لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:16
فهرست مطالب
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مرحله اول: 1
1) مقدمه .............................................................................................................................. 1
2) جمع آوری داده ها ........................................................................................................... 2
3) بررسی سئوالات مورد نظر ................................................................................................. 2
4) بخش نمودارها و جداول ................................................................................................... 7
5) منحنی نرمال .................................................................................................................... 8
6) بررسی مشکلات ............................................................................................................ 19
7) نتیجه گیری کلی ............................................................................................................ 20
پرسشنامه
مرحله اول
انتخاب موضوع : هدف از این پروژه بررسی ارتباطات درون شهری و میزان رضایت مردم از عملکرد سازمان اتوبوسرانی می باشد.
جامعه :سازمان اتوبوسرانی
نمونه : شهروندان ایستگاه ابوتوس
متغیر تصادفی: گروه سنی افراد مسن وجوان
نوع متغیر : کیفی اسمی
روش نمونه گیری : به صورت اعداد تصادفی ساده
روش جمع آوری داده ها : از طریق پرسشنامه کتبی
مرحله دوم
مقدمه:
برای یک فرد عادی کاملاً طبیعی است که در مورد برخورداری از یک سازمان اتوبوسرانی موفق و هماهنگ سئوالاتی را در ذهن داشته باشد.
ما بطور کلی در چهار موضوع اصلی رفاه و آسایش شهروندان و هزینه بهره مندی از امکانات سازمان اتوبوسرانی و پراکندگی مسیرهای حمل و نقل و مدت زمان مفید رفت و آمد تحقیقات گسترده ای در سطح شهر انجام داده ایم.
این تحقیق اتوبوسرانی در سال 1384 صورت گرفته است که این پرونده با توزیع پرسشنامه در مکانهای مختلف شهر آغاز گشت. در این رابطه داده ها جمع آوری شده و مورد ارزشیابی و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.در این بررسی از محاسبات آماری، نمودارها و غیره استفاده شده است.
پرسشنامه
آیا افراد مسن (سالخورده ) در داخل اتوبوس از لحاظ رفاهی رضایت چندانی دارند؟
بله £ خیر £ متوسط £ ضعیف £
2- از لحاظ بهداشت و ظاهر داخل اتوبوس چگونه می باشد؟
عالی £ خوب £ متوسط £ ضعیف £
3- نوع برخورد رانندگان با مسافرین چگونه است؟
عالی £ خوب £ متوسط £ ضعیف £
4-در مورد فاصله زمانی رسیده اتوبوسها چه روندی را دارا می باشند؟
ساعتی £ شبانه روزی £
5- آیا مردم از نظر پراکندگی مسیرها حمل ونقل درسطح شهر رضایت کافی را دارند؟ عالی £ خوب £ متوسط £ ضعیف £
6- آیا مسافرین از لحاظ روند افزایش قیمت ،بلیط رضایت کافی دارند؟
بله £ خیر £ متوسط £ ضعیف £
7- آیا در مورد کاهش هزینه ها مسافرین رضایت از سازمان اتوبوسرانی رادارند؟
بله £ خیر £ متوسط £ ضعیف £
8- روند افزایش قیمت بلیط در چند سال اخیر چگونه می باشد؟
بله £ خیر £ متوسط £ ضعیف £
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:17
فهرست مطالب
پیشگفتار
کلیات تحقیق
اهداف نظرسنجی
چکیده:
روش نظرسنجی
جامعه آماری
زمان اجرای نظرسنجی
جنس پاسخگویا
سن پاسخگویان
سطح تحصیلات
کارهایی که در عزاداری مورد تایید پاسخگویان نیست
موارد نامناسب درشیوه های عزاداری از نظر پاسخگویان
پاسخگویان روش مداحی فعلی را می پسندند
اشکالاتی که پاسخگویان در روش مداحی فعلی می بینند
منبع
پرسشنامه
نظرسنجی تلفنی از مردم درباره محرم وعزاداری
دین - همشهری آنلاین:
مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهای روزنامه همشهری در یک نظرسنجی تلفنی از مردم درباره محرم و عزاداری (3 بهمن) پرسیده است
مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ای روزنامه همشهری این طرح را با مدیر یت سرور السادات قاضی زاده هاشمی و همکارانش شبنم چهره، فریده درفشی، سمیه گایگانی و فاطمه یزدانی اجرا کرده است:
پیشگفتار
عزادارى و برپایى مراسم ماتم در سوگ خوبان و اولیاء خدا امرى است که ریشه درقرآن و سیره نبوى(ص) وسیره امامان(ع) دارد. این عزادارىها مصداق مودت اهل بیت(ع) است. (شورا، آیه 23).
در سیره امامان(ع) هم برنامهاى که هرگز در هیچ شرائطى ترک نشد برپائى عزا بر سالار شهیدان امام حسین(ع) بود. امام سجاد(ع) پس از امام حسین(ع) تا زنده بود در هر مجلس از داغ حسین مىگفت و در حقیقت مجلس عزا برپامىکرد. امام باقر(ع) هم در شرائط سخت و خفقانى دستور مىداد روز عاشورا عزاى امام حسین را بر پا کند. مالک جهنى مىگوید امام باقر(ع) در روز عاشورا فرمود: همه براى امام حسین گریه کنند و اهل خانه را دستور بهگریه بر حضرت مىکرد. (کامل الزیارات، ص174) همین سیره را حضرت امام صادق(ع) و امامان دیگر (ع) داشتند آنها بر این امر اصرار داشتند که از رهگذر عزادارى و برپائى عزاى سالار شهیدان چراغ پرفروز نهضت حسینى روشن بماند که ماند. در ادامه به نمونه ای از مجالس عزاداری امام حسین (ع) اشاره می کنیم:
1- پیامبر اکرم(ص) براى امام حسین(ع) در روز اول ولادتش مجلس عزا گرفت. (مقتل خوارزمى، ج1، ص88.)
2- در منزل ام سلمه در دوره کودکى براى امام حسین مجلس عزا گرفتند.( مجمع الزوائد هیثمى، ج9، ص189.)
3- در منزل عائشه براى حضرت امام حسین(ع) مجلس عزا گرفتند.(7 مقتل خوارزمى، ج1، ص159)
4- در خانه امام على(ع) براى حضرت عزا گرفت.( مقتل خوارزمى، ج2، ص167)
بنابراین اگر بگوئیم بنیانگذ
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:24
مقدمه:
«و جعلنا نومکم سُباتا»
و خواب شما را مایه آسایش و استراحت قرار دادیم.
«خواب» و «رؤیا»، دو پدیده پیچیده و معماگونهای است که از آغاز آفرینش تاکنون همچنان مبهم باقی مانده است. انس بسیار انسان با هر یک و پیوند آن دو با فرد از یک سو و لمس حقایق در مسایل روزمره، پی بردن به واقعیات رفتار و پندار خود و ارتباط امروز به فردا و فرداها از طریق خواب و رؤیا از سوی دیگر، نوعی احساس ویژه به انسان بخشیده که ایجاد تردید یا انکار را مشکل و حتی محال مینماید.
طبق تعریفی که در سایت ویکی پدیا آمده است: "خواب کاهش ناگهانی جریان خون در زمان استراحت است به طوری که فعالیت بدن و ذهن کم شود و توهمهای بینایی جایگزین تصاویر واضح واقعی بشوند." (ویکی پدیا)
خواب حالتی تکرارشونده، منظم و قابل برگشت است که از مشخصات آن بیحرکتی نسبی و افزایش قابل توجه آستانه پاسخ به محرکات بیرونی نسبت به حالت بیداری است. بر اساس مطلبی که در سایت "پیک تندرستی" آمده است: "خواب از 2 مرحله تشکیل شده است: خواب بدون حرکت سریع چشم (non - REM) و خواب با حرکت سریع چشم (REM) . خواب non- REM دارای 4 مرحله است و طی آن بیشتر فعالیتهای فیزیولوژیک و مغزی نسبت به حالت بیداری به میزان چشمگیری کاهش مییابد. خواب REM از نظر کیفی نوعی متفاوت از خواب است و در طی آن، فعالیت مغزی و فیزیولوژیک، شبیه بیداری است. در این مرحله معمولاً چشمها خیلی سریع حرکت میکنند و فرد رؤیا میبیند. در طول شب چندین مرحله REM و non - REM رخ میدهد."
دامنه خواب طبیعی بین 5 تا ده ساعت است. حدود 1 تا 2 درصد از مردم میتوانند با تنها 5 ساعت خوابیدن به زندگی ادامه دهند و اقلیت کوچک دیگری نیز به دو برابر این میزان خواب نیاز دارند.
انسانها بصورت تاریخی همواره اهمیت زیادی برای رویا قائل بوده به طرق مختلف به آن نگریستهاند. به عنوان مثال گروهی آن را پنجرهای به سمت مقدسات، گذشته، آینده و یا دنیای مردگان در نظر گرفتهاند. برخی جوابهای خلاقانهای برای سؤالات فکری یا عاطفی خویش در رویاها یافتهاند، و هنرمندانی ایدههای هنری نوینی از خواب اتخاذ کردهاند. سایت ویکیپدیا رویا را اینگونه تعریف کرده است: " رویا تجربهٔ افکار، تصاویر یا احساساتی است که هنگام خواب (خصوصاً در خوابهای همراه با حرکات سریع چشم) انجام میپذیرد.
"رابرتو کاساتی معتقد است که محتویات رویاها اکثراً ساخته و پرداخته ذهن هستند، زیرا: گاهی اوقات رویاها تحت تأثیر شرایط محیط خارجی قرار میگیرند، ولی در این حال بین آنچه در رویاها اتفاق میافتد و وضعیت دنیای فیزیکی خارج توافق نظاممندی وجود ندارد. بعلاوه تحریکات خارجی مانند صدای زنگ ساعت نیز ممکن است وارد خواب اشخاص بشود. همچنین آزمایشها نشان دادهاست که ارتباطی میان خواب دیدن و فعالیت شدید مغز، حرکت نکردن ماهیچهها، و در برخی حیوانات حرکت سریع چشم وجود دارد. اگر اشخاص را در این وضعیت مغزی از خواب بیدار کنیم به سادگی و به شفافی رویای در حال دیدن خود را به یاد میآورند."
خواب به همان اندازه که امری فردی است، تحت تأثیر الگوهای فرهنگی و اجتماعی نیز قرار دارد از جمله: در فرهنگ ایرانی زمانهای عبادت باید بیدار بود، در شبهای خاصی باید از خوابیدن چشم پوشید، در روزهای تعطیل، مثلا در ایام عید، ساعات خواب در میان بخش قابل توجهی از جامعه تغییر میکند به عبارت دیگر محل خواب، زمان و بسیاری دیگر از مسایل مربوط به خواب هم تحت تاثیر الگوهای فرهنگی قرار دارد و تنها با قیود زیست شناختی تعیین نمیشوند. همچنین سبک زندگی نیز بر ساعات و الگوی خواب افراد تأثیر میگذارد. از این رو بی شک شناسایی الگوی رایج خواب در "مادرشهری" مانند تهران می تواند گامی در جهت مدیریت مطلوب این شهر به حساب بیاید.
بیان مساله تحقیق:
ساختار بدن انسان طوری طراحی شده که شب برای استراحت و روز برای کار و کوشش باشد. یکی از دلایل این مسأله نظام ترشح هورمونی بدن انسان است که دقیقاً براین اساس استوار گردیده است. بر اساس تعریفی که در وبلاگ "بهداشت و سلامت" آمده است: بهـداشـت خواب عبارت است از مجموعه عاداتی که به فرد کمک می کنند تا خواب راحتی را تجربه کند. می تـوان با چند اصـلاح و تـعـدیـل در شیـوه زنـدگی بطور چشمگیری کیفیت خـواب خـود را بـهبـود بـخشـید. اهـمـیت خـواب در انسان بسیار بیـشـتر از آنـست که بتوان تصور کرد. نقش خواب در حفظ سـلامـت جـسم و روان حیاتی میباشد. تقویت سیستم ایمنی بدن، ترمیـم نـورون هــا و حــفـظ کـارآمـدی سیسـتــم عـصـبـی، سـامانـدهـی یـادگـیری و حافظه، و رشد کودکان و نوجوانان (80 درصد هورمون رشد حین خواب ترشح میگردد) از نقشهای عمده خواب میباشند. بنابراین محرومیت از خواب و کمبود خواب اثرات مخرب و نامطلوبی بجای میگذارد، از جمله: ضعیف شدن سیستم ایمنی، ناتوانی در تمرکز کردن، چرت زدن در طی روز، احساس تحریک پذیری، افسردگی و اضطراب در طی روز، کاهش توان یادگیری و حافظه، افزایش خشونت طلبی.
همچنین خواب میتواند دارویی مؤثر علیه بیماریها باشد. بیماران قبل از هرچیز به استراحت کافی نیاز دارند. خواب نماد استراحت مفید است و سیستم دفاعی بدن را تقویت میکند. گاه خواب حتی به اندازه دارویی که فرد مصرف میکند، در درمان مؤثر است. بهترین نوع درمان بیماریها آن است که بدن همه مکانیزمهای فیزیکی و شیمیاییاش را به کمترین مقدار مورد نیاز برساند و تمام انرژی سطح سلولی را برای درمان بیماری و خروج میکروب از بدن بسیج کند و این حالت در خواب به خوبی فراهم میآید.
با توجه به مطالبی که گفته شد و اهمیت خواب برای افراد و تأثیر خوابیدن بر رفتار و کارهای فرد در روز، مسأله این تحقیق بررسی الگوی خواب شهروندان تهرانی است، که از طریق پرسشهای زیر پیگیری میشود:
پرسش های تحقیق:
در مجموع ساعات خوابیدن پاسخ گویان چقدر است؟
آیا پاسخ گویان خواب هم می بینند؟
ضرورت و اهمیت تحقیق:
بیخوابی، ناتوانی در ایجاد یا حفظ تداوم خواب میباشد، در صورتی که وقت کافی برای خوابیدن موجود باشد. بیخوابی یک پدیده شایع است و عوامل زیادی در بروز آن نقش دارند. بیخوابی یا گذرا و موقتی است و یا به صورت مزمن و طولانی میباشد.
وقتی انسان به اندازه کافی استراحت نمیکند در روز با مشکلات فراوانی روبرو میشود. نخستین آسیب کم خوابی از میان رفتن تبسم است. خستگی سبب تحریک پذیری و افسردگی میشود. بدون خواب کافی افراد نمیتوانند وظایف خود را به نحو شایسته انجام دهند. افرادی که شب خوبی را نگذارندهاند، انعطافناپذیر میشوند و در پیکشف راه حل مسایل نخواهند بود. این افراد حتی اگر بسیار تمرکزکنند، تنها توان انجام دادن کارهای معمولی را دارند و چنانچه شب بعد نیز در بیخوابی به سربرند، حتی انجام دادن کوچکترین وظایف برایشان دشوار میشود.
"در این راستا، مطالعات پژوهشگران هنگ کنگی نشان میدهد که خواب کم و ناکافی میتواند به زخم معده و حتی سرطان بینجامد. به نوشته روزنامه استاندارد هنگکنگ، فشار روحی میتواند توازن میان ترشح اسید معده و توانایی معده برای محافظت در مقابل اسید را برهم زند؛ همچنین بیمارانی که دچار کمخوابیاند، در مقایسه با گروهی که خواب کافی دارند، دیرتر بهبود مییابند." (سایت سراج)
با توجه به این که الگوی خواب شهروندان تهرانی کمتر مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است، مرکز تحقیقات و مطالعات همشهری بر آن شد تا به عنوان مطالعه ای اکتشافی و با استفاده از روش نظرسنجی تلفنی تلاشی در این زمینه انجام دهد.
پیشینه تحقیق:
در آذر ماه سال1386 با مدیریت سرورالسادات هاشمی و شهریور ماه سال 1387 با مدیریت زهرا ادریس آبادی، در مرکز مطالعات و تحقیقات روزنامه همشهری ،نظرسنجی تلفنی در زمینه خواب و خواب دیدن انجام شده است.
کلیات تحقیق
در این گزارش با به کارگیری نظرسنجی تلفنی و بدست آوردن آمارها، پردازش و تحلیل علمی آنها، سعی شده است تا به عادات خوابیدن و خواب دیدن پاسخگویان و میزان اعتقاد آنها به تعبیر خواب دست یافت. این گزارش حاصل جمع آوری پاسخ 600 نفر از مردم تهران به پرسشنامه تهیه شده توسط واحد نظرسنجی تلفنی مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ای موسسه همشهری است. این افراد به صورت تصادفی و بر اساس مراجعه به فهرست شماره تلفنها (از 22000000 الی 88999999) انتخاب شدند. در این گزارش نظر کسانی که تمایل به پاسخگویی به تمام پرسشهای تحقیق را داشتهاند، منعکس شده است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:20
پیشگفتار
بیعلاقگی به مسایل اجتماعی و سیاسی پیرامون خود و بیتفاوتی نسبت به مسایل عمومی جامعه از جمله مباحث مهمی است که در تحلیلهای سیاسی- اجتماعی جوامع مختلف مورد توجه دانشمندان علوم اجتماعی قرار گرفته است. ابراهیم مسعودنیا در مقاله "تبیین جامعه شناختی بیتفاوتی شهروندان در حیات اجتماعی و سیاسی" مینویسد: دانشمندان با استناد به نتایج بدست آمده از تحقیقات مختلف و با کاوش در باره مسائل مطرح جامعه، بی تفاوتی و بدبینی افراد را نسبت به این مسائل را مهم تلقی کرده و در نهایت به این نتیجه رسیده اند که هر چقدر بی تفاوتی بیشتر باشد، به همان اندازه بی نظمی ، فقدان مشروعیت نظام اجتماعی و ......بیشتر خواهد بود که در نتیجه این امر مانعی در جهت مشارکت سیاسی اجتماعی و رادعی در راه توسعه ملی است.
"بیتفاوتی را میتوان با رویکردهای متفاوتی تبیین کرد. جامعه شناسان غالبا" به عوامل اجتماعی اثرگذار در بیتفاوتی اشاره دارند. آنها عواملی نظیر ارزشها، هنجارها، نهادها، نقشها، یا بطور کلی ساخت اجتماعی، قشربندی، پایگاه اجتماعی اقتصادی، قومیت و.... را در بروز این پدیده مهم میدانند. روانشناسان به عوامل فردی نظیر انگیزه ها، قابلیتهای فردی، عزت نفس، علاقهمندی، احساس اعتماد، احساس اثرگذاری، احساس کارایی و...... نظر دارند. اقتصاد دانان به شرایط و بسترها و ظرفیتهای اقتصادی جامعه و فرد (درسطوح کلان و خرد) و رفتارهای اقتصادی افراد توجه نشان میدهند. علمای سیاسی معمولا به شکل حکومت، چگونگی توزیع قدرت، ساخت قدرت، وجود یا نبود مشخصههای دموکراسی، اپوزیسیونها، احزاب، گروههای سیاسی و....... توجه دارند"[1].
تعریف بیتفاوتی اجتماعی با توجه به این که با چه رویکردی به آن نگاه کنیم متفاوت خواهد بود، هارولد کاپلان و بنیامین سادوک آن را حالتی از نبود احساس درونی و عاطفه، عدم علاقه و درگیری هیجانی نسبت به محیط خود تعریف کرده اند.[2]
همچنین بیتفاوتی را نوعی تصور، طرز تلقی یا احساس تعریف کردهاند که از انتظار عدم تاثیرگذاری و تعیین کنندگی رفتار فرد در ایجاد نتایج ناشی میشود.
البته بهتر است برای تعریف این مفهوم، از مفاهیم مقابل آن یعنی مشارکت و درگیری بهره گیریم. که در این صورت، بی تفاوتی را میتوان به عزلت گزیدن و فقدان مشارکت در حد انتظار معنی کرد.
طرح مسئله:
بی اعتنایی افراد یا گروههای جامعه به مشکلات یکدیگر وهمچنین به مسائل و مشکلات جامعه، که معمولا از بیگانگی اجتماعی، احساس عدم اثربخشی، نارضایتی و عدم اعتماد نسبت به دیگران ناشی میشود، باعث ایجاد نا هنجاریهایی در ساختار اجتماع خواهد شد. این عوامل رفته رفته، افراد اجتماع را که به عنوان عناصر تشکیل دهنده همان اجتماع به شمار می آیند نسبت به موضوعات و مسائل اجتماعی بدبین و نسبت به آینده ناامید و انزوا طلب خواهد کرد. فردی که نسبت به جامعه احساس بیتفاوتی کند، احتمال دارد که از همه انواع مشارکت کناره گیری کرده و به صف افرادی که کاملاً بی تفاوت هستند بپیوندد و یا اینکه در سطوح مختلف جامعه مشارکت فعال نداشته باشد.
این تحقیق در پی دانستن این مسئله است که چند درصد از مردم تهران دارای چنین روحیهای هستند. و در حقیقت مهمترین سوال پژوهش این است: میزان رواج بی تفاوتی اجتماعی درمیان مردم تهران تاچه حد است؟
پرسش های تحقیق:
میزان رواج بی تفاوتی اجتماعی درمیان مردم تهران تاچه حد است؟
آیا پاسخگویان نسبت به سرنوشت خود حساس هستند؟
پاسخگویان چقدر خود را نسبت به سرنوشت دیگران مسئول میدانند؟
پرسش فرعی تحقیق:
میزان مشارکت مردم در مسائل اجتماعی چقدر است؟
هدف تحقیق:
بررسی میزان بی تفاوتی اجتماعی در بین مردم تهران
ضرورت و اهمیت موضوع:
بی تفاوتی ممکن است ابعاد مختلفی داشته باشد، که در اینجا بیتفاوتی اجتماعی مدنظر است. وجود روحیه بیتفاوتی اجتماعی در بین اعضای جامعه موجب کناره گیری افراد از مشارکتهای سیاسی، فرهنگی هم خواهد بود که این مسئله خود پیامدهای غیر قابل جبرانی از جمله کاهش مشارکت اجتماعی را در شبکه های مختلف به دنبال دارد، لذا تحقیق در این زمینه به دلایل پاسخگویی به سوالات زیر ضروری به نظر میرسد.
1-آیا بیتفاوتی اجتماعی موجب کاهش در نهادهای مدنی و خیریه ای می شود؟
2- آیابی تفاوتی اجتماعی بر روی همدلی و کمک به سایر انسان ها اثرگذار است؟
3- -آیا بیتفاوتی اجتماعی موجب فردیت سازی شدن انسانها در ارتباطات اجتماعی خواهد شد؟
4-آیا بی تفاوتی اجتماعی موجب کاهش همبستگی اجتماعی در ارتباطات اجتماعی خواهد شد؟
5-آیا بی تفاوتی اجتماعی موجب کاهش شرکت در محافل خویشاوندی، دوستان و همسایگان خواهد شد؟
6-آیا بیتفاوتی موجب کاهش به امید زندگی در آینده خواهد شد؟
7-آیا بی تفاوتی اجتماعی موجب بی انگیزگی در تلاش برای آینده ای بهتر در جهت کسب مادیات و معنویات در زندگی خواهد شد؟
8-آیا بی تفاوتی اجتماعی باعث پوچی گرایی در زندگی می شود؟
همچنین نتایج این تحقیق می تواند دستمایه مفیدی برای سیاستگزاران و مصلحین اجتماعی باشد.
پیشینه تحقیق:
مدارک موجود در کتابخانه ملی حکایت از آن دارد که در این زمینه مقالاتی در روزنامههای کشور به چاپ رسیده است، لیکن تا کنون هیچگونه تالیف یا تحقیق خاصی در باره بیتفاوتی اجتماعی موجود نیست. لذا به دو مقاله موجود در این زمینه اشاره می کنیم.
1- آسیب شناسی احساس بیتفاوتی در رفتارهای اجتماعی، خاکپور، بیژن، روزنامه خرداد، 26مهر 78 ص 6
2- تبیین جامعه شناسی بیتفاوتی شهروندان در حیات اجتماعی و سیاسی، ابراهیم نیا، مسعود، مجله اطلاعات سیاسی- اقتصادی شماره 167،168 مرداد و شهریور 1380 ص 152 تا 165
روش جمع آوری اطلاعات: نظر سنجی تلفنی بصورت پیمایشی و نمونه گیری تصادفی.
جامعه آماری: شهروندان مناطق 22 گانه تهران که دارای خط تلفن هستند
نحوه نمونه گیری: بر اساس فرمول کوکران
کلیات تحقیق
در این گزارش با به کارگیری نظرسنجی تلفنی و بدست آوردن آمارها، پردازش و تحلیل علمی آنها، سعی شده است تا به نظر مردم تهران درباره بی تفاوتی اجتماعی دست یافت. این گزارش حاصل جمع آوری پاسخ 600 نفر از مردم تهران به پرسشنامه تهیه شده توسط واحد نظرسنجی تلفنی مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ای موسسه همشهری است. این افراد به صورت تصادفی و بر اساس مراجعه به فهرست شماره تلفن ها (از 22000000 الی 88999999) انتخاب شدند. در این گزارش نظر کسانی که تمایل به پاسخگویی به تمام پرسش های تحقیق را داشته اند، منعکس شده است.
روش نظرسنجی
در این پژوهش، از نظرات عامه مردم به صورت تلفنی (نظرسنجی تلفنی) به روش پیمایشی و نمونه گیری تصادفی استفاده شده است. عددهای داخل جدول گرد شده است. در گزارش نتایج نظرسنجی ها ارتباط بین متغیرهای مستقل از قبیل جنس و سن و تحصیلات با متغیر وابسته مهم سنجیده و از کا اسکوار (chi-square) برای محاسبه سطح معنی داری آن استفاده می شود. نتایج قابل اعتماد (در سطح معناداری 95 درصد به بالا) گزارش خواهد شد.
جامعه نمونه
در این تحقیق نمونه آماری شامل 600 نفر از مردم تهران است، لازم به ذکر است که از این تعداد 50 درصد مرد و50 درصد زن هستند.
زمان اجرای نظرسنجی
این نظرسنجی از تاریخ 13 تا 17 تیر ماه 1387 توسط گروه نظرسنجی مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ای روزنامه همشهری انجام شده است.
پرسشنامه نظرسنجی
چکیده:
طرح نظرسنجی حاضر، به منظور دست یافتن به نظر مردم تهران درباره بی تفاوتی اجتماعی به اجرا درآمده است. یافته های این طرح به قرار زیر است:
- 50درصد از پاسخگویان زن و 50درصد مرد هستند.
- 32 درصد پاسخگویان در گروه سنی 30-21 سال قرار دارند.
- 44درصد از پاسخگویان دارای مدرک تحصیلی دیپلم هستند.
- 77 درصد از پاسخگو یان خود را در حد زیادی موظف به کمک به افراد ناتوان می دانند.
- 43 درصد از پاسخگویان در کارهای عام المنفعه تا حدی شرکت می کنند.
- 53 درصد از پاسخگویان معمولا منافع جمع را در نظر می گیرند.
- 37 درصد از پاسخ گویان در حد زیادی به همسایه های خود کمک می کنند.
- 49 درصد از پاسخ گویان شرکت در مهمانیهای فامیلی برایشان اهمیت دارد.
- 45 درصد از پاسخ گویان بی تفاوتی اجتماعی را بی اهمیتی به مسائل اجتماع میدانند.
- 85 درصد از پاسخگویان به مصدومین تصادفات احتمالی کمک میکنند.
- 59 درصد از پاسخگویانی که در تصادفات به مصدومین کمک نمیکنند علت آن را ترس از گرفتاری خود بیان کردهاند.
-98 درصد از پاسخگویان در مشکلات، با دردمندان همدلی می کنند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
چکیده:
“”مردم سالاری”” از مفاهیم بحث برانگیز در حوزه فلسفه سیاست و حقوق است. با توجه به گرایشی که در کشورهای گوناگون به این نظریه وجود دارد، این پرسش مطرح شده است که آیا می توان مردم سالاری را منطبق با فرهنگ و ارزش های هر ملت بومی ساخت یا مردم سالاری نظریه ای یکپارچه است که نفی مطلق یا تسلیم کامل تنها چاره مواجهه با آن است؟
در کشور ما این پرسش تحت عنوان چگونگی جمع بین جمهوریت و اسلامیت آغاز شده و با طرح نظریه “”مردم سالاری دینی”” ادامه یافته است، این در حالی است که در برابر طرفداران، برخی نیز اساسا منکر چنین ماهیتی شده و حتی آن را بدعت آمیز خوانده اند.
مقاله حاضر در صدد آن است تا پس از بررسی مبانی ونتایج نظریه مردم سالاری در غرب، اثبات نماید که در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، این نظریه به مثابه روش اداره جامعه پذیرفته شده است اما به مثابه یک جهان بینی، نه !
واژه های کلیدی : مردم سالاری، جمهوریت، اعلامیه جهانی حقوق بشر، قانون اساسی، مردم سالاری دینی
مقدمه:
مردم سالاری نظریه ای است که ، به رغم پیشینه طولانی ، هنوز هم در کانون گفت وگوهای علمی ، به ویژه در حوزه فلسفه سیاست و حقوق قرار دارد.از جمله پرسشهایی که در سالهای اخیر در این زمینه مورد توجه جدی است موضع دین و نظام های سیاسی مبتنی بر آن ، و به طور خاص جمهوری اسلامی ایران ، در برابر این نظریه است.
مسلمانان در مواجهه با این مفهوم و سایر مفاهیم جدید شیوه های متفاوتی داشته اند که در این نوشتار مورد بررسی قرار خواهد گرفت. به عقیده ما ، نه «انکار یا تسلیم محض» و نه « ترکیب و التقاط» شیوه درستی برای مواجهه با مفاهیمی نیست که در دامن منظومه های فکری بیگانه زاییده شده و تکامل یافته اند. « نقد منطقی» و البته « اصول گرایانه» شیوه مورد قبولی است که تلاش می شود در این مقاله ارایه شود..
بخش اول:شیوه های مواجهه مسلمانان با مفاهیم جدید
پیشرفت دانش بشری زایش اندیشه ها و مفاهیم نوینی را در پی دارد که بر بستر اصول و مبانی فکری خاص خود استوار است .توسعه ارتباطات فرهنگی نیز به تبادل این اندیشه ها و راهیابی مفاهیم جدید به سایر منظومه های فکری و اجتماعی می انجامد . این دو واقعیت می تواند برای رشد و کمال بشری میمون و با برکت باشد؛ مشروط بر آنکه از یکجانبه گرایی و جریان یکسویه اطلاعات خودداری گردد و تهاجم فرهنگی، جایگزین تبادل داده ها نگردد.
متأسفانه در دنیای امروز ، افزون بر فرهنگ استکباری که موجب القای متکبرانه و یک طرفه باورها و خواسته های جهان غرب به جهان سوم گشته است، خود باختگی برخی ملت ها و دولت های اسلامی نیز زمینه ساز تجّری بیگانگان و پس رفت و سستی خودی ها شده است ؛ واقعیت تلخ و دردناکی که استاد فرزانه ، شهید آیـت الله مرتضی مطهری از آن به “استسباع”[1] تعبیر کرده اند. شیوه مواجهه،درک و پذیرش مفاهیم و اصطلاحاتی نظیر آزادی، حقوق بشر، مدیریت، مشارکت، جامعه مدنی، خشونت، تساهل و تسامح، تکثرگرایی و عقلانیت مصداق های بارز و قابل مطالعه در این زمینه هستند.
1- انکار یا تسلیم محض
برخی متفکران و نویسندگان به “صراحت” تأکید می کنند که اینگونه مفاهیم ، “مفهوم های فلسفی یکپارچه ای هستند که یا پذیرفته می شوند یا رد می شوند. وابسته کردن این مفهوم ها به پسوندهای معینی چون غربی یا اسلامی تحریف فلسفه سیاسی و اشتباه و خطایی است که زندگی اجتماعی را دچار سردرگمی و گمراهی می کند. مردم ایران بر سر دو راهی هستند. یا باید این مفاهیم را بپذیرند یا آنها را ردّ کنند و به عواقب خطرناک این رد کردن تن دهند. راه سوم وجود ندارد.”(مجتهد شبستری، 1379، ص 78) اینان معتقدند” بخش قابل قبولی از آن موضوعات و مفاهیم جدید وارد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شده و در آن قانون تلفیقی صورت گرفته است…فصل حقوق ملت، حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن ، ماده ها و اصول متعددی هست به منظور تفکیک قوای سه گانه که فلسفه اش کنترل قدرتهای سیاسی با یکدیگر است؛ در قانون اساسی ایران تصریحاتی شده درباره آزادی مطبوعات ، آزادی تحزّب ، آزادی اجتماعات، آزادی بیان و… مهم این است که این قانون اساسی با این مفاهیم و موضوعات، مهر دینی خورده و مورد تأیید علمای دین قرار گرفته است . این نکته به لحاظ معرفت شناسی و از نظر چالش میان مدرنیته و دین مهم است…این تصور که ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود دارد نادرست است. ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود ندارد زیرا اینها اصولاً مفاهیم و موضوعات جدیدی هستند که در زندگی بشر پدید آمدهاند” . (مجتهد شبستری، 1379، ص 78)
نتیجه طبیعی این باور آن است که گفته شود ” در مسائل حکومت و سیاست، فعل و قول معصوم حجت نیست”(مجتهد شبستری، بهمن 77) و بالاتر اینکه مثلاً “در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است”2 چنین دیدگاهی در میان ما ، نو پیدا نیست.از آن زمان که نخبگان و اعیان با غرب آشنا شدند،برخی به این نظر متمایل گردیدند و برخی به نظرات دیگر.تقابل این دیدگاهها در حوادث پس از مشروطیت به آسانی قابل درک است.
2- ترکیب و التقاط
نوع دیگر برخورد با مفاهیم مورد بحث، که آثار و خطرات آن کمتر از نوع اول نیست، برخورد التقاطی با آنهاست.در مقابل گروه نخست،عده ای در تلاش هستند تا به خیال خود ضمن پذیرش قطعی و تام این مفاهیم ، از اصول و ارزشهای مورد احترام خود نیز دست بر ندارند و چاره کار را در این می بینند که به هر بهای ممکن رنگ دین را به آن مفاهیم زده و به خیال خود دین را “عصری” و هماهنگ با مقتضیات زمان سازند.
مقصود این گروه از “مردم سالاری دینی” ،نگاه دینی به مردم سالاری نیست تا احیاناً موجب قبول یا ردّ بخش هایی از آن نظریه گردد.مراد این دسته انضمام مردم سالاری به دینداری و برقراری سازش بین آن دو است ؛ به گونه ای که ممکن است در برخی اصول و احکام دینی نیز به سود مردم سالاری به مفهوم رایج آن در غرب تجدید نظر شود تا اسلام توان ماندگاری داشته باشد.
چنین برخوردی از آن جهت خطرناک تر است که ناخواسته گوهر دین را به بدعت ها می آلاید و افزون بر تهی کردن آموزه های دینی از محتوی و روح اصلی خود ,تمیز حقیقت را برای دیگران نیز دشوارتر می سازد. باید توجه داشت که این شیوه , حتی ممکن است از سوی علاقمندان و با انگیزه دلسوزی نیز دنبال شود, امّا این امر نباید مرزبانان حریم دین را از پیامد های ویرانگر آن غافل کند.
“گاهی پیروانِ خود مکتب به علت ناآشنایی درست با مکتب مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه ها ی بیگانه می گردند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب میدهند و عرضه می نمایند…امروز…گروهی را می بینیم که واقعاً وابسته به مکتب های دیگر بالخصوص مکتب های ماتریالیستی هستند و چون می دانند با شعارها ومارکهای ماتریالیستی کمتر می توان جوان ایرانی را شکار کرد,اندیشه های بیگانه را با مارک اسلامی عرضه می دارند… واین خطرناک تر است که افرادی مسلمان ,امّا ناآشنا به معارف اسلامی و شیفته مکتب های بیگانه ,به نام اسلام اخلاق می نویسند و تبلیغ می کنند اما اخلاق بیگانه. فلسفه تاریخ می نویسند همانطور.فلسفه دین ونبوت می نویسند همانطور. اقتصاد می نویسند همانطور . سیاست می نویسند همانطور . جهان بینی می نویسند همانطور.تفسیرقرآن می نویسند همانطور و…”(مطهری، بیتا ،ص92) استاد شهید مطهری ,این را یکی از آفات نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر دانسته ونقص عمده نواندیشان ومصلحانی مانند اقبال را در این می داند که ” با فرهنگ اسلامی عمیقاً آشنا نیست”( مطهری، بیتا، ص55) بر خلاف کسانی نظیر سید جمال که “متوجه خطرهای تجدد گرایی افراطی بود . او می خواست مسلمانان علوم وصنایع غربی را فرا گیرند امّا با اینکه اصول تفکّر مسلمانان یعنی جهان بینی آنها جهان بینی غربی گردد وجهان را با همان عینک ببینند که غرب می بیند مخالف بود. او مسلمانان را دعوت می کرد که علوم غربی را بگیرند امّا از اینکه به مکتب های غربی بپیوندند آنها را بر حذر می داشت. سید جمال همانگونه که با استعمار سیاسی غرب پیکار می کرد با استعمار فرهنگی نیز در ستیزه بود”(همان،ص20), “نه مجذوب تمدن غرب بود ونه مرعوب”(همان،ص33) و آرزو می کرد که مسلمانان “تمدن غربی را با روح اسلامی , نه با روح غربی اقتباس نمایند. اسلام حاکم همان اسلام نخستین باشد بدون پیرایه ها و ساز و برگ ها”(همان، ص36)
بر همین اساس است که استاد مطهری می گوید که “من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی به رهبران عظیم الشان نهضت اسلامی که برای همه شان احترام فراوان قائلم هشدار می دهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت می کنم که نفوذ ونشر اندیشه های بیگانه به نام اندیشه اسلامی وبا مارک اسلامی ,اعم از آنکه از روی سوءنیت ویا عدم سوءنیت صورت گیرد ,خطری است که کیان اسلام را تهدید می کند”(همان،ص92)
3_ نقد منطقی و اصول گرایانه
از نظر نگارنده هر دو شیوه مواجهه با تمدن و فرهنگ غرب که ذکر شد نمونه بارز همان ” استسباع”وغفلت از این نکته است که نهاد ها و اصطلاحات نو پیدا ,از جمله در عرصه حقوق و فلسفه سیاست ,بر مبانی و در بسترهای خاص تولید می شوند و از این رو در تحلیل ,نقد وتصمیم گیری عالمانه درباره آنها نباید در خلأ اندیشید .این نکته اصل مهمی است که در تعامل فرهنگ ها ، بطور کلی،صادق است.برای مثال کسانی را در نظر بگیرید که اصولاً مادّی می اندیشند و معتقدند “هر چه هست همین زندگی (و لذات) دنیوی است و حیاتی پس ازمرگوجودندارد.”3، آیا چنین کسانی می توانند مفاهیمی مانند “حیات طیبه” 4،و”سعادت” 5 را از فرهنگ اسلام،همانگونه که هست، درک کنند؟آیا می توانند این مفاهیم را کاملاً بپذیرند و یا رنگ و پسوند “دهری” به آن بیفزایند؟ مفاهیم متولد در فرهنگ غرب و هر تمدن دیگری نیز چنین هستند. این اصطلاحات لباس هایی هستند که بر اندام های فکری خاص پوشانده شده اند و پوشاندن بی چون وچرای آن بر اندام های دیگر نمی تواند نشانه روشنفکری و پویایی باشد . خردمندی اقتضاء می کند که نه خود و نه مردم را بر سر این دو راهی نبینیم که ” یا باید این مفاهیم را بپذیرند یا آنها را رد کنند” و آنها در معرض این تهدید خود ساخته و موهوم قرار دهیم که در صورت عدم پذیرش باید” به عواقب این رد کردن تن دهند” و”راه سوم وجود ندارد. “
باید تصریح کرد که: راه سوم و عاقلانه آن است که پس از شناسایی و درک عمیق ودرست مفاهیم نو پیدا در همان بستر و با همان مشخصاتی که با آن زاییده شده اند ,به مبانی و اصول فکری و عقیدتی خود مراجعه کنیم , آنچه را در تعارض با این مبانی و اصول نیست , بپذیریم و به هنگام تعارض نیز بدون تردید و وحشت ,به باورهای درست خود پای بند بمانیم و صد البته این گفته منافاتی با پویایی تفکر دینی و نویابی در اقیانوس بی انتهای معارف الهی نیست و نباید به تجویز تحجر وخشک اندیشی تأویل شود .مشکل آن است که براثر نا آشنایی یا غفلت با آنچه خود داریم، آن را از بیگانه تمنا می کنیم و از کسانی جویای هدایت و خوشبختی می شویم که خود سرگردان وادی جهل و شقاوتند. 6
بخش دوّم: مطالعه موردی؛ نظریه مردم سالاری
داستان مردم سالاری و دموکراسی نیز در کشور و میان اندیشمندان ما حلقه ای از زنجیره همین ماجرای غم انگیز و طولانی است. در حالی که این مفهوم نیز مانند مفاهیم دیگر در زادگاه خود نیز دارای قرائت و معنای واحدی نیست ، طرفداران و مروّجان قرائت های گوناگون و مخالفان سرسخت قرائت رسمی ، تلاش می کنند تا همگان را ناگزیر از پذیرش و پیروی شیوه خاصی از آن نشان دهند و ثابت کنند که “راه سوم وجود ندارد.”
این مقاله در صدد آن است که پس از اشاره ای کوتاه به این مفهوم وتلقی فرهنگ غرب از آن ، به تحلیل و ارائه دیدگاه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در این زمینه پرداخته و به نقد نظیر این ادعا بنشیند که ورود این مفاهیم به قانون اساسی “چالش میان مدرنیته و دین ” است و چون “ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود ندارد” باید در این چالش، مدرنیته را پیروز و مقدم دانست.
1ـ بستر و دلیل پیدایش
نیاز به حکومت برای اداره زندگی بشر برای هیچ خردمندی قابل تردید و انکار نبوده ونیست. امّا پذیرش این واقعیت،نه تنها مشکلی را حل نمی کند، که آغازگر پیدایش پرسش های فراوان است. پرسش هایی که در طول قرن های متمادی ذهن کنجکاو و اندیشه نقّاد بشر را به خود مشغول داشته و علوم جذّاب و پر دامنه ای چون فلسفه سیاست و حقوق را پدیدار ساخته است.
نخستین و اصلی ترین پرسش ، پس از پذیرش اصل لزوم برپایی حکومت آن است که حاکم کیست و چگونه باید حکومت کند. طبع رهایی طلب و فزونی خواه فرزند آدم؛ گر چه خود را ناچار به قبول محدودیتها و پیروی از قواعد “حاکم” می بیند، امّا همواره از خود پرسیده است که چه کسی و چرا می تواند آزادی های مرا محدود ساخته و با وضع قوانین و لازم الاجرا کردن آن دایره خواست و انتخاب شهروندان را تنگ و کوچک کند. به چه دلیل اراده تقنینی و یا اجرایی کسی به عنوان “حاکم” بر اراده و آزادی فردی مقدم باشد. منبع این قدرت ومنشأ این برتری چیست؟ این پرسش هنگامی که در حوزه تقنیین مطرح می شود، مباحث مربوط به “منابع حقوق” را بنیان مینهند و آن گاه که در عرصه سیاست و فلسفه حکومت خود نمایی میکند، گفت و گوهایی تحت عنوان “منبع مشروعیت” را در پی دارد و از این رو دیرینه این مباحث به درازا و قدمت تاریخی پیدایی آن پرسشها ، یعنی تفکر انسانی ، است.
در پاسخ به این سؤال که چرا و چه کسی حق حکمرانی بر جامعه بشری را دارد، ذهن ساده و فطرت انسان، او را به قدرتی برتر حواله می داد که به صرافت می دانست که اصل خلقت و وجود وی نیز از همان جا نشأت گرفته است.
به همین جهت “کهن ترین اعتقاد در باب سرچشمه قدرت، منشأ ماوراء الطبیعه ای از آن است” که بر اساس آن “قدرت فرمانروایان منبعث از خالق و آفریننده جهان هستی است و اراده ذات پروردگار در سپردن کار فرمانروایی و سر چشمه قدرت به فرد یا به گروه یا طبقه ویژه ای مدخلیت دارد. این همان نظریه ای است که در چهار چوب حقوق الهی، به عنوان حاکمیت تئوکراتیک7 مشهور شده است” و البته “در طول تاریخ سه شکل متفاوت به خود گرفته است”(قاضی ،1375،ص231)
امّا با گذشت زمان، آلوده شدن فطرتها و عملکرد ناصواب حاکمانی که با کنار نهادن فرمانروایان راستین الهی، به ناحق از این پشتوانه فکری سود می جستند ، این نظریه مهجور واقع شد و جای خود را به اندیشه هایی داد که با فرض حذف نقش ماوراء الطبیعه ای در حکومت به دنبال پاسخی دیگر می گشتند.
این چرخش که در نوع تکامل یافته خود حذف دین از زندگی اجتماعی و محدود کردن آن به جنبه های فردی (سکولاریسم)8 نامیده می شود، گرچه گاه ناشی از الحاد و سوء فهم و نیّت بوده است،امّا در بسیاری از موارد نتیجه همان سوء استفاده های زشت و کارکردهای ناموجّهی است که از آن یاد شد. آدمیان که دین و پشتوانه مذهبی را دستمایه توجیهات خنک و نادرست روش و منش حاکمان متظاهر می دیدند، تلاش کردند تا با قطع عقبه فکری آنان، هاله دروغین تقدس را از اطراف حکمرانان بزدایند و با نقد پذیر کردن آنان روزنه ای به سمت صلاح و فلاح خویش بگشایند. متأسفانه “حکومت خلفا در صدر اسلام نیز از این گونه بوده است. حکومت هایی از نوع خلافت اموی و عباسی و عثمانی و همچنین حکومت پاپها در اروپای قرون وسطا نیز مدعی همین گونه حکومت بوده اند؛ اگر چه، در واقع، نوع حکومت آنها، با دستگاه پرشکوه شاهانه ای که داشته اند، به پادشاهی خود کامه همانندتر بوده است، بویژه که جانشینی نیز در این خلافت ها موروثی بوده است.”(آشوری، 1378،ص329)
بدین ترتیب است9 که اندیشمندان، بویژه غربی ها که از بنیه و علقه ضعیف تر اعتقادی برخوردار بوده واز طرف دیگر رنج های بیشتری از حکومت به نام خدا را تجربه کرده بودند، برای پاسخ به پرسش نخستین ، راه دیگری را جستجو کردند. نقطه عزیمت و مفروض اولیه آنان در این سیر جدیدِ فکری نادیده گرفتن نقش دین در حکومت و سیاست بود و با همین فرضیه ، دوباره پرسیدند که چه کسی حق دارد بر ما حکومت کند؟
در پاسخ به این سؤال سه نظریه کلی ارائه شد:
الف-گروهی تحت تأثیر گذشته فکری به دنبال فردی گشتند که ذاتاً از دیگران برتر است، حق دارد بر دیگران فرمان براند و نظارتی بر قدرت نامحدود او وجود ندارد.در این شیوه که یکّه سالاری یا اتو کراسی نامیده می شود “یکه سالار(اتوکرات) ممکن است قدرت خود را از راه رسوم و سنت های اجتماعی کسب کرده باشد یا به زور به دست آورده باشد که در صورت اول یکّه سالاری مشروع از راه وراثت یا پذیرش فرمانگزاران است ودر صورت دوم دیکتاتوری است”(آشوری، 1378،ص330)
ب- درمقابل،گروه دیگری کوشیدند تا اندکی از فردگرایی فاصله گرفته و مطلوب خود را در طبقه یا گروهی برتر بیابند. آریستوکراسی یا مهانسالاری نتیجه تلاش این دسته محسوب می شود. معنای اصلی این کلمه، که در عین حال توجیه اخلاقی آن را نیز در بر دارد،حکومتِ سرآمدان است که برتری ایشان بر اساس وراثت و شرف خونی است و، بنابراین، می توان آن را ” نژاد سالاری” یا ” مِهانسالاری” (حکومت نژادگان و اشراف) ترجمه کرد. البته یافتن یک معیار کلی (جز وراثت) برای برتری سخت دشوار است و در عمل تاکنون کمتر معیاری برای گزینشِ بهترین کسان به کار رفته است….در عرف،حکومتی را “مهانسالار” (آریستو کراتیک) می خوانند که قدرتِ دولت در آن مطلق و در دست طبقه ی ممتاز باشد و آن طبقه ،حاکمیت را از راهِ وراثت و امتیازهای طبقه ای در دست گرفته باشد و دیگر طبقات را در آن راه نباشد.” (آشوری، 1378،ص19)
ج_ و سرانجام گروه سومی نیز پاسخ در خور را ،نه یکه سالاری و نه مهانسالاری،که مردم سالاری یا دموکراسی دانستند.آنان دلیلی نمی دیدند تا فرد یا طبقه و گروهی را ذاتاً برتر از دیگران و شایسته حکومت بدانند،همه مردم را در حق حکومت مساوی می دانستند؛به گونه ای که اگر “فرض کنیم که دولت – کشور از ده هزار شهروند ترکیب یافته باشد،سهم هر عضو دولت –کشور،یک ده هزارم قدرت حاکم است”(قاضی ، 1375،ص194)
طرفداران مردم سالاری، منشأ حقانیت و واگذاری حکومت به فرمانروایان را مردم دانسته و به همین جهت نیز معتقدند آرای مردم یگانه منبع مشروعیت حکومت،خواست آنان تنها معیار تعیین کننده و رضایت آنان هدف و آرمان منحصر به فرد حاکمان است.