مکتب روان شناسی گشتالت در اوایل سده بیستم در آلمان پدیدار
گشت. این دوره مصادف بود با اوج گیری هنر مدرن در اروپا؛
جایی که هنرمندان از آن جمله در آلمان و مدرسه باهاوس، شیفته
یافته های تحسین برانگیز پایه گذاران این مکتب-ماکس ورتایمر،
کورت کوفکا و ولفگانگ کهلر- در زمینه تجربیات ادراک بصری شده بودند.
پدیده گشتالت اولین بار در 1910 ، در ذهن ماکس ورتایمر،
روان شناس چک تبار، شکوفا شد. این اتفاق به سادگی، زمانی رخ
داد که وی در حال مسافرت با قطار متوجه شد که اگر دو نور متفاوت با نرخ معینی خاموش و روشن شوند، در بیننده این تصور را ایجاد می کنند که این تنها یک نور است که به عقب و جلو می رود.
او دریافت که در صورتی که چشم ،محرک را به طریق معینی ببیند در شخص تصور حرکت ایجاد می شود و این را پدیده فای نامید.
ورتایمر آزمایش های بعدی خود را به کمک دو نفر از استادان جوان دانشگاه فرانکفورت، کورت کوفکا و ولفگانگ کهلر ادامه داد. این سه تن مثلث بنیان گذاران روان شناسی گشتالت را تشکیل می دهند.
مفهوم گشتالت، اولین بار در فلسفه و روان شناسی معاصر توسط کریستین وان اهرن فلس Christian Von Ehrenfels) ) معرفی شد.
از نظر او“ همه ادراک های ما دارای کیفیات گشتالت اند، اما اجزای سازنده آنها فاقد این خصوصیات می باشند. برای مثال، فرد خطی را که از اجتماع تعدادی نقطه به وجود آمده است، می بیند و نه تک تک نقطه ها را. و مشابه آن این که، آدمی با گوش دادن به یک ملودی، نت های تشکیل دهنده آن را به صورت انتزاعی نمی شنود، بلکه کلیت ملودی را ادراک می کند.
یک پاورپوینت بسیار زیبا و کامل
دانلود پاورپوینت مکتب گشتالت- 60 اسلاید