کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق و بررسی در مورد پول امروز

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد پول امروز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

پول امروز، مثلی یا قیمی یا ماهیت سوم؟

منابع مقاله:

فصلنامه فقه اهل بیت فارسی، شماره 14، یوسفی، احمدعلی؛

ضرورت توجه به مثلی یا قیمی بودن انواع پول

عنوان مثلی و قیمی، از عناوین بسیار مهم، در فقه ، حقوق و اقتصاد اسلامی می باشد. زیرا اندکی برداشت متفاوت از مفهوم آن دو عنوان،نسبت به واقعیت مفهوم آنها، موجب تفاوت اساسی در تطبیق هر یک از آن دو بر اموالی چون گندم، گوسفند، ماشین و... خواهد شد، و در نتیجه احکام مترتب بر هریک در معاملات، با واقعیت آنچه که باید باشد، متفاوت گردیده، پیامدهای غیر شرعی و نامناسب حقوقی و اقتصادی، در جامعه به دنبال خواهد داشت.

هم چنین پول و انواع مصادیق آن، در صورتی که مال محسوب گردند، در صورت مثلی بودن،احکام شرعی مترتب بر آن و کارکردهای اقتصادی آن، نسبت به فرض قیمی، تفاوت های زیادی را در پی خواهد داشت.

از باب نمونه:آیا جبران کاهش ارزش پول در قرض،غصب، سرقت،مهریه و ... از مصادیق ربا محسوب می گردد؟ آیا بردارایی مخمّس که در طول سال بر اثر تورم، ارزش قیمی آن بالا رفته، به میزان افزایش اسمی، خمس تعلق می گیرد؟

همچنین مسایل متعدد دیگر که بر فرض مثلی بودن پول پیامدهای فقهی، حقوقی و اقتصادی فراوانی را در سطح کلان ایجاد نموده، گاه ممکن است هزاران میلیارد ریال ثروت جامعه را در اختیار شخصی قرار دهد، که در فرض قیمی بودن چنین تبعاتی را به همراه نخواهد داشت.

پیدا است شریعت اسلامی با توجه به چنین تفاوت و تبعات کلان با فرض مثلی یا قیمی بودن پول، تنها یک فرض را صحیح می شناسد، بنا بر این باز شناخت نظر گاه شریعت و تبیین و ضابطه مند کردن هر یک از آن دوعنوان، جهت تطبیق بر مصادیق مهمی مثل پول، بسیار ضروری می نماید.

روش ضابطه مند کردن مثلی وقیمی

می دانیم که معنا و مفهوم اصطلاحی مثلی و قیمی از ناحیه شرع بیان نشده است؛ و آنچه در تعریف اصطلاحی این دو عنوان گفته شده، تعریفی است که از طرف فقیهان در باب ضمان بیان گردیده است.

به این معنا که ضامن در موقع ادای حق ذی حق، اگر آن حق مثلی باشد باید مثل آن را بدهد، و اگر قیمی باشد می بایست قیمت آن را پرداخت کند. بنا بر این مثلی و قیمی دو اصطلاح عرفی هستند؛ یعنی نظر عرف در مثلی یا قیمی بودن ملاک قضاوت خواهد بود.

عرفی بودن دو اصطلاح مثلی و قیمی لوازمی را در پی دارد که به آنها اشاره می شود:

1 اگر بخواهیم تعریفی درست در بارؤ این دو اصطلاح، ارائه دهیم، باید تلاش کنیم ارتکازات ذهنی عرف عام را در ارتباط با اشیاء و اموال خارجی کشف کرده، آنگاه آ ن را ضابطه مند نماییم.

علت اینکه از روش ذکر شده برای شناختن اشیای مثلی و قیمی استفاده می شود، آن است که این دو اصطلاح از عناوین انتزاعی می باشند.

برای روشن شدن مطلب،این توضیح لازم است:

عناوینی که فقیه می بایست احکام آنها را بیان کند، به دو دسته تقسیم می شوند:

دسته اول: عناوین شرعی. این گونه عناوین، یا اصل آنها از ناحیؤ شرع وضع و اعتبار شده است؛ مثل نماز،روزه، حج و... یا آنکه حدود آن از سوی شرع مشخص گردیده است؛ مثل آب کُر، آب قلیل و...

برای شناختن این گونه عناوین و احکام آنها باید در ادلؤ شرعی به جست وجو پرداخت.

دسته دوم: عناوین عرفی و عقلایی. این عناوین به اموری اطلاق می گردد که شارع در ایجاد عنوان و معنون آنها هیچ گونه دخالتی ندارد.

عناوین عرفی و عقلایی خود به اعتبار معنون به انواعی منقسم می باشند که عبارتند از:

الف عناوینی که عرف و عقلا به امور تکوینی موجود در خارج اطلاق می کنند؛ مانند: عنوان گندم.

ب عناوینی که معنون آنها توسط عرف و عقلا وضع و اعتبار می گردد، یا اینکه عرف عام و عقلا آن وضع و اعتبار را می پذیرند؛ به عنوان مثال، عقلا پذیرفته اند که در مبادلات برای برطرف کردن مشکلات مبادلات پایاپای، شئ خاصی تحت عنوان پول، با بر عهده گرفتن وظایفی، مورد استفاده قرار گیرد.

ج عناوینی که عرفی و عقلایی محسوب می شوند،اما نه به این معنا که عرف و عقلا آنها را وضع و اعتبار کرده باشند، بلکه آنها بعضی از اشیا را به نحوی مورد استفاده قرار می دهند که از نحوؤ استفادؤ آنها، آن عناوین خاص برای آن اشیا، انتزاع می گردد. از این رو آن را عناوین انتزاعی می گویند. به عنوان مثال، عقلا در زندگی خود، حاضراند برای به دست آوردن اشیای مفیدی مانند گندم از چیزهایی که نزدشان ارزش دارد، چشم پوشند. از این رفتار، عنوان مال برای گندم انتزاع می گردد.

اما از آنجا که هوا چنین رفتاری را اقتضا نکرده وعرف بابت آن از شئ ارزشمندی نمی گذرد؛ از این رفتار می توان فهمید که عرف هوا را مال نمی داند.

می دانیم که عناوین انتزاعی گاهی از نحوؤ قرار گرفتن اشیا در خارج انتزاع می گردد؛ مانند عنوان فوقیّت و گاه نیز از نحوؤ بکارگیری اشیا از سوی عرف و عقلا انتزاع می شود.به نظر می رسد احکام شریعت تنها براین نوع از عناوین انتزاعی مترتب می گردد. بنا بر این مقصود ما از عناوین انتزاعی همین نوع می باشد.

د عناوینی که توسط عرفی خاص وضع و اعتبار می گردد؛ مثل تورم، سود، ثروت و... که عرفِ اقتصادی آنها را اعتبار می کند؛ یعنی عرف خاص اقتصادی حالت خاصی از افزایش قیمتها(افزایش سطح عمومی قیمتها) را تورم می گوید.

در صورتی که بر این عناوین احکامی مترتب گردد، هر گاه آن عنوان بر هر مصداقی از نظر عرف منطبق شود، به دنبال


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد پول امروز

منزل الاول یا بدایت و العشق

اختصاصی از کوشا فایل منزل الاول یا بدایت و العشق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 76

 

منزل الاول یا بدایت و العشق

فی منزل الاول رمیت العشق است فی قلب العاشق که این را بدون اختیار معشوق به سوی عاشق شلیک می شود و عاشق بدون هیچ گونه دفاعی در مقابل هجمت النامعلومه که از سوی معشوق سوق العاشق می شود انجام نمی دهد. بلکه تسلیم و مخدوع آن می شود و آن را زیباترین چیز و زیباترین تسخیر القلوب می داند و آن را برای هممگام آرزو می کند و می گوید لحضه است رویدن عشق آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد.

عاشق هزاران چیز زیبا دیده و شنید هزاران چیز هست که قلب وی را برای مدتی به اسارت کشیدند ولی هیچ کدام به این اندازه که معشوق او را در بند کرده در بند نکرده اند. این تسخیر با همة تسخیرها فرق می کند.

در منزل اول و خان اول عشق لحضه الاول و معمولاً نظرت الاول وجود دارد لحضه الاول لحظه ایست که در آن عشق می روید در آن بذر عشق در خاک قلب پنهان می شود و به وسیلة دردی که در راهش می کشی آن را آبیاری می کنی و علف هرزش را با لفتت المعشوق به خود می خوشکلانی و می سوزانی و از بین می بری و در وقت عشق گاهی حالا لحظة اول معمولاً همراه با نظرات الاول است یعنی شاید همیشه لحظة اول عاشقی شروعش با نگاه اول است و نگاه اول گاهی دو طرفه است گاهی یک طرفه یعنی گاهی عاشق فقط با نگاه اول به عشق می رسد و گاهی نگاه سحر آمیز معشوق باعث این عشق می شود. نگاهش بدون اغراض در نظر نسبت به عاشق است و یک نگاه معمولی باشد و گاهی عشق با نگاه اول نیست بلکه با نگاه های دوم و سوم است و گاهی معشوق را مدت هاست می شناسی سالهای سال ولی زمانی می آید که نگاهی باعث ایجاد، عشق می شود. حال ما که می گویم نگاه حتماً نگاه چشم در چشم نیست بلکه نگاه یک طرفه و نظاره به روخ و یا چشم معشوق باشد که همیشه نگاه به روخ چون ماه معشوق است که ایجاد کنندة عشق است و روخ زیبایش تمام معایبش را می پوشاند ومعمولاً از رخ زیبایش چشمایش و لبانش است که جذابیت بیشتر دارد و گاهی عشق هم با دیدن مثلاً ران و باسن و مو باعث ایجاد عشق می شود در واقع عشق با نگاه اول به یکی از اندام های معشوق است که باعث عشق می شود ولی در دوستی نگاه اول نیست شما توجه کنید همیشه انسان یک معشوق دارد و یک دوست که روح و روانش در نظر آن به آرامش می رسد و حتی در نزد وی از معشوق هم شکایت می کنید خوب در زندگی توجه کنید دوست خود را پیدا کنید .

دوست یعنی کسی که در نزد وی درد دل می کند بدون ترس بدون خوف دوست معنی کسی که در مدرسه یک سال است او را می شناسید و بعد تمام شد نیست بلکه دوست کسی است که راحت با او حرف می زنید ولی نزد معشوق با ایهام حرف می زنید که مبادا مرغ از قفس بپرد. حالا منظور این است که عشق معمولاً با نگاه اول است ولی دوست ودوستی با نگاه اول نیست بلکه با احساس امنیت اول است که باعث ایجاد آن می شود.

کسی که احساس می کنید در کتمان می کند و با این احساس و هم فکری وی با شما در اکثر موارد باعث ایجاد دوست می شود ولی معشوق معمولاً هم فکر شما نیست پس عشق با نگاه اول ست و دوستی با احساس امنیت اول درد دل اول است و راحتی نفس اول است و عارف معمولاً با صدمة اول شروع می شود معمولاً کسانی که به عرفان می رسند باعث آن صدمه ای بوده است که بر اثر این صدمه به سمت معروف عارف عروج می کند. مثلاً عارفان شاعران که با صدمه از عشق زمینی که دیده اند به عشق الهی روی آوردند و یا عارف مانند دوست با احساسص امنیت نزد خداوند و یا وجه و احاساس توجه خداوند به او و یا با صدمه ای و یا احساس راحتی و فرار از روزگار به عرفان می رسد پس ما باید در اینجا بین عرفان عشق دوستی فرق بگذاریم و این سه را یکی ندانیم که این موضوع در بعدها گسترده تر مورد بحث قرار می گیرد حالا موضوع ما نگاه اول در عشق است.

قبل از بحث در نگاه اول باید متضاد عشق را پیدا کنیم.

ممکن است بگویید دشمنی باید دشمنی در مقابل دوستی است نه در مقابل عشق. یعنی در دوستی احساس امنیت احساس آرامش نزد دوست می کنید در دشمنی متضاد آن وجود دارد از حسادت و رقابت و احساس تنفر و احساس آرامش و امنیت روحی فکر در نزد وی حل خصومت هم وجود که خصومت می تواند دشمنی به وجود آورد ولی دشمنی نیست شیه آن است خصومت معمولاً عدم توافق و عدم رضایت در مورد موضوعی است که خصومت دربارة آن به وجود می آورد نفرت که عامل گروه کراهت است چیزی است که در مقابل عشق قرار می گیرد مثلاً شما با نگاهی از کسی نفرت و کره پیدا می کنید مثل عشق که با نگاهی مجذوب می شوید و اسیر این هم با نگاه متنفر می شوید از آن شخص ممکن است آن شخص را تا به حال ندیده اید همین نگاهتان نگاه اول است به آن شخصی ولی با نگاه اول از او تنفر پیدا می کنید و یا در نگاه اول از او متنفر می شوید ولی در نگاه های دوم و سوم و بعدی تنفر به شدت واج می رسد مانند عشق که به


دانلود با لینک مستقیم


منزل الاول یا بدایت و العشق

دانلود مقاله کامل درباره رتبه بندی صفحات یا پیج رنک 23 ص

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله کامل درباره رتبه بندی صفحات یا پیج رنک 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

رتبه بندی صفحات یا پیج رنک قسمت اول

در این سری مقالات سعی بر اینست که بطور کلی و تخصصی  راجع به الگوریتم پی آر گوگل و اهمیت آن از لحاظ بهینه سازی و بازاریابی موتورهای جستجو صحبت کنیم و تکنیک های لازم جهت بهبود سایتها را در اختیار خوانندگان قرار دهیم.

پی آر یک متغیر عددی است که نشان می دهد یک سایت در دنیای اینترنت از چه اهمیتی برخوردار است. گوگل این اهمیت را از طریق لینک ها تشخیص می دهد و وقتی یک سایت به سایت دیگری لینک می شود، از لحاظ گوگل  بدین معنی است که آن سایت یک رای به سایت دیگر داده است. هرگاه رای های زیادی از طریق سایتهای دیگر به یک سایت می رسد این بدین معنی است که آن سایت از اهمیت بالاتری برخوردار است. همچنین سایت رای دهنده اهمیت رایش به اهمیت خودش بستگی دارد بدین معنی که هرچه اهمیت بالاتری داشته باشد ، رای های آن نیز پر اهمیت تر است. گوگل اهمیت صفحات وب را از روی همین رای ها و اهمیت آنها حساب می کند.

پی آر روشی است که گوگل به واسطه آن اهمیت صفحات وب را تا یین میکند. این امر از این لحاظ برای گوگل مهم است زیرا که بواسطه این اهمیتو رای ، گوگل رتبه بندی صفحات وب را تایین میکند و صفحه ای که رتبه پی آر بالاتری دارد از صفحه همتای خود رتبه بالاتری خواهد داشت و این به خاطر پی آر است. در حالی که این تنها فاکتور رتبه بندی نیست ولی جزو فاکتورهای مهم موتور جستجوی گوگل است و اخیرا تمام موتورهای جستجو به نوعی از این فاکتور پراکندگی برای رتبه بندی های خود استفاده می کنند.

در اینجا باید خاطر نشان کنم که همه لینکهایی که به یک سایت بر میگردد، توسط گوگل به حساب نمی آید و فقط تعداد محدودی از آنها را به شمار می آورد. در حال حاضر گوگل اکثر لینکهایی را که از مزرعه لینکهای شناخته شده می آید فیلتر می کند. مزرعه لینکها سایتهایی هستند که فقط لینک در خود نگه داری می کنند و خاصیت مثبتی در اینترنت ندارند و چون این عمل ماهیت اهمیت سایتها را برهم می زند ، گوگل آنها را فیلتر می کند. بعضی از این لینکها حتی می تواند منجر به جریمه شدن سایت شما در گوگل شود. گوگل می داند که صاحبان سایت نمی توانند لینکهایی را که به آنها می شود کنترل کنند ولی می توانند اینکه به چه سایتی لینک شوند را کنترل کنند ، پس خیلی دقت کنید به چه سایتهایی لینک می دهید.

رتبه بندی صفحات یا پیج رنک قسمت دوم

پیج رنک چگونه محاسبه می شود ؟

برای محاسبه پی آر یک صفحه ، تمامی لینکهایی که به آن صفحه بر میگردند مورد محاسبه قرار می گیرند. و این هم لینکهایی که از داخل سایت به آن متصل میشوند را در بر می گیرد و هم لینکهای خارجی.PR(A) = (1-d) + d(PR(t1)/C(t1) + ... + PR(tn)/C(tn)) این تساوی است که طی آن پی آر یک صفحه محاسبه می شود. این الگوریتم پی آر است که هنگام راه اندازی ابتدایی  پی آر انتشار یافت. و احتمال اینکه گوگل نیز از مشابه همین فرمول استفاده کند وجود دارد ولی آنها راجع به الگوریتم هایشان صحبتی نمی کنند و ما اطلاع دقیقی از آن نداریم ولی این مسئله مهمی نیست زیرا که این الگوریتم  به اندازه کافی خوب می باشد.در این تساوی 't1 - tn' صفحاتی هستند که به صفحه A لینک شده اند و ‘C’ تعداد لینکهای بیرونی که یک صفحه دارد و در نهایت ‘d’ فاکتور اشباع شدن است که معمولا آنرا 0.85 در نظر می گیریم.

اگر بخواهیم بطور ساده آنرا بررسی کنیم می توان به صورت زیر آنرا بررسی کرد ؛پی آر = 0.15 + 0.85 * ( سهمی از پی آر هر سایتی که به آن متصل می شود )"سهم" ؛ پی آر صفحه لینک شونده تقسیم بر تعداد لینکهای خروجی بروی آن صفحه !جالب است نه ؟ در واقع هر صفحه با لینکی که به صفحات دیگر می دهد ، به آنها رای می دهد و مقدار این پی آر کمی کمتر از مقدار پی آر خود آن صفحه است (مقدار پی آر خود صفحه * 0.85 ). این مقدارتقریبا بطور مساوی بین تمامی صفحاتی که به آنها لینک شده است ، تقسیم می شود.

از این فرمول اینگونه بدست می آید که یک لینک از یک سایت با پی آر 4 و 5 لینک خروجی با ارزش تر از گرفتن لینک از یک سایت با پی آر 8 و 100 لینک خروجی است. پی آر صفحه ای که از آن لینک می گیرید مهم است ولی به همان اندازه تعداد لینکهای خروجی آن صفحه نیز مهم است. هر چقدر تعداد لینکها در صفحه لینک دهنده بیشتر باشد ، پی آر کمتری به صفحات لینک شده تعلق می گیرد.

اگر تفاوت بین پی آر های 1 تا 10 ثابت و مساوی بود ، فرض بالا قوت بیشتری می داشت اما بسیاری بر این عقیده هستند که مقادیر بین پی آر های 1 تا 10 بصورت لگاریتمی تغییر می کنند و دلایل قانع کننده ای برای باور کردن این تصاعد لگاریتمی  وجود دارد. هیچ کس خارج از گوگل نمی داند که گوگل از چه الگوریتمی برای پی آر استفاده می کند ولی احتمال استفاده گوگل از مقیاس لگاریتمی و یا مشابه آن زیاد است. با توجه به این مطلب ، بدست می آید که پی آر بسیار بیشتری در مقایسه با پی آر لازم  برای پی آری که بدست آمده  لازم است تا از یک پی آر به پی آر بعدی برسیم. نتیجه این می شود که فرض قبلی می شود ، پس یک لینک از سایتی با پی آر 8 که لینکهای خروجی زیادی دارد باارزش تر از صفحه ای با پی آر 4 و لینکهای خروجی کمتر خواهد بود.

هر کدام از این الگوریتمها را که گوگل استفاده کند ، ما می توانیم  از یک چیز مطمئن باشیم. لینک هایی که از سایتهای دیگر می آیند باعث افزایش پی آر سایت ما می شوند. فقط در خاط داشته باشید که باید از قرار دادن لینکهای خود در مزرعه های لینکها و سایتهایی که لینک جمع می کنند و خاصیت دیگری ندارند خودداری کنید.

در نظر داشته باشید که اگر صفحه ای لینک به صفحه دیگری بدهد ، پی آر خودش کم نمی شود و چیزی از دست نمی دهد بلکه فقط رای می دهد. پس دادن رای ، جابجا شدن پی آر نیست ، بلکه بطور ساده فقط دادن یک رای است که قوت آن به مقدار پی آر آن صفحه بستگی دارد. این مسئله


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره رتبه بندی صفحات یا پیج رنک 23 ص

دانلود تحقیق تحقیقات مالی

اختصاصی از کوشا فایل دانلود تحقیق تحقیقات مالی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

1 . تئوری توازن ثابت یا پایدار:

این تئوری بیان می کندکه مزیت مالیاتی بدهی، ارزش شرکت بدهی دار را افزایش می دهد. از سوی دیگر، هزینه های بحران مالی و ورشکستگی احتمالی ناشی از عدم ایفای به موقع تعهدات بدهی، ارزش شرکت ( بدهی دار) را کاهش می دهد. لذا ساختار سرمایه شرکت را می توان به منزله توازن بین مزیت های مالیاتی بدهی و هزینه های بحران مالی و ورشکستگی احتمالی ( ناشی از بدهی) تلقی نمود. از این رو، این دو عامل خنثی کننده یکدیگر ( توازن مزایا و مخارج ناشی از بدهی)، به استفاده بهینه از بدهی در ساختار سرمایه منجر می شود ( بریلی و مایرز ، 1383 ).

2 . فرضیه عدم تقارن اطلاعات :

این فرضیه براین پندار شکل گرفته است که مدیران درباره جریان های نقدی، فرصت های سرمایه گذاری و به طورکلی چشم انداز آتی و ارزش واقعی شرکت، اطلاعاتی بیش از اطلاعات سرمایه گذاران برون سازمانی در اختیار دارند.

به عنوان مثال، مایرز و ماچلوف (1984 ) چنین عنوان می نمایندکه اگر سرمایه گذاران درباره ارزش واقعی شرکت اطلاعات کمتری داشته باشند، درچنین شرایطی ممکن است سهام شرکت را درست قیمت گذاری نکنند. اگر شرکت ناگزیر باشد پروژه های جدید خود را از محل انتشار سهام تأمین مالی کند، ممکن است قیمت گذاری کمتر از واقع بازار

به حدی شدید باشد که سرمایه گذاران جدید ارزشی بیش از ارزش فعلی خالص پروژه جدید به دست آورند و درنتیجه، سهامداران فعلی زیان ببینند. بنابراین، درچنین مواقعی شرکت ناگزیر می شود از قبول و اجرای پروژه های سرمایه گذاری دارای ارزش فعلی خالص پروژه جدید به دست آورند و درنتیجه، سهامداران فعلی زیان ببینند. بنابراین، در چنین مواقعی شرکت ناگزیر می شود از قبول و اجرای پروژه های سرمایه گذاری دارای ارزش فعلی خالص پروژه جدید به دست آورند و درنتیجه، سهامداران فعلی زیان ببینند. بنابراین درچنین مواقعی شرکت ناگزیر می شود از قبول و اجرای پروژه های سرمایه گذاری دارای ارزش فعلی خالص مثبت چشم پوشی کند ( هریس و رویو، 1991 ).

در چنین شرایطی، شرکت ها ترجیح می دهند پروژه های سرمایه گذاری خود را از محل منابع داخل شرکت تأمین مالی کنند بدین ترتیب از انتشار سهام خودداری نموده و میزان استقراض آنها را تفاضل بین سرمایه گذاری مطلوب و میزان سود انباشته یا اندوخته ها تعیین می کند. اما در صورت عدم تکافوی منابع داخلی، برای اجتناب از رد فرصت های سرمایه گذاری ارزشمند، شرکت می تواند پروژه جدید را از محل اوراق بهاداری که احتمال قیمت گذاری کمتر از واقع آن در بازارکمتر است؛ تأمین مالی کند.

به عنوان مثال، اوراق قرضه، مشمول قیمت گذاری کمتر از واقع نمی شود و بنابراین به انتشار سهام ارجحیت دارد. مایرز (1984 ) از این قاعده به عنوان « تئوری سلسله مراتب گزینه های تأمین مالی» یاد می کند.

3 . تئوری سلسله مراتب گزینه های تأمین مالی :

این تئوری بیان می کندکه شرکت ها در تأمین منابع مالی مورد نیاز خود، سلسله مراتب معینی را طی می کنند. شکل گیری این سلسله مراتب، نتیجه یا پیامد عدم تقارن اطلاعات است. طبق این تئوری، درمواردی که بین مدیران و سرمایه گذاران برون سازمانی، عدم تقارن اطلاعاتی وجود داشته باشد، مدیران، تأمین مالی از محل منابع داخل شرکت را به منابع خارج از شرکت ترجیح می دهند. یعنی ابتدا از محل سود انباشته یا اندوخته ها تأمین مالی می کنند، سپس اگر منابع داخلی تکافو نکرد، از بین منابع خارج از شرکت، ابتدا به انتشارکم ریسک ترین اوراق بهادار یعنی اوراق قرضه ( استقراض) متوسل می شوند و در صورتی که استقراض تکافو نکند و به منابع مالی بیشتری نیاز باشد دست آخر به انتشار سهام مبادرت می ورزند.

در این تئوری، برخلاف تئوری توازن ثابت یا پایدار، هیچ ترکیب بدهی به حقوق صاحبان سهام هدف و از قبل تعریف شده ای وجود ندارد، زیرا دو نوع حقوق مالکانه وجود دارد:

داخلی وخارجی. یکی در اولویت اول و دیگری در اولویت آخر. از این رو، نسبت بدهی هرشرکتی نیازهای انباشته آن شرکت، برای تأمین مالی خارجی را منعکس می سازد (بریلی و مایرز، 1383 ).

تئوری سلسله مراتب گزینه های تأمین مالی بازتاب های مهمی به دنبال داردکه از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود :

1 . برای شرکت ها نسبت بدهی هدف یا مطلوب وجود ندارد ( راس و دیگران، 2002).

2 . شرکت های سودآور،کمتر استقراض می کنند (ساندررَ و مایرز، 1999).

3 . شرکت ها تمایل به حفظ و اثبات وجه نقد دارند.

4 . تئوری هزینه های نمایندگی :


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق تحقیقات مالی

تهاجم فرهنگی

اختصاصی از کوشا فایل تهاجم فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

تهاجم فرهنگی: واقعیت یا ضرورت؟

دوستان گرامی، اجازه دهید سخنانم را با یکی از پارگراف‌های مشهور نوشته شده به زبان فارسی آغاز کنم. این یک پدیده‌ی نادر است که ما در زبان فارسی پاراگراف مشهوری داشته باشیم. ابیات منظوم و برخی جملات قصار و قطعات کوتاه سعدی و خواجه عبدالله انصاری برای ما امور آشنا و روزمره‌اند اما کمتر می‌توان نوشته‌ای منثور و بخصوص معاصر را یافت که، لااقل در بین اهل نظر، شناخته شده باشد. مثل: «من این‌ها را برای سایه‌ام که روی دیوار افتاده است می‌نویسم» به قلم صادق هدایت. باری، یکی از این معدود پارگراف‌ها اینگونه آغاز می‌شود: «غربزدگی می‌گویم همچون وبازدگی، و اگر بمذاق خوش آیند نیست بگوئیم همچون گرمازدگی یا سرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی ست در حدود سن زدگی. دیده‌اید که گندم را چگونه می‌پوساند؟»این نخستین جملاتی ست که جلال آل احمد کتاب غربزدگی‌اش را با آن شروع کرده است. و بنظر من بیان همین کلمات است که امروز ما را دور از وطن خویش در اینجا زیر یک سقف گردآورده، تا به ضرب و دنگ تحقیق و «پی پِر» و کنفرانس و سمینار بکوشیم دریابیم که چه بلائی به سر ما آمده است. شاید آنچه گفتم بنظر شما اغراق آمیز بیاید؛ اما آنانی که در دو دهه‌ی ١٣٤٠ و ١٣٥٠ جوانی خود را در جریانات روشنفکری ایران گذرانده باشند خوب می‌فهمند که من چه می‌گویم. اصلا بگذارید در چند جمله آن جریان را خلاصه کنم و برای این کار کمی از خود و هم‌نسلانم بگویم: در سرآغاز دهه‌ی ٤٠ ایرانی (که مصادف بود با سرآغاز دهه‌ی ٦٠ میلادی و در مغرب زمین همراه بود با جریان هیپی‌ها، سنت شکنی‌ها، خیزش‌های دانشجوئی و رادیکالیسم فرهنگی) من، همراه با یارانی همچون داریوش آشوری، بهرام بیضائی، محمدعلی سپانلو، نادر ابراهیمی، اکبر رادی، احمدرضا احمدی و چند تن دیگر، نخستین ایام بیست سالگی‌مان را آغاز می‌کردیم و سقفی که ما را بدور هم جمع می‌کرد دانشگاه تهران بود. هشت/نه سالی از کودتای ٢٨ مرداد می‌گذشت. یعنی، ما اغلب کودک بودیم وقتی که آن جریان رخ داد. پس، کینه‌ی سقوط مصدق و بازگشت شاه در دل ما چندان جائی نداشت. و اگر مشکلی هم با شاه داشتیم مشکلی مربوط به خود او بود. آن روزها در آمریکا، که از پس ٢٨ مرداد ٣٢ در کشور ما حرف اول را می‌زد، چهره‌ی جدیدی به تخت ریاست جمهوری نشسته بود که برنامه‌هایش با برنامه‌های ژنرال آیزنهاور و معاونش نیکسون متفاوت بود. او از مسائلی همچون حقوق بشر و دموکراسی دم می‌زد ـ حرف‌هائی که در آن روزگار بیشتر به شوخی شبیه بود. یادم است یک روز داریوش آشوری بطعنه پیشنهاد کرد که نامه‌ای به پرزیدنت جدید، آقای جان اف کندی، بنویسیم و بگوئیم حالا که حضرتعالی در حال تأمین حقوق بشر هستید یک فکری هم برای اضافه حقوق بشر بفرمائید. منظورم این است که بگویم کسی باور نداشت که آدمی در آن سوی دنیا به تخت بنشیند و منشاء تغییراتی عمیق در سوی دیگر دنیا شود. اما چنین شده بود. مثل این بود که منتظر بوده‌اند تا ما دبیرستان را تمام کنیم و پا به دانشگاه بگذاریم تا سکوت وحشت زده و هشت/نه ساله‌ی بعد از ٢٨ مرداد شکسته شود. دانشگاهی که ما در آن پا گذاشته بودیم یکپارچه آتش بود. همین زنده یاد پروانه اسکندری (قبل از آنکه همسر داریوش فروهر شود) را که بچاقوی وزارت اطلاعات اسلامی تکه تکه شد من اولین بار در همان سال‌ها جلوی دانشکده هنرهای زیبا دیدم که روی پله‌ها ایستاده بود و علیه دیکتاتوری سخن می‌گفت. دیکتاتوری هم بنظر می‌رسید که رفته رفته دارد وا می‌دهد. نشانه‌اش اینکه مطبوعات هم آغاز به سخن گفتن کرده بودند. خبر رسید که موسسه‌ی کیهان در پی انتشار دو نشریه‌ی جدید است یکی بنام «کتاب هفته» و دیگری بنام «کتاب ماه». قرار بود اولی را احمد شاملو سردبیری کند و دومی را جلال آل احمد. یکی توده‌ای از حزب توده برگشته اما وفادار به سوسیالیسم و دیگری نیروی سومی از نیروی سوم برگشته اما وفادار به سوسیالیسم. انتشار کتاب ماه به آل احمد فرصت داد که کتابی را که به تازگی تمام کرده بود و «غربزدگی» نام داشت بصورت جزوه جزوه و ماه به ماه در همین کتاب ماه منتشر کند. قسمت اولش هم همینگونه منتشر شد اما در شماره‌ی دوم جلویش را گرفتند و کتاب ماه شماره‌ی سومی هم نداشت. آل احمد ظاهراً کتاب ماه دوم را بی‌جزوه‌ی غربزدگی منتشر کرد و آرام کنار کشید. اما در این کنار کشیدن داستان دیگری هم در کار بود.در پی انتشار همین شماره‌ی دوم بود که، در یک عصر بهاری، من و بهرام بیضائی به دفتر کتاب ماه و بدیدار آل احمد رفتیم. آن روزها بهرام با او بیشتر محشور بود تا من. و او خواسته بود بهرام را ببیند و بهرام هم مرا با خود برده بود. آنجا بود که معلوم شد که آل احمد، در همان ابتدای شروع کار در کتاب ماه، همه‌ی جزوه‌ها را چاپ کرده بود و فقط قرار بود در هر شماره یک جزوه را به کتاب ماه الصاق کنند. و حالا که الصاق جزوه‌ها ممنوع شده بود، آل احمد شتابزده جزوه‌ها را بصورت کتاب سنجاق کرده و بدون برش لب کتاب‌ها آنها را از صحافی خارج کرده بود و تصمیم گرفته بود که آنها را، که از تعدادشان خبر ندارم اما نباید بیش از ١٠٠٠ جلد بوده باشد، از طریق «برو بچه‌ها» پخش کند. آنروز عصر از دفتر کتاب ماه که بیرون آمدیم زیر بغل من و بهرام چند جلد کتاب بود پیچیده در کاغذ‌های کاهی. و ما پخش کننده‌ی کتاب ممنوعه‌ای شده بودیم که فقط از محتویات فصل اول یا جزوه‌ی اولش با خبر بودیم.کتاب مثل نقل و نبات بین رفقا پخش شد و بحث «غربزدگی» برای ما شد همان چیزی که امروزی‌ها به آن «گفتمان» می‌گویند. (و همینجا، بعنوان نکته‌ی معترضه بگویم که دیده‌ام این روزها بسیارانی خیال می‌کند که «گفتمان» واژه‌ی شیک تری است برای گفتگو و گپ و مصاحبه؛ و اغلب در رادیو و تلویزیون‌ها می‌شنوم که به هم میگویند بیائید با هم گفتمانی داشته باشیم. اما آنروز هم، مثل واقعیت امروز، گفتمان غربزدگی امری بود بسا وسیع‌تر از گفتگو ـ چیزی همچون موضوع عام گفتگوی روشنفکران و نجبگان. کتاب میگفت که ما در درازای مدتی بیش از پنجاه سال کوشیده‌ایم خودمان را با موشک انقلاب مشروطه به قرن بیستم برسانیم و، اگرچه اختیارات شاه و شیخ را بر روی کاغذ قانون اساسی مشروطه محدود کرده‌ایم اما، هرکجا که کار به حقوق ملت و اِعمال دموکراسی کشیده، همانجا سرمان به سنگ خورده است. ما تازه قرار بود که این حرف‌ها را بفهمیم اما نسل شاملو و آل احمد دیر زمانی نبود که از داغی جنبش ملی کردن صنعت نفت و دست و پنجه نرم کردن با غول بی‌شاخ و دم امپراطوری بریتانیا ـ شکسته و پر ریخته ـ بیرون آمده بودند. آنها دیده بودند که رفیق


دانلود با لینک مستقیم


تهاجم فرهنگی