فایل WORD
..................................................
فهرست
3-1) اصطلاح محاربه از دیدگاه امامیه 12
4-1) اصطلاح محاربه از دیدگاه اهل سنت.. 20
2-1-2) بررسی عنوان افساد در زمین 50
1-2-1-2) مراد از افساد در زمین. 50
2-2) جمع میان دو عنوان محارب ومفسد فى الارض... 57
3-2) آیا افساد فی الارض به تنهایی، موضوع برای جواز حکم قتل می باشد. 67
4-2) بررسی روایات خاصه درباره موضوع حد محارب.. 70
5-2) بررسى مسائل دخیل در تحقق عنوان محاربه 108
2-5-2) تحقق خارجی ترس و ارعاب.. 115
6-2) دیدگاه علمای اهل سنت در باب محارب.. 1294-5-2) عمومیت متعلق محاربه 125
7-2) دیدگاه اهل سنت در باب حکم محارب.. 136
2-7-2) قائلان به غیر حبس... 138
8-2) محارب در متون حدیثی مذاهب اربعه 140
9-2) آراء برخی از مذاهب در خصوص اشرار و ترساندن مردم 145
بررسی جرم محاربه با موارد مشابه. 147
3-1-3) بررسی مفهوم محاربه و بغی (جرم سیاسی) 151
4-1-3) نظریات مختلف در مورد بغی ( جرم سیاسی ) 156
5-1-3) آیا باغی کسی است که برامام معصوم خروج نماید. 159
6-1-3) شرایط جنگ با بغات یا مجرمین سیاسی. 161
7-1-3) رفتار با اسیران و مجروحین جنگی بغات.. 163
8-1-3) تعریف جرم سیاسی از نظر حقوقدانان و مقایسه آن با بغی. 166
9-1-3) مزایای مجرمین سیاسی. 167
10-1-3) مقایسه بین محارب و باغی. 169
2-2-3) تعاریف گسترده تروریسم. 173
3-2-3) تعریف محدود تروریسم. 175
4-2-3) تعریف تروریسم از نظر دیدگاه هدف و عامل. 177
1-4-2-3) انواع تروریسم از نظر هدف.. 177
2-4-2-3) انواع تروریسم از نظر عامل. 178
5-2-3) تعریف حقوقی تروریسم. 180
6-2-3) مقایسه تروریسم و محارب.. 183
محاربه در قوانین موضوعه ایران. 186
(4-2 ارزیابی انتقادی عملکرد قانونگذار در توسعه مفهوم محاربه 197
(4-2-1 نقد و ارزیابی کلّی. 197
(4-3 زمینه و انگیزه تعمیم احکام محاربه به برخی از جرایم 202
(4-4 ایرادات ناظر به تعمیم حکم محاربه به برخی از جرائم 208
5-4) بررسی موردی جرایم در حکم محاربه 225
1-5-4) جرایم در حکم محاربه در قانون مجازات اسلامی 225
6-4) بر هم زدن امنیت و ایجاد رعب و وحشت از طریق سرقت مسلحانه و قطع الطریق. 227
7-4) قیام مسلحانه علیه حکومت اسلامی 231
8-4) براندازی حکومت اسلامی. 233
9-4 ) نامزد تصدی یکی از پستهای حساس حکومت کودتا 237
10-4) تشکیل یا اداره دسته یا جمعیت غیر قانونی. 239
11-4 ) تحریک نیروهای خودی به تمرد یا تسلیم. 245
13-4) سوء قصد به جان رهبر یا یکی از رؤسای قوای سه گانه و مراجع بزرگ تقلید. 24912-4) همکاری با دولتهای خارجی متخاصم. 247
14-4) جعل اسکناس و اسناد بانکی به قصد اخلال در نظام کشور 251
15-4) اجتماع و تبانی بر ضد امنیت داخلی یا خارجی کشور 255
16-4) تظاهر، قدرت نمایی و اقدام علیه آسایش عمومی بوسیله اسلحه 257
17-4 ) راهزنی در راهها و شوارع. 259
18-4) سرقت مسلحانه در شب.. 262
19-4) آتش زدن اموال به قصد مقابله با حکومت اسلامی. 265
تعداد صفحات:270
فهرست
3-1) اصطلاح محاربه از دیدگاه امامیه 12
4-1) اصطلاح محاربه از دیدگاه اهل سنت.. 20
2-1-2) بررسی عنوان افساد در زمین 50
1-2-1-2) مراد از افساد در زمین. 50
2-2) جمع میان دو عنوان محارب ومفسد فى الارض... 57
3-2) آیا افساد فی الارض به تنهایی، موضوع برای جواز حکم قتل می باشد. 67
4-2) بررسی روایات خاصه درباره موضوع حد محارب.. 70
5-2) بررسى مسائل دخیل در تحقق عنوان محاربه 108
2-5-2) تحقق خارجی ترس و ارعاب.. 115
6-2) دیدگاه علمای اهل سنت در باب محارب.. 129
7-2) دیدگاه اهل سنت در باب حکم محارب.. 136
2-7-2) قائلان به غیر حبس... 138
8-2) محارب در متون حدیثی مذاهب اربعه 140
9-2) آراء برخی از مذاهب در خصوص اشرار و ترساندن مردم 145
بررسی جرم محاربه با موارد مشابه. 147
3-1-3) بررسی مفهوم محاربه و بغی (جرم سیاسی) 151
4-1-3) نظریات مختلف در مورد بغی ( جرم سیاسی ) 156
5-1-3) آیا باغی کسی است که برامام معصوم خروج نماید. 159
6-1-3) شرایط جنگ با بغات یا مجرمین سیاسی. 161
7-1-3) رفتار با اسیران و مجروحین جنگی بغات.. 163
8-1-3) تعریف جرم سیاسی از نظر حقوقدانان و مقایسه آن با بغی. 166
9-1-3) مزایای مجرمین سیاسی. 167
10-1-3) مقایسه بین محارب و باغی. 169
2-2-3) تعاریف گسترده تروریسم. 173
3-2-3) تعریف محدود تروریسم. 175
1-4-2-3) انواع تروریسم از نظر هدف.. 177
2-4-2-3) انواع تروریسم از نظر عامل. 178
5-2-3) تعریف حقوقی تروریسم. 180
6-2-3) مقایسه تروریسم و محارب.. 183
محاربه در قوانین موضوعه ایران. 186
(4-2 ارزیابی انتقادی عملکرد قانونگذار در توسعه مفهوم محاربه 197
(4-2-1 نقد و ارزیابی کلّی. 197
(4-3 زمینه و انگیزه تعمیم احکام محاربه به برخی از جرایم 202
(4-4 ایرادات ناظر به تعمیم حکم محاربه به برخی از جرائم 208
5-4) بررسی موردی جرایم در حکم محاربه 225
1-5-4) جرایم در حکم محاربه در قانون مجازات اسلامی 225
6-4) بر هم زدن امنیت و ایجاد رعب و وحشت از طریق سرقت مسلحانه و قطع الطریق 227
7-4) قیام مسلحانه علیه حکومت اسلامی 231
8-4) براندازی حکومت اسلامی. 233
9-4 ) نامزد تصدی یکی از پستهای حساس حکومت کودتا 237
10-4) تشکیل یا اداره دسته یا جمعیت غیر قانونی. 239
11-4 ) تحریک نیروهای خودی به تمرد یا تسلیم. 245
13-4) سوء قصد به جان رهبر یا یکی از رؤسای قوای سه گانه و مراجع بزرگ تقلید 249
14-4) جعل اسکناس و اسناد بانکی به قصد اخلال در نظام کشور 251
15-4) اجتماع و تبانی بر ضد امنیت داخلی یا خارجی کشور 255
16-4) تظاهر، قدرت نمایی و اقدام علیه آسایش عمومی بوسیله اسلحه 257
17-4 ) راهزنی در راهها و شوارع. 259
18-4) سرقت مسلحانه در شب.. 262
19-4) آتش زدن اموال به قصد مقابله با حکومت اسلامی. 265
20-4 ) نهب، غارت و اتلاف اموال با قهر و غلبه 267
چکیده
این پایان نامه بعد از بررسی لغوی و ادبی محاربه و ذکر اجمالی دیدگاه فقها شیعه و سنی به ماهیت محاربه از جنبه های مختلف پرداخته است؛ بر این اساس هر گاه اقدام کسی به محاربه و اعمال زور، سبب ارعاب مردم و سلب امنیت از زندگی و مال و ناموسشان گردد، چنین عملی محاربه و افساد در زمین است و مشمول اطلاق آیه و روایات خواهد بود، چه اینکه غرض اصلی او ارعاب و سلب امنیت مردم باشد و چه اینکه غرض اصلی او مورد دیگری باشد. به طور کلی هر عملی که موجب ارعاب اهالی یک منطقه شود یا به عبارت دیگر هر عملی که بالقوه موجب ارعاب باشد اگر چه که ارعاب به عللی فعلیت نیابد؛ از مصادیق محاربه با خدا و پیامبر و سعی در افساد در زمین است .
در بررسی موارد مشابه ـ «بغی» و «تروریسم» ـ پنج فرق میان محاربه و بغی بیان شده است واز آن جا که ماهیت جرم محاربه ایجاد اختلال در امنیت عمومی است، پس می تواند بارزترین مصداق آن تروریسم باشد.
در پایان ضمن بررسی محاربه در قوانین موضوعه ایران ، بر این نکته تصریح شده که تعمیم احکام محاربه در قانون مجازات به موارد مختلف عملی غیر اصولی و خلاف موازین شرعی و حقوقی می باشد.
مقدمه
طرح مسأله
در شریعت , جرایم به محظورات شرعی که خداوند متعال از آنها به وسیله حد یا تعزیر منع کرده است تعریف شده اند . و محظور, عبارت است از انجام فعلی که از آن نهی شده و یا ترک فعلی که به آن امر شده است . پس جرم , انجام عملی است که حرام و دارای مجازات است و یا ترک فعلی است که شرع انور به تحریم و مجازات بر آن تصریح کرده است . جرم در میان پدیده های گوناگون اجتماعی نیز رفتاری مورد انزجار و نفرت جامعه است , که با توجه به شدت و ضعف آن , مستلزم عقوبت می گردد . با پیروزی و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی)ره)،یکی از برنامه های دولت اسلامی پس از استقرار نظام اسلامی وضع قوانین کیفری مبتنی بر احکام شرع مقدس و لغو مقررات مغایر بود.طلیعه این تحول پیش از تصویب مقررات جدید با اجرای مجازاتهای اسلامی که به موجب احکام دادگاههای انقلاب اسلامی در همان روزهای نخستین پیروزی انقلاب نمایان گردید سپس با تصویب مقررات جزایی اسلامی تقسیم بندی جرایم از خلاف , جنحه وجنایت به حدود و قصاص و تعزیرات تغییر یافت . در بخش حدود , محاربه به عنوان جرمی مستقل وارد حقوق موضوعه ایران گردید پدیده مجرمانه محاربه , یکی از عناوین حقوق جزای اسلامی می باشد. این مبحث در باب حدود , بین فقهای شیعه و سنی مشهور است . در آن باب , مجازاتهای شدید از سوی شارع مقدس بیانگر اهمیتی است که شارع , برای صیانت مردم , تامین امنیت و آسایش جامعه قائل است . به علت جدید التاسیس بودن این موضوع ومباحثی که پیرامون ماهیت و نحوه اجرای آن در فقه امامیه و اهل تسنن و مصادیق آن در عصر حاضر و نیز بررسی وجوح تشابه و تفاوت این جرم با جرائم دیگر از قبیل بغی و سایر جرایم مخل امنیت داخلی و خارجی مطرح است لذا موضوع پایان نامه را بررسی ماهیت این جرم در فقه مذاهب خمسه انتخاب نمودم .
سؤال اصلی و هدف تحقیق
ماهیت جرم محاربه در مذاهب اسلامی چیست، و قانون مجازات اسلامی ایران چه مواردی را شامل این حد می داند. و هدف این بحث در صدد مشخص کردن موضوع حدی است که در شرع بنا به نص قرآن کریم و روایات متواتر برای محارب معین شده است.
شیوه تحقیق
شیوه تحقیق در این پایان نامه , به طریق کتابخانه ای یا همان مطالعه نظری و بررسی نظرات مختلف فقها و حقوقدانان صاحب نظر در این عنوان می باشد . مجمل بودن کلام فقها در این باب و عدم وجود سابقه این عنوان در حقوق موضوعه وعدم تفکیک این موضوع از جرایم علیه امنیت وآسایش عمومی و گسترش دایره شمول اعمالی که از سوی قانون گذار , در حکم محاربه شناخته شده است , از دشواریهای این تحقیق در این زمینه بوده است .
سازماندهی تحقیق
این پایان نامه در چهار فصل تدوین یافته است :
دربخش چهارم به بررسی روایات خاصه در باب محاربه پرداخته شده است . در بخش پنجم عناوین دخیل در باب محاربه پرداخته شده است که شامل چهار مبحث می باشد .در بخش ششم و هفتم به دیدگاه اهل سنت در باب این جرم پرداخته شده است , وبخش هشتم عنوان محارب را در متون حدیثی مذاهب اربعه را مورد بررسی قرار داده است . در بخش آخر از فصل دوم آراء برخی از مذاهب در خصوص اشرار و ترساندن مردم ذکر شده است .
بخش اول که خود سه مبحث دارد به تعریف جرم محاربه و ارکان آن می پردازد . بخش دوم عملکرد قانون گذار در توسعه مفهوم محاربه را مورد بررسی قرار دادیم که شامل یک مبحث انتقادی می باشد . در بخش سوم به زمینه و انگیزه تعمیم احکام محاربه به برخی از جرایم در قانون پرداخته شده و در بخش چهارم که دو مبحث دارد ایرادات ناظر به تعمیم حکم محاربه به برخی از جرایم ذکر شده است . بخش پنجم به بررسی موردی جرایم در حکم محاربه پرداخته شده است که شامل یک مبحث می باشد . و از بخش ششم تا بیستم جرایم در حکم محاربه در قانون به طور جداگانه ذکر شده است و در مورد ارتباط آن با جرم محاربه بحث شده است .
(1-1 معنای لغوی محاربه
در ادبیات عرب محاربه مصدر باب مفاعَلَه که ماضی آن "حارَبَ" از ریشه ثلاثی مجرد حرب است. و معناى لغوى آن نقیض «سلم» یعنى آشتى است: " حرب الرجل ای سلبه المال و ترکه بلا شی".[1]
بنابراین، واژه مزبور از نوعى مقاتله (کار زار) گرفته شده که در آن از ابزار قدرت و زور استفاده مى شود.
براساس این تعریف بین محاربه به معناى مقاتله، و منازعه به معناى خصومت و عداوت تفاوت قائل مى شویم.زبیدى در تاج العروس گوید:حرب در برابر سلم است و این دو واژه نقیض یکدیگرند. از این رو به «قتال»، «حرب» گفته مى شود.[2] قاموس قرآن نیز "حرب" را به معنای جنگ آورده است و به خاطر همین معنا "محراب" مسجد را که محل جنگ با شیطان و هوای نفس است به این نام نامیده اند.[3] و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان حرب را در برابر سلم به معنای آشتی بیان نموده است .
با نگاهى به تعریف ها و عناوین فوق روشن مى شود که ویژگى استفاده از ابزار قدرت در اظهار خصومت و دشمنى در همه آنها وجود دارد گر چه در برخى، چون و مصارعه، از سلاح استفاده نمى شود.بنابراین، استعمال واژه «حرب» در مواردى که جنگ حقیقى و اعمال زور وجود نداشته باشد، استعمال مجازى است، مانند استعمال واژه «حرب» به معناى دشمن در جمله «أنا حربٌ لمن حاربنى» و به معناى محارب در جمله «فلان حرب فلان» و به معناى دشمن و محارب در جمله «فلان حرب لی» (فلانى دشمن و محارب من است، هرچند که محاربش نباشد...).
بر اساس این تعریف ها دربرخى از استعمالات واژه «حرب»، کارزار با اسلحه و دیگر ابزار آلات جنگى و قهرى، به مرحله فعلیت نرسیده است لیکن دشمنى در این گونه استعمال ها به منزله قتال و کارزار قرار گرفته است و کلام ابن منظور در جمله «فلان حرب لی، ای: عدو محارب و ان لم یکن محاربا» بیانگر همین استعمال است.[4] از این رو در لسان العرب، واژه «حرب» را در آیه « فَاْذَنُوا بِحَربٍ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِه»[5] به قتل تفسیر کرده است.
آرى، او در تفسیر آیه «... الَّذینَ یُحارِبُونَ اللّهَ وَ رَسُولَه»[6]، این واژه را به معصیت و نافرمانى تفسیر کرده است، گویا چون وقوع جنگ حقیقى با خدا و پیامبر را نامعقول مى پنداشت کلمه «محاربه» را در آیه به معصیت تفسیر کرد. لیکن ابن منظور وقتى که به تعریف معناى محاربه از دیدگاه علما و مفسران مى پردازد، دوباره حرب را به قتال معنا مى کند و از عداوت و عصیان به استعمال سلاح و زور تعبیر مى آورد.
این معنا را مى توانیم در سایر استعمالات و مشتقات این ماده پیدا کنیم، مانند «حربه» به معناى زوبین یا نیزه کوتاه و «حُرِبَ» به معناى همه مالش به تاراج رفت و«حارِبْ» به معناى مُسَلَّح.
2-1) محاربه در قرآن کریم
«حرب» که ریشه محاربه است، در شش جاى قرآن به کار رفته است. علاوه بر آیه محاربه [7] که محور بحث ماست، در آیه هاى زیر نیز به چشم مى خورد:
1- فَإِن لَم تَفعَلوا فَاْذَنُوا بِحَربٍ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِه وَإن تُبتُم فَلَکُم رُؤوسُ اَموالِکُم لاتَظلِموُن ولاتُظلِمُون،[8]
2- کُلَّما أَوقَدُوا ناراً لِلحَربِ أَطفَأَهَا اللّهُ وَیَسعَونَ فِی الاَرضِ فَسَاداً وَاللّهُ لایُحِبُّ المُفسِدین، [9]
3- فَإمّا تَثقَفَنَّهُم فِی الحَربِ فَشَرِّدبِهِم مَن خَلفَهُم لَعَلَّهُم یَذَّکَرونَ،[10]
4- وَالَّذینَ اتَّخَذوا مَسجِداً ضِراراً وَکُفراً وَتَفریقاً بَینَ المُومِنینَ وَإرصَاداً لِمَن حارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبلُ وَلَیَحلِفُنَّ إن أرَدنا اِِلّا الحُسنى وَاللّهُ یَشهَدُ إنَّهُم لَکاذِبونَ، [11]
5- فَإذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَربَ الرِّقَابِ حَتَّى إذَا أثخَنتُمُوهُم فَشُدُّوا الوَثَاقَ فَإمَّا مَنَّا بَعدُ وَإمَّا فِدَآءً حَتَّى تَضَعَ الحَربُ أوزَارَهَا ... ، [12]
با نگاهى کلى و اجمالى به تفسیر این آیات در مى یابیم که مصداق متیقن ماده «حرب» رویارویى و مقاومت قهر آمیز و مسلحانه در برابر خدا و پیامبر است.
نکات زیر نیز مؤید برداشت و تفسیر یاد شده است:
الف) استعمال واضح واژه «حرب» در رویارویى مسلحانه در آیه هاى 64 از سوره مائده و 57 از سوره انفال و چهار از سوره محمد(ص).
ب) قرارگرفتن واژه «تشرید» (پراکنده کردن دشمنان حربى و پیروانشان) درکنار واژه «حرب» در آیه 57 از سوره انفال.
در خور توجه است که در دلالت و ظهور واژه حرب بر کارزار مسلحانه فرق نمى کند که الف و لام موجود در آن الف و لام عهد باشد یا الف و لام جنس.
ج) ذکر پیمان شکنى دشمنان خدا و مسلمانان در آیات قبل از آیه 57 سوره انفال.[13]
د) فرمان خدا به مسلمانان درباره جمع آورى نیرو و اسلحه به منظور ایجاد ترس در صفوف دشمنان در آیات پس از آیه 57 سوره انفال. [14]
ه) کنار هم قرار گرفتن اصطلاحات «فضرب الرقاب» (زدن گردن ها)، «اثخان فى القتل» (زیاده روى در خونریزى)، «تشدید الوثاق» (سختگیرى نسبت به اسیران جنگى وسایر موارد مشابه در آیه چهار سوره محمد.
و) تعبیر «ایقاد النار» (برافروختن آتش جنگ در سوره مائده که برجنگ و کارزار واقعى ظهور دارد.
ز) علاوه بر موارد فوق مفسران گفته اند: آیات مذکور در باره جنگ هایى است که بین پیامبر(ص) و یهودیان مدینه (از اهل کتاب) رخ داده است مانند جنگ هاى آن حضرت با طوایف بنى نظیر، بنى قینقاع، بنى قریضه و دیگر طوایف.
ح) مفسران در باره آیه ربا از سوره بقره، گفته اند: این آیه ربا خوارانى را که پس از فتح طائف، رباهاى باقى مانده از عهد جاهلیت را همچنان از بدهکاران خود طلب مى کردند، تهدید به جنگ و استفاده از زور مى کند.
براساس روایت مقاتل، این آیه در باره چهار برادر از اهل ثقیف (به نام هاى مسعود، عبد یا لیل، حبیب و ربیعه فرزندان عمروبن عمیربن عوف ثقفى) نازل شده است زیرااینان به بنى مغیره وام مى دادند و ربا مى گرفتند. پس از آن که پیامبر به طائف وارد شد و با مردم ثقیف صلح کرد، این برادران اسلام آوردند و طلب باقى مانده از رباى خود رااز بنى مغیره درخواست کردند و براى رفع اختلاف خود نزد عتاب بن اسید کارگزار رسول خدا در مکه رفتند. عتاب قضیه را براى پیامبر نوشت وخداوند در پاسخ به آنان،آیه مزبور را نازل کرد.
در شان نزول آیه مزبور نیز گفته اند: عباس و خالد بن ولید در زمان جاهلیت با هم شریک بودند و معاملات ربوى با فرزندان عمروبن عمیر از قبیله ثقیف داشتند و پس ازاسلام باقى مانده رباهاى قبلى را از ایشان مطالبه مى کردند که آیه مذکور در این مورد نازل شده است. [15]
ط) همه مفسران در تفسیر آیه مسجد ضرار از سوره توبه، گفته اند: منظور از «مَن» در آیه « وَإرصَاداً لِمَن حارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبلُ...» ابوعامر راهب است که قبل ازآن بارسول خدا به محاربه و کارزار برخاست و در برانگیختن احزاب بر ضد پیامبر نقش زیادى داشت. ابوعامر پس از فتح مکه به طائف گریخت و پس از فتح طائف و اسلام آوردن اهل آن، به روم گریخت و نصرانى شد.
ابو عامر با نوشتن نامه اى به منافقان، از آنها خواست که به ساختن مسجد برخیزند و براى جنگ و قیام بر ضد پیامبر، خود را آماده کنند واز سوی دیگر خود نیز نزد قیصر پادشاه روم رفت تا او را به جنگ علیه مدینه و بیرون راندن پیامبر(ص) از این شهر، تشویق و ترغیب کند.[16]
در تفسیر آیه مورد بحث (آیه محاربه) مفسران در شان نزول آن و به عبارت دیگر، در تشخیص حادثه اى که سبب نازل شدن این آیه شده است، اختلاف کرده و سه احتمال ذکر کرده اند:
1) این آیه در باره اهل کتاب نازل شده که پیمان شکستند و به فساد و تباهى در زمین پرداختند. ابن جریر طبرى (در تفسیر کبیر) این مطلب را از ابن عباس آورده است. اگر چه طبرى از ضحاک در برخى از نصوص روایت [17]کرده است که این قوم راهزنى هم مى کردند.
2) ابو داود و نسایى از قول ابن عباس، و طبرى از قول حسن بصرى وعکرمه گفته اند: این آیه در باره عموم مشرکان نازل شده است و شامل مسلمانان نمى شود.[18]
3) بیشتر مفسران گفته اند که این آیه درباره قومى تازه مسلمان نازل شده که بر شتران جمع آورى شده از زکات یورش بردند و ساربانان را کشتند و شتران را به تاراج بردند. فقها نیز این قول را برگزیدند.
ظاهر همه احتمالات مزبور نشان مى دهد که مخالفت و عصیان همراه با استفاده از زور درمفهوم محاربه اخذ شده است به استثناى روایت طبرى از ابن عباس که مطلق است و شامل غیر کارزار نیز مى شود زیرا پیمان شکنى و فساد در زمین با قتال و کارزار و به کار بردن اسلحه و زور ملازم نیست، بلکه با عصیان و محاربه معنوى هم تحقق مى یابد. ما این مطلب را به روشنى در دومین رکن از ارکان محاربه بیان خواهیم کرد. اگر چه احتمال دارد که مراد این روایت اشاره به فعالیت ها و اقدامات یهودیان درمحاربه با پیامبر(ص) باشد.
در مقابل آن همه نصوص و فتاوا که بر بودن عنصر «زور و نیروى مادى» در محاربه تاکید دارد علاوه بر مدلول لغوى ماده «محاربه» که ذکر آن گذشت، نمى توان به روایت طبرى اعتماد کرد.
چکیده استنادات درباره ادعاى اطلاق آیه مورد بحث، به گونه اى که مطلق خصومت و منازعه معنوى با خدا و رسولش را شامل شود، عبارت است از:
الف) بنابرآنچه از لسان العرب در تفسیر جمله «فلان محارب لی» ذکر کردیم یعنى، «فلانى دشمن محارب من است هر چند محاربه اى در کار نباشد» مفهوم «محاربه» درلغت،گاه در مجرد «خصومت» به کار مى رود و این معنا اگر چه مجازى است، اما در زبان عربى استعمال شده است. و مى دانیم که در قرآن کریم، استعمالات مجازى، فراوان یافت مى شود. بنابراین، احتمال دارد که مراد قرآن، معناى مجازى آن باشد و شاید مناسب ترین معنا باشد.
ب) گفته شد که برخى چون ابن منظور محاربه مذکور در آیه را بر مجرد معصیت و نا فرمانى حمل کرده اند و فاضل جواد در تفسیر خود در تایید همین معنا گفته است:احتمال دارد محاربه با خدا و رسولش مراد باشد به این اعتبار که به نهى خدا و رسول ازمحاربه، گوش ندادند و گویى عدم اطاعت از نهى خدا و رسول، نوعى محاربه ورویارویى با آنها تلقى شده است.
از دیگر سو، چون عنوان محاربه در عرف، برمجرد معصیت و نافرمانى صدق نمى کند با این توجیه که گاه بروز این عمل ناشى از ضعف و جهالت و نادانى است و درحقیقت مرتکب شونده، تمرد و نافرمانى یا دشمنى و خصومت با خدا را قصد نکرده است پس مراد از خصومت با خداى متعال باید به گونه اى باشد که بر اصرار یا تمرد واستمرار دلالت کند مانند آن که عصیان تکرار شود یا با نپذیرفتن حکم شرع یا نپذیرفتن فرمان پیامبر یا امام همراه باشد.
ج) در روایتى از ابن عباس با قطع نظر از صحت یا سقم آن محاربه، مصداق نقض عهد و پیمان شکنى تفسیر شده است. بنابراین مى توان با استفاده از روایت مزبور،محاربه را بر چنین مصداقى تطبیق داد و مفهوم آن را شامل چنین مصداقى دانست.
لیکن نکات مزبور به تنهایى براى برگرداندن مفهوم محاربه از معناى لغوى و حقیقى آن به معنایى دیگر کافى نیست. به ویژه این که در تفسیر آیات گذشته ذکر شد که این ماده در مواردى استعمال شده است که عصیان و نافرمانى همراه با توسل به زور (مبارزه مسلحانه) باشد.
[1] لوئیس معلوف،المنجد فی اللغه ، ص 124
[2] محب الدین محمد مرتضی الحسینی الواسطی النجفی، تاج العروس ، ج 1 ، ص 3 و 4
[3] سید علی اکبر قرشی ، قاموس قرآن ، ج 2 ، ص 114
[4] علامه ابن منظور، لسان العرب ، ج 1 ، ص 304
[5] سوره بقره ،آیه 279
[6] سوره مائده، آیه 33
[7] سوره مائده، آیه 33
[8] سوره بقره، آیه 278و279
[9] سوره مائده، آیه64
[10] سوره انفال، آیه 57و58
[11] سوره توبه، آیه107
[12] سوره محمد، آیه4
[13] سوره انفال، آیه56
[14] همان، آیه60
[15] شیخ طبرسی،مجمع البیان، ج1، ص392
[16] مجمع البیان، ج3، ص73، الدر المنثور، ج3، ص276، طبرى، ج1، ص19
[17] الدر المنثور، ج1، ص277، طبرى، ج6، ص133
[18] همان ماخذ
تعداد صفحات :203
«چکیده»
بحث ثبوت هلال ماه از مباحثی است که همه انسانها به نوعی به آن نیاز دارند. شریعت مقدس اسلام نیز برخی از اعمال و عبادات را معلّق به ثبوت هلال ، نموده است.
مهمترین عامل تعیین کننده در رؤیت هلال و آغاز ماههای قمری، افق است ، هر نقطه ای روی کره زمین افق مخصوص به خودش را دارد.بر این اساس معیار متخصصین دینی و فقهای عظام در رؤیت هلال بر اساس افق مشخص می شود.
بیشتر فقها ، رؤیت هلال ماه را در هر شهری ، تنها برای مردمان همان شهر و ساکنان روستاها و شهرهای نزدیک به آن معتبر می دانند.
دیدن هلال و ثابت شدن ماه در سرزمینی برای دیگر سرزمینها کافی است و می توان با دیدن هلال و ثابت شدن ماه در هر سرزمینی از کره زمین روزه گرفت، یا روزه گشاد.
شماری از باورمندان این دیدگاه می گویند: ماه اگر در سرزمینی ثابت شد، سرزمینهای را در بر می گیرد که در شب، سرزمینی که در افق آن هلال دیده شده ، یکسان باشند،هر چند این یکسانی در پاره ای از شب باشد.
برخی از مجتهدین ،حکم حاکم را نیز برای پذیرش دیده شدن هلال کافی می دانند. هر چند که حاکم شخصاً ندیده باشد و از راههای دیگر برایش یقین به رؤیت هلال حاصل شده باشد. .البته از نظر منجمین و به تبع آن برخی نرم افزارها پیشرفته نجومی هم که از لحاظ صحت و دقت تجربه شده باشد و اصطلاحاً اطمینان به رؤیت یا عدم رؤیت هلال ایجاد کند از نظر برخی مراجع برای اثبات رؤیت یا عدم رؤیت هلال کافی است.
واژگان کلیدی :
«هلال ،رؤیت ، محاق ،تعمیم ، گواهان ، بیّنه ، حاکم ، افق»
مقدمه
« وَ القَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتّی عَادَ کَالعرْجُونِ الْقَدیمِ.»[1]
« و برای گردش ماه منازلی معین کردیم (که در آن منازل سیر می کند) تا مانند شاخه خشک خرما باز گردد.»
پیش از گام نهادن در وادی تحقیق و پژوهش با مجهولات عدیده ای در مورد هلال مواجه بودم ، به گونه ایکه در زمره «یسئلونک عن الاهله ...»[2] قرار داشتم ، نه از جنبه تکوینی هلال و نه از بعد فقهی آن ، اطلاعات چندانی نداشتم .اینکه چرا ماه ،این سلطان شب ، گاهی بیست و نه روزه و گاهی سی روز بطول می انجامد،زمانی بصورت هلال باریک ظاهر می شود ،و پس از اینکه مبدل به قرص کامل می گردد، مجددا به شکل هلال در می آید و به مدت یک یادو شب،رخ زیبایش را از زمینیان می پوشاند.
گروهی امروز نماز عید می خواندند و می گفتند«اسئلک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا...» و فردا گروه دیگری در همان شهر و گاه در همان مسجد ،عین همین عبارت را می گفتند و معلوم نبود منظور از «للمسلمین»در این عبارات کیست؟!
عده ای به هم تبریک عید می گفتند و جماعتی در حال روزه بودند و دعای «یا علی یاعظیم ...و هذا شهر عظمته و کرمته...و هو شهر رمضان...»می خواندند و گاه در یک لحظه و حتی یک خانه این اختلاف جانکاه دیده می شد ، در حالی که اسلام دین «توحید»در تمام زمینه ها ست و خواهیم دید حتی با وجود اختلاف فتاوی هیچ موجبی برای این اختلاف ها نیست.
مردم از این بیم دارند که در سال های بعد نیز این امر تکرار شود و در نتیجه بعضی از نا آگاهان تعلیمات اسلام را زیر سوال ببرند.این امر هنگامی نگران کننده تر می شود که می بینیم در اغلب کشورهای اسلامی مساله رویت هلال حل شده و لااقل اهل یک کشور با یکدیگر هماهنگ هستند،ولی در کشور ما چگونه است؟
شاید تنها ما هستیم که این مساله را حل نکرده ایم ، با این که فقهای قوی وآگاهی داریم. مشکل اصلی در این است که با مساله رویت هلال که از «موضوعات»است مانند یک مساله فقهی و «حکمی از احکام شرع»برخورد می کنیم .در حالی که می دانیم مردم هر چند در مسائل و احکام فقهی یا باید مجتهد باشد یا از مجتهدی پیروی کنند، ولی در موضوعات (مانند رویت هلال)هر کس می تواند به یقین و اطمینان خود عمل کند.
توضیح این که وجوب روزه ماه مبارک رمضان از ضرویات اسلام و واضحات قرآن است و هیچ کس در آن تردید ندارد،و چون اصل وجوب از ضروریات دین است، طبعا تقلید هم در آن راه ندارد ؛ولی در احکام ،جزئیات،شرایط و موانع روزه باید یا مجتهد بود یا از مجتهدان آگاه تبعیّت کرد.امّا این که امروز ماه مبارک رمضان است ، یا نیست ، از موضوعاتی است که هر کس می تواند در آن به تشخیص خود عمل کند ،یعنی هر گاه بر کسی ثابت شد که روز اول ماه رمضان است می تواند روزه بگیرد و اگر عید ثابت شد ،افطار کند.
گر چه مردم روی اعتمادی که به مراجع دارند در این گونه موضوعات مهم نیز به سراغ مراجع می روند تا بهتر تشخیص دهند ،اما مراجع از نظر شرعی هیچ الزامی به نظر دادن در باره این موضوع ندارند و می توانند بگویند این مساله از موضوعات است و خودتان تحقیق کرده و عمل کنید.
از سوی دیگر اگر هر یک از مردم در این مساله که جنبه عمومی و اجتماعی دارد،جداگانه به تحقیق بپردازد اختلافات زیادی ،به سبب تعدد منابع تحقیق ، به وجود می آیدکه با روح اسلام سازگار نیست. همان گونه که رجوع به مراجع به طور جداگانه نیز از این مشکل دور نخواهد بود ،زیرا ممکن است چند نفر از شهود نزدیک مرجع بزرگوار به گونه ای گواهی می دهند و چند نفر به شکل دیگر نزد مرجع بزرگوار دیگری ،یا شهود که نزدیک مرجع گواهی می دهند، ممکن است مورد اعتماد دیگری نباشند، یا اصلا شهودی که نزد این مرجع می روند ،موفق به درک محضر مرجع دیگر نشوند.این امور سبب می شود هلال ماه بر یکی ثابت شود، و بر دیگری ثابت نگردد ،و اختلاف جانکاه و نگران کننده ای میان مردم پیدا شود و عظمت عید و ماه مبارک و شعائر مربوط به آن زیر سوال رود و حتی به یک شهر و در یک خانه نیز کشیده شود.
استهلال یا تلاش برای رؤیت هلال،که در منابع اسلامی بخصوص فقه شیعه مورد تایید قرار گرفته ،مورد توجّه جمع زیادی از مردم جهان در گذشته و حال بوده وهست، اعتقادات مذهبی و علایق علمی و تنظیم تقویم قمری از جمله مهمترین انگیزه های توجه مردم و دانشمندان به این امر است.
[1]- سوره مبارکه یس، آیه 39
[2]- بقره/189.
«روش تحقیق»
در این رساله با توجه به موضوع آن ،که نظری و استدلالی است ،به صورت کار کتابخانه ای انجام گرفته ،البته به صورت میدانی نیز امکان دارد به این ترتیب که به رصد ماه ، پرداخته شود . امّا به دلیل نبود امکانات مخصوص از این روش صرف نظر شده است . و ابزار گردآوری اطلاعات فیش برداری بوده است. که در این راستا اطلاعات مورد نیاز از منابع مختلف استخراج و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
«قلمرو تحقیق»
آنچه در این رساله مورد توجه و تاکید قرار گرفته است بررسی آیات و روایات مختلف و نظرات فقیهان (شیعه ،سنی)در مورد هلال می باشد و همچنین سعی بر آن شده تا دستاورد های علمی و نجومی در این بحث آورده شود تا با استفاده از آن به ضرورت اثبات هلال ماه پرداخته شود ودر نتیجه به ایجاد وحدت امت اسلامی و رفع موانع و مشکلات فراروی همدیگر پرداخته شود.
«بیان مسأله»
با توجه به این که بحث ثبوت هلال از مباحث مهم و ضروری مکتب اسلام می باشد و برخی از اعمال و عباداتها به ثبوت هلال بستگی دارد لذا بر آن شدیم به بحث پیرامون اثبات هلال پرداخته تا بتوانیم طرح های پژوهشی کاربردی در زمینه های فقهی و نجومی برای روشن شدن نقاط مبهم و دستیابی به اطلاعات و نرم افزار های تسهیل کننده رؤیت هلال بپردازیم و همچنین به بررسی ملاک های علمی و برطرف نمودن اختلافات موجود با توجه به پیشرفت های علمی برسیم ودر نهایت به تقویم قمری بر اساس ملاک واحد برای جهان اسلام دست پیدا نماییم.
«پیشینه تحقیق»
بحث رؤیت هلال و راههای ثبوت آن، از اموری است که معمولا مردم با آن سروکار دارند به همین جهت مباحث زیادی در رابطه با این امر درکتب غالب فقهای شیعه و سنّی ، ابواب صوم و حج ، و بعضاً به صورت مقاله ، وارد شده است . لذا در این رابطه با اثبات هلال در داخل و خارج کشور تحقیقاتی انجام شده است ، ولی تا کنون نتایج واحدی بدست نیامده است و در خارج کشور علما تلاش های ارزنده ای به صورت فردی انجام داده اند. از جمله عالم بیدار ودور اندیش ومصلح زمان شناس امام موسی صدر بود که برای از بین بردن نگرانی و اضطراب و وحدت امت اسلامی دست به کار شد ولی نتیجه ای حاصل نشد. و در زمینه تلاش های جمعی فعالیت هایی صورت گرفت. مثلا در جلسه تقویم اسلامی در جده که ایران هم در آن جلسه حضور داشت، که هدف عربستان آن بود که مکه مکرمه را مرجع رؤیت هلال قرار دهند ولی یه نتیجه نرسید.
هدف تحقیق:
یکی از مهم ترین مقوله ها در مکتب اسلام مقوله اثبات هلال ماه می باشد چون بحث ثبوت هلال از مباحثی است که همه انسان ها به نوعی به آن نیاز دارند و شریعت اسلام نیز برخی از اعمال و عبادات را معلّق به ثبوت هلال ، نموده است.لذا در این پایان نامه به مقایسه آرا و نظرات عالمان شیعه و عالمان غیر شیعه در مورد رؤیت هلال پرداخته می شود. همچنین به این موضوع که آیا اثبات هلال از طریق چشم غیر مسلح مشخص می شود یا خیر می پردازیم. در نهایت به بررسی ملاک های اصلی فقها در اثبات حلول ماه و معیار متخصصین و فقهای عظام در رؤیت هلال و مساله اتحاد و اختلاف فقها پرداخته می شود.
1-1 «بخش اول»: واژه شناسی
1-1-1 ماده «هلل» و مشتقات آن در کتابهای لغت
هَلَّ السَّحابُ بِالمَطَرِ هَلَّاً و اِنهَلَّ بِالمَطَرِ اِنهَلالاً .
باران با شدت بارید .
اَلتهلیل : قول لا اله الا الله .
یَتَهَلّلُ السَّحابُ بِبَرقِه : ابر درخشان می شود .
یَتَهَلَّلُ الرَّجُلُ فَرِحاً : از خوشحالی تابناک می شود . [1]
أُهِلَّ : ماضی مجهول است از اهلال. و اهلال به معنی :بانک بلند کردن ،فریاد کشیدن ،آواز برآوردن ،نام بردن . و اهلال در اصل به معنی :آواز برآوردن است . و هلال ،هر ماه که بدین نام نامیده شده ،بدان جهت است که هنگام دیدن آن به تکبیر و دعا آواز برمی آورند . و اهلال در حج به تلبیه آواز برداشتن است . [2]
أَهِلَّه : جمع هلال است . به معنی: ماه نو . و به دو شب اول ماه هلال گفته می شود ، و برخی گفته اند :در سه شب اول هلال است [3]، . بعضی هم گفته اند : تا هنگامیکه خط نورانی باریکی آن را به شکل دائره بیرون می آورد . بدین نام نامیده می شود . [4]
اَلهِلالُ : اوّل لیلهٍ و الثانیه و الثالثه ،ثم هو قمرٌ .
هلال :شب اول تا شب سوم ماه و پس از آن ، به ماه قمر می گویند .
وَالهِلالُ ما یُضَمُّ بینَ الحنوَیْنِ من حدیدٍ أو خشَب؛ والجمع الأهلَّهُ .
و هلال به چوب یا آهنی که میان پالان نهند ،جمع آن :الاهله .
والهِلالُ :السنانُ الذی له شُعبتان یُصاد به الوحش.
هلال : به پیکان دو شاخه که با آن حیوانات وحشی را شکار می کنند .[5]
أُهِلَّ الهِلالُ : هلال ماه آشکار شد ،ماه شب اول آشکار شد .
هَلَّلَ الرَّجلُ : لا اله اله الله گفت .
اِسْتَهَلَّ الصَبی :در وقت ولادت بلند گریه کرد .
أهَلَّ اَلْمُعْتَمَر :هنگامی گفته شود که تلبیه گو صدایش را بلند کند. [6]
اَهَلِّ الرَّجُلُ : بسوی ماه شب اول نگاه کرد .
أهْللْنا الشَهْر والسْتَهْلَلْناه : هلال ماه را دیدیم .
وهالَّ الاجیر مُهالَّهً و هِلالاً :اجاره کرد او را از این هلال تا آن هلال .
ابن الاعرابی :وَالْهِلالُ ما یَبْقی فی الحَوضِ من الماءِ الصافی : هلال آب صاف و زلال است که در حوض باقی می ماند . [7]
1-1-2 ماده «هلل» در احادیث و قرآن
ابن اثیر[8] بعضی از احادیثی را که از طریق عامه ضبط شده و در آنها ماده «هلل» آمده ،ذکر نموده است ، ایشان گفته است در احادیث حج مکرراً «اهلال» ذکر شده و آن عبارت از رفع صوت به تلبیه است.
گفته می شود . أهَلَّ المُحْرِمُ بِالحَجْ یُهلُّ إهْلالاً :
این عبارت وقتی گفته می شود که حاجی تلبیه بگوید و صدایش را بلند کند.
وَالْمُهَلّ :موضع اهلال و آن میقاتی است که از آن محرم می شوند .
حدیث عمر : «أن ناساً قالُوا لَه :إنا بینَ الجبال لا نُهِلُّ الهِلالَ اذا أهَلَّه الناس.»
یعنی ما به خاطر وجود کوه هلال ماه را نمی بینیم هنگامی که سایرین می بینند .
فخرالدین [9] طریحی روایتی را از طریق خاصه ذکر کرده است :
فی دعاء الهلال « اللهم أهلّه علینا بالامن و الایمان»که اهله هم با ادغام و هم با فک روایت شده است.
بعضی از شارحین گفته اند در صورتی این عبارت صحیح است که منظور از «أهله» تاباندن و نمایاندن هلال(اطلعه وأرانا ایاه) باشد ،که در اینصورت معنای دعا می شود :خدایا دیدن هلال را بر ما مقرون به امن و ایمان قرار بده.
و عنه ، عن محمد بن عبدالحمید ، عن محمد بن الفضیل ،عن ابی الحسن الرضا (ع). [10]
فی حدیث قال : صوموا للرؤیه ، وافطروا للرؤیه .
در حدیثی آمده است : با دیدن هلال ماه روزه بگیرید و با دیدن آن افطار کنید .
از ماده «هلل» در کل قرآن فقط دو مشتق ملاحظه می شود : یکی اُهِلَّ و دیگری أَهِلَّه جمع هلال .
1- اِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُم الْمَیَتهَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزیرَ وَ ما أهِلَّ بهِ لِغیْرِ الله ... (بقره /173)
جز این نیست که مردار و خون را و گوشت خوک را و آنچه را که به هنگام ذبح نام غیر خدا بر آن بخوانند ،بر شما حرام کرد .
اُهِلَّ ماضی مجهول است از اهلال . اصل رفع صوت است و مراد از آن در اینجا بلند گفتن اسم غیر خداوند مانند لات و عزی و سایر بتها بر حیوانی که مورد ذبح واقع می شود . البته این اصطلاح به بلند گفتن نام خداوند در هنگام ذبح نیز اطلاق می شود. به مرور زمان کاربرد این اصطلاح گسترش یافته و در هر اسمی اعم از اینکه بلند ذکر شود یا معمولی ،استعمال شده است مانند اهلال به تلبیه که عَلَم شده است برای هر مُحْرمی که صدایش را بلند کند یا بطور معمولی تلبیه بگوید . [11]
2- یَسْئلونکَ عَنِ الاَهلَّه[12] قل هی مواقیت للناس و الحجّ ...[13]
أهِلّه جمع هلال و منظور از آن در اینجا هلال ماه است .
جوهری گفته :شب اول تا شب سوم ماه و پس از آن قمر است[14] .
[1] - العین،خلیل بن احمد فراهیدی، ج 3/ ماده هلل،موسسه دارالجهره ، چاپ اول ،1405 هجری
[2] - تبیین اللغات تبیان الایات / ص 654
[3] - دعای رؤیت ماه تا 3 شب استحباب دارد .
[4] - محمد قریب تبیین اللغات لتبیان الایات، یا فرهنگ لغات قرآن ،انتشارات بنیاد ، انتشار 1366، / 655
[5] - اسماعیل بن حماد الجوهری، الصَّحاح ،ج 3/ماده هلل. ص 1851، دار العلم للملایین ، بیروت ،چاپ دوم ،1399 هجری
[6] - همان ج 3 . ص 1852
[7] - محمد بن مکرم ابن منظور الافریقی المصری، لسان العرب ،ج 5 / ماده ، دارصادر،بیروت .
[8] - مبارک بن محمد الجزری (ابن الاثیر)، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج 5/271 ، 272،احیاءالکتب العربیه، چاپ اول ،1383هجری 1963 م .
[9] - شیخ فخر الدین طریحی ،مجمع البحرین ج 5 / ماده «هلل» ،مکتب نشر الثقافه الاسلامیه، چاپ دوم ، 1408 ه.ق
[10] - محمد بن الحسن الحرّ العاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشعیه الی تحصیل مسائل الشرعیه ، ج7/ 183
[11] - الراغب الاصفهانی ،معجم مفردات الفاظ القرآن، ماده هلل در الکتاب العربی؛ فرهنگ لغات قرآن ج2/ ماده هلل ص 654 ؛ الشیخ الفضل بن الحسن الطبرسی ، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج1/275 ؛دار احیاء التراث العربی، بیروت ،1379 هجری. و محمد بن یوسف مشهور به ابی حیان الاندلسی تفسیر البحر المحیط ج1 /663 ، دار الکتب العلمیه ،چاپ اول ،1413 هجری.
[12] - الاهله جمع هلال،اسم جامد و اصله اهله بسکون الهاء و کسر اللام الاولی و فتح الثانیه ثم سکنت اللام الاولی و نقلت حرکتها الی الساکن قبلها و ادغمت مع اللام الثانیه ، وزنه أفْعِلَه . (الجدول فی اعراب القرآن و صرفه و بیانه 1و2/ 387)
[13]- بقره ،آیه 189.
[14] - الصحاح ،ج 5/ ماده هلل