امروزه سازمانها در تلاش برای افزایش سطح یادگیریسازمانی کارکنان، پیوسته به دنبال راهکارهایی هستند تا ضمن ارتقا بهرهوری آموزشی و سازمانی، از تأثیرات عوامل مخرب بر نیرویانسانی جلوگیری کنند. یادگیری به قلب مدیریت فعالیت سازمانها تبدیل شده است و اگر سازمانها یادگیری را نادیده بگیرند، این امر شبیه به پذیرش مرگ آنهاست. یادگیریسازمانی در سالهای اخیر جزء توانایی سازمان به پاسخگویی مناسب برای تغییر در محیط خارجی میباشد.در سازمانهایی که یادگیریسازمانی ارزش تلقی میشود کارکنان تشویق میشوند ایدههای جدیدی ایجاد کنند و پیوسته به فکر بهبود فرایندهای کاری شوند. بنابراین اعتماد در سراسر سازمان گسترش مییابد، افراد آزادانه نظرات خود را بیان میکنند و ترسی از تنبیه از بیان نظرات خود ندارند. از این طریق، دانش و اطلاعات توزیع میشود و همه افراد میتوانند در آن سهیم باشند و در نهایت یادگیری را به طور مستمر تقویت کنند. از طریق یادگیریسازمانی میتوان روحیه ابداع، خلاقیت و نوآوری در سازمان را به وجود آورد که کارکنان به جای انجام یک قسمت از کار، یک کار را به صورت کامل انجام دهند که در نهایت منجر به افزایش رضایتشغلی کارکنان و بهبود عملکرد سازمان میشود.
در مقاله حاضر تعاریف جدید مبتنی بر یادگیریسازمانی و رضایتشغلی و اینکه آیا ارتباطی بین یادگیریسازمانی و رضایتشغلی کارکنان وجود دارد یا نه، تشریح شده است.
نقش یادگیری سازمانی بر رضایت شغلی کارکنان