فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 100 صفحه می باشد.
مقدمه و بیان مسئله
کارایی آموزش و پرورش نه تنها در گروی غنای برنامهها و روشهای آموزشی و آمار فارغالتحصیلان با معدل بالا، که از آن مهمتر در گرو شناختن ابعاد گوناگون روان شناختی دانشآموزان و شکوفا کردن آنها است. دانشآموزانی که در وهلة نخست بر خویشتن اعتماد داشته باشند و با پذیرفتن ارزش وجودی خویش، قدرت پذیرش دیگران را بیابند و از ایجاد ارتباط اجتماعی سالم با آنها لذت ببرند (کدیور، 1381).
درونی کردن ارزشهای متعالی در دانش آموزان و شکوفا کردن کامل شخصیت آنها باید از اولویتهای آموزش و پرورش باشد. شخصیتی که خویشتن و مفهوم انسانیت را شناخته و تا پایان زندگی نیز، خود را به تحقق ارزش های والای آن متعهد بداند. ارزشهایی که نباید به بهای پیشرفت تحصیلی نادیده گرفته شود (کدیور، 1381).
در روشهای سنتی که امروزه از آنها به عنوان روشهای غیرفعال یاد میشود. معلم نقش فعالی در جریان تدریس داشته، مطالب را بطور شفاهی در کلاس بیان نموده و دانشآموزان فقط باید به صحبتهای او گوش داده، مطالب مورد نظر را حفظ نمایند.
در چنین شرایطی زمینههای لازم برای رشد اجتماعی شخصیت شاگردان فراهم نمیشود و حتی پیشرفت تحصیلی و رشد فکری شاگردان نیز از تأثیرات نامطلوب این شرایط بی نصیب نمیماند. به همین دلیل امروزه موضوع روشهای آموزشی فعال و یادگیرندگان فعال جایگاه ویژهای در مباحث تربیتی پیدا کرده است. البته عوامل متعددی مانع رشد اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان میشود که روشهای آموزشی غیرفعال یکی از این عوامل است (کرامتی 1381).
از سویی مدارس امروز نیاز به آموزش مهارتهای اجتماعی را به دانش آموزان احساس می کنند در حالیکه تعدادی از دانش آموزان به صورت طبیعی در مهارتهای اجتماعی خوب و ماهر هستند، بسیاری از بچه ها نیاز به آموزش این مهارتها دارند (هیل[1]،2000). یکی از روش های آموزشی فعالی که امروزه مورد توجه صاحب نظران تعلیم و تربیت می باشد، یادگیری مشارکتی است.
اصطلاح یادگیری مشارکتی به یک روش آموزشی که دانشآموزان در سطوح مختلف عملکرد، در گروههای کوچک برای رسیدن به اهداف مشترک فعالیت میکند بر می گردد و دانش آموزان بهمان اندازه که برای یادگیری خودشان مسئول هستند برای یادگیری دیگران نیز مسئول میباشند (گاکهال[2]، 1995).