![دانلود پاورپوینت حمایت در پرستاری- 27 اسلاید](../prod-images/884026.jpg)
دانلود پاورپوینت حمایت در پرستاری- 27 اسلاید
مصاحبه انگیزشی
( مصاحبه و آماده سازی بیمار جهت درمان اعتیاد)
مرحله اول : خویشتنداری
خویشتنداری Abstinence : وضعیتی است که در آن معتاد به این نتیجه رسیده است که حتما لازم است اعتیاد را ترک نموده و بطور فعال (نه اجباری) .بدون دودلی به این فرایند درمانی اقدام کند.
ضرورت اصلی ورود به فرایند درمان اعتیاد است و بدون آن درمان موفق نخواهد بود.
( راه های پیشنهادی برای پرورش خلاقیت/ طاهره قدسی نژاد1383)
(تشویق خلاقیت و تخیل در کودکان/ برنادت دافی 1380)
غنی سازی از ثجربیات کاوشگرایانه ای تشکیل میشود که برای در معرض قرار دادن کودکان به موضوعات و ایده های مهیج و زمینه های عملی طراحی میشوند.
(راهنمای غنی سازی خانواده برای خلاقیت کودکان/ بهمن حوریزاد1384)
عواملی چون : تکالیف درسی، تاکید بر محفوظات، اجرای برنامه های هماهنگ و انتظار رفتارهای یکسان از کودکان، عدم توجه یا بی توجهی به ویژگی های کودکان خلاق، سبب میشود که قدرت خلاقیت آنان به تدریج کاهش یابد.
( آموزش خانواده/ مجید کوثری 1384)
جنبه هایی که رشد خلاقیت را تسهیل می کنند
(تشویق خلاقیت و تخیل در کودکان/ برنادت دافی 1380)
تشویق خلاقیت مستلزم این نیست که ابزار و مواد گرانقیمت در اختیارشان بگذاریم و یا برای آنان تجارب خارق العاده مهیا کنیم بلکه به این معناست که چگونه از محیط خود حداکثر استفاده را بکنیم و از تبادلات خود با کودکان بیشترین نتیجه را بگیریم.
قرآن کریم :
"... هم العدو فاحذروهم قاتلهم الله انی یوفکون" : "(ای پیامبر) دشمنان واقعی منافقان هستند که از آنها برحذرباش ، خدا آنان را بکشد چگونه از حقیقت روگردانند".
(منافقون : 4)
الف. طمع به مال وثروت
ب. ترس از دست دادن جان و مال و موقعیت اجتماعی
ج. ضربه زدن به اسلام از درون
د. آرزوی قدرت
د. آرزوی قدرت
ریاست طلبی و آرزوی قدرت و حکومت و استیلای بر دیگران، یکی دیگر از علل مؤثر در روی آوردن به نفاق است. در این نوع از نفاق اگرچه هدف از اظهار ایمان سود دنیایی است، اما نه سودهای مختصر و آنی همانند به دست آوردن مال و منال دنیا که هدف دسته اول بود، بلکه غرض نفوذ در جامعه مسلمانان و آماده ساختن زمینه برای ریاست و حکومت در آن جامعه می باشد. از این رو، شخص منافق برای دست یابی به این اهداف به تقویت نظام حاکم پرداخته و به صورت بسیار مرموز، پنهانی و بدون سر و صدا در هسته های محوری و مراکز مهم حکومتی نفوذ نموده ریشه های اصلی قدرت و رگه های حیاتی حکومت را در دست می گیرد.
قرآن این دسته از منافقان را با عنوان ("الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ")معرفی نموده است : "و یقول الذین آمنوا لولا نزٌلت سوره محکمه و ذکر فیها القتال رأیت الذین فى قلوبهم مرض ینظرون الیک نظرالمغشى علیه من الموت فأولى لهم". (محمّد: 20)
الف. ویژگی های اخلاقی و روانی
ازویژگیهای روانی منافقان لجاجت آنان است که خود یک بیماری روحی وروانی است که جلو معرفت صحیح را گرفته و رأی صواب رااز بین میبرد.
کسی که در وادی لجاجت بیفتد، صاحب رأی و نظر نخواهد شد، چرا که لجاجت پرده بسیار ضخیم بر بینش او می کشد به گونه ای که به همه حقایق از منظر خاص خود می بیند، چنین انسانی با اینکه ابزارهای حق شناسی را در اختیار دارد اما به حق نمی رسد.
ب. ویژگی های سیاسی
2. خدعه و نیرنگ:
از بارزترین صفات و ویژگی های منافقان این است که علاوه بر مؤمنان می خواهند خدا را نیز نیرنگ بزنند.
قرآن کریم این ویژگی منافقان را این گونه بازگو نموده است:
إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلاَةِ قَامُواْ کُسَالَى یُرَآؤُونَ النَّاسَ وَلاَ یَذْکُرُونَ اللّهَ إِلاَّ قَلِیلاً
"منافقان می خواهند خدا را فریب دهند در حالی که او آنها را فریب می دهد و هنگامی که به نماز برمی خیزند با کسالت برمی خیزند و در برابر مردم ریا می کنند و خدا را جز اندکی یاد نمی کنند. " (نساء: 142)
ج. ویژگی های اجتماعی
استهزاء،تمسخر، عیب جویی وطعنه و ریشخندزدن مؤمنان یکی دیگر ازویژگی های جریان نفاق است. آنان دربرخوردهای اجتماعی شان مؤمنان رابه بادتمسخر و استهزاء گرفته و اقدام به عیبجویی،ریشخند زدن وتوهین وتحقیر آنان می نمودند. قرآن کریم این ویژگی جریان نفاق رااینگونه مورد اشاره قرارداده است:"یحذر المنافقون أن تنزل علیهم سوره تنبئهم بما فى قلوبهم قل استهزئوا إن الله مخرج ماتحذرون" :"منافقان از آن بیم دارند که سوره ای برضد آنان نازل گردد، و به آنها از اسرار درون قلبشان خبردهد بگو:استهزا کنید! خداوند آنچه رااز آن بیم دارید،آشکار می سازد". (توبه: 64)
آنان پیامبر(صلی الله علیه وآله) را خوش باور و ساده لوح (توبه: 61) و مؤمنان را سفیه می خواندند. (بقره: 13)
شواهد ونمونه های تاریخی بسیاری از استهزا و عیب جویی منافقان در عصر رسالت وجود دارد: گروهی از منافقان به مسجدمی رفتند و به گفتگوهای مسلمانان گوش می دادند، آنگاه دین مؤمنان رامورد استهزا وتمسخر قرارمی دادند. روزی درحالی که آنان دورهم جمع شده بودند و آهسته آهسته بایکدیگر صحبت می کردند، پیامبر گرامی اسلام متوجه آنان شد،حضرت بادیدن این صحنه دستورداد آنان راازمسجد اخراج نمایند.
شبهه بر حق نبودن دین اسلام از دیگر شبهاتی بود که از سوی منافقان مطرح می شد. هرگاه مسلمانان در جنگ ها شکست می خوردند، یا عده ای به شهادت می رسیدند و خساراتی بر مسلمانان وارد می شد، منافقان این شبهه را مطرح می کردند.
منافقان در جنگ احد و پس از آن بیشترین تلاششان را برای القای این تفکر انحرافی به خرج دادند : پس از جنگ احد در حالی که مسلمانان بر کشته های خویش می گریستند، منافقان برای اینکه شک و تردید را در دل مسلمانان نسبت به حقانیت مذهب و عقیده شان برانگیزند، همواره این شعار را مطرح می کردند که اگربر حق بودیم چرا کشته شدیم وکشته دادیم؟ ضرباتی که درجنگ احد خوردیم نشانه آن است که دین ما برحق نیست! قرآن کریم به این شبهه پراکنی منافقان این گونه اشاره نموده است:"یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِشَیٌْ مَّاقُتِلْنَا هَاهُنَا"; "می گویند اگربرحق بودیم، دراینجا کشته نمی شدیم".(آل عمران: 154)
آنان همراه با یهودیان مدینه می گفتند: اگر محمد ، نبی بود مغلوب نمی شد و اینگونه وی ویارانش دچارشکست نمی شدند، اگر با ما بودند اینگونه کشته نمی شدند.