این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 105 صفحه می باشد.
پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی رشته مشاوره
فهرست
فصل اول
انگیزش
فصل دوم
ساختار نظریه اتکینسون
فصل سوم
ابزار و روش تحقیق
– مقدمه
– روش تحقیق
– جامعه آماری، نمونه گیری و روش نمونه گیری
– مشخصات ابزار اندازه گیری
– متغیر مستقل و وابسته
– روشهای آماری
فصل چهارم
بررسی فرضیه ها
– مقدمه
– جداول ونمودارها واطلاعات توصیفی
– آزمایش تک تک فرضیه ها
بحث ونتیجه گیری
– نتیجه گیری از آزمایش فرضیه ها
– بحث درمورد نتایج
– پیشنهادات کاربردی
– پیشنهادهایی برای پژوهش
منابع
پرسشنامه انگیزش پیشرفت
پرسشنامه شیوه های فرزندپروری
چکیده:
به منظور بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران با انگیزش پیشرفت فرزندان آنها دربین دانش آموزان سال سوم دبیرستانهای دخترانه و پسرانه شهر اردبیل نمونه ای با حجم 200 نفر انتخاب شوند. (50 نفر پسر، 50 نفر دختر، 100 نفر مادران آنها)
سپس پرسش نامه شیوه های فرزند پروری بر مبنای الگوی بامریند روی مادران و پرسش نامه انگیزش پیشرفت هرمنس روی فرزندان آنها اجرا گردید.
پس از جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها توسط نرم افزار کامپیوتریSPSS نتایج نشان داد که مادرانی که شیوه تربیتی آنها دموکراتیک و آزادگذاری است انگیزش پیشرفت فرزندان آنها بیشتر است.
در این تحقیق از نظر انگیزش پیشرفت تفاوت معنی داری بین دو جنس مشاهده نشد.
مقدمه
آدمی موجودی شگفت انگیز است. می تواند رویدادها را ادراک کند، به قضاوت های پیچیده دست بزند، اطلاعات را به خاطر آورد، مسائل را حل کند و نقشه ها را عملی سازد. این ماشین پیچیده ممکن است برای مقاصد مختلف به کار افتد؟ مثلا" نقشه جنگ را طرح کند یا به اکتشافات فضایی پردازد انسان دیگر را تحقیر کند یا بیماری را نوازش کند و بالاخره خواهان محبوبیت، برتری جویییا دوستی باشد. اینکه آدمی استعدادهای خود را صرف چه هدفهایی خواهد کرد منوط به انگیزش او است، یعنی به نوعی امیال، آرزوها، خواسته ها، نیازها، هوسها، گرسنگی ها، عشقها، تفریحها و ترسهای او بستگی دارد. (براهنی، 1366 )
یکی از هدفهای روان شناسی به عنوان یک علم، تبیین رفتار است. از این رو هر موضوعی که در این مورد به ما کمک کند باید مورد توجه قرار گیرد. تبیین رفتار یعنی اینکه چرا رفتار اتفاق می افتد. روانشناسی انگیزش بخشی از پاسخ به این چرا را ارائه می دهد. چرا یک موش به جستجوی غذا می پردازد؟ چرا یک دانشجوی دانشکده سخت تلاش می کند تا مهندس شود؟ در حالی که آن دیگری یا کمتر کار می کند یا کاری انجام نمی دهد؟ جواب سؤال اول این است که موش گرسنه است، لکن پاسخ سؤال دوم چندان روشن نیست زیرا انگیزش هر دانشجو به عوامل متعدد بستگی دارد. (شکرکن ، 1373)
هدف روانشناسی انگیزش، یافتن علل رفتارهای ساده و پیچیده است. در حقیقت علم انگیزش در جستجوی علت همه رفتارها است و در نتیجه روانسناسی را در تبیین رفتار یاری می دهد.
در طول قرنها عده زیادی از متفکران اجتماعی و فلاسفه پیرامون طبیعت انسان به بحث پرداخته اند و در این بین مطالب نظری خاصی پیرامون انگیزش بیان داشته اند. مثلا" در قرن یازدهم توماس هابز فیلسوف انگلیسی معتقد بود که انسان ذاتا" خودخواه، مخرب و سفاک است و نتیجه گرفت انسانها برای جلوگیری از هرج و مرج باید خود تسلیم قدرت سلطان خودکامه بنمایند.
بعد از هابز، جان لاک انگلیسی که از طرفداران حکومت پارلمانی بود ادعا کرد که انسان ذاتا" صلح جو، پاک طینت و سرشار از حس همکاری است. (به نقل از غفوری ، 1376)
قبل از اینکه به بیان نظریه های انگیزش بپردازیم لازم است که ابتدا تعاریفی از انگیزش عنوان گردد.
این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 88 صفحه می باشد.
پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی رشتة مشاوره
فهرست
عنوان صفحه
چکیده 2
مقدمه 3
بیان مسئله 4
سؤال مسئله 5
اهمیت و ضرورت تحقیق 5
اهداف تحقیق 6
فرضیه تحقیق 6
متغیرهای تحقیق 7
تعاریف عملیاتی واژه ها و مفاهیم 7 فصل دوم پیشینه ادبیات تحقیق
روانشناسی اجتماهی و رفتار اجتماعی 10
رفتار اجتماعی 12
رشد رفتار اجتماعی 13
انواع رفتار اجتماعی 14
تفاوتهای فرهنگی در رفتارهای اجتماعی 15
خانواده 16
کنوانسیون حقوق کودک ویونیسف دیباچه 30
فهرست
عنوان صفحه
این حکومتها 42
سبکهای فرزندپروری 57
پیشینة تحقیق 63
فصل سوم روش تحقیق
جامعه مورد مطالعه 66
حجم نمونه 66
روش نمونه گیری 66
ابزار اندازه گیری در تحقیق حاضر 67
پرسش نامه پذیرش اجتماعی 67
روش تحقیق 68
روش آماری مربوط به فرضیه 68
روش جمع آوری اوری اطلاعات 70
فصل چهارم یافته ها
مقدمه فصل چهارم 72
نمونه گیری و داده های مورد استفاده ازآزمون 73
جدول بررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری والدین و پذیرش اجتماعی کودکان 75
مقایسه پذیرش اجنماعی در بین دختران و پسران 75
مقایسه شیوه فرزند پدری والدین در بین دختران وپسران 76
فهرست
عنوان صفحه
فصل پنجم بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه گیری 79
مقیاس شیوه های فرزند پروری 81
پیشنهادات 83
محدودیت ها 84
منابع 85
چکیده:
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری والدین و پذیرش اجتماعی کودکان مقطع ابتدائی شهر رشت است که فرضیه های تحقیق عبارتند از اینکه:
مقدمه :
روان شناسان ؛ جامعه پذیری و پذیرش اجتماعی را به عنوان مبارزه ای فرد و جامعه تلقی می کنند و می گویند فرد مدام در حال گرایش به دور افکندن قید وبندهای اجتماعی و هنجارهای جامعه است و آنها کسب شناخت(دانش ) را نیز نتیجه رویارویی و مجادله فرد ( ذهن ) و محیط می دانند . پذیرش اجتماعی را روان شناسان فرایندی می داند که طریق آن کودک هنجارهای والدین را صورت عمقی می پذیرد و به سبک من برتر را ، محیط تهیه می بیند، عوامل اجتماعی با تشکیل این در پدیده به عنوان فرد منتقل می شوند و بدین شکل فرد جامعه پذیر می گردد. بدون تردید رفتار انسان تا حدود زیاد بستگی به عوامل ارثی زیست شناختی (بیولوژیکی ) دارد. کودک فقط به علت انسان بودن ، می تواند اعمال و رفتاری را انجام دهد که از عهده حیوانات پست در نمی آید از جمله اینکه مغز بزرگ و پیچیده انسان ، او را قادر می سازد تا معانی را به کارگیرد و با استفاده از زبان و قدرت کلامی ارتباط برقرار کند. اساس و مبنای رفتار عوامل تن کارشناختی (فیزیولوژیکی ) و عوامل محیطی هستند ویژگیهای جسمانی مانند رنگ چشم و پوست و... از قوانین ارثی تبعیت می کنند به طور کلی نوع محیط بزرگ شده کودک و عوامل موجود در آن می تواند در نوع جامعه پذیری و پذیرش اجتماعی آن نقش بسزایی داشته باشد به صورتی که نوع تربیت والدین و برخورد درست آنها با کودکشان می توان تأثیرات منفی و یا مثبتی بر روی آن بگذارند که هر کدام می تواند تأثیر مخرب یا مفیدی بر روی جامعه داشته باشد. رفتار غیر اکتسابی و آموزش آن توسط والدین به فرزند نتیجه و حاصل اثرات متقابل عوامل ساختی و محیطی است هر چند که ماهیت این در هم ورزی به گونه ای متفاوت و احتمالا" کمتر آشکار می شود و به نظر می رسد کودک زندگی را با نیازها و سائقه های بنیادی جسمانی و نیز یکی شروع می کند. در عین حال نیز از آغاز دارای بازتاب ها در رفتارهایی چون بلعیدن و مکیدن و.... است. اگر والدین بتوانند درک و شناخت عمیق و دقیق تری از رفتار فرزند را به خود او بفهمانند درپذیرش فرد و کودک در امعه کمک بالایی داشته و با شنا سایی طبقه اجتماعی خانواده به آسانی می توان به ارزشهای خانواده پی برد زیرا هر طبقه اجتماعی ارزشهای خاص و مربوط به خود را داراست و هدف از شیوه های تربیت پذیری کودک به والدین تغییر ارزش ها و رفتارهای نامطلوب والدین نسبت به کودکان می باشد تا بتواند با پذیرش اجتماعی در جامعه آشنا گردد ( کریمی – 1385 – ص 04 )
بیان مسئله :
غالبا" شخصیت کودک به رنگ ، محیط عاطفی خانه در می آید و این حقیقت را متخصصین تعلیم و تربیت کودک طی بررسی های درباره ارتباط بین خوی پدر و مادر و رفتار کودک به اثبات رسانده و ثابت کرده اند که برخی از حرکات پدر ومادر و رفتار کودک به اثبات رسانده و ثابت کرده انی که برخی از حرکات پدر ومادر کودکان از راه مشاهده و برخی را نیز از طریق استنباط و تصور سرمشق قرار می دهند. بدین ترتیب والدینی که خود دچار مشکل هستند هرگز نمونه مطلوبی برای فرزندان خود نبوده و پیوسته انگاره های رفتاری منفی آن ها در زندگی کودک ادامه دارد. و این گونه والدین که از نوع شیوه های فرزند پروری درست استفاده نکنند به فرزندان خود آسیب می رسانند به ده گره تقسیم می شوند که در کل می توان آن را والدین مسموم نادید و این نوع والدین نمی گذارند که فزندان به طور عادی پذیرا در جامعه باشند و پذیرش اجتماعی آنها هم دچار مشکل می شود. که این مسئله از زمان تولد کودک تا بزرگسالی آن مورد توجه قرار می گیرد.
این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 52 صفحه می باشد.
پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی رشته روان شناسی
فهرست
عنوان صفحه
چکیده 1
فصل اول : کلیات تحقیق 2
مقدمه 3
بیان مسئله 4
سوال مسئله 6
فرضیه های تحقیق 7
سلامت روانی و عمومی 8
فصل دوم : وضعیت هویت و سلامت روانی 9
وضعیت هویت و سلامت روانی 10
رشد اخلاقی 11
خانواده هسته ای 12
آرزوی مشترک و آرزوی شراکت 13
چرخه زندگی خانوادگی تحول خانواده در صول زمان 14
تاریخچه و تعریف سلامت روانی 18
تاریخچه 19
فصل سوم :روش تحقیق 20
جامعه مورد مطالعه 21
حجم نمونه 21
ابزار اندازگیری در تحقیق حاضر 22
پرسش نامه شیوه های فرزند پروری 23
روش تحقیق 24
فصل چهارم : یافته ها و تجزیه و تحلیل دادها 25
جدول 1-4 نمرات خام آزمودنیها نوجوانان 26
فهرست
عنوان صفحه
جدول 2-4 بررسی رابطه شیوه فرزند پروری 29
جدول 3-4 بررسی بین اختلال جسمانی و سلامت عمومی 30
جدول 4-4 بررسی رابطه بین شیوه فرزند پروری و اختلال اجتماعی 31
جدول 5-4 بررسی رابطه بین اختلال اضطرابی 32
جدول 6-4 بررسی رابطه بین شیوه فرزند پروری و اختلال افسردگی 33
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری 34
بحث و نتیجه گیری 35
پیشنهادات 38
محدودیت ها تحقیق 39
ضمائم 40
پرسش نامه سلامت عمومی(GHQ) 41
دستور اجرا و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) 44
آیا اخیرا 45
نمره گذاری 46
جدول شماره 6 همبستگیهای بین زیر 47
منابع و ماخذ 50
۱-بیانی –احمد – ۱۳۸۱- روش تحقیق در علوم تربیتی – انتشارات نی – تهران .
۲-دلاور – علی – ۱۳۸۲ – آمار استنباطی – انتشارات رشد – تهران .
۳-دلاور – علی – ۱۳۸۳ – روش تحقیق در علوم تربیتی ، انشارات رشد – تهران .
۴-دادستان – پریرخ – ۱۳۸۴ – تنیدگی روانی – انتشارات بذ – تهران.
۵-شاملو – سعید – ۱۳۸۴ – بهداشت و سلامت عمومی – انتشارات ارجمند – تهران .
۶-شعاری نژاد – علیاکبر – ۱۳۸۵ – تعلیم و تربیت فرزندان – انتشارات نوبهار – تهران .
۷-شارع – مصطفی – ۱۳۸۳ – آزموش والدین در برابر تربیت فرزندان – انتشارات ثابت – تهران .
۸-شورکی – معین – ۱۳۸۲ – سلامت عمومی – انتشارات بهار – تهران .
۹-منصور – محمود – ۱۳۸۴ روان شناختی – انتشارات رشد – تهران .
۱۰- محمودی – سیدعیسی – ۱۳۸۴ – روان شناختی رشد – انتشارات ارسباران – تهران .
۱۱- نمازی – احمد – ۱۳۸۲ – روشهای تربیتی کودکان – انتشارات همت – تهران .
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری وسلامت عمومی دربین جوانان ۱۴ ساله شهرستان ابهر که فرضیه های عنوان شده عبارتنداز ۱- بررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری وسلامت عمومی۲- بررسی رابطه شیوه فرزندپروری و اختلال اجتماعی ۳- بررسی رابطه شیوه فرزند پروری و اختلال اضطرابی ۴- بررسی رابطه شیوه فرزندپروری واختلال رفتاری ۵- بررسی رابطه شیوه فرزند پروری و اختلال جسمانی که جامعه مورد مطالعه دانش آموزان حدودسنی ۱۴ ساله هستند که ۶۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده وآزمون سلامت عمومی وشیوه فرزندپروری آنها اجراگردیده که نتایج درست در جداول فصل چهارم ترتیب بندی شده وجهت آزمون فرضیه ها از روش آماری ضریب هم بستگی پیرسون استفاده گردیده که نتایج بدست آمده حاکی ازآن است که بین سلامت عمومی وشیوه های فرزندپروری و همین طور مقیاس های سلامت عمومی به جز اختلال جسمانی رابطه وجود دارد ولی بین اختلالات جسمانی و شیوه های فرزند پروری رابطه وجود ندارد .
وقتی از چرخه زندگی خانوادگی سخن به میان می آید به خانواده سنتی اشاره می شود خانواده ای که درآن زن وشوهر ازدواج کرده اند وبچه دارشده اند وازدواج باقی می مانند اما ،با افزایش تعداد طلاقها و تنوع زندگیهای ،مشترک ،احتمالااین الگوی سنتی خانواده به زودی دربین کمتر از نصف بزرگسالان مشاهده خواهدشد و این خانواده وپدر ومادر هستند که در تربیت فرزندان می توانند نقشی بسزا داشته باشند چرخه زندگی وجریان بین پدر ومادر جهت تربیت فرزندان جزءاصلی ترین چیزی است که می تواند در نوع تربیت نقش بسزایی داشته باشد . نوجوانان به آزادی تجربه کردن نیاز دارند بااین حال ،به طوری که ادامه دادن سبک مقتدرانه در طول نوجوانی ،چالشها و سازگاریهای خاصی رادربردارد و توانایی نوجوانان در فکر کردن به روابط اجتماعی نیز تنشهای خانوادگی را بیشتر می کند ،شاید زمانی را به خاطر بیاورید که دیگر والدین خودتان راازآدمهای کاملا”آگاه وکاملی در نظر نمی گرفتید وصرفا”آنها را افراد معمولی می انگاشتید بعداز اینکه نوجوانان والدین خودرا آرمان زدایی می کنند دیگر مانند گذشته در برابر آنها زورنمی آورند خوب با این اوصاف تمام این مطالب منجربه می شود به نوع تربیت فرزندان واینکه فرزندان تحت تاثیر والدین رفتار و اعمالی را انجام می دهندکه اگر مخالف با عرف و شرع جامعه باشد ممکن است که مشکلاتی را بوجودآورد که در وهله اول هم به خود بچه ونوجوان وهم به جامعه ضرر وآسیب می رساند به طوری که از لحاظ روحی وسلامت روانی را هم به خطر می اندازد تربیت فرزندان توسط والدین می تواند در ایجاد روحیه قوی و محکم فرزندان نوعی گام مهمی بردارد و برعکس هم می تواند اقدام کند . سلامت عمومی و سلامت روانی حاصل از این تربیت هم به نوع خود مهم و ضروری است چرا که عدم سلامت روانی باعث ایجاد ناراحتیهای روحی و جسمی می شود (ثورکی ۱۳۸۲ –ص ۶۱ )
نوجوانان به به آزادی تجربه کردن نیازدارند بااین حال به طوری که ادامه دادن سبک مقترانه در طول نوجوانی ،چالشها و سازگاریهای خاصی رادربردارد که توانایی نوجوانان در فکر کردن به روابط اجتماعی نیز تنشهای خانوادگی را بیشتر می کند شایدزمانی را به خاطر بیاورید که دیگر والدین خودتان را آدمهای کاملا”آگاه و کاملی در نظر نمی گرفتید و صرفا”آنها را۱۰۰ افراد معمولی به می انگاشتید وبعد از اینکه نوجوانان والدین خود را آرمان زدایی می کنند ودیگر مانند گذشته ما دربرابر آنها سرفرود نمی آورند وآنها مسایل گوناگونی چون تمیز کردن اتاقشان و رفت وآمد به خانه و انجام تکالیف که تمام این ها می شود گفت شیوه های از تربیت و نوع برخورد والدین با فرزندان است درحالی که والدین و نوجوانان دیدگاه های بسیار متفاوتی در مورد موقعیتها داشته باشند . حل کردن اختلاف نظرآنها دشوارتر است و زمانی که فرزندان از مرحله نوجوانی به بزرگسالی نزدیکتر شد تکلیف والدین و فرزندان فقط جداشدن از یکدیگر نیست وآنها باید آمیزه ای از باهم بودن و استقلال برقرار کنند که تمام اینها می تواند ریشه درسلامت عمومی وشناختی داشته باشد وباعث جدایی محیط ناسالم بیرون ومحیط سالم خانه و خانواده باشند که این مساله در راس شیوه درست فرزند پروری خانواده ها و والدین است .
سؤال کلی :۱- آیا بین شیوه های فرزند پروری وسلامت عمومی رابطه وجوددارد ؟
هدف از تحقیق حاضر بررسی شیوه های فرزند پروری وسلامت عمومی فرزندان حدود سنی ۱۴ ساله شهر ابهر است و اینکه آیا شیوه های تربیت فرزندان در ایجاد سلامت عمومی می تواند دخالت داشته باشد یا نه و اینکه نوع تربیت ،برخورد صحیح والدین در کارهای مربوط به کودکان و نوجوانان در ایجاد اختلالات رفتاری –اضطرابی – اجتماعی – جسمانی فرزندان دخالت مثمر ثمری دارد یا نه .
درک اصول اخلاقی هامانند کودکی در نوجوانی نیز از طریق فرزند پروری صمیمانه ،دموکراتیک و بحث کردن درباره مسایل اخلاقی ،پرورش می یابد . نوجوانانی که از نظر رشد اخلاقی بسیار پیشرفته هستند والدینی دارند که با دقت تمام به آنها گوش می کنند و سؤالهای روشنگری می پرسند واز استدلال سطح عالی استفاده می کنند ودر مقابل به والدینی که موعظه می کنند وبه تهدید متوسل می شوند که تمام این شیوه های تربیتی می تواند تاثیر مثبت یا منفی برروی افراد بخصوص فرزندان بگذارد وگاهی اوقات همین شیوه های نادرست باعث بوجود آمدن مشکلاتی می شود که حل آن خیلی سخت ونابجاست از طرف دیگر سالهایکی از پیش بینی های بسیار قدرتمند رشد اخلاقی است که تمام این موارد درسلامت عمومی فرد می تواند نقش بسزایی داشته باشد .(سید یحیی محمدی ص ۷۴ – ۱۳۸۴)
امیداست با ارائه این گونه پژوهشها وبه کارگیری راهکار های درست جهت تربیت فرزندانمان آنها را هرچه بیشتر به سلامت عمومی برسانیم طوری که آنها بتوانند با محیط اطراف خود رابطه خوبی برقرار کنند واز این رابطه لذت کافی را ببرند که ارائه این گونه تحقیقات درمراکز آموزشی ودانشگاهی نقش بسزایی دارد .
فرضیه کلی
۱- بین شیوه های فرزند پروری وسلامت عمومی رابطه وجوددارد
فرضیه جزیی
۱- بین شیوه های فرزند پروری و اختلال جسمانی رابطه وجوددارد .
۲- بین شیوه های فرزند پروری واختلال رفتاری رابطه وجوددارد .
۳- بین شیوه های فرزند پروری واختلال اجتماعی رابطه وجود دارد .
۴- بین شیوه های فرزند پروری و اختلال اضطرابی رابطه وجوددارد .
درفرضیه کلی
شیوه های فرزند پروری – متغییر وابسته
سلامت عمومی – متغییرمستقل
درفرضیه های جزیی
اختلال جسمانی – اضطرابی – رفتاری واجتماعی – متغییر مستقل
شیوه فرزند پروری – متغییر وابسته
شیوه های فرزند پروری :عبارتنداز درک اصول اخلاقی ورفتار درست و سنجیده در جهت تربیت فرزندان که از طریق بزرگترها ووالدین صورت می گیرد و نشان دادن راههای درست اخلاقی – رفتاری – اجتماعی با استدلال در سطح عالی برای فرزندان بدور از هر نوع تهدید و مواخذه وبالاخره عبارتنداز نمره ای است که آزمودنی از آزمون شیوه های فرزند پروری بدست آورده است .
سلامت روانی و عمومی: عبارتنداز :سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و موثر به طور کامل شود ورفتار عادی نمودار شخصیت انسان سالم است که موجب سازگاری او با محیط وبالنتیجه رفع نیازهای اصلی وضروری اوست ودر نتیجه بالاخره عبارتنداز نمره ای است که آزمودنی از آزمون سلامت عمومی بدست آورده است .
کسب هویت و وقفه از لحاظ روانی راههای سالمی به سوی خود وصفی پخته هستند ،درحالی که ضبط وپراکندگی هویت ناسازگارانه هستند. نوجوانانی که هویت کسب کرده اند یا فعالانه آن را کاوش می کنند احساس عزت نفس بیشتری دارند به احتمال بیشتری به صورت انتزاعی و نقادانه فکر می کنند بین خودآرمانی (آنچه امیدوارند که بشوند )وخود واقعی شان شباهت بیشتری وجود دارد ودر استدلال اخلاقی پیشرفته هستند (جوسلسون ۱۹۹۴ ،مارسیا وهمکاران ۱۹۹۳).در ضمن افرادی که هویت کسب کرده اند کمتر خود محور هستند ودر مورد نشان دادن خود واقعی شان به دیگران احساس ایمنی بیشتری می کنند (اوکانور ،۱۹۹۵ ).
نوجوانانی که به مدت طولانی هویت پراکنده دارند در پرورش هویت بسیار نا پخته هستند .آنها معمولا”خود را به دست سرنوشت و شانس می سپرند نگرش «برایم مهم نیست »دارند وهرکاری که جماعت انجام دهد باآن هم داستان می شوند در نتیجه آنها به احتمال زیاد مواد مخدر مصرف وسوءمصرف می کنند . در عمق حالت بی تفاوتی و بی علاقگی آنها احساس ناامیدی در مورد آینده وجود دارد تعصبات قومی و مذهبی نزد نوجوانانی که هویت ضبطی و پراکنده دارند شایع است . .نوجوانان دارای هویت ضبطی ،این تعصبات را از مظاهر قدرت و نوجوانان دارای هویت پراکنده از همسالان کسب می کنند (استریت ماتر وپیت ،۱۹۸۹).
سابرینا پشت میز آشپزخانه نشسته بود ودر حالی که چشمانش از تعجب گردشده بود روزنامه یکشنبه را با علاقه می خواند اوبه لوئیز گفت :«توباید این را ببینی ».سابرینا صفحه ای را بالا نگهداشت که عکسهای بزرگی از یک زن ۷۰ ساله را در منزلش نشان می داد . روی زمین و اسباب و اثاثیه پراز تکه های روزنامه ،مقوا ،قوطیهای کنسرو ،ظروف شیشه ای ،غذا وپوشاک بود . کاغذ دیواریها در حال فرو ریختن بودند .لوله های آب خانه یخ زده بودند و ظرفشویی ،توالت وبخاری از کار افتاده بودند . عنوان این عکسها این بود:«لورتاپری :زندگی من اصلا”به آنها مربوط نیست »
ادوارد دوبونو[1] ( 1992) درکتاب خلاقیت کارآمد می گوید " هیچ چیز سودمندتر و باشکوهتر از این نیست که ایده ی جدید و ثمربخشی اهداف شما را برآورده سازد "( قاسمی ، 1376، ص 20). خلق فکر ، ایده و مفاهیم نو همواره اساس اختراعات ، اکتشافات و پیدایش راههای مناسب برای حل مسائل و مشکلات در زندگی انسان به شمار می آیند . جوامع پیشرفته و متمدن گذشته وحال پیوسته به ارزش و اهمیت این جنبه از توانائیها ی ذهنی و فکری انسان توجه نموده و در صدد تقویت آن برآمده و از این طریق به توسعه ، رفاه ، ترقی و خوشبختی نائل آمده اند. چراکه بقول ارسطو " ابتکار یگانه عامل موثر در پیشرفت انسان به شمار می آید "(موید نیا ، 1384، ص 165). به این ترتیب ضعیف بودن فرآیند بروز خلاقیت ها در جوامع عقب مانده نیز موجب بدبختی ، فقر و فلاکت خواهد بود . در دنیای پیچیده کنونی که شاهد رقابتهای بسیار فشرده جوامع مختلف برای دستیابی به جدیدترین تکنولوژیها و منابع قدرت هستیم ، افراد تیزهوش ، خلاق و صاحبان اندیشه های نو و مبتکرانه ، همانند گرانبهاترین سرمایه ها، از جایگاه بسیار والا و ارزشمندی برخوردار هستند بطوریکه بقول توین بی[2] شانس بدست آوردن خلاقیت بالقوه ، می تواند موضوع زندگی و مرگ هرجامعه ای باشد( کفایت ، 1373، ص 3). بی مبالغه می توان گفت که وجه مشخص و بارز جهان امروز ، همانا تغییر و تحول است که هیچ زمینه ای بدون تاثیر آن باقی نیست چرا که بقول هراکلیتوس در حیات چیزی پایدار نیست مگر دگرگونی. براین اساس امرسون ثبات احمقانه را زائیده مغزهای کوچک می شمارد (مویدنیا،1384،ص 164). صرف تغییر ارزش تلقی شده و عاملان تغییر نوآوران ارزشمند محسوب می شوند که دگرگونی ها را با امید به بهبودی هرچه بیشتر و بیشتر سبب می شوند از این رو هرگونه اختراع ، اکتشاف ، ابداع و ابتکار خود اشکال تحول بوده و موجب تغییرند ( غنی زاده، به نقل از سیدعباس زاده ، 1387 ، ص 1).
هرچند فرض است که خلاقیت به عنوان توانائی ذهنی ابداع و نوآوری از ابتدای زندگی بشر وجود داشته و همواره نیز ارزشمند بوده است لکن توجه به آن در طول تاریخ ، بیشتر به عنوان نتیجه طبیعی عملکرد ذهنی افراد با هوش و مستعد تلقی گردیده و تا یک قرن پیش مطالعه اختصاصی در مورد آن صورت نگرفته بود. اما خوشبختانه امروزه دانشمندان ، متخصصان ، کتابها ، مجلات ، تست ها و... زیادی وجود دارند که اختصاصا به بحث خلاقیت می پردازند . با وجود این ، توجه علمی به بحث خلاقیت عمر چندان طولانی ندارد در واقع تاریخچه مطالعات علمی در مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن به بیش از یک قرن نمی رسد. موضوع خلاقیت ابتداء مورد توجه دانشمندان علوم اجتماعی و روانشناسی قرار گرفته و برای اولین بار دانشمندی بنام گیلفورد[3] درسال 1950 میلادی تحقیقات علمی خود را در مورد ماهیت ، عناصر تشکیل دهنده و کارکرد تفکر خلاق شروع نموده است(طالب زاده ،1375،ص 1و2). با فرض اینکه والدین و مربیان از مهم ترین عوامل حمایت کننده بروز خلاقیت کودکان هستند ضروری خواهد بود که برنامه آگاه سازی خانواده ها ، معلمین و مسئولان آموزشی کشور در این خصوص با اهمیت تلقی گردیده و شناخت شیوه های تقویت بروز خلاقیت کودکان و نوجوانان مد نظر قرار گیرد. پژوهش حاضر هدف شناخت ماهیت خلاقیت ، تاثیر رفتار متقابل والدین و مربیان با دانش آموزان و ارائه پیشنهادهای لازم به آنان را در نظر دارد .
بیان مسئله
ویلیام جیمز[4]( 1911) میگوید"نیروی ابتکار مخترعان بزرگ و کوچک است که بشریت را تکان داده دیگران فقط تقلید می کنند ابتکار یگانه عامل موثر در پیشرفت انسان است نوابغ راه را نشان میدهند و طرحهائی تنظیم میکنندکه عامه مردم می پذیرند و از آنها پیروی میکنند " (میناکاری، 1368، ص71) . به نظر پستالوژی برترین مقصد تربیت آماده کردن انسان برای استفاده از توانائیهای خدادی است (مویدنیا،1384،ص 163). به عقیده سی تی مورگان و همکارانش ، خلاقیت و نوآوری و توانائی حل مسئله در بالاترین سطح فعالیتهای شناختی انسان قرار دارند و ایجاد توان خلاقیت و حل مسئله در یادگیرندگان از ارزشمندترین غایتهای پرورشی و فرهنگی می باشد زیرا تنها از راه ایجاد این توانائیهاست که می توان افراد را برای مقابله با شرائط سخت و متغییر زندگی و موقعیتهای جدید که مرتبا با آن روبرو می شوند ، آماده کرد . با درک چنین حقیقتی است که کوفی عنان دبیرکل وقت سازمان ملل متحد می گوید " هیچ چیز باشکوهتر از فراهم آوردن شرایط بهبود زندگی انسانها نیست این مهم میسر نیست مگر با ابتکار. یا بقول اوپنهامیر تنها راه سازگاری موثر در زندگی ، استفاده حداکثر از نیروی آفرینندگی است ( مویدنیا ،ص 33) . بی تردید می توان گفت فرهنگ و تمدن بشری بیش از هر چیز دیگر مدیون فکر و اندیشه انسان به ویژه جنبه خلاقانه آن است . به عبارتی شاید بتوان گفت بدون خلاقیت ، اصولا یا فرهنگ و تمدنی وجود نداشت ویا اینکه ارزشمندی و سودمندی آن هرگز به این گستردگی و جذابیت نبود ، بنابراین امکانات، رفاه و قدرت انسان نیز بسیار محدود می شد . در واقع بسیاری از دست آوردهای جالب توجه زندگی انسان در هرزمان اعم از مادی و معنوی مثل خلق آثارتاریخی ، اختراع ماشین ، ارائه نظریات علمی ، آفرینش آثار ادبی و هنری و... چیزی جز نتیجه فرآیند تفکر خلاقانه نمی باشد. بسیار جالب خواهد بود درصورتیکه ما یک نوع زندگی برای انسان تصور نمائیم که در آن خبری از خلاقیت و نوآوری نباشد طبیعی است در آن صورت دنیای ما بسیار سرد ، ساده ، ساکت ، بدون شور و شاید کم و بیش شبیه دنیای سایر موجودات زنده ( مثل دنیای حیوانات ) می بود، حتی اگر همین مقدارهوش ، توانائی و استعداد انسانی نیز وجود می داشت . بنا براین به قول شکسپیر " ابتکار انسان را برتر از حیوانات قرار می دهد" ( موید نیا ، 1384، ص 163). به عبارت دیگر می توان گفت اگر زندگی انسان بدون خلاقیت و نوآوری بود بی شک کشتی هستی در دریای متلاطم مسایل ، مشکلات ، نیازها ، محدودیتها و... توان شناوری نمی یافت . بنابراین ، افتخار داشتن قدرت خلاقیت و نتایج فوق العاده شکوهمند و هیجان انگیز آن به عنوان موهبت اللهی اختصاص به نوع بشر داشته و تقریبا سایرموجودات از آن محروم هستند.
کاربرد تفکر خلاق به حوزه هایی چون علوم وهنر محدود نیست . تفکر خلاق در هر عرصه ای در زندگی مفید است ( برونو ، 1370 ص 82 ) عموم مردم تصور می کنند که خلاقیت عمدتا دربستر هنرها متجلی می شود در حالیکه در تمام زمینه ها ، این امر محقق می شود مثلا در زمینه مهندسی که نتیجه آن اختراع نامیده می شود . خلاقیت چه در علم ، ادبیات ، موسیقی ، نقاشی و یا هر زمینه دیگر در زندگی باشد همواره چون رازی جالب باقی مانده است با وجود این واقعیت ، توجه روانشناسان هر روز به این موضوع افزایش می یابد ( فینک ، وارد و اسمیت ، 1992). بنابراین زمینه بروز خلاقیت می تواند شامل همه مفاد درسی ، تمام عرصه های زندگی ، کلیه رشته های تحصیلی و حتی سنین مختلف نیز بشود هرچند اثرات آن در مورد دانش آموزان ، دانشجویان و سنین پائین با اهمیت تر است . یعنی از روش حل یک مسئله خشک ریاضی گرفته تا نگارش انشاء ، ترسیم نقاشی ، آزمایش فیزیک و شیمی و... عرصه های بروز خلاقیت هستند . به شرطی که نحوه تعامل معلم ، والدین و اولیاء مدرسه نیز سازنده ، مولد و خلاقانه باشد . دلیل ما بر این ادعا نه تنها شرح وحال زندگی و تجارب عملی مشاهیر و مخترعان بزرگ ، بلکه شیوه برخورد های نقض کننده عوامل موثر در آموزش و پرورش خلاقیت کودکان است .
این تحقیق در صدد دستیابی به این هدف است که نگرشها و شیوه های فرزند پروری والدین ، تا چه اندازه در بروز ، رشد و شکوفائی خلاقیت دانش آموزان تاثیر دارد ؟ به عبارت دیگر می خواهیم روشن سازیم که روشهای تربیتی و نظام ارزشهای اجتماعی منجر به ایجاد محیط مناسب رشد خلاقیت و یا مانع بروز آن کدامند؟ تا براساس یافته ها ونتایج تحقیق توصیه های لازم آموزشی و تربیتی را به والدین ، مسئولین آموزشی و مربیان ارائه شود . فرض اساسی ما این است که خلاقیت دانش آموزان ارتباط زیادی با رشد وتوسعه جوامع ، موفقیت تحصیلی ، موفقیت شغلی و ارتقاء سطح رفاه انسانها دارد. از طرف دیگر فرض است که میزان بهره هوشی و زمینه های بروز خلاقیت در میان دانش آموزان و افراد جامعه ما از حد متوسط جهانی کمتر نیست. لکن نحوه برخورد و نگرش والدین و مربیان و حتی مسئولین کشوری با این جنبه از توانائی ذهنی دانش آموزان جامعه بطوریکه در جریان تربیت و آموزش ، نتایج به بروز و تقویت تفکر و عمل خلاقانه منجر گردد زیر سوال است .
نیل به این هدف مهم جزء با تغییر نگرش ها و روشها که در محتوی برنامه ها و شیوه های تربیتی - آموزشی محیط های غیررسمی ( خانواده ، اجتماع ) و محیط های رسمی ( آموزشگاهها ، مدارس ، دانشگاهها و...) میسر نیست . چنین هدفی که به عنوان یک مساله مورد توجه پژوهش حاضر قرار گرفته در درجه اول نیاز به بررسی نگرشها ، برخورد ها ی والدین و برداشتهای ذهنی معلمان از خلاقیت دانش آموزان دارد .
اهمیت و ضرورت تحقیق
هیلارد( 2004) حرف جالبی در مورد خلاقیت دارد او می گوید " خلاقیت هرچه باشد خیلی مهم ولازم است چون باعث تمامی پیشرفتهای بشری است" (همتی ، 1378، ص 9). جهانی که در آن زندگی می کنیم به سرعت در حال تغییر است بطوریکه سرعت تغییرات هرگز به این تندی نبوده است . ما نمی دانیم فرزندان ما در بزرگسالی با چه مسائلی روبرو خواهند شد ولی این را می دانیم برای اینکه بتوانند با مسائل روبرو شوند باید خلاق و اهل تخیل باشند ( دافی ، 1380، ص21) پیوسته باید به یاد داشته باشیم که رمز ماندگاری ، پیشرفت و توسعه جوامع ، سازمانها و حتی افراد در گرو نحوه سازگاری موثرشان با محیط و الزامات آن است . بدون درک این نوع سازگاری ضروری ، در واقع جریان حیات جامعه ، سازمان و فرد به سوی رکود ، عقب ماندگی و مرگ به پیش خواهد رفت. آلبرت انیشتین[5] سخن ارزشمندی در این باره دارد او می گوید " خلاقیت مهم تر از دانش است " . بنابراین نوآوری و خلاقیت در مورد جوامع ، سازمانها و افراد نقش حیاتی داشته و برنامه ریزی برای پرورش آن از مهم ترین مسائل در قلمرو روانشناسی آموزشگاهی و روشهای تربیت خانوادگی است . بدیهی است بیش از هر چیز بسترهای محیطی مهم بروز خلاقیت همانا درخانه و مدرسه نهفته است . مثلا معلمان اندیشمند و خلاق هستند که می توانند نهاد آموزش و پرورش را قدرتمند و قوی سازند(یارمحمدزاده، 1385، ص4). یا اینکه محیط خانوادگی افراد خلاق چیزی سوای محیط خانوادگی افراد غیر خلاق است. مثلا شیفر[6] (1970) طی پژوهشی دریافت خانواده افراد خلاق سخت گیری کمتری داشته اند( کفایت ، 1373،ص5 ) .
ما بیش آز آنکه برای تلاش ، سخت گوشی ، ابداع ، تفکر، تعمق و مسئولیت اهمیت بدهیم به شانس ، راحت طلبی ، کپی برداری ، تقلید ، میانبر رفتن ، توجیه و...علاقمند هستیم . بنابراین نظام آموزشی ، اجتماعی ، اداری و حتی خانوادگی ما نیاز مبرم به تجدید نظر در شیوه های زندگی و باورهای خود بصورت تدوین روشهای مبتنی بر حمایت از خلاقیت دارد . بعبارت دیگر ما بیش از آنکه به یک دانش آموز و کارمند منضبط، دقیق و وظیفه شناس نیاز داشته باشیم به دانش آموز و کارمند مبتکر و خلاق نیاز داریم . در دوره کودکی و نوجوانی پرداختن به فعالیتهایی چون هنر، موسیقی، و میل به زیر و رو کردن ابزار مورد علاقه همه است فلذا مربی باید دانش آموزان را به شرکت فعال در ترسیم ، نقاشی ، درست کردن مدل و غیره ترغیب نماید بدیهی است که چنین فعالیتهایی کسب مهارتهای ساختی و پرورش خلاقیت از طریق ساختن و درست کردن چیزهای نو و بدیع بهتر از رونوشت برداری از چیزهایی است که قبلا دیگران ساخته اند( پورظهیر، 1384، ص 174) بنابراین نوع برخورد و توجه رهبران جامعه ، سیاستگزاران ، برنامه ریزان آموزشی و اداری کشور و حتی خانواده ها با مقوله خلاقیت که آنرا در کودکان ، دانش آموزان ، دانشجویان ، محققین و کارکنان تقویت و یا تضعیف می نماید بسیارمهم و اساسی خواهد بود . بقول مرحوم پروفسور حسابی " زندگی چیزی جز پژوهش و فهمیدن جدید نیست (موید نیا ، 1384، ص 163). البته همانطوریکه ذکر شد صرف تاکید و تحسین از خلاقیت به حال جامعه سودمند نیست. نیاز مبرم وجود دارد که ماهیت موضوع ، روشهای پرورش وسیاست های حمایتی آن شناسائی و مورد توجه قرار گیرند . دستیابی به این هدف جز با انجام تحقیقات علمی و بکارگیری نتایج آن میسور نیست. جامعه مطلوب جامعه ای است که که همواره سعی دارد تا برای یکا یک اعضای خود فرصت شکوفائی استعدادها را با ایجاد حداکثر امکانات و تسهیلات فراهم آورد . معلمان و مربیان آموزشی می بایست دانش آموزان تیز هوش را در شکوفائی استعدادها و توانائیهایشان کمک نمایند (افروز ، 1364، ص 179). احترام و ارزش قائل شدن به افکار و سوالات کودکان ( هرچند ظاهرا غیر عادی و کم اهمیت باشند ) ، ایجاد حس اعتماد به نفس، دادن آزادی عمل و فرصت تجربه ( هرجند همراه با آزمایش و خطا باشد) تشویق کنجکاوی و فاصله گرفتن از عادات و الگوهای ثابت تفکر و عمل نمونه ای از عناوین الزامات مربوط به رشد قوای خلاقانه کودکان محسوب می گردد. بنا براین برآنیم جهت نیل به این هدف مهم اجتماعی ، دست به انجام تحقیق محدود در خصوص این موضوع بزنیم. در مورد ضرورت تحقیق حاضر بطور خلاصه می توان چنین گفت :
اهداف تحقیق
هدف اصلی
هدف اصلی پژوهش حاضر عبارت از تحقیق در خصوص" بررسی خلاقیت فرزندان با نگرشهای فرزند پروری والدین بر روی دانش آموزان مدارس راهنمائی پسرانه و دخترانه شهرستان کازرون در سال تحصیلی 91-1390" می باشد .
اهداف فرعی
این تحقیق در نظر دارد با انجام اهداف فرعی زیر، به هدف اصلی فوق نائل آید .
فرضیه های[7] تحقیق
فرضیه اصلی تحقیق
بین نگرشهای فرزند پروری والدین و رشد خلاقیت دانش آموزان رابطه وجود دارد .
فرضیه های فرعی تحقیق
1- نگرشهای فرزند پروری منجر به رشد خلاقیت والدین در مورد دانش آموزان پسر و دختر متفاوت است .
2- میزان خلاقیت دانش آموزان در بین پایه های مختلف تحصیلی متفاوت است .
3- میزان خلاقیت دانش آموزان با برخی متغییرهای دموگرافیک پاسخگویان مثل سطح تحصیلات ، وضعیت رفاهی و شغل والدین ارتباط معنی داری دارد.
4- رابطه بین میزان عوامل مختلف خلاقیت دانش آموزان ( سیالی ، بسط ، ابتکار و انعطاف پذیری ) و میزان نگرشهای فرزند پروری والدین ( سلطه گری ، سهل انگاری و وابستگی شدید ) متفاوت است .
تعاریف اصطلاحات و متغییرها
الف : تعریف نظری
خلاقیت[8] : گیلفورد(1960) "خلاقیت عبارت است از مجموعه توانائیها و خصیصه های که منجر به تولید آثار منحصربه فرد می شود مهم ترین این ویژگیها تفکر واگراست"( حسینی ،1378ص 49).
خلاقیت در واقع از چهار عنصر سیالی ، انعطاف پذیری ، ابتکار و بسط به شرح زیر تشکیل شده است (گیلفورد ، به نقل از کفایت ، 1373، ص 69).
خلاقیت سیالی[9] : عبارت از توانائی فرد به ایجاد و خلق تعداد زیادی ایده ، پاسخ و راه حل درقالب تصویر یا فرض، در یک حیطه خاص . دراین حالت ذهن فرد خلاق در یک حیطه خاص فکری به ارائه عقایدی می پردازد .
خلاقیت بسط[10] : عبارت است از توانائی فرد در جهت پرداختن به جزئیات . در این حالت فرد خلاق توانائی تکمیل یک ایده و افزودن جزئیات بیشتر و همچنین تکمیل ایده های تصویری مربوط به آنرا دارد.
خلاقیت ابتکار[11] : عبارت است از توانائی فرد برای ایجاد و خلق ایده های نو ، منحصر به فرد ، غیرمعمول و هوشمندانه برای حل یک مسئله ، که در هرحال با ایده های عادی و رایج متفاوت است . در این حالت فرد خلاق توانائی تولید ایده های نو و جدید را دارد.
خلاقیت انعطاف پذیری[12] : عبارت است از توانائی فرد برای ایجاد و خلق ایده های متفاوت در صورت تغییر مشکل. در این حالت فرد خلاق در صورت تغییر مشکل و یا مطرح شدن آن از بعد دیگر ، قدرت و توانائی لازم را برای تغییر جهت فکر خود دارا می باشد .
نگرش[13] : منظور از نگرش، عقاید آگاهانه و تمایلات فکری کم وبیش ثابت فرد به آدمها یا اشیاء است . نگرش شامل سه ویژگی شناختی ، هیجانی و رفتاری است . در اینجا فرض است که ریشه رفتار و نحوه برخورد والدین از نگرشهای آنان نشات می گیرد.
تعداد صفحات : 126
فرمت فایل : Word
بررسی تأثیر سبکهای فرزند پروری والدین بر میزان خلاقیت کودکان
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:121
فهرست مطالب :
فصل اول 4
مقدمه 5
بیان مسئله : 9
ضرورت و اهمیت تحقیق : 10
فصل دوم پیشینه تحقیق 13
پیشینه تحقیق 14
تعریف خلاقیت 17
مفهوم خلاقیت 20
نظریه های مربوط به خلاقیت: 23
خلاقیت معمولی و خارق العاده: 27
چه چیزی خلاقیت نیست؟ 28
تفکر خلاق: 31
فرآیند خلاق: 32
عوامل موثر در خلاقیت: 35
عواملی که مانع خلاقیت می شود: 42
روشهای پرورش خلاقیت: 44
ویژگی های کودکان خلاق: 50
اشکال مختلف تخیل و جلوه های خلاقیت در کودکان: 56
شیوه های ارتباط والدین با فرزندان: 58
الگوی شفیر: 61
1- والدین مقتدر (همتای ربع اول در الگوی شیفر): 62
2- والدین سهل گیر (همتای ربع دوم در الگوی شیفر): 62
3- والدین مستبد (همتای ربع سوم در الگوی شیفر): 63
4- والدین مسامحه کار بی اعتنا (همتای ربع چهارم در الگوی شیفر): 64
موقعیت و تأثیر خانواده بر رفتار فرزندان: 65
چگونه رفتارهای ولدین می تواند خلاقیت را برانگیزد: 66
نیل به دستاورد – نه نمره 69
والدین فعال و مستقل: 70
قدردانی از خلاقیت: 70
تصور ذهنی از آینده: 71
شوخ طبعی: 72
اصول تورنس 72
شیوه های فرزندپروری: 74
فصل سوم 81
مقدمه: 82
نمونه آماری: 82
روش آماری: 83
ابزار تحقیق: 84
ابزار تحقیق: 84
پرسشنامه شیوه های فرزند پروری: 84
پایایی و اعتبار آزمون: 85
آزمون سنجش خلاقیت: 87
فصل چهارم:تجزیه و تحلیل داده ها 89
مقدمه: 90
جدول شماره 1: میانگین خلاقیت کودکان با توجه به سبک فرزندپروری والدین 91
جدول شماره 2: جدول همبستگی مربوط به فرضیه شماره یک 91
جدول شماره 5 : میانگین خلاقیت کودکان با توجه به سبک فرزند پروری 95
جدول شماره 6: جدول همبستگی مربوط به هزینه شماره 3 95
جدول شماره 7: توزیع فراوانی سبک فرزند پروری والدین 101
جدول شماره 8 : توزیع فراوانی سبک فرزند پروری والدین 101
جدول شماره 9 : توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 102
جدول شماره 10 : توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 102
جدول شماره 11 : توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 102
جدول شماره 12 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 103
جدول شماره 13: جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 103
جدول شماره 14 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزند پروری والدین 104
جدول شماره 15 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 104
جدول شماره 16 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزند پروری والدین 105
جدول شماره 17 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 105
جدول شماره 18 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 106
جدول شماره 19 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 106
جدول شماره 20: جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 107
جدول شماره 21: جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 107
جدول شماره 22 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 107
جدول شماره 23 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 108
جدول شماره 24 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین. 108
جدول شماره 25 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 109
جدول شماره 26 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 109
جدول شماره 27: جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 110
جدول شماره 28 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 110
جدول شماره 29: جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 111
جدول شماره 30 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 111
جدول شماره 31: جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 111
جدول شماره 32 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 112
جدول شماره 33 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 112
جدول شماره 34 : جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 113
جدول شماره 35: جدول توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 113
جدول شماره 36 : توزیع فراوانی سبکهای فرزندپروری والدین 114
جدول شماره 37 : توزیع فراوانی خلاقیت کودکان 114
جدول شماره 38 : توزیع فراوانی خلاقیت کودکان 115
جدول شماره 39 : توزیع فراوانی خلاقیت کودکان 116
جدول شماره 40 : جدول توزیع فراوانی خلاقیت کودکان 116
جدول شماره 41 : جدول توزیع فراوانی خلاقیت کودکان 117
جدول شماره 42 : توزیع فراوانی خلاقیت کودکان 117
جدول شماره 43 : توزیع فراوانی خلاقیت کودکان 118
جدول شماره 44 : توزیع فراوانی خلاقیت کودکان 119
تعاریف نظری واژه ها: 120
نگرشهای فرزندپروری: 121
چکیده :
با توجه به برخورد جوامع بشری با مسائل ناهمگون بی شمار فزاینده وابستگی متقابل بین کشورها، تحلیل رفتن منابع طبیعی، سرعت فزاینده تغییرات و مسائل عدیدهای از این قبیل نیاز به یافتن تصویری هر چه جامعتر و دقیقتر از آینده برای هر جامعه از ضروریات است. (کفایت، 1372).
تورنس (1959) استدلال میکند که تصاویر آگاه و ناخودآگاه از آینده، نیروی محرک مهمی در پس دستاوردهای آیندهاند. تصاویر مثبت آینده، نیروی پر توان مغناطیسی هستند که ما را به تحرک واداشتهاند و به ما انرژی لازم را برای حرکت به پیش به سوی امکانات، راهحلها و دستاوردهای خلاقی و جدیدی میدهند از طرفی برای آنکه بتوانیم قدرت تصور خود را افزایش دهیم و تصاویر مثبتی از آینده خلق کنیم باید خلاقیت خود را پرورش دهیم. چه نیاز به به خلاقیت اجتناب ناپذیر است، بنابراین در این دنیای پیچیده کنونی که در هر رقابتهای بسیار فشرده جوامع مبتکر و مختلف برای دستیابی به جدیدترین تکنولوژی و منابع قدرت هستیم. افراد تیز هوش خلاق و صاحبان اندیشههای نو و جدید همانند گرانبهاترین سرمایهها از جایگاه بسیار بالا و ارزشمندی برخوردار هستند.
هر چه قدر جهانی که در آن زندگی میکنیم پیچیدهتر میشود نیاز به شناسایی و پرورش ذهنهای خلاق و آفریننده محسوس و روشنتر میگردد. در همین رابطه نونیامی معتقد است:
«شانسی برای بدست آوردن خلاقیت بالقوه میتواند موضوع مرگ و زندگی هر جامعهای باشد» (گاستون، 1985).
به همین دلیل امروزه جامعه، بیش از هر زمان دیگر به افراد خلاق و هوشمند نیاز دارد در شرایط کنونی، مسائل خلاقیت از تمرین مسائل در قلمرو روانشناسی آموزشگاهی است.
در مورد خلاقیت و شناخت کودکان خلاق باید خاطر نشان سازیم قبل از اینکه که آتی بتواند خلاق شود باید شرایط یا محیط مناسب فراهم شود. خصوصیات افراد خلاق و غیر خلاق مباحثی چند را در رابطه با محیط خانوادگی با خلاقیت را به بار آورده به طوری که هم اکنون عقیده بر این است که محیط خانوادگی انسان خلاق چیزی سوال محیط خانوادگی آدم غیر خلاق میباشد. این تفاوت مخصوصا در آنچه که مربوط به روابط والدین و فرزندان میباشد جنبه مشخصتری دارد. برای این مثال نمونهای را که توسط شینر (1970) در این رابطه انجام گرفته است را میآوریم، وی درباره ده دختر تیزهوش و خلاق مطالعه نموده است و به این نتیجه رسیده است که خانوادههایشان در حدود آنها کنند سختگیری میکنند. این دختران خواندن را زود آموخته بودند و سرگرمیهای بسیار خلاقانهای داشتند (شعر و نقاشی) و خود را دارای قدرت تخیل بسیاری میدانستند.
بین کشورها و گروههای اجتماعی مختلف، به تفاوتهای چشمگیری در زمینه روابط والدین و فرزندان یا به عبارت دیگر شیوههای فرزند پروری برخوردیم که در دهههای نخست میلادی (سه دهه نخست) حاضر، روشهای فرزند پروری تا حدود زیادی زیر نفوذ مکتب رفتارگرایی بود. جای تردید است که پدران و مادران زیادی این شیوه خشک را به کار بسته باشند. اما به هر حال دیدگاه متخصصان آن زمان چنین وده است. (اتکنیسون، 1983).
به نظر میرسد در حال حاضر شاهدند در جهت عکس هستیم و چنین مینماید که امروز، والدین احساس میکنند که ساده گیری پاسخگویی مشکل آنها نیست. به هر حال روابط والدین و کودک یکی از بحثهای مهم روانشناسی است. البته باید توجه داشت که رفتار والدین ابعاد مختلف دارد و فقط شامل تغییرات یکنواخت نمیشود.
به طوری که ممکن است والدین هم فرزند خودشان را دوست بدارند و هم اینکه آنها را طرد نمایند، یا اینکه در حین درست داشتن آنها در انضباط نیز سخت گیری کنند، پاسخ طفل نیز صرفاً به یک جنبه از رفتار والدین با شخصیت آنها ارتباط پیدا نمیکند. بلکه ما حصل ترکیب عوامل مختلف میباشد. هر چند پیش بینی ویژگیهای شخصیتی بعدی بر مبنایی روشهای خاص فرزند پروری بسیار دشوار است اما شواهدی در دست است که بر اساس آن میتوان گفت بدون شک خانواده مهمترین نقش را در کنترل و هدایت تخیل و ظهور خلاقیتها ایفا میکند، با اینکه عوامل ژنی، پیدایش استعداد خلاقیت را هر افراد ممکن میسازد معذلک بروز و رشد این استعدادها تحت تأثیر عوامل محیطی قرار دارد. به طوری که میتوان گفت: خلاقیت به عنوان یک استعداد حاصل تعامل پیچیده وراثت و محیط است. (افروز، 1371)
در این پژوهش برآنیم تا مشخص کنیم که آیا شیوههای فرزند پروری با روشهای که والدین در تربیت فرزندانشان به کار میبرند چه تأثیری بر خلاقیت آنان دارد؟
بیان مسئله :
نقش الگوهای فرزندپروری و تأثیرات آنان به میزان خلاقیت کودکان، چه در روند تکاملی انسان و چه در توسعه ترقیات آینده جهان، امری شایسته التفات بوده و در هر عصری که این نقش در غبار کم اتفاقی مسئولان رنگ باخته و یا به بوته فراموشی سپرده شده است، جهان به گرفتار آمده است، و اهمیت آن است که الگوهای فرزند پروری و خلاقیت یکی از مشکلات و گرفتاریهای جوامع بشری میباشد چرا که این امر با سیاست اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پیوندهای ناگسسته وارد که با تاسف در خانواده و آموزش و پرورش امروز ما نیز سرچشمه بسیار نارساییها به شمار میرود.
از طرفی مسئله خلاقیت مسئلهای است که در همه کشورها اعم از پیشرفته صنعتی و یا در حال رشد مطرح و در همه زمانها به نحو خاص خود بروز کرده است، لذا تحقیق درباره عوامل و راههای شکوفایی آن همواره مورد نیاز جوامع بوده است. از طرفی تنوع ضرر و زیانهایی که از این راه یعنی نادیده گرفتن افراد خلاق جامع به عمر انسانها و یا به منابع مادی آنان میرسد آنچنان رقم شایان توجهی را در برمیگیرد.
باید تکاملهای آموزشی کارایی خود را بیشتر در راه افزایش استعدادها و تواناییهای کودکان به کار برند. شناخت و آگاهی نسبت به الگوهای فرزند پروری و میزان خلاقیت میتواند و به والدین و کودکان و همچنین مسئولان آموزش و پرورش و محققان و نظریه پردازان اجتماعی و فرهنگی کمک کند تا در برخورد با کودکان آگاهانه عمل کنند و مسائل و مشکلات آنها را در نظر داشته باشند.
در این راستا، برآنیم تا علل متفاوت شکوفایی خلاقیت و همچنین عللی که مانع از رشد خلاقیت کودکان میشود را بررسی کرده و به اثبات برسانیم و با روشهای متفاوت والدین، سلطة گری، آسان گیری و وابستگی شدید، مورد مقایسه و ارزیابی قرار دهیم. تا کار کرد هر یک از روشهای مورد نظر به میزان خلاقیت کودکان نشان داده و مناسب بودن و مزایا و معایب هر کدام از آنها را با روشی علمی به اثبات برسانیم.
ضرورت و اهمیت تحقیق :
بدون شک اهمیت و نقش نهاد خانواده به عنوان اولین جایگاه اجتماعی و مهمترین عامل تعیین کننده رفتار کودکی بر کسی پوشیده نیست. لذا لازم است والدین به عنوان مهمترین اعضای این نهاد که در تماس دائم با هستند و دینای او را میسازند. از روشهای تربیتی کودک اطلاع کافی داشته باشند، یکی از مشکلات عمده که معمولا والدین با آن روبرو هستند، عدم اطلاع کافی از چگونگی کاربرد شیوههای تربیتی مناسب در مورد فرزندانشان است، والدین معمولاً از نتایج برخوردهای خود با کودکان بازخوردی دریافت نمیکنند، پدر و مادر نمیداند در هر سنی از فرزندانشان چه انتظاراتی باید داشته باشند، معمولاً والدین از روشهای به ارث رسیده از نیاکان خود برای تربیت فرزندان استفاده میکنند و کمتر به فکر اصلاح آن روشها هستند. لذا اگر والدین بدانند که روشهایی که آنها برای تربیت فرزند خود به کار برند چه اثرات منفی میتواند داشته باشند. در به کارگیری آن روشها دقت کافی منظور خواهد داشت، از طرف دیگر همانطور که بارها گفته شده است اهمیت نیاز به ذهنهای خلاق و آفریننده در جامعه کنونی، پرورش کودکان خلاق به عنوان منابع انسانی فردا بر هیچ کس پوشیده نیست تورنس (1979)
با گفته خود مبنی بر اینکه هیچ یک از ما دقیقا نمیدانیم در آینده چه چیزی در انتظار ماست» با وضعیت مبهمی به آینده اشاره میکند اما (1990) در کتاب خود تحت عنوان جابهجایی در قدرت آیندهای روشن برای ملتها پیش بینی میکند (خوارزمی، 1372) و همچنین یکی از معضلات کل جامعهای که در جهان سوم زندگی میکند. پدیده استعماری فرار مترها میباشد که تاریخ شواهد بسیاری از آن به یاد دارد. افرادی مبتکر و خلاق که به خاطر بضاعت مالی و کسب موفقیتهای بهتری برای زندگی از کشورها باید خود مهاجرت کنند و در کشورهایی که منتظر فرصتهایی برای در اختیار گرفتن این نابغههای مبتکر و سازنده هستند ساکن میشوند و متأسفانه جامعه علمی از وجود آنان بی بهره مانند. یکی دیگر از اهداف این تحقیق نشان دادن تأثیرات منفی برخوردهای ناآگاهانه والدین و بر بیان در اخر تربیت و پرورش فرزندان و دانش آموزان و خصوصا کودکان نوجوانان سرآمد است. نتایج و بررسیهایی که در این زمینه به عمل آمده است نشان دهنده اوضاع بسیارو رقمت بار این کودکان است که گرفتاری بهری اطرافیان خود هستند.
اهداف تحقیق عبارتند از :
پیشینه تحقیق
تا قبل از سالهای دهة پنجاه تعداد اندکی از افراد توانستند راه را برای تحقیقات تجربی و ایجاد برنامههایی جهت پرورش استعدادهای خلاق هموار سازند. مثلاً گالتون نبوغ را از نظر ارثی مورد بررسی قرار داد، والاس مدلی طرح کرد و ضمن آن گامهایی را که در جریان فرایند خلاق طی می شود، تشریح کرد. در اواخر دهه 1930 کاترین پاتریک مدل والاس را مورد تجربی قرار داد. راسمن بعد از مطالعه در زندگی تعداد زیادی از مخترعین آمریکایی مدل مشابهی را به وجود آورد. و هاروی لمن بیوگرافی افراد خلاق را در حوزههای متعدد مورد مطالعه قرار داد تا بر اساس آن ارتباطی را که بین جنبه کیفی و کمی در بازدهی یک رفتار خلاق وجود دارد، در خلال سالهای بزرگسالی مشخص کند. یکی از مشهورترین مرکز که در آن زمان یعنی سال (1950) در رابطه با این موضوع تشکیل شد مرکزی بود که در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به وجود آمد و در همین جا بود که گلیفورد و همکارانش مصمم بودند تا فرضیه خود را راجع به اینکه مهمترین عامل در هوش، قابلیت تفکر خلاق است ثابت کنند. روشی که در پروژه تحقیقاتی استعدادها به کار رفت این بود که به طور کلی تفاوتهایی را که در نحوه عملکرد افراد تحصیل کرده وجود داشت. مطالعه کنند با این فرض که کنشهای ضروری در افراد خلاق هر چه باشند، این خصوصیات به اندازههای متفاوت در برخی از استعدادهای خلاق بسیار موفق بود. در تحقیقات بعدی که در این زمینه انجام شد تستهای مذکور نقش عمدهای بر عهده داشت، قابلیتهای که این افراد توانستند کشف کنند عبارت بودند از، حساسیت، سیالی – ذهن (کلامی، تصوری، تداعی، توصیفی) و مهارت انعطاف ذهنی که شامل دو نوع خلق الساعه و انضباطی است. در دانشگاه مینه سوتا شخصی به نام پل ترنس روی کودکان خلاق و نیز معلمانی که خلاقیت فکری را تعلیم میداند، تحقیقاتی انجام داد. علاوه بر ارتباطی که بین کارهای خلاق و سن کودکان و نوجوانان پیدا کرد توانست رابطه مهمی میان خلاقیت و محیطی که در خلاقیت تأثیر میگذارد پیدا کرد.
از تحقیقات و کشفیات جدیدی که در رابطه با مسئله نیمکرههای مغز به دست آمده است، میتوان مفاهیم مهمی در زمینه برنامههای آموزشی خلاق استنباط نمود، در مدارس عموماً رسم بر این است که کارها را برای کودکانی که نیمکره چپ مغزشان فعال است تنظیم میکنند. یعنی فرایندی که در آموزش دنبال می شود شبیه جریانی است که در یادگیری زبان و سایر ارتباطات صورت میگیرد. در حالی که تحقیقات نشان داده است که در برخی از مردم نیمکره راست مغز فعال است، یعنی آنها اطلاعات را از راههای شهودی و اشراق بهتر فرا میگیرند. این کشفیات علاقه زیادی از افراد را به فلسفه مشرق زمین که از دو دهه قبل به وجود آمده است به خوبی توجه میکند. طبق تحقیقات انجام شده، نشان داده میشود که کودکان خلاق از خانوادههایی هستند که وجه مشخصه آنها فقدان سلطه گری و ساختارهای والدین است، جایی که واگرایی فرد مجاز و مخاطره قابل قبول است. (واتسون 1960- گتزلس و جکسون 1962)
تعریف خلاقیت
پژوهشگران با توجه به برداشتهای متفاوت از خلاقیت تعاریف گوناگونی ارائه نمودهاند. وجود همین اختلافات مبین این موضوع است که کنشهای مغزی بسیار پیچیده و ترکیبی از فعالیتهای شگفت انگیز ذهن است.
خلاقیت در لغت نامه روان شناسی پیرون چنین تعریف شده است، خلاقیت عبارت است از «کنشهای اختراعی تخیل آفریننده که در آثار گتزل و ماکسن چیزی متفاوت از هوش معمولی است» «جاویدی 1373 ص 13» آرتور گستلر میگوید در مجموعههای ناهمسان وقتی دو اندیشه به همدیگر برخورد میکنند. از تصادم آنها به صورت هماهنگ و یگانه اثری هنری یا علمی به وجود میآید. (هاشمی 1358 ص5) به نظر گانیه آفرینندگی عبارت است از نوعی حل مسئله که در آن عقاید و اندیشهها زمینههای مختلف را با یکدیگر مربوط ساخت، به عبارت دیگر از ترکیب چندین قاعده پیچیدهتر و جدیدتر را ابلاغ نمود. به نظر راسل، تفکر آفریننده شباهت زیادی به حل مسئله دارد. وی میگوید «هر وقت کودک یا بزرگسال تجربیات پراکنده خود را ترکیب یا انگارههای تازه را ارائه میدهد، میگویند که تفکر آفریننده صورت گرفته است این فرایند در حل مسئله هم صورت میگیرد. از نظر هربرت فوکس فرایند خلاق، به هر نوع فرایند تفکری گفته میشود که مسأله را به طریق مفید و بدیع حل میکند (رضائیان، 1369 ص 206)
آفرینندگی در طبقه بندی هدفهای تربیتی بلوم و دیگران تحت عنوان ترکیب آمده است. در بحث پیرامون این طبقه بندی نیز گفته شده است که «ترکیب به دست آمده الزاماً نباید از نقطه نظر بشریت به طور کلی تازگی داشته باشد». جنبه آفرینندگی خواهد داشت در واقع اصالت اثر مهمترین مدرک خلاقیت آن است. نیز در توصیف سطح ترکیب آمده است «در ترکیب یعنی پهلوی هم گذاشتن عناصر و اجزاء برای ایجاد یک کلی یکپارچه و تولید طرح یا ساختی که قبلاً بدین شکل وجود نداشته است.
ترکیب همان فعالیت ذهنی است که به آفرینندگی و خلاقیت معروف است. (سیف، 1368 ص 103). به عقیده گیفورد تا وقتی انسان به مشکلی برخورد نکند و زندگی او از روی عادت و پا بر مبنای دور زدن مشکلات سیر میشود، خلاقیتی در کار نخواهد بود.
ولی همین که به مشکل برخورد کرد و خواست آن را حل کند آن فرایند فکر و اعمالی که متعارف آن برای حل مشکل ایجاد میشود خلاقیت نام دارد. خلاقیت مستلزم بهره گیری از نوع خاصی از جریان فکری است یا چیزی که گلیفورد آن را تفکر واگرا نامیده است. تفکر واگرا، تفکری است متفاوت از جریانهای فکری موجود، به عبارت دیگر فرد خلاق تمایل دارد مسائل مختلف را به طرق متفاوت حل کند، ولو اینکه ظاهراً یک راه حل بیشتر برای آن مسئله وجود نداشته باشد. (افروز، 1371 ص 99، 98) آرتور (1968) واژه خلاقیت را چنین طرح میکند که «اصطلاحی است که در ادبیات فنی اساساً به همان معنای رایج استفاده میشود یعنی به فرایندی ذهنی اشاره دارد که نتیجه آن راه حلهای مفید و جدید، ایدهها، مفهوم سازی و شکلهای هنری تئوریها با محصولاتی است که منحصر به فرد، بی نظیر و نو ظهور هستند. (مهدی زاده و رضوانی 1365). استعداد آفرینش اشکال جدید در زمینه هنر یا مکانیک یا حل مسئله از راه و روشهای جدید. (منصور دادستان 1365) خلاقیت فرایندی است که نتیجه آن اثر شخصیتی است و توسط گروه اجتماعی در یک برهه زمانی به عنوان چیزی مفید و ارضا کننده پذیرفته میشود. (بودو 1358)
خلاقیت امری است فردی که طی آن شخص با استفاده از تفکر واگرا، فکری نو و تولیدی تازه ارائه میدهد. (افروز 1372) به نظر آزوبل آفرینندگی عبارت است از استعدادهای بی همتا در یک زمینه به خصوص، بنابراین تعریف، افراد آفریننده افرادی غیر متعارف هستند و این افراد از اشخاص باهوش خیلی کمیاب ترند (هاشمی 1358) و خلاقیت را می توان به گونه ای ساده در به وجود آوردن چیزی تازه تعریف کرد، از آنجا که انسانها قادر نیستند چیزی را از هیچ درست کنند، عمل آفرینش بیشتری همیشه مستلزم تغییر شکل دادن مواد معین است. خواه این مواد فیزیک باشد، خواه ذهنی «چیز تازه» ترکیبی است که از طریق بازسازی یا تولید مجدد چیزی کهنه ساخته می شوند. خلاقیت سبب می شود افراد قادر باشند خود را با تغییرات در آینده هماهنگ و وفق دهند، شرایط با تغییر زندگی هر لحظه انسان را در برابر مسئله ای قرار می دهد که داشتن آفرینندگی، نوآوری قدرت حل مسئله می تواند او را در سازگاری با محیط یاری دهد.
مفهوم خلاقیت
هر چیزی که کودک انجام می دهد و یا می گوید می تواند خلاق باشد. در صورتی که دو مبنا را در معرض چشم داشته باشد. اول آنکه باید اساساً با کارهایی که کودک قبلاً انجام داده و تمام چیزهایی که قبلاً دیده یا شنیده است متفاوت باشند. دوم آنکه فقط نباید متفاوت باشد بلکه باید صحیح بوده در جهت رسیدن به یک هدف مفید باشد و به طریقی برای کودک جذاب و معنی دار باشد، اغلب روانشناسان که در زمینه خلاقیت مطالعه می کنند این دو مبنا را حساسیت و تازگی عنوان می کنند.
معیار تازگی کاملاً ساده است رفتار کودک نمی تواند فقط تقلید یا گزارش چیزی که قبلاً دیده است باشد. یعنی در محدوده رفتار کودک باید تا حد زیادی تازه باشد. به منظور قضاوت درباره تازگی کار کودک باید اطلاعاتی در مورد آگاهی و تجربه گذشته کودک داشته باشیم.
معیار مناسب پر دردسرتر است، این واژه به منظور رو کردن رفتارهایی که صرفاً عیب هستند مورد استفاده قرار می گیرد، اما این مفهوم بی ثبات است اگر درباره ریاضیات یا علوم یا گرامر صحبت کنیم در آن صورت آن چیزی مناسب است که درست باشد، اما در مورد هنر موسیقی، داستان سرایی و نمایش فانتزی چگونه است و در آن صورت چگونه می توانیم درباره مناسب صحبت کنیم و در نهایت باید از دید بیننده به آن بنگریم.
اگر رفتار تازه و عجیب کودک به طریقی خوشایند یا ارتباط گرا یا معنا گرا باشد، لااقل بر مبنای برآوردها از نظر کودک چنین است اما به طریقی غلط باشد، رد می کند مانند آنکه کلمه پیش پا افتاده با کلمه بزرگسالان اشتباه گرفته شود.
اما آیا کودک زمانی خلاق است که کاملاً آگاهانه با قائل شدن آزادی بیشتری برای خود از آنچه در شرایط موجود دارد قوانین را به انعطاف و به سود خود تغییر می کند یا هنگامی که کودکی در واقع قانون را می شکند؟
اگر بخواهیم در معنی لغت دقیق شویم مفهوم خلاقیت به عنوان «رفتار تازه و مناسب» دارای ارزشی ثابت و بری از هر گونه قضاوتی است. در صورتی که کلمه «مناسب» را به چیزی اطلاق کنیم که از نظر فنی درست، وقتی درست و مفید باشد رفتارهای مخرب، غیرقانونی غیراخلاقی می تواند به اندازه رفتارهای سازنده و مثبت مستتر است. اما از خلاق تلقی کردن رفتارهایی که حتی زشت و ضد اجتماعی اند در صورتی که در رسیدن به یک هدف دارای تازگی و مناسب باشند. خیلی چیزها می توان آموخت.
فرایند تفکر خلاق – فرایند دست یافتن به چیزی خلاق – صرفنظر از نتایج آن در اصل یکی است. هنگامی که مردم با موفقیت به راههای جدید برای انجام کارهای جدید، راه حلهای جدید برای ساختن چیزی جدید دست می یابند، بدان معنی است که آنها به طریق مشابهی فکر و عمل می کنند. صرفنظر از اینکه آیا راه علاج سرطان را کشف کرده و یا گاز اعصاب اختراع کرده باشند. آنچه مهم جلوه می کند این است که ما به کودکان خود نه تنها مهارتهای لازم برای خلاق بودن را می آموزیم بلکه آموزشهایی را که برای استفاده از آن خلاقیت در جهت مثبت نیاز دارند یاد می دهیم. (ترزا آمبلی)
نظریه های مربوط به خلاقیت:
دیدگاه ها در مورد خلاقیت متفاوت است، از نظریه های موجود به ذکر چند مورد از مهمترین نظریه های مربوط به خلاقیت اکتفا می کنیم:
1- خلاقیت به عنوان الهام خدایی: یکی از قدیمی ترین مفاهیم خلاقیت معتقد است که فرد خلاق از الهامی خدایی برخوردار است. (هالفمن 1963). این تعریف از طرف افلاطون بیان شده است که هنرمند در لحظه خلاقیت به دلیل اینکه «کنترل خود نیست» عامل نیروی برتری می شود.
و...