کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

کوشا فایل

کوشا فایل بانک فایل ایران ، دانلود فایل و پروژه

تحقیق وبررسی در مورد آلزایمر 12 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق وبررسی در مورد آلزایمر 12 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

یا من اسمه دوا و ذکره شفا

بیماری آلزایمر چیست ؟

قرنها بیماری آلزایمر عنوان پ بیماری پ روحی پ و روانی مورد نظر بوده تا اینکه در سال 1906 پزشک آلمانی دکتر آلواس آلزایمر (Alois Alzheimer) از مغز خانمی بعد از مرگش نمونه برداری کرد و کم حافظگی و فراموشی ایشان را از نظر آسیب شناسی مورد بحث قرار داد و به این نتیجه رسید که ایشان از یک بیماری ناشناخته رنج می برده است .

بیماران آلزایمر بیمار مغزی هستند بدین معنی که سلولهای مغزشان در حالت تخریب و معدوم شدن است و نتیجتاً طرز فکر و رفتار آنها تغییر کرده و تحت کنترل آنها نیست ، و چون کنترلی بر روی بیماری خود ندارند قادر به تمایز خوب و بد، صحیح و غلط نبوده و ممکن است به راحتی نزدیکترین فردی که برایشان خدمتی انجام می دهد را رنجانیده و حتی پرخاشگری نمایند. آلزایمر یک بیماری غیر قابل برگشت است که باعث کاهش پیشرونده عملکرد مغزی میشود. در بیماری آلزایمر حافظه و سایر عملکردهای هوشی به تدریج از دست میروند. در این بیماری سلولهای مغزی از بین رفته و ارتباط بین آنها مختل میگردد.

انواع بیماری آلزایمر :

بیماری آلزایمر فامیلی که سن شروع آن پایینتر بوده و به نظر میرسد که ارثی باشد. در این حالت اغلب چند نفر از اعضای یک خانواده مبتلا میشوند و تقریبا 5% از مبتلایان به بیماری آلزایمر را شامل میشود و از یک نسل به نسل دیگر مستقیماً انتقال می‌یابد.

بیماری آلزایمر اسپورادیک ( Sporadic ) که هیچ الگوی وراثتی واضحی در آن دیده نمیشود و تقریبا 95% از موارد مبتلایان به بیماری آلزایمر را شامل میشود. در این حالت مهمترین ,عامل خطرزا بیماری بالا رفتن سن بیمار است.

آمار :

بیماری آلزایمر معمولا افراد بالای ۶۵ سال را مبتلا میسازد اما به ندرت میتواند افراد را در سنین پایینتر گرفتار نماید. حدود پنج درصد افراد در سنین ۶۵ تا ۷۴ سال دچار این بیماری هستند. با افزایش سن این احتمال بالاتر رفته به طوری که نیمی از افراد بالای ۸۵ سال دچار این بیماری هستند. بر اساس آمار انجمن آلزایمر ایران، تعداد مبتلایان به آلزایمر در کشور حدود‪ ۴۵۰ هزار نفر برآورد می شود و سرانه هزینه ماهانه یک بیمار آلزایمری هم بین‪ ۴۰۰ تا ‪۶۰۰ هزار تومان است.

پولک های آمیلوئید، گره های رشته ای در مغز

دکتر آلزایمر در بین سلولهای مغز بیمارش ترکیب مخصوصی را یافت که آن را "Peculiar Formations" نامید و همچنین در داخل سلولهای مغز دسته های فشرده ای را مشاهده نمود که آن را دسته متراکم نام نهاد. ترکیب این دو نوع یافته غیرطبیعی در مغز بیماران آلزایمری تا سال 1980 چندان واضح نبوده و علت بیماری آلزایمر را چندان مشخص نمی نمود. بعد از تاریخ ذکر شده دانشمندان و محققین توانستند نکات بسیار جالبی را در این مورد ذکر نمایند "Peculiar Formations" که بین سلولها توسط دکتر آلزایمر یافت شده بود. امروزه در بین متخصصین پولک های آمیلوئید نامیده می شود . آمیلوئید نوعی پروتئین است که با سلولهای مرده و در حال مرگِ مغز ترکیب می شود و ترکیب این پروتئین با سلولهای مرده را پولک های آمیلوئید می نامند. این پولک نه تنها مانع از ارتباط بین سلولهای عصبی طبیعی می شود، بلکه باعث تخریب سلولهای اطراف خود می شود که نتیجتاً باعث سردرگمی محققین شده که آیا این پولک ها عامل آلزایمراند و یا نتیجه آن هستند .

در مورد یافته غیرطبیعی دیگر "Dense Bundles" که در داخل سلولهای مغزی توسط دکتر آلزایمر مشاهده شده بود. امروزه محققین دریافته اند که ترکیبی از سلولهای مرده و در حال مرگ با پروتئینی به نام Tau می باشد. این ترکیب امروزه به نام گره های رشته ای-عصبی شناخته می شود. ازدیاد و رشد این ترکیب باعث معدوم شدن سلولهای مغزی شده که با نوع پولک متفاوت می باشد. در جایی که تصور می شود پولکها از خارج به سلولهای طبیعی حمله می کنند، Tangle ها تخریب خود را از داخل سلول انجام می دهند.آنها نه تنها باعث تخریب داربستی می شوند که سلول های عصبی بر روی آنها تکیه کرده اند بلکه مسیر تغذیه سلولی ، از جسم سلول عصبی به آکسون یا رشته بلند سلول عصبی را معدوم می سازند. این فعالیت تخریبی نه تنها رابطه اطلاعاتی بین سلول ها را از بین می برد بلکه باعث گرسنگی و مرگ سلول ها می شود.

تغییرات در سلول های عصبی مغز

پولک ها و گرهک ها تنها عوامل آسیب رسان در آلزایمر نیستند، تخریب سلولهای مغز در اثر آنها باعث می شود میانجی های عصبی در انتهای رشته های عصبی تولید نشود. این مواد در حالت طبیعی ، پیام عصبی را از یک سلول عصبی به سلول عصبی دیگر منتقل می کنند. بدون وجود میانجی های عصبی ، نه تنها ارتباط بین آنها از بین می رود، بلکه سلولهای سالم اطراف رو به معدوم شدن و تخریب می گذارند. چرا که سلول های مغزی همانند همه سلول های عصبی بدن برای ادامه حیات باید فعال باشند و این فعل و انفعالات سدی برای فعالیت آنها می باشند.

در نتیجه این تغییرات ، چرخه معیوبی در مغز بیمار به وجود می آید، کاهش سلولهای عصبی باعث کاهش میانجی های عصبی می شود و آن نیز به نوبه خود منجر به تخریب گسترده تر سلولهای عصبی می شود.

سیر و سرانجام بیماری :

پیشرفت بیماری را به 3 مرحله می توان تقسیم کرد:

مرحله اول: مرحله ای است که در آن اختلال حافظه رفته رفته نمایان می شود. بیمار در این مرحله از عهده کارهای روزمره شخصی برمی آید. ولی اداره امور اجتماعی نظیر خرید و کارهای بانکی برای او دشوار است.

مرحله دوم: در این مرحله اختلال حافظه پیشرفت می کند و علائم روانی - رفتاری نظیر ترس، اضطراب، افسردگی، بی خوابی و بی قراری دیده می شود. بیمار قدرت تشخیص زمان و مکان را از دست می دهد و گویش او دچار اختلال می گردد. در این مقطع از بیماری، فرد قادر به مراقبتهای شخصی می باشد.

مرحله سوم: در این مقطع اختلال حافظه تا به آنجا پیشرفت می کند که بیمار حتی نامش را فراموش می کند، قدرت تکلم او تقریباً از بین رفته و عضلاتش سفت می شود، بلع غذا برای او مشکل شده و دیگر قادر نیست از بستر خارج شود . به تدریج دچار زخمهای بستر می شود و کنترل اعمال دفعی را نیز دست می دهد.

علایم بالینی بیماری چیست ؟

علیرغم تفاوت های فردی در بین مبتلایان ، عموماً علایمی را برای تشخیص می توان در نظر گرفت . این علایم اگر مکرّر دیده شوند، می توانند شک ما را به وجود بیماری برانگیزاند، اما اگر فردی فقط یک بار به طور اتفاقی کفش خود را در یخچال گذاشت (!) دلیل بر وجود آلزایمر نیست . اگر فردی مرتب اشیاء را در جای معمول خود نگذارد تازه جای شک به وجود می آید و باید از نظر آلزایمر بررسی شود.

فراموشی

اولین اثر این بیماری فراموشی است . البته همیشه فراموشی در سن بالا دلیل بر آلزایمر نیست . فراموشی از همان مراحل اولیه آلزایمر قابل توجه بوده و با پیشرفت بیماری شدیدتر می شود. بیمار مبتلا به آلزایمر ممکن است اشیا را جابجا بگذارد، وعده ملاقات را فراموش کند، داروهای خود را مصرف نکند، و یک سوآل را مرتباً تکرار نماید، حتی اگر لحظاتی قبل سوآل را مطرح نموده باشد.با پیشرفت بیماری ، نارسایی های حافظه شدیدتر شده به حدی که بیمار به طور مکرّر نام اطرافیان ، فرزندان ، و مراقبان خود را فراموش می کند؛ اشیای منزل را به یاد نمی آورد و مرتب درباره آنها سوآل می کند؛ امور ساده شخصی مانند مسواک زدن ، بستن بند کفش و پوشیدن لباس را فراموش می کند. شدّت و حدّت این فراموشی ها زنگ خطری برای مراقبان بیمار می باشد.

مشکلات تکلم و بیان

بتدریج که حافظه کوتاه مدت ضعیف تر و کم کم محو می شود، بیمار توانایی به یاد آوردن لغات مناسب برای جمله بندی را از دست می دهد. توانایی نگهداری زنجیره افکار و ترتیب جملات نیز در بیمار مختل می شود، به طوری که گاه بیمار در جمله سازی درمانده می شود. وقتی که بیمار متوجه اشتباه خود در جمله بندی می شود سعی می کند کمتر صحبت کند و معمولاً می گوید: "فراموش کردم چه می خواستم بگویم ". با افزایش سن ، اکثر افراد سالم ، گاه جمله یا مطلبی را فراموش می کنند ولی بعداً آن را به یاد می آورند. امّا بیماران آلزایمری جمله یا مطلب فراموش شده را دیگر به یاد نمی آورند و این باعث عصبانیت و افسردگی بیمار می شود. لازم به ذکر است که هر نوع فراموشی زاییده آلزایمر نبوده و حتی افراد کاملاً سالم ، در شرایط خاص روحی و روانی یا هنگام خستگی دچار فراموشی می شوند.

مشکل خواندن و نوشتن

به موازات کاهش توانایی تکلم و بیان ، توانایی خواندن نیز کاهش می یابد. دلیل آن روشن است ، چون قدرت تمرکز فکر کاهش یافته ، بیمار قادر به نگهداری اطلاعات به مدت لازم نیست و چون نمی تواند جمع بندی کند، توانایی استفاده از اطلاعات را از دست می دهد. می دانیم که "خواندن " و "نوشتن " نیاز به تمرکز دارند و هر دو برای بیماری که ارتباط منطقی بین زنجیره تداعی های افکار خود را از دست داده بسیار دشوار می شود. وقتی بیمار احساس می کند خواندن برایش سخت شده و نمی تواند معنی جملات را دریابد، از خواندن و نوشتن فاصله می گیرد و این خود باعث تشدید بیماری می شود.

اشکال در محاسبه

جمع و تفریق و کارکردن با اعداد، احتیاج به حافظه دارند. بیماران مبتلا به آلزایمر به دلیل نقص حافظه و فراموشی ، توانایی تفکر انتزاعی را از دست می دهند و در نتیجه دچار مشکل در محاسبات عددی می شوند و نگهداری حساب بانکی ، زمان ملاقات ها، تقویم و ساعت برایشان مسأله ساز می شود.

ضعف تصمیم گیری

از آنجا که برای تصمیم گیری و قضاوت درباره مسائل و درک رابطه تصمیم با نتیجه آن باید از حافظه کمک گرفت ، بیماران آلزایمری در این مسائل نیز دچار مشکل می شوند. ممکن است در وسط تابستان ، کت زمستانی یا پالتو بپوشند و رابطه فصل با لباس را درک نکنند، یا چک بی محل بنویسند، یا رفتار پرخاشگرانه بدون توجه به نتیجه آن داشته باشند که متأسفانه گاه اطرافیان دست به رفتار متقابل می زنند.

عدم اشراف به زمان و مکان

بیماران آلزایمری دچار اشکال در درک زمان و فضا هستند، زیرا حافظه نقش مهمی در هماهنگی با محیط و آشنایی با آن ایفا می کند. این بیماران که دچار نقصان حافظه هستند، گاه حتی در منزل خود گم می شوند یا برای وارد شدن به ماشین سر خود را خم نمی کنند.

عدم تشخیص اطرافیان

یکی از علایم بسیار آزاردهنده ، فراموش کردن اسامی اطرافیان یا بستگان می باشد. این آزار دوجانبه است . اطرافیان و مخصوصاً مراقبین بیمار از اینکه توسط بیمار شناخته نشده و از زحمات آنها قدردانی نمی شود رنج می برند و بی اطلاعی از شرایط فکری بیمار می تواند این مشکل را تشدید کند.

از دست دادن علاقه و لذت

بیماران احساس می کنند به علت افت مهارتهای فکری و ناتوانی و نقصان حافظه دیگر به درد جامعه نمی خورند و شوق و علاقه خود را به زندگی و هر چیز جالبی از دست می دهند. آنان تفریحات را بی معنی دانسته و حتی رابطه با دوستان را فراموش می کنند یا بی اهمیت می انگارند. تداوم این رفتارها باعث افسردگی شده که به نوبه خود باعث تشدید بیماری آلزایمر می شود.

افکار هذیانی

در ابتدای بیماری ، افکار بدبینانه هذیانی چندان دیده نمی شود ولی بتدریج که با پیشرفت بیماری ، فرد توانایی ربط دادن نتایج را به رویدادها از دست می دهد، افکار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد آلزایمر 12 ص

مقاله خط مشیء در سطح ملی 12 ص

اختصاصی از کوشا فایل مقاله خط مشیء در سطح ملی 12 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

» خط مشیء در سطح ملی«

در بین اصول خط مشیء جنگل ارائه شذده توسط کنفرانس FAO در 1951 موارد زیر مطرح شده است. هر کشور باید بیشترین تعداد مردم‌اش را تغذیه کند از حداکثر منافع موجود حاصل از ارزشهای حفاظتی، تولیدی، و جانبی جنگلهایش استفاده نماید. این امر ایجاب می‌کند کع محافظت باید در برابر اسیب یا خرابی توسط انسان صورت بگیرد یا در مواردی از قبیل آتش، حشرات، و بیماریهای درخت اینکار انجام شود. بنابراین در یک خط مشیء جنگل حالت معینی از تمایل به سمت حفاظت حوزة جنگل از آتش باید مورد توجه باشد و این امر به نوبة خودش باید در یک قانون در یک کشور مطرح گردد. چنین قانونگذاری که مقداری از آن مؤثر است و مقداری از آن غیرفعال می‌باشد در تعدادی از کشورها مطرح است. در جای که قانونگذاری غیرفعال است، این امر معمولاَ برای این حقیقت ردیابی می‌شود که در واقع خط مشیء جنگل در ارتباط با محافظت در مقابل آتش، بطور صحیح تفسیر نمی‌شود.لذا باید تأکید شود که اولین کار در برخورد با یک مسئله آتش عبارت‌اند از فرمولبندی خط مشیء در سطح ملی است و تجربه نشان داده است که یک بیان معین از خط مشیء برای راهنمایی صحیح و همکاری اقدامات بعدی، مطلوب است. در آغاز، ممکن است که فقدان خط مشیء بیان شده احساس نشود زیرا افراد خوشبین که مسؤل ورود کنترل هستند دارای اهداف تعیین شده و واضحی می‌باشند. اما وقتی که یک سازمان کنترل آتش توسعه می‌یابد و مسؤلیت‌های وسیعی تخصیص داده می‌شود، ابهام پرهیزمی‌گردد اگر یک خط مشی‌ء معین مطرح گردد.یک بیان خط مشیء در این سطح باید وسعت پیدا کند و باید طوری تصور شود که فوراَ برای اصلاح در پرتویی شرایط متغیر و تجربه، قابل سازگاری باشد.

تأثیر آتش برروی ارزشهای جنگل

خط مشیء باید بطور طبیعی براساس اطلاعات حقیقی یافت شود. اطلاعات حقیقی مفصل بآسانی در کشوری که مایل به اقدام برای اولین بار برروی یک برنامة کنترل آتش منظم می‌باشد فراهم است و بنابراین سیاست گزاران باید تفسیر کنند که از چه چیزی موجود است و از تجربه جاهای دیگر استفاده کنند. راهنمای اصلی در فرمولاسیون خط مشیء باید مقصود اصلی مدییت جنگل باشد. آنگاه، در پرتوی تاریخ آتش‌سوزی کلی کشور چهار معیار عمومی وجود دارند که می‌توانند در تعیین آنچه که خط مشیء باید باشد بکاربرده شوند.

چه مقدار آسیب آتشی به ارزش محافظتی جنگل وارد می‌گردد.

چه مقدار اسیب توسط آتش به ارزشهای

با چه درجه‌ای از مشکلات جنگلها می‌توانند پس ازآتش‌سوزی دوباره بازسازی شوند؟

آیا حفاظت بعدی در مشکل پس از آتش‌سوزی جنگها افزایش می‌یابد؟

پاسخ به این پرسشها ساده نیست و یک ارزیابی اختیاری ممکن است تمام آن چیزی باشد که امکان دارد مثلاَ برآورد آسیب را برای مقادیر چوب برآورد نماید. ولی در بسیاری از کشورها چوب بالقوه مفید هنوز دارای ارزش تثبیت شده خودش از طریق فروش نمی‌باشد و ممکن است چنین سال قبل این امر رخ داده باشد. ارزش نسبی گونه‌های غلات معلوم نمی‌باشد.و مقدار هر گونه در یک مرحله می‌تواند رخ دهد فقط می‌تواند برآورد


دانلود با لینک مستقیم


مقاله خط مشیء در سطح ملی 12 ص

تحقیق و بررسی در مورد قواعد ادبیات 35 ص

اختصاصی از کوشا فایل تحقیق و بررسی در مورد قواعد ادبیات 35 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 44

 

خلاصه‌ی درس 12 (گروه اسمی):

گروه اسمی: یک اسم به عنوان یک هسته تشکیل می‌شود ومی‌تواند یک یا چند وابسته( داشته باشد.

وابسته می‌تواند قبل یا بعد هسته بیاید. که که به ترتیب وابسته‌های پیشین و پسین نامیده می‌شود.

وجود هسته در جمله اجباری است، ولی وجود وابسته الزامی نیست. اگر هسته از جمله حذف شود جمله معنی کامل ندارد، اما اگر وابسته حذف شود ایرادی ندارد.

تمامی کلماتی که در گروه اسمی همراه هسته بیاید، وابسته نامیده می‌شوند.

گروه اسمی می‌تواند در جمله، نهاد، مفعول، متمم، مستندو.... واقع شود.

شناسه‌های هسته:

اسم، هسته هر گروه اسمی است و می‌تواند پیش یا پس خود یک یا چند وابسته داشته باشد.

ما می‌توانیم با شناسایی وابسته‌ها در جمله هسته را شناسایی کنیم و اگر هیچ یک از وابسته‌ها در جمله نبود، اولین کلمه کسره دارد درجمله هسته است و اگر کلمه کسره‌دار در جمله نبود و اسم را از جمله حذف کنیم و معنی جمله عوض شد یا معنی ناتمام ماند، آن را به عنوان هسته بر می‌گزینیم.

روش شناسایی اسم در جمله یا گروه اسمی:

اسم‌ها نشانه ویژه‌ای با خود ندارند، ا ما با یکی ا ز راههای زیر می‌توا ن آنها را شناخت.

1- می‌توان آنها را جمع بست: کتاب در کتابخانه بود –کتابها در کتابخانه بودند.

2- می‌توان به دنبال آن «ی» نکره آ ورد: شیر به باغبان حمله کرد: شیری به باغبانی حمله کرد.

3- می‌توان واژه‌های این و آن را پیش از آن به کار برد: « ا ین» مطلب را قبلاً از«آن» استاد شنیده بودم.

4- می‌توان آن را به جای نهاد، مفعول، متمم و ... در جمله به کار برد: آن ماهیان از دیدن صیاد از آبگیر گریختند.

ویژگی های اسم:

1- شما ر: اسم مفرد است یا جمع یا اسم جمع

مفرد: به یک چیز دلالت می‌کند : گل- درخت- همسایه

جمع: با یکی از علامت‌های جمع فارسی (ها وا ن ) یا علامت جمع عربی (ات- ین- ون)

اسم جمع: بدون دا شتن علامت جمع بر جمع دلا لت

2 – معر فه (شناس) نکره (نا شناس ) اسم جنس :

معرفه:

با علا مت مفعولی که (را)است بیا ید :گل را اب دادیم .

(این، آن، همین، همان) قبل از اسم بیاید :این گل را

مضا ف ا لیه ان اسم خاص می‌باشد: کتابِ علی .

نکره = پیش شنونده معلوم ومشخص نبا شد، علامتهای آنها عبارتند از:

«ی» بعد از اسم: مردی

( یک یا یکی ) قبل از اسم: «یکی» به خانه آمد

( یک یا یکی ) قبل و«ی» بعد از اسم:

« یکی» روبهی دید بی دست و پای.

جنس: هیچ‌کدام از حالت‌های معرفه و نکره را نداشته باشد: کتاب خوب است .

3- عام و خاص :

عام: تمام اسم انسانها و مکانها عام هستند. اگر اسمی علامت جمع یا «ی» نکره قبول کند اسم عام است.

مثا ل: هوای پاک محیط

خاص: اسم چیزهایی که خاص یک نفر باشد. ا سم خاص نه نکره می‌شود و نه جمع بسته می شود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد قواعد ادبیات 35 ص

فرم ها ونقش های نمادین درمساجد ایران 12 ص

اختصاصی از کوشا فایل فرم ها ونقش های نمادین درمساجد ایران 12 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

فرم ها ونقش های نمادین درمساجد ایران

رحمان احمدی ملکی

مدرس دانشکدۀ تجسمی دانشگاه هنر

مساجد اسلامی درسرزمین ایران،مثل همۀ ممالک اسلامی،جلوه ای اززیباییهای بصری ونمونۀ بارزی ازتلفیق وارتباط فرم های نمادین با باور-های عمیق اعتقادی است. اشکال الگویی وارتباطات سمبولیک درتمامی جوانب ونماهایشان به وضوح دیده می شود.« اساساً هنرهای دینی،به خصوص مساجد اسلامی دریک امر مشترکند وآن جنبۀ سمبولیک آنهاست،زیرا درهمۀ این هنرها،جهان سایه ای ازحقیقت ومرتبتی متعالی-ازآن است. ازاینجا درهنرهاهرگزقید به طبیعت که درمرتبۀ سایه است وجود ندارد. به همین جهت هرسمبولی،حقیقتی ماوراء این جهان پیدا می کند.سمبول ها اینجادرمقام دیداری است که از مرتبۀ خویش نزول کرده است تا بیان معانی متعالی کند. این معانی جزبا این سمبول ها وتشبیهات به بیان نمی آیند،هم چنان که قرآن ودیگرکتب دینی برای بیان حقایق معنوی،به زبان رمزواشاره سخن می گویند.»درمعماری مساجد نیز،نقوش گچبری ها،آجرکاری ها وکاشیکاری ها برمبنای معنای سمبولیک – هریک ازآنها وحس پویای زیبا پسندی مذهبی مردمان انتخاب می شوند. ختایی ها،اسلیمی ها ودیگرنقوش کاشیکاری که با رنگ های ملایم وتضادهای دلنشین کنارهم ودرلابلای هم می خزند،چشم را با منحنی های بیکران به هم بافته شان به مسیرهای بی انتهای ماًمنی نامعلوم وبهشتی گم شده سوق می دهند.بیشترین قسمت سطوح کاشیکاری به رنگ های سردی چون زنگاری ها،فیروزه ای ها ولاجوردی ها تعلق دارد. لاجوردی ها ورنگ های آبی خام ، عمق دارند که آدمی رابه بی نهایت وبه جهانی خیالی ودست نیافتنی می برند.آبی گستردگی ووسعت آسمان صاف رابه یاد می آورد. نشانۀ صلح است وبهجت وفرحناکی ورنگ بی گناهی ؛ نورآبی، کسانی راکه بی قرارند،آرام می کند. آبی همواره متوجه درون است وجنبه های -گوناگون روح آدمی را نشان می دهد، درفکروروح او وارد می شود وبا روان او پیوند می خورد، آبی معنی ایمان می دهد واشاره ای است به

فضایی لایتناهی وروح . برای مردم مشرق زمین، آبی سمبل جاودانگی است. وقتی به تاریکی تیرگی می گراید، معنی وهم،بیم، وغم واندوه، یا مرگ وفنا به خود می گیرد. مردمان آیین پردازباستان ، به قداست فیروزه ای معتقد بودند. به زعم آنها، فیروزه سوی چشم را زیاد می کرد.رنگ رویش وتعالی بود، نازایی وبی باری را ازبین می برد، عزّت وسلامت نفس می آورد،ونقشی داشت درچیرگی نوربر ظلمت .لاجورد رنگ عالم مثال است، حکمت عالیۀ عالم علوی است. تماشای این رنگ، تماشای وسعت درون است، رسیدن به شعوررازناک وشهود متعالی است. آبی لاجورد، هستۀ تمثیل مراقبه ومشاهده است. بیانگر بیکرانگی آسمان آرام وتفکربرانگیز سحرگاهان صاف وصمیمی است. درزمینۀ کاشیکاری، این رنگ به نهایت گویایی می رسد وهمچون سینۀ فراخ لاجوردین سپهر،تمامیت فضای میان نقش هارا می آکند ونقوش زیرزرد ونارنجی درمیانۀ آن، بسان ستارگانی درآسمان بیکرانۀ شب هنگام،می درخشد وبه هم پیوستن این ستارگان روشن به طریق مسیرها وخطوط باریک با رنگ های شاد وروشن، جریان وتموج بی دریغ چشمۀ نوری است که درچرخش ها ودوران های بی پایان،همچون آوندهای جاری درخت زندگی، به برگ های منتزع وختایی های رنگین می رسند که گونه های متنوع هرکدام، به منزلۀ ورق های سبزدفترهستی است که چشمه-های سرزمین نگاه را به ضیافت سفرۀ قداست می خواند.این نقش ها- که اغلب ازنقوش گیاهی،برگ ها ودرختان پیچان نشاًت گرفته اند- درخت تعالی گرا وروبندۀ زندگی را درباغ های آرمانی انسان، تداعی می کنند. جریان ورویش این درخت،درخرامش خطوط سیال ونقش های گوناگون، زایندۀ دنیایی ازرموزواسرارعمیق سر به مهری استکه درشاخه های بی شمار وسیالت امواج روان،گسترش یافته وگوشه های فراموش شدۀ خاطرآدمی را با خامۀ خیال محشون ازتصاویرپاک ورنگ های زیبا می سازد.

گل ها،برگ ها وریاحین تجرید شده،هرکدام رایحه ای پنهانی درخود دارند.رایحۀ آن بهشت ازلی، آن آرمانشهرزیبا وباغ های موعود فرحبخش خیال آدمی. عطربهشت عدن وباغ رضوان وعطرسایه سارگل ها ودرختان خم شده ونقش بسته برچشمۀ کوثر. این گل ها،برگ ها ودرختان که درفرش ها ونگارگری ایران نیز به چشم می خورد، بیانگر دنیای مثالی، وتمثیلی ازفردوس برین وماًمنی برای تجدید اشتیاق وتعلق خاطرآدمی وتداعی ذهنی لذتبخش وی به نیستان ازلی گم کردۀ اوست.

دراغلب این نقوش،نوشته نقش کارسازومهمی ایفا می کند. خطوط نسخ وکوفی، به سیالیت آب زلال وبه نرمی نسیم سحرگاهی، درلابلای نقوش،یاروی آنها می لغزند وآیات نورواشارات قداست رابرآنها می نگارند. دراکثراین گونه موارد، خط نسخ سفید رنگ ،روی نقش ها ونقش ها ونوشته های دیگرودرپردۀ نزدیک ،به چشم می خورد. بعد ازآن خط کوفی بنایی که اغلب به رنگ طلایی است، سپس نقوش درشت وروشن که با زمینۀ تضاد چشمگیزی برقرارمی سازد وآخرسرنقوش کوچک که با تضاد کم وبه حالت محو ونا مشخص، سطوح کوچک زمینه را می پوشانند وگهگاه حتی به چشم نمی آیند.وبدین ترتیب دراین نوع کاشیکاری،کلام ونقوش پرده پرده به عرصۀ عیان ومنظرچشم می رسند وبه تعبیرامروز،درچندین پلان درورای هم قرارمی گیرند واین عمل باعث توجه بیشترنگاه وتفکر بیشترتماشاگردراعجاب کارهنرمندانی می شود که نفس نفس زندگی شان شیفتۀ کلام الهی واثرشان نمونۀ مجسم خلاقیت وآفرینش به عاریت گرفته شده ازمنبع فیاض خالق مطلق است. درچنین عرصه ای، هرعاملی که به کارگرفته می شود وهر فنی که مایۀ زایش وآفرینش اثری است، نشان ازجهان علوی دارد وهرنقش ورنگ، درمقام نماد وسمبل، بیانگرچیزی از همان عالم است وهنرمند دراین فرایند،درمقام انسانی است که به صورت، دیداروحقیقت اشیاء درورای عوارض وظواهرمی پردازد.او-

صنعتگری است که هم عابد است وهم زائر؛و وجودی که با اثر این هنرمند ابداع می شود،نه آن وجود طاغوتی هنراساطیری وخدایان میتولوژی است ونه حتی خدای قهروسخط یهودیان،یعنی« یهوه»، بلکه وجود مطلق ومتعالی حق عزوشاًنه واسماء..... الحسنی است که با این هنر،به ظهورمی رسد. وبرای این است که صورت خیالی هنراسلامی متکفل محاکات وابداع نورجمال ازلی حق تعالی است؛ نوری که جهان درآن آشکارمی –شود وحسن جمال اورا چون آینه جلوه می دهد.در حقیقت بود این جهانی، رجوع به آن حسن وجمال علوی دارد وعالم فانی درحد ذات خویش،-نمودی وخیالی بیش نیست.

درواقع،هنرمند معتقد ،مجازرا واسطۀ حقیقت می بیند وفانی را مظهرباقی. به عبارتی،اوهرگزبه جهانی فانی توجهی ندارد،بلکه نقش رخ محبوب است که این جهان را برایش خوش می آراید. ونشان اوست که درقدم به قدم حرکت دستش وهرگوشه گوشۀ اثرش به عناوین وجلوه های گوناگون به ظهورمی رسد. پس اوبا رخ حق وجلوۀ رخ حق، درمجالی ومظاهراعیان ثابته- که عکس تابش حق اند ودیدار وجه الهی- سروکارپیدا می کند.

صورت خیالی دراین مرتبه برای هنرمند مشاهده ومکاشفۀ شاهد غیبی و واسطۀ حضورو تقرب به اسم اعظم الهی وانس به حق تعالی است وبدین اعتباراو،«لسان الغیب»وترجمان اسرار» الهی می شود وقطع تعلق ازماسوی ا... پیدامی کند ومقام ومنزل حقیقی یعنی توحید که مقام ومنزل – محمود انسانی است سیر می کند. هنرمند دراین مسیر،در ختایی ها، اسلیمی ها وخطوط دواروحت درنقوش منتظم که نماد تحکم وریتم مستقرند ودرسطوح رنگارنگ کاشی ،-تذهیب وحتی نقاشی – که به نحوی مانع حضور وقرب به جهت جاذبۀ خاص است- نمایش عالم ملکوت ومثال را، که عاری ازخصوصیات زمان ومکان وفضای طبیعی است، می بیند. دراین نمایش کوششی برای تجسم بعد سوم وخطاهای دید انسانی نیست .تکرارمضامین و صورت ها،همان رفتن به اصل است. هنرمند در این مضامین ازالگویی ازلی، نه ازصورمحسوس بهره می جوید، به نحوی که گویا صورخیالی او به صورخیالی اوبه صورمثالی عالم ملکوت می پیوندد.هنرمند مسلمان ازکثرت می گذرد تا به وحدت نایل آید. انتخاب نقوش هندسی واسلیمی وختایی وکم ترین استفاده ازنقوش انسانی و وحدت این نقوش دریک نقطه، تاًکیدی براین اساس است. طرح های هندسی که به نحو بارزی وحدت درکرت


دانلود با لینک مستقیم


فرم ها ونقش های نمادین درمساجد ایران 12 ص

دانلود مقاله کامل درباره مدیریت علمی 12 ص

اختصاصی از کوشا فایل دانلود مقاله کامل درباره مدیریت علمی 12 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

مدیریت علمی

چکیده :

در مقاله زیر مطالبی در ارتباط با یکی از مهمترین عللی که باعث پیشرفت جهان صنعتی شده است را مد نظر قرار می گیرد . براستی چرا کشورها یی همچون ایلات متحده و ژاپن و کره و ...... پیشرفت کردند و چه عاملی سبب این پیشرفت گردید . همچنین هیتلر به تاسی از چه عاملی به آمریکا اعلان جنگ کرد و او چه باوری نسبت به علم و صنایع خود و آمریکا داشت و وضعیت آمریکا در اعلان جنگ چگونه بود و چه عاملی باعث گردید که آمریکا در حالیکه ناوگان جنگیش در وضعیت بسیار نامطلوبی بسر می برد به وضعیتی مبدل گردد که پیروز جنگ گردد و به تاسی از آن عامل به یکی از بزرگترین قطبهای صنعتی جهان مبدل گردد . وهمچنین به برسی علم و صنعت قبل و بعد از مدیریت علمی و به نقش تیلور در این زمینه خواهم پرداخت . براستی تیلور کیست و چه نقشی را در صنعت ایفاء نموده است قطعا بازخوانی این ماجرا ما را باید به راهی که آنها رفتند باید بکشا ند چرا که این را ه توام با موفقیت بوده است .

مقدمه :

بررسی مدیریت علمی ما را به این درک باید برساند که ما در راستای آموزش فنی و حرقه ای بسیار بد عمل کرده ایم و به جرئت می توان گفت که در زمینه صنعتی نیز راه ایستایی را پیموده و متاسفانه هنوز هم در این مسیر هستیم چرا که دیگران با استفاده از آموزش فنی و حرفه ای به قطبهای بزرگ صنعتی بدل گردیده اند و ما هنوز به صادرات تنها مواد اولیه می پردازیم سادگی مدیریت علمی و نحوه آموزش آن شاید به باور نیاید که این عامل باعث پیشرفت دنیای صنعتی بوده اما خود آن کشورها مدعی این مطلب هستند ، البته متاسفانه ما همواره چشممان بروی تجارب دنیا بسته شده چرا چون می خواهیم همه چیز را در ایران تولید نماییم آنهم فقط به صورت مونتاژ ، یعنی ما همه چیز را مایلیم سرهم بندی نماییم به همین خاطر پیکان بدون تغییر 45 سال تولیدش در کشور ادامه می یابد و آنانی که بعد از ما این صنعت را ایجاد کردند به صادر کننده ای توانا به جهان مبدل گردیند . ما مایلیم همه چیز را برای دیروز آماده نماییم و این راه ما را به ناکجا آباد کشانده است به همین خاطر بازخوانی مدیریت علمی می تواند تا حدی ما را به توجه بیشتر به آموزش خاصه فنی و حرفه ای متوجه سازد . بعنوان مثال می توان گفت ما 12 سال به دانش آموزانمان آموزش هیچ می دهیم چرا که این فرد پس از 12 سال هیچ کاری نمی تواند انجام دهد و در انتظار است که فرجی شود تا او به یکی از ادرات دولتی برود و در آنجا پس از آموزش مجدد به کار گرقته شود . متاسفانه همین فرد پس از اخذ مدرک کارشناسی نیز بیکار می ماند . چرا که هنوز هم چیزی یاد نگرفته تا بتواند کاری را انجام دهد او با اینکه در کشوری زندگی میکند که به او می گویند از شیر مرغ تا جان آدمیزاد می توانی بسازی ولی او باز هم قادر نیست ، چرا که او فقط از کارخانه مدرک سازی مدرک اخذ نموده نه کار یا تجربه کاری .

کلید واژه : مدیریت علمی – تیلور – دانش – آموزش فنی و حرفه ای

علم و دانش در مغرب زمین و شرق قبل از انقلاب بهره وری

براستی نقش علم و معرفت چیست و این نقش و تفکر در باب آن در غرب و شرق چگونه بوده است . در این رابطه به تفکر سقراط و پروتاگوراس در غرب و کنفوسیوس و زن ZEN در شرق می پردازیم :

هدف سقراط از فراگیری علم و معرفت " خود شناسی " و تعالی خویش یا خود پروری بود ، یعنی نتایج و ثمرات علم و معرفت " درونی " بود ، و به خود شخص بر می گشت . در حالی که ثمرات علم و دانش در پروتاگوراس سوفسطایی و مخالف سرسخت سقراط تنها به صورت توانایی او در چه گفتن و چگونه گفتن خلاصه می شد . که اگر اصطلاح آن روزگاران را می خواستیم بکار بریم " سفسطه و فن سخنوری " اش می نامیدیم . برداشت پروتاگوراس از مفهوم علم و دانش ، تا بیش از دو هزار سال پس از وی ، همچنان بر نظام آموزشی مغرب زمین سایه افکنده بود ، و علم و معرفت را شرح می کرد . علوم سه گانه قرون وسطی یعنی همان سیستم آموزشی که تا زمان ما پایه آنچه را که " آموزش آزادش " نامیده ایم ، تشکیل داده در واقع شامل " دستور زبان " " منطق " و " معانی بیان " ، یعنی ابزارهای لازم برای " چه گفتن " و " چگونه گفتن " می شد . این ابزارها هرگز در زمینه " چه کردن " و " چگونه کردن " راهگشا نیستند . برداشت فرقه زن – ZEN - و نظر طرفداران کنفوسیوس از مفهوم علم و دانش که هر دو برداشت در ظرف هزاران سال بر آموزش و فرهنگ مشرق زمین استیلا داشت – در واقع شبیه به برداشت های پروتاگوراس بود . مفهوم علم و دانش در نزد پیروان فرقه زن ، مبتنی بر خود شناسی بود . در حالیکه طرفداران کنفوسیوس به معادل های چینی گرامر ، منطق و معانی بیان یعنی همان فنون سه گانه ی قرون وسطی دل بسته بودند .

هم سقراط و هم پروتاگوراس ، بر خلاف معاصرین شرق دور خود ، یعنی پیروان چینی کنفوسیوس که هر چیزی جز فراگیری کتاب را خوار می شمردند ، برای هنر و مهارت انسانی ارج و احترام خاصی قائل می شدند . اما اگر چه هنر و مهارت از نظر سقراط و پروتاگوراس پسندیده و قابل توصیه بود ، با این وجود ، جای دانش و معرفت را نمی گرفت . فن و هنر کاربرد محدود و مشخصی داشت که هیچ گونه اصول کلی و عمومی را در بر نمی گرفت . چیزی را که ناخدایی در باره دریانوردی از یونان تا سیسیل می دانست ، نمی توانست به جای دیگری تسری بدهد . از این گذشته تنها راه یادگیری فن و هنر در تلمذ و شاگردی و کسب تجربه خلاصه می شد . هنر و فن را نمی توان در قالب کلمات ، چه نوشتنی و چه گفتنی بیان داشت ، بلکه تنها می شد آن را به نمایش در آورد . صنعتگران و هنرمندان انگلیسی تا اواخر سال 1700 میلادی و حتی پس از آن ، ابدا صحبتی از فنون و مهارتهای خود به میان نمی آوردند ، بلکه تنها در قالب ایماء و اشاره از کنار رموز کار خود می گذشتند .

بنابراین این علوم چه در غرب و چه در شرق تنها به درد خویشتن شناسی و فن بیان می خورد تا کار ، و این علوم هیچ نقشی در ارتباط با کار ایفاء نمیکرد . و چون قابل تعمیم نیز نبود لذا تنها شیووه فراگیری آن روش استاد شاگردی آنهم در طی زمان های طولانی مدت بود .

تیلور کیست :

برای نخستین بار یکنفر آمریکایی بنام " فردریک تیلور " ( 1856 – 1915 ) در سال 1881 ، مفهوم علم و دانش را در ارتباط با مطالعه کار ، تجزیه و تحلیل کار و مهندسی کار قرار داد .

کار و فعالیت همواره و همزمان با آفرینش انسان وجود داشته است . این کاملا تصادفی بود که آدم مرفه و تحصیلکرده ای همچون فردریک وینسلو تیلور به یک کارگر بدل شد . ضعف بینایی او سبب شد تا او از راه یافتن به دانشگاه هاروارد صرفنظر کند ، و بجای آن ، در کارخانه ریخته گری ، شغلی برای خود دست و پا کند . تیلور به دلیل استعداد سرشار خدادادی ، خیلی زود توانست خود را تا رده ی مدیریت سطح بالای شرکت ، بالا بکشد ، و با نوآوری هایش در زمینه های ریخته گری و فلز کاری ، به سرعت ، به فردی ثروتمند تبدیل گردد. تیلور، مشاور مدیر کارخانة فولاد بتلهایم بود و با روشهایی که به کار گرفت موفّق شد در سال ۱۸۹۹ تولید چدن را ۴۰۰درصد افزایش بدهد. کاری که او انجام میداد، مطالعة کار بود

مدیریت علمی چگونه بوجود آمد و چیست :

در منابع مختلف تعاریف تعاریف زیادی وجود دارد برخی از آنها در زیر آورده شده مثلا:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مدیریت علمی 12 ص