فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:164
عنوان : بررسی اثربخشی آموزش مولفه های هوش هیجانی بر استرس والدگری مادران با کودکان معلولیت جسمی –حرکتی شهرستان زنجان سال تحصیلی 93-92
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
چکیده: ح
فصل 1 1
کلیات(طرح تحقیق ) 1
1-1مقدمه : 2
1-2بیان مسأله: 5
1-3 اهداف پژوهش: 10
1-3-1 هدف کلی 10
1-3-2 اهداف ویژه: 10
1-4 فرضیه پژوهش : 10
1-4-1 فرضیه اصلی 10
1-4-2 فرضیه های فرعی : 10
1-5 ضرورت و اهمیت پژوهش : 11
1-6 تعاریف مفاهیم : 13
1-6-1 تعاریف نظری : 13
1-6-1-1هوش هیجانی: 13
1-6-1-2 استرس والد گری 13
1-6-1-3معلولیت جسمی –حرکتی 14
1-6-1-4آموزش هوش هیجانی 14
1-6-2 تعاریف عملیاتی : 14
1-6-2-1هوش هیجانی 14
1-6-2-2استرس والد گری 14
1-6-2-3معلول جسمی –حرکتی 14
1-6-2-4آموزش هوش هیجانی 15
فصل 2 16
مبانی نظری و پیشینه تحقیق 16
2-1 هوش هیجانی : 17
2-1-1تاریخچه و دیدگاههای هوش هیجانی: 17
2-1-2 مقایسه هوش هیجانی و هوش شناختی: 19
2-1-3سنجش هوش هیجانی: 21
2-1-4 تعاریف هوش هیجانی: 21
2-1-5 مؤلفههای هوش هیجانی: 22
2-1-6 مبانی تئوری مدل هوش هیجانی بار آن: 25
2-1-7 هوش هیجانی در روانشناسی: 27
2-1-8 هوش هیجانی در اسلام: 28
2-1-9 اهمیت و فایده هوش هیجانی: 32
2-1-10 حیطههای کاربرد هوش هیجانی: 33
2-1-10 -1هوش هیجانی و ارتباطات: 33
2-1-10 -2هوش هیجانی و خانواده: 34
2-1-10 -3هوش هیجانی و سلامت: 35
2-1-10 -3-1 مدل هوش هیجانی بار آن در سلامت جسمی: 37
2-1-10 -3-2 مدل هوش هیجانی بار آن در سلامت روانی : 37
2-1-10 -5 هوش هوش هیجانی و آموزش: 39
2-2 استرس والدگری: 40
2-2-1تعریف مفهوم استرس والدگری: 42
2-2-2نظریه های استرس والدگری: 43
2-2-2-1 نظریه ی استرس والدین –کودک – روابط کودک و والدین : 43
2-2-2-2 نظریه ی تنش های روزمره : 45
2-2-3 کودک و نقش والدگری علل استرس: 47
2-2-4 ارزیابی استرس : 49
2-2-5 مکانیسم های سازگاری: 50
2-3 پیشینه تحقیقات : 53
فصل 3 57
روششناسی تحقیق 57
3-1:روش تحقیق 58
3-3 جامعه آماری: 61
3-4 حجم نمونه و روش نمونه گیری : 61
3-5 ملاحظات اخلاقی: 62
3-6 روش اجرای پژوهش: 62
3-7 ابزار جمع آوری اطلاعات: 62
3-7-1-1روش اجرا و نمره گذاری شاخص تنیدگی والدینی(PSI) : 63
3-8 روش های آماری در پژوهش: 63
فصل 4 65
تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق 65
4-2 بررسی نرمال بودن توزیع داده ها 70
4-3بررسی همگنی واریانس ها در دو گروه کنترل و آزمایش 71
4-4 فرضیه اول 71
4-5 فرضیه دوم 72
4-6 فرضیه سوم 73
4-7 فرضیه چهارم 74
فصل 5 76
نتیجه گیری و پیشنهادات 76
5-1 فرضیه ها: 77
5-1-1 فرضیه اول 77
5-1-2 فرضیه دوم 79
5-1-3 فرضیه سوم 79
5-1-4فرضیه چهارم 80
5-2بحث و نتیجه گیری : 81
5-3محدودیت ها : 84
5-4پیشنهادها: 84
5-4-1پیشنهاد های نظری: 84
5-4-2پیشنهاد های بالینی: 84
ضمائم و منابع 86
منابع : 87
فهرست جداول صفحه
جدول 2-1: مهارتهای چهارگانه هوش هیجانی برادبری و گریوز 23
جدول 2-2: ابعاد و عناصر هوش هیجانی از نظر دانیل گلمن 23
جدول 2-3 اجزاء مرتبط هوش هیجانی فاطمی: 24
جدول 2-4مقیاس های هوش هیجانی –عاطفی مدل بار آن 26
جدول 3-1 طرح تحقیق 58
جدول 3-2محتوای جلسات کارگاه آموزش مولفه های هوش هیجانی : 59
جدول4-1. آزمون کولموگروف-اسمیرنف 69
جدول4-2. آزمون لون 69
جدول4-3. نتایج حاصل از آزمون T-TEST فرضیه اول . 70
جدول4-4. نتایج حاصل از آزمون T-TEST فرضیه دوم. 71
جدول4-5. نتایج حاصل از آزمون T-TEST فرضیه سوم. 72
جدول4-6. نتایج حاصل از آزمون T-TEST فرضیه چهارم. 73
چکیده:
پژوهش حاضر به بررسی اثر بخشی آموزش هوش هیجانی بر استرس والدگری مادران کودکان با معلولیت جسمی –حرکتی در شهرستان زنجان پرداخته است .به همین منظور در کنار سوال پژوهش مبنی بر "تعیین تاثیر آموزش مولفه های هوش هیجانی بر کاهش استرس والدگری مادران کودکان با معلولیت جسمی – حرکتی در شهرستان زنجان " سه سوال فرعی دیگر برای تعیین تاثیر آموزش مولفه های هوش هیجانی بر کاهش استرس حوزه کودک ،کاهش استرس حوزه والدینی و کاهش استرس حوزه زندگی مادران کودکان جسمی – حرکتی مطرح و بررسی شده است .روش انجام پژوهش نیمه تجربی و به صورت طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه گواه و آزمایش بود که در آن به مادران کودکان جسمی – حرکتی در دوازده جلسه آموزش هوش هیجانی داده شد .جامعه ی آماری نیز کلیه ی مادران کودکان جسمی – حرکتی شهرستان زنجان در سال تحصیلی 93-92 بوده است. از بین مادران 30 نفر که نمرات استرس بالا و حداقل تحصیلات متوسطه داشتند به صورت انتصاب تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل انتخاب شدند.ابزار اندازه گیری برای سنجش استرس والدگری مادران ،.شاخص تنیدگی والدینی(PSI ) بود که ضریب پایایی آن0/81 بدست آمد .پس از گرد آوری داده ها به منظور تجزیه و تحلیل آماری نیز از روش آزمون T مستقل استفاده شد .
نتایج پژوهش نشان داد :
-پس از بررسی نمرات پیش آزمون استرس والد گری ،تفاوت معناداری بین میانگین های پس آزمون استرس والدگری دو گروه گواه و آزمایش از مادران کودکان جسمی حرکتی مشاهده شد ( 5% P=).
- پس از بررسی نمرات پیش آزمون استرس حوزه کودک ،والدینی و زندگی ،تفاوت معناداری بین میانگین پس آزمون حوزه کودک ،والدینی و زندگی دو گروه گواه و آزمایش از مادران کودکان جسمی – حرکتی مشاهده شد( 5% P=).
بنابراین با توجه به توانایی هوش هیجانی به عنوان عامل موثر در کاهش استرس والدگری مادران کودکان جسمی – حرکتی ، می بایست این مداخله مورد توجه و تاکید مشاوران و درمانگران قرار گیرد.
کلیدواژگان :
استرس والدگری ،آموزش هوش هیجانی ،معلولیت جسمی – حرکتی ،مادران
تاثیر مهد کودک بر رشد هوش علمی کوکان 7 تا 9 ساله
فرمت فایل:ورد قابل ویرایش
تعداد صفحه:90
چکیده
این تحقیق به منظور بررسی تأثیر مهد کودک در بالا بردن هوش عملی مقاطع اول و دوم و سوم ابتدایی که قبل از ورود به مدرسه دورة مهد کودک و پیش دبستانی را طی کرده اند انجام گرفته است .
برای نمونه برداری از بین دانش آموزان شهرستان ابهر ، ناحیه یک آموزش و پرورش این شهر تعداد 96 نفر در مقاطع تحصیلی اوّل ، دوّم ، سوّم به طور تصادفی خوشه ای گزینش شدند که از این تعداد نیمی پسر و نیمی دختر هستند .
فرضیه های اساسی این پژوهش عبارتند از :
ـ رشد هوش عملی کودکان برخوردار از آموزش های مهد کودک بیش از رشد عملی کودکان محروم از آموزشهای مهد کودک است .
ـ بین کودکان دختر و پسر برخوردار از آموزشهای مهد کودک بر رشد هوش عملی تفاوت معناداری وجود دارد .
ـ نتایج بدست آمده از تحقیق حاکی از آن بود که تفاوت بین دو گروه معنادار نبود .نتایج حاصل از آزمونt محاسبه شده مربوط به نمره های حاصل ازمکعبهای کهس نشان داد که فرض ضر بدردو گروه از پسران و دختران تایید می شود و فرض خلاف رد می شود این بدان معنا است که رشد هوش عملی در دو گروه مهد رفته یا نرفته معنی دار نبود به عبارت دیگر فرضیه پژوهش مبنی بر تفاوت این گروه تاکید نمی شود.در کل یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزشهای مهد کودک بر رشد هوش عمل تاثیری ندارد و بین رشد هوش عمل کودکان مهد کودک رفته و نرفته تفاوت معنا داری وجود ندارد.
108ص
54ص
پژوهش فوق بررسی مقایسه ای هوش هیجانی کودکان کار و خیابان و کودکان عادی شهر تهران که سن آنها بین 10 تا 15 سال است و به صورت در دسترس مورد سنجش قرار گرفته اند. محقق در این پژوهش با توجه به الگوی مایرو سالوری (1990) مصاحبهای را به صورت ساخت وار و باز پاسخ طراحی کرده که شامل پنج حیطه بود (خودانگیزی، خودآگاهی ادارة هیجانها هم حسی و تنظیم روابط). برای تجزیه و تحلیل از روش مانوتینی یو که روش های ناپاراستریک است استفاده شده و چون روش متقنی برای جمع نمرات کسب شده یافته نشد نمرات دو گروه در پنج حیطه با هم مقایسه شد. و در آخر تفاوت معناداری بین هوش هیجانی کودکان عادی و کودکان کار و خیابان دیده نشد.
فصل اول
پرسش پژوهش
آیا هوش هیجانی کودکان کار و خیابان تفاوت معناداری با کودکان عادی 10 تا 15 سال دارد؟
فرضیه پژوهش
هوش هیجانی کودکان کار و خیابان تفاوت معناداری با هوش هیجانی کودکان عادی دارد.
اهداف پژوهش:
1-توصیف هوش هیجانی (EQ) کودکان کار و خیابان و عادی.
2-مقایسه تفاوت وش هیجانی (EQ) کودکان کار و خیابان بر اساس میزان معناداری
3-تعیین بالاترین و پایین ترین میزان EQ در این گروه
متغیر پژوهش
متغیر وابسته هوش هیجانی
متغیر مستقل: وضعیت کودک اعم از عادی یا کودک کار و خیابان بودن
تعریف نظری متغیرهای پژوهشی:
هوش هیجانی: هوش هیجانی متشکل از مؤلفه های درون فردی است که دارای پنج حیطه باشد خودآگاهی ادارة هیجانها خودانگیزی هم حسی و تنظیم روابط (مایر و سالووی 1996)
کودک خیابانی
کودکانی که عمده وقت خود را بدون مدیریت بزرگسالان در خیابان ها می گذرانند (یونیسف)
کودک عادی:
کودکانی که از محبت پدر و مادر برخوردارند و تحت سرپرستی آنها در خانه و خانواده زندگی می کنند و می توانند از بیشتر امکانات رفاهی اجتماعی فرهنگی برخوردارند.
هوش هیجانی
نمره ای که کودک در پاسخ به پنج سؤال باز پاسخ در رابطه با پنج محور خودآگاهی ادارة هیجانها خودانگیزی هم حسی و تنظیم روابط کسب می کند.
کودک خیابانی
در پژوهش حاضر کودکان کار به کودکانی اطلاق می شود که سطح سنی آنها بین 10 تا 15 سال بوده و برای افراد معاش به شغل هایی نظیر دست فروشی، گل فروشی، فال فروشی، واکس زدن و… اشتغال دارند و اغلب به سرپرست یا بی سرپرست هستند و به طور در دسترس در شهر تهران مورد انتخاب و آزمون قرار گرفت اند.
بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:135
فهرست مطالب :
فصل اول : کلیات پژوهش
مقدمه............................................................... 1
بیان مسأله .................................................. 4
اهمیت نظری و عملی پژوهش ........................................... 8
پیشینة تحقیق ............................................................ 9
اهداف پژوهش ............................................................ 10
فرضیه های پژوهش ................................................... 10
تعاریف مفاهیم ........................................................ 11
تعاریف نظری ............................................................ 11
تعاریف عملیاتی............................................................... 12
فصل دوم : مبانی نظری و پیشینة پژوهش
تعاریف هوش هیجانی..................................................... 13
ویژگیهای هوش هیجانی ................................... 14
سیر مطالعهی هوش هیجانی ........................................... 18
اندازه گیری هوش هیجانی ............................................. 21
پرسشنامه هوش هیجانی پتراید زوفارنهام .............................. 24
هوش هیجانی و بیماریهای روانی .......................................... 28
ابراز هیجان و پیامدهای آن در قلمرو سلامت............................... 31
افزایش هوش هیجانی .................................................. 34
تعاریف سلامت روانی............................................... 53
اهداف و مقاصد بهداشت روانی ....................................... 55
بهداشت روانی ...................................................... 57
معیارهای بهداشت روانی در مکتب اسلام............................ 60
تعریف بهداشت روانی و سه سطح پیشگیری .............................. 62
اصول بهداشت روانی ......................................... 66
پژوهش های انجام شده در زمینه رابطه هوش هیجانی یا سلامت روانی ........ 70
فصل سوم : روش تحقیق
جامعه آماری ........................................................ 87
روش نمونه گیری ......................................................... 87
روش اجرای پژوهش .......................................... 94
تجزیه و تحلیل اطلاعات ................................................... 94
فصل چهارم : تحلیل دادهها
مقدمه ................................................................... 95
فرضیههای SPSS ................................................. 96
آمار توصیفی .............................................................. 97
آمار استنباطی .................................................... 113
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
مقدمه ................................................................. 122
ارائة فرضیهها ........................................................ 124
بحث و نتیجه گیری ............................................... 133
پیشنهادات .............................................................. 135
محدودیتها ................................................. 135
منابع و ماخذ ........................................................... 136
پرسشنامه
چکیده :
در ابتدای پژوهش، به معرفی موضوع پایان نامه و اهداف اجرای پژوهش و نیاز به اجمال به تعاریف نظری و عملیاتی پایان نامه پرداخته شده است.
در فصل دوم به بیان تعاریفی از سر فصلهای پایان نامه (هوش هیجانی و سلامت روانی) پرداخته شده است و بررسی برخی بیماریهای و البته به موضوعات فوق و نیز بررسی پژوهشهای انجام شده (اعم از خارجی و داخلی) پرداخته شده است.
در فصل سوم روش اجرای آزمون بیان میشود جامعة آماری، پرسشنامههای انجام شده در این پژوهش، روش نمونه گیری تجزیه و تحلیل اطلاعات در این فصل بر آن پرداخته میشود.
در فصل چهارم این پژوهش که به تجزیه و تحلیل دادهها پرداخته، در بخش ابتدایی آن از توصیف و سازماندهی مناسب دادههای مورد نظر از روش توصیفی از قبیل اعداد، فراوانی، درصد و ... و همچنین نمودار جهت ارائه نتایج به شکل تصویر استفاده شده است.
در بخش دوم برای تحلیل دادهها از آزمون ضریب همبستگی و رگرسیون استفاده شد. دلیل استفاده از این آزمون تعیین جهت و شدت رابطه بین متغیرها میباشد.
در فصل انتهایی این پژوهش به بحث و نتیجه گیری کلی پرداخته و پیشنهادات ارائه شده و محدودیتهای این پژوهش بیان شده است.
مقدمه :
هیجانات رویدادهای درونی هستند که زیر مجموعه های روان شناختی بسیاری نظیر؛ پاسخ های زیست شناختی، شناخت ها و آگاهیهای هشیار را هماهنگ می سازند. هنگامی که رابطه شخص با خانواده و با همه انسان ها تغییر کند، هیجانات شخص نیز، تغییر خواهند کرد.
به عنوان مثال: شخصی که خاطرات شیرینی از دوران کودکی به خاطر آورد، ممکن است دنیا به نظرش شاداب تر و بسیار مسرت بخشتر به نظر آید. زیرا هیجانات روابطی را در این حس (فضا) میکنند که تداعی کننده معنایی مرتبط با این روابط می باشند (اسکو ارز و کلر، 1983 ؛ به نقل از مایر، 2001)
هوش هیجانی اصطلاح نسبتاً جدیدی است که در تکمیل مفهوم هوش سنتی بر سهم اجتماعی، شخصی و هیجانی دررفتار هوشمندانه تأکید دارد (گاردنر، مایر و سالووی 1983 ، وکسلر 1940 ، 1943 ، 1958 ؛ به نقل از مایر و سالووی 1995).
هوش هیجانی به عنوان یک مفهوم جدید از دهه 1990 وارد ادبیات روان شناختی شده و حاصل در هم تنیدگی دو حس هیجانی و عقلانی و رابطه متقابل عقل و احساس است.
هوش هیجانی مولفه تازه ای است که خیلی از محققان به کاربرد آن در امور مختلف علاقمندند. نظریه هوش هیجانی و دیدگاه یوسنی درباره پیش بینی عوامل موفقیت در زندگی از جمله پیشرفت تحصیلی و مقابله کارآمد با عوامل فشارزا به عنوان منشأ اختلالهای روانی فراهم می آورد، زیرا بسیاری از ویژگی های شخصیتی همچون همدردی، خودگرایی، خوش بینی، خودانگیختگی، کنترل تکانه ها، خودآگاهی و مدیریت هیجان، زمینه ساز موفقیت در عرصه های گوناگون زندگی هستند.
به نظر می رسد هوش هیجانی از شخصیت و شاخص های شناختی (مثل هوشبهر) متمایز است و در پیش بینی پیامدهای واقعی و اساسی زندگی موثر باشد. به عبارت دیگر «هوش هیجانی ممکن است بهترین پیش بینی کننده موفقیت شخص در زندگی باشد» (سیاروچی و همکاران 2001).
افرادی که از هوش هیجانی پایینی برخوردارند قادر نیستند از سازوکارهای منسجم و منظم استفاده کنند بنابراین مستعهد ابتلاء به اختلالات اضطرابی می باشند (سیاروچی و همکاران 2001). در مورد سلامت و بهداشت روانی دیدگاه ها و تعاریف زیادی برشمرد و عوامل زیادی را در داشتن و نداشتن بهداشت و سلامت روانی ذکر کرد: شناخت خود و محیط، داشتن ثبات عاطفی، تسلط بر هیجان ها، پذیرش مسئولیت، توانایی گرفتن تصمیمات شخصی، داشتن توانایی رویارویی با مشکلات و استدلال ها (پورافکاری، 1379)، بهداشت روانی را نیز میتوان نوعی قابلیت ارتباط هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی، حل تضادها و تمایلات شخصی به طور مناسب و منطقی داشت (گنجی، 1376).
از عوامل مهم در سلامت روانی افراد سخت هیجانات می باشد. به طور کلی توانایی های هیجانی برای تشخیص پاسخ های هیجانی مناسب در مواجهه با رویدادهای روزمره، گسترش دامنه بینش و ایجاد نگرش مثبت درباره وقایع و هیجانات، نقش موثری دارند. بنابراین افرادی که توانایی، کنترل و استفاده از این توانش های هیجانی را دارند از حمایت اجتماعی، احساس رضامندی و سلامت روانی بیشتری برخوردار خواهند شد.
امروزه بسیاری از پژوهشگران معتقدند که اگر فرد، از لحاظ هیجانی توانمند باشد بهتر می تواند با چالش های زندگی مواجهه شود و در نتیجه از سلامت روانی بهتری برخوردار خواهد شد (سیاروچی و همکاران، 2002، به نقل از نوری، 1383).
سلامت روانی به نحوه تفکر، احساس و عمل اشخاص بستگی دارد و به طور کلی افرادی که از سلامت روانی برخوردارند نسبت به زندگی نگرشی مثبت دارند و آماده برخورد با مشکلات زندگی هستند. در مورد خود و دیگران احساس خوبی دارند. در محیط کار و روابطشان مسئولیت پذیر می باشند، وقتی از سلامت روانی برخوردار باشیم انتظار بهترین چیزها را از زندگی داریم و آماده برخورد با هر حادثهای هستیم، هر چه فرد بهتر بتواند خود را با محیط و مشکلات پیرامونش سازگار کند از هوش هیجانی برخوردار است. ما با آموختن ویژگیهای سلامت روانی بهتر می توانیم به روح و روان متعادل و شاد دست پیدا کنیم و هوش هیجانی خود را ارتقاء دهیم. نظر هوش هیجانی، دیدگاه جدیدی در زمینه پیش بینی موثر بر موفقیت و همچنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی فراهم میکند که کامل کننده علوم شناختی، اعصاب و رشد کودک است (بار – ان، 1999) و طبق گفته مگمن (2000)، نظریه هوش هیجانی چهارچوب جدیدی از مدل پیشگیری اولیه در بهداشت روانی ارائه می کند. مفهوم هوش هیجانی را می توان در موقعیت های آموزشی مانند دبیرستان، مدارس فنی، دانشگاه ها، برای کمک به روانشناسان مدارس و مشاوران در شناسایی آن دسته از دانش آموزانی که نمی توانند به طور موثر با نیازهای تحصیلیشان که ممکن است به اخراج از مدرسه یا مشکلات هیجانی بینجامد، به کاربرد (اسوارت، 1996 ؛ به نقل از بار – ان 1997).
امروزه این بحث وجود دارد که موفقیت به چندین نوع هوش و کنترل هیجانات بستگی دارد و توسل به هوش عمومی (شناخت) به تنهایی برای تببین موفقیت کافی نیست و یک دلیل برای این ادعا این است که هوش هیجانی در مقایسه با سازه و بهره هوشی پیش بینی کننده بهتری برای موفقیت در زندگی اجتماعی است (گلمن، 1995، به نقل از پارسا 1382) و پژوهشگران (برای مثال) مایر و سالو وی 1990) بر این باورند که تواناییهای سازنده هوش هیجانی – درک هیجانات تنظیم حالات عاطفی و استفاده از آگاهی هیجانی، سلامت روانی و انطباق شناختی مرتبط هستند. هوش هیجانی مفهومی است که ریشه در کارهای ثرندایک و گاردنر دارد (سیاروچی، 2003، به نقل از نوری 1383).
بیان مسأله
ما امروزه در عصری زندگی می کنیم که سلامت روانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است چرا که به موازات پیشرفت های تکنولوژیکی – صنعتی – اقتصادی و اجتماعی، نابسمانی های روانی و روز به روز در حال گسترش است و بسیاری از افراد از ناراحتی های روانی به شدت رنج برده و نه تنها خود در عذاب هستند بلکه خانواده و در نهایت جامعه را نیز دچار مشکل می کنند (لشگری 1381).
در آغاز هزاره سوم میلادی، زمان بحث و گفتگوی تمدنها و نیز در عصر شکوفایی تکنولوژی و افزایش امکانات و ابزار زندگی باید بشر امروز بیش از هر زمان دیگر احساس آرامش و امنیت داشته باشد. کمترین مشکلات جسمانی و روانی، کمترین حادثه و کمترین نگرانی را داشته باشد.
طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب خبر از سلامتی روان را می دهد.
دانشمندان اعتقاد دارند که سلامت روانی از مهم ترین ابعاد سلامتی بوده و هر گونه اختلال در آن می تواند مشکلات جدی و شایعی در هر گروه جمعیتی ایجاد کند، بنابراین بهداشت و یا سلامت روان علاوه بر اینکه یک وظیفه شرعی و ضرورت انسانی محسوب می گردد توجه و یا بی توجهی به آن می تواند پیامدهای اقتصادی و اجتماعی بسیار بارزی را به وجود آورد.
طی سالهای متمادی، روان شناسان برای طبقه بندی و تعریف هوش تلاش کرده اند، در قرن گذشته هوش، (هوشبر) IQ مورد سنجش قرار می گرفت که تلاش می کرد ظرفیت شناختی و عملکردی (مثل توانایی شخص برای یادگیری، به خاطر آوردن، دلیل آوردن، انتزاع)، را ارزیابی نماید. از آغاز دهه 1990 بحث در زمینه اثرات روان شناختی هیجان و کارکردهای انطباقی آن و نیز ماهیت رابطه هیجان و شناخت با معرفی مفهوم هوش هیجانی ابعاد تازه ای به خود گرفت. مفهوم هوش هیجانی، دنیای تازه و عمیقی در فهم هوش انسان گشوده است و توانایی برای ارزیابی هوش کلی یا عمومی منفی کمتری را تجربه کنند. آنها همچنین در ایجاد و حفظ روابط کیفی بالا مهارت دارند. به طور کلی هوش هیجانی با وقایع و پیامدهای زندگی ارتباط دارد و به اقرار در فهم و پیش بینی جنبه های گوناگون زندگی روزمره کمک می کند (سیاروچی، چان، روبرتس، کاپوتی، 2001 ؛ به نقل از سیاروچی و همکاران 2002، به نقل از نوری 1383).
با توجه به جنبه های تحولی هوش هیجانی سه مشخصه از توانشهای ذهنی اهمیت خاصی دارد:
الف) ادراک، ارزیابی و بیان هیجان، یعنی توانایی تشخیص و فهم هیجانات خویشتن و سایر افراد مبتنی بر سرنخ های موقعیتی و هیجانی که معانی هیجانی آنها با توافق فرهنگی همراه است.
ب) تنظیم و کنترل هیجان: یعنی توانایی برخورد سازگارانه با هیجانهای مخالف یا منفی با استفاده از شیوه های خود تنظیمی که شدت یا طول مدت حالات چنین هیجاناتی را بهبود می بخشد و نیز قابلیت ایجاد شرایط لذت بخش برای سایر افراد و پنهان کردن هیجانات منفی خود به منظور اجتناب از آسیب رساندن به احساسات شخصی دیگران.
ج) بهره برداری از هیجان: یعنی توانایی برنامه ریزی منعطف و استفاده از هیجان در مساله گشایی.
بحث تفاوتهای جنسیتی در هوش هیجانی توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است (کوپر، سوآف، 1997 ؛ گلمن، 1995 ، گروس، جان، 1995 ؛ به نقل از مایر و سالووی 1997). سطح هوش هیجانی در دختران بالاتر از پسران می باشد، دختران در کنترل هیجانات و ادراک دیگران بهتر از پسران عمل می کنند اما در کنترل هیجانات خود عملکرد بهتری ندارند (سیاروچی، 2000 ، ورتلب، 1987 ، وایرزبیک، 1989 ؛ به نقل از بار – ان ، 2000).
امروزه از بهداشت و سلامت روانی اغلب برداشت ها و تعاریف متعدد و متفاوتی ارائه شده است اما مفهوم سلامت روانی با فرض تعریف بال و مجموعه فعالیت های زیر به کار گرفته خواهد شد:
در سلامت روانی به فعالیت های بند اول بهداشت روان، فعالیت های بند دوم پیشگیری اولیه، به فعالیت های بند سوم پیشگیری ثانویه و به فعالیت های بند چهارم پیشگیری شایسته و یا توان بخشی روانی گفته میشود.
یکی از راههای کسب سلامت روانی رعایت اصول بهداشت روانی میباشد، بهداشت روان علمی است برای بهتر زیستن و رفاه اجتماعی که تمام زوایای زندگی از اولین لحظات حیات جنین تا مرگ اعم از زندگی داخل رحمی، نوزادی، کودکی، نوجوانی و بزرگسالی و پیری را در بر می گیرد.
هوش هیجانی به طور فزاینده ای در سلامت روانی افراد تأثیر میگذارد. بهداشت روانی دانش و هنری است که به افراد کمک می کند تا با ایجاد روشهایی صحیح از لحاظ روانی و عاطفی بتواند با محیط خود سازگاری نموده و راه حل های مطلوب تری را برای حل مشکلاتش انتخای نماید و این برگرفته از هوش به نسبت بالای افراد است (بهرامی 1381).
اهمیت نظری و عملی پژوهش
پژوهشگران(برای مثال، بار – ان، 1997 ، بار – ان و پارکر، 2000) بر این عقیده اند که بین هوش هیجانی و عملکرد موثر در انطباق با حوادث روزمره زندگی پیوند و رابطه وجود دارد. هوش هیجانی جدیدترین تحول در زمینه فهم ارتباط میان سلامت روان و هیجان است. علیرغم دیدگاههای اولیه، نگاه واقع بینانه به ماهیت انسان نشان می دهد که انسان نه منطق صرف است و نه احساس (هیجان) صرف، بلکه ترکیبی از هر دو می باشد. بنابراین توانایی شخصی برای سازگاری و چالش با زندگی به عملکرد منسجم قابلیت های هیجانی و منطقی بستگی دارد (سالووی و مایر 1990 ؛ به نقل از بار – ان 1997).
سالهاست روان شناسان درصدد هستند به این سئوال پاسخ دهند که چرا برخی از مردم نسبت به بعضی دیگر از سلامت روانی بهتری برخوردارند. یا چرا برخی نسبت به برخی دیگر در زندگی موفق ترند؟ و چه عواملی این تفاوت ها را رقم می زند؟ پاسخ به این سئوالات بر لزوم بررسی عواملی که تصور می شود موفقیت افراد تبیین کند، مهارت های هیجانی تأکید دارد به سرعت روشن شد که کلید تعیین و پیش بینی موفقیت و کام یابی تنها هوش شناختی نیست (بار – ان، 1999).
بهداشت روانی آنها و به خصوص افرادی که دارای مشکل هستند، مورد توجه قرار گیرد. لذا با توجه به اهمیت جنبه های کارکردی هیجان در سلامت جسمی و روانی انسان مطالعه و بررسی این سازه و نقش آن در سلامت روان مهم و سودمند است.
پیشینة تحقیق
دتیرزاف (2000)، سخن از موضوعی به بیان می آورد که در ادبیات روان شناختی است از قدمت چندانی برخوردار نیست و نیاز به توضیح دارد. این موضوع کار یا وظیفه هیجانی نامیده می شود. کار یا وظیفه هیجانی را موریس و فلامن تلاش در جهت کنترلی و ارائه هیجانات و عواطفی می دانند که از نظر سازمانی مطلوب و دلخواه بوده و در جریان مبادلات بین فردی ابراز می شود. اشفورث و همافری کار یا وظیفه هیجانی را به عنوان عمل نمایش و ارائه هیجانات ثبت تتعریف کرده اند.
در مطالعه ای دیگر پرسش نامه ای در یک گروه 314 نفری در امریکا به منظور ارزیابی درجه رابطه بین متغیرهای هوش هیجانی و رضایت شغلی به اجرا در می آمد. نمونه متشکل از 56% زنان با میانگین سنی 8/36 و 44% از مردان با همین میانگین سنی بود. پرسشنامه رضایت شغلی دارای 21 آیتم است که به دو قسمت تقسیم می شود. قسمت اول که به توانایی و قابلیت رضایت داشتن از کار مربوط است. این قسمت شامل 6 آیتم است از کاملاً مواق تا کاملاً مخالف و قسمت دوم شامل 5 آیتم که با جنبه های فیزیکی کار، پالایش، شرایط کاری، ساعات کاری، امنیت شغلی، حقوق و ... مرتبط است.
دکتر بار – ان به منظور هنجاریابی آزمون هوش هیجانی خود و به منظور دست یابی به اعتبار سازه آزمون، همبستگی آن را با آزمونهای دیگر که از کاربرد مقبولیت بالایی برخوردارند بررسی کرده است. در بررسی رابطه هوش هیجانی با سلامت روانی بار – ان با همکاری دکتر ماریا گارید و همبستگی بین داده های آزمون هوش هیجانی و نمرات بدست آمده بدست آمده از آزمون سلامت روان یا نشانگان مرضی SCL-90 را مورد بررسی قرار دارند. این تحقیق بر روی نمونهای متشکل از دانشجویان و دیگر اقشار مردم در امریکای شمالی (امریکا و کانادا) در سال 1999 به اجرا درآمد. نمرات بدست آمده حاکی از رابطه نیرومندی و بسیار معنی داری بین هوش هیجانی و سلامت روان بود.
اهداف پژوهش:
هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین هوش هیجانی و میزان سلامت روانی است و هدف دیگر این پژوهش توجه به توانایی های غیرشناختی و نقش آن در سلامت روانی می باشد.
فرضیه های پژوهش
فرضیه اول: بین هوش هیجانی و سلامت روان رابطه وجود دارد.
فرضیه دوم: بین مقیاس خودانگیزی با سلامت روان رابطه وجود دارد.
فرضیه سوم: بین مقیاس خودآگاهی با سلامت روان رابطه وجود دارد.
فرضیه چهارم: بین مقیاس خودکنترلی با سلامت روان رابطه وجود دارد.
فرضیه پنجم: بین مقیاس هوش اجتماعی با سلامت روان رابطه وجود دارد.
فرضیه ششم: بین مقیاس مهارت اجتماعی با سلامت روان رابطه وجود دارد.
فرضیه هفتم: هوش هیجانی و مولفههای آن میتوانند پیشبینی کنند سلامت روان باشند.
تعاریف مفاهیم
تعاریف نظری:
هوش هیجانی: قابلیت ها و توانایی های هیجانی و عاطفی فرد از جمله آگاهی، خود کنترلی، خودانگیزی، هشیاری اجتماعی و مهارتهای اجتماعی را در مجموع هوش هیجانی می گویند. (لشکری 1383)
هوش هیجانی: هوش هیجانی دانشی است که هیجانات را به طور روشن کنترل می کند. اگرچه این دانش تحت تأثیر منابع شناختی و همچنین فشار فرهنگی و جامعه شناختی می باشد.
سلامت روان: کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را چنین تعریف می نمایند:
سلامت فکری و روان عبارت است از قابلیت برقراری ارتباط هماهنگ و موزون با دیگران در تغییر و اصلاح محیط افراد و اجتماعی، حل تضادها مشکلات و تمایلات فردی به طور منطقی، عادلانه و مناسب (میلانی فر 1376).
لونیسون و همکارانش معتقدند سلامت روانی عبارت است از اینکه اولاً فرد چه احساسی نسبت به خود و دیگران و دنیای اطراف دارد. ثانیاً چگونگی سازگاری فرد با درآمد و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش ارتباط دارد. (میلانی فر، 1376).
سلامت روان: به عنوان توانایی فرد در غلبه بر ناراحتی های روان شناختی و هیجانی شناخت از دیگران و حفظ روابط اجتماعی تعریف می شود.
تعاریف عملیاتی:
هوش هیجانی: در این تحقیق منظور نمره ای است که فرد از آزمون ارزشیابی هوش هیجانی سیبر یا شرینگ بدست می آورد.
سلامت روان : منظور از سلامت روان در این تحقیق نمراتی است که افراد بالای 40 سال در پرسشنامه GHQ (سلامت عمومی) کسب میکنند. در این پرسشنامه نمرات بالا اختلال و نمرات پایین سلامتی فرد را نشان می دهد.
و...