فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:57
چکیده:
هنر هند
شبه قاره هند، که در مرزهای شمالیش به سرزمین اصلی قاره آسیا متصل می شود، سه منطقه مشخص جغرافیایی دارد: شمال شرقی، که در آن کوههای عظیم هیمالیا، ماوای سنتی خدایان، همچون مانعی سر برافراشته اند، منطقه حاصلخیز واقع در شمال غربی و جنوب کوههای هیمالیا، که در آن دره های رودهای سند و گنگ دامن گسترده اند، و شبه جزیره هند، مرکب از فلاتهای گرمسیری که به وسیله کوهها و جنگلها از رودهای شمالی جدا می شود. در این مناطق، شدیدترین اختلافات اقلیمی، از گرمای گرمسیری تا برف و یخچالهای دایمی، از اقلیم بیابانی تا سنگین ترین بارانهای سالانه در جهان به چشم می خورند.
مختصات نژادی و دینهای مردم هند نیز همانند جغرافیای این سرزمین، متنوع است. رایج ترین زبان در شمال هند زبان هندی است که از زبان سانسکریت مشتق شده است. زبان اردو نیز که از زبان سانسکریت مشتق شده است، در میان بیشتر مسلمانان ساکن هند رواج دارد. در جنوب، چندین زبان دراویدی، بی آنکه ارتباطی با زبان سانسکریت داشته باشند، رواج دارند. آیین هندو، دین صالی مردم هند و اسلام دین اصلی مردم پاکستان است، ولی آیین چین و مسیحیت نیز پیروان بسیار دارند. پیروان آیین بودا و آیین یهود بسیار اندک هستند.
نخستین دوران هنر هندی
نخستین فرهنگ بزرگ هند، در هزاره سوم بیش از میلاد، در اطراف بخش علیای دره رود سند متمرکز شده بود. موهنجودار و هاراپا در پاکستان امروزی از مناطق اصلی گسترش این فرهنگ بودند. اخیراً مراکز مهم دیگری از این فرهگ در کالیبانگان واقع در راجستان هند، و نزدیکی کراچی در پاکستان کشف شده است.
بقایای معماری موهنجودارو حکایت از تأسیس یک مرکز بزرگ تجاری با خیابانهای بزرگ شمالی – جنوبی به عرض دوازده متر، خانه های چند طبقه با آجر پخته و چوب، و شبکه های پیشرفته فاضلاب دارند. برخی از تندیسهای به دست آمده از این تمدن متعلق به دره رود سند بازتابی از تأثیرات تمدن بین النهرین دارند و برخی دیگر نشان می دهند که در اینجا سنت هندی کاملا پیشرفته ای در پیکرتراشی رواج داشته است. نمونه تندیسهای اخیر، پیکر نیم تنه ای از هاراپا است که در وهله نخست به نظر می رسد مطابق اصول ناتورالیسم یونانی کنده کاری شده است. (برخیها در تاریخگذاری این اثر تردید دارند). لیکن تأکیدی که (با صیقلکاری) بر سطح سنگ و بر منحنیهای برآمده شکم شده است، نشان می دهد که سازنده این پیکر توجهی به ساختمان منطقی و تشریحی پیکرهای یونانی نداشته بلکه حرکت سیالگونه بدن زنده را در نظر داشته است. این احساس نیروی تپنده و تأکید بر سطوح جسمانی، از ویژگیهای مختص پیکرتراشی هندی تا چهار سده بعد خواهد بود.
تعداد زیادی مهر کنده کاری شده از سنگ صابون یا استئاتیت از همان موهنجودارو به دست آمده اند و ترکیبی از عناصر هندی و خاور نزدیک در آنها به چشم می خورد. به بیان درست تر، کشف یک مهر متعلق به موهنجودارو از یک نقطه قابل تاریخگذاری در بین النهرین بود که امکان تاریخگذاری فرهنگهای دره رود س ند را به دانشمندان داد. خط روی مهرها تاکنون خوانده نشده است. طرحهای گوناگونی که در سنگ حکاکی کرده اند، مانند درخت (گاهی همراه با جانوران و پیکره های انسانوار)، به عنوان اشیای مورد پرستش، شبیه سازی شده اند. از جانورانی که نقش شان بیش از همه بر این مهرها ظاهر می شود می توان گاو کوهان دار برهمن، گاو آبی، کرگدن و فیل را نام برد. جانوران تخیلی و خدایان انسان ریخت نیز شبیه سازی شده اند. روی یک مهر، یک پیکره نشسته سه سر، با حالتی ظاهر می شود که بعدها معلوم می شود حالت یوگا است. بالای سرها یک نیزه سه شاخه دیده می شود که دو هزار سال بعد به نشانه تثلیث بودایی و شیوا خدای بزرگ آیین هندو مورد استفاده قرار می گیرد. دور تا دور این خدا را جانوران گوناگون از جمله گاو و شیر گرفته اند، این جانوران نیز بعدها نماد شیوا شدند. پس از معلوم شدن تاریخ ساخت این مهر، می توان گفت که از روی نخستین نمونه آن خدا شبیه سازی شده بوده است. اینگونه استمرار پیکره نگاری، نشانه ای از ریشه های عمیق سنتهای دینی در هند است. سبک نیز سنتی پیوسته و بی گسست دارد. جانوران روی مهره های دره سند، همان خطوط کناره نمای پیوسته و سطوح جسماین پیشگفته را (با اشاره به پیکر هاراپا) دارند و از مختصات پیکرتراشی در سراسر دوران بزرگی از تاریخ هند به شمار می روند. این استمرار هنری، چشمگیر است، البته نه فقط از لحاظ فاصله زمانی بلکه به این علت که در فاصله بین زوال تمدن سند (حدود 1800 پیش از میلاد) و تشکیل امپراتوری ماوریا (سده سوم ق. م.) عملا هیچ اثری از هنرهای بصری برجای نمی ماند. هجومهای آریاییان را که در حدود 1800 پیش از میلاد آغاز شد می توان علت بروز گسست در هنر هندی دانست. در این صورت، نظر به تأثیر ژرف آریاییان بر فرهنگ هندی، آنچه مایه شگفتی بیشتر می شود این است که در اینهمه مختصات و خصوصیات بومی توانسته اند به حیات خود ادامه دهند. ویرانگری مهاجمان و کم دوامی مواد و مصالح مورد استفاده، بدون تردید، علت نابودی بسیاری از اشیایی است که عامل انتقال سنتهای هندی در طی دو هزار ساله پس از زوال تمدن دره رود سند بودند.
آریاییها دین ودایی را با خود به هند آوردند. این اصطلاح از سرودهایی (وداها) مشتق شده است که تا امروز باقی مانده اند. این سرودها خطاب به خدایانی سروده شده اند که مظاهر شخصیت یافته طبیعت به شمار می روند. ایندرا (از سرودهای فراوانی) خدای توفان، سوریان خدای آفتاب، و وارونا خدای آسمان بودند. خدایان بسیار دیگری هم هستند. تمام این خدایان با خواندن سرودها و دادن قربانی، مطابق قوانین خشک آیین مزبور، پرستیده می شدند. اثری از معبد نبود، اما آتشکده بود، که مطابق فرمولهای ثابتی ساخته می شد و مرکز خلوص و وفاداری به شمار می رفت. اجرای این آیینها به قدری اهمیت داشت که بزودی، آگنی آتش مقدس و سوما نوشابه مقدس در مقام خدایانی مستقل، تجسم شخصی پیدا کردند. شکل نسبتا ساده دین و خواهشی که با آن همه زیبایی در سرودهای ودایی بیان شده است در مجموعه رسالات فلسفی و دینی و عرفانی اوپانیشادها (حدود 800 تا 600 پیش از میلاد) درباره ماهیت انسان و جهان که چندین مفهوم بیگانه با طبیعت پرستی مهاجمان شمالی را وارد آیین هندو کردند، تکامل می یابد. از جمله اندیشه های اصلی جدید می توان به اندیشه سامسرا و کرمه اشاره کرد. منظور از سامسرا استحاله روح به شکل دیگری از حیات است که بلافاصله پس از مرگ آغاز می شود. کیفیت زندگانی جدید روح نوزاده به کرمه یعنی نتیجه تمام کارهای دوران زندگانی پیشین بستگی دارد. منظور از کرمه بد، آینده تاریک یا تولد دوباره در دوزخ یا در جهان کنونی با قیافه جانوری پست – مثلا خزنده یا حشره است. منظور از کرمه خوب این است که روح می تواند وارد جسم پادشاه، کاهن یا حتی یک خدا شود، چون خدایان نیز در معرض مرگ نهایی و دایره بی پایان تولد دوباره اند. بنابراین، هدف دین، غرق کردن زندگی در یک روح جهانی شد. این هدف فقط پس از تکمیل کرمه هر فرد در اثر تولدهای دوباره بیشمار قابل وصول بود. اعتقاد بر این بود که توبه، عبادت و ریاضت بر سرعت این روند می افزایند.
در طی سده ششم پیش از میلاد دو دین بزرگ در هند پدید آمدند. یکی آیین بودا بود که تأثیر عمیقی بر فرهنگ و هنر هند به طور کلی از سده سوم پیش از میلاد تا سده ششم یا هفتم میلادی داشت. (در پاره ای نقاط مانند بنگال و ایالت بهار، نفوذ این آیین تا سده یازدهم، و در جنوب تا مدتی پس از آن ادامه داشت.) با آنکه آیین جین یعنی دین بزرگ بعدی هیچگاه از لحاظ اهمیت به پای آیین بودا نرسید، تا امروز نیز به عنوان یک دین کوچک ولی مشخص به حیاتش ادامه می دهد ولی آیین بودا عملا از این سرزمین ریشه کن شده است.
هنرهای بسیاری از کشورهای آسیایی از آیین بودای هندی که با تولد بودا ساکیامونی در حدود 563 پیش از میلاد آغاز گردید مشتق می شوند. بودا، که فرزند پادشاه حاکم بر منطقه کوچکی در مرز نپال و هند بود، بنابر افسانه ها، به طرز معجزه آسایی در رحم مادرش شکل گرفت و از پهلوی او به بیرون جهید. این کودک که سد هارته نامیده شد و به گاوتمه یا گوتمه نیز شهرت داشت، تواناییهای خارق العاده ای از خود بروز داد. یکی از فرزانگان آن زمان پیش بینی کرد که او یک بودا مردی روحانی، روشن و آگاه که بنابر تقدیر به نیروانا واصل می شود خواهد شد. سد هارته پس از یک سلسله مواجهه با سالخوردگی، بیماری و مرگ، تجملات درباری را رها کرد و به دنیا پشت پا زد. سرانجام به هنگام عبادت در زیر یک درخت بو یا انجیر معبد در دهکده بوده گایا، «اشراق عظیم» یا نور معرفت همان شناخت کامل جهان که اصول آیین بودا یا بوداییت است بر وی تابید. تعالیم وی را می توان چنین خلاصه کرد: زندگی سراسر رنج و اندوه است، علت زندگی، بستگی به کار و خود است، این بستگی را می توان با حذف آرزوها که چشم خود را به توالی بیشمار تولدهای دوباره می بندند از میان برد، متوقف ساختن تولد دوباره با پیروی از ارکان هشتگانه طریقت شامل اعتقاد درست، اراده درست (ترک لذات جسمی، خودداری از آزار جانوران، و غیره)، گفتار درست، رفتار درست، معیشت درست، اندیشه درست، و خلسه و حال درست میسر می شود. این فرمول بندی مقدماتی آیین بودا که رستگاری را نتیجه تلاشهای فردی می داند، بعدها آیین بودای هینایانا نامیده شد.
فرمت:word,قابل ویرایش
معماری هند
موقعیت جغرافیایی : شبه قاره هند، که در مرزهای شمالی به سرزمین اصلی قارۀ آسیا متصل می شود. سه منطقۀ مشخص جغرافیایی دارد : شمال شرقی، که در آن کوههای عظیم هیمالایا، مأوای سنتی خدایان، همانند مانعی سربرافراشته اند، منطقۀ حاصلخیز واقع در شمال غربی و جنوب کوههای هیمالایا، که در آن دره های سند و گنگ دامن گسترده اند، شبه جزیرۀ هند، مرکب از فلاتهای گرمسیری که به وسیلۀ کوهها و جنگلها از رودهای شمالی مجزا می شود. در این مناطق شدیدترین اختلافات اقلیمی، از گرمای گرمسیری تا برف و یخچالهای دائمی، از اقلیم بیابانی تا سنگین ترین بارانهای سالانه در جهان، به چشم می خورد.
نخستین فرهنگ بزرگ هند، در هزارۀ سوم پیش از میلاد، در اطراف بخش علیای درۀ سند متمرکز شده بود. موهنجودارو و هاراپا در پاکستان امروزی، از مناطق اصلی گسترش این فرهنگ بود. هنر هند تا ورود اقوام آریایی به آن سرزمین به صورت ممتد ادامه داشت و در زمینه های گوناگون، پیشرفت قابل توجهی نموده بودند، هجوم های آریائیان را که در حدود 1800 سال پیش از میلاد آغاز شد می توان علت بروز گسست در هنرهندی دانست.
موهنجودارو در کشور پاکستان آثار و بقایایی از معماری دوران باستان وجود دارد که از جملۀ آنها، بقایای موهنجودارو است ویرانه های شهر موهنجودارو، در 400 کیلومتری شمال کراچی واقع است. این اثر باستانی شاهد بلامنازعی است بر عظمت تمدنی که از 5000 سال پیش در درۀ ایالت سند پاکستان شکوفا شد. از نامهایی که بر این شهرکهن اطلاق شده «مانهاتن عصر برنز» است و این نام به سبب طرح شهرسازی مدرن و علمی کم نظیری است که داشته است.
خیابانهای قسمت پایین شهر بصورت شطرنجی و عمود برهم احداث گردید و بلواری عریض به پهنای بیش از 90 متر در جهت شمالی- جنوبی کشیده شده که بوسیلۀ خیابانهای فرعی شرقی- غربی قطع می گردد و ارتباط ساختمانهای مسکونی که در این میان قرار گرفته اند، بوسیله کوچه های باریکی برقرار می شود. (ش 1)
ش1- نقشه شهر و خیابانهای موهنجودارو
در طرح ساختمانهای منازل دو اصل اساسی رعایت شده است، یکی امنیت و دیگری آسایش. برای رفت و آمد سنگین خیابانهای اصلی معمولاً، خانه ها را طوری ساخته اند که درها در گذرگاههای فرعی باز شود و نور و هوا از حیات خلوتها تأمین گردد (پنجره ها از شبکه های سنگی یا کاشی ساخته شده است)
ضخامت دیوارها حاکی از دوطبقه بودن خانه ها است که در آنها از پلکان استفاده می شود. هم در پاکستان و هم در جاهای دیگر از این گونه بناها وجود دارد. در این خانه ها چاههای آخری آب تعبیه شده، دهانۀ چاه ها دارای دریچه ای است که مانع از افتادن حیوانات و کودکان به درون آنها می شود. این گونه توجه و دقت حتی تا زمان روم و یونان دیده نشده است. (ش 2)
چاهها و چاهکهای آجری، ابتدا فضولات فاضلاب ها را در خود جای می دادند و آب کثیف و اضافی بوسیلۀ کانالهای شبکۀ فاضلاب اصلی که در امتداد خیابانها و زیر پیاده رو کشیده شده بود، هدایت می شده است. این سیستم فاضلاب سرپوشیده درون شهری به کانالهای اصلی فاضلاب برون شهری متصل بوده است. این شهر دارای حمامی بزرگ و روی تپه ای مصنوعی از 7 تا 14 متر ارتفاع ساخته شده است.
حمام دارای استخری به طول 9/11 و عرض 7 و عمق 9/1 متر بوده که دیوارۀ داخلی آن با آجر و ملات و ساروج ساخته شده بوده است. این دیوار روی قشری از آسفالت به ضخامت 5/2 سانتیمتر قرار داشته و زیر آن دیوار اصلی آجری دوجداره وجود داشته است. کف این استخر تدریجاً به طرف مجرای فاضلاب شیب پیدا کرده و این مجرا آب را به کانالهای تاقداری که کهن ترین آثار معماری است، هدایت می کرده است.
ش3- پرسپکتیو حمام بزرگ موهنجودارو
از تأسیسات دیگر این شهر انبار غلۀ شهر است که دارای سقف چوبی بوده است. سومین بنای مهم در این شهر سالنی است مشتمل بر 20 ستون که در داخل آن حیاط خلوت کوچکی قرار دارد و احتمالاً به عنوان دفتر مرکزی مورد استفاده قرار می گرفته است.
از موارد شگفت انگیز تمدن موهنجودارو : 1- پیشرفت در زمینۀ استاندارد آجرهایی به ابعاد 9/27×42/13×35/6 سانتیمتر. 2- شبکه فاضلاب براساس اصول فنی و استاندارد. 3- خانه هایی براساس نقشه و اندازه یکسان. 4- برقراری عدالت اجتماعی با توجه به وضع ساختمانهای شهر موهنجودارو.
«سرجان مارشال» در مقایسۀ تمدن موهنجودارو با تمدنهای بین النهرین می نویسد : «این اکتشافات ثابت می کند که در سند و پنجاب طی هزارۀ چهارم و سوم پیش از میلاد، یک زندگی شهری بسیار مترقی وجود داشته است. وجود چاهها و گرمابه ها و مجرای مجهز در اغلب خانه ها، دلالت دارد بر اینکه وضع اجتماعی مردم آن لااقل با وضع مردم سومر برابر بوده و بر وضعی که در مصر و بابل حکمفرما بوده، برتری داشته است. حتی در شهر باستانی اورخانه ها به هیچ وجه از لحاظ کیفیت ساختمانی، با منازل موهنجودارو قابل مقایسه نیست».
ویل دورانت می نویسد : «قرائن نشان می دهد که در زمانی که خوفو نخستین هرم بزرگ را ساخت موهنجودارو و در دورۀ ترقی بوده و با سومر و بابل روابط بازرگانی، مذهبی و هنری داشته است. دلیل وجود این روابط، مهرهای مشابهی است که در موهنجودارو و سومر (مخصوصاً در کیش) به دست آمده و همچنین پیدا شدن مارتاجدار در میان شهرهای بین النهرین است. در سال 1932 هنری فرانکفورت در ویرانه های دهکده بابل، واقع در تل اسمر امروز (در نزدیکی بغداد) مهرهای گلی و مهره هایی بدست آورده که در نظر او و همچنین در نظر سرجان مارشال، اینها را در دو هزار سال پیش از میلاد از موهنجودارو و به بین النهرین آورده اند.» 7
آریاها، دورۀ ودائی : آریائیان دین ودایی را با خود به هند بردند. این اصطلاح از سرودهای (وداها) مشتق شده است که تا امروز باقی مانده اند. این سرودها خطاب به خدایانی سروده شده اند که مظاهر شخصیت یافتۀ طبیعت به شمار می روند.8 در این مذهب خدایان متعدد و عناصر طبیعی مورد ستایش بودند. خدایان عمدۀ آنها وارونا (آسمان، شب)، آگی (آتش)، سوما (قربانی)، ایندرا (آسمان) و … بودند. گذشته از این به شیاطین ناپاک و شریری مانند اکسوراها (ابرها) که قربانیها را به هم می زدند نیز عقیده داشتند.
فایل کامل پایان نامه " بررسی سیاست های راهبردی هند در راستای تبدیل شدن به قدرت جهانی پس از جنگ سرد " بصورت word و قابل ویرایش ، در 155 صفحه با رفرنس نویسی درون متنی (APA) و منابع کامل
منبعی کاملا کاربردی و مفید برای کارهای تحقیقاتی و پایان نامه ای
این فایل که وقت زیادی برای آن صرف شده و با نمره عالی 17.5 از 18 نمره را کسب کرده ، فقط با قیمت 79/000 تومان قابل خریداری می باشد
فقط 79/000 تومان
تعداد صفحات :147
معماری هند
موقعیت جغرافیایی : شبه قاره هند، که در مرزهای شمالی به سرزمین اصلی قارۀ آسیا متصل می شود. سه منطقۀ مشخص جغرافیایی دارد : شمال شرقی، که در آن کوههای عظیم هیمالایا، مأوای سنتی خدایان، همانند مانعی سربرافراشته اند، منطقۀ حاصلخیز واقع در شمال غربی و جنوب کوههای هیمالایا، که در آن دره های سند و گنگ دامن گسترده اند، شبه جزیرۀ هند، مرکب از فلاتهای گرمسیری که به وسیلۀ کوهها و جنگلها از رودهای شمالی مجزا می شود. در این مناطق شدیدترین اختلافات اقلیمی، از گرمای گرمسیری تا برف و یخچالهای دائمی، از اقلیم بیابانی تا سنگین ترین بارانهای سالانه در جهان، به چشم می خورد.
نخستین فرهنگ بزرگ هند، در هزارۀ سوم پیش از میلاد، در اطراف بخش علیای درۀ سند متمرکز شده بود. موهنجودارو و هاراپا در پاکستان امروزی، از مناطق اصلی گسترش این فرهنگ بود. هنر هند تا ورود اقوام آریایی به آن سرزمین به صورت ممتد ادامه داشت و در زمینه های گوناگون، پیشرفت قابل توجهی نموده بودند، هجوم های آریائیان را که در حدود 1800 سال پیش از میلاد آغاز شد می توان علت بروز گسست در هنرهندی دانست.
موهنجودارو در کشور پاکستان آثار و بقایایی از معماری دوران باستان وجود دارد که از جملۀ آنها، بقایای موهنجودارو است ویرانه های شهر موهنجودارو، در 400 کیلومتری شمال کراچی واقع است. این اثر باستانی شاهد بلامنازعی است بر عظمت تمدنی که از 5000 سال پیش در درۀ ایالت سند پاکستان شکوفا شد. از نامهایی که بر این شهرکهن اطلاق شده «مانهاتن عصر برنز» است و این نام به سبب طرح شهرسازی مدرن و علمی کم نظیری است که داشته است.
خیابانهای قسمت پایین شهر بصورت شطرنجی و عمود برهم احداث گردید و بلواری عریض به پهنای بیش از 90 متر در جهت شمالی- جنوبی کشیده شده که بوسیلۀ خیابانهای فرعی شرقی- غربی قطع می گردد و ارتباط ساختمانهای مسکونی که در این میان قرار گرفته اند، بوسیله کوچه های باریکی برقرار می شود. (ش 1)
ش1- نقشه شهر و خیابانهای موهنجودارو
در طرح ساختمانهای منازل دو اصل اساسی رعایت شده است، یکی امنیت و دیگری آسایش. برای رفت و آمد سنگین خیابانهای اصلی معمولاً، خانه ها را طوری ساخته اند که درها در گذرگاههای فرعی باز شود و نور و هوا از حیات خلوتها تأمین گردد (پنجره ها از شبکه های سنگی یا کاشی ساخته شده است)
ضخامت دیوارها حاکی از دوطبقه بودن خانه ها است که در آنها از پلکان استفاده می شود. هم در پاکستان و هم در جاهای دیگر از این گونه بناها وجود دارد. در این خانه ها چاههای آخری آب تعبیه شده، دهانۀ چاه ها دارای دریچه ای است که مانع از افتادن حیوانات و کودکان به درون آنها می شود. این گونه توجه و دقت حتی تا زمان روم و یونان دیده نشده است. (ش 2)
چاهها و چاهکهای آجری، ابتدا فضولات فاضلاب ها را در خود جای می دادند و آب کثیف و اضافی بوسیلۀ کانالهای شبکۀ فاضلاب اصلی که در امتداد خیابانها و زیر پیاده رو کشیده شده بود، هدایت می شده است. این سیستم فاضلاب سرپوشیده درون شهری به کانالهای اصلی فاضلاب برون شهری متصل بوده است. این شهر دارای حمامی بزرگ و روی تپه ای مصنوعی از 7 تا 14 متر ارتفاع ساخته شده است.
حمام دارای استخری به طول 9/11 و عرض 7 و عمق 9/1 متر بوده که دیوارۀ داخلی آن با آجر و ملات و ساروج ساخته شده بوده است. این دیوار روی قشری از آسفالت به ضخامت 5/2 سانتیمتر قرار داشته و زیر آن دیوار اصلی آجری دوجداره وجود داشته است. کف این استخر تدریجاً به طرف مجرای فاضلاب شیب پیدا کرده و این مجرا آب را به کانالهای تاقداری که کهن ترین آثار معماری است، هدایت می کرده است. (ش 3)
ش3- پرسپکتیو حمام بزرگ موهنجودارو
از تأسیسات دیگر این شهر انبار غلۀ شهر است که دارای سقف چوبی بوده است. سومین بنای مهم در این شهر سالنی است مشتمل بر 20 ستون که در داخل آن حیاط خلوت کوچکی قرار دارد و احتمالاً به عنوان دفتر مرکزی مورد استفاده قرار می گرفته است.
از موارد شگفت انگیز تمدن موهنجودارو : 1- پیشرفت در زمینۀ استاندارد آجرهایی به ابعاد 9/27×42/13×35/6 سانتیمتر. 2- شبکه فاضلاب براساس اصول فنی و استاندارد. 3- خانه هایی براساس نقشه و اندازه یکسان. 4- برقراری عدالت اجتماعی با توجه به وضع ساختمانهای شهر موهنجودارو.
«سرجان مارشال» در مقایسۀ تمدن موهنجودارو با تمدنهای بین النهرین می نویسد : «این اکتشافات ثابت می کند که در سند و پنجاب طی هزارۀ چهارم و سوم پیش از میلاد، یک زندگی شهری بسیار مترقی وجود داشته است. وجود چاهها و گرمابه ها و مجرای مجهز در اغلب خانه ها، دلالت دارد بر اینکه وضع اجتماعی مردم آن لااقل با وضع مردم سومر برابر بوده و بر وضعی که در مصر و بابل حکمفرما بوده، برتری داشته است. حتی در شهر باستانی اورخانه ها به هیچ وجه از لحاظ کیفیت ساختمانی، با منازل موهنجودارو قابل مقایسه نیست».
ویل دورانت می نویسد : «قرائن نشان می دهد که در زمانی که خوفو نخستین هرم بزرگ را ساخت موهنجودارو و در دورۀ ترقی بوده و با سومر و بابل روابط بازرگانی، مذهبی و هنری داشته است. دلیل وجود این روابط، مهرهای مشابهی است که در موهنجودارو و سومر (مخصوصاً در کیش) به دست آمده و همچنین پیدا شدن مارتاجدار در میان شهرهای بین النهرین است. در سال 1932 هنری فرانکفورت در ویرانه های دهکده بابل، واقع در تل اسمر امروز (در نزدیکی بغداد) مهرهای گلی و مهره هایی بدست آورده که در نظر او و همچنین در نظر سرجان مارشال، اینها را در دو هزار سال پیش از میلاد از موهنجودارو و به بین النهرین آورده اند.» 7
آریاها، دورۀ ودائی : آریائیان دین ودایی را با خود به هند بردند. این اصطلاح از سرودهای (وداها) مشتق شده است که تا امروز باقی مانده اند. این سرودها خطاب به خدایانی سروده شده اند که مظاهر شخصیت یافتۀ طبیعت به شمار می روند.8 در این مذهب خدایان متعدد و عناصر طبیعی مورد ستایش بودند. خدایان عمدۀ آنها وارونا (آسمان، شب)، آگی (آتش)، سوما (قربانی)، ایندرا (آسمان) و ... بودند. گذشته از این به شیاطین ناپاک و شریری مانند اکسوراها (ابرها) که قربانیها را به هم می زدند نیز عقیده داشتند.1
در سدۀ ششم پیش از میلاد، دو دین بزرگ در هند ظهور کردند، یکی آئین بودا بود که تأثیر بسیار زیادی بر فرهنگ و هنر هند به طور کلی از قرن سوم پیش از میلاد تا سدۀ ششم یا هفتم میلادی داشت. هنرهای بسیاری از کشورهای آسیایی از آئین بودای هندی که با تولد بودا ساکیامونی، در حدود 563 ق. م آغاز گردید مشتق می شوند. بودا که فرزند پادشاه حاکم بر منطقه کوچکی در مرز نپال و هند بود. بنابر افسانه ها به طور معجزه آسایی در رحم مادرش شکل گرفت و از پهلوی او به بیرون جهید. بودا که شاهزاده ای نپالی، فقر و بیماری را نمی شناخت، پس از مشاهدۀ این واقعیت ها از شهر کناره گرفت راه ریاضت را پیشه کرد، سختیهای فراوانی را تجربه و اصول و عقایدی بنیاد گذاشت که در جهان بیش از یک میلیارد نفر پیرو پیدا کرد، اگرچه آئین بودا در هند اکنون بیرون اندکی را دارد ولی چین و کشورهای همجوار دیگر اغلب گرایش به بودائیسم دارند.
از معماری هندی پیش از «آشوکا» چیزی به جز خرابه های موهنجودارو به جای نمانده است (گویا بناهای هندی عصر ودایی و بودایی از چوب بوده و احتمالاً «آشوکا» اولین کسی بود که از سنگ برای مقاصد معماری استفاده کرد و در آثار ادبی، از ساختمانهای هفت طبقه و کوشکهای باشکوه سخن می رود، اما نشانی از آنها به جا نمانده است. «مگاستنس» کوشکهای شاهی، «پندراگوپتا» را چنان وصف می کند که از هر اثر باستانی ایران، غیر از تخت جمشید، برتر است. و ظاهراً آن کوشکها را از روی نمونه های ایرانی طرح کرده بودند. تأثیر هنر ایرانی تا زمان «آشوکا» پایدار ماند.