویکرد مطرح کرد:1

1- تعارض: باور به اینکه علم و دین از حیث موضوع، روش و غایت در مخالفت و تضاد با یکدیگر قرار داشته و آشتی‌ناپذیرند.

2- تمایز: قول به اینکه علم و دین به قلمروهای جداگانه‌ای تعلق داشته و از این‌رو دارای مدعیاتی با شیوه‌هایی کاملاً متفاوت از یکدیگر هستند. هر یک از عالم دینی و دانشمند علمی باید از ورود و اظهار نظر در قلمرو دیگری خودداری نمایند.

3- تعامل: رویکردی که بنابر آن،‌ میان علم و دین نه تضاد و نه تمایز بلکه هماهنگی و تعامل وجود دارد که می‌تواند به گفتگو و همکاری میان علم و دین بینجامد. مطابق چنین رویکردی،‌اگرچه علم و دین از حیث موضوع،‌ روش و غایت، تفاوت‌هایی با یکدیگر داشته،‌ ولی علم و دین با هماهنگی و تکمیل یکدیگر می‌توانند از جهان به منزلة یک کل تفسیر و تبیینی جامع ارائه دهند. به سخن دیگر در این رویکرد علم می‌تواند افق ایمان دینی را وسعت بخشد و دیدگاه ایمان دینی می‌تواند شناخت ما را از جهان عمیق‌تر سازد.2

اما داستان نسبت علم و دین در جهان اسلام به گونه‌ای دیگر است. به واقع از حدود قرن هجدهم و نوزدهم میلادی است که جهان اسلام با علوم جدید و دستاوردهای عملی و نظری آن مواجهه پیدا می‌کند. این مواجهه البته تا حدود زیادی حاصل جنگ‌هایی بود که دامنگیر جهان اسلام شده بود؛ جنگ‌هایی که عموماً با شکست جوامع مسلمان همراه بود. بدین‌ترتیب تلاش برای برخورداری از توانمندی‌های نظامی و غلبه بر عقب‌ماندگی در عرصه فنّاوری عمده‌ترین عاملی بود که جهان اسلام را به سمت بهره‌گیری از علوم جدید و دستاوردهای آن سوق داد. گویی در چنین فضایی،‌علم جدید به منزله ابزار قدرت تصور می‌گشت و همین تصور بود که تأثیر عمیقی بر رابطه میان جهان اسلام و جهان مدرن و به ویژه علوم جدید نهاد.

همین نیاز به ابزارها و توانمندی‌های تکنولوژیک که مایة استقبال مسلمانان از علوم جدید گشت در سطحی دیگر سبب گردید تا مواجهه میان جوامع مسلمان و علوم جدید در قالب پرسش از چگونگی رابطه میان باورهای دینی و علوم جدید،‌ شکل گیرد. در پاسخ به این پرسش بود که:

1- عده‌ای با معرفی باورهای دینی به عنوان مهم‌ترین عامل عقب‌ماندگی جوامع اسلامی‌،‌ عمده دغدغه شان چگونه غربی‌شدن بود

2- برخی دیگر با پشت کردن به علم جدید و دستاوردهای آن عمده دغدغه‌شان این بود که چگونه می‌توان غرب‌زدایی کرد

3- اما در این میان جریانی دیگر هم شکل گرفت که به اخذ گزینشی علوم جدید و دستاوردهای آن باور داشتند و بر آن بودند که علوم جدید نه تنها سر ناسازگاری با دین اسلام ندارد، بلکه برعکس علوم جدید ریشه در فرهنگ و تمدنی اسلامی دارد. مهم‌ترین دغدغه این جریان را می‌توان چگونه مسلمان بودن در دنیای مدرن دانست. این جریان سوم که در آغاز بیش از همه مدیون تلاش‌های سید جمال‌الدین اسد‌آبادی بود به جریانی توانمند و گسترده در جهان اسلام تبدیل گشت و از سوی متفکران و اندیشمندان بعدی دنبال گردید که یکی از برجسته‌ترین ایشان محمد اقبال لاهوری است. نوشتار حاضر به تبیین رابطه میان علم و دین از دیدگاه این متفکر بزرگ مسلمان می‌پردازد.

 

بازسازی اندیشه دینی در پرتو هماهنگی علم و دین

اقبال لاهوری با توجه به تحصیلات و تاملاتی که در معارف و علوم جدید - به ویژه فلسفه - داشت، حرکتی را آغاز نمود که الگوی بسیاری از متفکران مسلمان در ژرف‌نگری نسبت به فرهنگ و تمدن غرب گشت. او هوشیارانه و نقادانه به مبانی و لایه‌های زیرین فرهنگ و تمدن اسلامی از یک سو و فرهنگ و تمدن غرب از سوی دیگر نظر داشت و می‌دانست که رمز به سلامت عبور کردن از گذرگاه‌های خطرزایی که به عقب‌ماندگی جهان اسلام انجامیده، نه در پذیرش مطلق و بی‌چون و چرای فرهنگ غرب است و نه در پشت کردن به آن. لازمه غلبه بر مصایب و مشکلات دامنگیر جهان اسلام،‌ نوسازی و تصفیه و بازسازی جدی تفکر دینی اسلامی آن هم در پرتو نگرش‌های علمی جدید است. به قول ماجد فخری "مهم‌ترین کوشش،‌ اگر نگوییم تنها کوشش در به دست دادن تعبیری از اسلام به حسب مصطلحات فلسفی جدید،‌از آن {...} محمد اقبال لاهوری است که شاعری با حساسیت عمیق و عالمی با فرهنگ وسیع فلسفی بود. او در کوشش خود برای تقریر دوباره جهان بینی اسلامی با مصطلحات جدید،‌ در عوض رو کردن به تاریخ،‌ به طوری که سید امیر علی انجام داده بود،‌ بی‌هیچ‌ ملاحظه‌ای به میراث فلسفی غرب روی می‌کند. البته در این کار غرض او نشان دادن و اثبات صحت جهان‌بینی غربی نیست بلکه انطباق اساسی آن با جهان‌بینی قرآنی مقصود است".3

به گمان اقبال،‌ زمانه‌ای نو در جهان طلوع کرده که در پرتو آن تحولات ژرف و عمیقی در ابعاد مختلف حیات بشر و نیز در حوزه‌های مختلف معرفت بشر به وقوع پیوسته که جهان اسلام نمی‌تواند نسبت به آنها بی‌تفاوت باشد. جهان اسلام اگر بخواهد از رخوت و رکودی که بر جسم و جان مسلمانان سنگینی می‌نماید،‌ رها شود، بایستی همراه و همگام با علوم جدید،‌ طرح‌هایی نو در عرصه معرفت قرآنی و دینی خویش درافکند. او در این باب چنین می‌آورد: "گسترش قدرت آدمی بر طبیعت به وی ایمانی تازه و احساس لذت‌بخش چیرگی بر نیروهایی که محیط او را می‌سازند بخشیده است. دیدگاه‌هایی طرح‌ریزی شده و مسائل کهن در پرتو آزمایش‌های تازه


دانلود با لینک مستقیم


تعامل علم و دین از دیدگاه اقبال لاهوری

محمد اقبال لاهوری

اختصاصی از کوشا فایل محمد اقبال لاهوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

محمد اقبال لاهوری، در سال 1877 در شهر سیالکوت پنجاب پاکستان، در خانواده ای از طبقه متوسط برهمنان معروف کشمیر، چشم به جهان گشود. نیاکان او دویست سال قبل از تولد وی به دین اسلام گرویده بودند و از آن روز به بعد این خاندان به تدین و تصوف معروف گردیده بودند. پدر اقبال مردی متدین بود و علاقه شدیدی به امور روحانی و تصوف داشت. محمد اقبال مراحل تحصیلات ابتدائی و مقدماتی و متوسطه را در زادگاه خود با موفقیت پشت سر گذاشت. اقبال برای کسب تحصیلات عالی تر رهسپار لاهور، مرکز استان پنجاب شد و در دانشکده دولتی آن شهر در رشته های فلسفه و ادبیات عرب و انگلیسی تحصیل کرد و به اخذ مدرک لیسانس نائل آمد و سپس به اخذ درجه فوق لیسانس در فلسفه نایل گردید و جوائزی دریافت کرد و بعد از آن به عنوان استاد تاریخ فلسفه و سیاست در دانشکده شرقی لاهور منصوب شد و سپس کرسی استادی زبان انگلیسی و فلسفه در دانشکده دولتی را احراز نمود.

وی در سال 1905 میلادی عازم لندن شد و در دانشگاه کمبریج به تحصیل خود ادامه داد و از آنجا گواهینامه عالی در فلسفه و علم اقتصاد دریافت کرد. او از لندن به آلمان رفت و از دانشگاه مونیخ دکترای فلسفه گرفت و سپس به لندن برگشت و در امتحان نهایی رشته حقوق شرکت کرد و در دو رشته اقتصاد و سیاست تخصص حاصل نمود و در سال 1908 به وطن خود بازگشت. آنچه موجب شگفتی است این است که این نابغه، همه این امتیازها را کسب نمود، درحالی که عمرش از 23 سال تجاوز نمی کرد و پس از بازگشت به شغل وکالت دادگستری مشغول شد، وی علاقه چندانی به این شغل نداشت و اکثر اوقاتش را به نویسندگی و سرودن شعر صرف می کرد.

دکتر اقبال در یکی از جلسات قصیده شکوه را سرود که در این قصیده از زبان مسلمانان به دربار قاضی الحاجات از وضع و حال مسلمانان شکوه می کند و سپس شعر دیگری تحت عنوان جواب شکوه سرود و از زبان حضرت الهی به مسلمین پاسخ داده و آن ها را بخاطر سستی و بی تفاوتی نسبت به امور دین مورد ملامت قرار داد. طنین این شعر که از اسلوب جدیدی برخوردار بود، در سطح منطقه پیچید. پیر و جوان مرد و زن آنرا حفظ نمود. اشعار دیگری تحت عنوان سرود ملی و سرود مسلمان سرود، این دو شعر مانند ضرب المثل معروف گردیدند تا جایی که شعر اول او همواره در گردهمایی های عمومی مردم هند و شعر دوم در اجتماعات مسلمین قرائت می شدند.

دیوان اشعار او به فارسی عبارت است از اسرارخودی، رموز بیخودی، پیام مشرق، پس چه باید کرد ای اقوام شرق، مسافر، ارمغان حجاز، علاوه براین کتاب ها سخنرانی هایی در دانشگاه کمبریج ایراد کرد که مورد توجه مشتشرقان و علمای فلسفه قرار گرفت. اکثر کتاب هایش به زبان های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی و روسی ترجمه شده است. در سال 1930 کنفرانس سالانه مسلم لیگ در الله آباد تشکیل و دکتر اقبال به عنوان رئیس کنفرانس انتخاب شد وی در این کنفرانس برای اولین بار فکر تشکیل کشور مستقل پاکستان را پیشنهاد داد. زمانی که در لندن اقامت داشت از سوی کشورهای اروپایی برای سفر به آن کشورها دعوت شد. چنانکه به اسپانیا و ایتالیا سفر کرد و در مادرید خطابه هایی در فن اسلامی ایراد نمود و برای اولین بار در تاریخ بعد از بیرون رانده شدن مسلمین از اسپانیا، در مسجد قرطبه نماز خواند و بر برکت آن اشک ریخت. وی احساس می کرد این مسجد به علت خالی بودن از نمازگذار و فضای قرطبه بخاطر نشنیدن صدای روح بخش اذان با او شکایت و درد دل می کند آنجا بود که قصیده رقت آمیز و شاهکار ادبی جاویدان خود را تحت عنوان مسجد قرطبه سرود. اقبال با بیماریی های دست به گریبان بود که این اواخر صاحب فراش و زمین گیر شده بود ولی همواره زبانش با سرودن شعر جریان داشت و کتاب ها و مقالات را املا می کرد و با دوستان و عیادت کنندگان در مورد قضایای اسلامی و علمی بحث و گفتگو می کرد.

چند روز قبل از وفاتش و حتی ده دقیقه قبل از وفاتش هم اشعاری سروده که از آنجمله

نشان مرد مومن با تو گویم

چو مرگ آید تبسم بر لب اوست

سرانجام این خورشید که قلب ها را از حرارت و نور مملو ساخته بود قبل از طلوع آفتاب 21 آوریل سال 1938 برابر با اول اردیبهشت 1317 غروب کرد و دوستان و شاگردان و هواخواهان خود را داغدار نمود.

ویژگی ها و خصوصیات اخلاقی اقبال

1- اعتقاد راسخ به رسالت پیامبر و شیدایی و شیفتگی وی به رسول ا... بطوری که راز موفقیت خود و پایدرای در برابر مظاهر تمدن غرب را در ارتباط روحی با رسول ا.. می داند و می گوید یا رسول ا.. من هرچه دارم از محبت تو دارم.

مرا این سوز از فیض دم تست

بتاکم موج می از زم زم تست

شاعر در کتاب اسرار خودی ارزش ها و اصول بنیادی زندگی امت اسلام را برمی شمارد و از آن میان ارتباط دائم امت را با نبی گرامی ذکر کرده و طبع شعری وی عنان اختیار را از وی سلب کرده به مدح و ثنای پیامبری پردازد.

در دل مسلم مقام مصطفی است

آبروی ما زنام مصطفی است

سراسر زندگی دکتر اقبال از عشق پیامبر بزرگ اسلام و شوق شهر او سرشار بود اما در آخر روزهای زندگیش این جام لبریز شد. هرگاه نام مدینه را می شنید اشک شوق بی اختیار از چشمانش جاری می گشت او با جسم نحیف خود که مدت ها به امراض و بیماری ها مبتلا بود نتوانست به زیارت رسول(ص) مشرف شود اما با دل مشتاق و بی تاب خویش و نیز با اشعار شیرین و نیروی تخیل قوی بارها به فضای شورانگیز حجاز پرواز کرد. او به پیشگاه رسول اکرم از خود و عصر خویش سخن به میان آورد و هرآنچه دل، عشق، اخلاص وفایش می خواست اظهار نمود.

او در عالم خیال به مکه و مدینه سفر می کند این سفر روحانی اقبال زمانی صورت گرفت که عمرش از شصت سال متجاوز، قوایش ضعیف گشته بود در سنی که مردم استراحت و یکسویی را ترجیح دهند او با این پیری و بیماری به فرمان عشق گوش فرا داده منادی شوق را لبیک گفته است.

باین پیری ره یثرب گرفتم

نواخوان از سرور عاشقانه

چوآن مرغی که در صحرا سرشام

گشاید پر به فکر آشیانه

سحر با ناقه گفتم تیزتر رو

که راکب خسته و بیمار و پیر است

قدم مستانه زد چندانکه گویی

به پایش ریگ این صحرا حریر است

بیا ای نفس باهم بنالیم

من و تو کشته نشان جمالیم

دو حرفی بر مراد دل بگوییم

بپای خواجه چشمان را بمالیم

چه خوش بختی و خرم روزگاری

در سلطان به درویشی گشادند

اقبال در این عالم سرود خوشبختی نیز از امت اسلام و ملت هند فراموش نمی کند و با لهجه ای صادقانه کلامی توانا در دل آن ها را بیان می کند.

مسلمان آن فقیر کج کلاهی

رمید از سینه او سوز آهیدلش ناله چرا ناله نداند

نگاهی یا رسول ا... نگاهی

فقیرم از تو خواهم هرچه خواهم

دل کوهی فراش از برگ گاهم

مرا درس حکیمان دردسر داد

که من پرورده فیض نگاهم

شاعر در اینجا از دردهای جسمی و روحی می نالد و می گوید یا رسول ا... یک نیم نگاهی از جانب تو داروی شفابخش بیماری های من خواهد بود از داروهای تلخ و بدبو به ستوه آمده ام زیرا این داروها با طبع لطیف من سازگار نیستند. علاج بیماری من کار پزشکان نیست، لذا مانند کودکان از تلخی دارو گریه می کنم و نفس خود را به وسیله شکر و شیرینی می فریبم من مانند بوصیری طالب فرج و گشایش و طالب شفاعت هستم تا روزگار قبلی خود را بازیابم چون مهر تو بر گناهکاران امت بیش از مهر و گذشت مادر مهربان از خطای فرزندان است.آه از آن دردی که در جان و من است

گوشه چشم تو داروی من است

درنسازد یا دواها جان زار

تلخ و بویش بر مشامم ناگوار

کار این بیمار نتوان برد پیش

من چو طفلان نالم از داروی خویش

تلخی او را فریبم از شکر


دانلود با لینک مستقیم


محمد اقبال لاهوری

همه چیز درباره اقبال لاهوری

اختصاصی از کوشا فایل همه چیز درباره اقبال لاهوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

همه چیز درباره اقبال لاهوری

 

ااقبال لاهوری (١٩٣٨–١٨٧٣)

علامه محمد اقبال لاهوری، فیلسوف و متفکر نام‌دار و نواندیش جهان اسلام، در سال ١٨٧٣١ میلادی در شهر سیالکوت از ایالت پنجاب هند به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی در رشته‌ی فلسفه در دانشگاه لاهور ثبت‌نام کرد و از محضر سر تامس آرنولد بهره برد. دوره‌ی فوق‌لیسانس این رشته را با احراز رتبه‌ی اول در دانشگاه پنجاب به پایان رساند و به استادی برگزیده شد. در همین حال، به فراگیری زبان فارسی و عربی روی آورد.

در سال ١٩٠١ نخستین کتاب خود را در زمینه‌ی اقتصاد به زبان اردو تالیف کرد. سپس به توصیه‌ی سر تامس آرنولد برای ادامه‌ی تحصیلات عازم اروپا شد و سه سال در آن‌جا به مطالعه و تحصیل پرداخت. در دانشگاه کمبریج در رشته‌ی فلسفه پذیرفته شد و در آن‌جا با مک تیگارت، از هگل‌گرایان سرشناس، ادوارد براون و رینولد نیکلسون، از مستشرقان بنام، آشنا شد. پس از اخذ درجه‌ی فلسفه‌ی اخلاق از کمبریج وارد دانشگاه مونیخ در آلمان شد و رساله‌ی دکترای خود را با عنوان «سیر فلسفه در ایران» تدوین نمود. اقبال از میان متفکران غرب به آثار لاک، کانت، هگل، گوته، تولستوی، و از شرقیان به اشعار مولوی دل‌بستگی خاصی داشت.

اقبال شیفته‌ی زبان و ادبیات فارسی بود و زبان فارسی را برای بیان آراء و افکار خود برگزید. اقبال به تدریج از یک شاعر وطنی به شاعری اسلامی-جهانی تحول یافت، تا جایی که به اعتقاد بسیاری از متفکران وی یکی از نخستین منادیان وحدت اسلامی به شمار می‌رود. اقبال در سال‌های نخست بازگشت به هند، «اسرار خودی و رموز بی‌خودی»٢ را منتشر کرد. این منظومه‌ها به دست رینولد نیکلسون، استاد فلسفه‌ی وی رسید. نیکلسون که از قبل استعداد وی را می‌شناخت به ترجمه‌ی این منظومه به زبان انگلیسی اقدام نمود. بدین ترتیب اقبال پیش از آن‌که در هندوستان شناخته شود، در انگلستان به شهرت و اعتبار رسید.

اقبال در ١٩٢٦ به عضویت مجلس قانون‌گذاری پنجاب انتخاب شد. منازعات و کشمکش‌های متعدد میان مسلمانان و هندوها و عشق به آزادی وی را به شرکت در فعالیت‌های سیاسی علاقه‌مند کرد تا این‌که در ١٩٣٠، در جلسه‌ی سالیانه‌ی حزب مسلم لیگ در احمدآباد، پیشنهاد تشکیل دولت پاکستان را مطرح نمود. با این‌که اقبال چندان زنده نماند٣ که استقلال کشور پاکستان را در سال ١٩٤٧ ببیند، اما به‌عنوان پدر معنوی پاکستان از احترام فراوانی برخوردار است و هر سال در روز تولد او که به «یوم اقبال» معروف است، جشن‌ها و آیین‌هایی ویژه برگزار می‌شود.

عشق و علاقه‌ی وافر اقبال به سرزمین، تمدن و فرهنگ ایران در تمامی آثار و سروده‌های وی هویداست، عشقی نشأت‌گرفته از مایه‌های ایمان دینی؛ تا بدان‌جا که تهران را ام‌القرای دوم جهان اسلام می‌دانست.

دوبیتی‌ها

سحر در شاخسار بوستانیچه خوش می‌گفت مرغ نغمه‌خوانیبرآور هرچه اندر سینه داریسرودی، نغمه‌ای، آهی، فغانی

سحر می‌گفت بلبل باغبان رادر این گِل جز نهال غم نگیردبه پیری می‌رسد خار بیابانولی گُل چون جوان گردد بمیرد

چه می‌پرسی میان سینه دل چیست؟ خرد چون سوز پیدا کرد دل شددل از ذوق تپش دل بود لیکنچو یک دم از تپش افتاد گِل شد

کنشت و مسجد و بت‌خانه و دیرجز این مشت گلی پیدا نکردی! ز بند غیر نتوان جز به دل رَستتو ای غافل! دلی پیدا نکردی

هم‌دم و بیگانه

ای چو جان اندر وجود عالمیجان ما باشی و از ما می‌رمی

نغمه از عود تو در ساز حیاتموت در راه تو محسود حیات


دانلود با لینک مستقیم


همه چیز درباره اقبال لاهوری